الان من پای کامپیوتر بودم ؛ داداشم اومد تو اتاقم . نا گفته نماند هر وقت میخواد بیاد داخل اول نارنجک می اندازه داخل بعد با یه ضرب در رو باز می کنه .
اندر احوالات گفت و گوی بین من و داداشم ( 8 سالشه )
* من
+ داداشم (سعید )
* ( با عصبانیت ) سعید مگه من صد بار بهت نگفتم اول در بزن بعد اگه بهت اجازه دادم بیا تو ؟
+ اومدم یه سر بهت بزنم ببینم پای درست هستی یا نه
*:aiwan_light_shok::aiwan_light_shok: تو چیکار من داری بچه ؟
+ ( سری به نشونه تاسف تکون داد ) واقعاً خجالت نمی کشی هر وقت من میام تو اتاقت پای کامپیوتر هستی ؟
* دوست دارم به تو چه ؟
+ وقتی دو روز دیگه کنکور قبول نشدی اون وقت می فهمی .
* اگه امسال نشد سال دیگه . بعدم تو کار بزرگ ترا دخالت نکن
+ بیچاره برای خودت گفتم . مامان می گفت اگه قبول نشدی شوهرت می دن
* جان ؟
+ من بهش گفتم بدبخت اون کسی که عروس تو بشه o_O ولی مامان زد تو سرم .
* حقته چه معنی می ده تو این کارا دخالت کنی .
+ خو دلم می خواد زود تر بری کامپیوترت مال من بشه .
...
کامپیوتر :
من :
کنکور : Hapydancsmil
شوهر آینده :
سازمان ملی حمایت از بچه های اول خانواده ::aiwan_light_cray:
اندر احوالات گفت و گوی بین من و داداشم ( 8 سالشه )
* من
+ داداشم (سعید )
* ( با عصبانیت ) سعید مگه من صد بار بهت نگفتم اول در بزن بعد اگه بهت اجازه دادم بیا تو ؟
+ اومدم یه سر بهت بزنم ببینم پای درست هستی یا نه
*:aiwan_light_shok::aiwan_light_shok: تو چیکار من داری بچه ؟
+ ( سری به نشونه تاسف تکون داد ) واقعاً خجالت نمی کشی هر وقت من میام تو اتاقت پای کامپیوتر هستی ؟
* دوست دارم به تو چه ؟
+ وقتی دو روز دیگه کنکور قبول نشدی اون وقت می فهمی .
* اگه امسال نشد سال دیگه . بعدم تو کار بزرگ ترا دخالت نکن
+ بیچاره برای خودت گفتم . مامان می گفت اگه قبول نشدی شوهرت می دن
* جان ؟
+ من بهش گفتم بدبخت اون کسی که عروس تو بشه o_O ولی مامان زد تو سرم .
* حقته چه معنی می ده تو این کارا دخالت کنی .
+ خو دلم می خواد زود تر بری کامپیوترت مال من بشه .
...
کامپیوتر :
من :
کنکور : Hapydancsmil
شوهر آینده :
سازمان ملی حمایت از بچه های اول خانواده ::aiwan_light_cray: