عشق یکطرفه (پارانویا)

soyeon

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2017/04/14
ارسالی ها
1,161
امتیاز واکنش
5,174
امتیاز
648
محل سکونت
شهر زیبای خدا
"پارانویا" نامی که روانشناسان بر "عشق یکطرفه" می گذارند
حتما شما هم داستان عاشقان ناکام تاریخ که معشوق شان دوستشان ندارد را شنیده اید و یا در زمان معاصر قصه ی ماجراهای عاطفی یکطره که منجر به اسید پاشی و انواع رفتار های جنون آمیز شده است ، به گوشتان خورده است .در این مقاله خانم فردوسی - روان شناس- از این احساس های یکطرفه و دردسر ساز می گوید.

سیما فردوسی گفت: در ادبیات ما داستانها و قصه های فراوانی در باره عشق های یک طرفه یا فرهاد وار نقل شده است.

عشق یک طرفه عشقی است که میل به معشوق در آن امری ذهنی است. یعنی عاشق درافکار و پیش فرضهایش باور دارد که معشوقش به او علاقه مند است و او ازاحساسات معشوقش بی اطلاع است.
وی افزود: روانشناسان این حالت را بیش از آنکه نوعی عشق بنامند آن را نوعی بیماری روانی به نام "پارانویا" می دانند. عشق های یک طرفه نوعی بیماری روانی محسوب می شود. در برخی موارد اشخاصی وجود دارند که دیوانه وار به کسی علاقه مند هستند و تصور می کنند که آن شخص نیز آنها را دوست دارد. اما اینها تنها در مخیله او وجود دارد زیرا در مواقعی ممکن است شخص دیگر یا او را دوست نداشته باشد و یا در مواقعی حتی او را نشناسد!



فردوسی معتقد است: این حالت نوعی بیماری پارا نویید است این نوعی جنون عاشقی است. این حالت حالت عادی و معمولی نیست زیرا در حالت عادی اگرکسی به شخص دیگر علاقه مند شود ولی بداند که عشق و علاقه اش یک طرفه است بی شک از آن عشق دست بر می دارد. ولی زمانی که شخص دچار پارا نویید باشد از این عشق یک طرفه دست بر نمی دارد واژه علمی که به این نوع بیماری "عشق بی وصال "گفته می شود.

اگر میل عاشق پس ازاجابت نشدن خواسته اش دوباره مطرح شود. ممکن است در نهایت منجر به سرخوردگی شود.
بسیاری از روانکاوها معتقد هستند که عشق و تنفر دو روی یک سکه هستند. زمانی که عاشق به معشوقش می رسد همه چیز می تواند ختم به خیر شود اما اگر این اتفاق صورت نگیرد ممکن است با بوجود آمدن بی وفایی و خشم کار منجر به تنفر می شود و در این شرایط قسمت دیگر عشق خودنمایی نمی کند.البته در رسیدن به معشوق هم ممکن است بعد از وصال در اثر اختلافات ،عشق از بین برودو تبدیل به نفرت شود.

531815613140951401725212623116124611910030.jpg


در بیماری پارانویید هزیانی بارزوسازمان یافته وجود دارد.زیرا فرد حرف ها و باورهایی دارد که کاملاً اشتباه است. به عنوان مثال از علاقه به فردی سخن به میان می آورد و معتقد است که آن فرد هم به او علاقه مند است اما به علت کم رویی آن را بیان نمی کند. و یا اینکه فرصت ابراز آن را نکرده است.

این روانشناس ادامه داد: بیماران پارانویید همواره در ذهنشان با تصوراتشان زندگی می کنند و این ذهنیت را پردازش می کنند. علت این بیماری به تجربیات ناگوار هر فرد در دوران زندگی اش داشته بازمی گردد. نحوه تربیت های خانوادگی و سطح زندگی او نیز در بروز این بیماری موثر است.





در این حالت فرد در نوع تفکر و نگاهش به جامعه و افرادش متفاوت می شود. بیمار پارانویید تفسیر هایش از جامعه و آدمهایش فرق می کند و معتقد است که دیگران هستند که نمی خواهند من به معشوقم برسند. و معتقد است معشوقش او را دوست دارد ومخالفت های دیگران مانع وصال اوست.در این بیماری فرد بشدت افسرده می شودالبته قصد من این نیست که بگویم همه عشق ها اینگونه است بلکه منظور ببرخی از این عشق هاست که ما آنرا به عنوان عشق بی وصال و یا عشق یک طرفه می نامیم.



