تاپیک‌های دنباله‌دار دیالوگ های روزانه ☕︎

[Marya 1381]

_من
+پسر عمم
____________________________________
+نسبت بهش بی تفاوت باش
_شدم تا حدی
+چی شدی؟
_بی تفاوت شدم
+اوهوم
_اولش خیلی حرص میخوردم ولی بعد کم کم یاد گرفتم نسبت بهش بی تفاوت باشم
_نمیدونم چرا ولی در حد ی دوست معمولی هم نمیبینمش دیگه
+اینا همشون تجربه میشن واست
_آره

 

[dorsawaj]

دیالوگ منو دوستم
-من
#دوستم
_____________
-ماهایا؟
#هان؟
-ماهایــــــا؟؟
#هوم؟؟
-ماهایا؟؟
#چته؟؟؟
-الـــــــــــــاغ؟؟
#جانم؟

 

[dorsawaj]

من و وجدانم:)
-من
*وجدانم
_________
-اصلا دیگه جوابشم نمی دم...
*آره جونه عمت!
-هی عمو! من رو عمم غیرت دارما!!!
*منم رو عمت غیرت دارم،بحث رو عوض نکن!
-گفتم جواشو نمی دم دیگه!!باور نمی کنی؟؟
*آقا اگه من وجدانتم می گم داری الکی قُپی میای،فردا دوباره بهت بگه سلام غش می کنی از خوشحالی!!
-همه وجدان دارن،ما هم وجدان داریم!!
*وجدان های بقیه حسودن،من واقعیتو بهت می گم عزیزم:)

 

[~*~havva~*~]

بعد مدتها از این تاپیک یک اطلاعیه اومد دستم برای یاد ایام قدیم کردم.

بخشی از مکالمه تلفنی من + خالم و دوستم
نیم ساعت پیش اینا

- من
+ خالم
-----------------
+ حوا زنگ بزن از دوست بپرس تو مغازشون رنگ ویترا دارن.
- خاله صدات نمیاد رنگ ویکرا یا ویترا
+ رنگ ویترا برای روی شیشه هست فاطی لازم داره هرجا میرم تموم کردن یا ندارن .
- باشه پس من بهش تو تلگرام پیام میدم
+ تلگرام چیه زنگ بزن. من فاطی تو ماشینیم.
- اوکی رفتم زنگ بزنم
_____________
-من
+دوستم
- خوبی میگم تو مغازه رنگ ویترا دارین
+ نه رنگ ویترا نداریم . تو می خواهیش چه کار
- من نمی خوام دختر خالم می خوادش.
+ عجیب یعنی برای چی می خواد
- برای نقاشی روی شیشه دیگه. حتما از مدرسه خواستن
+ ما که نداشتیم
- اره اینا برای این دوره های جدیده. زمان ما نبود
+ زمان ما! (تعجبش بسی فراوان) فوقش چند سال کوچیکه
- خوب چه کارکنم سیستم آموزشی فرق کرده، کتاب ها فرق کرده الان وقتی حرف می زنیم باید بگیم زمان ما...
+ هههههههه
-ها هاها
- ببین بعدا حرف میزنم باهات بزار زنگ بزنم به خالم تو خیابونن
+ نه، بزار زنگ بزنم پخش بپرسم برات اگه داشتن بگو برن اونجا
- اوکی زود باش
...

 

[Moaz17]

من: چه مرگته؟
رفیقم: فک کنم عاشق شدم.
من با نیشخند: تا چند وقت دیگه نابود شدنتوجشن میگیریم. بیبیدی بابیدی بو!!!

 

[Moaz17]

من توش شرکتی نداشتم ولی میزارم روحتون شاد شه. تو مطب دکترم بودیم.
دکتر: نوار قلب نوشتم برا خانومتون.
بابابزرگم رو به مامانبزرگم: تو همینجا باش من میرم میگیرم میام!!!! :/
جان من داشتین؟
منو دکتر ترکیدیم از خنده. خودش بعدش فهمید چی گفت کلی خندید!

 

[F@EZEH]

دیالوگ بین من و دوستم بعد از امتحان وقتی داشتیم با ماشین بر میگشتیم خونه
من+
دوستم-
---------------
بابام یه گوشه نگه داشت گفت میرم یه کاری دارم بابام که رفت رو کردم سمت دوستم و سر صحبت رو باز کردم
+سما
-هوم؟
+میدونستی من بیشتر از هاوژین سوتی میدم؟
-نه جدی؟
+اوهوم
-خب تعریف کن!
+اون روز جلو پسرعموم سوتی دادم برگشت به داداشم گفت فلانی رو میشناسی فک کنم همسایتون باشه تا داداشم بیاد جواب بده بهش گفتم وای اونو میگی اهه چ ادم بیشعوریه دیدم یهو نیشش باز شد چیزی نگفت
-خو این کجاش سوتیه؟
+از اونجایی که چند روز بعد عکسشون رو کنار هم تو اینستا دیدم و فهمیدم رفیقن نابود شدم لعنتی نابود
همونطور که می خندید بهم گفت
-خاک بر گورت
+مرسی
-خب بعدیش؟
+هیچی پسرداییم بهم گفت بیشعور منم جلو مامانم برگشتم گفتم عمت بیشعوره حالا مامانم میشه عمش
-ای بترکی
+زهرمار
دیگه بابام اومد نشد از سوتی های گهربارم بگم بابام که ماشینو روشن کرد راه افتادیم یهو یه مردی رو دیدم وسط خیابون سرش تو گوشیش بود و اروم راه می رفت منم همیشه یه سوژه واسه مسخره باید داشته باشم
+این مرد رو ریلکس راه میره بلدم نی راه بره خاک برسرش
بابام آروم خندید یهو سما برگشت گفت:
-همسایمونه فاعز
+چی؟:aiwan_lffghfdght_blum:
-بابای هانیه...فاعز تو کلا حرف نزنی بهتره همینطور سوتی میدی

و از اون روز من دیگه نمی خوام حرف بزنم

 

[برنو]

من و دوستم و در حین تمیز کردن آینه های یکی از بناهای تاریخی دوره قاجار که الان متعلق به یه خاندان معروف و ثروتمنده .
سادات : این آخریا رو باشه خودشون تمیز کنن.
استاد : خودی وجود نداره .هیچکی نمیاد .
من : به نظرتون یه ژن خوب میاد آینه تمیز کنه ؟

 

[.neybad.]

-من
+دختر عمم
...........................
+وای تو خیلی کینه ای هستی .هیچ وقت یادت نمیره هیچیو.
_خو مگه دست خودمه؟چیکارش کنم؟
+اره من میدونم اون دفعه که رژ لبتو با تیشرت سفیدم پاک کردی بعد تمیز نشد قرقر کردم بهت هنوز ناراحتی!
-اره هنوز ناراحتم از دستت!
+اره میدونم ناراحتی!
:/ :/ :/

 

[فاطمه صفارزاده]

- واقعا ازش انتظار نداشتم
- خیلی فرق کرده
- دیگه نمی‌شناسمش
- از وقتی با اون شده، دیگه آدم سابق نیست