تاپیک‌های دنباله‌دار دیالوگ های روزانه ☕︎

[✿◕ ‿ ◕✿love is god✿◕ ‿ ◕✿]

#دیالوگ منو وخواهرم هنگام پیتزا درست کردن خواهر گرام:
.
+من :اخه تو میدونی پیتزارو با کدوم ز مینویسن که داری درست میکنی؟؟؟

@خواهرم:با زفضول حرفیه...

***************یک دقیقه سکوت***********

 

[ELHAM.T]

+من
_خواهرم
****
+اومد؟
_....
+چرا گریه می کنی؟
_....
+چرا حرف نمیزنی؟ بده اون گوشی رو به من ببینم..
_....
+قبول شدی؟
_اره
+دیوونه جان اشکات پس واس چیه؟
_اشک شوقه
+مرده شور اشک شوقتو ببرن... ترسوندیم...
_
+عاشقتم خانوم مهندس
****
#تب_کنکور

 

[آبی ترین دیدار]

من و مامانم در حالی که به خاطر دیر بیدار شدنم از دستم ناراحته：
من：سلام
مامانم：خفه شو
من：صبح بخیر
مامانم：زهرمار

 

[آنیساااااااااا]

_من
+خانومه
×پسره..........
یه روز از تابستون پارسال که هوا خیلی گرم بود منم دیگه خیلی قاطی کرده بودم......اول که رفتم سوار تاکسی بشم صندلی جلو پر بود ولی عقبیا خالی بود.یه خانومی اومد سوار بشه.......
_خانوم کجا پیاده میشید؟
+ته خط......خانومه که سوار شد یه پسر اومد که منم برگشتم گفتم
-آقا کجا پیاده میشید؟
×خانوم من که نمی تونم وسط بشینم.......
من
پسرهHapydancsmil
بقیه آدمای تو تاکسی

 

[آنیساااااااااا]

مکالمه ی منو داداشام وقتی یه چیز ازشون میخوام.......
_من
+داداشم......
_من که خواهرتم تو داداشمی
+هووووم
_من که خواهرتم تو داداشمی
+خیلی خوب که چی؟
_میری واسم چیپس بخری؟
+باشه............
(وقتی داداشم چیزی ازم می خواد......)
+زینب تو خواهرمی دیگه
_نه از اون اولم من گفتم که من و تو یه نسبت مسخره ی خانوادگی داریم،فقط همین......
من
داداشمBoredsmiley

 

[Eyna.sh]

_من
+مَـرده

تلفنو برداشتم تا به گوشي خاله م زنگ بزنم كه يه مرده برداشت ...
+بله؟
_ سلام ببخشيد منزل خانوم محمدي؟
+ ...
_ الــوووو ؟
+خانوم شما شماره موبايل رو گرفتي در ضمن من كجاي صدام به يه خانوم مي خوره؟
_ ...
+الــوووو؟
_ :|
تماس قطع شد :|
ملت اعصاب ندارنااااا ! :|

 

[Eyna.sh]

(مكالمه ي ديروز ، زمان اعلام نتايج جشنواره ي موسيقي)
_من
=بابام
+داداشم ( 11 سالشه )

+چي شد؟انتخابم كردن؟
=صبر كن ببينم ،آره انتخاب شدي !
( بعد از دو ساعت خوشحالي )
+خجالت بكش :| من نصف توام بعد توگروه سني نوجوانان قبول شدم .
_ :|
+برو تو افق محو شو !
_ ( همچنان ) :|
+ چيزي نمي خواي بگي؟
_ اين كتاب من كـــو؟!؟!

_
+
=o_O

 

[برنو]

واسه واحد درس مرمت رفته بوديم خونه ي شهيد صدوقي كه يكي از كارگرايي كه اونجا كار مي كرد به همكلاسياي من كه بعضا يه كمي بدحجاب بودن يه جمله گفت كه تا مدتها درگيرش بودم ؛
- گـ ـناه بي لـ*ـذت حماقته !
- ...

 

[ELHAM.T]

+من
_دوستم، شیما
*دوستم، اسما

~~~
_بچه ها شما آهنگای عادله رو گوش میدین؟
*عادله؟ نه...
+نه.. منم نمی شناسم :NewNegah (1):
_(بادی به غبغب می اندازد و می گوید) واای نمی شناسین؟ همون خارجیه.. خیلی خوبه لعنتی:aiwan_light_dirol:
سکوتی عمیق شکل می گیرد..
*شیما منظورت احیانا adele نیست؟
اسما و الهام منفجر میشوند و شیما نیز به دنبالشان..
+واااای عالی بود.. عادله
_نذار بگم.. از بُرد پیت تو بهتر بود

این چنین اسما یکه تاز میدان می شود :aiwan_light_dirol:

 

[❤zahra❤]

+من
-مامان
.
.
.
' یه ساعت پیش "

-زهرا جان بیدار شو مامان دیرت میشه
+هااان باشه
-بیدار شو گلم داداشت منتظره
+باشه الان

'یه ربع بعد'

-بیدارشو دیگه دختر
+چشم مامان (درحالی که چشامم نمیتونستم باز کنم)

'یه ربع بعد'
-مرده شورتو ببرن, خودم خرماتو بخورم
کپه مرگتو گذاشتی, گرفتی عین جنازه خوابیدی
اگه نمیخواستی بیدار شی منو چرا الاف خودت میکنی نکبت؟؟؟؟ (بعد گذاش رف)


و تا مدتی قیافه من