نظرسنجی اولین هفته بـنـویـس از سـر خـطـ ...✎_ برق آسا ( 1 )

  • شروع کننده موضوع MASUME_Z
  • بازدیدها 2,429
  • پاسخ ها 22
  • تاریخ شروع

شما کدام داستان ( ها ) را می پسندید؟

  • داستان 1

    رای: 4 6.2%
  • داستان 2

    رای: 40 61.5%
  • داستان 3

    رای: 1 1.5%
  • داستان 4

    رای: 5 7.7%
  • داستان 5

    رای: 3 4.6%
  • داستان 6

    رای: 5 7.7%
  • داستان 7

    رای: 10 15.4%
  • داستان 8

    رای: 10 15.4%
  • داستان 9

    رای: 6 9.2%
  • داستان 11

    رای: 7 10.8%

  • مجموع رای دهندگان
    65
  • نظرسنجی بسته .
وضعیت
موضوع بسته شده است.

MASUME_Z

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/04/18
ارسالی ها
4,852
امتیاز واکنش
29,849
امتیاز
1,120
نظرسنجی بسته شد !
لطفا تا اعلام امتیاز داوران و منتقد کوشا باشید و پستی ارسال نکنید !
و در نظرسنجی سری دوم داستان ها شرکت کنید :
Please, ورود or عضویت to view URLs content!

با تشکر .
 
  • پیشنهادات
  • AEEN

    مدیر بازنشسته
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/22
    ارسالی ها
    507
    امتیاز واکنش
    24,849
    امتیاز
    781
    سن
    34
    محل سکونت
    شیراز :)
    سلام.
    قبل از اعلام نمرات، لازم میدونم یه سری توضیحات بدم:
    من میدونم تقریبا تمام شرکت کننده ها، برای اولین بار اسم «داستان برق آسا» رو تو این مسابقه شنیدن و آشنایی چندانی از قبل با این سبک نداشتن . از کیفیت داستان های گروه اول مشخصه که دوستان شرکت کننده خیلی سریع اقدام به نوشتن و ارسال اثرشون کردن؛ در حالی که یک هفته زمان ارسال داشتن و می تونستن چندین بار ایده پردازی کنن و بنویسن تا بالاخره اثری که نسبت به قلم کنونی خودشون بهتر بود رو ارسال کنن. به هر حال من حسم این بود که سطح پایین داستان ها ریشه در عجله و بی تجربگی شرکت کننده ها داره...!
    حقیقتش اینه که ضرب المثل « چنگی به دل نمیزنه » بعد از خوندن هر داستان، تو ذهن من تداعی شد. جوری که متاسفانه حتی یکی از داستان ها منو به وجد نیاورد. پایان هیچ کدوم غافلگیرم نکرد. و به همین دلیل خوندن هیچ کدوم بهم مزه نداد !
    یه سوالی که بعد از خوندن داستان ها به ذهنم خطور کرد، « چرایی» استفاده زیاد از کلمه اسلحه بود...جالبه که ایده های جنایی اینقدر تو برق اسا، با استقبال شرکت کننده ها رو به رو شده !!
    برای برق آسا نوشتن، نویسنده باید بدونه داستانش رو از کجا شروع کنه...به همون اندازه که پایان شوک آور مهمه، یه شروع درست هم پر اهمیته. کسی که که نمیدونه چه برشی از ماجرای سوژشو باید بنویسه....از کجاش باید بنویسه... و چطور به وسیله کلمات آغازین، پایان اثر رو لو نده ؛ عملا ایده اش رو هر چقدر هم که عالی باشه، به هدر میده ..!
    در کنار تمام این موارد، نثر هم خیلی موثره . اینکه محاوره و‌ادبی رو قاطی کنین و دیالوگ ها رو با نثر صحیح خودش نگارش نکنین ...باعث بدخوانی و گاهی هم بد فهمی اثر میشه !
    از طرفی، باید به زمان فعل های به کار رفته ، توجه کافی داشت .

