شیوه شیوایی (جلد اول) |طـلایــه

وضعیت
موضوع بسته شده است.

☾♔TALAYEH_A♔☽

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2017/05/18
ارسالی ها
35,488
امتیاز واکنش
104,218
امتیاز
1,376
می‌توان گفت که هرگاه کلمه‌ای برای جمله‌ی پایه، نهاد باشد، «را» نمی‌پذیرد، هرچند از نظر معنا، برای جمله‌ی پیرو، مفعول باشد. اما اگر کلمه‌ای برای جمله‌ی پایه، مفعول باشد، «را» می‌پذیرد، اگرچه ظاهراً به جای نهاد نشسته باشد. در جمله‌ی زیر، «پیامبرانی» با این که در آغاز آمده، مفعول جمله‌ی پایه است؛ از این رو همراه «را» می‌آید:
پیامبرانی را می‌شناسیم که بر قوم خود نفرین کردند.
در اینجا، جمله‌ی پایه این است: پیامبرانی را می‌شناسیم.
جمله‌ی پیرو نیز این است: [آن پیامبران] بر قوم خود نفرین کردند.

پس تحلیل دستوری این جمله چنین است:
- نهاد جمله‌ی پایه: ما (محذوف به قرینه‌ی لفظی)
- مفعول جمله‌ی پایه: پیامبرانی
- نهاد جمله‌ی پیرو: آنان (محذوف به قرینه‌ی لفظی)
- متمِّم جمله‌ی پیرو: قوم خود
- فعل جمله‌ی پیرو: نفرین کردند.

پی نوشت:
لفظ صحیح متمم برخلاف آن چه که عموم فکر میکنند، مُ/تَم/مِم است که به صورت مُتَمِّم نوشته می‌شود.

مَ/تَم/مَم که به صورت مَتَمَّم نوشته شود، اشتباه است.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • پیشنهادات
  • ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    مثال:
    - اخباری را که شیخ صدوق آورده است، گاهی مُرسَل هستند.
    - ولایتی را که پیامبر و امامان دارند، عام است.
    - شرط دانستنِ عدالت را برای رهبر، از ویژگی‌های تشیّع است.
    - پیشوایان معصوم حجّت‌های خدا بر زمین بوده اند و هرچه را انجام داده اند، براساس دستور خدا بوده است.
    - به هرجای از نهج‌البلاغه را که بنگریم، نشانه‌های بلاغت را می‌بینیم.

    پیشنهاد:
    - اخباری که شیخ صدوق آورده است، گاهی مُرسَل هستند.
    - ولایتی که پیامبر و امامان دارند، عام است.
    - شرط دانستنِ عدالت برای رهبر، از ویژگی‌های تشیّع است.
    یا
    از ویژگی‌های تشیع آن است که عدالت را برای رهبری شرط می‌داند.
    - پیشوایان معصوم حجّت‌های خدا بر زمین بوده‌اند و هرچه انجام داده‌اند، براساس دستور خدا بوده است.
    یا
    پیشوایان معصوم حجّت‌های خدا بر زمین بوده‌اند و کارهای خود را براساس دستور خدا انجام داده‌اند.
    - به هرجای از نهج‌البلاغه که بنگریم، نشانه‌های بلاغت را می‌بینیم.
    یا
    هرجای از نهج‌البلاغه را که بنگریم، نشانه‌های بلاغت را می‌بینیم.
     
    آخرین ویرایش توسط مدیر:

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    نکته:
    در مثال اول:
    جمله‌ی پایه این است: «اخبار گاهی مُرسَل هستند.»

    جمله‌ی پیرو این است: «شیخ صدوق این اخبار را آورده است.»
    پس «اخبار» در جمله‌ی اصلی، نهاد مفعولی به شمار می‌آید و نباید همراه «را» به کار رود. با همین توضیح، جمله‌ی زیر درست است:

    اخباری را که شیخ صدوق آورده است، می‌توانیم به چند دسته تقسیم کنیم.
    زیرا «اخبار» مفعول جمله‌ی پایه به شمار می‌رود.
    از این دست مثال‌ها برای ما روشن می‌شود که ملاک اصلی نیاز هرکلمه به حرف نشانه‌ی «را» این است که آن کلمه برای فعلی که به آن مربوط است، از لحاظ دستوری، مفعول به شمار آید.
    امکان ندارد که یک کلمه دارای دونقش دستوری باشد. پس اگر کلمه‌ای نهاد یا متمِّم یا قید باشد، نمی‌تواند مفعول هم به شمار آید.

    همچنین در مثال آخر:
    کلمه‌ی پس از حرف اضافه‌ی «به» متمِّم است. یک کلمه نمی‌تواند هم متمِّم باشد و هم مفعول.
    اما در جمله‌ی دوم آن، همان کلمه پس از حرف اضافه قرار ندارد و مفعول است. پس حرف نشانه می‌گیرد.
     
    آخرین ویرایش توسط مدیر:

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    28. از حرف نشانه در مکان مناسب استفاده کنیم.
    حرف نشانه باید در مکان درست قرار گیرد تا هم مفهوم به درستی انتقال یابد و هم جمله زیبا گردد.
    مکانِ «را» پس از هسته‌ی مفعول است. مقصود از هسته‌ی مفعول، دقیقاً همان کلمه یا کلمات دارای معنای مفعولی است. گاهی مفعول دارای یک بخش توضیحی (وابسته‌ی مفعول) است که در حقیقت جزء هسته‌ی مفعول نیست. در این حال، حرف نشانه پس از هسته و پیش از بخش توضیحی قرار می‌گیرد.

    مثال:
    ۱. گزارش‌های تاریخی، شهادت یکایک یاران امام حسین(ع) را در روز عاشورا تأیید نکرده‌اند.
    ۲. همه‌ی جهانیان دلاوری‌های رزمندگان را در جبهه‌های دفاع مقدس دیدند.
    ۳. نیروهای پلیس صدها معتاد در خیابان‌های شهر را دستگیر کردند.
    ۴. ابتکار شما برای انتشار این نشریه که می‌تواند در رشد تحقیقات نقشی به‌سزا داشته باشد را تحسین می‌کنیم.
    ۵. واقعه‌ی کربلا نه تنها منشأ تأثیر در قلوب عموم بشریت گشت، بلکه کسانی که به آیین آن حضرت نبودند را نیز به سوی او رهنمون ساخت.
    ۶. امام حسین(ع) با تمام وجود خطرات بزرگی که اسلام عزیز را تهدید می‌کرد، را حس می‌کرد.

    نکته‌ها:
    در مثال اول:
    هسته‌ی مفعول این جمله چنین است: «شهادت یکایک یاران امام حسین(ع) در روز عاشورا»
    یعنی «روز عاشورا» قید مکان مربوط به مفعول است، نه قید مکان مربوط به جمله‌ی اصلی.
    پس حرف نشانه باید پس از همه‌ی این هسته قرار گیرد.

    در مثال دوم:
    «جبهه‌ها» قید مکان برای دیدن جهانیان نیست؛ زیرا آنان در جبهه نبودند که چیزی ببینند. آن‌چه آنان دیدند، کاری بود که در جبهه تحقق یافت؛ یعنی جبهه قید مفعول و جزء هسته‌ی آن است. پس مجموع «دلاوری‌های رزمندگان در جبهه‌های دفاع مقدس» مفعول است.
    در مثال سوم:
    برخلاف دوجمله‌ی قبلی، «خیابان‌های شهر» قید فعل جمله است؛ یعنی دستگیری در خیابان‌های شهر انجام شده است. پس این عبارت جزء مفعول نیست و حرف نشانه باید پس از مفعول، یعنی «صدها معتاد» قرار گیرد.
    در مثال چهارم:
    «ابتکار شما» مفعول است و «برای انتشار این نشریه که می‌تواند در رشد تحقیقات نقشی به‌سزا داشته باشد» وابسته‌ی مفعول است؛ یعنی درباره‌ی آن توضیح می‌دهد.
    در مثال ششم:
    در جمله‌ی اول، به هردو حرف نشانه نیاز داریم. برای پرهیز از تکرار، بهتر است به جای حذف حرف نشانه، ساختار جمله را کمی تغییر دهیم و در کلمات نیز تصرف نماییم تا تتابع اضافات پیش نیاید. در جمله‌ی دوم چنین کرده‌ایم.
    پیشنهاد:
    ۱. گزارش‌های تاریخی، شهادت یکایک یاران امام حسین(ع) در روز عاشورا را تأیید نکرده‌اند.
    ۲. همه‌ی جهانیان دلاوری‌های رزمندگان در جبهه‌های دفاع مقدس را دیدند.
    ۳. نیروهای پلیس صدها معتاد را در خیابان‌های شهر دستگیر کردند.
    ۴. ابتکار شما را برای انتشار این نشریه که می‌تواند در رشد تحقیقات نقشی به‌سزا داشته باشد، تحسین می‌کنیم.

    ۵. واقعه‌ی کربلا نه تنها منشأ تأثیر در قلوب عموم بشریت گشت؛ بلکه کسانی را که به آیین آن حضرت نبودند، نیز به سوی او رهنمون ساخت.
    ۶. امام حسین(ع) با تمام وجود خطرهای بزرگی را که اسلام عزیز را تهدید می‌کرد، حس می‌کرد.
    یا
    امام حسین(ع) با تمام وجود خطرهای بزرگ برای اسلام عزیر را حس می‌کرد.
     
