ديروز حسابى خوشتيپ کرده بودم و به خودم کلى رسيده بودم, مٽه هميشه سواره مترو بودم ولى هیچوقت تو زندگیم اینجوری نشده بود بیش از ۱۵۰ تا دختر به من نگاه کنن و منو نشون بدن و در گوش هم پچ پچ کنن !!!
سرم رو از خجالت انداختم پايين, ٱخه چشمام شغال داره و هرکى ببينه عاشقش ميشه ,خودمو با تسبيح و ذکر مشغول کردم که گـ ـناه نکنم ولى بعدش نظرم عوض شد, یه جورایی مونده بودم از کدومشون شروع کنم و بهشون شماره بدم ,تو همين فکرا بودم که يهو ماموره مترو يه پس گردنى و دوتا لگد زد بهم گفت گوسفند اومدی واگن بانوان چه گوهی بخوری???
گمشو واگن خودتون!!! :| ^_^
سرم رو از خجالت انداختم پايين, ٱخه چشمام شغال داره و هرکى ببينه عاشقش ميشه ,خودمو با تسبيح و ذکر مشغول کردم که گـ ـناه نکنم ولى بعدش نظرم عوض شد, یه جورایی مونده بودم از کدومشون شروع کنم و بهشون شماره بدم ,تو همين فکرا بودم که يهو ماموره مترو يه پس گردنى و دوتا لگد زد بهم گفت گوسفند اومدی واگن بانوان چه گوهی بخوری???
گمشو واگن خودتون!!! :| ^_^
آخرین ویرایش توسط مدیر: