تاپیک‌های دنباله‌دار دیالوگ های روزانه ☕︎

[MaryaM.Y]

- چرا باز رنگت پریده؟
+ چمیدونم...
- باز دیر خوابیدی؟؟ خودتو داغون میکنیا!!
+چرا گیر میدی مادر من؟؟؟ اتفاقا امروز سر وقت خوابیدم! ول کن دیگه...
- ولی هنوز خسته‌ای!!
+ آره، خسته‌م... فکر میکردم اگه بخوابم خوب میشه ولی انگار یه چیز بیشتر ازاین حرفاس!

خیلی دلم میخواست بگم من 17 ساله خستم ولی خب مادره نگران میشه!

 

[dorsawaj]

-باز چته؟
+به تو چه؟؟هر موقع نباید بیای یهو ظاهر می شیا
-من نباشم کی جای خالیمو برات پر کنه؟
+ببین ناراحت نشو ولی جای خالیت خیلی حس نمی شه!
-ببین من برم دیگه نمیاما..
+دروغ نگو 10 مین دیگه دوباره صدات تو گوشم زنگ می خوره..

گفتگوی منو ندای درونم یهویی:/

 

[فاطمه صفارزاده]

-تا کی می‌خوای دیوونه بازی کنی هانی؟
+تا وقتی دیوونم...
-تا کی دیوونه‌ای؟
+تا وقتی دیوونه بازی می‌کنم.
.~...~...~...~...~...~...~...~...~...~...~...~...~...~...~...~.
گفت‌گوی من‌و دخترعموم هانی... چند روز پیش

 

[Panah._.Afshar]

دیالوگ من و دختر داییم همین امشب
+من
_دخترداییم
+سحر...آدما چرا اینجورین؟چرا بدیای این آدما تموم نمیشه
چرا بی معرفتی تموم نمیشه
اخ بی معرفتی...متنفرم از نارفیقی و بی معرفتی
_همیشه بین این همه بد،خوبم وجود داره...همیشه دوستا معرفت دارن
+البته اگه دوست و رفیق واقعی باشن نه اینکه پشتت و خالی کنن.خودتم میدونی اگه ما الان اینقدر شکستیم فقط بخاطر شکستن نگار با نارفیقی دوستاش بود
کاش رفیق باشه برای آدم اما واقعی...اگه قراره نارفیق باشه بهتره نباشه
_نباشه تا طرف مقابل نشکنه...خورد نشه...افسرده نشه...تنها نشه مثل دختر عمه ی بیچاره من و دختردایی تو.
کاش رفیق رفیق باشه
رفیق یعنی تا تهش با یک نفر...یک نفر...فقط یک نفر
اونم تا ته...تا آخر خط.
رفیق
کاش رفیق بود
کاش رفیق بود
رفیق:)

 

[برنو]

دیالوگ من درباره علت کند پیش رفتن رمانی که دارم مینویسم
_ مهسا قضیه جهنم ایرانیا رو شنیدی؟
_نه
_ به یه نفر میگن تو جهنم ایرانیا هر روز قیر داغ میدن بخوری ولی جهنم خارجیا هفته ای یه بار حالا انتخاب کن .
_ جالب شد.
_طرف بعد یه مدت یه ایرانی رو میبینه که خیلی سرحاله و بهش میگه قیر بهتون ساخته انگاری ما یه هفته یه بار میدن پدرمون درمیاد .ایرانیه میگه ما هنوز قیر نخوردیم یه رو قیر هست قیف نیست .یه روزقیف هست قیرنیست یه روزم که قیر و قیف هست مامور قیرریزی نیست !
_خخخخ
_ حال من هم مثل جهنم ایرانیاست یه روز انگیزه دارم واسه نوشتن ولی وقت ندارم .روز دیگه وقت دارم ولی انگیزه ندارم .یه روزم که وقت و انگیزه دارم کامپیوترم پوکیده .
_

 

[zhrw._.ms]

دیالوگ های من و مامانم .
مامان-برو بگو همسایه پایینی بیاد جاهات رو جمع کنه .
من- : |
مامان-چرا تو غذا لواشک انداختی ؟
من- : |
مامان-به جای تو غاز پرورش می دادم، بهتر بود .
من-میگو سودش بیشتره : |
من-اسهال گرفتم : |
مامان-همش تقصیر اون آشغالیه که از صبح دستته .
من-گشنمه : |
مامان-کم پای اون آشغال می شستی گشنت نمی شد.
من-مامان چاق شدی ها : |
-حرف بی خود نزن.
من-: |
: |
: |
....
این داستان ادامه دارد

 

[N.army]

چت منو یارم @atena.dp :aiwan_light_crazy:
ابی من بیدم قرمز عانتن بید:NewNegah (5):
- همه جا هستیا
- ن ک ت نیستی مبشرالفضول و ناقص العقل
- بی تربیت..
خودتو سوسک شده بدون
- بابا اسطوره اددبببببب
-منو باش نشستم اینجا ج ت میدم
ولم کناااا
اتاقم بازار شامه
برم اونجارو بدرستم
ک ننم بیچارم میکنه
بعدم برم درص بخونم
بعدم برم کاکائومو بخورم
-
-من سوکسم ت ک همونم نیستی
- نشستیم ت پرو مردم مچتیم
-دارم برات
- اینقد حرف نزن
الان صاحب پروف ب عقلت شک میکنه:NewNegah (5):
-داشته باش تا اموراتت بگذره
-من که دارم اما تورو نمیدونم بشر:NewNegah (5):
-توعم نداری بزی
-عقل ب این تندرستی:aiwan_light_crazy:
-خیلی فقط یکم سفته..
از چوبه؟
-نمیدونم:NewNegah (1):
تا حالا بش فکر نکرده بودم:aiwan_light_crazy:
-من::aiwan_light_crazy:
تو::aiwan_light_girl_crazy:
و صاحب پروفایل::aiwan_light_prankster2:
- زین پس فکر کن

- صاحب پروفایل پوکره
-الان میاد خیتمون میکنه:NewNegah (5):

- اوه مای شت:aiwan_light_bludsfsdm:
مهم نیست:aiwan_light_sun_bespectacled:
خودمونو عغشه
- اری :aiwan_light_crazy:
- ژون باو
عغش کی بودی ت:aiwan_light_sun_bespectacled:
- ......:NewNegah (5):
--علی
-مرض
منظورش علی باباس
-با شخص سوم میحرفی خله:aiwan_light_prankster2:؟
-یس
- هوی نازی
میگما
تگت کردم ت پست سعید...اکشال نداره ک؟:aiwan_light_prankster2:
حالا..بعدم پستو بلایک
-سعید کیه؟
-برو ببین کجا تگت کردم خا:/
دوصت میلاد:/
-میلاد کیه؟
-ای خدا
هیچی
باو همون ک ی مدت تو امضام بود عصکش
بابا پسرم
دوصت ارین
دوصت مصطفی
فهمیدی یا بیتشر بگم مبشر؟
-اها:NewNegah (5):
- یادش بخیر :aiwan_light_crazy:
چقدر بد خیتت میکردم اون موقع ها:aiwan_light_girl_crazy:
- هعی
عاره خیلی بیشور بودی
.....
هنوزم نفهمیدم چرا

-نمیدونم واقعا دلیلشو...
با بعضیا کلا اینجوریم:aiwan_light_crazy:

- کم داری
چقد فوشت میدادم
- منم همینطور:NewNegah (5):
دل ب دل راه داره:aiwan_light_crazy:
- خل چله من:aiwan_light_prankster2:
راستی فیلمرو دیدی؟
- یس
بیچاره پسره دستاش پوکید:NewNegah (5):

-عارههههه
خیییلی خوبه
عاشغ این فیلمام اصن:aiwan_light_girl_crazy:

-من بودم با کله میزدم زودتر یخه بشکنه
-

-لابد برا علیی اونوقت:aiwan_light_sdblum:
- بوخودا
-ن پ واسه عمم
- گفتم شاید برا من باشه
خودشیفته هم خودتی بی ادبوووو
- شت
-فقط فک کنم بجای اینکه نجاتش بدم خودمو اول میکشم:aiwan_light_crazy:
کلم پودر میشد:aiwan_light_crazy:
پ.ن: مخزن الاسرار با کمی تغییرات
حیف بود چتمون زیر پست کاربرا خاک بخوره، بخاطر همین به این جا منتقلش کردم:aiwan_light_crazy:
خنده هاییم که کردین حلالتون:aiwan_light_gamer1:​

 

[فاطمه صفارزاده]

دیالوگ امشب یا بعبارتی دیشب، 30 شهریور، موقع پخش بازی ایران و بلغارستان

هانیه+این کیه؟
من-موسوی!
+جدی؟
-آره!
+چقدر زشت شده.
-فرقی نکرده که!
+چرا خیلی زشت شده!
(بعد 30، 40 ثانیه)
-ا شفیعی ریشاشو زده چه خوشگل شده!
+آره، خیلی فرق کرده
-گفته بودم بهت شبیه موسویه؟
+آره البته تا وقتی شبیه بود که ریشاشو نزده بود!
(این بحث خیلی ادامه داشت، حتی به بلغارستانی‌ها، معروف، غفور، قائمی، حضرت‌پور، عبادی پور، شریفی و حتی مربی بلغارستانی‌ها هم گیر دادیم و شب قشنگی شد! بعدش رفتیم طبقه‌ی پایین واسه خودمون یه لیوان چای لیمو که واسه اعصاب خوب بود خوردیم و خندیدیم)

 

[آنیساااااااااا]

مکالمه ی چن روز پیش
منو و برادرزادم



_عمه جون کی میای؟!
+یه چن روز دیگه بخوابی بیدار بشی میام
_من هر روز میام پایین کسی نیس درو واسم باز کنه چرا نیستی؟!
+میام عزیز عمه
_عمه جون چرا درو قفل کردی؟!چرا در می زنم باز نمی کنی؟!
+نیستم عمه میام فدات شم
_عمه من از کدوم در بیام شما درو باز کنی؟!
و...

 

[g@laxia]

-چرا ما این قدره بدشانسیم؟
+نمی دونم شاید وقتی خدا شانس تقسیم می‌کرده من حموم بودم!
-من بدتر ازتوام بابا!اگه شانس داشتم اسمم شمسی خانوم بود.
+اصلا کلا ما انسانیا بدشانسیم .نمی دونم چرا هربدبختی وکتاب وفلسفه و سوالای سخته مال ماست .به خدا یه تجربی هم بیخ گوشمون هست.
-تجربیا فک کنم خونشون رنگین تره وقرمز تره!
+شاید ٬ یادم باشه منم یه تست خون بدم ببینم میزان قرمزی خونم چقدره؟
-رفتی منم خبر کن .خدا رو چه دیدی شاید برامن قرمز تر بود.
+نه دیه من ریسک بکن نیستم .می خای رگتو بزن شاید از قرمزیش بهت اسکار بدن.
-حتما سر ختمم اره؟
+شص درصد!
مکالمه منو هم کلاسی گلم زری .همین امروز.بحث سر تجربیاوانسانیا