اخبار تئاتر و نمایش نقد نمایشنامه سوء تفاهم

هنگامه ندیم کار

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2015/08/27
ارسالی ها
807
امتیاز واکنش
14,850
امتیاز
671
سوء تفاهم – The Misunderstanding
نویسنده: آلبر کامو – Albert Camus
سال نگارش: ۱۹۴۳

1427.jpg

نقد نمایشنامه سوء تفاهم

سوء تفاهم نمایشنامه ای است که آلبر کامو در سال ۱۹۴۳ نوشت. این داستان عمدتا حول زندگی مارتا و مادرش می چرخد که مسافرخانه ای را اداره می کنند. به تدریج شخصیت های دیگری هم وارد این ماجرا می شوند: ژان، پسر گم شده این خانواده که به یک باره تصمیم به بازگشت گرفته است؛ ماریاهمسر ژان و پیرمردی که در اداره مسافرخانه به مادر و دختر کمک می کند. نمایشنامه بعدا این مساله را آشکار می کند که مارتا و مادرش مشتریان ثروتمند خود را به قتل می رسانند و پول هایشان را می دزدند. آن ها به دنبال این هستند که پول زیادی پس انداز کنند، به آفریقا بروند و یک زندگی تازه شروع کنند. آن ها به همین ترتیب بدون این که خبر داشته باشند، ژان را هم به قتل می رسانند.

در سوء تفاهم، یکی از مهم ترین فرآیند های رشد شخصیتی در مادر مارتا رخ می دهد. مادر در ابتدا در انجام این جنایت ها به دخترش کمک می کرده است، اما در طول نمایشنامه متوجه می شویم که او از انجام این کار خسته شده است. خسته از انجام این قتل ها و هم چنین خسته از کل زندگی به طور کلی. او بارها به این مساله اشاره می کند که کاش تمام این مسائل تمام شود و او بتواند استراحت کند. علاوه بر این، مادر حتی با وجود این که از هویت ژان خبر ندارد، باز هم نمی خواهد او را به قتل برساند. او در زندگی خود به آخر خط رسیده است، او دیگر در آرزوی سفر به سرزمینی دیگر و شروع یک زندگی تازه نیست، مادر سرنوشت خود را پذیرفته است. خسته شدن از زندگی و تلاش برای پیدا کردن بهانه ای برای دست کشیدن از همه چیز، از جمله شواهدی هستند که این تغییر نگرش مادر را نشان می دهند. بنابراین مادر زمانی که متوجه می شود باعث قتل پسر خودش شده است، با کمال میل این ماجرا را به بهانه ای برای خودکشی خود تبدیل می کند. او طوری رفتار می کند که به نظر برسد مرگ فرزندش ضایعه ای بزرگ برای اوست و نمی تواند چنین چیزی را تحمل کند.

از سوی دیگر، مارتا شخصیتی کاملا سرد و خشک دارد. او نسبت به برادرش موضع خصمانه ای می گیرد و اعلام می کند که با بیش تر مهمان هایش به این صورت رفتار می کند. او علاقه ای به پرسش هایی که برادرش مطرح می کند ندارد و بارها به او تذکر می دهد که فاصله اش را رعایت کند. این نوع رفتارها دلایل زیادی ممکن است داشته باشند. به نظر می رسد نبود دو شخصیت مذکری که قاعدتا باید وجود می داشتند (پدر و برادر) باعث شده بار زندگی از همان سنین جوانی بر روی دوش مارتا قرار بگیرد. او جوانیش را فدای حمایت از مادرش کرده و با کشتن افراد، سعی می کند هم چنان رویاهای خود را حفظ کند. از آن جا که در نمایشنامه اشاره می شود پیش از ژان هم این مسافرخانه قربانی های زیادی داشته است، به نظر می رسد این قتل ها مارتا را عاری از احساس کرده است، او تنها به هدف خودش فکر می کند. این مساله به ویژه زمانی دیده می شود که مارتا پیش از آن که نوشیدنی زهرآلود را به ژان بدهد، برای آخرین بار با او صحبت می کند. در این جا ژان درباره آفریقا صحبت می کند، همان جایی که مارتا آرزوی دیدنش را دارد. این صحبت ها بیش از قبل مارتا را ترغیب به کشتن ژان می کند، چرا که فکر می کند با قتل او احساس رضایت می کند.

مارتا هم چنین یک دختر با وفا و وظیفه شناس به تصویر کشیده می شود. با وجود سختی هایی که مادرش برایش به وجود آورده است، مارتا همیشه در کنار مادرش می ماند. به همین ترتیب زمانی که مادر بابت قتل پسرش می خواهد خودکشی کند، مارتا عصبانی می شود. این خشم هم چنین همراه با ناراحتی است، ناراحتی از این که مادرش پسر مرده خود را به دختر وفادارش ترجیح می دهد. البته این غلیان احساسات بسیار زودگذر است. او بعدا به آرامی با ماریا درباره قتل ژان صحبت می کند. مارتا با وجود این که در حال اعتراف به قتل است، اما کاملا آرام است و به راحتی درباره جنبه های مختلف مرگ صحبت می کند. گویی که اتفاق خاصی رخ نداده است. مارتا یک شخصیت پیچیده است که این حقیقت را پذیرفته که هیچ احساس یا به عبارت بهتر هیچ وجدانی ندارد.

شخصیت ژان کمی ساده لوح و احساسی به نظر می رسد. با وجود تحقیرهای مارتا، ژان هم چنان تلاش می کند با او وارد گفتگو شود. ماریا، همسر ژان، در ابتدا همچون یک شخصیت سمج ظاهر می شود و به همسرش اجازه دور شدن از خود را نمی دهد. او هم چنین شخصیت صادق و رک گویی است و اصرار می کند که ژان همان ابتدا هویت خود را برای خانواده اش آشکار کند. ماریا زمانی که خبر مرگ ژان را می شنود دعوای سختی با خواهر شوهر خود به راه می اندازد. در او رگه هایی از بروز ناگهانی خشم و تشنج دیده می شود. شخصیت آخر نمایشنامه، پیرمرد است. شخصیتی بدگمان که البته انگیزه های اصلی که در نظر دارد، چندان مشخص نیست.

در خاتمه می توان گفت سوء تفاهم یک نمایشنامه زیبا درباره عشق، رویاها، ناامیدی و فریب است.

منبع: Don Bosco BMM
 

برخی موضوعات مشابه

پاسخ ها
5
بازدیدها
171
بالا