تاپیک‌های دنباله‌دار دیالوگ های روزانه ☕︎

  • شروع کننده موضوع Zhinous_Sh
  • بازدیدها 8,637
  • پاسخ ها 164
  • تاریخ شروع

sama_t

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/09/14
ارسالی ها
1,044
امتیاز واکنش
10,706
امتیاز
738
سن
24
محل سکونت
Earth
_ سما خوبی ؟
_ اره ، این روزا از همیشه ارومترم .
_ اما تو از همیشه بدتری ، منو گول نزن !
_ چی میخوای بشنوی از من ؟ بدم بگم خوبه ؟
_ نه ، ولی تظاهر نکن !
_تو خودتی ، منم خودمم ، تو من نمی شی ! منم تو نمی شم ...!
پس من نمی تونم مثل تو باشم که بی تفاوت از همه چیز بگذرم ،،،خواهشا اینو بفهم !
_تروخدا اینجور نگو ، خدا بزرگه !
_ شک ندارم ، ولی دل موندن هم ندارم ، آدم بدون دل ش میمیره !
 
  • پیشنهادات
  • برنو

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/01/27
    ارسالی ها
    305
    امتیاز واکنش
    4,502
    امتیاز
    485
    محل سکونت
    شهرجهانی (یزد)
    من و دختر عموهام در حین دیدن یک فیلم خارجی!
    زهرا : چرا تو همه فیلما هر جا طلسم مِشه برف میاد؟
    مطهره : کاشکی اینجا ( یزد)هم طلسم مِشُد.
    من : اینجا طلسم شده که برف نیاد ...
     

    Big boss

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/03/03
    ارسالی ها
    174
    امتیاز واکنش
    1,330
    امتیاز
    389
    من و معاون(سر صف مدرسه)
    من:دیشب بازیو دیدی
    دوستم:وای آره چقد خوبیم ما
    معاون:آخر صف لطفا ساکت
    من:چشم(دوباره به حرفامون ادامه میدیم)
    معاون:مگه باشما ها نیستم
    من:اوووووف
    معاون:هی تو بیا بالا ببینم
    من:من؟
    معاون:بله تو زودباش(با اکراه میرم بالا)
    معاون:امروز قرآن سر صف رو تو بخون
    من:قرآن ندارم الان
    معاون:از بر بخون...حمد و از بر بخون
    فک می کنم ...فقط دو آیه اولی رو میخونم و بقیش یادم نمیاد(خیلی مسخرس و جلو۱۰۰نفر ضایع شدم)
    معاون:برو پایین و حرفاتو هم بزار واسه زنگ تفریح
    من:هااا خوب باشه(به همین خیال باش)
    معاون ها رو اعصاب ترین موجودات روی کره زمین
     

    I.MehrDãd

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/31
    ارسالی ها
    13,289
    امتیاز واکنش
    163,097
    امتیاز
    1,321
    سن
    21
    محل سکونت
    جـَهَنَم
    - دیشب خود را چگونه گذراندی ؟
    +تو آتیش نبودنت ...
    [دیشب چهارشنبه سوری بود . دیالوگم مال کپشنای این ور اون ور نیست :/ کپی نکنین :| ]
     

    SheRviN DoKhT

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/01/19
    ارسالی ها
    1,883
    امتیاز واکنش
    147,427
    امتیاز
    1,086
    سن
    22
    داییم: کجایید؟
    مامانم: زدیم کنار نهار و نماز بخوریم :|


    اول اردیبهشت نود و هشت.

    ***
    هدیه: والا انقد پیام داد نصفشونو نخونده حذف کردم ! بریم ببینیم چی گفته
    یکی از پیاما:
    {احمدرضا: کجائید ؟! ببین اگه من رو به روم ساعت دوازده باشه، شما ساعت چندید ؟!}
    من: وات ؟! چی می گـه ؟ وسط پارک ساعت کجا بود ؟
    هدیه : خنگ منظورش اینه چند درجه بچرخم!
    من: اوه شت اینم واسمون نخبه شده بدتر از ایمان ! ولی خدایی دستمو ببوسید، من نبودم انقد روسریمو درست کنم، تو رو پشت خودم پنهان کنم چطوری می خواستی باهاش حرف بزنی؟! والا !
     

    alis_me

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/09/19
    ارسالی ها
    450
    امتیاز واکنش
    8,049
    امتیاز
    531
    سن
    24
    من : :|
    اری: کوفت
    من::|
    مهدی: درد:|
    من :|
    رضا : الی برو بمیر
    من : باج :|
     

    آنیساااااااااا

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/07/30
    ارسالی ها
    3,720
    امتیاز واکنش
    65,400
    امتیاز
    1,075
    سن
    26
    مکالمه چن روز پیش ما: )⁦❤️⁩


    من در حالی که سرم تو گوشیه:
    _اه خدا اخه چرا من اینجا زدم:(

    دوستم با چشای ناراحت و نگران:
    +بسه دیگه!تا کی می خوای خودتو اذیت کنی؟یه نگا به خودت بنداز ببین چیکار کردی با خودت داری دیوونه میشی احمق!

    پشت پلکم اشک جم شد و گوشیو بش نشون دادم:
    _اه خدا چرا من اینجا رو زدم
    اگه الان خونه بودم آلوچه می خوردم

    اونم خندیدو زد تو پیشونیشو گف:
    +من دیگه چرا اینجا زدم

    با تعجب :
    _می خواستی کجا بزنی؟

    با خنده:
    +شمال

    صدای خنده و پس گردنی هامون بهم و اسکل گفتنامون
     

    haniye anoosha

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/04/23
    ارسالی ها
    234
    امتیاز واکنش
    1,484
    امتیاز
    361
    محل سکونت
    تهران
    دیالوگ های من_ و دوستم دیروز+

    _رمیسا گوش میدی چی میگم
    +اره اره
    _ خب داشتم میگفتم رفتیم مهمونی یه دفعه.. ....
    _ رمیسا فهمیدی چی گفتم
    + اره بگو
    _ خب آها ، بعدش افتادم زمین و..
    _ رمیس______ا .اصلا میفهمی چی میگم
    + هان،اره
    _خب پس بگو چی گفتم
    + اره اره می گفتی
    _:aiwan_lighgt_blum:
     

    برخی موضوعات مشابه

    پاسخ ها
    6
    بازدیدها
    553
    پاسخ ها
    3
    بازدیدها
    342
    پاسخ ها
    5
    بازدیدها
    134
    پاسخ ها
    3
    بازدیدها
    158
    پاسخ ها
    261
    بازدیدها
    4,782
    پاسخ ها
    3
    بازدیدها
    198
    پاسخ ها
    0
    بازدیدها
    199
    پاسخ ها
    8
    بازدیدها
    253
    پاسخ ها
    33
    بازدیدها
    821
    پاسخ ها
    6
    بازدیدها
    196
    پاسخ ها
    13
    بازدیدها
    416
    Z
    پاسخ ها
    21
    بازدیدها
    2,090
    پاسخ ها
    14
    بازدیدها
    681
    پاسخ ها
    10
    بازدیدها
    624
    • نظرسنجی
    تاپیک‌های دنباله‌دار عقده های خودمونی
    پاسخ ها
    10
    بازدیدها
    435
    پاسخ ها
    359
    بازدیدها
    9,048
    پاسخ ها
    21
    بازدیدها
    1,353
    پاسخ ها
    14
    بازدیدها
    779
    تاپیک قبلی
    بالا