پیشنهادی همه چیز درباره حقوق «حقوق چیست؟»

☾♔TALAYEH_A♔☽

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2017/05/18
ارسالی ها
35,488
امتیاز واکنش
104,218
امتیاز
1,376
فقه

بخشی از مجموعه مقاله‌های:
170px-Allah1.png

اسلام
اصول

  • توحید
  • نبوت
  • معاد
  • خاص تشیع:
  • امامت
  • عدل
فروع
  • نماز
  • روزه
  • زکات
  • حج
  • جهاد
  • خاص تشیع:
  • خمس
  • امر به معروف
  • نهی از منکر
  • تولی
  • تبری
منابع اسلامی
  • قرآن
  • عقل
  • سنت (حدیث)
شخصیت‌ها
  • محمد
  • اهل بیت
  • خلفای راشدین
  • امامان شیعه
  • صحابهٔ محمد
مذاهب
  • تسنن
  • تشیع
  • تصوف
علوم
  • حدیث
  • تفسیر
  • کلام
  • فلسفه
  • عرفان
تاریخ
  • امویان
  • عباسیان
  • فاطمیان
  • مملوکان
  • عثمانیان
  • صفویان
  • آخرالزمان
جغرافیا
  • مکه
  • مدینه
  • بیت‌المقدس
  • کوفه
  • نجف
  • کربلا
  • سامرا
  • کاظمین
  • مشهد
  • قم
  • شیراز
  • دمشق
  • جهان اسلام (کشورهای اسلامی)
لباس‌های اسلامی
  • حجاب اسلامی
  • چادر عربی
  • برقع
  • روبنده
  • دشداش
  • روسری
  • چادر
مسائل مرتبط
  • فرهنگ
  • جامعه
  • اسلام‌گرایی
  • اسلام‌هراسی
  • نقد اسلام
درگاه اسلام

  • ن
  • ب
  • و
فقه، دانش به دست آوردن احکام شرعی اسلامی فرعی، با روش‌های معینی از منابع فقه است.[۱]
تعریف معروف: فقه در اصطلاح عبارت است از: علمی که به‌وسیلهٔ آن احکام شرعی را از ادلهٔ تفصیلی به دست می‌آوریم. «دلایل تفصیلی» از نظر بیشتر علمای شیعه عبارتند از: قرآن، سنّت، اجماع و عقل.[۲]


توضیح
احکام شرعی، دو دسته هستند:

  • احکام اصلی: باورهایی که یک فرد مسلمان از طریق استدلال عقلی آن‌ها را بدست می‌آورد. این باورها را مسلمانان در دانش عقائد بررسی می‌کنند.
  • احکام فرعی: بخش عمدهٔ آن نحوه انجام مناسک دینی و مناسبات اجتماعی است و بخش دیگر آن که احکام فقهی نام دارد به هر کاری یکی از پنج حکم فقهی را نسبت می‌دهد؛ که مسلمانان آن را در دانش فقه بررسی می‌کنند.[۳]
برای بدست آوردن احکام (اعم از اصلی و فرعی) به‌کارگیری علوم مختلفی لازم است، که از آن‌ها به عنوان مقدمات اجتهاد نام می‌برند.[۴]

توضیحاتی در مورد تعریف معروف
قید «شرعی»، احکام عقلی (مانند احکام مطرح در فلسفه)
قید «فرعی»، مسائل اعتقادی و اصول عقاید (که در علم کلام مطرح است)
قید «تفصیلی»، علم مقلِّد به احکام از تعریف فقه خارج می‌شود؛ زیرا مقلّد ممکن است عالم به احکام باشد، اما علم او ناشی از دلیل تفصیلی و خاص هرکدام از احکام نیست، بلکه از یک دلیل اجمالی - یعنی «حجیت رأی مجتهد برای او در تمام احکام» - سر چشمه می‌گیرد، ولی مجتهد عالم به احکام با استناد به ادلّهٔ تفصیلی آن‌ها است.

واژه‌شناسی
واژه فقه به معنی درک کردن و فهمیدن عمیق است[۵][۶] اما از آنجا که مسلمانان علم و فهم از دین را شریفتر از سایر علوم می‌دانسته‌اند، فقط فهم دین را فقه نامیده‌اند و این‌گونه بود که اصطلاح علم فقه به وجود آمد.[۷]

منابع فقه
منابع فقه اسلامی عبارتند از مجموعه گزاره‌هایی (اعم از آنکه عقل به این گزاره‌ها پی بـرده باشد یا فقط توسط شارع بیان شده باشد) که فرد آگاه به علوم لازم (مثل فقه، اصول فقه، علم الحدیث و…) می‌تواند با استفاده از آن‌ها احکام شرعی فرعی را بدست آورد.[۸]
از دیدگاه فقهای شیعه، این منابع در اصل دو عددند و عبارت اند از نقل و عقل ما به‌طور سنتی و برای مقایسه پذیرتر شدن با سایر مذاهب اسلامی به صورت چهار دسته شمرده شده‌اند: کتاب، سنت، عقل و اجماع.[۴]
فقهای مذاهب اهل سنت، (از جمله حنفیان)، قیاس و استحسان را نیز از جمله منابع استنباط دانسته‌اند (اما عقل را از جمله منابع فقه محسوب نکرده‌اند).[نیازمند منبع]

احکام فقهی
در فقه به هر عمل اختیاری که انسان می‌تواند انجام دهد، یک حکم فقهی را نسبت می‌دهند.[۹] روش تقسیم احکام فقهی از این قرار است:

