چند وقتی هست احساس میکنم یه چیزهایی توی رمانها تکراری شدند!
مثلا شغل پسرا!!
طبق آخرین تحقیقات بنده :
رتبه اول: باباپولداری
این دسته دارای پدران پولداری هستند،به طور معمول کارخونه پدرشون رو اداره میکنند.
نکته:سایر دسته ها می توانند با حفظ سمت این شغل رو داشته باشن.
رتبه دوم:مدیر عامل
مدیر عامل هایی که در عین حال ممکنه چند جا رو مدیریت کنن،ولی در کل شاید نفهمیم شرکتشون در چه زمینه ای هست؟!
این افراد سه دسته هستند:
1) طبق نکته بالا کارخونه بابا رو اداره می کنند.
2) با اینکه باباشون پولداره ولی خودشون و یا به کمک چند تا از دوستاشون شرکت زدنند.
3) افراد معمولی ولی تحصیل کرده که با دوستشون شرکت زدند.
رتبه سوم :پزشک
این دسته پزشکها در انواع تخصص ها هستند، از تخصص قلب و عروق تا مغز و اعصاب و اطفال و ....
رتبه چهارم :مهندس معمار / نقشه کشی /عمران
اصولا تا صحبت از مهندس بشه ،یه مهندس معمار که یه شرکتی هم داره و در حال انجام پروژهای خوبی هست سریع وارد ماجرا میشه.
رتبه پنجم: مهندس کامپیوتر(ترجیحا گرایش نرم افزار ویا هوش مصنوعی)
مهندس های کامپیوتر هم جذابند و هم باهوش ولی در کل ماجرا اکثرا دو یا سه کار مهم بیشتر ندارند:
1)درست کردن کامپیوتر شخصیت اصلی زن
2)نوشتن برنامه هایی که ازدست شخصیت اصلی بر نیومده
3)یه چیزی اختراع کنن!
رتبه ششم: پلیس
اگه موضوع داستان معمایی/ پلیسی باشه،حتما شخصیت اصلی:
الف)خود پلیس است.
ب)خلاف کار است ولی با پلیس همکاری می کند.
ج)در اواخر داستان متوجه می شیم طرف یه پلیس مخفیه! که شاید از شخصیت اصلی زن بخواهد تو ماموریتش کمکش کنه.
رتبه هفتم:وکیل
این دسته یا به کمک شخصیت اصلی میان تا حقشون رو بگیرن ویا با کمک همدیگه حق کس دیگه ای رو بیگرن.
رتبه هشتم :استاد دانشگاه
اگه شخصیت اصلی زن در حال ادامه تحصیل باشه یا استاد باشه ،ممکنه شخصیت اول مرد یه استاد دانشگاه باشه و یا میتونه یکی از شغلهای بالا رو داشته باشه ولی در هفته دو روز تدریس کنه!البته در بعضی موارد دیده شده شخصیت اصلی مرد رو قبلا به عنوان یه آشنا مثلا فامیل و یا همسایه میشناسیم ولی به صورت خودجوشو ناگهانی استاد دانشگاه دختره میشه!
رتبه نهم :عکاس
این دسته از شخصیت ها آتلیه عکاسی دارن،که شاید شخصیت زن داستان همکارشون بشه و یا اونا شخصیت اصلی زن رو فردی فتوژنیک بدونن و برای چند طرح ازشون کمک بخوان.
رتبه دهم :سایر مشاغل
سایر مشاغل متفاوت تر مثل خلبان و فوتبالیست و بازیگر و موسیقیدان و راننده حرفه ای رالی و قهرمان موتور کراس وجود دارند ،که البته بعضی هاشون با حفظ سمت یکی از شغلهای بالا رو دارن!
در آخر
این مطلب رو فقط برای این گذاشتم تا یکم از این دور تکرار در رمانها کم بشه،البته میدونم نوشتن کار سختیه،ولی میشه شغل های معمولی تر هم داستان داشته باشن یا همین شغل های بالا داستان متفاوت تری داشته باشن.
خوب نظر شما چیه؟
در پایان از اینکه حوصله کردین و مطلب رو خوندین متشکرم.
مثلا شغل پسرا!!
طبق آخرین تحقیقات بنده :
این دسته دارای پدران پولداری هستند،به طور معمول کارخونه پدرشون رو اداره میکنند.
نکته:سایر دسته ها می توانند با حفظ سمت این شغل رو داشته باشن.
مدیر عامل هایی که در عین حال ممکنه چند جا رو مدیریت کنن،ولی در کل شاید نفهمیم شرکتشون در چه زمینه ای هست؟!
این افراد سه دسته هستند:
1) طبق نکته بالا کارخونه بابا رو اداره می کنند.
2) با اینکه باباشون پولداره ولی خودشون و یا به کمک چند تا از دوستاشون شرکت زدنند.
3) افراد معمولی ولی تحصیل کرده که با دوستشون شرکت زدند.
این دسته پزشکها در انواع تخصص ها هستند، از تخصص قلب و عروق تا مغز و اعصاب و اطفال و ....
اصولا تا صحبت از مهندس بشه ،یه مهندس معمار که یه شرکتی هم داره و در حال انجام پروژهای خوبی هست سریع وارد ماجرا میشه.
مهندس های کامپیوتر هم جذابند و هم باهوش ولی در کل ماجرا اکثرا دو یا سه کار مهم بیشتر ندارند:
1)درست کردن کامپیوتر شخصیت اصلی زن
2)نوشتن برنامه هایی که ازدست شخصیت اصلی بر نیومده
3)یه چیزی اختراع کنن!
اگه موضوع داستان معمایی/ پلیسی باشه،حتما شخصیت اصلی:
الف)خود پلیس است.
ب)خلاف کار است ولی با پلیس همکاری می کند.
ج)در اواخر داستان متوجه می شیم طرف یه پلیس مخفیه! که شاید از شخصیت اصلی زن بخواهد تو ماموریتش کمکش کنه.
این دسته یا به کمک شخصیت اصلی میان تا حقشون رو بگیرن ویا با کمک همدیگه حق کس دیگه ای رو بیگرن.
اگه شخصیت اصلی زن در حال ادامه تحصیل باشه یا استاد باشه ،ممکنه شخصیت اول مرد یه استاد دانشگاه باشه و یا میتونه یکی از شغلهای بالا رو داشته باشه ولی در هفته دو روز تدریس کنه!البته در بعضی موارد دیده شده شخصیت اصلی مرد رو قبلا به عنوان یه آشنا مثلا فامیل و یا همسایه میشناسیم ولی به صورت خودجوشو ناگهانی استاد دانشگاه دختره میشه!
این دسته از شخصیت ها آتلیه عکاسی دارن،که شاید شخصیت زن داستان همکارشون بشه و یا اونا شخصیت اصلی زن رو فردی فتوژنیک بدونن و برای چند طرح ازشون کمک بخوان.
رتبه دهم :سایر مشاغل
سایر مشاغل متفاوت تر مثل خلبان و فوتبالیست و بازیگر و موسیقیدان و راننده حرفه ای رالی و قهرمان موتور کراس وجود دارند ،که البته بعضی هاشون با حفظ سمت یکی از شغلهای بالا رو دارن!
در آخر
این مطلب رو فقط برای این گذاشتم تا یکم از این دور تکرار در رمانها کم بشه،البته میدونم نوشتن کار سختیه،ولی میشه شغل های معمولی تر هم داستان داشته باشن یا همین شغل های بالا داستان متفاوت تری داشته باشن.
خوب نظر شما چیه؟
در پایان از اینکه حوصله کردین و مطلب رو خوندین متشکرم.