شیوه شیوایی (جلد اول) |طـلایــه

وضعیت
موضوع بسته شده است.

☾♔TALAYEH_A♔☽

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2017/05/18
ارسالی ها
35,488
امتیاز واکنش
104,218
امتیاز
1,376
مثال 2:
اگر حج‌گزار بدون نیت احرام کرد، عملش باطل خواهد بود.
نکته:
«اگر» دارای معنای التزام است. پس ما باید برای آن از فعل مضارع التزامی «احرام کند» استفاده کنیم. همچنین در پایان جمله، فعل مضارع به دلیل اینکه حقیقتی مستمر را نشان می‌دهد، مناسب‌تر از فعل آینده است.
پیشنهاد:
اگر حج‌گزار بدون نیت احرام کند، عملش باطل است.
شما انواع افعال و ساختار صحیح آنان را شناختید.
اکنون می‌خواهیم کاربرد این افعال را در قطعه‌ای کوتاه مرور کنیم. در مثال سوم این بحث، شیوه‌ی درست به‌کاربردن هرفعل را مشاهده می‌کنید.
مثال 3:

بهمن‌نامه منظومه‌ای به تقلید از شاهنامه‌ی فردوسی در تاریخِ سلاطینِ بهمنی دکن است(ت). این منظومه تا زمانی که آذری در دکن می‌زیست(ت)، به دورانِ سلطنتِ احمدشاه رسیده بود(ت) و آذری تعهّد کرد(ت) که در بازگشت به خراسان، آن را به اتمام رسانَد(ت). ظاهراً تا دورانِ شاهیِ علاءالدین به نظم آن ادامه داد(ت) و آن‌چه را می‌سرود(ت)، به دکن می‌فرستاد(ت).
(ت):
است: فعل ربطیِ حال. ارتباط همیشگی را گزارش می‌دهد.
می‌زیست: فعل ماضی استمراری. از گذشته‌ای که در مدتی خاص استمرار داشته، خبر می‌دهد.
رسیده بود: فعل ماضی بعید. از گذشته‌ای پیش از گذشته‌ی دیگر حکایت می‌کند.
تعهّد کرد: فعل ماضی ساده. از گذشته‌ای که در زمانی خاص پایان یافته، خبر می‌دهد.
به اتمام رسانَد: فعل مضارع التزامی. انجام کار، حتمی نیست و به تعهّد فاعل بستگی دارد.
ادامه داد: فعل ماضی ساده. از کاری حکایت دارد که تحقّق آن پایان یافته است.
می‌سرود و می‌فرستاد: هردو فعل ماضی استمراری هستند. کاری را گزارش می‌کنند که در زمانی خاص در گذشته استمرار داشته است.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • پیشنهادات
  • ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    20. ما باید فعل‌های هم‌تراز را با یکدیگر هماهنگ بیاوریم.
    زمانی که جمله‌ی ما دارای چند فعلِ هم‌تراز و هم‌رتبه می‌شود، باید این فعل‌ها را از لحاظ زمان با یکدیگر سازگاری دهیم.
    مثال:
    - این کتاب «جامعه» نام دارد و همواره نزد پیشوایان معصوم بوده است.
    - شیخ‌احمد از حوزه‌ی درس استادانش بهره گرفت و از آنان دارای اجازاتی نیز هست.
    - گاهی او مطلب را به صورتی بیان خواهد کرد که برای شما اعجاب‌آور و مطبوع باشد و شوق و رغبتتان را به خواندن برمی‌انگیزد.
    - سیدمرتضی ادیبان و دانشمندان را به زانو درآورده و گوی سبقت را از همگان می‌رباید.
    - صاحب نهج‌البلاغه کسی است که در دامانِ شریف‌ترین و بهترین انسان رشد کرد و آموزگاری چون پیامبر داشته و وحی در اعماق جان او نفوذ کرده است.
    - فرماندار مدینه دستور داد که وی از همه‌ی اهل مدینه مخصوصاً حسین -علیه‌السلام- بیعت بگیرد و گردنش را بزن و سر بریده‌ی او را نزد ما بفرست.

    نکته‌های مهم:
    1) هردو فعل باید یا حال باشند یا ماضی نقلی. اگر به مثال اول دقت کنید، می‌بینید که «بوده است» ماضی نقلی است، نه ماضی بعید.
    2) هردو فعل باید ماضی ساده باشند. اگر به مثال دوم دقت کنید، می‌بینید که از ماجرایی در زمان گذشته حکایت دارند که در زمانی خاص رخ داده و پایان یافته است.
    3) از سه فعل: بیان خواهد کرد (آینده)، باشد (مضارع التزامی) و برمی‌انگیزد (مضارع اخباری) استفاده شده است. اگر به مثال سوم دقت کنید، می‌بینید که از این سه فعل، فعل‌های دوم و سوم با یکدیگر هم‌ترازند و به‌هم عطف شده‌اند. و فعل اول از حقیقتی مستمر حکایت دارد و باید به صورت مضارع اخباری باشد؛ اما فعل‌های دوم و سوم در جمله‌ی ربطی (پس از حرف ربط «که») به کار رفته‌اند و نتیجه‌ی جمله اول هستند و تحقق آن‌ها حتمی نیست؛ بلکه هنگامی رخ می‌دهند که فعل اول به درستی تحقق یافته باشد. پس شکل صحیح آنان این است که به گونه‌ی مضارع التزامی بیان شوند.
    4) فعل ماضی نقلی، در صورتی مناسب است که اثر کاری تا زمان حاضر گسترش یافته باشد. اگر به مثال چهارم(ت) دقت کنید، می‌بینید چنانچه نویسنده بخواهد بگوید که سیدمرتضی در مقایسه با همه‌ی ادیبان و دانشمندانی که پس از وی تا روزگار ما می‌زیسته‌اند، نیز سرآمده بوده است، باید از ماضی نقلی استفاده کند و بگوید: «سیدمرتضی ادیبان و دانشمندان را به زانو درآورده و گوی سبقت را از همگان ربوده است.» اما از آنجایی که بعید شمرده می‌شود نویسنده چنین ادعایی داشته باشد، بهتر است از ماضی ساده استفاده کند.
    پیشنهاد:
    - این کتاب «جامعه» نام دارد و همواره نزد پیشوایان معصوم بوده است.
    یا
    این کتاب «جامعه» نام داشته و همواره نزد پیشوایان معصوم بوده است.
    - شیخ احمد از حوزه‌ی درس استادانش بهره گرفت و از آنان اجازاتی نیز دریافت کرد.
    - گاهی او مطلب را به صورتی بیان می‌کند که برای شما اعجاب‌آور و مطبوع باشد و شوق و رغبتتان را به خواندن برانگیزد.
    - سیدمرتضی ادیبان و دانشمندان را به زانو درآورد و گوی سبقت را از همگان ربود.
    یا
    سیدمرتضی ادیبان و دانشمندان را به زانو درمی‌آورَد و گوی سبقت را از همگان می‌رباید.
    - صاحب نهج‌البلاغه کسی است که در دامان شریف‌ترین و بهترین انسان رشد کرد و آموزگاری چون پیامبر داشت و وحی در اعماق جان او نفوذ کرد.
    - فرماندار مدینه دستور داد که وی از همه‌ی اهل مدینه مخصوصاً حسین -علیه‌السلام- بیعت بگیرد و گردنش را بزند و سر بریده‌اش را نزد او بفرستد.
    یا
    فرماندار مدینه به وی دستور داد: «از همه‌ی اهل مدینه مخصوصاً حسین -علیه السلام- بیعت بگیر و گردنش را بزن و سر بریده‌ی او را نزد ما بفرست.»

    (ت)

    مثال چهارم: ما اگر قصد داشته باشیم رویدادی را که در گذشته رخ داده، به صورت ملموس و عینی بیان کنیم، می‌توانیم از فعل مضارع استفاده نماییم. اما در این هنگام نیز باید مراقب هماهنگی فعل‌های هم‌تراز باشیم.
    نمونه: سیدمرتضی ادیبان و دانشمندان را به زانو درمی‌آورَد و گوی سبقت را از همگان می‌رباید.
     
    آخرین ویرایش توسط مدیر:

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    21. نباید فعل‌ها کنار هم آورده شود.
    تا جایی که ممکن است، نباید چند فعل اصلی بدون فاصله کنار یکدیگر قرار گیرند؛ زیرا کنار هم قرار گرفتن چند فعل اصلی، نوشته را سست می‌کند. تأکید بر کلمه‌ی «اصلی» از این‌رو است که این قاعده شامل فعل «معین» (ت) نمی‌شود.
    مثال:
    - در این بنا، کتیبه‌ای که بتواند تاریخ ساخت آن را مشخّص سازد، وجود ندارد.
    - پی‌ریزی شخصیت کودک از هنگامی که متولّد می‌شود، آغاز می‌گردد.

    - مناسب‌ترین فعالیت کودک، تلاشی که از راه بازی انجام می‌دهد، است.
    به مثال‌های 2 و 3 دقت کنید. گاهی هم می‌توان کاری کرد که یکی از دو فعل حذف شود و هم می‌توان میان دو فعل فاصله انداخت. البته معمولاً روش اول بهتر است؛ زیرا نوشته را کوتاه‌تر و روان‌تر می‌کند.
    پیشنهاد:
    - در این بنا، کتیبه‌ای وجود ندارد که تاریخ ساخت آن را مشخّص سازد.
    - پی‌ریزی شخصیت کودک از هنگام تولّد او آغاز می‌شود.
    یا
    پی‌ریزی شخصیت کودک از هنگامی آغاز می‌شود که تولّد می‌یابد.
    - مناسب‌ترین فعالیت کودک، تلاش او از راه بازی است.
    یا
    مناسب‌ترین فعالیت کودک، تلاشی است که از راه بازی انجام می‌دهد.

    (ت):
    فعل معین: آن است که به کمک فعل اصلی می‌آید تا باهم فعلی را بسازند. نمونه: «خواهند» در «خواهند رفت» فعل معین است.
     
    آخرین ویرایش توسط مدیر:

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    22. از «وجه وصفی» به درستی استفاده کنیم.
    با خواندن این عبارت، برای عزیزان سؤال پیش می‌آید که «فعل وصفی» یا «وجه وصفی» چیست؟

    حال به همراه یک مثال، مفهوم و کاربرد آن را توضیح خواهم داد:
    بوعلی سینا در هجده‌سالگی نوح، پسر منصور را درمان کرد و بدین سبب، به کتابخانه‌ی وی راه یافت.
    خب در این جمله؛ «بوعلی سینا» در نقش نهادی ظاهر می‌شود که دو کار را انجام داده است:
    1.درمان کرد.
    2. راه یافت.

    تا این‌جای جمله مشکلی وجود ندارد؛ اما زمانی نیز نویسنده قصد استفاده‌کردن از دوفعل با فاصله‌ی اندک را ندارد، که راهکارهایی برای آن ارائه می‌دهم.
    از وصف می‌توان استفاده کرد:
    بوعلی سینای «درمان‌کننده‌ی نوح پسر منصور در سن هجده سالگی»، بدین سبب به کتابخانه‌ی وی راه یافت.

    اما این وصف طولانی است و برای پرهیز از آن از «وجه وصفی» استفاده می‌کنیم. در این حالت می‌توان از وصف استفاده نمود؛ با این تفاوت که دیگر وصف طولانی نمی‌شود.
    ساختار وجه صرفی: بن ماضی+ های غیرملفوظ
    بوعلی سینا در هجده سالگی نوح پسر منصور را درمان کرده، بدین سبب، به کتابخانه‌ی وی راه یافت.
    در این‌جا، وجه وصفی فعل، به جای فعل صریح نشسته است. به همین دلیل، از نظر ویرایشی نمی‌توان پس از آن از «واو» استفاده کرد که برای عطف دوجمله به کار می‌رود؛ بلکه باید از ویرگول استفاده نمود. گاهی کاربرد وجه وصفی به زیبایی نوشته می‌افزاید؛ اما باید گـه‌گاه از این روش استفاده کرد. چرا که افراط در کاربرد وجه وصفی، نوشته را سست می‌کند. بدین‌سان، روشن شد که وجه وصفی زمان ندارد؛ زیرا فعل صریح نیست؛ اما زمانی در آن نهفته است که از زمان فعل صریح بعد، پیروی می‌کند.
    به جملات زیر بنگرید:

    - زهرا بر بستر پدرش نشست و به یاد روزهای سخت زندگی‌اش گریست.
    - زهرا بر بستر پدر می‌نشیند و به یاد روزهای سخت زندگی‌اش می‌گرید.
    - زهرا بر بستر پدر خواهد نشست و به یاد روزهای سخت زندگی‌اش خواهد گریست.

    اگر ما به جای فعل نخست از وجه وصفی استفاده کنیم، در هرسه جمله، یک کلمه می‌آوریم؛ اما این کلمه در جمله‌ی اول معنای ماضی؛ در جمله‌ی دوم معنای مضارع و در جمله‌ی سوم معنای آینده دارد.
    - زهرا بر بستر پدرش نشسته، به یاد روزهای سخت زندگی‌اش گریست.
    - زهرا بر بستر پدر نشسته، به یاد روزهای سخت زندگی‌اش می‌گرید.
    - زهرا بر بستر پدر نشسته، به یاد روزهای سخت زندگی‌اش خواهد گریست.

    البته این‌ها در شرایطی‌ست که نهاد جمله‌ی اول، همان نهاد جمله‌ی عطف شده‌ی دوم باشد. مثلاً اگر نهاد جمله‌ی اول خود بوعلی باشد و نهاد جمله‌ی دوم، نوح پسر منصور باشد، اصلاً کاربر وجه وصفی معنایی ندارد. پس این جمله غلط است:
    بوعلی سینا در هجده‌سالگی نوح پسر منصور را درمان کرده، بدین سبب نوح وی را به کتابخانه‌ی خود راه داد.
     
    آخرین ویرایش توسط مدیر:

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    کاربرد وجه وصفی سه شرط دارد:
    1. یکی‌بودنِ نهاد در هردو جمله.
    2. نیاوردن «واو» بعد از وجه وصفی.
    3. آوردن ویرگول پس از وجه وصفی.

    مثال:
    - مُحرِم پس از احرام وارد مکه گشته و بعد از غسل، وارد مسجد‌الحرام می‌شود.
    - ابوهریره در حجةالوداع حضور داشته، پیامبر او را همچون دیگران به حقیقت ولایت علی آگاه می‌کند.
    - ابن سینا در402 ق. گرگانج را به مقصد گرگان ترک نموده و دوستش کاووس فرزند وُشمگیر را ملاقات می‌کند.

    در مثال دوم؛ نهادِ دوجمله‌ یکسان نیست. پس اصلاً استفاده از وجه وصفی معنا ندارد.
    پیشنهاد:
    - مُحرِم پس از احرام وارد مکه گشته، بعد از غسل وارد مسجد‌الحرام می‌شود.

    - ابوهریره در حجة‌الوداع حضور دارد و پیامبر او را همچون دیگران به حقیقت ولایت علی آگاه می‌کند.
    - ابن سینا در 402 ق. گرگانج را به مقصد گرگان ترک نموده، دوستش کاووس فرزند وُشمگیر را ملاقات می‌کند.
    یا
    ابن سینا در 402 ق. گرگانج را به مقصد گرگان ترک نمود و دوستش کاووس فرزند وُشمگیر را ملاقات کرد.
     
    آخرین ویرایش توسط مدیر:

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    23. در گزارش از گذشته، باید تناسب افعال را رعایت کنیم.
    پیش‌تر گفتیم که گاهی برای ملموس‌ترساختنِ مطلب، اتفاق رخ داده در زمان گذشته را با فعل مضارع گزارش می‌دهیم.
    نمونه: بنای حرم حسینی در آغاز دوران صفویه کاملاً تغییر می‌یابد.

    در اینجا ما باید دقت کنیم که تناسب زمانی افعال را فراموش نکنیم؛ یعنی، اگر می‌خواهیم از فعل ملموس استفاده کنیم، همه‌ی افعال را باید از نوع مضارع بیاوریم، نه آنکه در یک متن و در یک موضوع، گاه از فعل مضارع و گاهی از فعل ماضی استفاده کنیم.
    مثال:
    - بنای حرم حسینی در آغاز دوران صفویه کاملاً تغییر می‌یابد و معماران چیره‌دست به این کارگماشته شدند.
    - این کتاب، در اصل رساله‌ی دکترای نویسنده بوده و به رسم رساله‌های دانشگاهی، حاوی مقدماتی درباره‌ی موضوع، پیشینه و روش پژوهش است.

    پیشنهاد:
    - بنای حرم حسینی در آغاز دوران صفویه کاملاً تغییر می‌یابد و معماران چیره‌دست به این کار گماشته می‌شوند.
    یا
    بنای حرم حسینی در آغاز دوران صفویه کاملاً تغییر یافت و معمارات چیره‌دست به این کار گماشته شدند.
    - این کتاب، در اصل رساله‌ی دکترای نویسنده است که به رسم رساله‌های دانشگاهی، مقدماتی را درباره‌ی موضوع، پیشینه و روش پژوهش در بر می‌گیرد.
     
    آخرین ویرایش توسط مدیر:

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    24. لطفاً فعل‌های وابسته را به گونه‌ی صحیح بیاوریم.
    گاهی مواقع پیش می‌آید که رویدادی در زمان گذشته رخ داده و ما آن را با دوفعل وابسته گزارش می‌کنیم. یکی فعل اصلی است و دیگری فعل التزامی. در این حال، فعل اصلی باید ماضی ساده، و فعل التزامی باید مضارع التزامی باشد، نه ماضی ساده؛ زیرا آنچه در زمان گذشته انجام شده، همان فعل اصلی است.
    نمونه: رکن‌الدوله دستور داد که بقعه‌ای بر مزار شیخ بسازند.
    در اینجا آنچه در زمان گذشته به صورت اصلی اتفاق افتاده، دستوردادن رکن‌الدوله است. این کار را با فعل ماضی ساده گزارش می‌کنیم. فعلِ دیگر، از کاری حکایت دارد که بنا بوده براساس این دستور انجام شود؛ یعنی فعلی که همراه و ملتزم (پیوسته) با آن فعل اصلی است. از این رو، باید فعل دوم به صورت مضارع التزامی (بسازند) ذکر گردد.
    پس جمله‌ی زیر نادرست است:

    رکن‌الدوله دستور داد که بقعه‌ای بر مزار شیخ ساختند.
    البته جمله‌ی زیر صحیح است:
    به دستور رکن‌الدوله، بقعه‌ای بر مزار شیخ ساختند.
    مثال:
    - جانبازان سرافراز دست‌وپا دادند تا ایمان پایدار ماند.
    - دولت وعده داد که حقوق عقب افتاده‌ی کارمندان را پرداخت کند.

    پیشنهاد:
    - جانبازان سرافراز دست‌وپا دادند تا ایمان پایدار بمانَد.
    - دولت وعده داد که حقوق عقب‌افتاده‌ی کارمندان را پرداخت کند.
     
    آخرین ویرایش توسط مدیر:

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    25. میان اجزای فعل فاصله نیندازیم.
    اجزای فعل مرکب باید کنار یکدیگر قرار گیرند. به طور مثال: «جای دارد» یک فعل مرکب است که نباید بین دوجزء آن فاصله بیفتد.
    برای نمونه: نباید نوشت «جای در آن دارد.»
    در فعل‌های دارای جزء «مُعین» (کمکی) نیز باید دقت داشت که میان جزء معین و فعل اصلی فاصله نیفتد. مثلاً در فعل آینده، جزء معین «خواهد بود» باید به فعل اصلی بچسبد.

    مثال:
    - عبرت‌های عاشورا جهان را خواهند نور بخشید.
    - در سال 193۱ م. گاندی اوج بسیار می‌گیرد.
    - معلم، زندگی‌اش را صرفِ تربیت انسان‌ها می‌کند.
    - او سعی لازم را در فهمیدن مطالب کتاب نکرده است.
    - هرتباهی که بر سر مردمان می‌آید، ریشه در فراموشی خدا دارد.

    نکته: «بسیار» قید است و جزء فعل نیست.
    «اوج می‌گیرد» فعل مرکب است.
    پس نباید قید میان دوجزء فعل قرار گیرد.

    پیشنهاد:
    - عبرت‌های عاشورا جهان را نور خواهند بخشید.
    - در سال 1931م. گاندی بسیار اوج می‌گیرد.
    - معلم، زندگی‌اش را برای تربیت انسان‌ها صرف می‌کند.
    - او برای فهمیدن مطالب کتاب به اندازه لازم سعی نکرده است.
    - هرتباهی که بر سر مردمان می‌آید، در فراموشی خدا ریشه دارد.
     
    آخرین ویرایش توسط مدیر:

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    26. در صورت لزوم، از «مفعول مُؤوَّل» استفاده کنیم.
    مفعول یکی از بخش‌های جمله است که گاهی طولانی می‌شود و جمله را بدنما و سست و پیچیده می‌کند. یکی از راه‌های رفع این عیب، به‌کاربردن «مفعول مُؤوَّل» است؛ یعنی مفعول را به شکل یک جمله پس از حرف ربط «که» و بدون حرف نشانه‌ی «را» به کار بریم.
    مثال:
    - نگارش این اثر به قلم میرزای بزرگ در سال 1027 ق. را مسلّم می‌دانیم.
    - انسان‌های آزاده، سر خم‌کردن پیش ناکسان به قصد بهره‌بردن از مقام و مال‌ومنال دنیا را برنمی‌تابند.

    تحلیل دستوری مثال اول:
    - نهاد: ما (محذوف(ت) به قرینه‌ی لفظی)
    - مفعول: نگارش این اثر به قلم میرزای بزرگ در سال1027 ق.
    - حرف نشانه: را
    - فعل مرکب: مسلّم می‌دانیم.

    پیشنهاد:
    - مسلّم می‌دانیم که این اثر در سال 1027 ق. به قلم میرزای بزرگ نگارش یافته است.
    - انسان‌های آزاده برنمی‌تابند که برای بهره‌بردن از مقام و مال‌ومنال دنیا، نزد ناکسان سر خم کنند.

    تحلیل دستوری پیشنهاد مثال اول:
    - نهاد جمله‌ی اول: ما (محذوف به قرینه‌ی لفظی)
    - گزاره‌ی جمله‌ی اول: مسلّم می‌دانیم.
    - حرف ربط: که
    - نهاد جمله‌ی دوم: این اثر
    - گزاره‌ی جمله‌ی دوم: در سال 1027 ق. به قلم میرزای بزرگ نگارش یافته است.
    - مجموع جمله‌ی دوم: مفعول مؤوَّل.

    (ت):
    محذوف: حذف‌شده.
     
    آخرین ویرایش توسط مدیر:

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    27. از حرف نشانه‌ی «را» به درستی استفاده کنیم.
    حرف نشانه‌ی «را» گاه زاید است و باید از کاربرد آن پرهیز کنیم. معمولاً عیب آن زمانی آشکار می‌شود که جمله دارای «نهاد مفعولی» (ت) باشد.
    نمونه: پیامبرانی که خدا فرستاد، هادیان بشر بودند.
    این جمله از دوبخش «پایه» یعنی اصلی و «پیرو» فرعی، تشکیل شده است.
    جمله‌ی پایه این است: پیامبران هادیان بشر بودند.
    جمله‌ی پیرو این است: [این پیامبران را] خدا فرستاد.
    پس اصل این جمله چنین بوده است: پیامبرانی که خدا آن‌ها را فرستاد، هادیان بشر بودند.
    جمله‌ی اول به منظور کوتاه‌سازی است.

    تحلیل دستوری این جمله چنین است:
    - نهاد جمله‌ی پایه: پیامبران (مسندٌالیه
    - گزاره‌ی جمله‌ی پایه: هادیان بشر بودند. (مسند + فعل ربطی)
    - نهاد جمله‌ی پیرو: خدا.
    - گزاره‌ی جمله‌ی پیرو: آن‌ها را فرستاد. (مفعول: آن‌ها)
    نهاد جمله‌ی پایه (پیامبران-مسندٌالیه) به جهت مسندٌالیه بودنش نیازی به مفعول ندارد.
    اصولاً در جمله‌های اِسنادی، برخلاف جمله‌های فعلی، به مفعول نیاز نیست و ترکیب نحوی چنین است:
    مسندٌالیه + مسند + فعل ربطی
    پس نباید پس از «پیامبران» حرف نشانه قرار گیرد.
    در عین حال، همین کلمه از لحاظ معنایی، نه دستوری، مفعول جمله‌ی پیرو است که آن را در اصطلاح «نهاد مفعولی» می‌گویند.
    نهاد، حرف نشانه نمی‌خواهد و فقط مفعول است که به حرف نشانه نیاز دارد.
    بنابراین، از حرف نشانه‌ی «را» پس از این نهاد، قرار نمی‌گیرد.
    پس این جمله نادرست است: پیامبرانی را که خدا فرستاد، هادیان بشر بودند.

    (ت):
    نهاد مفعولی: رکنی از جمله است که از لحاظ دستوری برای فعل جمله‌ی پایه، نهاد باشد و از لحاظ معنا برای فعل جمله‌ی پیرو، مفعول باشد.
     
    آخرین ویرایش توسط مدیر:
    وضعیت
    موضوع بسته شده است.
    بالا