  • جائز: کارهایی که یک مسلمان اجازه دارد انجام دهد که خود سه دسته‌اند:
  • مباح: انجام دادن و انجام ندادن آن کار از نظر دین مانعی ندارد.
  • مکروه: ترک کردن آن کار بهتر است ولی انجام دادن آن نیز مجاز است.
  • مستحب: انجام دادن آن کار بهتر است اما انجام ندادن آن هم اشکال شرعی ندارد.
  • واجب: باید آن کار انجام شود و ترک آن شرعاً گـ ـناه است و مجاز نیست.
  • غیر جائز: که حرام نامیده می‌شود: نباید آن کار انجام شود.[۱۰]
بنابر این یک فقیه علاوه بر بدست آوردن روش انجام مناسک شرعی از منابع فقه، باید حکم هر کاری را نیز مشخص کند. اما اگر بعد از آنکه در منابع فقهی جستجوی لازم را انجام داد در حرام بودن چیزی شک کرد، با برقراری شرایط اصل برائت اعلام می‌شود که مسلمانان می‌توانند آن کار را انجام دهند.[۱۱]

تاریخ فقه
در سال‌های نخستین ظهور اسلام، علم فقه معنای مصطلح فعلی را که در کنار سایر علوم حکمت و تفسیر و کلام قرار می‌گیرد نداشته‌است. [نیازمند منبع]
قرآن مؤمنان را دعوت می‌کند تا به مراکز فرهنگی وارد شوند تا در اصول و فروع دین فقیه شوند.[۱۲] این فقاهت شامل عقاید و اخلاق و حقوق بوده‌است.[۱۳]
از آنجا که اهل سنت باب تفقه را بر روی خود بستند، تاریخ فقه را در نزد آن‌ها باید از زاویه‌ای دیگر نگریست. اما در بین شیعیان فقه ادامه یافت، لذا می‌توان دوره‌های فقه را درعناوین زیر خلاصه کرد:

  • دوره اول: اختصاص به شیوه نقل عین روایات با ذکر اسناد دارد. این شیوه که از آن به «فقه مستند» نیز یاد می‌شود، حتی در زمان حضور امامان شیعه نیز وجود داشت. اما از نظر گستردگی، روش جمع‌آوری و تنظیم آنها، در مقایسه با کتب فقهی بعد از غیبت، در سطحی بسیار پایین و محدود قرار داشت: شیوه بیان فقه در قالب الفاظ روایات و با ذکر اسناد، تا زمان نگارش کتاب کافی معمول بوده و از آن زمان به بعد به ندرت در آثار فقهاء به چشم می‌خورد؛ بنابراین چهره معروف این شیوه، شیخ کلینی است.
  • دوره دوم: شیوه بیان احکام با عبارات خود احادیث و با حذف اسناد بوده‌است. این شیوه از اوایل قرن چهارم هجری و در عصر شیخ کلینی پدید آمد. علی بن بابویه پدرشیخ صدوق و صاحب کتاب شرایع از اولین کوشندگان در این زمینه محسوب می‌شود. او نخستین بار کتاب فقهی مجرد از سند روایت و مانند اثر مخصوص به مؤلف و نشان دهنده فتوی و نظر مؤلف را تألیف کرد. شیخ صدوق، ابن ابی عقیل، ابن جنید، شیخ مفید، سید مرتضی، سلار، ابوالصلاح حلبی و ابن براج از دیگر فقهایی هستند که در این دوره می‌زیسته‌اند.
  • دوره سوم: اختصاص به شیوه بیان احکام در قالب عباراتی شخصی خود مجتهد دارد. این شیوه که به «فقه مستنبط» نیز خوانده می‌شود، توسط محمد بن حسن بن علی الطوسی معروف به شیخ طوسی بنیان نهاده شد، او با نگارش کتاب المبسوط شیوه جدیدی را در تبیین و تدوین مسائل فقهی بوجود آورد و برخلاف گذشتگان که فتاوی خود را درقالب الفاظ احادیث (با ذکر یا حذف سند) بیان می‌کردند، با عبارات خودش به ایراد فتوی پرداخت و شیوه نقل فتوی به دور از جمود بر الفاظ روایت و با عبارات شخصی مجتهد را درتدوین کتب فقهی تأسیس کرد. این شیوه راهگشای چگونگی تألیف کتب فقهی بعد از شیخ گشت که تا به امروز نیز ادامه دارد.
  • دوره‌های جدید فقهی که در آن نقش اجتهاد پر رنگ تر شد و تکیه فقها بر تعقل بیشتر. اما بعد از مدتی هم‌زمان با افول عقل‌گرایی در غرب جریانی در بین شیعیان نفوذ کردند که عقل را بر زمین گذاشتند. تا آنکه شیخ انصاری بار دیگر موفق شد تعقل را با صحنه برگرداند و عصر طلائی اجتهاد را آغاز کرد.[۱۴]
ساختار کتاب‌های فقهی
ساختار کتاب‌های فقهی بطور معمول به دو قسمت اصلی تقسیم شده‌است:[۱۵][۱۶][۱۷]

  • عبادات
  • معاملات (عام)
سپس هر کدام از این دو قسمت اصلی به چندین بخش که معمولاً آن را باب یا کتاب می‌نامند تقسیم می‌شود. مثلاً باب‌القضاء زیر مجموعه‌ای از معاملات (عام) است که در آن به احکام قضاوت پرداخته می‌شود. باب‌های اصلی کتب فقه از این قرار اند:

  • کتاب التقلید: احکام دسترسی به حکم شرعی.
  • کتاب الطهاره: احکام پاک نمودن.
  • کتاب الصلاة: احکام نماز.
  • کتاب الصوم: احکام روزه.
  • کتاب الزکاة: احکام زکات (نوعی مالیات که باید صرف هزینه‌های جامعه اسلامی شود).
  • کتاب الخمس: احکام خمس (نوعی مالیات که صرف گسترش اسلام می‌شود. این مسئله مخصوص شیعیان است)
  • کتاب الحج:احکام حج.
  • کتاب المتاجر: احکام داد و ستد.
  • کتاب الاجارة: احکام اجاره.
  • کتاب المضاربه: احکام مضاربه (نوعی سرمایه‌گذاری).
  • کتاب المزارعة: احکام سرمایه‌گذاری در کشاورزی.
  • کتاب المساقاة: احکام سرمایه‌گذاری در آبیاری.
  • کتاب الضمان: احکام آنچه انسان ضامن انجام آن می‌شود.
  • کتاب الحوالة.
  • کتاب النکاح: احکام ازدواج، محرم شدن.
  • کتاب الوصیة: احکام وصیت کردن.
  • کتاب القضاء: احکام داوری و قضاوت بین مردم که اکنون به آن دانش حقوق می‌گویند.
  • کتاب النذر: احکام نذر کردن.
  • کتاب الجهاد: احکام دفاع مظلومان و سرزمین‌های مسلمان نشین.
  • کتاب الامر بالعروف و النهی عن المنکر: احکام دعوت به اعمال نیک و دوری از بدی‌ها = امر به معروف و نهی از منکر.[۱۸][۱۹]
آمار تعداد فقها و تالیفات فقهی آنان براساس قرن
قرن تعداد فقها تعدادکتب فقهی شناخته شده
قرن چهارم 1 1
قرن پنجم 9 41
قرن ششم 7 9
قرن هفتم 6 19
قرن هشتم 7 53
قرن نهم 10 49
قرن دهم 14 124
قرن یازدهم 44 162
قرن دوازدهم 43 243
قرن سیزدهم 37 199
قرن چهاردهم 41 150
سبک‌های فقهی شیعه
  • فقه اَخباری.
  • فقه سنّتی: در فقه سنتی، پایه اصول استنباط فقهی، قرآن و سنت و اجماع و عقل می‌باشد.
  • فقه پویا.
  • فقه گویا: یک سبک فقهی است، در برابر فقه سنتی و فقه پویا که عامه علمای معاصر شیعی برمبنای آن‌ها فتوی می‌دهند، در این شیوه، صدور احکام بر پایه محوریت استنباط قرآن و سنت قطعیه که از عرضه احادیث بر قرآن بدست می‌آید بنیان نهاده شده‌است. بنیان‌گذار فقه گویا محمد صادقی تهرانی است که از مفسران قرآن و فقهای معاصر بوده‌است.[۲۰][۲۱]
مکاتب فقهی
در نزد اهل سنت که به بسته بودن باب اجتهاد معتقداند، مذاهب فقهی منحصر در چهار مذهب حنبلی و مالکی و حنفی و شافعی است و از این رو علم فقه در نزد اهل سنت عمدتاً به معنای آموزش و اشاعه مکتب فقهی این چهار پیشوای فقهی اهل سنت است. اما مکتب فقهی شیعه که به مذهب جعفری موسوم است، برای هر مجتهدی و در هر زمانی قدرت استنباط قائل است و در نتیجه معتقد است که باید هر مؤمن مکلف یا خود مجتهد باشد یا در فروع فقهی از یک مجتهد واجد شرایط پیروی و تقلید کند.[۲۲] اهل سنت تنها روایات موثقی را که از محمد رسیده، و حاکی از قول یا فعل اوست، به عنوان یکی از منابع استنباط قبول دارند، اما شیعیان در استنباط احکام، علاوه بر عقل، قرآن و سیره نبوی پیامبر بر روایاتی که از ائمه اطهار به‌طور قابل اعتماد رسیده باشد، نیز اتکا می‌کنند.[۲۳]

قواعد فقه (قواعد فقهیه)
قواعد فقه در واقع آن دسته از فرمول‌های کلی به‌شمار می‌روند که به وسیله آن می‌توان قوانین محدودتر را درک کرد و صرفاً به یک مورد خاص تعلق ندارند بلکه اساس فهم و درک بسیاری از قوانین قرار می‌گیرند.[۲۴] این قواعد از یک جهت، جزیی از مسائل فقه و از جهتی دیگر جزیی از مسائل دانش اصول به‌شمار می‌روند. برخلاف مسائل علم اصول که صرفاً واسطه‌ای برای کشف احکام هستند قواعد فقه نه تنها واسطه هستند بلکه خودشان احکام نیز به‌شمار می‌روند. مثلاً قاعده لاضرر و لا ضرار، یک حکم شرعی محسوب می‌شود. بر خلاف مسائل فقه، قواعد فقه اموری عام و شامل هستند نه این که خاص و موردی باشند.[۲۵] برخی از قواعد فقهی به این شرح‌اند:

  • قاعده ید
  • قاعده ضمان ید
  • قاعده استیمان
  • قاعده اتلاف
  • قاعده تسبیب
  • قاعده لاضرر
  • قاعده غرور
  • قاعده تلف مبیع قبل از قبض
  • قاعده صحت
  • قاعده احترام مال مردم
  • قاعده اقدام
  • قاعده سلطنت بر اموال
  • قاعده ملازمه اذن در شی با اذن در لوازم شی
  • قاعده احیای موات
  • قاعده حیازت
  • قاعده التحجیر یفید الاولویه
  • قاعده سبق
 
  • پیشنهادات
  • ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    عدالت
    جرم‌شناسی
    و کیفرشناسی

    180px-Pentonvilleiso19.jpg

    220px-HK_Central_Statue_Square_Legislative_Council_Building_n_Themis_s.jpg

    فرشته دادگری، با چشمانی بسته و ترازویی در دست
    عدالت را در فلسفه «هر چیز در جای خود» معنی کرده‌اند.[نیازمند منبع]


    پیرامون واژه
    عدالت در لغت معادل نظم و ادب است. در پارسی «داد» معادل عدل، و «دادمندی» یا «دادگری» معادل عدالت است. «دادگر» نیز معادل عادل می‌باشد. «دادگستر» نیز به معنای گسترندهٔ عدل است. از دیگر واژه‌های دارای ترکیب داد در پارسی، دادگاه، دادیار، دادستان، دادخواهی، داددهی، دادرسی، دادپرسی و غیره می‌باشند.[۱] واژهٔ «داد» برگرفته از «داتا» ی ایرانی باستان به معنای «قانون» است.[۲]

    عدالت اجتماعی
    عدالت اجتماعی یعنی طراحی و اجرای نظام حقوقی به گونه‌ای که هر کس به حق عقلانی‌اش برسد و در مقابل آن حقوق، وظایفی را انجام دهد یا مسئولیت و عواقب تخلف از آن را بپذیرد. با این حال در تعریف عدالت اجتماعی توافق محکمی وجود ندارد

    به قولی داد یا عدالت به عنوان مفهومی اجتماعی عبارت است از داوری بر پایه برابری. با این مفهوم داد در مقابل بیداد (بی عدالتی) که به معنی قضاوتی است که بی طرفانه صورت نگرفته باشد قرار دارد.همچنین بی عدالتی می تواند قانون باشد، قانونی که حقوق یک اقلیت قدرتمند را امتیاز بخشیده و بی طرفانه وضع نگردیده است.الگو:خودم

    دیگر حوزه‌ها
    عدالت در اصطلاح فقهی صفت کسی‌ست که گـ ـناه کبیره نکند و بر گـ ـناه صغیره اصرار نورزد. عدالت در اخلاق یونانی صفت کسی‌ست که هر سه صفت حکمت، شجاعت و عفّت را داشته باشد.
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    جرم‌شناسی

    جامعه‌شناسی
    180px-SNA_segment.png

    نمای کلی

    • نظریه‌ها
    • تاریخ
    • اثبات‌گرایی
    • پاداثبات‌گرایی
    • کارکردگرایی ساختاری
    • نظریۀ کشمکش
    • طیف میانه
    • ریاضیاتی
    • نظریه انتقادی
    • جامعه پذیری
    • ساختارگرایی
    • کنش‌گرایی
    روش‌های پژوهش اجتماعی
    • تطبیقی
    • کمی
    • کیفی
    • تاریخی
    • محاسباتی
    • مردم‌نگاری
    • تحلیل شبکه‌های اجتماعی

    • موضوع‌ها
    • زیرشاخه‌ها
    • طبقه اجتماعی
    • قشربندی
    • کج‌رفتاری
    • جمعیت‌شناسی
    • تحرک اجتماعی
    • دگرگونی اجتماعی
    • جنبش اجتماعی
    • شبکه اجتماعی
    • نظریه سازمانی
    • توسعه
    • فرهنگ
    • آموزش
    • اقتصادی
    • محیط‌زیست
    • خانواده
    • جنسیت
    • بهداشت
    • صنعتی
    • اینترنت
    • معرفت
    • حقوق
    • ادبیات
    • پزشکی
    • نظامی
    • سیـاس*ـی
    • نژادی و قومی
    • دین
    • شهری
    • روستایی
    • علم
    • امنیت
    • روان‌شناسی اجتماعی
    • تکنولوژی
    جامعه شناسان
    • آگوست کنت
    • امیل دورکیم
    • هربرت اسپنسر
    • الکسی دو توکویل
    • جورج هربرت مید
    • کارل مارکس
    • کارل مانهایم
    • ماکس وبر
    • گئورگ زیمل
    • ویلفردو پارتو
    • گئورگ لوکاچ
    • تالکوت پارسونز
    • رابرت مرتون
    • تئودور آدورنو
    • نوربرت الیاس
    • والتر بنیامین
    • ماکس هورکهایمر
    • یورگن هابرماس
    • رمون آرون
    • پیر بوردیو
    • میشل فوکو
    • ژان بودریار
    • ژرژ گورویچ
    • چارلز رایت میلز
    • امانوئل والرشتاین
    • آنتونی گیدنز
    فهرست
    • درگاه
    • جامعه‌شناسان
    • پروژه
    • ن
    • ب
    • و
    100px-P_Education.png

    بخشی از نوشتارها در مورد علم
    علوم طبیعی[نمایش]
    علوم اجتماعی و
    علوم انسانی[نمایش]
    علوم کاربردی[نمایش]
    علوم صوری[نمایش]
    عنوانهای مربوط[نمایش]
    • ن
    • ب
    • و
    جرم‌شناسی شاخه‌ای از علوم اجتماعی است که در آن، طبیعت، وسعت، علت و کنترل رفتار مجرمانه در فرد و جامعه، نهادهای کنترل‌کننده و سازمان‌های اصلاح‌کننده مورد بحث قرار می‌گیرند.[۱] جرم‌شناسی یک علم میان‌رشته‌ای در علوم رفتاری است و به خصوص توسط مطالعات جامعه‌شناسی (به خصوص جامعه‌شناسی انحراف)، مردم‌شناسی اجتماعی و روانشناسی و همچنین نوشتارهایی در حقوق تأمین می‌شود.

    اقسام جرم‌شناسی
    جرم‌شناسی مانند حقوق جزا به دو بخش عمده تقسیم می‌شود:

    1. جرم‌شناسی عمومی که به صورت کلی رفتار جنایی و ماهیت عمل ارتکابی را بررسی می‌کند.
    2. جرم‌شناسی اختصاصی که به بررسی اعمال جنایی خاص می‌پردازد.
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    کیفرشناسی

    کیفرشناسی عبارت است از مطالعه مجازات سالب حقوق، آزادی، اعدام و اقدامات تربیتی. به این ترتیب، علم اداره زندان‌ها در دل کیفرشناسی قرار می‌گیرد. پس کیفرشناسی بطور کلی و علم اداره زندان‌ها بطور خاص با جرم‌شناسی ارتباط نزدیک و تنگاتنگی دارند.
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    قانون‌گرایی
    قانون گرایی (به انگلیسی: Legal positivism)، مفهومی است که به اصالت قانون و اصول قضایی و حقوقی در روابط بین مردم و دولت و مابین مردم معتقد است.

    برطبق این عقیده، در عرصه سیاست جهانی و رفتار بین‌المللی، ملاک عملکرد دول شرایط اخلاقی و اجتماعی نیست، بلکه روابط حقوقی و شرایط تابعه آن معیار است.

    قانون گرایان بر این عقیده اند که دولت محصول قانون است و در مورد دولت، جامعه و کشور باید تنها صلاحیت حقوقی، قانونی و قضایی را در نظر آورد، هرچند با اخلاق و مذهب متغایر و متضاد باشد.

    این نظریه، از زمان امپراطوری روم مطرح گردیده است.
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    قانون طبیعی

    قانون طبیعی یا قانون طبیعت (به لاتین: lex naturalis) سامانه‌ای از قوانین است که طبیعی انگاشته می‌شوند و در نتیجه جهان‌گسترند.[۱]

    به‌طور کلاسیک، قانون طبیعی به استفاده از خرد برای تحلیل طبیعت آدمی (فردی و اجتماعی) و گرفتن قوانین الزام‌آور اخلاقی از آن‌ها اطلاق می‌شد. قانون طبیعی معمولاً در مقابل قانون مثبت یک حزب سیـاس*ـی، اجتماعی یا دولت‌ملت قرار می‌گیرد. از این جهت منتقد حقوق اثباتی در نظر گرفته شده‌است.[۲] از سوی دیگر، در نظریه حقوقی تفسیر حقوق اثباتی نیازمند ارجاع به قانون طبیعی است. در این درک از قانون طبیعی، قانون طبیعی می‌تواند برای انتقاد از تصمیمات قضایی در آنچه قانونی هست یا نه یا انتقاد از تفسیر خود قانون مورد استفاده قرار گیرد. برخی محققان قانون طبیعی را برابر عدالت طبیعی یا حقوق طبیعی دانسته‌اند، درحالیکه برخی دیگر میان قانون طبیعی و حقوق طبیعی تفاوت می‌گذارند.[۱][۳]

    با وجود اینکه قانون طبیعی معمولاً با کامن لا تلفیق شده‌است، ایندو متفاوتند زیرا قانون طبیعی این دیدگاه است که برخی حقوق و ارزش‌ها ذاتی‌اند یا به صورت جهان‌گستر به خاطر خرد آدمی یا طبیعت آدمی قابل شناختند. درحالیکه کامن لا یک سنت حقوقی است که در آن یک سری قوانین و ارزش‌ها به واسطه به رسمیت شناختن شدن قضایی شناخته شده‌اند. با این حال نظریه‌های قانون طبیعی تأثیر زیادی روی رشد کامن لا انگلیسی گذاشته‌اند، و در فلسفه کسانی چون تامس آکویناس، فرانسیسکو سوارز، ریچارد هوکر، تامس هابس، هوگو گروتیوس، ساموئل فون پوفندورف، جان لاک، فرانسیس هاتچسون، ژان ژاک بورلاماک و امریخ د واتل به چشم می‌خورند. به خاطر ارتباط قانون طبیعی با حقوق بشر، به عنوان بخشی در اعلامیه استقلال ایالات متحده آمریکا و قانون اساسی ایالات متحده آمریکا و همچنین اعلامیه حقوق انسان و شهروند ذکر شده‌است.
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    حاکمیت قانون
    حاکمیت قانون (به انگلیسی: Rule of Law) قاعده‌ای کلی در حقوق است که به موجب آن تصمیمات حکومتی بر اساس اصول شناخته‌شدهٔ حقوقی گرفته می‌شوند.

    دوران طولانی زندگی بشر همواره دستخوش تغییرات در گرایش به قانون بوده‌است. در برخی نظرات سیـاس*ـی حاکمان بالاتر از قانون قرار داشتند چنان‌که افلاطون برای مثال فلاسفه را در شهر فرضی خود بالاتر از قانون می‌دانست یا ژان بدن نه دقیقاً بلکه دربرداشت غالب چنین نظری داشت. اما دوران درازی از تاریخ بشریت، حاکمان و قانون در یک ردیف قرار داشتند ــ قانون به سادگی چیزی بود که حاکم می‌خواست. (این امر به مکتب اثباتی حقوق معروف است که برخی آغازگر آن را در دوران جدید هابز می‌دانند) لیکن در گرایش سوم و مدرن تر حاکم در بند قانون بود. نخستین گام در جهت فاصله گرفتن از استبداد حاکمان، نظر حاکمیت به وسیله قانون بود که مفهوم پایین‌تر بودن حاکم از قانون و الزام او برای حاکمیت از راه‌های قانونی را شامل می‌شد. حکومت‌های مردم سالار با ایجاد حاکمیت قانون، در این راه فراتر رفتند. هرچند هیچ جامعه‌ای بدون مشکل نیست، اما حاکمیت قانون از حقوق سیـاس*ـی، اجتماعی و اقتصادی حمایت می‌کند.

    نکته حایز اهمیت در اینجا منشأ قانون است. قانون، حسب گرایش‌ها مختلف منشأ گوناگون دارد. برای مثال چنان‌که بیان شد، طرفداران حقوق تحققی یا حقوق وضعی یا حقوق اثباتی بر آنند که قانون اراده حاکم است و چیزی والاتر از آن نیست. هر چه حاکم بخواهد قانون است و لازم‌الاجرا. اما طرفداران مکتب حقوق طبیعی بر آنند که برخی حقوق لاینفک برای انسان به واسطه انسان بودنش وجود دارد که بر تمامی حکام حاکم است و وظیفه اصلی حاکم کشف این مقررات و اجرای آن است. در دوران معاصر اثر این نظر را در ایجاد حقوق بشر جهانی می‌توان یافت یعنی حداقل قواعدی که انسان امروزی به واسطه بشر بودنش دارد مانند آن که شهروندان باید از بازداشت خودسرانه و تفتیش بی‌دلیل منازل یا مصادره اموالشان در امان باشند. شهروندان متهم به جنایت، سزاوار محاکمه سریع و علنی هستند و حق دارند که با شاکیانشان مخالفت یا از ایشان سؤال نمایند. اگر این افراد محکوم شوند، مجازات بی‌رحمانه و غیرمعمول برای آنان در نظر گرفته نمی‌شود. شهروندان را نمی‌توان به اجبار وادار به شهادت بر ضد خودشان نمود. این اصل، از شهروندان در برابر اعمال فشار، سوء استفاده یا شکنجه حمایت می‌کند و اقدام پلیس را به چنین رفتارهایی به شدت کاهش می‌دهد.

    به هر حال، حاکمیت قانون دارای یک معنای عام است و یک معنای خاص. در معنای عام، یعنی وجود نظم در کشور؛ به عبارت دیگر، وقتی افراد جامعه به گونه‌ای مشابه و با رعایت هنجارهای مشترک رفتار نمایند، به معنای آن است که قانون حاکم است. در معنای مضیق تر به معنای اجرای قوانین موضوعه و قوانینی که مجلس و مقامات صالح کشور وضع کرده‌اند، به نحوه درست و در راستای اجرای هدف آن قانون. در عمل، حاکمیت قانون بدان معنا است که هیچ فردی، چه رئیس جمهور و چه یک فرد عادی از قانون بالاتر نیست. حکومت‌های مردم سالار، قدرت را از طریق قانون به کار می‌بندند و خود ملزم به اطاعت از آن هستند. قوانین باید در جهت خواسته‌های مردم و نه هـ*ـوس شاهان، زورگویان، مقامات نظامی، رهبران مذهبی یا احزاب خود گماشته باشد. مردم در حکومت‌های مردم سالار مشتاق پیروی از قانون هستند، چرا که از قواعد و دستورها خودشان اطاعت می‌کنند. هنگامی که قانون توسط مردمی گذاشته می‌شود که باید از آن اطاعت کنند به نطر می‌رسد عدالت به بهترین نحو ممکن برقرار می‌شود. میزان آزادی یک جامعه را می‌توان با درصد جمعیتی که زیر حاکمیت قانون هستند، سنجید. برای مثال در انگلستان حتی ملکه نیز خود را فرا تر از قانون نمی‌بیند و برای به کرسی نشاندن حرف خود به دنبال راهکارهای قانونی می‌گردد. برای حاکمیت قانون، یک دستگاه قدرتمند و مستقل قضایی لازم است که دارای اختیار، اقتدار، دارایی و اعتبار لازم جهت زیر سؤال بردن مقامات حکومتی و حتی سران عالی رتبه در برابر قوانین و دستورها مملکتی باشد. (لذا اهمیت تفکیک قوا که یادگار برجسته منتسکیو می‌باشد در این جا مشخص می‌شود) از این رو قضات باید بسیار تعلیم دیده، متبحر، مستقل و بی‌طرف و البته هنرمندانی ماهر باشند. هنر قاضی در نحوه تفسیر درست قوانین و اجرای مناسب آن نمایان خواهد شد. البته آنان برای انجام وظیفه ضروری شان در نظام قانونی و قضایی باید به اصول مردم سالاری پایبند باشند. قوانین حکومت مردم سالار ممکن است سرچشمه‌های گوناگونی از قبیل: قانون‌های اساسی مکتوب، مصوبات و قواعد، تعالیم مذهبی و اخلاقی و آداب و رسوم فرهنگی داشته باشند. قوانین، بدون در نظر گرفتن منشأ هایشان باید برای حفاظت از حقوق و آزادی‌های مردم پیش بینی‌های لازم را به عمل آورند: از آن جا که شرط قانون، حمایت یکسان از همگان است، نمی‌تواند تنها برای یک فرد یا گروه قابل اجرا باشد. کتاب حاکمیت قانون توسط نشر مخاطب در سال ۱۳۹۵ منتشر شد. این کتاب توسط برایان زد تاماناها تألیف شده‌است و دکتر سید روح اله قاسم‌زاده و همکاران آن را از انگلیسی به قارسی ترجمه نموده‌اند. دکتر برایان زد تاماناها - استاد دانشگاه واشینگتن دی. سی- نیز دیباچه ایی بر این ترجمه نوشته است.
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    جامعه‌شناسی حقوق
    جامعه‌شناسی
    180px-SNA_segment.png

    نمای کلی

    • نظریه‌ها
    • تاریخ
    • اثبات‌گرایی
    • پاداثبات‌گرایی
    • کارکردگرایی ساختاری
    • نظریۀ کشمکش
    • طیف میانه
    • ریاضیاتی
    • نظریه انتقادی
    • جامعه پذیری
    • ساختارگرایی
    • کنش‌گرایی
    روش‌های پژوهش اجتماعی
    • تطبیقی
    • کمی
    • کیفی
    • تاریخی
    • محاسباتی
    • مردم‌نگاری
    • تحلیل شبکه‌های اجتماعی

    • موضوع‌ها
    • زیرشاخه‌ها
    • طبقه اجتماعی
    • قشربندی
    • کج‌رفتاری
    • جمعیت‌شناسی
    • تحرک اجتماعی
    • دگرگونی اجتماعی
    • جنبش اجتماعی
    • شبکه اجتماعی
    • جرم‌شناسی
    • نظریه سازمانی
    • توسعه
    • فرهنگ
    • آموزش
    • اقتصادی
    • محیط‌زیست
    • خانواده
    • جنسیت
    • بهداشت
    • صنعتی
    • اینترنت
    • معرفت
    • ادبیات
    • پزشکی
    • نظامی
    • سیـاس*ـی
    • نژادی و قومی
    • دین
    • شهری
    • روستایی
    • علم
    • امنیت
    • روان‌شناسی اجتماعی
    • تکنولوژی
    جامعه شناسان
    • آگوست کنت
    • امیل دورکیم
    • هربرت اسپنسر
    • الکسی دو توکویل
    • جورج هربرت مید
    • کارل مارکس
    • کارل مانهایم
    • ماکس وبر
    • گئورگ زیمل
    • ویلفردو پارتو
    • گئورگ لوکاچ
    • تالکوت پارسونز
    • رابرت مرتون
    • تئودور آدورنو
    • نوربرت الیاس
    • والتر بنیامین
    • ماکس هورکهایمر
    • یورگن هابرماس
    • رمون آرون
    • پیر بوردیو
    • میشل فوکو
    • ژان بودریار
    • ژرژ گورویچ
    • چارلز رایت میلز
    • امانوئل والرشتاین
    • آنتونی گیدنز

    جامعه‌شناسی حقوق به زیررشته‌ای علمی از جامعه‌شناسی یا رویکردی میان‌رشته‌ای برای بررسی قواعد حقوقی اشاره دارد. در جامعه‌شناسی حقوق، قواعد حقوقی نیز همچون دیگر پدیده‌های اجتماعی مانند زبان، هنر و اندیشه معلول فشارهای اجتماعی و پاسخگوی نیازهای جامعه فرض می‌شوند.

    در جامعه‌شناسی حقوق به‌ویژه به منابع غیررسمی و نامحسوس حقوق توجه می‌شود و بر این نکته تأکید می‌شود که اکتفا به نظریهٔ حقوقی محض نمی‌تواند بیانگر نقش واقعیت‌های حقوقی در تنظیم روابط اجتماعی باشد. این وضعیت به ویژه در جوامعی برجسته می‌شود که قواعد و نهادهای قانونی رسمی نقشی فرعی و ناچیز را در حیات اجتماعی و تنظیم روابط اجتماعی بازی می‌کنند. از مثال‌های مهم این وضعیت یکی کشورهای مبتنی بر حقوق اسلامی است که در آن‌ها حقوق ارزش بسیار والایی دارد ولی در بیشتر موارد آرمانی دست‌نیافتنی است. مثال دیگر جوامعی هستند که برعکس حقوق را تحقیر کرده و توسل به قوانین و نهادهای حقوقی را ناپسند می‌شمارند؛ همچون جوامع خاور دور یا جوامعی که در آن‌ها مقام‌های مذهبی و اجتماعی و سیـاس*ـی بسیار نیرومند حقوق رسمی را زیر سایه خود قرار می‌دهند.
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    حقوق تطبیقی

    حقوق تطبیقی فعالیت علمی است که موضوع آن حقوق (به‌طور کلی یا بخشی از آن) و فرایند آن مقایسه و تطبیق است. برای مقایسه و تطبیق به حقوق خارجی نیاز است تا بتوان حقوق ملی را با آن مقایسه کرد و تطبیق داد. این مقایسه ممکن است نسبت به بخشی از حقوق انجام شود مثل مسئولیت مطلق در حقوق ایران و انگلستان. در حقوق تطبیقی مشابهات‌ها و تفاوت‌ها مورد تجزیه و تحلیل قرار می‌گیرد و دلایل آن بررسی می‌شود و قوت و ضعف قوانین مورد مقایسه، ارزیابی می‌گردد.


    تاریخچه
    135px-Solon.jpg

    سولون
    مانند بیشتر علوم، تاریخچه این رشته نیز به یونان باستان بازمی‌گردد. در شهر آتن، فردی به نام سولون، قوانین آتن را بر اساس پژوهش و مطالعهٔ قانون‌های اساسی دیگر کشورها مطالعه می‌کند. همچنین برای تدوین و تنظیم کتاب سیاست ارسطو شاهد مطالعات تطبیقی هستیم.[۳] در روم باستان در دوره پادشاهی روم، سکستوس پمپونیوس حقوقدان رومی قوانین پادشاهی را جمع‌آوری می‌کند و این اثر به عنوان منبع اصلی اطلاعات از تاریخ حقوق روم مورد استفاده قرار می‌گیرد.[۴]در دوران جمهوری، ده نفر از کمیسرهای مجلس سنا در روم برای تنظیم قوانین جدید به شهر آتن اعزام می‌شوند تا قوانین سولون را مطالعه کنند. سرانجام توسط مجلس نجیب‌زادگان، دوازده لوح قانونی در سال ۴۵۱ قبل از میلاد انتخاب و قوانین آن به تصویب می‌رسد. بر اساس دوازده لوح قانونی حقوق طبقه پاتریسین در مقابل پلب‌ها یا افراد غیر بومی روم باستان به رسمیت شناخته می‌شود و نیز اعتبار بردگی برای قرض‌های پرداخت نشده و نیز دخالت عرف دینی در موارد مدنی از جمله موارد این الواح بوده‌اند.[۵]بر این اساس حقوق بر طبق تفاوت انسان‌ها به بومی و غیر بومی، به دو دسته حقوق شهروندان و حقوق خارجیان تقسیم شد که مبنای آن حقوق تطبیقی است.

    حقوق تطبیقی در شیعه
    در مذهب شیعه نیز مطالعات تطبیقی صورت گرفته‌است. کتاب مهم شیخ طوسی مشهور به شیخ طائفه به نام «مسائل الخلاف»» کتابی است که فقه شیعه را با فقه مذاهب چهارگانه مورد مقایسه قرار داده‌است.[۶]علامه حلی نیز با نگاشتن کتابی به نام «مختلف الشیعه» کتابی در مورد مطالعات تطبیقی فقهی حقوقی نگاشته‌است.

    زایش حقوق تطبیقی
    با مطرح شدن مسئله تدوین قوانین(کدیفیکاسیون)، حقوق تطبیقی اهمیت بسیاری در قرن نوزدهم میلادی پیدا می‌کند. در سال ۱۹۰۰ اولین کنگره حقوق تطبیقی در شهر پاریس شکل گرفت. بدین ترتیب سال ۱۹۰۰ میلادی را سال تولد حقوق تطبیقی نامیده‌اند. پیشینه این رسته به شیوه امروزی اش به قرن هجدهم میلادی بازمی‌گردد و عمومأ مونتسکیو را به عنوان کاشف آن می‌دانند.[نیازمند منبع] هدف این شاخه از حقوق را می‌توان در سه بخش زیر خلاصه کرد:

    1. کامل کردن نظام‌های حقوقی در عمل
    2. کسب اطلاعات بیشتر از نظام‌های حقوقی در عمل
    3. در صورت امکان، کمک به واحد کردن نظام‌های حقوقی در مقیاس‌های بزرگتر و کوچکتر
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    حقوق بنیادی

    حقوق بنیادی عموماً مجموعه حفاظت‌های حقوقی در چارچوب یک نظام حقوقی است که در چنین نظامی خود بر پایهٔ همان مجموعهٔ حق ابتدایی، بنیادی، یاحقوق طبیعی تخطی ناپذیر است. بدین ترتیب چنین حقوقی بدون ملاحظه یا هزینه‌ای متعلق به همهٔ انسان تحت چنان حوزه قضایی است. مفهوم حقوق بشر بیشتر به این دلیل که افراد دارای چنین حقوق «بنیادی» هستند، که ورای همهٔ حوزه‌های قضایی هستند، ترویج شده‌است ولی نوعاً در نظامات حقوقی متفاوت به شیوه‌های متفاوت و با تأکید متفاوت اعمال می‌شود.

    فهرست حقوق مهم
    برخی حقوقی که به‌طور جهانی بنیادی تلقی می‌شوند، یعنی در سازمان ملل متحد اعلامیه جهانی حقوق بشر، . میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیـاس*ـی سازمان ملل، یا. میثاق بین‌المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی سازمان ملل گنجانده شده اند، عبارتند از:

    • حق تعیین سرنوشت[۱]
    • حق آزادی[۲]
    • حق رویه قضایی عادلانه[۲]
    • حق آزادی حرکت[۳]
    • حق آزادی اندیشه[۴]
    • حق آزادی ادیان[۴]
    • حق آزادی بیان[۵]
    • حق آزادی اجتماع[۶]
    • حق آزادی انجمن[۷]
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا