لطفا رمانی معرفی می کنید که مرده اول زنشو دوست نداشته باشه ولی اخرش عاشق زنش بشه
لبخند بی نهایت تقریبا همین جوری
نازک ترین حریر نوازش
اگرم خودت چیزی سراغ داری به منم بگو
قرار نبود
رمان های شاه شطرنج، زهر تاوان ، تب داغ گـ ـناه که دو تا جلد داره
انتخاب دوم ، اگر چه اجبار بود ، تاوان گـ ـناه خواهرم ، سر اغاز یک فرجام که تقریبا اینجوریه یعنی شوهره ولش می کنه میره خارج درس میخونه وقتی برمی گرده میگه من دوست داشتم ولی مجبور شدم برم