پیشنهادی همه چیز درباره حقوق «حقوق چیست؟»

☾♔TALAYEH_A♔☽

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2017/05/18
ارسالی ها
35,488
امتیاز واکنش
104,218
امتیاز
1,376
تعیین سرنوشت

اصل حق ملت‌ها برای تعیین سرنوشت خود (از آلمانی: Selbstbestimmungsrecht der Völker) یا به اختصار حق تعیین سرنوشت از اصول اساسی حقوق بین‌الملل است که بنا بر سازمان ملل متحد به عنوان مرجع تفسیر هنجارهای منشور، الزام‌آور است.[۱][۲]

این اصل اظهار می‌دارد که در احترام به اصل حقوق برابر و برابری منصفانهٔ فرصت‌ها ملت‌ها حق دارند حاکمیت و وضعیت سیـاس*ـی بین‌المللی خود را بدون هرگونه اجبار یا مداخلهٔ خارجی برگزینند[۳] که می‌توان سابقهٔ آن را تا منشور آتلانتیک که فرانکلین روزولت رئیس‌جمهور آمریکا و وینستون چرچیل نخست‌وزیر بریتانیا در ۱۴ اوت ۱۹۴۱ امضاء کردند و به هشت نکتهٔ اصلی منشور متعهد شدند تعقیب کرد.[۴] این اصل بیان نمی‌کند که تصمیم‌گیری یا نتیجهٔ آن چگونه باید باشد، خواه استقلال باشد، یا فدراسیون، تحت‌الحمایه، نوعی خودمختاری یا حتی همسان‌سازی کامل.[۵] نه بیان می‌کند مرزهای بین ملت‌ها چه باید باشد - یا نمی‌گوید چه چیز یک ملت را تشکیل می‌دهد. در واقع تعاریف و معیارهای حقوقی متعارضی برای تعیین گروه‌هایی که می‌توانند به‌طور مشروع ادعای حق تعیین سرنوشت بکنند وجود دارد.[۶]

در ۱۴ دسامبر ۱۹۶۰ مجمع عمومی سازمان ملل متحد قطعنامهٔ ۱۵۱4 (XV) را با عنوان اعلامیه اعطای استقلال به کشورهای و مردمان مستعمراتی را به منظور اعطای استقلال به کشورهای مستعمراتی و مردمان تصویب کرد تا بین تعیین سرنوشت و هدف استعمار زدایی آن یک پیوند حقوقی اجتناب ناپذیر برقرار شود، و یک حق نوین مبتنی بر حقوق بین‌الملل مبتنی بر آزادی تعیین سرنوشت اقتصادی را لازم بداند. در مادهٔ ۵ بیان می‌گردد: گام‌های فوری باید برای مناطق غیرخودگردان،[۷] یا همهٔ دیگر مناطقی که هنوز به استقلال دست نیافته‌اند برداشته شود تا همهٔ قدرت‌ها در انطباق با خواست آزادانه ابراز شدهٔ آنان بدون هرگونه تمایز نسبت به نژاد، تیره یا رنگ، بدون شرایط یا پیش‌فرض به مردمان آن مناطق منتقل شود تا آنان را قادر سازد از استقلال و آزادی کامل برخوردار شوند، اضافه بر این مجمع عمومی سازمان ملل در ۱۵ دسامبر ۱۹۶۰ قطعنامهٔ ۱۵۴1 (XV) را با عنوان اصولی که باید اعضا را در تعیین وجود یا عدم وجود الزام انتقال اطلاعات خواسته شده تحت مادهٔ ۷۳ئی منشور ملل متحد در مادهٔ سوم با ا لحاظ این که ناآمادگی سیـاس*ـی، اقتصادی، اجتماعی یا آموزشی هرگز نباید زمینه‌ای برای تأخیر در استقلال شود تصویب کرد[۸] تا انطباق کامل استعمارزدایی با اصل تعین سرنوشت در ۱۵۴1 (XV) تضمین کند.

با بسط لفظ تعیین سرنوشت به معنای انتخاب آزاد کنش‌های شخصی بدون اجبار خارجی درآمده‌است.
 
  • پیشنهادات
  • ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    آزادی

    با آزادی‌گرایی یا مفهوم آزادی اشتباه نشود.
    بخشی از مجموعه مقاله‌های
    آزادی
    50px-Torch.svg.png

    مفاهیم
    • آزادی
      • مثبت
      • منفی
      • حقوق
      • اختیار
      • مسئولیت اخلاقی
      • اصل آزار
      بر پایه نوع
      • آکادمیک
      • شهروندی
      • اقتصادی
      • فکری
      • سیـاس*ـی
      • علمی
      بر پایه حق
      • تجمع
      • انجمن
      • حمل اسلحه
      • آموزش
      • اطلاعات
      • تحرک
      • مطبوعات
      • دین
      • بیان (عمومی)
      • بیان (مدارس)
      • اندیشه
      • ن
      • ب
      • و
      Please, ورود or عضویت to view URLs content!

      تابلوی نقاشی آزادی هدایت‌کننده مردم اثر اوژن دولاکروا در سال ۱۸۳۰ میلادی، یکی از تأثیرگذارترین آثار مربوط به انقلاب کبیر فرانسه بود.
      واژهٔ آزادی، به مفهوم مختلطی اشاره دارد که شامل مفاهیم پایه‌ای خودمختاری، حکومت بر خود و استقلال از یک سو، و توانایی کلی در انجام کارها، داشتن انتخابهای مختلف و توانایی کسب هدف‌ها از سوی دیگر می‌باشد. داشتن انتخاب‌های مختلف در مورد انجام یک کار (optionality) به این معنی است که اگر شخص بخواهد آن را انجام دهد، هیچ چیز نباید او را از انجام آن بازدارد و اگر نخواهد آن را انجام دهد، هیچ چیز نباید او را مجبور به انجام آن کند. حد بالای این قابلیت انتخاب این است که حتی عوامل درونی روانی نیز مانعی در انجام انتخاب ایجاد نکنند. میزان وجود این قابلیت انتخاب شخصی لزوماً ربط مستقیمی به خود مختاری حکومتی یک جامعه ندارد.[۱] آزادی، در وسعترین معنای کلمه حالتی است که چیزی محدود به چیزهای دیگر نباشد و بتواند در فضا جابه‌جا شود، و در مورد انسان، حالتی است که در آن ارادهٔ شخصی برای رسیدن به مقصود خویش به مانعی برنخورد.[۲]


      تعریف آزادی
      در هر بحثی از آزادی باید نسبیت آن را در نظر داشت و در مورد انسان همواره علت آزادی (آزادی از چه) و جهت آن (آزاد از چه) مطرح است. یکی از ویژگی‌های آزادی درونی، دور بودن یا بریدن از حالت، رابـ ـطه، یا نسبتی است که خوشایند نباشد، ولی قیدهایی که با رضا و اختیار پذیرفته می‌شود، ضد آزاد بودن نیست مانند عاشقی که نمی‌خواهد از قید و بند عشق رها باشد یا مادری که نمی‌خواهد از قید فرزندش رها شود.[۳] آزادی امکان عملی کردن تصمیم‌هایی است که فرد یا جامعه به میل یا ارادهٔ خود می‌گیرد. اگر انسان بتواند همهٔ تصمیم‌هایی را که می‌گیرد، عملی کند و کسی یا سازمانی اندیشه و گفتار و کردار او را محدود نکند و در قید و بند در نیاورد، دارای آزادی مطلق، یعنی آزادی بی حد و مرز است. اما چون انسان‌ها به‌طور اجتماعی زندگی می‌کنند، نمی‌توانند آزادی مطلق داشته باشند. زیرا آزادی بی حد و مرز یک فرد به پایمال شدن آزادی افراد دیگر اجتماع می‌انجامد. به همین سبب است که هر جامعه‌ای با قانونها و مقررات اجتماعی و سیـاس*ـی و اقتصادی خاصی هم حافظ آزادی‌های افراد آن جامعه می‌شود و هم حد و مرزهایی برای این گونه آزادی‌ها به وجود می‌آورد. قانونها و مقررات جهانی نیز آزادی‌های مردم سراسر جهان و حد و مرزهای آن‌ها را در جامعهٔ جهانی معین و مشخص می‌کنند. تلاش‌ها و مبارزههای انسان در طول تاریخ زندگانی او همواره برای بدست آوردن آزادی مشروع و قید و بند زدن به آزادی مطلق فرمانروایان ستمگر و زورمندان بوده‌است.

      جوامعی که توانسته‌اند بر حاکمان خودکامه پیروز شوند و حکومت‌های فردی و استبدادی را براندازند، از آزادی‌های فردی و اجتماعی زیادی برخوردار شده‌اند. قانون اساسی هر جامعه، اعلامیه جهانی حقوق بشر و اعلامیه جهانی حقوق کودک یا پیمان‌نامه حقوق کودک نمونه‌هایی از نتیجهٔ هزاران تلاش بسیاری از انسان‌ها هستند که در راه بدست آوردن آزادی‌های فردی و اجتماعی از آسایش و مال و جان خود گذشته‌اند.

      امروزه با اینکه اصول آزادی‌های فردی و اجتماعی در جامعه‌های کنونی جهان معین شده‌اند، ولی هنوز راه درازی در پیش است تا این آزادی‌ها که بر قانون‌ها و اعلامیه‌ها نقش یافته‌اند در نظام‌ها و حکومت‌های سیـاس*ـی گوناگون جهان به سود مردم به کار بسته شوند. شکل‌های تازهٔ استعمار و وابستگیهای سیـاس*ـی و اقتصادی و نظامی و فرهنگی بعضی از کشورها به قدرت‌های بزرگ سبب محدود شدن و حتی از میان رفتن آزادی‌های فردی و اجتماعی در بعضی از کشورها شده‌است.

      آیزایا برلین برای آزادی حدود ۲۰۰ تعریف را ادعا می‌کند. همین امر سبب شده‌است که تعریف دقیقی از آزادی ارائه نشود و به تبیین مصادیق آن اکتفا شود. با این همه می‌توان برای آزادی دو شاخص مهم در نظر گرفت. یکی فقدان مانع که این شاخص در تعریف لغوی آزادی نیز نهفته‌است (در زبان‌های فارسی، انگلیسی و عربی) و دیگری امکان بروز و انجام خواست مورد نظر. برای فهم بهتر این مطلب می‌توان به پرنده‌ای در قفس اشاره کرد که پرنده را فاقد آزادی می‌دانیم چون دارای مانع است اما اگر پرنده از قفس آزاد باشد اما مجال پرواز نداشته باشد (مثلاً پرهایش بریده باشد یا به خاطر ضعف امکان پرواز نداشته باشد) باز هم وی آزاد تلقی نمی‌شود. توجه به دو شاخص فوق برای تعریف آزادی ضروری است.

      هگل، آخرین فیلسوف صاحب مکتب تاریخ فلسفهٔ غرب، معتقد بود آزادی جوهر حیات است همچنانکه کشش جوهر آب است.[۴] در عین تمام تعاریف آمده از آزادی، هرگونه فشار و اجبار بد نمی‌باشد مثلاً بازداشتن کسی که به خود یا دیگران آزار می‌رساند بد شمرده نمی‌شود. همچنانکه در یک نظم قانونی پذیرفته شده هیچ‌کس با محدودیت‌های قانونی مخالف نیست و از میان رفتن قانون آزادی به‌شمار نمی‌آید بلکه آشوب شمرده می‌شود.[۵]

      انواع آزادی
      واژه آزادی به خودی خود واژه گسترده‌ای است و با عبارت‌هایی همچون آزادی‌های اجتماعی و حقوق بشر آمیخته شده‌است.

      برخی از آزادی‌های شناخته‌شده به شرح زیرند:
      • آزادی مذهب
      • آزادی پوشش
      • آزادی اقتصادی
      • آزادی تجمع‌های صلح‌آمیز
      • آزادی رای‌دادن و انتخابات آزاد و دمکراتیک
      • آزادی‌های اجتماعی
      • آزادی جنـ*ـسی (از جمله آزادی در عشق به هم‌جنس)
      • آزادی سیـاس*ـی
      • آزادی آکادمیک
      • آزادی‌های قومی و ملیتی
      • آزادی‌های مدنی
      • آزادی بیان
      • آزادی پس‌ازبیان
      • آزادی رسانه و مطبوعات
      • آزادی انتقاد کردن از قدرت
      • آزادی اعتراض کردن
      • آزادی مقاومت (از جمله در برابر اشغال نظامی، استعمار و امپریالیسم)
      • آزادی در تولید هنر
      • آزادی وصیت
      • آزادی اجتماع
      • آزادی ادیان
      • آزادی انجمن
      • آزادی اندیشه
      • آزادی خواندن
      • آزادی رسانه
      • آزادی فکری
      • آزادی مدنی
      • آزادی منفی
      آزادی در اسلام
      سید محمد جواد غروی در کتاب مبانی حقوق در اسلام چنین می‌نویسد که آزادی مطلوب اسلام اینست که بشر بتواند در سایهٔ آن به حقوق طبیعی خود دست یابد بنابراین دانشمندان و عالمان باید با قلم و بیان خود امت را آگاه سازند و منافع مادی و معنوی وی را به او بشناسانند تا در نتیجه عدالت و احسان و تعاون بر نیکی و تقوی بر روابط بین مردم حاکم شود و به موازات آن استبداد و خودکامگی از بین برود.[۶] همچنین آزادی قلم و بیان به منظور افشاء حقایق و انتقاد از مفاسد است تا از فساد حکومت و جامعه به هر شکل که باشد جلوگیری شود. حفظ حقوق خلق و تأمین و مصالح جامعه و قلع مادهٔ ظلم و جنایت و خــ ـیانـت، تحقق بخش ترقی و استکمال ملت است و این عین آزادی است.[۷] نمونه بارز از بحث‌برانگیز بودن آزادی در اسلام مسئلهٔ پوشش بانوان می‌باشد، یک زن آزاد است که به اختیار خود بپوشد ولی آزادی در حدی باید باشد که آزاری به کسی دیگر نرسد، این سؤال پیش می‌آید آیا نوع پوششی که از نظر اسلام نامناسب، شمرده می‌شود و منع شده‌است، به جنس مخالف آزاری می‌رساند؟

      آزادی در ادبیات
      فرخی یزدی، دو غزل با ردیف آزادی دارد. مطلع غزل اول چنین است:

      قسم به عزت و قدر و مقام آزادی
      که روح‌بخش جهان است، نام آزادی
      همچنین غزل دوم با این مطلع آغاز می‌شود:

      آن‌زمان که بنِهادم، سر به پای آزادی
      دست خود زجان شستم، از برای آزادی
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    اختیار

    بخشی از مجموعه مقاله‌های
    آزادی
    50px-Torch.svg.png

    مفاهیم
    • آزادی
      • مثبت
      • منفی
      • اجتماعی
    • حقوق
    • مسئولیت اخلاقی
    • اصل آزار
    بر پایه نوع
    • آکادمیک
    • شهروندی
    • اقتصادی
    • فکری
    • سیـاس*ـی
    • علمی
    بر پایه حق
    • تجمع
    • انجمن
    • حمل اسلحه
    • آموزش
    • اطلاعات
    • تحرک
    • مطبوعات
    • دین
    • بیان (عمومی)
    • بیان (مدارس)
    • اندیشه
    • ن
    • ب
    • و
    اختیار یا ارادهٔ آزاد (یا به اشتباه آزادی اراده) (به انگلیسی: Free will) در انسان‌ها، قدرت یا ظرفیت انتخاب بین گزینه‌ها یا عمل در موقعیت‌های خاص، مستقل از قیدهای طبیعی، اجتماعی یا الهی است.

    وقتی می‌گویم «من برای چیدن آجرها بر روی میز دارای اراده هستم» منظورم این است که من قادرم در وضعیتی بهوش و حواس‌جمع آجرها را بردارم و روی هم بگذارم. وقتی فردی در وضعیت مـسـ*ـتی یا خواب‌آلودگی شدید قرار دارد یا بیمار است اصطلاحاً می‌گوییم او در این شرایط ارادهٔ چندانی ندارد. منظورمان این است که او در این شرایط چندان توانی برای تصمیم‌گیری آگاهانه ندارد. می‌توان اراده داشتن را «تواناییِ خواستن» نیز نامید.