    آخرین ویرایش توسط مدیر:

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    29. قید را در مکان مناسب بیاوریم.
    مکان مناسب قید، تا اندازه‌ای به نوع جمله و سبک نوشته بستگی دارد؛ اما در نثر معیار بهتر است این شیوه درباره قید رعایت گردد:
    1. قیدهای زمان، مکان، تأکید، نفی و پرسش در آغاز جمله می‌آیند.
    2. قید زمان معمولاً پیش از قید مکان می‌آید.
    3. قید حالت که چگونگی انجام فعل را نشان می‌دهد، بدون فاصله پیش از فعل قرار می‌گیرد.
    4. قیدهایی که کلمه‌ای غیر از فعل را توضیح می‌دهند، بدون فاصله پیش از همان کلمه جای می‌گیرند.
    5. قیدهای مرکب و گروه‌های قیدی در آغاز جمله می‌آیند.

    مثال شماره‌‌‌ی دو:
    صبحگاهان در دامن صحرا حرکت گله‌ی گوسفندان چه شکوهی دارد!
    مثال شماره‌ی سه:
    قوم مغول به کشور ما وحشیانه تاختند.
    مثال شماره‌ی چهار:
    انسان‌های موفق برای رسیدن به هدف، بسیارفراوان می‌کوشند.
    مثال شماره‌ی پنج:
    در آغاز نهضت اسلامی ایران، شعار‌های عاشورایی نقشی مؤثّر داشتند.

    مثال:
    - «قاعده‌ی لطف» در علم کلام شیعه اهمیت بسیار دارد.
    - با تبیین سخن خواجه نصیر طوسی، در گفتار حاضر، به پیشینه‌ی این بحث می‌پردازیم.
    - دانشمندان در بیشتر ادیان، فراوان به بحث درباره‌ی موعود پرداخته‌‌اند.

    پیشنهاد:
    - در علم کلام شیعه، «قاعده‌ی لطف» بسیار اهمیت دارد.
    - در گفتار حاضر، با تبیین سخن خواجه نصیر طوسی، به پیشینه‌ی این بحث می‌پردازیم.
    - در بیشتر ادیان، دانشمندان به بحث درباره‌ی موعود فراوان پرداخته‌اند.
     
    آخرین ویرایش توسط مدیر:

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    30. صفت‌ها را به دقّت به کار ببریم.
    در زبان پارسی نیز همانند عربی، صفت‌های حالیه، مشبّهه، مبالغه، و مطلق یافت می‌شوند.
    البته نام این صفت‌ها در زبان پارسی با عربی تفاوت دارد.
    هنگام ترجمه‌ی متون عربی، به ویژه آیات و روایات، باید به این نکته توجه کنیم و در مواردی که یک صفت دارای ساخت (=صیغه) و معنای مخصوص است، آن را به همان معنا ترجمه کنیم.
    ساخت‌های صفت در زبان پارسی از این قرارند:

    1. صفت گذران (حالیه): بُن مضارع + ان
    نمونه: جویان= کسی که اکنون به دنبال چیزی است.
    2. صفت پایدار (مُشبَّهه): بُن مضارع + ا
    نمونه: جویا= کسی که همواره به دنیال چیزی است.
    3. صفت فراوان (مبالغه): بُن ماضی یا مضارع یا اسم + ار، گار، گر، کار
    نمونه: جست‌وجوگر، رُفتگر، فراموشکار، آموزگار= کسی که به این کارها بسیار می‌پردازد.
    4. صفت فاعلی (مطلق): بُن مضارع + ـَنده
    نمونه: جوینده= کسی که به دنبال چیزی است، بدون قیدی خاص.

    اگر ساخت‌های سه‌گانه‌ی اول در یک مورد موجود نباشند، از ساخت چهارم برای معانی مشترک (گذران، پایدار، فراوان) استفاده می‌شود.
    مثال:
    اللّه سَمیعٌ عَلیمٌ: خداوند شنونده‌ی داننده است.
    نکته:
    «سامع» یعنی شنونده و به معنای صفت فاعلی (مطلق) است. «عالم» نیز چنین است.
    اما «سمیع» و «علیم» صفت مشبّهه (پایدار) هستند.
    پس باید به گونه‌ای ترجمه شوند که همین معنا را برسانند.

    پیشنهاد:
    اللّه سَمیعٌ عَلیمٌ: خداوند شنوای دانا است.


    «پایان جلد اول»
    در جلد دوم این کتاب به ادامه مبحث صفت‌ها می‌پردازیم.
     
    آخرین ویرایش توسط مدیر:
    وضعیت
    موضوع بسته شده است.
    بالا