    به هر حال ...تمام نمراتی که دادم با ارفاق(!) همراه بوده ...اونم فقط به این دلیل که سری اول داستان ها بود...والا پایین تر هم میشد داد :


    داستان ۱، ۳، ۴، ۵، ۶، ۷، ۹، ۱۱ = ۵ امتیاز !
    داستان ۸= ۸
    داستان ۲= ۱۲



    **دوستانی که زیر ۱۰ گرفتن ناراحت نباشن...همین که جرات به خرج دادن و حاضر به تجربه یه سبک نوشتاری جدید( نسبت به تجربه کاری خودشون ) شدن، قابل ستایشن
     

    م . میشی

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/01/04
    ارسالی ها
    2,751
    امتیاز واکنش
    31,388
    امتیاز
    846
    محل سکونت
    خوزستان
    شماره = امتیاز
    شماره ۱ = ٢
    شماره ۲ = ۱۴
    شماره ۳ = ۲
    شماره ۴ = ۳
    شماره ۵ = ۳
    شماره ۶ = ۳
    شماره ۷ = ۵
    شماره ۸ = ۹
    شماره ۹ = ۴
    شماره ۱۱ = ٢

    با سلام همگی خسته نباشند

    دلیل = با کمال تاسف باید اعلام کنم که یکی دو تا از داستانها شبیه داستان کوتاه هایی بود که قبلا نوشته شده بود
    و همچنین اکثرا داستانها نه تنها معنی داستان برق آسا رو نداشتن بلکه به هیچ عنوان شوک برانگیز هم نبودن و متاسفانه خیلی سطح پایین و انگار نویسنده های عزیز معنی داستان برق آسا رو کلاً نگرفتن !
    امیدوارم همه انتقادپذیر باشند و برای موفقیت و بهتر شدن آثارشون تلاش بیشتری کنند .
    موفق باشید
     

    *SAmirA

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/01/09
    ارسالی ها
    30,107
    امتیاز واکنش
    64,738
    امتیاز
    1,304
    سلام و خسته نباشید به همه دوستان شرکت کننده
    خب اینطور که من فهمیدم داستان برق اسا باید اخرش ادم رو شوک زده کنه و شروع مناسبی هم داشته باشه ولی خوب تو این داستانها به جز یکی دو مورد همچین چیزی ندیدم
    ******
    داستان شماره 1: 5

    داستان شماره ۲: 16

    داستان شماره۳: ۵

    داستان شماره۴: 7

    داستان شماره ۵: 5

    داستان شماره ۶: ۱۲

    داستان شماره ۷: ۸

    داستان شماره۸: ۱۳

    داستان شماره۹: ۵

    داستان شماره۱۱: ۵
     

    ثـمین

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/06/14
    ارسالی ها
    399
    امتیاز واکنش
    6,045
    امتیاز
    531
    محل سکونت
    شیراز
    سلام

    از دوستان عزیزی که بدون تقلب و با ایده بکر خودشون تو مسابقه شرکت کردن تشکر می کنم .هدف ما اینجا برد و باخت نیست. در نتیجه هر کسی که برای به چالش کشیدن ذهن ، محک زدن قلمش ، نقد شدن نوشته اش و فهمیدن نفاط مثبت و منفی کارش پا پیش گذاشته ، شک نکنه که برنده اس!


    برای اینکه عدالت رعایت بشه 4 تا معیاری که در تعریف داستان برق آسا آوردیم رو من ملاک داوری و نمره دادن، قرار دادم .بنابراین هر کدوم از دوستان که:

    1- ابتدای داستانش، انتهاش رو لو نداده بود.

    2- روایت قصه اش جذاب بود.

    3- توضیحات زائد و قابل حذف نداشت.

    4- داستانش پایان غافلگیر کننده داشت.

    بیشترین امتیاز رو به خودشون اختصاص داد .

    بنابراین از 20 نمره (با ارفاق ) :

    داستان اول ...............5

    (عنصر غافلگیری در قصه نبود - در ابتدای قصه ، همه چیز لو رفت- این داستان در قالب برق آسا قرار نمی گرفت )

    داستان دوم ..............14


    داستان سوم ...............5

    (در تعریف داستان برق آسا نمی گنجید و ملاک های مورد نظر رو نداشت)

    داستان چهارم ..............8

    (عنصر غافلگیری در قصه نبود-نگارش خوب بود )

    داستان پنجم .............. 8

    (عنصر غافلگیری در قصه نبود- نگارش خوب بود )

    داستان ششم..............15

    ( نگارش خوب-توصیفات مناسب بود)

    داستان هفتم ..............15

    (ایده بکر نبود اما همینکه ثابت کردید در کلمات کم میشه داستان خوبی نوشت، ارزشمند بود : )

    داستان هشتم .............14

    (غافلگیری نسبتا خوب- نگارش قصه (فعل ها) کمی مشکل داشت- توصیفات کافی و مناسب بود)

    داستان نهم .............. 7

    (توصیفات مناسب بود اما غافلگیری نداشت!)

    داستان یازدهم ........... 9

    (داستان خوبی بود اما با تعریف ما از داستان برق آسا هماهنگی نداشت. درون مایه باید در دل نوشته باشه اما در نوشته شما کاملا واضح و ملموس بود )

    برای همه عزیزان آرزوی موفقیت دارم
     

    Behnam_Rastaghi

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/08/07
    ارسالی ها
    747
    امتیاز واکنش
    16,563
    امتیاز
    671
    محل سکونت
    گرگان
    به نام خدا
    سلام دوستان، قبل از هر چیزی من هم باید چند نکته رو به عرض دوستان برسونم.ببینید دوستان، نوشتن و نویسندگی، یه راه ِ بسیار دشوار و سختی به حساب میاد.خیلی از عزیزان استعداد های خیلی نابی دارن، خیلی ها حتی علمشون هم بالاست، اما بستگی به این داره که تو این راه سخت بتونن دووم بیارن یا نه.عزیزان متاسفانه سطح داستان ها پایین بود.این مورد برای من ِ منتقد یکم اذیت کنندست؛چون من انتظار داشتم داستانی اونقدر خوب باشه که من غافلگیر بشم و دلم بخواد بدونم نویسنده ی محترمش کیه، اما اینطور نشد، حتی بعضی از داستان ها جوری بودن که من برای نوشتن "نقد" به مشکل خوردم!
    عزیزان کسی که میخواد نویسنده بشه، تنها نباید به استعداد ذاتی خودش تکیه کنه، نویسندگی یه بخشش به استعداد ذاتی برمیگرده، بخش عظیمش به علم ِ اکتسابیش برمیگرده، دوستان همه استعداد دارن اما باید برن دنبال آموختن، در همه حال باید آموخت...

    داستان شماره 1
    داستان شماره ی یک، حُسن ها و معایب خودش رو داشت.نثر داستان، از نظر من زیبا بود و موردی دیده نمیشه که بشه اون رو اشکال دونست.تنها اشکالی که توی نثر وجود داشت، جملات پایانی داستان بود، که خیلی از حرف اضافه ی "و" استفاده شده و بهتر بود به جای اون از ویرگول هم استفاده می شد.

    شیوه ی روایت این داستان سوم شخص ِ و این به نظر من درسته، اما می تونست جذاب تر روایت رو انجام بده.اما لحن داستان، برخلاف اون چیزی که می بایست می شد، لحن زیاد خوب نبود و برای همین کمی از تاثیر داستان کاسته شد.پس داستان نسبتا تاثیر گذار بود اما نه اونطوری که انتظار می رفت و باید می شد؛ چون موضوع داستان طوری هست که تاثیر بیشتری رو می طلبه.

    انتظار می رفت فضاسازی خوبی لابه لای داستان صورت بگیره، تا اینجوری هم تاثیربهتری گذاشته می شد و هم صحنه پردازی خوبی شکل می گرفت.چون داستان کوتاه کوتاه، یا برق آسا شرح یه صحنه ی به خصوص و شوک آوره.

    در آخر درمورد شروع و پایان داستان باید بگم، شروع داستان از نقطه ی خوبی آغاز شد، اما پایان داستان اصلا شوک آور یا برق آسا به نظرم نبود.علتش هم به خاطره همون لحن و تاثیرگذاری داستانه و بیشتر از اون نوع روایت داستان، چون اگه به شکل دیگه ای روایت صورت می گرفت، حتما تاثیر و شوک بیشتری از خودش به جای می گذاشت.محتوای داستان هم جالب و خوب بود و نویسنده به خوبی موضوع و محتوا رو باهم هماهنگ کرده جای آفرین داره.

    داستان شماره 2
    امتیاز:16

    خب این داستان نثر خوبی داشت، اما نه به اندازه ی نثر شماره ی یک، نه به خاطره محاوره بودنش، به خاطره استفاده از کلمات.به نظرم باید از خلاقیت بیشتری بهره مند می شد برای انتقال حس از طریق کلمات، تا اون حس ترس و نفرت رو ابتدای امر بیشتری به خواننده منتقل می کرد و در آخر بعد از لو رفتن موضوع شوک به مراتب بزرگ تری به خواننده وارد می ساخت.من برخلاف بقیه زیاد شوک زده نشدم به همون دلیلی که بالا عرض کردم، اما در کل نویسنده قلم روون و خوبی داره.

    شیوه ی روایت هم زیاد باب طب من ِ منتقد نبود گفتم که می شد خیلی تاثیرگذار تر باشه اما خب به مراتب نسبت به بقیه ی داستان ها شیوه ی روایت بهتری داشت و ازاین موضوع از بقیه ی داستان ها پیشی گرفته.فضاسازی هم به همین شکل متاسفانه دوستان از فضاسازی خوب برای داستان به طوری که در لابه لای داستان بهش به طور "مختصر" و با استفاده از " ایجاز" بپردازن، بهره نبردن، این داستان هم از این لحاظ مستثنا نبود.

    اما شروع داستان و پایان داستان مناسب و دقیق بود و به نظر تونسته به هدفش به پردازه.محتوای داستان هم میشه گفت یه جور پیش قضاوتی رو داره تو خواننده نشون می ده و به اصطلاح یه جور کنایه به زود قضاوت نکردنه و ازاین لحاظ خیلی خوب عمل کرده.

    داستان شماره 3

    خب...راجع به این داستان... راستش بی تعارف اصلا خوب نبود.نثرش که چنگی به دل نزد،شیوه ی روایت داستان هم...فکر نکنم اصلا روایتی وجود داشته باشه!تاثیرگذاریش هم خوب نبود یعنی تاثیر گذار نبود، شروع و پایانش هم معلوم نبود اصلا.یعنی به نظر من نویسنده باید یکم مطالعه می کرد و چندباری تمرین می کرد.

    برای اینکه داستانی بنویسیم،باید ابتدا "مضمون" داستان، یا همون "هسته" داستان رو برای خودمون پیدا کنیم.دوتا داستان 1و2، کاملا هسته و مضمون داشتن، اما من از نویسنده ی محترم می پرسم داستانشون دقیقا چه مضمونی داشت؟پس اول مضمون، حالا که مضمون داستان پیدا شد، باید بریم دنبال بدنه و طرح قصه یا داستان.بعد از اون نوع نثر و نوشتن رو مشخص کنیم، لحن رو مشخص کنیم، در آخر شروع به نوشتن کنیم بعد از کلی کار، اما این داستان مشخصه که نویسنده این کار ها رو نکرده و یا اعمالشون نکرده تو داستان.متاسفانه با کمال احترام من نظر و نقد مساعدی نداشتم نویسنده ی محترم هم اگه با توضیحات من متوجه ی اشکالاتش نشد بیاد خصوصی هر سئوال و کمکی خواست من درخدمتم.موفق باشین.

    داستان شماره 4

    خب نویسنده ی عزیز و محترم، اول از همه باید راجع به نثر و متن داستانت بهت چند نکته ی مهم رو بگم.

    ببین وقتی دیالوگ و مونولوگ رو باهم "ادبی" انتخاب می کنی، منتقد یا خواننده خودبه خود روت یه حساب دیگه باز می کنه، چرا؟ چون باید دیالوگ هات رو با لحن مناسب بنویسی.اول از همه اینکه لحن کاملا گنگ بود.بعد از اون، اشکالاتی که توی نثر داستان وجود داشت، عدم رعایت فاصله ی بین کلمات بود.گاهی این موضوع نقض می شد.بعد از اون تو قسمت دیالوگ، بهتر بود از کلمات ادبی و با لحن ادبی استفاده می کردی، مثلا کلمه ی " حالا" یا " به سمتت" ادبی نیستن، یا حداقل لحن ادبی ندارن.می شد به جاشون نوشت " حال" یا " به سویت" خود به خود این طوری لحن ادبی القا می شد.

    نوع روایت داستان از نظر من جالب بود، دست کم از داستان های دیگه سرتر بود.نویسنده از کلمات خیلی خوب و مناسبی برای این صحنه استفاده کرده که خب به نظر من خیلی خوب بوده.فضاسازی هم مثل بقیه ی داستان ها هیچی به هیچی!

    خب اما مهم ترین و بدترین اشکال این داستان این بود که پیرنگ داستان، مناسب یه داستان برق اسا نبود.چراکه هیچ شوک خاصی وارد نکرده، پایان داستان یه نفر مُرد، اگه قرار بود این مرگ شوک آور باشه برای خواننده، باید یه اتفاق خاص میفتاد، مثلا آخر می فهمید خواهرش بود...یا چمیدونم دوستش بود!یه شوک باید توی خودش می داشت که من به شخصه ندیدم.

    داستان شماره 5

    خب نمی دونم از کجا شروع کنم در مورد این داستان.ببینید نویسنده ی محترم، داستانتون خالی از محتوا بود، لااقل به من یکی که هیچ محتوای خاصی رو منتقل نکرد.پس نتیجه میگیرم شماهم برای داستان هسته و مضمون درستی انتخاب نکردین قبل از نوشتن.وقتی از پایه درست نچینین آجرارو خودبه خود بنا فرو میریزه.

    محمود دولت آباد حرف خیلی خوبی می زنه؛استاد میگن:بیایم بال اندیشه را بگشاییم و بند زبان را ببندیم. یعنی چی این حرف؟برای نوشتن همیشه وقت هست، ابتدا باید اندیشه کردن رو یاد بگیریم، نویسنده برای هر صفحه ای که قراره بنویسه باید ساعت ها فکر و اندیشه کرده باشه.واسه هر جمله حتی.متاسفانه داستان ها نه تنها مال شما مال همه، ازاین قضیه مستثنا بودن.شما هم ابتدا امر رو متحوا و مضمون کار کنین.اما متن و نثر، غلط املایی داشتین:طپیدن ، درستش: تپیدن. گذشته از اون و مهم تراز همه اینکه داستان شوک خاصی وارد نکرده، تاثیر خاصی هم نداشت.باید طوری فضاسازی می کردین و از کلمات مناسب استفاده می کردین که حس دلهره و انتظار القا بشه، آخر از همه هم باید مثلا یه نوزاد یا یه همچین چیز شوک برانگیزی متولد می شد – این مثال برای شوک وارد کردن بود - اینطوری خیلی بهتر می شد خواننده رو شوک زده کرد.

    در کل استعداد خوبی دارین اما باید تقوت بشه و باید برین دنبال مطالعه، پیشنهاد من به شما مطالعه کردن و آموختنه، چون هنر نویسندگی یه قمستش ذاتی و یه قسمت اعظمش اکتسابی هست، شما از لحاظ ذاتی مشکلی ندارین و استعداد خوبی دارین اما باید پرورش پیدا کنه، موفق باشین.

    داستان شماره 6
    این داستان یکی از داستان های خوب این مسابقه بود.چون من کلمات رو نمی خوندم! تصور می کردم.با اینکه مثل اکثر داستان ها محتوای خاصی نداره، اما طبق ژانر پیش فرض کاملا درست عمل کرده.از طرف دیگه کوتاه و مختصر بود و کلمات رو تو همین صحنه ی کوچک خوب تونست انتخاب کنه.

    اما متاسفانه اشکالات خودش رو هم داشت، ازجمله فضاسازی، از جمله نثر، می تونست نثر زیباتری هم داشته باشه، دقت کنید، نثر مشکلی نداشت اما از لحاظ زیباشناسی می شد بهتر باشه.پایان داستان شوک برانگیز نبود، و می شد شوک برانگیز تر باشه، مثلا بیسمو میاورد پایین و خطاب به قاتل می گفت، قاتل مشاهده شد. یعنی دقیقا همکارش قاتل می بود...اینطوری خیلی شوک برانگیز تر می شد.تاثیر گذاشتنش به خاطر تصویر سازیش بود وگرنه گفتم محتوای آنچنانی ای نداشت.درکل خوب بود موفق باشین.

    داستان شماره 7

    این داستان متوسط بود.جنبه ی طنز داشت و این جنبه با جمله ی آخر همراه با یه شوک نسبی به خواننده القا شد.نسبت به بقیه ی داستان ها روایت خوبی داشت نمیگم عالی، اما قابل قبول بود.محتوا و تاثیرگذاری خاصی هم نداشت و باید یکم لحن داستان طنزآمیز تر می شد.فقط به دیالوگ اکتفا شده که باید فضاسازی و لحن گوینده ها و روایت داستان هم جای می گرفت.موفق باشین.

    داستان شماره 8

    چنگی به دل نزد!نثر زیاد خوب نبود، نباید نویسنده کلمات رو بکشه و تکرار کنه مثل"موووووش!" بعد باید روایت داستان واقع بین تر می بود، حالا که دارین از زبون یه موش می نویسین باید گنگ ترش می کردین تا در آخر خواننده یکم شوک زده تر می شد.باید احساساتش رو لابه لای داستان بیان می کردین، دلهره و ترسش رو و...باید بیشتر کار می کردین، امیدوارم دفعه بعد بهتر بشین و اسعتدادتون رو پرورش بدین، موفق باشین.

    داستان شماره 9
    امتیاز:10

    از نظر من این داستان،داستان خوبی بود. و خوب بودنش هم به این خاطره که در انتها یه غم تلخ برملا می شه و همون برملا شدن، یه شوک نسبی و غمگینانه ای به خواننده وارد می کنه.روایت بد نبود، کلمات باید مناسب تر انتخاب می شدن، باید حس باورپذیری و در انتها ناباوری رو بهتر توصیف می کرد.نثر هم همونطور که گفتم گاه نیاز به کلمات بهتری داشت تا حس بهتر منتقل بشه.اما درکل داستان خوبی بود، نویسنده استعداد خوبی داره، محتوا و مضمون خیلی خوبی انتخاب شده، تنها پیشنهاد و گوشزد من به نویسنده اینکه اسعتدادش رو پرورش بده و مطالعه رو فراموش نکنه، موفق باشین.

    داستان شماره 11
    امتیاز:15

    این داستان از هر لحاظ از داستان های دیگه سر بود.نثر داستان خیلی روان و ساده بود.کلمات ساده و دلنشین بودن، جملات و در انتها و ضربه ی نهایی حس خوبی به خواننده منتقل می کرد، شوک خاص خودش رو داشت و این شوک برخلاف تصورات حتما نباید یه چیزی باشه که آدم زهرترک شه!

    محتوای داستان، شیوه ی روایت و تاثیر گذاری خوبی داشت.اما باید لحن بهتری شکل می گرفت مخصوصا برای جمله ی نهایی و بعد از اون باید فضاسازی ای هم لابه لای کلمات و جملات گنجونده می شد.در کل خوب بود. موفق باشین.

     
    آخرین ویرایش:

    YASHAR

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/07/25
    ارسالی ها
    3,403
    امتیاز واکنش
    11,795
    امتیاز
    736
    محل سکونت
    تهران
    هوالطیف
    سلام
    همین اول کاری این را بگویم، من داور نیستم یعنی راستش را بخواهید از داوری خوشم نمی آید یا شايدهم بلد نیستم هرچه میگویم بر اساس یکسری اطلاعات مکتوب و سالهاشاگردی کردن خدمت استادان فهمیم و دانایی است که دلم برای کلاس هاشان لک زده ونه از روی سلیقه شخصی،باکسی هم پدرکشتگی ندارم اگر اینجا هستم حسب العمر متولی انجام وظیفه کرده ام اما همینقدر بگویم این روزها نوشته خوب شده کیمیا،متاعی که در هیچ دکانی یافت می نشود اینجاهم... بگذریم
    همانطور که از موضوع این برنامه برمی آیدقراربود نوشته ها سروشکل داشته باشد با قواعد یک صنعت ادبی به نام داستانک که در ادبیات جهان بسیار پر مخاطب والبته شیوه ای زیبا ست و خیلی جاها به کار نویسندگی می خورد
    خوبی داستانک این است که برعکس رمان میتوانی چندتایش را در ذهنت بایگانی کنی هی بکشیش بیرون و بخوانیش،برای خودت، برای دوستت و کلی کیف کنید،پشت یک کارت پستال زیبا یکیش را بنویسی بفرستی برای عزیزت،یادلت که پر از درد شد و خواستی حرفی بزنی داستانک به داد نفس بریدگی هایت میرسد و باکوتاهترین واژه ها میتوانی بلندترین فریادهارا بزنی،از نگاه من تاجایی که ادبیات را شناخته ام داستانک چنین معنایی دارد و باهمین معنا میروم سراغ نوشته هایتان:
    یکسری از دوستان که انگار از کوچه میگذشتند دیدند نذری میدهند پریدند توی صف حالا چه میدهندمهم نیست،

    دوست گرامی نویسنده شماره 2:
    گفتی: دستمو دور اصلحم محکم کردم؟؟ مشخصه نمیخواستی بگویی سنگ توی مشتت هست که اصلا خوب در نیامد واینکه عزیز من شکار در دیدرس قرار نمیگیرد در تیر رس قرار میگیرد یعنی جایی که شکارچی مطمعن است تیرش به هدفش میرسد،
    یا اینکه شکارچی اسلحه رو پرتاب نمیکند اینها را از کجا آورده اید؟شکارچی به طرف شکارش تیر پرتاب میکند نه سلاحش را،حتی اگر منظورت سنگ پرتاب کردن باشد سلاحت میشودمشتت و تیر میشود همان سنگ. ازاینهاکه بگذریم
    در این داستانک شماطرح معماکردی و خودت هم حلش کردی و داستانت رو لو دادی، یک گربه سیاه کبوترت را کشت و توهم انتقام گرفتی و خلاص، همه اش را که خودت تعریف کردی کو ابهامت؟ کوایجازت؟ فقط باتغییراسم حیوان به انسان یک کلک رندانه زدی، پس منه مخاطب چی؟؟هیچ چیزی برای فکر کردن، برای درگیرشدن با قصه ات برایم نگذاشتی که هیچ،ته دیگش راهم خودت نوش جان کردی،این که نشد شوک، این یکجور سرکار گذاشتن مخاطب است.
    داستان های دیگر هم نکانتی داشتند که من به همین داستان به عنوان نمونه بسنده می کنم (یکیش که واقعاجک بود) که اگر بقیه را هم بگویم ممکن است کارمان به اورژانس بکشد.

    ببخشید اگر بجای انتخاب حرف زدم امالازم بود و یادم نرفته که بایدانتخابی داشته باشم اما نمیخواهم به خودم وشما دروغ گفته باشم،بگویم کارهایتان تکنیک نداشت تا حدودی داشت، بگویم قواعدمسابقه را رعایت نکردید چندتایی رعایت کردید،اما جانه بردار و جانه خواهر، ورای همه تکنیک ها،فن ها و دانستن ها، نوشته ات باید به دل منه کج سلیقه مخاطب نما بنشیند،داستانش یکجور رمانش یکجور فیلمش یکجور و داستانک هم یک جوردیگر، همه اینها هرچقدرهم باتکنیک و دقیق و مناسب بامعیارهای ادبی هم نوشته شونداگر حال آدم را عوض نکند فراموش خواهندشد وبه هیچ جای جهان هم بر نمیخورد ادبیات با هر سرو شکلی برای خوب کردن حال آدمیاست و شما پیامبران واژه ها هستید پس باید اول خودتان به رسالت خود ایمان بیاورد تا مخاطبتان به شما ایمان بیاورد.باتشکرازهمه کسانی که شرکت کردند مطمنم کارهای بعدیتان چندپله بیشتر رشدخواهدکرد و دلنشین تر خواهد بود، در این 11اثر چیزی ندیدم که انتخابی داشته باشم.
    و به دلیل اینکه بیشتر کاربران شرکت کننده در این نظر سنجی از نویسنده هایی که در این انجمن نیستند در حال سرقت ادبی هستند(در همین11اثر سه تایش قطعا سرقت است)از اعلام نظر در پارت های بعد معذورم
    موفق باشید.
    باقی بقایتان
     

    نیلوفر.ر

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/12/17
    ارسالی ها
    992
    امتیاز واکنش
    16,031
    امتیاز
    694
    سلام
    خسته نباشيد ،غافلگيرى جالبى بود كه كسى متوجه نشد انكس كه كشته شد مرد بود نه زن.
    چشمان خيره ى مرد
    خون گيجگاهش.
    منظورم داستان ٤بود.
     
    آخرین ویرایش:

    نارینه

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/10/29
    ارسالی ها
    3,432
    امتیاز واکنش
    39,880
    امتیاز
    975
    محل سکونت
    کوهستان سرد
    با سپاس و تشکر فراوان از همه عزیزانی که نقد کردند. مایه مباهات که استادان نظر خودشون منباب داستانم دادند. راستش داستان کوتاه نویسی من زیاد تعریفی نداره....سعی می کنم این راهنماییها رو به کار ببندم....
    شماره دو مال من بود...هرچند تقلب طعم خوش رقابت و لـ*ـذت بردنو کنسل می کنه....من هیچوقت اهل مسابقه نبودم. معیارم فقط تجربه کسب کردنه!
     
    آخرین ویرایش:

    AEEN

    مدیر بازنشسته
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/22
    ارسالی ها
    507
    امتیاز واکنش
    24,849
    امتیاز
    781
    سن
    34
    محل سکونت
    شیراز :)

    واضح بود...اتفاقا من با یک بار خوندن متوجه شدم مرد بود که کشته شد نه زن !
    فکر میکنم بقیه دوستانم هم متوجهش شدن :aiwan_lightsds_blum:
     
    وضعیت
    موضوع بسته شده است.

    برخی موضوعات مشابه

    پاسخ ها
    15
    بازدیدها
    1,104
    بالا