    تحلیل مفهوم
    1. اراده داشتن، با خواستن (اراده کردن) و با توانستن تفاوت دارد. مثلاً من برای جابجا کردن یک وزنهٔ ۱۵۰۰ کیلویی دارای اراده هستم اما قادر به انجام این کار نیستم. منظور از این گفته این است که من قادر به تصمیم‌گیری آگاهانه برای جابجایی وزنه هستم. (اراده داشتن) و همین‌طور قادرم از این توانایی تصمیم‌گیری آگاهانه استفاده کنم و به سمت وزنه بروم و برای جابجا کردن آن زور بزنم (اراده کردن) اما نمی‌توانم آن را جابجا کنم. (توانستن)
    2. وقتی می‌گوییم فرد برای انجام کاری دارای «اراده» است به این معنی نیست که او توانایی فراتر رفتن از قوانین فیزیک را داراست. بلکه به این معنی است که او قادر است به‌طور آگاهانه و به عنوان یک موجود فیزیکی، تحت قوانین فیزیکی در شرایط فیزیکی دست ببرد.
    مخالفان
    ارادهٔ آزاد به‌وسیلهٔ کسانی که به یکی از اشکال گوناگون جبرگرایی اعتقاد دارند، انکار می‌شود. استدلال در حمایت از ارادهٔ آزاد برپایهٔ تجربهٔ سوبژکتیو آزادی، احساس گـ ـناه، مذهب و باور به مسئولیت در برابر اعمال شخصی -که علت وجود مفاهیم قانون، پاداش، مجازات و تشویق است- هستند.[۱]

    در الهیات، وجود ارادهٔ آزاد باید با همه‌دانی و نیکی خدا (در اجازه‌دادن به انسان برای انتخاب بد)، و با تأیید الهی، که به نظر الهی‌دانان برای هر عمل شایسته نیاز است، به گونه‌ای آشتی داده شود. یک جنبهٔ مهم اگزیستانسیالیسم مدرن، تعبیری رادیکال، پایا و دفعتاً دردناک از انتخاب آزاد است. برای مثال ژان پل سارتر از فردی «محکوم به آزادی» سخن می‌گوید که موقعیتش حتی ممکن است کاملاً تعیین‌شده باشد.[۲]

    اختیار در اسلام
    مسئله اختیار در سنت کلامی اسلامی، همواره مسئله‌ای بحث‌انگیز بوده‌است. متکلمین اهل سنت در این حوزه، به دو فرقه «جبریه» و «قدریه» تقسیم می‌شوند. در فرقه جبریه، تأکید بر قضا و قدر است و در فرقه «قدریه»، تأکید بر اختیار انسان.[۳]

    اما شیعه معتقد است انسان در فعل خود مختار است ولی مستقل نیست، بلکه خدای متعال از راه اختیار، فعل را خواسته‌است.
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    آزادی ادیان


    بخشی از مجموعه مقاله‌های
    آزادی
    50px-Torch.svg.png

    مفاهیم
    • آزادی
      • مثبت
      • منفی
      • اجتماعی
    • حقوق
    • اختیار
    • مسئولیت اخلاقی
    • اصل آزار
    بر پایه نوع
    • آکادمیک
    • شهروندی
    • اقتصادی
    • فکری
    • سیـاس*ـی
    • علمی
    بر پایه حق
    • تجمع
    • انجمن
    • حمل اسلحه
    • آموزش
    • اطلاعات
    • تحرک
    • مطبوعات
    • دین
    • بیان (عمومی)
    • بیان (مدارس)
    • اندیشه
    • ن
    • ب
    • و
    آزادی ادیان حق ذاتی هر فرد است که در اعلامیه جهانی حقوق بشر گرامی داشته شده‌است. آزادی ادیان عبارت است از آزادی یک فرد یا گروه برای ابراز کردن، عمل، رعایت و پرستش دین و باورهای خود در خلوت یا در سطح اجتماع. همچنین این آزادی شامل قدرت تغییر دین خود یا اختیار داشتن در پیروی نکردن هیچ آیینی نیز هست. آزادی ادیان توسط بسیاری از دولت‌ها و افراد به عنوان یکی از حقوق بشر بنیادی شناخته می‌شود.[۱]

    بسیاری از محققین، هند را به عنوان بهترین نمونه کنونی آزادی ادیان معرفی می‌کنند. آزادی انجام اعمال دینی، ترویج و سخنرانی همهٔ مذاهب از حقوق اساسی نوشته شده در قانون اساسی هند می‌باشد.

    بند ۱۸ میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیـاس*ـی بر این نکته تأکید می‌کند که سلب کردن حق انسان‌ها برای انجام اعمال دینی خود، بی عدالتی محسوب می‌شود.[۲]

    روز جهانی آزادی مذهبی
    ۲۷ اکتبر، روز جهانی آزادی مذهبی، به خاطر اعدام شهیدان بوستون است، گروهی از کوئیکرها توسط پاریتنس در بوستون مشترک تحت امر مجلس نمایندگان خلیج ماساچوست بین ۱۶۵۹–۱۶۶۱ بخاطر اعتقادات مذهبی اعدام شدند. ایالات متحده آمریکا روز ۱۶ ژانویه آزادی مذهبی اعلام کرد.[۳][۴]

    در ایران
    در ایران علاوه بر دین اسلام، ادیان مسیحیت، یهودیت و زرتشتی به رسمیت شناخته شده‌اند.[۵]

    پیروان ادیان مختلف در ایران در معرض محدودیت‌های مختلف هستند، ایران بیش از ۱۰۰ مسیحی را در عرض یک هفته دستگیر کرده‌است و گروه فعالان مسیحی درب‌های باز (Christian advocacy group Open Doors) در تاریخ ۲۰ آذر ۱۳۹۷ گفته‌است که ایران بی رحمانه پیروان مسیحی را در جمهوری اسلامی سرکوب می‌کند و این افزایش شدید دستگیری‌ها به شدت نگران کننده‌است.
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    حجاب اسلامی

    350px-Female_hijab_in_Islam.jpg

    برخی از زنان مسلمان به شیوه‌های گوناگون موی سر و بخش‌هایی از بدن خود را می‌پوشانند؛ مقنعه، چادر، روسری، نقاب، و عبا از جمله حجاب‌های رایج در میان زنان مسلمان است.
    بخشی از مجموعه مقاله‌های:
    170px-Allah1.png

    اسلام
    اصول

    • توحید
    • نبوت
    • معاد
    • خاص تشیع:
    • امامت
    • عدل
    فروع
    • نماز
    • روزه
    • زکات
    • حج
    • جهاد
    • خاص تشیع:
    • خمس
    • امر به معروف
    • نهی از منکر
    • تولی
    • تبری
    منابع اسلامی
    • قرآن
    • عقل
    • سنت (حدیث)
    شخصیت‌ها
    • محمد
    • اهل بیت
    • خلفای راشدین
    • امامان شیعه
    • صحابهٔ محمد
    مذاهب
    • تسنن
    • تشیع
    • تصوف
    علوم
    • حدیث
    • تفسیر
    • فقه
    • کلام
    • فلسفه
    • عرفان
    تاریخ
    • امویان
    • عباسیان
    • فاطمیان
    • مملوکان
    • عثمانیان
    • صفویان
    • آخرالزمان
    جغرافیا
    • مکه
    • مدینه
    • بیت‌المقدس
    • کوفه
    • نجف
    • کربلا
    • سامرا
    • کاظمین
    • مشهد
    • قم
    • شیراز
    • دمشق
    • جهان اسلام (کشورهای اسلامی)
    لباس‌های اسلامی
    • چادر عربی
    • برقع
    • روبنده
    • دشداش
    • روسری
    • چادر
    مسائل مرتبط
    • فرهنگ
    • جامعه
    • اسلام‌گرایی
    • اسلام‌هراسی
    • نقد اسلام
    درگاه اسلام

    • ن
    • ب
    • و
    150px-Moslema_in_style_%288093610616%29.jpg

    یک بانوی مدل مسلمان که حجاب نوین را نمایش می‌دهد.
    220px-Joueuse_De_Tambourin_%28F%C3%A9lix_Auguste_Cl%C3%A9ment%29.jpg

    نقّاشی از یک زن مصری در سدهٔ نوزدهم میلادی که پوشش زنان آن عصر را نشان می‌دهد.
    220px-MegawatiSukarnoputriinhijab0.png

    حجاب مگاواتی سوکارنوپوتری، رئیس‌جمهور سابق اندونزی
    220px-University_student%2C_Damascus%2C_Syria.jpg

    یک دختر دانشجوی دمشقی.
    220px-Persian_Girl.jpg

    روسری به عنوان حجاب سر (مو) یک زن ایرانی در عصر حاضر.
    220px-Hijabi_in_front_of_mosque_in_Cairo.jpg

    یک عکس مشهور که در دفاع از حجاب به عنوان «عفّت» در ایران و مصر بسیار چاپ شده‌است.
    حجاب اسلامی به پوشش‌های گوناگون زنان مسلمان گفته می‌شود و مفهومی برآمده از قرآن کریم و فقه اسلامی و ساخت یافته در فرهنگ اسلامی که ناظر به پوشش شرعی در مقابل نامحرم، به ویژه برای زنان است. حجاب گاه برگرفته از احکام شرع و گاه مربوط به قراردادهای اجتماعی و شرایط موقعیتی فرد است.[۱] از دیدگاه فقها حجاب یکی از احکام اسلامی است و اصطلاحاً عبارت است از پوشاندن ضروری مو و سایر اعضای بدن به جز صورت و دو دست (و گاهی دو پا) توسط زنان مسلمان (تنها در صورتی که کنیز نباشند[۲])، در برابر مردانی که طبق شریعت اسلامی نامحرم شمرده می‌شوند. دربارهٔ پوشش مردان نیز حداقل مقدار پوشش واجب حفظ عورتین است.[۳] تونس (از سال ۱۹۸۱[۴] و در سال۲۰۱۱ برداشته شد) و ترکیه (از سال۱۹۹۷[۵]) تنها دو دولتی هستند که اغلب جمعیت آن‌ها مسلمان هست و با اینحال پوشش حجاب را در مدارس دولتی، دانشگاه‌ها و اماکن اداری ممنوع کرده‌اند و در سوریه از سال ۲۰۱۰م پوشیدن نقاب در دانشگاه‌ها ممنوع شده‌است.[۶] این محدودیت در خلال انتفاضه مردمی در جنگ داخلی سوریه برداشته شد. از سوی دیگر، در حکومت‌های اسلامی مانند مراکش،[۷] محدودیت‌هایی نسبت به زنان محجبه وجود دارد چراکه حجاب را دلیلی بر اندیشهٔ سیـاس*ـی-اسلامی یا اصولی بر ضد حکومت سکولار می‌دانند.

    پوشش و به ویژه پوشش سر زن مسلمان، تبدیل به یک نشانه صریح بر وجود اسلام در اروپای غربی گشته‌است، این موضوع در تعدادی از حکومت‌ها، سبب اختلافات سیـاس*ـی و پیشنهادهای در رابـ ـطه با ایجاد محدودیت برای حجاب گشته‌است. پارلمان هلند قانون «منع پوشش صورت» را تصویب کرد این مقوله که تحت عنوان «منع برقع» تعریف می‌شود، فقط شامل برقع افغانی نمی‌شود. قوانین مشابهی نیز در فرانسه و بلژیک تصویب شده‌است.

    حکومت‌های دیگری نیز هستند که به قوانین مشابه یا منع محدود می‌پردازند، برخی صرفاً شامل پوشش صورت مثل نقاب و برقع می‌شود و از برخی مربوط به لباس‌هایی می‌شود که رمز و نشانه اسلام هستند مثل خمـار (مانند چادر).


    اروپا
    افغانستان

    در ذیل حکومت طالبان پوشش برقع (نوعی نقاب) الزامی بود،[۸] این در حالی است که این مقوله، موضوعی رسمی و قانونی نیست بلکه همواره فشار اجتماعی شدیدی برای پوشش برقع وجود دارد و حامد کرزی متهم است که به خاطر راضی کردن سرکشان، از حقوق زنان عقب‌نشینی کرده‌است.[۹][۱۰]

    بنگلادش
    قوانینی مبنی بر پوشش سر در این کشور وجود ندارد غالباً زنان در مناطق روستایی و تعدادی از زنان شهرنشین حجاب می‌کنند اما در زمان اخیر تعداد زنان محجبه افزایش یافته‌است.[۱۱] از زمان انتخاب حزب سکولار انجمن ملت در سال ۲۰۰۸م، قلع و قمع علیه زنان محجبه بیشتر شد و گزارش‌ها حاکی از تعـ*رض، طرد و تنگناهای زیادی نسبت به زنان است. در این کشور حجاب نماد اسلام محسوب می‌شود لذا دولت بنگلادش به خاطر علاقه آن بر سکولار کردن بنگلادش چنین اقداماتی را انجام می‌دهد.[۱۲]

    مصر
    نوال سعداوی در اوت ۲۰۱۶ بیان داشت که حجاب، عُرفی نادرست و از روی دین‌داری «اشتباه‌نگر» است و ارتباطی با دین یا اخلاقیات برتر ندارد. او همچنین اشاره کرد که پدرش خود از الازهر دانش‌آموخته و اسلام را خوانده، «در عمرش به من نگفت سرت را بپوشان… سر زن هیچ ارتباطی با اخلاقیات ندارد که پوشیده شود.»[۱۳]

    گامبیا
    با توجه به حکومت سکولار این کشور، تعداد کمی از زنان این کشور محجبه هستند. در دسامبر ۲۰۱۵ رئیس‌جمهور یحیی جامه، این کشور را جمهوری اسلامی اعلام و حجاب را برای کارمندان زن اجباری کرد. این کشور در حال حاضر پس از موریتانی دومین جمهوری اسلامی در آفریقا به‌شمار می‌رود.[۱۴]

    اندونزی
    اصطلاح «جلباب» در اندونزی برای مطلق حجاب بکار می‌رود.[۱۵] بر اساس قانون ملی و ایالتی اندونزی حجاب در مقوله‌ای اختیاری است.

    حجاب پدیده‌ای نسبتاً جدید در اندونزی است این موضوع حتی قبل از تأثیر فرهنگ غربی نیز وجود داشته، بخش اعظمی از زنان اندونزیایی فقط برای ادای نماز حجاب می‌کنند یا در غیر نماز با تکه پارچه نازکی سر خود را می‌پوشانند.

    در سال ۲۰۰۸م اندونزی بیشترین آمار مسلمانان دنیا را داشت، با این حال قانون «بانکسیلی اندونزیایی» زمینه حمایت مساوی از پنج دین را فراهم کرد که عبارتند از: اسلام، کاتولیک، پروتستان، بودایی و هندوییسم، بدون اینکه دین حکومت یا دین رسمی مشخص کند.

    در پاکستان
    در کشور پاکستان روزی با عنوان روز حجاب وجود دارد که این مراسم به همت شاخه زنان حزب «جماعت اسلامی پاکستان» انجام می‌شود.[۱۶]

    در این روز زنان با برپایی تظاهرات در شهرهای مختلف از جمله اسلام‌آباد، کراچی و راولپندی خواهان نقش‌آفرینی جامعه بین‌المللی برای رفع ممنوعیت حجاب در برخی کشورهای اروپایی و ترویج این فرهنگ اسلامی در شبکه‌ها و رسانه‌های اجتماعی هستند.

    آنان با اشاره به اینکه مسئله حجاب نه تنها در قرآن بلکه در کتب سایر ادیان الهی از جمله تورات و انجیل نیز آورده شده‌است، سیاست‌های دوگانه غرب در قبال این موضوع را مورد انتقاد قرار می‌دهند و می‌گویند که حجاب جزو حقوق اساسی یک زن به‌شمار می‌رود.

    همچنین در این روز، پلاکاردها و پارچه نوشته‌هایی برای تأکید بر اهمیت حجاب در شهرهای مختلف پاکستان نصب می‌شود.

    روز حجاب در بیشتر شهرهای بزرگ پاکستان برگزار می‌شود اما برگزاری این روز در اسلام‌آباد پایتخت این کشور جلوه بیشتری دارد و این مراسم توسط رسانه‌های مهم داخلی و خارجی پوشش خبری داده می‌شود.



    در ایران
    قانون حجاب از سال ۱۳۶۳ در ایران با تصویب مجلس شورای اسلامی اجباری شد.[نیازمند منبع] رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام ضمن انتقاد صریح از «خشکه مقدسی‌ها» با مردم، تأکید کرد: سخت‌گیری‌هایی است که در مسئله حجاب انجام دادند که برای جامعه مخصوصاً در زن‌ها حالت فرار درست کرد. پایگاه اطلاع‌رسانی هاشمی رفسنجانی گزیده پاسخ‌های وی به کیهان در سال ۸۲ را بازنشر کرده‌است که در آن متن می‌خوانید: هنوز فکر می‌کنم اگر ابتکار را دست بگیریم، توقعات خانم‌ها و جوان‌ها را شرعاً می‌توانیم تأمین کنیم و پیش خداوند هم حجت داریم. انقلاب اسلامی را هم می‌توانیم حفظ کنیم. لابد می‌دانید که رهبری در مقابل فشار همین سخت‌گیری‌ها یک بار فرمودند: «وجهی برای تحمیل چادر نمی‌بینم»[۱۷][۱۸]

    پیشینه پوشاک زنان در کشورهای اسلامی
    در طول همهٔ اعصار و در بسیاری از تمدنها سطوح مختلفی از پوشش در شکل‌های گوناگون وجود داشته‌است. در منابعی مانند تاریخ ویل دورانت، تاریخ اسلام پطروشفسکی، تاریخ اجتماعی ایران تألیف مرتضی راوندی و حتی منابع قدیمی‌تر مانند تاریخ یونان و دنیا اثر هرودوت که پیش از میلاد مسیح نوشته شده‌است گزارش‌ها حاکی از این است که زنان و مردان هنگام حضور در جامعه دارای اندکی از پوشش بوده‌اند. حجاب در این معنا تأسیس شده توسط اسلام نیست، اما دربارهٔ حدود آن همواره تفاوت‌هایی وجود داشته‌است.[۱۹]

    در مقابل محققانی که پوشش سر را به اسلام یا سنت عربی نسبت می‌دهند، گروه دیگری از محققان معتقدند که حجاب مو جزو سنت‌های عربی و اسلامی نبود و پس از حملهٔ اعراب به سرزمین‌های دیگر و آشنا شدن آنان با سنت استفاده از پوشش سر توسط اشراف بود که این سنت به اعراب نیز انتقال یافت. لیلا احمد، استاد مطالعات زنان و مذاهب در دانشگاه هاروارد می‌گوید:

    ... پذیرفتن روسری از سوی زنان مسلمان نیز نتیجهٔ فرایند مشابهی از استحالهٔ نامحسوس در ارزش‌های سنتی مردمان سرزمین‌های فتح شده بود. ظاهراً روسری در جامعهٔ ساسانی مورد استفاده بود و جداسازی جنسیتی و استفاده از روسری در خاور میانهٔ مسیحی و ناحیهٔ مدیترانه در زمان ظهور اسلام کاملاً چشمگیر بود. در زمان حیات محمد، آن هم تنها در اواخر عمرش، همسران او تنها زنان مسلمانی بودند که به روسری نیاز داشتند. پس از مرگ او و در پی فتح سرزمین‌های همسایه‌ای که در آن‌ها زنان طبقات بالای جامعه روسری به سر می‌گذاشتند، در فرایند استحاله‌ای که هیچ‌کس تاکنون با جزئیات از آن اطمینان نیافته، روسری به لباس رایجی در میان زنان مسلمان طبقات بالای جامعه تبدیل شد.[۲۰]

    حجاب قبل از اسلام
    نوشتار اصلی: حجاب § حجاب قبل از اسلام
    محمدحسین رجبی: «پیش از اسلام با وجود مفاسد اخلاقی که در بسیاری از اعراب رایج بود، به سبب شرایط جغرافیایی و آب و هوایی، مرد و زن باید پوششی برای سر خود می‌داشتند. مردان چفیه داشتند و زنان روسری بلند. اما وقتی اسلام ظهور کرد، تا مدتی وضعیت به همین گونه بود یعنی وقتی مرد و زن بیرون می‌آمدند سرهای آنها پوشیده بود تا اینکه بعد از هجرت پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم به مدینه و تأسیس دولت اسلام، به سبب مزاحمتی که برای یک بانوی مسلمان جوان رخ داد، آیه حجاب نازل شد و بر مبنای این آیه زن‌ها که روسری بر سر داشته‌اند اما تا پیش از این مانند چفیه مردها آن را به پشت سرخود می‌افکندند، موظف شدند که جز گردی صورت خود، بقیه سر و گردن خود را بپوشانند و به این ترتیب حجاب به عنوان یکی از احکام قطعی خداوند برای بانوان جاری و ساری شد.»[۲۱]

    سنت در زمان پیامبر اسلام
    بنا بر دیدگاه رایج، زنان مسلمان در عصر پیامبر اسلام نوعاً حد پوشش مو و گردن و دست و پا را رعایت می‌کردند. این‌گونه پوشش در ادیان ابراهیمی قبلی نیز پوشش پسندیده بوده و اسلام در همان مسیر حرکت کرده‌است. مرتضی مطهری حجاب را امری می‌داند که در زمان پیامبر اسلام واجب و فراگیر شد و از عایشه همسر پیامبر اسلام نقل می‌کند که گفته بود: «مرحبا به زنان انصار. همین که آیات سورهٔ نور نازل شد یک نفر از آنان دیده نشد که مثل سابق بیرون بیاید. سر خود را با روسری‌های مشکی می‌پوشیدند. گویی کلاغ روی سرشان نشسته‌است.»[۲۲] در مقابل، مخالفان وجوب این حد از پوشش، مدعی‌اند که حد پوشش شرعی زنان مسلمان در زمان پیامبر اسلام کمتر از این بوده‌است.[۲۳][۲۴][۲۵][۲۶] حامیان این نظر معتقدند که به علت فقر، کمبود شدید پارچه و نبود امکانات دوخت و دوز، پوشش رایج در عصر پیامبر برای زنان و مردان بسیار حداقلی بود. حامیان این نظر به روایات و احادیثی استناد می‌کنند که طبق آن‌ها بسیاری از مردان و زنان مسلمان (به خصوص مستمندان و بادیه‌نشینان) دامن‌های کوتاه می‌پوشیدند و به همین دلیل هنگام رکوع و سجده شرمگاهشان نمایان می‌شد،[۲۷] برهنگی عادی بود و پیامبر اسلام حتی به عموی خود توصیه می‌کرد که برهنه راه نرود،[۲۸] فقرایی بودند که خود را با پارچه‌ای کوچک می‌پوشاندند و جامعهٔ مسلمان به عنوان کفاره تشویق به پوشاندن آنان می‌شد،[۲۹] پیامبر اسلام زنان و مردان را از پوشیدن دامن‌های بلند که مایهٔ رشک مستمندان شود منع می‌کرد،[۳۰] زنان و مردان با هم و از ظروف مشترک وضو می‌گرفتند،[۳۱] و دستورهایی دربارهٔ استحمام نکردن زن و مرد در مکان مشترک از سوی پیامبر مطرح می‌شد.[۳۲]

    به گفته این افراد پوشش در صدر اسلام نقش تعیین هویت اجتماعی داشته و از آنجا که ثروتمندان و فخرفروشان پوشش کامل‌تری داشتند پیامبر اسلام مکرراً مسلمانان را از زیاده‌روی در پوشش بازمی‌داشته. ترکاشوند به روایتی اشاره می‌کند که در چندین سند آمده‌است:

    همسران پیامبر، از حضرت پرسیدند: دامن لباس را چقدر آویزان و دراز کنند. رسول خدا پاسخ داد: «یک وجب». همسران گفتند یک وجب کم است زیرا عورت از آن بیرون می‌زند. حضرت گفت یک ذراع (دو وجب). همسران دوباره گفتند در این صورت پاهایشان نمایان می‌ماند. پیامبر گفت «همان یک ذراع باشد و چیزی بر آن نیفزایید.»

    وی می‌افزاید که موارد مشابه این روایت نیز در چند سند دیگر از جمله سنن الکبری، مسند احمد بن حنبل و سنن ابن ماجه آمده‌است.[۳۳]

    به گفته این افراد، انداختن پارچه روی سر از رسوم برخی اعراب جاهلی بوده‌است اما در اسلام بر آن امر نشده‌است.[۳۴] مطابق این نظر سربرهنه شدن زنان در هنگام عزاداری در میان همهٔ قشرها عرب رایج بوده. طبق گزارش تاریخ یعقوبی، فاطمه دختر پیامبر اسلام در واکنش به خشونت و تهدیدی که بر سر مسئلهٔ خلافت نسبت به همسرش صورت گرفت، بیرون آمد و گفت: به خدا قسم باید بیرون روید اگرنه مویم را برهنه سازم و نزد خدا ناله و زاری کنم. بر اساس گزارش تفسیر عیاشی، وی پس از اتمام حجت دست حسن و حسین را گرفت و به سمت قبر پدر حرکت کرد تا موی سرش را پریشان کند و به درگاه پروردگار ناله سر دهد.[۳۵] در گزارش دیگری نقل شده که زنان بنی هاشم پس از شنیدن خبر کشته‌شدن علی بن ابی‌طالب، با سرهای برهنه و موهای پریشان از خانهٔ خود خارج شدند. چندین روایت مشابه دربارهٔ حضور سربرهنهٔ عامدانهٔ زینب دخت علی در ملأ عام به نشانهٔ عزا و زاری وجود دارد.[۳۶]

    به گفته محمدباقر بهبودی:[۳۷]

    علت آن که قرآن مجید می‌فرماید: مراقب چاک لباس خود باشید. آن است که در عهد نزول قرآن مردم خصوصاً مردم جزیره العرب دو - سه متر پارچه نادوخته را مانند لنگ حمام به کمر می‌بستند تا عورت خود را ستر کنند. نام این قطعه لباس در زبان عرب ازار (بر وزن کتاب) است. در زبان عامیانه فارسی به آن بستن می‌گویند و در زبان آن بر روی هم قرار خواهد گرفت و مانند دامن زنانه ساتر خواهد بود ولی به هنگام راه رفتن و نشستن و برخاستن و خم و راست شدن چاک آن باز می‌شود و احیاناً عورت آدمی مکشوف می‌گردد از این روی قرآن مجید می‌فرماید: مراقب چاک دامن خود باشید که بازنماند و اگر چاک دامن دیگران باز بود از نظر دوختن به عورت آنان خودداری کنید و چشم خود را فرو بخوابانید

    او می‌افزاید: «در زمان رسول خدا و در عهد امامان نیز بانوان اسلامی از لباسهای دوخته استفاده می‌کرده‌اند و پیراهن و بلوز و دامن و شنل می پوشیداند و گاهی شنل را روی دوشها می‌انداخته‌اند و سر خود را با مقنعه می‌پوشیده‌اند.»

    حجاب کنیز
    در فقه شیعه و سنی پوشش موی سر بر کنیزان واجب نیست.[۳۸][۳۹][۴۰] بنابر روایتی در کتاب وسایل الشیعه، نه تنها حجاب صورت بر کنیز واجب دانسته نشده، بلکه آمده است که جعفر صادق از پوشش نقاب بر روی صورت کنیزان (در هنگام نماز) جلوگیری میکرد.[۴۱][۴۲]

    مطابق رایی بسیار مشهور، بخشی از بدن کنیزان که موظف به پوشاندن آن بودند، مانند مردان از ناف تا زانو بود و ملزم به پوشاندن سـ*ـینه، پستان، ساق و غیره نبودند.[۴۳] ترکاشوند این سخن را از وسائل الشیعهٔ حر عاملی از قول جعفر صادق و همچنین با واسطه از ابوحنیفه و پیروان شافعی نقل می‌کند.[۴۴]

    خاستگاه فقهی حجاب
    متن قرآن
    در متن قرآن به زنان دربارهٔ نحوهٔ پوششش دستورهایی داده شده‌است. آیات ۳۰ و ۳۱ سورهٔ نور و آیهٔ ۵۹ سورهٔ احزاب به مسائل مربوط به پوشش زنان می‌پردازند. در آیه‌های ۳۰ و ۳۱ سورهٔ نور آمده:

    قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یَغُضوا مِنْ أَبْصرِهِمْ وَ یحْفَظوا فُرُوجَهُمْ ذَلِک أَزْکی لهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرُ بِمَا یَصنَعُونَ(۳۰) وَ قُل لِّلْمُؤْمِنَتِ یَغْضضنَ مِنْ أَبْصرِهِنَّ وَ یحْفَظنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلا مَا ظهَرَ مِنْهَا وَ لْیَضرِبْنَ بخُمُرِهِنَّ عَلی جُیُوبهِنَّ وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ ءَابَائهِنَّ أَوْ ءَابَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَنِهِنَّ أَوْ بَنی إِخْوَنِهِنَّ أَوْ بَنی أَخَوَتِهِنَّ أَوْ نِسائهِنَّ أَوْ مَا مَلَکَت أَیْمَنُهُنَّ أَوِ التَّبِعِینَ غَیرِ أُولی الارْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظهَرُوا عَلی عَوْرَتِ النِّساءِ وَ لا یَضرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یخْفِینَ مِن زِینَتِهِنَّ وَ تُوبُوا إِلی اللَّهِ جَمِیعاً أَیُّهَ الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکمْ تُفْلِحُونَ(۳۱) (ترجمه: به مردان مؤمن بگو دیدگان خویش را از نگاه به زنان نامحرم بازگیرند و پاکدامنی ورزند که این برایشان پاکیزه‌تر است، زیرا خدا از کارهایی که می‌کنید آگاه است (۳۰) و به زنان باایمان بگو چشم از نگاه به مردان نامحرم فروبندند و پاکدامنی کنند و زینت خویش را جز آنچه که طبعاً از آن آشکار است آشکار نسازند و باید که روپوش‌هایشان را به گریبان‌ها کنند و زینت خویش را نمایان نکنند مگر برای شوهرانشان، یا پدران یا پدر شوهران یا پسران یا پسر شوهران یا برادران یا خواهرزادگان یا برادرزادگان یا زنان (همجنس خود) یا آنچه مالک آن شده‌اند یا خدمتکاران مرد که تمایلی به زن ندارند یا کودکانی که از اسرار زنان خبر ندارند، و مبادا پای خویش را [به گونه‌ای] به زمین بکوبند که آنچه از زینتشان که پنهان است ظاهر شود. ای گروه مؤمنان همگی به سوی خدا توبه برید شاید رستگار شوید.)[۲۴–۳۰ و ۳۱]

    بنا بر دیدگاه رایج عبارت «ولیضربن بخمرهن علی جیوبهن» (ترجمه: باید روسری خود را بر روی سـ*ـینه و گریبان خویش قرار دهند) حدود پوشش را برای زنان مشخص می‌کند. مطهری از قول ابن‌عباس در تفسیر این آیه نقل می‌کند که یعنی «زن مو و سـ*ـینه و دور گردن و زیر گلوی خود را بپوشاند.» مطهری همچنین از تفسیر مجمع البیان طبرسی در توضیح این آیه نقل می‌کند که «زنان قبلاً روسری‌ها را به پشت سر می‌افکندند و سـ*ـینه‌هایشان پیدا بود».[۴۵][۴۶]

    محمد حسین طباطبایی مفسر قرآن در این رابـ ـطه می‌نویسد:[۴۷]

    کلمه (خمر) به دو ضمه - جمع (خمـار) است، و خمـار آن جامه‌ای است که زن سر خود را با آن می‌پیچد، و زاید آن را به سـ*ـینه اش آویزان می‌کند؛ و کلمه (جیوب) جمع جیب - به فتح جیم و سکون یاء است که معنایش معروف است، و مراد از جیوب، سـ*ـینه‌ها است، و معنایش این است که به زنان دستور بده تا اطراف مقنعه‌ها را به سـ*ـینه‌های خود انداخته، آن را بپوشانند.

    محمدباقر بهبودی پژوهشگر دینی در شرح این آیه می‌نویسد:[۳۷]

    قرآن مجید فرمان می‌دهد که: خانم‌ها خمـار خود را بر سر و بر خود نپیچند که هنگام راه رفتن و حرکت دادن دستها بلغزد و باز شود بلکه مانند شنل بر سر بیندازند و زیر گلو گره بزنند یا کوک بزنند یا سنجاق بزنند تا در هنگام حرکت دستها خمارشان روی شانه‌ها نلغزد و سر و بر آنان مکشوف نگردد. با پوشیدن خمـار یا شنل که تا روی دامن بیاید طبیعی است که دستها تا نیمه ساعد از زیر آن خارج خواهد ماند و فقط قسمت بالای ساعد که گوشتین است مانند ساق پا مستور می‌شود ولی همان تقوایی که در باب آزار و دامن ایجاب می‌کرد تا آن را بلندتر تهیه نمایند که در حال خم و راست شدن بالا نجهد و ساق گوشتین زن عـریـان نشود در این‌جا هم ایجاب می‌کند که خمـار و شنل چندان بلند و عریض باشد که در حال خم و راست شدن فاصله شنل با دامن مکشوف نگردد و بالای ناف و به موازات آن پهلو و پشت عـریـان نشود که در این صورت ساعد دستها تا حدود مچ نیز در زیر خمـار و شنل مستور خواهد گشت. باز براساس استثنائی که دارد اگر در حال حرکت دستها قدری بالا برود و تا نیمه ساعد عـریـان شود اشکال نخواهد داشت.

    برخی نویسندگان در مفروض بودن وجوب پوشیدن خمـار (یا مانند آن) در این آیه، هم در پوشانده شدن موی سر توسط خمـار تشکیک می‌کنند.[۲۵][۴۸][۴۹] امیرحسین ترکاشوند می‌گوید:

    استنباط لزوم پوشش مو از راه قهری بودن استتارش در پی پوشش گردن و سـ*ـینه، در نهایت ضعف و سستی است. از آن گذشته، شرعی قلمداد شدن استفاده از سرانداز در پیش از نزول آیه نیز نادرست است زیرا هیچ آیه‌ای پیش از این آیه (و حتی پس از آن) دال بر لزوم استفاده از خمـار و سرانداز نشده… به این ترتیب آیه در این عبارت خمـار و سرانداز را به عنوان دم‌دست‌ترین وسیله… انتخاب کرده تا زنان به آن وسیله جَیب و سـ*ـینه را بپوشانند.[۵۰]

    آیهٔ دیگری که در آن به مسئلهٔ پوشش زنان مسلمان پرداخته شده، آیهٔ ۵۹ سورهٔ احزاب است. در این آیه از زنان پیامبر اسلام و زنان مؤمنان خواسته می‌شود که جلباب‌های خود را بر خویش فروافکنند، تا شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند:

    یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُل لِّأَزْوَاجِکَ وَبَنَاتِکَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِن جَلَابِیبِهِنَّ ۚ ذٰلِکَ أَدْنَیٰ أَن یُعْرَفْنَ فَلَا یُؤْذَیْنَ ۗ وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِیمًا (۵۹) (ترجمه: ای پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: «جلباب‌ها [= روسری‌های بلند] خود را بر خویش فروافکنند، این کار برای اینکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است (و اگر تاکنون خطا و کوتاهی از آن‌ها سر زده توبه کنند). خداوند همواره آمرزنده رحیم است)[۳۳–۵۹]

    دربارهٔ میزان پوشانندگی جلباب و امکان نتیجه‌گیری پوشش مو از آیه استدلال موافقان و مخالفان مشابه مورد قبلی است. علاوه بر این، یکی از مسائل مطرح شده حول این آیه عبارت «أن یعرفن فلایؤذین» (ترجمه: تا شناخته شوند و آزار نبینند) است. مرتضی مطهری می‌نویسد:

    مفسرین گفته‌اند که گروهی از منافقین اوایل شب که هوا تازه تاریک می‌شد در کوچه‌ها و معابر مزاحم کنیزان می‌شدند. البته برای کنیزان چنان‌که گفتیم پوشاندن سر واجب نبوده‌است. گاهی از اوقات این جوانان مزاحم و فاسد متعرض زنان آزاد نیز می‌شدند و بعد مدعی می‌شدند که ما نفهمیدیم که آزاد است و پنداشتیم که کنیز است؛ لذا به زنان آزاد دستور داده شد که بدون جلباب یعنی در حقیقت بدون لباس کامل از خانه خارج نشوند تا کاملاً از کنیزان تشخیص داده شوند و مورد مزاحمت و اذیت قرار نگیرند. بیان مذکور خالی از ایراد نیست زیرا چنین می‌فهماند که مزاحمت نسبت به کنیزان مانعی ندارد.

    نویسندگانی از جمله نبیل فیاض، با استناد به همین آیه و تفاسیرش حجاب را دستوری برای تشخیص داده شدن طبقات اجتماعی از یکدیگر دانسته‌اند، نه امری شرعی برای حفظ عفاف عمومی. فیاض برای نشان دادن اهمیت نقش طبقاتی حجاب به روایاتی استناد می‌کند که مطابق آن‌ها خلیفهٔ دوم عمر بن خطاب کنیزان را از پوشیدن روسری منع می‌کرد.[۳۹]

    احادیث نبوی
    220px-Children_of_Iran_%DA%A9%D9%88%D8%AF%DA%A9%D8%A7%D9%86_%D8%AF%D8%B1_%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86_16.jpg

    آموزش حجاب به دختران از سنین پایین
    مشهورترین روایتی که از پیامبر اسلام دربارهٔ پوشش اعضای بدن زنان وجود دارد، روایتی‌ست که از چند طریق با جزئیات متفاوت نقل شده و در آن پیامبر اسلام در خانه در حضور همسرش (عایشه یا ام سلمه) از پوشش زنی (اسماء یا دختری تازه‌بالغ) ابراز نارضایتی می‌کند و می‌گوید تنها موضع قابل کشف برای زنان صورت (یا صورت و دو دست) است. در صحت این حدیث اختلاف نظر وجود دارد. برای نمونه، نگارندهٔ سنن ابوداوود خود به ضعیف بودن منبع این حدیث اشاره کرده، چرا که راوی حدیث، خالد بن دریک، که حدیث را بی‌واسطه از قول عایشه نقل کرده، هرگز عایشه را ندیده‌است.[۵۱] گفتنی‌ست برخی فقهای مخالف وجوب حجاب، موی سر را جزو بدن ندانسته و در نتیجه چنین احادیثی را دال بر وجوب ستر راس نمی‌دانند.[۴۸]

    در منابع حدیثی شیعی نیز چند حدیث از پیامبر اسلام در تأکید بر پوشش زنان وجود دارد.[۵۲] عبدالحسین خسروپناه به روایتی در مجمع البیان طبرسی استناد می‌کند که مطابق آن پیامبر اسلام لباس زنان در برابر مرد نامحرم را «درع» و «خمـار» و «آزار» و «جلباب» معرفی می‌کند.[۵۳] در روایت دیگری در متون شیعی، پیامبر اسلام پیش از ورود به خانهٔ فاطمه به همراه مرد نامحرم، او را به پوشیدن چیزی بر سر امر می‌کند.[۵۴]

    امیرحسین ترکاشوند معتقد است که روایت «زن عورت است» از پیامبر اسلام، تأثیرگذارترین عبارت دینی بر روی حجاب بانوان است و با اشاره به سخنان فقهایی از جمله علامه حلی و صاحب جواهر می‌گوید که این حدیث از سوی فقها اساس و مبنای داوری قرار گرفته‌است. وی با وارد کردن اشکال‌های متعدد به سند این حدیث، خاطرنشان می‌کند که این حدیث در تمام حدود بیست منبع اولیه‌ای که در آن‌ها ذکر شده، مشتمل بر موارد دیگری است که زن را به ماندن در خانه ترغیب می‌کنند و بهترین جا برای زن را پستوی خانه می‌دانند و در نتیجه این حدیث را غیرقابل اعتماد می‌داند.[۵۵] گروه دیگری از فقها هم در صحت این حدیث و هم در دلالت آن به وجوب پوشش اعضای بدن، و به خصوص مو، تشکیک کرده‌اند.[۴۸] سوزنچی ضمن دفاع از سند این حدیث، تأثیرگذاری جدی آن در استنباط وجوب حجاب از سوی فقها را رد می‌کند.[۵۶]

    روایات متعارضی دربارهٔ حجاب از امامان شیعه وجود دارد[۴۸][۵۷] و فقیهان مخالف و موافق حجاب در تعریف فعلی، به موارد مختلفی از این احادیث استناد کرده‌اند.

    احادیث متمایل به پوشش بیشتر
    طبق چند حدیث از امامان شیعه، بخشی از بدن زن که مجاز است که آشکار باشد تنها وجه و کفین (صورت و دو دست) است.[۵۸] گفتی است که برخی پژوهش‌گران مخالف حجاب، این احادیث را دلیل کافی برای وجوب پوشش مو نمی‌دانند چون مو را جزو بدن زن نمی‌دانند.[۴۸] اما علاوه بر این احادیث، احادیث دیگری از امامان به شکل صریح‌تر به وجوب پوشش مو اشاره می‌کنند.[۵۹] در روایات دیگری نیز پوشش موی سر در سخنان نقل شده امامان شیعه مفروض دانسته می‌شود و به چند و چون آن پرداخته می‌شود.[۶۰]

    قتاده می‌گوید: از رسول خدا حدیث آمده‌است که فرمود: هیچ خانمی که خدا و روز جزا را باور کرده‌است حق ندارد دست خود را از زیر خمـار خود بیرون بیاورد مگر تااین جا. با دست خود نیمه ساعد اشاره کرد.[۳۷][۶۱]

    امه سلمه همسر رسول خدا می‌گوید: من خدمت رسول خدا صلوات الله علیه بودم. میمونه زوجه دیگر رسول خدا هم حاضر بود. ابن ام مکتوم دائی زاده حضرت خدیجه وارد شد. رسول خدا فرمود: بروید و پشت پرده بنشینید. ما گفتیم: یا رسول‌الله! مگر این مرد نابینا نیست؟ رسول خدا گفت: او نابیناست ولی شما که نابینا نیستید.[۳۷][۶۲]

    احادیث متمایل به پوشش کمتر
    در مقابل، روایاتی با رویکرد آسان‌گیرانه‌تر دربارهٔ پوشش و نگاه وجود دارد. افرادی چون مسلم خلفی و امیرحسین ترکاشوند با ذکر این احادیث کوشیده‌اند نگاه مسلط فعلی به حجاب که آن را حد اکثری و برای حفظ زن از نگاه لـ*ـذت‌جوی نامحرم معرفی می‌کند، زیر سؤال ببرند. مسلم خلفی حدیثی را نقل می‌کند که در آن علی بن سوید می‌گوید به امام موسی کاظم عرض کردم من به نگاه کردن زنی زیبا مبتلا شده‌ام و نظر به وی، مرا به تحسین وادار می‌کند. امام فرمود: اگر خداوند صداقت را در نیت تو بیابد، اشکالی ندارد. سند این روایت غیرقابل خدشه خوانده شده‌است.[۴۸]

    گروهی معتقدند دوران امامان شیعه نیز همچنان وجود روسری ناشی از عرف و تشخص و اعتبارات اجتماعی بود نه مربوط به حجاب شرعی و در کوشش برای اثبات این ادعا ا به احادیثی در وسائل الشیعه از امامان شیعه، محمد باقر و جعفر صادق اشاره می‌کند که طبق آن‌ها زنان در صورتی که روسری‌شان را پیدا نکنند می‌توانند بی‌حجاب در برابر مرد نامحرم ظاهر شوند و همچنین می‌توانند بی‌حجاب نماز بخوانند.[۶۳]

    گروه دیگری از احادیث به میزان لازم برای پوشش زنان در هنگام نماز اشاره دارند. گرچه ستر صلاتی و ستر در برابر بیگانه دو مقوله جدا از هم می‌باشند، اما دلایل مورد استناد در هر حوزه بسیار شبیه و نزدیک به هم است. برخی فقها به تلازم بین این دو اعتقاد دارند. حتی گاهی در ستر صلاتی سخت‌گیری بیشتری شده‌است.[۴۸] بنا بر حدیثی از امام صادق، زن مسلمان آزاد اشکالی ندارد که بدون پوشش سر نماز بخواند.[۶۴] برخی فقها از جمله مقدس اردبیلی از این حدیث به عنوان موثقه تعبیر نموده‌اند.[۴۸] این حدیث با تفاوت‌های جزئی به شکل‌های دیگر نیز از امام صادق نقل شده‌است.[۴۸]

    احمد پاکتچی در دائرةالمعارف بزرگ اسلامی با جمع‌بندی احادیث در این زمینه به این نتیجه می‌رسد که:

    دربارهٔ درع و خمـار و ازار -که حجابی پوشش محور بوده- ضرورت داشته‌است که به اندازه کافی ضخیم باشد که پوست و مو از خلال آن دیده نشود. از همین روست که در روایات پرشمار از استفاده از پارچه‌هایی شفافی مانند قباطی چه در رویارویی با نامحرم و چه در نماز نهی شده‌است.

    به گفته پاکتچی در مورد جلباب که حجابی بوده‌است که به منظور بازشناسی و نه پوشش مورد استفاده قرار می‌گرفته چنین محدودیتی دیده نمی‌شود. به علاوه به گفته وی وجه غالب روایات پوشش صورت (نقاب) را برای زن لازم نمی‌دانند.[۱]

    حد پوشش نزد شیعیان
    250px-Mohammad_Helal_Ali_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%D8%B2%D8%A7%D8%AF%D9%87_%D9%87%D9%84%D8%A7%D9%84_%D8%A7%D8%A8%D9%86_%D8%B9%D9%84%DB%8C_10.jpg

    حضور زنان با حجاب در مراسم شب قدر هلال ابن علی در آران بیدگل
    براساس قرآن و فتواهای مراجع تقلید شیعه، زنان و مردان هرکدام وظیفه‌هایی دارند که در برخی موارد میان فقها اختلاف هست. این حد در میان فتاوی مشترک است که مرد و زن باید عورتهایشان را در هر شرایط از هرکس به جز همسرشان بپوشانند، مگر در شرایط اجباری مانند هنگامی که برای دستشویی نیاز به کمک داشته‌باشند که احکام خاص خود را دارد.

    طبق نظر مراجع تقلید معاصر شیعه، زنان باید همهٔ بدنشان از جمله همهٔ موی سر، تن و پایشان را از مردان نامحرم بپوشانند، ولی می‌توانند گردی صورت و دست‌ها را از مچ به پایین باز بگذارند. در مورد لزوم پوشش پاها از مچ به پایین، هنگام نماز واجب نیست، اما از دید نامحرم باید پوشیده باشد. احکام دربارهٔ مردان نیز اختلافی است. برخی مراجع تقلید معاصر افزون بر حد مشترک می‌گویند مردان باید تن و جاهای نامتعارف بدنشان را از زن نامحرم بپوشند. مثلاً به فتوای آن‌ها مردان نمی‌توانند پیش زن نامحرم پیراهن آستین‌کوتاه بپوشند یا با شلوارک‌های ورزشی ظاهر شوند. احکام نگاه کردن نیز بسیار اختلافی است ولی طبق فتوای مراجع تقلید معاصر، به جز زن و شوهر به‌طور کلی هیچ‌کس نباید به قصد لـ*ـذت به دیگری -محرم یا نامحرم و زن یا مرد- نگاه کند.

    حجاب از نظر فقهای پیشین شیعه
    در اکثر منابع فقهی گذشته، از اعضایی از بدن که لازم بود «در نماز» (ستر صلاتی) و «در برابر نامحرم» پوشانده شوند با نام «عورت» یاد می‌شده و معمولاً احکام یکسانی برای پوشش در این دو وضعیت مطرح می‌شده.[۴۸] مرتضی مطهری می‌گوید:

    ظاهراً اختلافی نیست در این که ستر صلاتی و غیر صلاتی از نظر مقدار و حدود پوشش با هم تفاوت ندارند… آنچه در نماز باید پوشیده شود همان است که در مقابل نامحرم باید پوشیده شود؛ و شاید اگر بحثی باشد در این است که آیا در نماز، زائد بر آنچه در مقابل نامحرم باید پوشیده شود لازم است پوشیده شود یا نه. اما در این که آنچه درنماز لازم نیست پوشیده شود، در مقابل نامحرم نیز لازم نیست پوشیده شود، بحثی نیست.

    [۶۵]

    شیخ جواد مغنیه، همین توافق بر سر یکسان بودن ستر صلاتی و غیر صلاتی را به کل علمای اسلام نسبت می‌دهد.[۶۶] البته گاه فقیهانی نیز بوده‌اند که احتمال به وجود تفاوت میان این دو سطح از پوشش داده‌اند. به هر روی، اکثر فقها در ذیل موضوع پوشش در هنگام نماز به حدود پوشش زنان پرداخته‌اند. گفتنی‌ست که در آرای به جا مانده فقیهان گذشته در این باره بعضاً تفاوت‌های فاحشی با آرای فقهای امروز دارد.

    مخالفان وجوب حجاب معتقدند ابن جنید اسکافی، فقیه شیعهٔ بزرگ قرن چهارم، تنها پوشاندن عورتین (پشت و جلو) را برای زن مسلمان آزاد واجب می‌دانسته.[۲۵][۴۸][۶۷][۶۸] اما برخی از موافقان حجاب این ادعا را رد می‌کنند.[۶۹] ترکاشوند مدعی است تا پیش از قرن هشتم، به‌طور کلی فقهای شیعه معمولاً جز در موارد خاص سخنی دربارهٔ وجوب یا عدم وجوب پوشاندن مو به‌طور خاص (چه در نماز و چه خارج از آن) نمی‌گفتند.[۷۰] به گفتهٔ وی حتی صاحب جواهر، هنگام برشمردن موافقان پوشش مو، از هیچ فقیهی که پیش از شهید اول و قرن هشتم باشد نام نمی‌برد.[۷۱] عاملی، صاحب مدارک، (اوایل قرن ۱۱ ه‍. ق) دربارهٔ ستر صلاتی می‌گوید:

    آگاه باش که در عبارت محقق حلی و نیز در کلام اکثر فقهای شیعه، نه تنها به وجوب پوشش موی سر پرداخته نشده، بلکه از ظاهر عبارت چنین بر می‌آید که پوشاندنش لازم و واجب نیست زیرا مو جزو جسد و بدن به حساب نمی‌آید.

    [۷۲]

    پس از مطرح شدن مسئلهٔ پوشش مو در میان فقهای شیعه، بسیاری از فقهای بزرگ شیعه، از جمله محقق سبزواری،[۷۳] ملا محسن فیض کاشانی،[۷۴] عاملی صاحب مدارک[۷۲] و مقدس اردبیلی[۷۵] در نوشته‌های فقهی خود دلایل موجود در حدیث و آیات را برای وجوب پوشش موی سر (بعضی در هنگام نماز و بعضی بدون قائل شدن به تفکیک) کافی ندانسته‌اند. با گذر زمان از اواخر دورهٔ صفوی به بعد تصریح علمای شیعه به واجب بودن پوشش مو (و گردن و برخی اعضای دیگر بدن) بیشتر شد. ترکاشوند می‌گوید ملا احمد نراقی، فقیه بزرگ دورهٔ قاجار، پوشاندن موی بیرون مانده از روسری را در هنگام نماز (بدون ذکر فتوای جداگانه برای حالت خارج از نماز) برای زنان واجب نمی‌دانست.[۷۶] سوزنچی انتساب این موضع به شخص نراقی را رد می‌کند و معتقد است که نراقی تنها توضیح داده که بدون اتکا به اجماع وجوب پوشش بیش از این حد قابل اثبات نیست.[۷۷]

    از میان مجتهدان معاصر شیعه، تنها احمد قابل[۶۷] صراحتاً وجوب حجاب را رد کرده‌است و محسن کدیور نیز آن را به شدت زیر سؤال بـرده‌است.[۲۵] سایر فقهای معاصر شیعه و تمامی مراجع تقلید شناخته شده، حجاب تمام بدن و موها به جز صورت و دو دست را برای زن مسلمان غیرکنیز واجب می‌دانند.

    حجاب از دیدگاه مخالفان
    برخی از مخالفان حجاب و به خصوص اجباری بودن آن، واجب نبودن حجاب بر کنیز را گواهی بر این نکته می‌گیرند که هدف از فرمان حجاب رعایت امنیت جنـ*ـسی جامعه نبوده، چرا که کنیزان نیز، حتی گاهی بیش از زنان آزاد عرب، دارای جذابیت جنـ*ـسی بودند.

    گروه دیگری از مخالفان حجاب که به کارکرد جنسیتی آن معتقدند، ادعا می‌کنند که «حجاب زنان را تبدیل به یک شئ»[۷۸] می‌کند. برخی این گفته که حجاب برای محافظت زن است را در تناقض با قانون شیعی ازدواج موقت می‌دانند.[۷۹] و در بدترین حالت حجاب را ابزاری برای سرکوب زنان می‌دانند.[۸۰] به گفته مخالفان حجاب: از دیدگاه فلسفهٔ حجاب، زن سرچشمهٔ تهییج خواهــش نـفس‌های جنـ*ـسی مردان است[۸۱]

    به علاوه گفته می‌شود که در سینمای هند (که نشان دادن برهنگی تا اندازه‌ای مجاز است) از حجاب به عنوان نوعی وسیله برای تهییج جنس مخالف استفاده می‌شود.[۸۲]

    نظر دیگر مخالفان این است که حجاب تنها مختص مسلمانان نیست، بلکه تا حدود ۱۹۵۰ در بسیاری از کشورهای اروپایی هم زنان بر سر خود پوشش داشتند، یک روسری که با آن سر و موهای خود را می‌پوشاندند؛ بنابراین هیچ نشانه مذهبی در آن دیده نمی‌شود. انسان (چه زن و چه مرد)، در هر مذهبی به هر دلیل (شرم و حیا و غیره) دوست داشته که آلت جنـ*ـسی خود را بپوشاند، این مسئله هنوز در بسیاری از فیلم‌های قوم شناسانه که از قبائل آفریقا گرفته شده‌است، دیده می‌شود؛ بنابراین حجاب هیچ ارتباطی با مذهب ندارد، بلکه یه عادت فرهنگی است.[نیازمند منبع] نظر مخالفان حجاب، به اجباری بودن آن است. می‌گویند: اگر از آزادی زن دفاع می‌کنیم، باید او را هم در انتخابش آزاد بگذاریم؛ بنابراین مخالفان حجاب اجباری مخالفت خود را در «۱۵ مارس روز جهانی مبارزه با حجاب اجباری» اعلام می‌کنند.[نیازمند منبع]

    حجاب از دیدگاه موافقان
    220px-Women_on_the_Arba%27een_Walk-Mehran_city-Iran_%D8%B2%D9%86%D8%A7%D9%86_%D8%AF%D8%B1_%D9%BE%DB%8C%D8%A7%D8%AF%D9%87_%D8%B1%D9%88%DB%8C_%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B9%DB%8C%D9%86_%D8%AF%D8%B1_%D9%85%D8%B1%D8%B2_%D9%85%D9%87%D8%B1%D8%A7%D9%86-_%D8%B9%DA%A9%D8%A7%D8%B3%DB%8C_%D8%AE%D8%A8%D8%B1%DB%8C_07.jpg

    دو زن میانسال بر روی چرخ تافی با حجاب اسلامی در یکی از شهرهای مرزی ایران
    گروهی از مسلمانان ادعا دارند حجاب وسیله‌ای برای محدود کردن زن به خانه نیست بلکه حجاب وسیله‌ای برای حضور سالم زن در اجتماع است.[۸۳] ضرورت دیگر وجود حجاب از دیدگاه بسیار ی از مسلمانان محدود کردن ارضای میل جنـ*ـسی به محیط خانواده برای جلوگیری از فساد و بی بند و باری در جامعه است.

    از نظر مرتضی مطهری:[۸۴]

    علت اینکه در اسلام دستور پوشش اختصاص به زنان یافته‌است این است که میل به خودنمائی و خودآرائی مخصوص زنان است. از نظر تصاحب قلبها و دلها مرد شکار است و زن شکارچی، همچنانکه از نظر تصاحب جسم و تن، زن شکار است و مرد شکارچی. میل زن به خودآرائی از این نوع حس شکارچی‌گری او ناشی می‌شود. در هیچ جای دنیا سابقه ندارد که مردان لباسهای بدن نما و آرایشهای تحـریـ*ک‌کننده به کار برند. این زن است که به حکم طبیعت خاص خود می‌خواهد دلبری کند و مرد را دلباخته و در دام علاقه به خود اسیر سازد. لهذا انحراف تبرج و برهنگی از انحرافهای مخصوص زنان است و دستور پوشش هم برای آنان مقرر گردیده‌است.

    از نظر جوادی آملی، قرآن وقتی دربارهٔ حجاب سخن می‌گوید، می‌گوید: حجاب عبارت است از احترام گذاردن و حرمت قائل شدن برای زن که نامحرمان او را از دید حیوانی ننگرند؛ بنابراین، نظر کردن به زنان غیر مسلمان را بدون قصد تباهی جایز می‌داند.[۸۵] حرمت زن نه اختصاص به خود زن دارد، نه شوهر و نه ویژه برادر و فرزندانش است. همه اینها اگر رضایت بدهند، قرآن راضی نخواهد بود، چون حرمت زن و حیثیت زن به عنوان حق‌الله مطرح است و خدای سبحان، زن را با سرمایه عاطفه آفرید که معلم رقت باشد و پیام عاطفه بیاورد.[۸۴]

    به گزارش ایسنا، احمد جنتی در خطبه‌های یکی از نمازجمعه‌های تهران دربارهٔ حجاب اعلام داشت که، حجاب نقش اثرگذاری در جامعه دارد و تنها مسئله‌ای شرعی نیست، چراکه حجاب فلسفه دارد که جلوی حرام‌زادگی را می‌گیرد.[۸۶]

    مرتضی مطهری، دانشمند و فیلسوف اسلامی، استحکام خانوادگی را یکی از مهم‌ترین دلایل عقلی حجاب می‌داند، او معتقد است برهنگی و نبود پوشش مناسب عامل آزادی روابط جنـ*ـسی و در نتیجه ولنگاری و بی بندوباری جنـ*ـسی است و همین موجب تضعیف روابط زوجین شده و زندگی آن‌ها را به شدت تحت تأثیر قرار می‌دهد[۸۷] او می‌گوید:

    تفاوت آن جامعه که روابط جنـ*ـسی را محدود می‌کند به محیط خانوادگی و کادر ازدواج قانونی، با اجتماعی که روابط آزاد در آن اجازه داده می‌شود این است که ازدواج در اجتماع اول پایان انتظار و محرومیت، و در اجتماع دوم آغاز محرومیت و محدودیت است. در سیستم روابط آزاد جنـ*ـسی پیمان ازدواج به دوران آزادی دختر و پسر خاتمه می‌دهد و آن‌ها را ملزم می‌سازد که به یکدیگر وفادار باشند و در سیستم اسلامی به محرومیت و انتظار آنان پایان می‌بخشد.[۸۷]

    یکی از دلایل عقلی حجاب از نظر اندیشمندان اسلامی، مسئله آزادی فکر است، از آنجا که یکی از ویژگی‌های شخصیتی زنان، توجه به ظاهر و آراستگی خود می‌باشد، نبود پوشش مناسب موجب ایجاد مشغولیت ذهنی برای زنان شده و آنان را درگیر ظاهر خود می‌کند، از طرفی برهنگی تأثیر بسیاری در تحـریـ*ک خواهــش نـفس داشته و مسلم است که وقتی افراد درگیر خواهــش نـفس خود باشند، دچار مشغولیت فکر شده و از آزادی فکر جهت نیل به اهداف علمی و انسانی بازمی‌مانند.[۸۸]

    دین اسلام با ضروری دانستن حجاب، از اینکه زن تنها وسیله‌ای برای رفع خواهــش نـفس باشد، جلوگیری کرده‌است، مرتضی مطهری در تفسیر آیه («ذلِک ادْنی انْ یعْرَفْنَ فَلایؤْذَینَ) می‌گوید: این کار (حفظ پوشش) برای اینکه به عفاف شناخته شوند و معلوم شود خود را در اختیار مردان قرار نمی‌دهند بهتر است و در نتیجه دور باش و حشمت آن‌ها مانع مزاحمت افراد سبکسر می‌گردد.[۸۹]

    عبدالله جوادی آملی، با اشاره به آیه <<ذلک ادنی ان یعرفن فلا یوذین[۹۰]>> می‌گوید:

    حجاب عبارت است از احترام گذاردن و حرمت قائل شدن برای زن که نامحرمان او را از دید حیوانی ننگرند[۹۱]

    یکی از دلایلی که برای ضرورت حجاب مطرح شده‌است، موضوع محفوظ بودن چیزهایی است که گرانبهاتر هستند، خطبای اسلامی همواره با تمسک به این موضوع، بحث حجاب را مطرح می‌ساخته‌اند، در مبحث حجاب سید ابوالحسن مهدوی آمده‌است:

    عقل می‌گوید هر شخص یا شی، هر چه ارزشمندتر باشد، باید محفوظ‌تر باشد؛ مثلاً چرا هزار نیروی امنیتی، از فلان رئیس‌جمهور دنیا حفاظت می‌کنند؟ آیا با این حفاظت، او را محدود می‌کنند؟ نه! اتفاقاً با این کار به او آزادی می‌بخشند تا بتواند بدون مزاحمت و خطر به وظیفهٔ اصلی‌اش که اداره کشور است، بپردازد![۹۲]

    اندیشمندان دینی، با اشاره به اینکه حجاب یکی از میراث ملی ایران و در دوران قبل از اسلام وجود داشته‌است، همواره بر حفظ حجاب به عنوان یک فرهنگ صحیح ملی و ایرانی تأکید داشته‌اند. ویل دورانت، پژوهشگر آمریکایی می‌گوید:

    در نقش‌هایی که از ایران باستان بر جای مانده، هیچ صورت زنی دیده نمی‌شود و نامی از ایشان به نظر نمی‌رسد[۹۳]

    همچنین بنفشه حجازی، پژوهشگر تاریخ زنان ایران، در کتاب زن به ظن تاریخ، می‌نویسد:

    لباس‌های زنان در دوره اشکانی پیراهنی بلند تا به روی زمین، گشاد، پُرچین، آستین دار یا بدون آستین و یقه راست بوده‌است، پیراهنی دیگر داشته‌اند که روی اولی می‌پوشیدند، قد این نسبت به اولی کوتاه و ضمناً یقه باز بوده‌است، روی این دو پیراهن، چادری سر می‌کرده‌اند. زنان عهد ساسانی گاهی چادر گشاد پرچین به سر می‌کردند که تا به وسط ساق پا می‌رسیده‌است.[۹۴]

    سید ابوالحسن مهدوی معتقد است، نوع پوشش می‌تواند تأثیر زیادی در حفظ یا نابودی اصل حیا داشته باشد. او می‌گوید رابـ ـطه حیا و پوشش مانند رابـ ـطهٔ شاخ و برگ با ریشهٔ درخت است؛ ریشه، باعث به وجود آمدن شاخ و برگ و همچنین شاخ و برگ موجب محکم شدن ریشه می‌گردد. او با بیان این مثال می‌گوید؛ حیا، نیازِ به پوشش را در وجود شخص پدیدار و پوشش موجب استحکام و تقویت حیا می‌شود.[۹۵]

    سید ابوالحسن مهدوی می‌گوید وقتی بی‌بندوباری جنـ*ـسی، بی‌حجابی و در نتیجه فضای خواهــش نـفس‌رانی در جامعه عادی شود، طبیعی است که درصد زیادی از مردان، درگیر خواهــش نـفس‌پرستی در فضایی غیر از خانه خواهند شد و کم‌کم ویژگی‌های اخلاقی خود ازجمله غیرت را از دست خواهند داد، با این شرایط وقتی همسر آن‌ها وسیلهٔ کام‌جویی و مزاحمت دیگران قرار گیرد و دست و نگاه‌های آلوده متوجه او شود، نه‌تنها ناراحت نمی‌شوند بلکه لـ*ـذت می‌برند و افتخار هم خواهند کرد تا جایی که شاید برنشان دادن زیبایی‌های همسر خود به دیگران اصرار هم بورزد. او معتقد است پوشش کامل می‌تواند تقویت‌کنندهٔ صفت غیرت و عامل پاسداری و محافظت مرد از ناموس خود باشد و در مقابل بی‌حجابی و بی‌بندوباری تأثیر زیادی در نابودی غیرت و بی‌توجهی مردان نسبت به ناموس خود خواهد گذاشت.[۹۶]

    محسن قرائتی در تفسیر سوره حجرات می‌گوید:

    زنان ودخترانی که به اسم آزادی، به هر شکلی خود را در مَعرَض دید دیگران قرار می‌دهند، اگر چند دقیقه (تنها چند دقیقه) با خود فکر کنند، حتّی اگر مسلمان نباشند، عقل و علم ایشان، آنان را به سوی پاکی و عفّت و پوشش دعوت خواهد کرد.

    او ۱۷ پیامد برای نبود حجاب عنوان می‌کند: ۱- سوءظن نسبت به آنان، ۲- توطئه برای ربوده شدن آنان، ۳- گسستن نظام خانواده، ۴- تحـریـ*ک‌های نابجا و به هم خوردن تعادل روحی، ۵ - گرایش به خودنمائی و تجملات، ۶- ضربه علمی به دانشجویان و از بین بردن تمرکز فکری آنان نسبت به درس و مطالعه، ۷- خجل کردن افراد بی‌بضاعتی که توان تهیّه این‌گونه لباس و تجمّل را ندارند، ۸ - ضربه اقتصادی، زیرا به جای دقّت در کار، به هوسبازی سرگرم می‌شوند، ۹- به ناکامی کشاندن زنان و دخترانی که شکل و رویِ در خور توجّهی ندارند، ۱۰- ایجاد دغدغه برای والدین، ۱۱- راضی کردن هـ*ـوس‌بازان، ۱۲- پیدایش رقابت‌های منفی، ۱۳- فرار از خانه، ۱۴- پیدایش اطفال نامشروع، ۱۵- بروز امراض مقاربتی، ۱۶- پیدا شدن امراض روانی، ۱۷- پیش آمدن مسائلی از قبیل سقط جنین، خودکشی یا دیگرکشی یا حمله به دیگران و حوادث رانندگی و…[۹۷]

    کشورهای دارای حجاب اجباری
    شماری معدود از کشورهای اسلامی رعایت حجاب را در برخی از نقاط کشور خود اجباری اعلام کرده‌اند. در این زمینه می‌توان به کشورهای زیر اشاره نمود:

    عربستان سعودی
    در عربستان سعودی حجاب فقط برای زنان مسلمان اجباری است و برای سایر اقشار ضروری نیست

    اندونزی
    در استان آچه اندونزی زنان مسلمان نیاز به داشتن حجاب در عموم دارند.[۹۸]

    گامبیا
    دولت گامبیا دستور داده‌است زنانی که کارمند دولت هستند باید در محل کار روسری سرشان کنند.[۱۴]

    ایران
    پس از انقلاب ایران، نظام تازه‌تأسیس جمهوری اسلامی با اجباری شدن حجاب، مخالفت برخی صاحب‌نظران را برانگیخت. برای نمونه محمود طالقانی پس از اعلام اجباری شدن پوشش سر برای زنان در ادارات دولتی توسط روح‌الله خمینی به موضع‌گیری علیه آن پرداخت. روزنامهٔ اطلاعات به نقل از وی در شماره ۲۰ اسفند ۱۳۵۷ نوشت.[۹۹][۱۰۰]

    ... ساخته من و فقیه و دیگران نیست؛ این نص صریح قرآن است. آن قدری که قرآن مجید بیان کرده، نه ما می‌توانیم از حدود آن خارج شویم و نه زنانی که معتقد به این کتاب بزرگ آسمانی هستند، اسلام، قرآن و دین می‌خواهند شخصیت زن حفظ شود؛ این حرکت انقلابی است. کی در این راهپیمایی‌ها، خانم‌ها، خواهران و دختران ما را مجبور کرد که با حجاب یا بی حجاب بیایند؟ خودشان با احساس مسئولیت اسلامی که این لباس یکی از شعارهای اسلامی و ایرانی است، اصالت خودشان را نشان دادند …

    حجاب حتی برای زن‌های مسلمان هم نیست. چه اجباری؟ حضرت آیت‌الله خمینی نصیحتی کردند مانند پدری که به فرزندش نصیحت می‌کند راهنمایی اش می‌کند که شما این جور باشید به این سبک باشی بهتر می‌توانی روح اسلام و سنت ایرانی‌ات را متجلی است… ما اسلام، قران و مراجع دینی می‌خواهند زنان ما شخصیتشان حفظ بشود اصل مسئله این است. هیچ اجباری هم در کار نیست و مسئله چادر هم نیست[۱۰۱]

    در برابر این مخالفت‌های موافقان حجاب اجباری نیز در آن دوران با توسل به دلایل و برهان‌هایی حمایت خود را از «اجباری کردن حجاب» اعلام می‌کردند. از سال ۱۳۵۹طبق دستور خمینی ورود زنان بدون حجاب به ادارات دولتی ممنوع شد[۱۰۲] و در سال ۱۳۶۲ با تصویب قانون مجازات اسلامی در مجلس شورای اسلامی ایران عدم رعایت حجاب در معابر عمومی موجب حکم حد شرعی ۷۲ ضربه جاری شد.[۱۰۳] گاه افراد بدحجاب دستگیر به جریمه نقدی محکوم شدند.[۱۰۴]

    منع حجاب
    ترکیه
    نوشتار اصلی: حجاب در ترکیه
    در ترکیه داشتن حجاب اسلامی در دانشگاه‌های دولتی ممنوع بود، اما در سال ۲۰۰۸ پارلمان ترکیه رای به لغو این قانون داد.[۱۰۵]

    ایران
    نوشتار اصلی: کشف حجاب در ایران
    رضا شاه در ۱۷ دی ۱۳۱۴ قانون کشف حجاب را رسمی کرد اما این قانون پس از دوران رضاشاه در شهریور بیست پی‌گیری نشد.[۱۰۶][۱۰۷]

    فرانسه
    100px-French_law_on_secularity_and_conspicuous_religious_symbols_in_schools.png

    قانون ممنوعیت استفاده از نشان‌های مذهبی در فرانسه
    قوانین کشور فرانسه از سال ۲۰۰۴ دختران را از داشتن حجاب اسلامی در مدرسه‌ها، دانشگاه‌ها و مکان‌های دولتی منع کرد.[۱۰۸]

    جمهوری‌های قفقاز و آسیای میانه
    ممنوعیت رعایت حجاب در مدارس آذربایجان، تاجیکستان و قرقیزستان وجود دارد. این محدودیت از زمان حکومت کمونیستی شوروی وجود دارد.
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    آزادی اقتصادی

    آزادی اقتصادی یا حق آزادی اقتصادی نشان دهندهٔ قابلیت اعضای یک جامعه برای انجام کنش‌های اقتصادی است. این لفظ در علم اقتصاد و مباحثات سیاست گذاری و نیز فلسفهٔ اقتصاد سیـاس*ـی به کار می‌رود. همانند آزادی برای آزادی اقتصادی نیز تعاریف متعددی وجود دارد ولی تعریف واحدی که مورد قبول عمومی باشد وجود ندارد.[۱][۲]

    یک رویکرد به آزادی اقتصادی از سنت‌های لیبرالیسم کلاسیک و لیبرترینیسم برمی‌خیزد که بر بازار آزاد، تجارت آزاد، و مالکیت خصوصی در شرایط آزادی فعالیت‌های اقتصادی کارآفرینانه تأکید می‌کند. یک رویکرد دیگر به آزادی اقتصادی از مطالعهٔ اقتصاد رفاه ی انتخاب فرد و آزادی اقتصادی بیشتر ناشی از انتخاب‌های ممکن «بیشتر» برمی‌خیزد.[۳] دیگر مفاهیم آزادی اقتصاد شامل حق آزادی از نیاز،[۱][۴] و آزادی شرکت در چانه زنی دسته جمعی بر می‌آید.[۵]

    بخشی از مجموعه مقاله‌های
    آزادی
    50px-Torch.svg.png

    مفاهیم
    • آزادی
      • مثبت
      • منفی
      • اجتماعی
    • حقوق
    • اختیار
    • مسئولیت اخلاقی
    • اصل آزار
    بر پایه نوع
    • آکادمیک
    • شهروندی
    • فکری
    • سیـاس*ـی
    • علمی
    بر پایه حق
    • تجمع
    • انجمن
    • حمل اسلحه
    • آموزش
    • اطلاعات
    • تحرک
    • مطبوعات
    • دین
    • بیان (عمومی)
    • بیان (مدارس)
    • اندیشه
    • ن
    • ب
    • و
    علم اقتصاد
    اقتصاد خرد[نمایش]
    اقتصاد کلان[نمایش]
    اقتصاد پولی و مالی[نمایش]
    مکاتب اقتصادی[نمایش]
    نظام‌های اقتصادی[نمایش]
    تئوری‌های رشد اقتصادی[نمایش]
    اقتصاد جهان[نمایش]
    برندگان نوبل اقتصاد[نمایش]
    دیگر اقتصاددانان نامی[نمایش]
    • ن
    • ب
    • و

    شاخص آزادی اقتصاد
    آزادی اقتصاد یکی از اصول مهم در ارزیابی توسعه یافتگی اقتصاد کشورهاست. درجه آزادی اقتصاد کشورها بر اساس ۵ شاخص تعیین می‌گردد.

    نحوه درجه‌بندی شاخص آزادی اقتصاد
    ۱- مؤسسه فریزر در گزارش آزادی اقتصاد به نظر می‌آید مؤسسه فریزر مستند تر باشد؛ زیرا چند اقتصاددان برند نوبل اقتصاد بر آن نظارت می‌کنند. گزارش سال ۲۰۰۸ آزادی اقتصاد مؤسسه فریزر ۱۴۱ کشور دنیا را بر اساس اطلاعات سال ۲۰۰۶ رده‌بندی کرده‌است. این مؤسسه در سال ۱۹۷۵ گزارش خود بر اساس آزادی اقتصاد را منتشر کرد. شاخص آزادی اقتصاد فریزر شاخصی است موزون متشکل از ۵ شاخص:

    • ۱- حجم و اندازه دولت
      • مصرف دولت به عنوان درصد GDB
      • حجم یارانه‌ها
      • سرمایه‌گذاری دولت
      • نرخ‌های مالیات بر درآمد و حقوق
    • ۲- ساختار قانونی امنیت حقوق مالکیت
      • استقلال از دستگاه قضایی
      • حمایت از مالکیت معنوی
      • دخالت نظامی
      • یکپارچگی دستگاه قضایی
    • ۳- دسترسی به نقدینگی سالم
      • رشد نقدینگی
      • آزادی مالکیت ارزهای خارجی
      • نرخ تورم فعلی
      • تغییر تورم در پنج سال اخیر
    ۴- آزادی تجارت خارجی

      • مالیات و تعرفه‌های گمرکی
      • موانع تجاری قانونی
      • تفاوت نرخ ارز رسمی و بازار سیاه
      • کنترل بازار سرمایه
      • حجم بخش تجارت
    ۵- قوانین مالی، بازار کار و تجارت

      • میزان مشارکت بانکهای خصوصی و خارجی
      • محدودیت نرخ سود بانکی
      • سهم سپرده‌ها در بانکهای خصوصی
      • محدودیت در قوانین دستمزد و اخراج نیرو
      • سهم اشتغال زایی دولت
    ۲- مؤسسه هریتیج شاخص اقتصادی هریتیج از حدود ۵۰ متغیر مستقل اقتصادی که در ۱۰ شاخص دسته‌بندی شده‌اند محاسبه و ارئه می‌شود.[۶] آخرین آمار شاخص آزادی اقتصادی بنیاد هریتیج در سال ۲۰۱۳ نیز منتشر شد[۷]

    رده‌بندی آزادی اقتصاد بر اساس گزارش هرتریج (انتشار توسط نشریه وال استریت) ۲۰۰۸[۸]
    رده‌بندی جهانی آزادی اقتصاد-۱۵ رتبه بالا و پایین
    published by وال استریت ژورنال and the بنیاد هریتج[۹]
    Rank Country Freedom ٪
    ۱
    23px-Flag_of_Hong_Kong.svg.png
    هنگ کنگ
    ۹۰٫۳
    ۲
    23px-Flag_of_Singapore.svg.png
    سنگاپور
    ۸۷٫۴
    ۳
    23px-Flag_of_Ireland.svg.png
    جمهوری ایرلند
    ۸۲٫۴
    ۴
    23px-Flag_of_Australia.svg.png
    استرالیا
    ۸۲٫۰
    ۵
    23px-Flag_of_the_United_States.svg.png
    ایالات متحده آمریکا
    ۸۰٫۶
    ۶
    23px-Flag_of_New_Zealand.svg.png
    نیوزیلند
    ۸۰٫۲
    ۷
    23px-Flag_of_Canada.svg.png
    کانادا
    ۸۰٫۲
    ۸
    23px-Flag_of_Chile.svg.png
    شیلی
    ۷۹٫۸
    ۹
    17px-Flag_of_Switzerland.svg.png
    سوئیس
    ۷۹٫۷
    ۱۰
    23px-Flag_of_the_United_Kingdom.svg.png
    بریتانیا
    ۷۹٫۵
    ۱۱
    20px-Flag_of_Denmark.svg.png
    دانمارک
    ۷۹٫۲
    ۱۲
    23px-Flag_of_Estonia.svg.png
    استونی
    ۷۷٫۸
    ۱۳
    23px-Flag_of_the_Netherlands.svg.png
    هلند
    ۷۶٫۸
    ۱۴
    21px-Flag_of_Iceland.svg.png
    ایسلند
    ۷۶٫۵
    ۱۵
    23px-Flag_of_Luxembourg.svg.png
    لوکزامبورگ
    ۷۵٫۲

    Rank Country Freedom ٪
    ۱۴۳
    23px-Flag_of_Angola.svg.png
    آنگولا
    ۴۷٫۱
    ۱۴۴
    23px-Flag_of_Syria.svg.png
    سوریه
    ۴۶٫۶
    ۱۴۵
    23px-Flag_of_Burundi.svg.png
    بوروندی
    ۴۶٫۳
    ۱۴۶
    23px-Flag_of_the_Republic_of_the_Congo.svg.png
    جمهوری کنگو
    ۴۵٫۲
    ۱۴۷
    23px-Flag_of_Guinea-Bissau.svg.png
    گینه بیسائو
    ۴۵٫۱
    ۱۴۸
    23px-Flag_of_Venezuela.svg.png
    ونزوئلا
    ۴۵٫۰
    ۱۴۹
    23px-Flag_of_Bangladesh.svg.png
    بنگلادش
    ۴۴٫۹
    ۱۵۰
    23px-Flag_of_Belarus.svg.png
    بلاروس
    ۴۴٫۷
    ۱۵۱
    23px-Flag_of_Iran.svg.png
    ایران
    ۴۴٫۰
    ۱۵۲
    23px-Flag_of_Turkmenistan.svg.png
    ترکمنستان
    ۴۳٫۴
    ۱۵۳
    23px-Flag_of_Myanmar.svg.png
    میانمار
    ۳۹٫۵
    ۱۵۴
    23px-Flag_of_Libya.svg.png
    لیبی
    ۳۸٫۷
    ۱۵۵
    23px-Flag_of_Zimbabwe.svg.png
    زیمبابوه
    ۲۹٫۸
    ۱۵۶
    23px-Flag_of_Cuba.svg.png
    کوبا
    ۲۷٫۵
    ۱۵۷
    23px-Flag_of_North_Korea.svg.png
    کره شمالی
    ۳٫۰
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    تجمع

    «قرار» و «ملاقات» به اینجا تغییر مسیر دارند. برای قرار به منظور جفت‌یابی، قرار گذاشتن را ببینید. برای دیگر کاربردها، ملاقات (ابهام‌زدایی) را ببینید.
    جلسه، گردهمایی، تجمع[۱] یا میتینگ به یک قرار دو یا چند نفر گویند که به دور یکدیگر جمع می‌شوند و در مورد موضوع یا موضوعاتی به گفتگو می‌پردازند.

    جمع شدن موقت گروهی از مردم که در طی چند ساعت به بحث و تبادل‌نظر و تصمیم‌گیری دربارهٔ مسائل خاصی که ممکن است اجتماعی یا سیـاس*ـی باشد، می‌پردازند؛ این واژه (میتینگ یا تجمع) در زبان فارسی بیشتر بار سیـاس*ـی به خود گرفته است و به آن دسته از اجتماعات سیـاس*ـی گفته می‌شود که در آنها افرادی، به دعوت حزب یا گروهی، سخنرانی می‌کنند و ممکن است این اجتماعات به تظاهرات بینجامد یا در طی قطعنامه‌ای خواسته‌های افراد شرکت‌کننده قرائت شود.

    تعریف
    قرار به یک روند یا عملی گفته می شود که دور هم جمع شدن را برای ایجاد یک محفل شامل می‌شود.
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    انتخابات

    انتخابات
    گونه‌های پایه

    • برکناری
    • بینادوره‌ای
    • دوره‌ای ثابت
    • سراسری
    • قرعه‌کشی (تخصیصی)
    • مستقیم / غیرمستقیم
    • مقدماتی
    • میان‌دوره‌ای
    • نمایشی
    اصطلاح‌ها
    • گزینندهٔ بی‌نام
    • حوزه‌بندی
    • کژحوزه‌بندی
    • مرزنگاری (مرزبندی حوزه‌ها)
    • Crossover voting
    • ممنوعیت تبلیغات انتخاباتی
    • پیشگامی شهروندان
    • انتخابات‌پژوهی (بررسی و واکاوی انتخابات)
    • رأی مخفی
    • حق رأی
    • دومرحله‌ای
    زیررسته‌ها
    • حزب سیـاس*ـی
    • رأی‌گیری
    • نظام‌های انتخاباتی
    فهرست‌ها
    انتخابات بر پایه کشورها

    • اخیر
    • انتخابات‌های سراسری آینده
    تقویم انتخابات‌های ۲۰۱۹ میلادی
    • فراملی
    • ملی
    • محلی
    همبسته
    • انتقاد از سیاست‌های انتخاباتی
    • تقلب انتخاباتی
    • همه‌پرسی (بر پایه کشورها)

    250px-Election_MG_3455.JPG

    صندوق رای
    انتخابات یک فرآیند تصمیم‌گیری رسمی است که طی آن مردم یا بخشی از مردم برای ادارهٔ امور عمومی خود شخص یا اشخاصی را برای مقامی رسمی به مدت معلوم با ریختن رأی به صندوق‌های انتخاباتی بر می‌گزینند.[۱] از سدهٔ ۱۷ میلادی به این سو، برگزاری انتخابات سازوکار معمول برای تحقق دموکراسی نیابتی بوده‌است.[۱] از انتخابات ممکن است برای اختصاص کرسی‌های موجود در قوهٔ مقننه استفاده شود. همچنین برخی کشورها سمت‌های موجود در قوای اجرایی و قضایی و دولت‌های محلی را نیز با انتخابات به نامزدهای برگزیده اختصاص می‌دهند. از فرآیند انتخابات در بسیاری از سازمان‌های خصوصی و تجاری، از باشگاه‌ها گرفته تا انجمن‌های داوطلبانه و ابرشرکت‌ها استفاده می‌شود.[۲]

    کاربرد انتخابات به عنوان ابزاری برای گزینش نمایندگان در دموکراسی‌های نیابتی امروزی با شیوه‌ای که در کهن‌الگوهای دموکراتیک مثل آتن باستان رواج داشت متفاوت است. در عهد باستان انتخابات‌ها بیشتر نهادهایی الیگارشی یا گروه‌سالارانه بودند و بسیاری از سمَت‌های سیـاس*ـی توسط قرعه اختصاص می‌یافتند.[۳]

    گاهی همه‌پرسی را با انتخابات اشتباه می‌گیرند در حالی که انتخابات به منظور گزینش یک یا چند نفر است. هر چند همه‌پرسی در لغت معنای انتخابات را هم در بر دارد اما در عالم سیاست تنها به جریانی گفته می‌شود که طی آن حکومت‌ها پرسش‌ها یا اصلاحیه‌های قانونی را در اختیار مردم قرار می‌دهند، تا مردم یک یا چند مورد را انتخاب کنند.


    واژه‌شناسی
    واژهٔ انتخابات جمع واژهٔ عربی انتخاب از ریشهٔ «نخب» به معنی گزینش یا به‌گزینی است. برخی از سره‌نویسان فارسی واژه‌های گزیدمان یا گزینمان را به جای آن بکار می‌برند.

    تاریخچه
    220px-Roman_Election.jpg

    سکه‌ای رومی با نقشی از انتخابات
    انتخابات از زمان یونان باستان، روم باستان و در طول قرون وسطی برای انتخاب رهبرانی چون امپراتور روم مقدس و پاپ برگزار می‌شده‌است.[۱]

    در دورهٔ ودایی در هند، راجای یک گانا («رئیس» یک «سازمان قبیله‌ای») توسط گانا انتخاب می‌شد. راجا به طبقهٔ کشاتریا وارنا (طبقهٔ جنگاوران) تعلق داشت و معمولاً پسر راجای پیشین بود. با این حال این اعضای گانا بودند که حرف آخر را در مورد انتخاب وی می‌زدند.[۴] یکی از شاهان امپراتوری پالا به نام شاه گوپالا (که از دههٔ ۷۵۰ تا ۷۷۰ میلادی حکومت کرد) در دوران قرون وسطی در بنگال توسط گروهی از رؤسای قبایل فئودال انتخاب شد. چنین انتخابات‌هایی در جوامع آن دوران معمول بود.[۵][۶] در امپراتوری چولا حدود سال ۹۲۰ میلادی در شهر اوثیرامرور (تامیل نادو امروزی) از برگ‌های نخل برای انتخاب اعضای کمیتهٔ روستا استفاده می‌شد. این برگ‌ها که نام نامزدها روی آن‌ها نوشته شده بود داخل یک ظرف گلی گذاشته می‌شدند. سپس از پسری جوان خواسته می‌شد تا به تعداد سمت‌های باقیمانده، از ظرف برگ در آورَد. این روش نظام کوداوُلای نام داشت.[۷][۸]

    اعراب باستان نیز برای انتخاب خلیفه از نوعی انتخابات استفاده می‌کردند. برای مثال عثمان و علی در قرون وسطی اولیه با همین روش انتخاب شدند.[۹]

    انتخابات امروزی که شامل گزینش همگانیِ مقامات رسمی دولتی است تا سدهٔ هفدهم میلادی که اندیشهٔ دولت نیابتی در شمال آمریکا و اروپا شکل گرفت ایجاد نشده بود.

    مسائلی نظیر حق رأی به ویژه حق رأی برای گروه‌های اقلیت، بخش بزرگی از تاریخ انتخابات را در بر می‌گیرد. مردان که گروه فرهنگی غالب در شمال آمریکا و اروپا بوده‌اند غالباً بر انتخابات تسلط داشته‌اند و هنوز هم در بسیاری از کشورهای جهان چنین وضعی دارند. نخستین انتخابات‌های دنیا در کشورهای نظیر بریتانیا و ایالات متحده تحت تسلط زمین‌داران و طبقهٔ حاکمه برگزار شدند. با این حال تا ۱۹۲۰ همهٔ دموکراسی‌های غرب اروپا و شمال آمریکا (به جز سوئیس) برای مردان بالغ حق رأی قائل بودند و در بسیاری از کشورها اندیشهٔ اعطای حق رأی به زنان به وجود آمده بود.

    مشخصات
    حق رأی
    مهم‌ترین مسألهٔ هر انتخابات این است که چه کسی می‌تواند در آن شرکت کند. در هیچ انتخاباتی همهٔ جمعیت اجازهٔ شرکت ندارند؛ برای مثال در بسیاری از کشورها افرادی که دچار بیماری روانی باشند یا افرادی که سنشان از حدی خاص کمتر باشد اجازهٔ شرکت در انتخابات را نخواهند داشت. بومیان استرالیا تا سال ۱۹۶۲ اجازهٔ شرکت در انتخابات را نداشتند. در سال ۲۰۱۰ نیز دولت فدرال استرالیا حق رأی زندانیان را از آن‌ها سلب کرد. بخش بزرگی از این زندانیان را بومیان استرالیایی تشکیل می‌دهند.

    معمولاً حق رأی مخصوص شهروندان یک کشور است، هر چند که ممکن است محدودیت‌های بیشتری نیز اعمال شود. با این حال در اتحادیه اروپا افراد می‌توانند صرفاً به دلیل سکونت در یک مکان در انتخابات شهرداری آن منطقه شرکت کنند تنها به شرطی که شهروند اتحادیه اروپا باشند. در این حالت ملیت فرد اهمیتی ندارد.

    در برخی کشورها، رأی دادن اجباری است. اگر افرادی که شرایط رأی دادن را دارند در انتخابات شرکت نکنند با اقدامات تنبیهی مثل جریمهٔ مالی مواجه خواهند شد.

    نامزدی
    دموکراسی نیابتی روندی خاص برای تعیین نامزد جهت کسب پست‌های سیـاس*ـی می‌طلبد. در بسیاری از نقاط دنیا تعیین نامزد طی انتخابات‌های مقدماتی توسط احزاب سیـاس*ـی متشکل صورت می‌گیرد.[۱۰]

    نظام‌های غیرحزبی در این مسأله تفاوت‌هایی با نظام‌های حزبی دارند. در دموکراسی مستقیم، که یکی از انواع دموکراسی غیرحزبی است، هر فرد صلاحیت‌داری می‌تواند نامزد شود. در برخی از نظام‌های انتخابی غیرحزبی هیچگونه نامزدی (یا کارزار و مبارزه انتخاباتی) شکل نمی‌گیرد و رأی‌دهندگان در روز انتخابات می‌توانند به هر کس دلشان خواست رأی بدهند. فقط در برخی حوزه‌ها محدودیت‌هایی حولِ کمینهٔ سن انتخاب‌شوندگان وجود دارد. در چنین موقعیت‌هایی لازم نیست (یا حتی ممکن نیست) که اعضای یک حوزهٔ انتخابیه با تمام افراد صلاحیت‌دار آشنا باشند از این رو ممکن است در این نظام‌ها انتخابات‌های غیرمستقیم در مقیاس‌های جغرافیایی وسیع‌تر انجام شود تا نسبت به وجود کمی آشنایی میان انتخاب‌شوندگان احتمالی در این سطوح اطمینان حاصل شود.

    در برخی کشورها تنها هم‌وندان (اعضای) یک حزب سیـاس*ـی خاص می‌توانند نامزد انتخابات شوند. در برخی دیگر هر فرد صلاحیت‌داری می‌تواند از طریق استشهادهایی که به امضای عده‌ای خاص از شهروندان رسیده نامزد انتخابات شود و نام خود را در فهرست‌های روز انتخابات بگنجاند.

    نظام‌های انتخاباتی
    نظام‌های انتخاباتی شامل ترتیباتی مفصل مبتنی بر قانون اساسی و نظام‌های رأی‌گیری هستند که هدفشان تبدیل رأی مردم به یک تصمیم سیـاس*ـی است. نخستین گام، تطبیق و شمارش آرا است. بدین منظور نظام‌های شمارش آرا و انواع تعرفه‌های انتخاباتی به‌کار گرفته می‌شوند. سپس نظام‌های رأی‌گیری نتایج را بنابر شمارش تعیین می‌کنند. بسیاری از این نظام‌ها را می‌توان زیر دو نظام تناسبی و اکثریتی دسته‌بندی کرد. تحت نظام تناسبی می‌توان نظام‌های تناسبی فهرست حزبی و نظام عضو اضافی را گنجاند. در نظام اکثریتی هم نظام نخست‌نفری (اکثریت نسبی) و اکثریت مطلق وجود دارند. در بسیاری از کشورها جنبش‌هایی برای اصلاح نظام‌های انتخابی وجود دارد. این جنبش‌ها معمولاً طرفدار نظام‌هایی چون رأی‌گیری موافقتی، رأی انتقال‌پذیر، رأی‌گیری ترجیحی یا روش کوندورسه هستند. این روش‌ها به تدریج در کشورهایی که هنوز انتخابات‌های مهمشان با شیوه‌های سنتی شمارش می‌شود طرفدار پیدا می‌کنند.

    هر چند شفافیت و مسئولیت‌پذیری از بنیان‌های یک نظام مردم‌سالار است اما مسألهٔ رأی‌دهی و محتویات رأی شهروندان معمولاً مستثنی از این قاعده‌اند. رأی‌گیری مخفی را می‌توان یک مفهوم تقریباً مدرن تلقی کرد. امروزه رأی‌گیری مخفی از ملزومات اساسی انتخابات‌های آزاد و منصفانه دانسته می‌شود زیرا از تأثیر ارعاب و تهدید بر رأی‌دهندگان می‌کاهد.

    زمان‌بندی
    ذات مردم‌سالاری این است که مقام‌های انتخابی نسبت به مردم پاسخگو باشند. این مقام‌ها باید در مقاطع زمانی مشخص به مردم مراجعه کنند تا از آن‌ها در مورد وکالتی که برای حضور در پست خود گرفته‌اند اجازه مجدد بگیرند. به همین منظور در بسیاری از قوانین اساسی مردم‌سالار مقرر شده تا انتخابات در فواصل زمانی مشخصی برگزار شود. در بیشتر ایالات‌های آمریکا انتخابات بین سه تا شش سال برگزار می‌شود به جز مجلس نمایندگان که انتخاباتش هر دو سال انجام می‌گیرد. فواصل زمانی انتخابات‌ها در کشورهای مختلف متفاوت است برای مثال رئیس‌جمهور ایرلند هر هفت سال انتخاب می‌شود در حالی که رؤسای جمهور روسیه و فنلاند هر شش سال انتخاب می‌شوند، رئیس‌جمهور فرانسه هر پنج سال و رئیس‌جمهور ایالات متحده هر چهار سال.

    انتخاب تاریخ مشخص برای انتخابات از پیش این مزیت را دارد که بی‌طرفی و پیش‌بینی‌پذیری بر نظام سیـاس*ـی حاکم شود. با این حال تعیین این تاریخ‌ها، کارزارهای انتخاباتی را به سمت طولانی شدن بـرده و مسألهٔ انحلال مجالس تقنینی را در صورتی که زمان انتخابات مناسب نباشد (مثل زمان جنگ) با مشکل مواجه می‌کند. برای حل چنین مشکلاتی، برخی کشورها (نظیر بریتانیا) تنها به تعیین بیشینهٔ زمان حضور در پست می‌پردازند و به مقامات اجرایی اختیار می‌دهند تا زمان دقیق برگزاری انتخابات را تعیین نمایند. در عمل این بدان معنا است که دولت اختیار دارد بیشترین زمان لازم را در قدرت بماند و تاریخی را برای انتخابات تعیین کند که بیش از هر چیز به نفعش باشد (مگر این که مسألهٔ خاصی نظیر طرح رأی اعتماد پیش آید). تعیین این زمان وابسته به چند متغیر است از جمله نتایج نظرسنجی‌ها و تعداد طرفداران در مجلس.

    کارزار انتخاباتی
    نوشتار اصلی: کارزار سیـاس*ـی
    هنگامی که زمان انتخابات نزدیک می‌شود، سیاستمداران و طرفدارانشان می‌کوشند با تشکیل کارزار انتخاباتی بر آرای مردم در حوزه‌های انتخابیه تأثیر بگذارند. حامیان یک کارزار یا رسماً حمایت خود را اعلام می‌کنند یا به شکل غیرمستقیم به پشتیبانی نامزد مورد نظر خود می‌پردازند و غالباً از تبلیغات انتخاباتی برای جلب توجه رأی‌دهندگان استفاده می‌کنند. دانشمندان علوم سیـاس*ـی معمولاً با استفاده از روش‌های پیش‌بینی سیـاس*ـی به پیش‌بینی نتایج انتخابات می‌پردازند.

    یکی از گران‌ترین کارزارهای انتخاباتی مربوط به انتخابات ریاست‌جمهوری ایالات متحده در ۲۰۱۲ بود که در آن ۷ میلیارد دلار هزینه شد. در انتخابات سراسری هند در ۲۰۱۴ نیز مبلغ ۵ میلیارد دلار صرف شد.[۱۱]

    مشکلات انتخابات
    نوشتار اصلی: تقلب انتخاباتی
    در بسیاری از کشورهایی که حاکمیت قانون در آن‌ها ضعیف است، شایعترین دلیل عدم تطابق انتخابات با استانداردهای بین‌المللی نظیر «آزاد و عادلانه» بودن دخالت دولت‌های مستقر در انتخابات است. ممکن است دیکتاتورها بر خلاف خواست اغلب مردم، با بکارگیری قدرت اجرایی (مثل پلیس، حکومت نظامی، سانسور و غیره) در قدرت بمانند. ممکن است اعضای یک گرایش سیـاس*ـی در یک مجلس قانونگذاری از قدرت اکثریت یا اکثریت مطلق برای تصویب یا اصلاح قوانین (نظیر قانون جزا، تعریف مکانیسم‌های انتخاباتی خاص برای تعیین صلاحیت یا تعیین محدودهٔ حوزه‌های انتخابیه) به سود خود استفاده کنند و نگذارند که قدرت به دست گرایش رقیب بیفتد.

    نهادهای غیردولتی هم می‌توانند با استفاده از زور، تهدید کلامی یا فریب که باعث رأی‌دهی یا شمارش نادرست می‌شود بر نتایج انتخابات تأثیر بگذارند. یکی از وظایف حکومت‌ها در کشورهایی که سنت دیرینه‌ای در برگزاری انتخابات‌های آزاد و عادلانه دارند پایش و جلوگیری از هر گونه تقلب در انتخابات است. مشکلاتی که می‌توانند باعث غیرآزاد و ناعادلانه شدن انتخابات شوند شکل‌های مختلفی دارند[۱۲]:

    فقدان گفتگوهای سیـاس*ـی باز
    ممکن است رأی‌دهندگان به دلیل عدم وجود آزادی برای رسانه‌ها و فقدان بی‌طرفی آن‌ها به دلیل تسلط دولت یا شرکت‌های بزرگ یا حتی عدم دسترسی به هر گونه رسانهٔ سیـاس*ـی و خبری، نسبت به مسائل سیـاس*ـی یا نامزدها دچار نقصان اطلاعاتی شوند. ممکن است آزادی بیان توسط دولت‌ها محدود شود و تنها برای یک نگاه خاص پروپاگاندا صورت گیرد.

    قوانین ناعادلانه
    کژحوزه‌بندی، رد صلاحیت نامزدهای رقیب، ایجاد محدودیت‌های شدید نالازم در رابـ ـطه با این که چه کسانی می‌توانند نامزد شوند و دستکاری حد نصاب برای موفقیت در انتخابات تنها برخی راه‌هایی هستند که دولت‌ها می‌توانند از طریق آن‌ها نتیجهٔ انتخابات را به سود خود تغییر دهند.

    دخالت در کارزارها
    ممکن است آن‌ها که در قدرت هستند نامزدها را دستگیر کرده یا آن‌ها را ترور کنند. همچنین ممکن است کارزارهای انتخاباتی را تحت فشار گذاشته یا اتهاماتی به آن‌ها وارد کنند و ستادها را ببندند.

    دستکاری مکانیسم انتخابات
    ممکن است رأی‌دهندگان توسط دولت‌ها یا احزاب به عمد در مورد شیوهٔ رأی دادن گیج شوند. همچنین ممکن است در استاندارد رأی‌گیری مخفی تغییراتی داده شود. پر کردن صندوق‌ها از پیش از انتخابات، دستکاری دستگاه‌های رأی‌گیری، نابودی برگه‌های رأی، سرکوب رأی‌دهندگان، تقلب در نام‌نویسی رأی‌دهندگان، تقلب در ثبت محل سکونت رأی‌دهندگان، تقلب در جدول‌بندی نتایج و استفاده از زور یا تهدید در مکان‌های رأی‌گیری از جمله راه‌های دستکاری در مکانیسم انتخابات هستند.

    نمونهٔ دیگر شامل متقاعد ساختن نامزدها برای کنار کشیدن از طریق رشوه، باج، تهدید یا زور است.

    نمایندگان مردم
    کسانی را که مردم از جانب خود انتخاب می‌کنند نماینده خوانده می‌شوند. همه نمایندگان با هم تشکیل پارلمان می‌دهند. کسانی که برای انتخاب شدن اعلام آمادگی می‌کنند کاندیدا نامیده می‌شوند. رای، عبارت از تصمیم یک شخص برای انتخاب کاندیدای مورد علاقه می‌باشد.

    در جریان انتخابات نمایندگان برای پارلمان، شرایطی اعلام می‌شود، که بسیار لازم هستند تا انتخابات نمایانگر اراده و تصمیم مردم باشد.

    شرایط انتخابات
    1. یک رای: کسانی که واجد شرایط برای انتخاب کردن هستند می‌توانند یک رأی به صندوق بیندازند.
    2. برابری: هر انتخاب‌کننده تنها می‌تواند یک بار یک رأی بدهد و همه رای‌ها برابر می‌باشند و یکسان شمرده می‌شوند.
    3. مخفی بودن رای: در جریان و پس از انتخابات می‌باید همه انتخاب کنندگان اطمینان داشته باشند که این که به چه کسی رأی داده‌اند مخفی می‌ماند.
    4. تقلب در رای: آرای داده شده مردم را نمی‌توان تغییر داد، نمی‌توان نابود کرد و هیچ رایی را نمی‌توان پس از پایان انتخابات به آرای داده شده اضافه کرد.
    5. کنترل انتخابات: هر انتخاب‌کننده حق این را دارد که هر زمان که بخواهد درستی شرایط نام بـرده در ۱ تا ۴ را برای اطمینان خود کنترل کند.
    قانون انتخابات
    برای رسیدن به انتخاباتی که در آن نمایندگان مردم به نمایندگی اشان گزیده شوند، قانون انتخابات نوشته می‌شود. بر اساس قانون انتخابات هر فرد تابع آن کشور که به سن تعیین شده در قانون انتخابات رسیده باشد، حق این را دارد که یک رأی بدهد یا این که خود را کاندیدا ی انتخابات کند. این قانون عمومی انتخابات خوانده می‌شود. هر انتخاب کننده‌ای یک کاندیدا را مستقیم انتخاب می‌کند. انتخاب کنندگان دردادن رأی خود آزاد هستند. آرا برابر شمرده می‌شود. انتخابات مخفی است. انتخابات شفاف و قابل کنترل برای هر انتخاب‌کننده می‌باشد.

    شرایط انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان
    220px-Papizadeh11.JPG

    برگه انتخاباتی دور دوم مجلس ایران
    انتخاب کنندگان و کاندیداها بر اساس قانون انتخابات آزاد می‌باید بدون توجه به نژاد، جنسیت، عقیده مذهبی، ثروت، یا موقعیت اجتماعی می‌تواند انتخاب کنند یا انتخاب بشوند. هم چنین محدودیت‌هایی بر اساس قانون انتخابات دربارهٔ سن، سلامتی روان و مجرمان وجود دارد.

    شمار نمایندگان
    شمار نمایندگان هر کشور با توجه به جمعیت آن در قانون اساسی یا در قانون انتخابات آن کشور تعیین شده می‌باشد. بر اساس شمار نمایندگان، کشور به حوزه‌های انتخاباتی تقسیم می‌شود. برای تضمین برابری انتخابات، شمار کسانی که در انتخابات شرکت می‌کنند در حوزه‌های انتخاباتی تقریباً یکسان هستند. در یک حوزه انتخاباتی کاندیداهای آن منطقه برای خود و با پول خود تبلیغ می‌کنند. کاندیدایی که بیشترین رأی را آورده باشد به عنوان نماینده آن حوزه برگزیده می‌شود. در برخی از کشورها مانند فرانسه این روند دو بار برگزار می‌شود. بدین فرم که در دور نخست همه کاندیداها به آرای عمومی گذاشته می‌شوند سپس کسانی که بالاترین شمار رأی را آورده‌اند دست‌چین شده و در دور دوم برای انتخابات نهایی به مبارزه با یکدیگر می‌روند و کسی که بالاترین رأی را از آن خود کرده باشد به پارلمان راه می‌یابد.

    انواع انتخابات
    انتخابات انواع گوناگون دارد. هر رای‌دهنده ممکن است فقط به یک نامزد رأی بدهد یا به چند نفر (به شرط آنکه چند کسری نمایندگی وجود داشته باشد) یا نامزدها را به ترتیب شایستگی در لیست قرار دهد. در بعضی کشورهای دارای نظام توتالیتر (تمامیت‌خواه)، انتخاب‌هایی صورت گرفته‌است که در آن‌ها فقط نام یک نامزد در برگهٔ رأی نوشته شده‌است. در این موارد رای‌دهنده باید یا به همان یک نامزد رأی دهد یا رأی ندهد. چنین انتخاباتی، «انتخابات» به معنای رایج کلمه نیست.[۱۳]

    انتخابات زودهنگام
    انتخابات زودهنگام همه‌پرسی برای تعیین سرنوشت یک کابینه یا دولت که هم‌اکنون در راس قدرت است اما بهر دلیلی (مثلاً انسداد سیـاس*ـی) یا فساد مالی مورد اعتراض مردم واقع شده‌است. عواملی که باعث برگزاری یک انتخابات زود هنگام می‌شود (البته این عوامل در کشور‌های مختلف دنیا با یکدیگر تفاوت دارد چراکه شیوه اجرای دموکراسی در کشورهای مختلف با یکدیگر متفاوت است):

    • تسلیم کابینه در برابر فشار افکار عمومی بین‌المللی یا مردمی و صدور فرمان انتخابات زود هنگام توسط نخست وزیر یا پذیرش فرمان انتخابات زودهنگام که توسط پارلمان یا رئیس‌جمهور صادر شده‌است
    • انحلال کابینه به فرمان رئیس جمهور و صدور فرمان انتخابات زودهنگام
    کتاب‌ها
    • Robin Farquharson: A theory of Voting، Yale University press، ۱۹۶۹
    • Denis C. Mueller: Constitutional Democracy: Oxford university Press، ۱۹۹۶
    • Dieter Nohlen: Wahl Recht und Pateiensystem، Opladen، ۲۰۰۴
    • Alan Ware: Citizens Parties and the State، Princeton University Press، ۱۹۸۷
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    انقلاب جنـ*ـسی
    انقلاب جنـ*ـسی یا آزاد سازی جنـ*ـسی یک جنبش اجتماعی بود که نظام سنتی رفتارهای جنـ*ـسی و روابط بین فردی را در غرب در فاصلهٔ سالهای دههٔ ۶۰ تا ۸۰ میلادی به چالش کشید[۱]. خیلی از تغییرات در هنجارهای جنـ*ـسی در این دوره، امروزه جریان غالب شده‌اند.[۲]

    آزادی سازی جنـ*ـسی شامل افزایش مقبولیت رابـط*ـه خارج از روابط دگرجنس‌گرایانه و خارج از حالت تک‌شریکی (عمدتا ازدواج) بود[۳]، و به دنبال آن مسئل دیگری شامل جلوگیری از آبستنی و قرص‌های ضد بارداری، برهنگی در ملا عام و در حضور دیگران، هنجار شدن هم‌جنس‌گرایی و شکل‌های دیگر میل‌جنـ*ـسی و قانونی‌شدن سقط جنین همگی در این انقلاب مطرح شد.[۴][۵]

    عشق آزاد
    نوشتار اصلی: عشق آزاد
    عشق آزاد از سانفرانسیسکو شروع شد و بسیاری از جوانان هیپی شدند که به تقلید از فرهنگ هند بود.
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    قومیت
    انسان‌شناسی
    رشته‌ها

    • باستان‌شناسی
    • انسان‌شناسی زیستی
    • انسان‌شناسی فرهنگی
    • زبان‌شناسی
    • اجتماعی
    زیررشته‌های اجتماعی و انسان‌شناسی فرهنگی
    • کاربردی
    • هنر
    • شناختی
    • Development
    • دیجیتال
    • بوم‌شناختی
    • اقتصادی
    • Political Economy
    • Feminist
    • جنسیت و تمایل جنـ*ـسی
    • تاریخی
    • خویشاوندی
    • Legal
    • رسانه
    • انسان‌شناسی پزشکی
    • موسیقی‌شناسی قومی
    • انسان‌شناسی سیـاس*ـی
    • روان‌شناختی
    • Public
    • Religious
    • Transpersonal
    • Urban
    • Visual
    زیررشته‌های باستان‌شناسی و
    انسان‌شناسی زیستی

    • انتروزولوژی
    • Biocultural
    • باستان‌شناسی محیطی
    • Feminist
    • جنایی
    • Maritime
    • دیرین‌مردم‌شناسی
    • نخستی‌شناسی
    چهارچوب تحقیقات
    • مردم‌سنجی
    • قوم‌مداری
    • مردم‌نگاری
    • نژادشناسی
    • مشاهده حین مشارکت
    • Holism
    • بازتابندگی
    • نسبی‌گرایی فرهنگی
    نظریه‌های کلیدی
    • نظریه شبکه کنش
    • Alliance theory
    • ماده‌باوری فرهنگی
    • Culture theory
    • Feminism
    • کارکردگرایی ساختاری
    • Interpretive
    • Political Economy
    • نظریه کردار
    • Structuralism
    • پساساختارگرایی
    • Systems theory
    مفاهیم کلیدی
    • فرهنگ
    • جامعه
    • پیشاتاریخ
    • فرگشت
    • خویشاوندی
    • جنسیت
    • نژاد
    • Development
    • استعمار
    • پسااستعماری
    • Value
    مقاله‌های مرتبط
    • نمای کلی
    • تاریخ
    فهرست‌ها
    • Bibliography
    • نشریه‌ها
    • Years in anthropology
    رده‌ها
    • سازمان‌ها
    • رده:مردم‌شناسان بر پایه کشور
    • 10px-Moai_Easter_Island_InvMH-35-61-1.jpg
      درگاه انسان‌شناسی
    • ن
    • ب
    • و
    قومیت (انگلیسی: ethnicity) یا گروه قومی (ethnic group) گروهی از انسان‌هاست که اعضای آن دارای ویژگی‌های نیایی و اصل و نسبی یکسان یا مشترک هستند (اسمیت، ۱۹۸۶). هم‌چنین گروه‌های قومی اغلب دارای مشترکات فرهنگی، زبانی، رفتاری و مذهبی هستند که ممکن است به آبا و اجدادشان برگردد یا بر اساس عوامل دیگری به وجود آمده‌باشد؛ بنابراین یک گروه قومی می‌تواند یک جامعه فرهنگی نیز باشد.

    قوم در جوامع بـرده‌داری و فئودالی نوعی دیگر از اشتراک افرادی است که دارای پیوندهای خونی هستند و سرزمین و زبان و فرهنگ مشترک دارند، ولی این اشتراک هنوز به اندازهٔ کافی پایدار نیست و در مقیاس کشوری نیز اشتراک اقتصادی هنوز کامل نیست.[۱]


    انواع قومیت
    به‌طور کلی، در طول تاریخ انسان‌ها با دو نوع قومیت مواجه هستیم. اوّلین نوع همان قومی بر پایه علایق فامیلی و خانوادگی است که معمولاً کلمهٔ طایفه و قبیله را در ذهن تداعی می‌کند. با شروع مهاجرت جوامع انسانی نوع دوم اقوام بوجود آمد که در واقع نوعی تکامل جوامع (کشورها) را رقم زد و گروه‌های قومی با ویژگی‌های مشترک در کنار هم ملت را به وجود آوردند. تهاجم نظامی، مهاجرت، تجارت و مذاهب باعث ایجاد تکامل در اقوام قدیمی شده‌است. در همین حین تفاوت‌های قومی و نسلی هنوز در بین اقوامی که در یک کشور زندگی می‌کنند وجود دارد و با زاد و ولدهای قومی این تمایزها به حضور خود ادامه می‌دهند.

    اعضای یک قوم (با ملت اشتباه گرفته نشود) همواره ادعا می‌کنند که در طول تاریخ، پیشینه فرهنگی غنی و ارزشمندی داشته‌اند، امّا برخی مورّخان و جمعیت‌شناسان بر این باورند که بسیاری از این مسائل فرهنگی زاییده سال‌های اخیر هستند در پیشینه فرهنگی قوم هیچ جایگاهی نداشته‌اند.[۲] از دیدگاه سیـاس*ـی، وجه تمایز گروه قومی و یک کشور عدم وجود حاکمیت و یکپارچگی در گروه قومی است.

    در حالی که قومیت و نژاد دو مفهوم مرتبط هستند (Abizadeh ۲۰۰۱)، مفهومم قومیت بیشتر با گروه‌های اجتماعی سروکار دارد و با علایق قبیله‌ای مشترک، ملیت مشترک، ژن مشترک، آئین، زبان یا فرهنگ مشترک مشخص می‌شود در حالی که نژاد با مفهوم طبقه‌بندی بیولوژیکی «هموساپینس» سروکار دارد و بر اساس ویژگی‌های ژنوتیپ و فنوتیپ مشخص می‌شود.

    ملت‌ها و ملیت
    مفاهیم ملت و ملیت درارتباط تنگاتنگ با مفاهیم گروه قومی و قومیت هستند اما در جوامع سیـاس*ـی بار معنایی متفاوتی را القا می‌کند. مردمی که از یک قوم هستند و قومیت مشابه دارند ممکن است درکشورهای مختلف زندگی کنند و بنابراین ملیت متفاوت داشته باشند. کلمه nation از کلمه لاتین nasci به معنای متولد شدن اقتباس شده‌است.

    سیستم دولتی هر کشور ملیت آن کشور را مشخص می‌کنند و اغلب کشورها دارای ملیت خاص خود هستند اما همه جوامع هم همگن و یکنواخت نیستند. برخی از جوامع از چند ملیت مختلف تشکیل شده‌اند و در این کشورها معمولاً ملیت‌های اقلیت به دنبال کسب قدرت (مانند کاتالونیا در اسپانیا، ایالت کبک در کانادا، بومیان آمریکا در آمریکا) یا حتی استقلال (مانند یوگسلاوی) هستند. برخی از ملیت‌ها در میان جوامع مختلف پراکنده شده‌اند (مانند فلسطین، کولی‌ها در روم) و این مسئله باعث بروز تمایلات استقلال طلبانه می‌شود.

    جوامع را می‌توان به صورت فاعلی (سوبژه) یا مفعولی (اوبژه) تعریف کرد. از دیدگاه اوبژه‌ای، جامعه را بر پایه زیر ساخت‌های سازمانی یا قلمرو آن جامعه تعریف می‌کنند. از دیدگاه سوبژه‌ای، جامعه را بر اساس ارتباطات روان شناختی اعضای آن تعریف می‌کنند.

    ملیت لزوماً به منزله شهروند بودن نیست. بسیاری از شهروندان یک جامعه مانند آمریکا یا کانادا بومیان آمریکا نیستند ملیتی به جز ملیت آمریکایی یا کانادایی دارند. این مسئله در همه جهان به چشم می‌خورد: در بسیاری از موارد، فرد دارای گذرنامه یک کشور است اما ملیت وی متفاوت از ملیت مردم آن کشور است.

    در ایالات متحده
    مجموعه‌ای از گروه‌های قومی مختلف را یک «قوم» می‌نامند. برای نمونه در آمریکا، گروه‌های قومی مختلف آمریکای لاتینی به همراه اسپانیایی را «هیسپانی‌ها» می‌نامند. گروه‌های مختلف قومی آسیایی را «آسیایی‌ها» می‌نامند. همین مسئله در مورد گروه‌های بومی آمریکا هم صادق است. اصطلاح «آفریقایی آمریکایی» یا آفریکن – آمریکن به گروه‌های قومی آفریقایی ساکن ایالات متحده اشاره دارد که اصل و نسبشان به بردگان آفریقایی ساکن در قاره آمریکا بر نمی‌گردد. حتی اصطلاح نژادی «سفید» در مفهوم قومی به کار می‌رود و همه گروه‌های اروپایی را شامل می‌شود، اگرچه در گذشته افرادی که نژاد اروپای جنوبی داشتند (پرتغالی‌ها، اسپانیایی‌ها، ایتالیایی‌ها و غیره) به عنوان نژاد «سفید» یا «غیرسفید» در نظر گرفته نمی‌شدند چرا که پوستی سبزه داشتند و آیین شان کاتولیک رومی بود. در مورد گروه‌های مختلفی که از خاورمیانه به آمریکا آمده‌اند، مانند ایرانی‌ها، همواره اختلاف نظر وجود داشته باشد چرا که در ایالات متحده افرادی که ریشه و اصل و نسبشان به شرق یا جنوب آسیا بر می‌گردد را «آسیایی» می‌نامند و ایرانی‌ها متعلق به این مناطق نیستند. ازدواج‌های بین قومی و اجداد چند قبیله‌ای مسئله را بغرنج تر هم می‌کند.

    در سرشماری ایالات متحده، گروه هیسپانی یک گروه «قومی» است و نه «نژادی» به سرشماری اقوام ایالات متحده مراجعه کنید. گفتنی است که میلیون‌ها آمریکایی، به ویژه در کالیفرنیا، در هنگام سرشماری عبارت "Other" به معنای غیره را انتخاب می‌کنند چرا که خود را از نژاد «مکزیکی» می‌دانند و در میان گزینه‌های موجود گروه مورد نظرشان دیده نمی‌شود (به La Raza مراجعه کنید). در ایالات متحده اطلاعات مربوط به «نسب» در سازمان سرشماری کشور این گونه طبقه‌بندی می‌شوند: «نسب به ریشه» آباء و اجداد یا محل تولد فرد یا والدین وی یا اجداد قبل از آن‌ها قبل از مهاجرت به ایالات متحده اشاره دارد. در زمان سرشماری پرسش‌های مربوط به اصل و نسب به تنها یک نفر از هر شش نفر به صورت تصادفی تعلق می‌گیرد و وی می‌بایست آن‌ها را پاسخ دهد.

    «آفریقایی – آمریکایی» یک گروه قومی است که به بردگان سیاه پوست اطلاق می‌شود که توسط «آمریکایی»‌ها به این کشور آورده شدند. «سرخ‌پوستان آمریکایی» یک گروه قومی از قبایل سرخ‌پوست هستند که در مناطق مختلف ایالات متحده زندگی می‌کرده‌اند. این اصطلاحات در بین جوامع دیگر تا حدودی ناشناخته هستند اما شهروندان ایالات متحده به این اصطلاحات توجه خاصی دارند و حتی برخی از آن‌ها اعلام استقلال هم نموده‌اند.

    جهان‌بینی قومی
    در غرب، مفهوم قومیت به مانند مفاهیم نژاد و میلت در زمان گسترش مستعمرات اروپا شکل گرفت، زمانی که بازرگان‌گرایی (مرکانتیالیسم) و سرمایه‌داری بر جنبش‌های ملل مختلف تأثیر فراوانی داشت و مرز میان کشورهای مختلف با دقت بیشتری تعریف می‌شد. در قرن نوزدهم، دولت‌های مختلف با بیان آنکه کشورشان نماینده یک «ملت» است به دنبال کسب مشروعیت بودند. در همین حین عده‌ای از افراد به دلایل مختلف اجتماعی محروم بودند. اعضای گروه‌های محروم و ضعیف بر همین اساس به دنبال کسب حقوق برابر یا استقلال بودند و حتی در مواردی یک حزب سیـاس*ـی کاملاً جدایی طلب را در کشور خود به وجود آوردند.

    برخی اوقات دولت‌ها یا وابستگان آن‌ها رفتار نژادپرستانه‌ای را نسب به گروه‌های قومی بروز می‌دهند. در قرن بیستم، افراد مختلف استدلال کردند که اختلافات میان اعضای گروه‌های قومی یا دولت‌ها و گروه‌های قومی به دو روش قابل حل است. برخی مانند جورگن هابرماسن و بروس بری اعتقاد دارند که مشروعیت دولت‌های جوامع مدرن بر اساس حقوق سیـاس*ـی افراد مستقل شکل می‌گیرد. طبق این نظریه دولت نباید گروه، ملیت یا نژاد را به رسمیت بشناسد بلکه در مقابل باید برابر حقوق سیـاس*ـی و قانونی افراد را سرلوحه کار خود قرار دهد. برخی هم مانند چارلز تیلور و ویل کیملیکا استدلال می‌کنند که مفهوم فرد مستقل یک ساخت فرهنگی است و نه درست است و نه می‌توان افراد به صورت افراد مستقل در نظر گرفت. طبق این دیدگاه، دولت‌ها می‌بایست هویت قومی افراد را به رسمیت بشناسند و تمهیداتی را بیندیشند که نیازهای مختلف گروه‌های قومی در کشور متبوعشان تأمین گردد. این دیدگاه را دیدگاه ناسیونالیستی (ملی‌گرایی) می‌نامند.

    در زبان انگلیسی، "Ethnicity" بسیار وسیع تر از ارتباط یک فرد با جامعه‌اش است (یعنی شهروندی) و بیشتر به ارتباط با یک گذشته و فرهنگ مشترک و آشکار اشاره دارد. در برخی از زبان‌های دیگر، اصطلاحات معادل قومیت و ملیت بسیار به یکدیگر نزدیک هستند.

    قوم‌گرایی نژادی
    در قرن نوزدهم شاهد رشد تفکر سیـاس*ـی ملی‌گرایی قومی بودیم و نژاد و ملی‌گرایی اولین بار توسط یوهان گاتفرید وان هردر به یکدیگر گره خوردند. تمرکز جوامع بر روابط قومی و حذف زمینه تاریخ از مفهوم قومیت باعث شد که طرفداران امپرالیسم و ملی‌گرایی به توجیه عقاید خود بپردازند. دو مثال مهم در قرن نوزدهم امپراطوری آلمان و رایش سوم هستند که هر یک بر اساس نظریه‌ای واحد شکل گرفتند: این دولت‌ها در واقع سرزمین‌هایی را که زمانی متعلق به آلمان بوده بازپس می‌گیرند. تاریخ زندگی افرادی که بعدها وارد مدل جامعه دولت محور شدند مانند افرادی که پس از فروپاشی امپراطوری‌های عثمانی و اطریش – مجارستان از جنوب شرق و شرق اروپا به پا برخاستند یا ساکنان شوروی سابق همواره مملو از درگیری‌های قومی بوده‌است.

    تحقیق
    در پروژه تنوع ژنوم انسانی (HGDP) تلاش می‌شود تا نقشه DNA انسان‌های مختلف تهیه شود و اختلافات موجود میان این نقشه‌ها که در حدود ۱ درصد است مشخص گردد. این داده‌ها می‌تواند حقایقی را از منشأ گروه‌های قومی مختلف آشکار سازند.

    اقوام درقرآن
    قوم نوح-عاد (قوم هود)-ثمودیا قوم صالح)-قوم ابراهیم-مدینیاایکه قوم شعیب-قوم لوط- یهود (قوم موسی)-آل فرعون- تبع-سبا(بلقیس)-قوم یونس-نصاری (قوم عیسی)-قریش-روم-یأجوج و مأجوج-اصحاب فیل
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا