- عضویت
- 2015/08/27
- ارسالی ها
- 807
- امتیاز واکنش
- 14,850
- امتیاز
- 671
طوفان – The Tempest
نویسنده: ویلیام شکسپیر – William Shakespeare
سال: ۱۶۱۰
نقد نمایشنامه طوفان
طوفان به عنوان یک رمانس سیـاس*ـی
فمینیسم جنبش مهمی در انگلیس قرن هفدهم بود که باعث شد در راستای سرکوب تلاش و فعالیت زنان برای ایجاد مساواتی بیشتر، اقدامات بسیاری توسط پادشاه، روحانیون و نویسندگان مرد صورت گیرد. نگرانیهای مردسالارانهی مردان دربارهی تغییرات احتمالی اجتماعی در بسیاری از بحث ها و مشاجره های حول این موضوع دیده می شد. برخی از این نگرانیها در قالب خطابه های تندی توسط روحانیون ایراد میشد که زنان را مخاطب قرار میداد، زنان هم مجبور بودند در طول عبادت در کلیسا به آنها گوش فرا دهند.
با پیشرفت صنعت چاپ و کاهش هزینههای چاپ کتاب، سیلی از رساله هایی به چاپ رسیدند که دارای مضامین و دستورالعمل هایی بودند که مردان چگونه باید زنان و دخترانشان را کنترل کنند. مردسالاری از جانب هم کلیسای آنگلیکان و هم کلیسای کاتولیک حمایت های بیشتری دریافت کرد که از نابرابری جنسیتی به عنوان تقدیری الهی نام می بردند. بر اساس مراجع مذهبی آن دوران، زنان مقام پایین تری به نسبت مردان داشتند، چون کتاب مقدس این گونه گفته بود یا حداقل متون مقدس به این شیوه نگارش شده بودند. کلیسا حوا را عامل هبوط انسان از رحمت خداوند می دانست و از طریق او تمامی زنان را مورد نکوهش قرار میداد. داستان حوا اینگونه تفسیر میشد که تمامی زنان باید سرکوب و کنترل شوند. این کنترل بهخصوص در جامعهای دارای اهمیت بود که در آن زنان به عنوان کالایی سیـاس*ـی در نظر گرفته می شدند. زنان همسر پادشاهان و مادر شاهان آینده بودند. کنترل کردن رفتارهایشان و تمایلات جنـ*ـسی شان اهمیت ویژه ای داشت. در نمایشنامه ی طوفان هم اشاره های زیادی به این مساله و به بکارت میراندا وجود دارد.
میراندا تنها شخصیت زن نمایشنامه طوفان است. در جزیرهای پر از مرد حضور او هدف مهمی را به دنبال دارد، او پیشنهادی است برای فردیناند چون با ازدواج آن دو، میراندا کمکی میشود برای رسیدن پدران شان پروسپرو وآلونسو به مصالحه و رستگاری. ارزش اصلی میراندا در باکـ ـره بودنش است، ویژگی که ارزش او را در بازار ازدواج تخمین می زند. فردیناند با دیدن میراندا بلافاصله از او می پرسد: «دوشیزه هستید یا نه؟» بیشترین نگرانی او در مورد پاکدامنی دختر است. آنها در لحظه عاشق همدیگر می شوند، اگر او دختر باکـ ـره ای باشد ارزش همسری فردیناند را دارد، شاهزاده ای که تنها میتواند با یک دختر باکـ ـره ازدواج کند. بکارت مساله ای مربوط به سیاست است. فردیناند ممکن است عاشق میراندا شود اما نمیتواند با او ازدواج کند اگر معشوقش دختر پاکی نباشد. مردی دارای قدرت بهخصوص یک شاه یا پسرش، باید مطمئن باشد که اولادش واقعاً مال او هستند. بکارت یک زن که پاکدامنی اش را می رساند، سند و اطمینانی است که هیچ گاه اصالت همسرش زیر سؤال نخواهد رفت.
میراندا یک کالا است همانطور که مادرش هم بود، و ارزش او در نجابت و پاکی اش است. عفت و پاکی یک ویژگی نجیب بودن است. پروسپرو وقتی دربارهی گذشته با دخترش صحبت می کند، همیشه روی نجابت همسرش تأکیدی ویژه دارد.
پروسپرو تاکید میکند که مادر میراندا نمونه بارزی از نجابت و پاکدامنی بوده و فرزند او نیز دارای همین نجابت است. میراندا اطلاعات کمی در مورد مادرش دارد، آنچه از او می داند محدود می شود به مهمترین مساله یعنی داشتن پاکدامنی. این مفاهیم بر میراندا روشن است، ارزش او نیز با پاکدامنی اش معنا می یابد. پارادوکس جالبی است که جنسیت میراندا به عنوان طعمهای برای اغوای فردیناند به کار گرفته می شود در حالی که در همین زمان پروسپرو به او هشدار میدهد که این طعمه را لمس نکند.
در قصه های جن و پری شاه دخت اسیر شده معمولاً توسط شاهزاده نجات می یابد. در اینجا میراندا و فردیناند برای نجات همدیگر ظاهر می شوند.فردیناند؛ میراندا را از انزوا و تنهایی در آن جزیره نجات میدهد، عشقش و یک تاج را به او تقدیم می کند. میراندا او را از دست پدرش پروسپرو نجات می دهد و عشقش را نثار او می کند. گرچه واقعیت این است که این دو جوان هر دو نقشی را ایفا میکنند که پروسپرو نقشه اش را کشیده است. روشن است که پروسپرو به دخترش عشق میورزد اما او به دخترش برای رسیدن به نتیجه ی نقشه هایش نیاز دارد. در پایان نمایشنامه بزرگترین موفقیت پروسپرو، ازدواج میراندا با فردیناند است. البته بازپس گرفتن مقامش به عنوان دوک میلان و همچنین رستگاری آلونسو هم خود، دارای اهمیت هستند. اما هر دوی این نتایج به ازدواج میراندا و فردیناند گره خورده اند. این دو جوان نشانی از اطمینانی برای آینده هستند، چون که پیوند ازدواج شان این تضمین را میدهد که اولاد پروسپرو وارث پادشاه خواهند بود. این همبستگی و اتحاد برای پروسپرو پیروزی بزرگی است.
به هم رسیدن میراندا و فردیناند یک ازدواج سیـاس*ـی است، که بخشی از زندگی دوره ی الیزابت بود. مخاطبان در پرده ی دوم در می یابند که دخترآلونسو بر خلاف میل واقعی اش با پادشاه تونس ازدواج کرده است.کلاریبل دختر آلونسو از ازدواج با کسی که انتخاب پدرش است بیزار است، او مجبور است بین اطاعت از خواست پدر و علایق خود یکی را برگزیند، و این دو انتخاب را با هم می سنجد. در این سنجش در مورد انتخاب همسر، کفه ی مربوط به اطاعت از پدرش از علایق خودش سنگین تر است. این مساله تأییدی است بر این بحث که ارزش اصلی زنان همچون کالایی قابل خرید فروش یا بـرده ای است که در بازار ازدواج مبادله شده و به همسری میرسد که پدر دختر می پسندد.
سیاست اغلب تجارتی کثیف است اما این مربوط به مساله ی میراندا نمی شود، میراندا اطلاع ندارد که در نقشه ی پروسپرو او یک ابزار سیـاس*ـی است.حس او که این یک «دنیای جدید قشنگی» است نشان از معصومیتش دارد، معصومیتی هم در نقشش و هم در زندگی جدیدی که به زودی وارد آن میشود. زندگی جدیدی که به عنوان همسر شاه و بعداً هم شاید به عنوان مادر یک شاهزاده خواهد زیست. البته شاید هم میراندا صاحب دختری شود، دختری که روزی او هم برای تثبیت جایگاهی در قلمرویی یا در وصلتی وسیله ای برای پایان دادن به اختلافاتی استفاده شود و یا دقیق تر بگوییم مبادله شود. این انتظارات و دیدگاهی بود که در مورد دختران وجود داشت.
اما همه ی زنان از سر تمایل به بازار ازدواج وارد نمی شدند، جنبش جدید فمینیسم حمایتی برای شورش را ارائه و پیشنهاد می داد. نمایشنامه در قرن هفده راهی برای بررسی و جستجوی مسائل سیـاس*ـی و اجتماعی آن دوره بود. تئاتر به صدایی تبدیل شد که بحثهای مربوط به مسائل سیـاس*ـی را مطرح می کرد. اگر نمایشنامه طوفان را از این منظر بنگریم، دربارهی استفادهی ابزاری زنان در مساله ی ازدواج توسط سیاست، شکسپیر چه چیزی را می خواهد مطرح می کند؟ شکسپیر اغلب از مسائل اجتماعی به عنوان راهی استفاده می کرد برای جستجو و بررسی روشی که جامعه پیش گرفته بود. از صحنه نمایش برای ایجاد و نمایش جهانی کوچک شده استفاده میکرد که جهانی بزرگتر را به تصویر میکشید.ارتباط موجود در پیوند ازدواج نمونه ی کوچکتری از رابـ ـطه ی بزرگتری بین شاه و مردم را نشان می دهد که این رابـ ـطه هم خود نمونه ی کوچک شده ی ارتباط بزرگتری بین انسان و خدا است.با تمرکز و توجه به مفاهیم ازدواج میراندا، شکسپیر فرصتی در اختیار مخاطبان قرار میدهد که به وصلت ها و اتحادهایی که زنان شکل میدهند و مفاهیمی که بر مبنای آن زن تعریف می شود، به تفکر بپردازند.
منبع: Cliffs Notes
نویسنده: ویلیام شکسپیر – William Shakespeare
سال: ۱۶۱۰
نقد نمایشنامه طوفان
طوفان به عنوان یک رمانس سیـاس*ـی
فمینیسم جنبش مهمی در انگلیس قرن هفدهم بود که باعث شد در راستای سرکوب تلاش و فعالیت زنان برای ایجاد مساواتی بیشتر، اقدامات بسیاری توسط پادشاه، روحانیون و نویسندگان مرد صورت گیرد. نگرانیهای مردسالارانهی مردان دربارهی تغییرات احتمالی اجتماعی در بسیاری از بحث ها و مشاجره های حول این موضوع دیده می شد. برخی از این نگرانیها در قالب خطابه های تندی توسط روحانیون ایراد میشد که زنان را مخاطب قرار میداد، زنان هم مجبور بودند در طول عبادت در کلیسا به آنها گوش فرا دهند.
با پیشرفت صنعت چاپ و کاهش هزینههای چاپ کتاب، سیلی از رساله هایی به چاپ رسیدند که دارای مضامین و دستورالعمل هایی بودند که مردان چگونه باید زنان و دخترانشان را کنترل کنند. مردسالاری از جانب هم کلیسای آنگلیکان و هم کلیسای کاتولیک حمایت های بیشتری دریافت کرد که از نابرابری جنسیتی به عنوان تقدیری الهی نام می بردند. بر اساس مراجع مذهبی آن دوران، زنان مقام پایین تری به نسبت مردان داشتند، چون کتاب مقدس این گونه گفته بود یا حداقل متون مقدس به این شیوه نگارش شده بودند. کلیسا حوا را عامل هبوط انسان از رحمت خداوند می دانست و از طریق او تمامی زنان را مورد نکوهش قرار میداد. داستان حوا اینگونه تفسیر میشد که تمامی زنان باید سرکوب و کنترل شوند. این کنترل بهخصوص در جامعهای دارای اهمیت بود که در آن زنان به عنوان کالایی سیـاس*ـی در نظر گرفته می شدند. زنان همسر پادشاهان و مادر شاهان آینده بودند. کنترل کردن رفتارهایشان و تمایلات جنـ*ـسی شان اهمیت ویژه ای داشت. در نمایشنامه ی طوفان هم اشاره های زیادی به این مساله و به بکارت میراندا وجود دارد.
میراندا تنها شخصیت زن نمایشنامه طوفان است. در جزیرهای پر از مرد حضور او هدف مهمی را به دنبال دارد، او پیشنهادی است برای فردیناند چون با ازدواج آن دو، میراندا کمکی میشود برای رسیدن پدران شان پروسپرو وآلونسو به مصالحه و رستگاری. ارزش اصلی میراندا در باکـ ـره بودنش است، ویژگی که ارزش او را در بازار ازدواج تخمین می زند. فردیناند با دیدن میراندا بلافاصله از او می پرسد: «دوشیزه هستید یا نه؟» بیشترین نگرانی او در مورد پاکدامنی دختر است. آنها در لحظه عاشق همدیگر می شوند، اگر او دختر باکـ ـره ای باشد ارزش همسری فردیناند را دارد، شاهزاده ای که تنها میتواند با یک دختر باکـ ـره ازدواج کند. بکارت مساله ای مربوط به سیاست است. فردیناند ممکن است عاشق میراندا شود اما نمیتواند با او ازدواج کند اگر معشوقش دختر پاکی نباشد. مردی دارای قدرت بهخصوص یک شاه یا پسرش، باید مطمئن باشد که اولادش واقعاً مال او هستند. بکارت یک زن که پاکدامنی اش را می رساند، سند و اطمینانی است که هیچ گاه اصالت همسرش زیر سؤال نخواهد رفت.
میراندا یک کالا است همانطور که مادرش هم بود، و ارزش او در نجابت و پاکی اش است. عفت و پاکی یک ویژگی نجیب بودن است. پروسپرو وقتی دربارهی گذشته با دخترش صحبت می کند، همیشه روی نجابت همسرش تأکیدی ویژه دارد.
پروسپرو تاکید میکند که مادر میراندا نمونه بارزی از نجابت و پاکدامنی بوده و فرزند او نیز دارای همین نجابت است. میراندا اطلاعات کمی در مورد مادرش دارد، آنچه از او می داند محدود می شود به مهمترین مساله یعنی داشتن پاکدامنی. این مفاهیم بر میراندا روشن است، ارزش او نیز با پاکدامنی اش معنا می یابد. پارادوکس جالبی است که جنسیت میراندا به عنوان طعمهای برای اغوای فردیناند به کار گرفته می شود در حالی که در همین زمان پروسپرو به او هشدار میدهد که این طعمه را لمس نکند.
در قصه های جن و پری شاه دخت اسیر شده معمولاً توسط شاهزاده نجات می یابد. در اینجا میراندا و فردیناند برای نجات همدیگر ظاهر می شوند.فردیناند؛ میراندا را از انزوا و تنهایی در آن جزیره نجات میدهد، عشقش و یک تاج را به او تقدیم می کند. میراندا او را از دست پدرش پروسپرو نجات می دهد و عشقش را نثار او می کند. گرچه واقعیت این است که این دو جوان هر دو نقشی را ایفا میکنند که پروسپرو نقشه اش را کشیده است. روشن است که پروسپرو به دخترش عشق میورزد اما او به دخترش برای رسیدن به نتیجه ی نقشه هایش نیاز دارد. در پایان نمایشنامه بزرگترین موفقیت پروسپرو، ازدواج میراندا با فردیناند است. البته بازپس گرفتن مقامش به عنوان دوک میلان و همچنین رستگاری آلونسو هم خود، دارای اهمیت هستند. اما هر دوی این نتایج به ازدواج میراندا و فردیناند گره خورده اند. این دو جوان نشانی از اطمینانی برای آینده هستند، چون که پیوند ازدواج شان این تضمین را میدهد که اولاد پروسپرو وارث پادشاه خواهند بود. این همبستگی و اتحاد برای پروسپرو پیروزی بزرگی است.
به هم رسیدن میراندا و فردیناند یک ازدواج سیـاس*ـی است، که بخشی از زندگی دوره ی الیزابت بود. مخاطبان در پرده ی دوم در می یابند که دخترآلونسو بر خلاف میل واقعی اش با پادشاه تونس ازدواج کرده است.کلاریبل دختر آلونسو از ازدواج با کسی که انتخاب پدرش است بیزار است، او مجبور است بین اطاعت از خواست پدر و علایق خود یکی را برگزیند، و این دو انتخاب را با هم می سنجد. در این سنجش در مورد انتخاب همسر، کفه ی مربوط به اطاعت از پدرش از علایق خودش سنگین تر است. این مساله تأییدی است بر این بحث که ارزش اصلی زنان همچون کالایی قابل خرید فروش یا بـرده ای است که در بازار ازدواج مبادله شده و به همسری میرسد که پدر دختر می پسندد.
سیاست اغلب تجارتی کثیف است اما این مربوط به مساله ی میراندا نمی شود، میراندا اطلاع ندارد که در نقشه ی پروسپرو او یک ابزار سیـاس*ـی است.حس او که این یک «دنیای جدید قشنگی» است نشان از معصومیتش دارد، معصومیتی هم در نقشش و هم در زندگی جدیدی که به زودی وارد آن میشود. زندگی جدیدی که به عنوان همسر شاه و بعداً هم شاید به عنوان مادر یک شاهزاده خواهد زیست. البته شاید هم میراندا صاحب دختری شود، دختری که روزی او هم برای تثبیت جایگاهی در قلمرویی یا در وصلتی وسیله ای برای پایان دادن به اختلافاتی استفاده شود و یا دقیق تر بگوییم مبادله شود. این انتظارات و دیدگاهی بود که در مورد دختران وجود داشت.
اما همه ی زنان از سر تمایل به بازار ازدواج وارد نمی شدند، جنبش جدید فمینیسم حمایتی برای شورش را ارائه و پیشنهاد می داد. نمایشنامه در قرن هفده راهی برای بررسی و جستجوی مسائل سیـاس*ـی و اجتماعی آن دوره بود. تئاتر به صدایی تبدیل شد که بحثهای مربوط به مسائل سیـاس*ـی را مطرح می کرد. اگر نمایشنامه طوفان را از این منظر بنگریم، دربارهی استفادهی ابزاری زنان در مساله ی ازدواج توسط سیاست، شکسپیر چه چیزی را می خواهد مطرح می کند؟ شکسپیر اغلب از مسائل اجتماعی به عنوان راهی استفاده می کرد برای جستجو و بررسی روشی که جامعه پیش گرفته بود. از صحنه نمایش برای ایجاد و نمایش جهانی کوچک شده استفاده میکرد که جهانی بزرگتر را به تصویر میکشید.ارتباط موجود در پیوند ازدواج نمونه ی کوچکتری از رابـ ـطه ی بزرگتری بین شاه و مردم را نشان می دهد که این رابـ ـطه هم خود نمونه ی کوچک شده ی ارتباط بزرگتری بین انسان و خدا است.با تمرکز و توجه به مفاهیم ازدواج میراندا، شکسپیر فرصتی در اختیار مخاطبان قرار میدهد که به وصلت ها و اتحادهایی که زنان شکل میدهند و مفاهیمی که بر مبنای آن زن تعریف می شود، به تفکر بپردازند.
منبع: Cliffs Notes
تالار نقد نگاه دانلود
دانلود رمان و کتاب های جدید
دانلود رمان های عاشقانه