- عضویت
- 2017/05/18
- ارسالی ها
- 35,488
- امتیاز واکنش
- 104,218
- امتیاز
- 1,376
فقه
بخشی از مجموعه مقالههای:
اسلام
اصول
تعریف معروف: فقه در اصطلاح عبارت است از: علمی که بهوسیلهٔ آن احکام شرعی را از ادلهٔ تفصیلی به دست میآوریم. «دلایل تفصیلی» از نظر بیشتر علمای شیعه عبارتند از: قرآن، سنّت، اجماع و عقل.[۲]
توضیح
احکام شرعی، دو دسته هستند:
توضیحاتی در مورد تعریف معروف
قید «شرعی»، احکام عقلی (مانند احکام مطرح در فلسفه)
قید «فرعی»، مسائل اعتقادی و اصول عقاید (که در علم کلام مطرح است)
قید «تفصیلی»، علم مقلِّد به احکام از تعریف فقه خارج میشود؛ زیرا مقلّد ممکن است عالم به احکام باشد، اما علم او ناشی از دلیل تفصیلی و خاص هرکدام از احکام نیست، بلکه از یک دلیل اجمالی - یعنی «حجیت رأی مجتهد برای او در تمام احکام» - سر چشمه میگیرد، ولی مجتهد عالم به احکام با استناد به ادلّهٔ تفصیلی آنها است.
واژهشناسی
واژه فقه به معنی درک کردن و فهمیدن عمیق است[۵][۶] اما از آنجا که مسلمانان علم و فهم از دین را شریفتر از سایر علوم میدانستهاند، فقط فهم دین را فقه نامیدهاند و اینگونه بود که اصطلاح علم فقه به وجود آمد.[۷]
منابع فقه
منابع فقه اسلامی عبارتند از مجموعه گزارههایی (اعم از آنکه عقل به این گزارهها پی بـرده باشد یا فقط توسط شارع بیان شده باشد) که فرد آگاه به علوم لازم (مثل فقه، اصول فقه، علم الحدیث و…) میتواند با استفاده از آنها احکام شرعی فرعی را بدست آورد.[۸]
از دیدگاه فقهای شیعه، این منابع در اصل دو عددند و عبارت اند از نقل و عقل ما بهطور سنتی و برای مقایسه پذیرتر شدن با سایر مذاهب اسلامی به صورت چهار دسته شمرده شدهاند: کتاب، سنت، عقل و اجماع.[۴]
فقهای مذاهب اهل سنت، (از جمله حنفیان)، قیاس و استحسان را نیز از جمله منابع استنباط دانستهاند (اما عقل را از جمله منابع فقه محسوب نکردهاند).[نیازمند منبع]
احکام فقهی
در فقه به هر عمل اختیاری که انسان میتواند انجام دهد، یک حکم فقهی را نسبت میدهند.[۹] روش تقسیم احکام فقهی از این قرار است:
تاریخ فقه
در سالهای نخستین ظهور اسلام، علم فقه معنای مصطلح فعلی را که در کنار سایر علوم حکمت و تفسیر و کلام قرار میگیرد نداشتهاست. [نیازمند منبع]
قرآن مؤمنان را دعوت میکند تا به مراکز فرهنگی وارد شوند تا در اصول و فروع دین فقیه شوند.[۱۲] این فقاهت شامل عقاید و اخلاق و حقوق بودهاست.[۱۳]
از آنجا که اهل سنت باب تفقه را بر روی خود بستند، تاریخ فقه را در نزد آنها باید از زاویهای دیگر نگریست. اما در بین شیعیان فقه ادامه یافت، لذا میتوان دورههای فقه را درعناوین زیر خلاصه کرد:
ساختار کتابهای فقهی بطور معمول به دو قسمت اصلی تقسیم شدهاست:[۱۵][۱۶][۱۷]
قرن تعداد فقها تعدادکتب فقهی شناخته شده
قرن چهارم 1 1
قرن پنجم 9 41
قرن ششم 7 9
قرن هفتم 6 19
قرن هشتم 7 53
قرن نهم 10 49
قرن دهم 14 124
قرن یازدهم 44 162
قرن دوازدهم 43 243
قرن سیزدهم 37 199
قرن چهاردهم 41 150
سبکهای فقهی شیعه
در نزد اهل سنت که به بسته بودن باب اجتهاد معتقداند، مذاهب فقهی منحصر در چهار مذهب حنبلی و مالکی و حنفی و شافعی است و از این رو علم فقه در نزد اهل سنت عمدتاً به معنای آموزش و اشاعه مکتب فقهی این چهار پیشوای فقهی اهل سنت است. اما مکتب فقهی شیعه که به مذهب جعفری موسوم است، برای هر مجتهدی و در هر زمانی قدرت استنباط قائل است و در نتیجه معتقد است که باید هر مؤمن مکلف یا خود مجتهد باشد یا در فروع فقهی از یک مجتهد واجد شرایط پیروی و تقلید کند.[۲۲] اهل سنت تنها روایات موثقی را که از محمد رسیده، و حاکی از قول یا فعل اوست، به عنوان یکی از منابع استنباط قبول دارند، اما شیعیان در استنباط احکام، علاوه بر عقل، قرآن و سیره نبوی پیامبر بر روایاتی که از ائمه اطهار بهطور قابل اعتماد رسیده باشد، نیز اتکا میکنند.[۲۳]
قواعد فقه (قواعد فقهیه)
قواعد فقه در واقع آن دسته از فرمولهای کلی بهشمار میروند که به وسیله آن میتوان قوانین محدودتر را درک کرد و صرفاً به یک مورد خاص تعلق ندارند بلکه اساس فهم و درک بسیاری از قوانین قرار میگیرند.[۲۴] این قواعد از یک جهت، جزیی از مسائل فقه و از جهتی دیگر جزیی از مسائل دانش اصول بهشمار میروند. برخلاف مسائل علم اصول که صرفاً واسطهای برای کشف احکام هستند قواعد فقه نه تنها واسطه هستند بلکه خودشان احکام نیز بهشمار میروند. مثلاً قاعده لاضرر و لا ضرار، یک حکم شرعی محسوب میشود. بر خلاف مسائل فقه، قواعد فقه اموری عام و شامل هستند نه این که خاص و موردی باشند.[۲۵] برخی از قواعد فقهی به این شرحاند:
بخشی از مجموعه مقالههای:
اسلام
اصول
- توحید
- نبوت
- معاد
- خاص تشیع:
- امامت
- عدل
- نماز
- روزه
- زکات
- حج
- جهاد
- خاص تشیع:
- خمس
- امر به معروف
- نهی از منکر
- تولی
- تبری
- قرآن
- عقل
- سنت (حدیث)
- محمد
- اهل بیت
- خلفای راشدین
- امامان شیعه
- صحابهٔ محمد
- تسنن
- تشیع
- تصوف
- حدیث
- تفسیر
- کلام
- فلسفه
- عرفان
- امویان
- عباسیان
- فاطمیان
- مملوکان
- عثمانیان
- صفویان
- آخرالزمان
- مکه
- مدینه
- بیتالمقدس
- کوفه
- نجف
- کربلا
- سامرا
- کاظمین
- مشهد
- قم
- شیراز
- دمشق
- جهان اسلام (کشورهای اسلامی)
- حجاب اسلامی
- چادر عربی
- برقع
- روبنده
- دشداش
- روسری
- چادر
- فرهنگ
- جامعه
- اسلامگرایی
- اسلامهراسی
- نقد اسلام
- ن
- ب
- و
تعریف معروف: فقه در اصطلاح عبارت است از: علمی که بهوسیلهٔ آن احکام شرعی را از ادلهٔ تفصیلی به دست میآوریم. «دلایل تفصیلی» از نظر بیشتر علمای شیعه عبارتند از: قرآن، سنّت، اجماع و عقل.[۲]
توضیح
احکام شرعی، دو دسته هستند:
- احکام اصلی: باورهایی که یک فرد مسلمان از طریق استدلال عقلی آنها را بدست میآورد. این باورها را مسلمانان در دانش عقائد بررسی میکنند.
- احکام فرعی: بخش عمدهٔ آن نحوه انجام مناسک دینی و مناسبات اجتماعی است و بخش دیگر آن که احکام فقهی نام دارد به هر کاری یکی از پنج حکم فقهی را نسبت میدهد؛ که مسلمانان آن را در دانش فقه بررسی میکنند.[۳]
توضیحاتی در مورد تعریف معروف
قید «شرعی»، احکام عقلی (مانند احکام مطرح در فلسفه)
قید «فرعی»، مسائل اعتقادی و اصول عقاید (که در علم کلام مطرح است)
قید «تفصیلی»، علم مقلِّد به احکام از تعریف فقه خارج میشود؛ زیرا مقلّد ممکن است عالم به احکام باشد، اما علم او ناشی از دلیل تفصیلی و خاص هرکدام از احکام نیست، بلکه از یک دلیل اجمالی - یعنی «حجیت رأی مجتهد برای او در تمام احکام» - سر چشمه میگیرد، ولی مجتهد عالم به احکام با استناد به ادلّهٔ تفصیلی آنها است.
واژهشناسی
واژه فقه به معنی درک کردن و فهمیدن عمیق است[۵][۶] اما از آنجا که مسلمانان علم و فهم از دین را شریفتر از سایر علوم میدانستهاند، فقط فهم دین را فقه نامیدهاند و اینگونه بود که اصطلاح علم فقه به وجود آمد.[۷]
منابع فقه
منابع فقه اسلامی عبارتند از مجموعه گزارههایی (اعم از آنکه عقل به این گزارهها پی بـرده باشد یا فقط توسط شارع بیان شده باشد) که فرد آگاه به علوم لازم (مثل فقه، اصول فقه، علم الحدیث و…) میتواند با استفاده از آنها احکام شرعی فرعی را بدست آورد.[۸]
از دیدگاه فقهای شیعه، این منابع در اصل دو عددند و عبارت اند از نقل و عقل ما بهطور سنتی و برای مقایسه پذیرتر شدن با سایر مذاهب اسلامی به صورت چهار دسته شمرده شدهاند: کتاب، سنت، عقل و اجماع.[۴]
فقهای مذاهب اهل سنت، (از جمله حنفیان)، قیاس و استحسان را نیز از جمله منابع استنباط دانستهاند (اما عقل را از جمله منابع فقه محسوب نکردهاند).[نیازمند منبع]
احکام فقهی
در فقه به هر عمل اختیاری که انسان میتواند انجام دهد، یک حکم فقهی را نسبت میدهند.[۹] روش تقسیم احکام فقهی از این قرار است:
- جائز: کارهایی که یک مسلمان اجازه دارد انجام دهد که خود سه دستهاند:
- مباح: انجام دادن و انجام ندادن آن کار از نظر دین مانعی ندارد.
- مکروه: ترک کردن آن کار بهتر است ولی انجام دادن آن نیز مجاز است.
- مستحب: انجام دادن آن کار بهتر است اما انجام ندادن آن هم اشکال شرعی ندارد.
- واجب: باید آن کار انجام شود و ترک آن شرعاً گـ ـناه است و مجاز نیست.
- غیر جائز: که حرام نامیده میشود: نباید آن کار انجام شود.[۱۰]
تاریخ فقه
در سالهای نخستین ظهور اسلام، علم فقه معنای مصطلح فعلی را که در کنار سایر علوم حکمت و تفسیر و کلام قرار میگیرد نداشتهاست. [نیازمند منبع]
قرآن مؤمنان را دعوت میکند تا به مراکز فرهنگی وارد شوند تا در اصول و فروع دین فقیه شوند.[۱۲] این فقاهت شامل عقاید و اخلاق و حقوق بودهاست.[۱۳]
از آنجا که اهل سنت باب تفقه را بر روی خود بستند، تاریخ فقه را در نزد آنها باید از زاویهای دیگر نگریست. اما در بین شیعیان فقه ادامه یافت، لذا میتوان دورههای فقه را درعناوین زیر خلاصه کرد:
- دوره اول: اختصاص به شیوه نقل عین روایات با ذکر اسناد دارد. این شیوه که از آن به «فقه مستند» نیز یاد میشود، حتی در زمان حضور امامان شیعه نیز وجود داشت. اما از نظر گستردگی، روش جمعآوری و تنظیم آنها، در مقایسه با کتب فقهی بعد از غیبت، در سطحی بسیار پایین و محدود قرار داشت: شیوه بیان فقه در قالب الفاظ روایات و با ذکر اسناد، تا زمان نگارش کتاب کافی معمول بوده و از آن زمان به بعد به ندرت در آثار فقهاء به چشم میخورد؛ بنابراین چهره معروف این شیوه، شیخ کلینی است.
- دوره دوم: شیوه بیان احکام با عبارات خود احادیث و با حذف اسناد بودهاست. این شیوه از اوایل قرن چهارم هجری و در عصر شیخ کلینی پدید آمد. علی بن بابویه پدرشیخ صدوق و صاحب کتاب شرایع از اولین کوشندگان در این زمینه محسوب میشود. او نخستین بار کتاب فقهی مجرد از سند روایت و مانند اثر مخصوص به مؤلف و نشان دهنده فتوی و نظر مؤلف را تألیف کرد. شیخ صدوق، ابن ابی عقیل، ابن جنید، شیخ مفید، سید مرتضی، سلار، ابوالصلاح حلبی و ابن براج از دیگر فقهایی هستند که در این دوره میزیستهاند.
- دوره سوم: اختصاص به شیوه بیان احکام در قالب عباراتی شخصی خود مجتهد دارد. این شیوه که به «فقه مستنبط» نیز خوانده میشود، توسط محمد بن حسن بن علی الطوسی معروف به شیخ طوسی بنیان نهاده شد، او با نگارش کتاب المبسوط شیوه جدیدی را در تبیین و تدوین مسائل فقهی بوجود آورد و برخلاف گذشتگان که فتاوی خود را درقالب الفاظ احادیث (با ذکر یا حذف سند) بیان میکردند، با عبارات خودش به ایراد فتوی پرداخت و شیوه نقل فتوی به دور از جمود بر الفاظ روایت و با عبارات شخصی مجتهد را درتدوین کتب فقهی تأسیس کرد. این شیوه راهگشای چگونگی تألیف کتب فقهی بعد از شیخ گشت که تا به امروز نیز ادامه دارد.
- دورههای جدید فقهی که در آن نقش اجتهاد پر رنگ تر شد و تکیه فقها بر تعقل بیشتر. اما بعد از مدتی همزمان با افول عقلگرایی در غرب جریانی در بین شیعیان نفوذ کردند که عقل را بر زمین گذاشتند. تا آنکه شیخ انصاری بار دیگر موفق شد تعقل را با صحنه برگرداند و عصر طلائی اجتهاد را آغاز کرد.[۱۴]
ساختار کتابهای فقهی بطور معمول به دو قسمت اصلی تقسیم شدهاست:[۱۵][۱۶][۱۷]
- عبادات
- معاملات (عام)
- کتاب التقلید: احکام دسترسی به حکم شرعی.
- کتاب الطهاره: احکام پاک نمودن.
- کتاب الصلاة: احکام نماز.
- کتاب الصوم: احکام روزه.
- کتاب الزکاة: احکام زکات (نوعی مالیات که باید صرف هزینههای جامعه اسلامی شود).
- کتاب الخمس: احکام خمس (نوعی مالیات که صرف گسترش اسلام میشود. این مسئله مخصوص شیعیان است)
- کتاب الحج:احکام حج.
- کتاب المتاجر: احکام داد و ستد.
- کتاب الاجارة: احکام اجاره.
- کتاب المضاربه: احکام مضاربه (نوعی سرمایهگذاری).
- کتاب المزارعة: احکام سرمایهگذاری در کشاورزی.
- کتاب المساقاة: احکام سرمایهگذاری در آبیاری.
- کتاب الضمان: احکام آنچه انسان ضامن انجام آن میشود.
- کتاب الحوالة.
- کتاب النکاح: احکام ازدواج، محرم شدن.
- کتاب الوصیة: احکام وصیت کردن.
- کتاب القضاء: احکام داوری و قضاوت بین مردم که اکنون به آن دانش حقوق میگویند.
- کتاب النذر: احکام نذر کردن.
- کتاب الجهاد: احکام دفاع مظلومان و سرزمینهای مسلمان نشین.
- کتاب الامر بالعروف و النهی عن المنکر: احکام دعوت به اعمال نیک و دوری از بدیها = امر به معروف و نهی از منکر.[۱۸][۱۹]
قرن تعداد فقها تعدادکتب فقهی شناخته شده
قرن چهارم 1 1
قرن پنجم 9 41
قرن ششم 7 9
قرن هفتم 6 19
قرن هشتم 7 53
قرن نهم 10 49
قرن دهم 14 124
قرن یازدهم 44 162
قرن دوازدهم 43 243
قرن سیزدهم 37 199
قرن چهاردهم 41 150
سبکهای فقهی شیعه
- فقه اَخباری.
- فقه سنّتی: در فقه سنتی، پایه اصول استنباط فقهی، قرآن و سنت و اجماع و عقل میباشد.
- فقه پویا.
- فقه گویا: یک سبک فقهی است، در برابر فقه سنتی و فقه پویا که عامه علمای معاصر شیعی برمبنای آنها فتوی میدهند، در این شیوه، صدور احکام بر پایه محوریت استنباط قرآن و سنت قطعیه که از عرضه احادیث بر قرآن بدست میآید بنیان نهاده شدهاست. بنیانگذار فقه گویا محمد صادقی تهرانی است که از مفسران قرآن و فقهای معاصر بودهاست.[۲۰][۲۱]
در نزد اهل سنت که به بسته بودن باب اجتهاد معتقداند، مذاهب فقهی منحصر در چهار مذهب حنبلی و مالکی و حنفی و شافعی است و از این رو علم فقه در نزد اهل سنت عمدتاً به معنای آموزش و اشاعه مکتب فقهی این چهار پیشوای فقهی اهل سنت است. اما مکتب فقهی شیعه که به مذهب جعفری موسوم است، برای هر مجتهدی و در هر زمانی قدرت استنباط قائل است و در نتیجه معتقد است که باید هر مؤمن مکلف یا خود مجتهد باشد یا در فروع فقهی از یک مجتهد واجد شرایط پیروی و تقلید کند.[۲۲] اهل سنت تنها روایات موثقی را که از محمد رسیده، و حاکی از قول یا فعل اوست، به عنوان یکی از منابع استنباط قبول دارند، اما شیعیان در استنباط احکام، علاوه بر عقل، قرآن و سیره نبوی پیامبر بر روایاتی که از ائمه اطهار بهطور قابل اعتماد رسیده باشد، نیز اتکا میکنند.[۲۳]
قواعد فقه (قواعد فقهیه)
قواعد فقه در واقع آن دسته از فرمولهای کلی بهشمار میروند که به وسیله آن میتوان قوانین محدودتر را درک کرد و صرفاً به یک مورد خاص تعلق ندارند بلکه اساس فهم و درک بسیاری از قوانین قرار میگیرند.[۲۴] این قواعد از یک جهت، جزیی از مسائل فقه و از جهتی دیگر جزیی از مسائل دانش اصول بهشمار میروند. برخلاف مسائل علم اصول که صرفاً واسطهای برای کشف احکام هستند قواعد فقه نه تنها واسطه هستند بلکه خودشان احکام نیز بهشمار میروند. مثلاً قاعده لاضرر و لا ضرار، یک حکم شرعی محسوب میشود. بر خلاف مسائل فقه، قواعد فقه اموری عام و شامل هستند نه این که خاص و موردی باشند.[۲۵] برخی از قواعد فقهی به این شرحاند:
- قاعده ید
- قاعده ضمان ید
- قاعده استیمان
- قاعده اتلاف
- قاعده تسبیب
- قاعده لاضرر
- قاعده غرور
- قاعده تلف مبیع قبل از قبض
- قاعده صحت
- قاعده احترام مال مردم
- قاعده اقدام
- قاعده سلطنت بر اموال
- قاعده ملازمه اذن در شی با اذن در لوازم شی
- قاعده احیای موات
- قاعده حیازت
- قاعده التحجیر یفید الاولویه
- قاعده سبق
دانلود رمان و کتاب های جدید