سیما فردوسی در پایان تاکید کرد: بیماری پارانویید فقط در باره عشق صدق نمی کند بلکه در باره موضوعات دیگر نیز پیش می آید. به عنوان مثال شخصی بدون دلیل و مدرک فکر می کند که همسرش به او خــ ـیانـت می کند. و نسبت به آنها سوء ظن پیدا می کنند.



خلاصه ی کلام جوانان عزیز تبیانی : مراقب احساس تان باشید. خیلی اوقات یک احساس در ابتدا هیجان انگیز و رمانتیک است اما زندگی تان را به هم خواهد ریخت . فراموش نکنید مقابل هر خطایی را اگر از ابتدا بگیرید بسیار آسان تر است.
 
  • پیشنهادات
  • soyeon

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/04/14
    ارسالی ها
    1,161
    امتیاز واکنش
    5,174
    امتیاز
    648
    محل سکونت
    شهر زیبای خدا
    آسیب های عشق یکطرفه
    شما هم کسی را دوست دارید که دوستتان ندارد؟ پس احتمالاً با احساسات منفی و ناامیدانه مربوط به آن آشنا هستید. وقتی فکر کنید که آن فرد دقیقاً همانی است که می خواهید، این احساسات قویتر هم می شود. بیشتر آدم ها به امید این که روزی بتوانند آن فرد را به دست بیاورند، روزگار می گذرانند؛ اما این امید ها هیچ وقت به واقعیت تبدیل نمی شوند و آن ها را با چشمانی گریان و دلی پردرد، بر جای می گذارند. در عشق یک طرفه، طرف مقابل ممکن است از عشق باخبر باشد و یا نباشد، اما در هر حال هیچ علاقه ای نشان نمی دهد. این شرایط برای عاشق، نگران کننده و آسیب زاست که برخی از این آسیب ها را معرفی می کنیم.

    کاهش عزت نفس، افسردگی و...
    به گزارش سلامت نیوز به نقل از سپیده دانایی، زبان عشق یک طرفه به زبانی فاجعه آمیز و مصیبت زده گرایش پیدا می کند: جهان ها فرو می ریزند؛ دل ها شکسته و مایوس می شوند و زندگی ها خرد و نابود می شوند. وقتی عشقی به شک می انجامد، زندگی بی هدف می شود و دلیلی برای ادامه دادن وجود ندارد. عشق حتی در بهترین شکل خود تجربه ای دشوار و دردناک است، اما وقتی بدون پاسخ بماند، مسموم کننده می شود؛ رد کردن عشق، کشنده است. تقریباً همیشه به غم و غصه منجر می شود، به ویژه وقتی که فرد، عاشق کسی می شود که دست نیافتنی است. از دست دادن عشق برای بسیاری که بنابه هر دلیلی عشق خود را از دست می دهند یا باشکست مواجه می شوند، برابر است با فقدان زندگی. در واقع ابراز نشدن و دریافت نکردن عشق در یک عشق یک طرفه، سبب مشکلاتی از قبیل کاهش عزت نفس، افسردگی و نوسانات سریع خلق می شود. همچنین مشکلاتی همچون اضطراب ایجاد می کند. به بیانی دقیق تر، در حالت عادی اگر کسی به شخص دیگر علاقه مند شود ولی بداند که عشق و علاقه اش یک طرفه است بی شک از آن عشق دست بر می دارد. ولی زمانی که این حالت شدید و حتی بیمارگونه شود، از این عشق یک طرفه دست بر نمی دارد. حتی اگر میل عاشق پس از اجابت نشدن خواسته اش دوباره مطرح شود، ممکن است در نهایت به سرخوردگی منجر شود.


    تنفر؛ روی تلخ سکه عشق
    یکی دیگر از آسیب های عشق یک طرفه، ایجاد تنفر و خشم است. شاید شما هم شنیده اید که عشق و تنفر، دو روی یک سکه هستند. زمانی که عاشق به فرد مورد نظرش می رسد، همه چیز می تواند ختم به خیر شود اما اگر این اتفاق انجام نگیرد، ممکن است با به وجود آمدن بی وفایی و خشم، کار به تنفر منجر شود و در این شرایط قسمت دیگر عشق، خودنمایی نمی کند. البته ممکن است بعد از وصال نیز در اثر اختلافات، عشق از بین برود و به نفرت تبدیل شود.


    مراحل سه گانه عشق یک طرفه
    بالبی روانکاو و روانشناس نامی، ثابت کرد که کودکان دلبستگی های خاصی را در خود به وجود می آورند. پیش از شش ماهگی اگر نوزادی را به غریبه ای بسپارند، از خود واکنشی نشان نخواهد داد، اما بعد از شش ماهگی کودک با ناراحتی آشکاری واکنش نشان خواهد داد. به مادر خود خواهد چسبید، گریه خواهد کرد و وقتی به نحو مناسبی جدا نگه داشته شود، تلاش خواهد کرد خود را بیازارد تا نزد مادر خود برگردد. بالبی این تغییرات رفتاری را واکنش اعتراضی می نامد. اگر مادر کودک برای همیشه او را ترک کند، اعتراض جای خود را به ناامیدی می دهد، کودک قابل ترحم و مصیبت زده می شود و قیافه ای به خودش می گیرد که بی شباهت به یک بزرگسال افسرده نیست. وقتی جدایی طولانی می شود، کودک تغییر رفتار بیشتری از خود بروز می دهد که نشانگر انتقال نهایی از ناامیدی به بی اعتنایی است. کودک بی اعتنا نوعی معلول عاطفی است. چنین کودکی ناتوان از تحمل سختی ها، ناگهان از رشد عاطفی باز می ماند. این توالی رفتار ها یعنی؛ اعتراض، ناامیدی و بی اعتنایی، هنگام جدا ماندن بچه های کوچک از مادرانشان به وضوح دیده می شود.
    جالب است که همین مراحل سه گانه (اعتراض، ناامیدی و بی اعتنایی) بار ها در عاشقان یک طرفه یا طرد شده دیده می شود. واکنش آن ها در ابتدا واکنش اعتراضی است. گریه می کنند، مضطرب می شوند و تلاش می کنند شکلی از ارتباط را با طرف مقابل برقرار کنند. پس از شکست های مکرر برای به چنگ آوردن دل او، اعتراض به ناامیدی بدل می شود و عاشق غمگین، تمام نشانه هایی را از خود بروز می دهد که عموماً با افسردگی بالینی ارتباط دارند. درنهایت، خستگی عاطفی حالتی از بی اعتنایی را پدید می آورد. این مرحله خطرناک ترین مرحله است.


    عاشق هذیان گو...
    همچنین عشق های یک طرفه گاهی به چنان شدتی می رسند که به نوعی بیماری روانی و بهتر بگویم به هذیان عشق تبدیل می شوند. در این بیماری، هذیانی بارز و سازمان یافته وجود دارد؛ زیرا فرد حرف ها و باور هایی دارد که کاملاً اشتباه است؛ برای مثال از علاقه به فردی سخن به میان می آورد و معتقد است که آن فرد هم به او علاقه مند است؛ اما مثلاً به علت کم رویی آن را بیان نمی کند و یا این که فرصت ابراز آن را پیدا نکرده است. گاهی بیمار تفسیر هایش از جامعه و آدم هایش فرق می کند و معتقد است که دیگران هستند که نمی خواهند من به فرد مورد علاقه ام برسم و معتقد است آن فرد او را دوست دارد و مخالفت های دیگران مانع وصال اوست. در این بیماری فرد به شدت افسرده می شود. البته قصد من این نیست که بگویم همه عشق ها این گونه است، بلکه منظور برخی از این عشق هاست؛ مثلاً در برخی موارد اشخاصی وجود دارند که دیوانه وار به کسی علاقه مند هستند و تصور می کنند که آن شخص نیز آن ها را دوست دارد. اما این ها تنها در مخیله او وجود دارد زیرا در مواقعی ممکن است شخص دیگر یا او را دوست نداشته باشد و یا در مواقعی حتی او را نشناسد! این علاقه شدید یک طرفه گاهی به رفتار نامناسب منجر می شود.بنابراین با این تفاسیر توصیه می شود در ایجاد روابط خود با دیگران آگاهانه تر و هوشمندانه تر برخوردکنید و معیارتان را تنها بر اساس عشقی که سرچشمه و منشاء آن احساسات و هیجانات پرشور است، بنا نکنید تا کمتر آسیب ببینید و به آن آرامش و خوشبختی و شادی که استحقاق آن را دارید، دست یابید.
     

    soyeon

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/04/14
    ارسالی ها
    1,161
    امتیاز واکنش
    5,174
    امتیاز
    648
    محل سکونت
    شهر زیبای خدا
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!

    عشق یک طرفه چیست و چگونه بوجود می آید؟
    وقتی کسی را دوست دارید که دوستتان ندارد، چه باید بکنید؟


    با اینکه ممکن است اولین واکنشتان به اصطلاح آویزان شدن و سعی در برقراری ارتباط باشد، اما بهترین راهکار این است که واقعیت را بپذیرید و سعی کنید آن فرد را فراموش کنید...



    درد دوست داشتن کسی که هیچ علاقه ای در قلبش به شما احساس نمی کند، نابودتان می کند. شما هم کسی را دوست دارید که دوستتان ندارد؟ پس احتمالاً با احساسات نومیدانه مربوط به آن آشنا هستید. وقتی فکر کنید که آن فرد دقیقاً همانی است که می خواهید، این احساسات قوی تر هم می شوند. بیشتر آدم ها با امید اینکه روزی بتوانند آن فرد را به دست بیاورند روزگار می گذرانند اما این امیدها هیچ وقت به واقعیت بدل نمی شوند و آنها را با چشمانی گریان و دلی پردرد بر جای می گذارند. عشق نافرجام را همه ما احتمالاً تجربه کرده ایم. منتظر وصال یک عشق شدن ممکن است شکستن قلبتان را به دنبال داشته باشد. با اینکه به نظر دشوار می آید اما فراموش کردن و ادامه زندگی بهترین کاری است که می توانید انجام دهید.

    عشق یک طرفه عشقی است که میل به معشوق در آن امری ذهنی است ، یعنی عاشق درافکار و پیش فرضهایش باور دارد که معشوقش به او علاقه مند است و او ازاحساسات معشوقش بی اطلاع است. . .

    روانشناسان این حالت را بیش از آنکه نوعی عشق بنامند آن را نوعی بیماری روانی به نام "پارانویا " می دانند. عشق های یک طرفه نوعی بیماری روانی محسوب می شود. در برخی موارد اشخاصی وجود دارند که دیوانه وار به کسی علاقه مند هستند و تصور می کنند که آن شخص نیز آنها را دوست دارد ، اما اینها تنها در مخیله او وجود دارد زیرا در مواقعی ممکن است شخص دیگر یا او را دوست نداشته باشد و یا در مواقعی حتی او را نشناسد!

    این حالت نوعی بیماری پارانویید است، این نوعی جنون عاشقی است. این حالت حالت عادی و معمولی نیست زیرا در حالت عادی اگر کسی به شخص دیگر علاقه مند شود ولی بداند که عشق و علاقه اش یک طرفه است بی شک از آن عشق دست بر می دارد ، ولی زمانی که شخص دچار پارانویید باشد از این عشق یک طرفه دست بر نمی دارد واژه علمی که به این نوع بیماری "عشق بی وصال " گفته می شود.

    اگر میل عاشق پس از اجابت نشدن خواسته اش دوباره مطرح شود ، ممکن است در نهایت منجر به سرخوردگی شود.

    بسیاری از روانکاوها معتقد هستند که عشق و تنفر دو روی یک سکه هستند. زمانی که عاشق به معشوقش می رسد همه چیز می تواند ختم به خیر شود اما اگر این اتفاق صورت نگیرد ممکن است با بوجود آمدن بی وفایی و خشم کار منجر به تنفر می شود و در این شرایط قسمت دیگر عشق خودنمایی نمی کند. البته در رسیدن به معشوق هم ممکن است بعد از وصال در اثر اختلافات ، عشق از بین برود و تبدیل به نفرت شود.

    وقتی کسی را دوست دارید که دوستتان ندارد، چه باید بکنید؟

    واقعیت را بپذیرید: وقتی عاشق کسی هستیم احساس می کنیم که آن فرد تنها کسی است که می تواند ما را شاد و خوشبخت کند. چیزی که نمی توانیم درک کنیم این است که هیچوقت نمی توانیم با کسی که دوستمان ندارد خوشبخت شویم. پس بااینکه ممکن است احساس کنید می توانید برای همه عمر به آن فرد متعهد باشید، اما فرد مقابل این احساس را به شما ندارد. پس به جای سعی و تلاش برای برقراری ارتباط با آن فرد سعی کنید این واقعیت را بپذیرید که این عشق دوطرفه نیست و آن را فراموش کنید. دیگر وقت و فکر و انرژی بیشتری را صرف آن فرد نکنید. پذیرش این واقعیات باعث می شود بتوانید تمرکزتان را تغییر داده و اولین قدم برای فراموش کردن آن فرد را بردارید.

    فراموش کنید: برهم خوردن یک رابـ ـطه عاطفی سخت ترین قسمت است. تا می توانید گریه کنید، بعد همه عکس ها و یادگاری هایی که او و زمانهای خوشی که با او داشتید را به یادتان می آورد، بیرون بریزید و از چیزها و جاهایی که شما را به یاد او می اندازد دوری کنید. درعوض رو به کارهایی بیاورید که مشغولتان می کنند، مثل گذراندن وقت با دوستانتان، انجام کارهایی که دوست دارید و از آن لـ*ـذت می برید. این کار باعث می شود دیگر در مورد آن فرد خیال پردازی نکنید و به جنبه های دیگر زندگی هم نگاه کنید.

    عاشق شوید: اگر کسی دوستتان ندارد ولی باز هم با شما مانده است مطمئناً خیلی از خودش مایه نمی گذارد. به جای آویزان شدن برای با او بودن، دست از عذاب دادن خودتان بردارید، دست از او کشیده و به زندگی خودتان برسید. به خودتان توجه کنید و به چیزهای غیرلازم نپردازید. با گذشت زمان یاد می گیرید که فراموش کنید و دوباره عاشق شوید.

    در بیماری پارانویید هزیانی بارز و سازمان یافته وجود دارد ، زیرا فرد حرف ها و باورهایی دارد که کاملاً اشتباه است. به عنوان مثال از علاقه به فردی سخن به میان می آورد و معتقد است که آن فرد هم به او علاقه مند است اما به علت کم رویی آن را بیان نمی کند و یا اینکه فرصت ابراز آن را نکرده است.

    بیماران پارانویید همواره در ذهنشان با تصوراتشان زندگی می کنند و این ذهنیت را پردازش می کنند. علت این بیماری به تجربیات ناگوار هر فرد در دوران زندگی اش داشته بازمی گردد. نحوه تربیت های خانوادگی و سطح زندگی او نیز در بروز این بیماری موثر است.

    در این حالت فرد در نوع تفکر و نگاهش به جامعه و افرادش متفاوت می شود. بیمار پارانویید تفسیر هایش از جامعه و آدمهایش فرق می کند و معتقد است که دیگران هستند که نمی خواهند من به معشوقم برسم و معتقد است معشوقش او را دوست دارد و مخالفت های دیگران مانع وصال اوست. در این بیماری فرد بشدت افسرده می شود البته مقصود این نیست که بگویم همه عشق ها اینگونه است بلکه منظور ببرخی از این عشق هاست که ما آنرا به عنوان عشق بی وصال و یا عشق یکطرفه می نامیم.

    بیماری پارانویید فقط درباره عشق صدق نمی کند بلکه در باره موضوعات دیگر نیز پیش می آید. به عنوان مثال شخصی بدون دلیل و مدرک فکر می کند که همسرش به او خــ ـیانـت می کند و نسبت به آنها سوء ظن پیدا می کنند.

    عشق واقعی زمانی است که دو طرف بتوانند از نظر احساسی و ذهنی همه احساساتشان را با هم شریک باشند. این یک عشق سالم ، متوازن و درست است. پس اگر به کسی ابراز عشق کرده اید و به نظر می رسد که او این احساس را به شما ندارد، دیگر عشق با ارزشتان را صرف او نکنید. با اینکه کسی را دوست دارید که دوستتان ندارد، اما یادتان باشد که این پایان دنیا نیست. با گذشت زمان با کسی آشنا می شوید که می تواند شاد و خوشبختتان کند و به همان اندازه دوستتان خواهد داشت.
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا