بسیاری از کسانی که در زمینه علوم کامپیوتری صاحب نظر هستند بر این باورند که فراگیری یک زبان برنامه نویسی تا حد بسیار زیادی شبیه به یادگیری زبانی همچون زبانهای فارسی، عربی، انگلیسی و … است. تحقیقاتی که در زمینه فعالیت مغزی بشر از طریق ام آر آی صورت گرفته نیز شاهد این ادعا است که ارتباطی مابین یک زبان زنده دنیا و زبانهای برنامه نویسی وجود دارد چرا که وقتی فردی در دستگاه ام آر آی قرار گرفته و از وی خواسته شد تا کاری را انجام دهد، دانشمندان مشاهده کردند که بخشهای از مغز وی اکسیژن بیشتری استفاده کردند که این مسأله نشانگر آن است که بخشهای فوق الذکر مرتبط با کاری هستند که فرد مورد آزمایش انجام داده بود. این تحقیق نشان داد که مغز بشر در ارتباط با زبانهای برنامه نویسی نیز عملکردی به همان شیوه ای خواهد داشت که در ارتباط با موسیقی، صحبت کردن، حل مسئله، حفظ کردن چیزی، تکرار کاری، استدلال کردن و … دارا است.
واژگان هم آوا مثل میز، چیز، ریز و سایر واژگان هم آوا با این سه واژه، مغز را همانطور دیگر فرایندهای ذهنی میکنند که کد زیر درگیر می سازد:
while (x > 1) { result = result * x; x--; }
اتفاق جالبتر اینکه تحقیقات ثابت کردهاند همانطور که ما ماهیچه های خود را تمرین می دهیم، میتوانیم مغز خود را نیز تمرین دهیم. صحبت کردن و برنامه نویسی، هر دو بخش واحدی از مغز را درگیر میکنند لذا این احتمال وجود دارد که برنامه نویسی منجر به بهبود عملکرد افراد در صحبت کردن شود. با این تفاسیر، میتوان نتیجه گرفت که فراگیری برنامه نویسی میتواند منجر به بهبود سایر مهارت های فردی گردد. برای روشن شدن این مسئله، به ذکر مثالهای زیر اکتفا می کنیم: اگر از علاقمندان به سینِما باشید، به طور حتم فیلم «درباره الی» را دیده اید. در بخشی از این فیلم، هنرپیشه ها به ترتیب میآیند و شروع به پانتومیم بازی میکنند تا سایر افراد در اتاق حدس بزنند که وی چه چیزی را مد نظر دارد. مغز مخاطبین با نگاه کردن با ژستهایی که فرد میگیرد فرایند هایی را انجام میدهد زیرا می بایست مفهوم ژستهایی فرد مقابل را بیابد. زمانی که ما دستوری مثل public static void main در زبان برنامه نویسی جاوا را می بینیم، مغز ما دقیقاً همان کاری را میکند که در حین مواجهه با پانتومیم انجام می دهد. به عبارت دیگر، ما می بایست از روی کلید واژگان حدس بزنیم که مثلاً با متدی از جنس پابلیک سروکار داریم که استاتیک است و غیره. خیلی از افراد هستند که در حین صحبت کردن، بیش از آنکه از کلمات برای انتقال مفاهیم استفاده کنند، از حرکات صورت، بدن و دستهای خود استفاده می کنند. به عبارت دیگر، به صورت کاملاً انتزاعی مفهومی را به طرف مقابل خود می فهمانند (مثلاً به نشانه تایید، سر خود را تکان میدهند و یا اگر میخواهند عصبانیت خود را نشان دهند، اخم می کنند). درواقع این افراد از مفهومی تحت عنوان Abstraction استفاده میکنند و این همان چیزی است که در بسیاری از زبانهای برنامه نویسی مورد استفاده قرار میگیرد (مثلاً در برنامه نویسی شیئ گرا، این اصطلاح حاکی از آن است که به جای نمایش کلیه خصوصیات یک شیئ صرفاً به ویژگیهای ضروری آن آبجکت اکتفا کنیم).
به طور خلاصه، برنامه نویسی راهی است که از آن طریق میتوان به صورت کاملاً منطقی به ارتباط با سایر افراد یا سایر برنامهها پرداخت. خیلیها بر این باورند که ارتباط کلامی بهترین راه ارتباط با سایر افراد جامعه است اما این در حالی است که ارتباط کلامی بدون زبان بدن و ژستهای مختلفی که میگیریم ارتباطی بی روح و بسیار ابتدایی خواهد بود (آدمی را تصور کنید که مثل مجسمه ایستاده و شروع به صحبت کردن می کند. مسلماً کمتر کسی با ایشان ارتباط برقرار خواهد ساخت). برنامه نویسی و ژست گرفتن زادگاه یکسانی در مغز انسان دارند. شاید روزی برسد که ما با ایما و اشاره های مختلف بتوانیم به جای کدزنی، برنامه نویسی کنیم! شرلوک هولمز کاراگاه معروفی بوده است چرا که همواره به دنبال یافتن مضنون بود.
این خصوصیت جستجو، استنتاج و نتیجهگیری جزو خصوصیاتی است که با برنامه نویسی وجه اشتراک بسیار زیادی دارا است. برنامه نویسی یا بهتر بگوییم تفکر کامپیوتری نیاز به تحلیل بسیار موشکافانه دادهها دارا است دقیقاً شبیه به همان کاری که شرلوک هولمز برای یافتن قاتل می کرد. تحقیقات روی بخشهایی از مغز که مسئول انجام کارهای منطقی هستند حاکی از آنند که مغز ما پر شده است از دستورات if X then Y دقیقاً مشابه به اتفاقاتی که در برنامه نویسی میافتد لذا جای هیچ گونه شگفتی نیست که بخش واحدی از مغز ما دیگر مسائل منطقی است که در زندگی روزمره ما میافتد و همچنین زمانی که قصد نوشتن یک الگوریتم در یکی از زبانهای برنامه نویسی می باشیم. در نتیجه اگر خیلی دوست دارید تا اصول منطق را در خود بهبود بخشید، یکی از راهها یادگیری یکی زبان برنامه نویسی است. تحقیقات ام آر آی مغز انسان نشان میدهد که نواختن موسیقی و برنامه نویسی به نوعی ماهیت یکسانی دارند. به عبارت دیگر، فکر کردن در مورد نواختن یک قطعه موسیقی بسیار شبیه به نوشتن چند خط کد است.
تحقیقات حاکی از آنند زمانی که ما قصد نواختن یک قطعه موسیقی داریم، ناحیه ای تحت عنوان Brodmann`s Area 40 که کمی بالای گوش قرار گرفته است فعال می شود. ۱۰ سال پس از این آزمایش، محققین از هفده برنامه نویس خواستند تا مادامیکه داخل دستگاه ام آر آی قرار دارند اقدام به تفسیر چند خط کد کنند و جالب است بدانید که نتایج از بسیاری جهات مشابه با نواختن موسیقی بود بهخصوص در ناحیه که در بالا بدان اشاره شد. فرایند حل مسأله کاری است که ما هر روزه با آن سر و کار داریم. از حساب کردن فاکتور خرید میوه گرفته تا محاسبه امور مالیاتی یک شرکت بزرگ. تمامی اینها به نوعی یک مسأله محسوب میشوند که فرد می بایست آنها را حل نماید. برنامه نویسی از این بعد هم شبیه به زندگی روزمره ما است چرا که در برنامه نویسی ما دائماً با مسائلی رو به روی میشویم که برای درست کار کردن برنامه، اپلیکیشن یا وب اپلیکیشن، می بایست پاسخی برای تمامی مسائل یافته شود.
بنی آدم اعضای یکدیگرند که در آفرینش ز یک گوهرند
در این مقاله اصلاً قصد نداریم در مورد انسانیت صحبت کنیم بلکه هدف ما نشان دادن ارتباط مابین قافیه و برنامه نویسی است. زمانی که ما شعری را میخوانیم که موزون است، ناحیه ۴۰ که در بخشهای قبلی به آن اشاره شد اکسیژن بیشتری مصرف میکند و این بدان معنا است که این ناحیه اصطلاحاً Active تر می شود. جالب اینکه وقتی ما کدهایی که تاحدودی موزون به نظر میرسند را مطالعه میکنیم نیز این بخش از مغز فعال تر می گردد. برای مثال کدهای زیر را مد نظر قرار دهید:
if (index1 != -1)
System.out.println("Substring is contained: " + key1);
else
System.out.println("Substring is not contained: " + key1);
بنابراین نیاز به توضیح ندارد که شعر، موسیقی و برنامه نویسی فرایندهای ذهنی مشابه ای را مطلبند. فکر کردن به این موضوع که یادگیری یک زبان برنامه نویسی میتواند جایگزین یک زبان خارجی مثل فرانسه، انگلیسی و یا آلمانی باشد موضوع جالبی به نظر میرسد و جالبتر اینکه تحقیقات هم گواه این مسأله هستند. دانشمندان و محققین بهخصوص آنهایی که در زمینه فرایند های مغزی تحقیق نموده اند به اثبات رسانده اند که فراگیری برنامه نویسی میتواند کمک به فراگیری سایر علوم و مهارت ها کند. زبانهای برنامه نویسی به منظور حل کردن مسائل مختلف، انجام یک کار و در کل برداشتن باری از روی دوش کاربران برنامههای مختلف ایجاد شده اند. بنابراین ما با یادگیری اصول کدنویسی، اگر هم علاقهای به برنامه نویس شدن نداشته باشیم، راه را برای یادگیری سایر مهارت ها باز خواهیم نمود. دانشگاه ام آی تی آمریکا زبانی تحت عنوان زبان برنامه نویسی اسکرچ را ابداع نموده است که از آن طریق بچههای ۷ سال به بالا میتوانند اصول برنامه نویسی را در محیط کاملاً گرافیکی و جذاب فرا گیرند اما نکته اینجا است که در دانشگاههای معتبر دنیا افراد بزرگسالی هم که با اصول برنامه نویسی آشنا نیستند را به سمت این زبان برنامه نویسی محبوب سوق می دهند. سکان آکادمی اولین ارائه دهنده آموزش زبان برنامه نویسی اسکرچ به صورت کاملاً رایگان و ویدیویی در ایران است.
واژگان هم آوا مثل میز، چیز، ریز و سایر واژگان هم آوا با این سه واژه، مغز را همانطور دیگر فرایندهای ذهنی میکنند که کد زیر درگیر می سازد:
while (x > 1) { result = result * x; x--; }
اتفاق جالبتر اینکه تحقیقات ثابت کردهاند همانطور که ما ماهیچه های خود را تمرین می دهیم، میتوانیم مغز خود را نیز تمرین دهیم. صحبت کردن و برنامه نویسی، هر دو بخش واحدی از مغز را درگیر میکنند لذا این احتمال وجود دارد که برنامه نویسی منجر به بهبود عملکرد افراد در صحبت کردن شود. با این تفاسیر، میتوان نتیجه گرفت که فراگیری برنامه نویسی میتواند منجر به بهبود سایر مهارت های فردی گردد. برای روشن شدن این مسئله، به ذکر مثالهای زیر اکتفا می کنیم: اگر از علاقمندان به سینِما باشید، به طور حتم فیلم «درباره الی» را دیده اید. در بخشی از این فیلم، هنرپیشه ها به ترتیب میآیند و شروع به پانتومیم بازی میکنند تا سایر افراد در اتاق حدس بزنند که وی چه چیزی را مد نظر دارد. مغز مخاطبین با نگاه کردن با ژستهایی که فرد میگیرد فرایند هایی را انجام میدهد زیرا می بایست مفهوم ژستهایی فرد مقابل را بیابد. زمانی که ما دستوری مثل public static void main در زبان برنامه نویسی جاوا را می بینیم، مغز ما دقیقاً همان کاری را میکند که در حین مواجهه با پانتومیم انجام می دهد. به عبارت دیگر، ما می بایست از روی کلید واژگان حدس بزنیم که مثلاً با متدی از جنس پابلیک سروکار داریم که استاتیک است و غیره. خیلی از افراد هستند که در حین صحبت کردن، بیش از آنکه از کلمات برای انتقال مفاهیم استفاده کنند، از حرکات صورت، بدن و دستهای خود استفاده می کنند. به عبارت دیگر، به صورت کاملاً انتزاعی مفهومی را به طرف مقابل خود می فهمانند (مثلاً به نشانه تایید، سر خود را تکان میدهند و یا اگر میخواهند عصبانیت خود را نشان دهند، اخم می کنند). درواقع این افراد از مفهومی تحت عنوان Abstraction استفاده میکنند و این همان چیزی است که در بسیاری از زبانهای برنامه نویسی مورد استفاده قرار میگیرد (مثلاً در برنامه نویسی شیئ گرا، این اصطلاح حاکی از آن است که به جای نمایش کلیه خصوصیات یک شیئ صرفاً به ویژگیهای ضروری آن آبجکت اکتفا کنیم).
به طور خلاصه، برنامه نویسی راهی است که از آن طریق میتوان به صورت کاملاً منطقی به ارتباط با سایر افراد یا سایر برنامهها پرداخت. خیلیها بر این باورند که ارتباط کلامی بهترین راه ارتباط با سایر افراد جامعه است اما این در حالی است که ارتباط کلامی بدون زبان بدن و ژستهای مختلفی که میگیریم ارتباطی بی روح و بسیار ابتدایی خواهد بود (آدمی را تصور کنید که مثل مجسمه ایستاده و شروع به صحبت کردن می کند. مسلماً کمتر کسی با ایشان ارتباط برقرار خواهد ساخت). برنامه نویسی و ژست گرفتن زادگاه یکسانی در مغز انسان دارند. شاید روزی برسد که ما با ایما و اشاره های مختلف بتوانیم به جای کدزنی، برنامه نویسی کنیم! شرلوک هولمز کاراگاه معروفی بوده است چرا که همواره به دنبال یافتن مضنون بود.
این خصوصیت جستجو، استنتاج و نتیجهگیری جزو خصوصیاتی است که با برنامه نویسی وجه اشتراک بسیار زیادی دارا است. برنامه نویسی یا بهتر بگوییم تفکر کامپیوتری نیاز به تحلیل بسیار موشکافانه دادهها دارا است دقیقاً شبیه به همان کاری که شرلوک هولمز برای یافتن قاتل می کرد. تحقیقات روی بخشهایی از مغز که مسئول انجام کارهای منطقی هستند حاکی از آنند که مغز ما پر شده است از دستورات if X then Y دقیقاً مشابه به اتفاقاتی که در برنامه نویسی میافتد لذا جای هیچ گونه شگفتی نیست که بخش واحدی از مغز ما دیگر مسائل منطقی است که در زندگی روزمره ما میافتد و همچنین زمانی که قصد نوشتن یک الگوریتم در یکی از زبانهای برنامه نویسی می باشیم. در نتیجه اگر خیلی دوست دارید تا اصول منطق را در خود بهبود بخشید، یکی از راهها یادگیری یکی زبان برنامه نویسی است. تحقیقات ام آر آی مغز انسان نشان میدهد که نواختن موسیقی و برنامه نویسی به نوعی ماهیت یکسانی دارند. به عبارت دیگر، فکر کردن در مورد نواختن یک قطعه موسیقی بسیار شبیه به نوشتن چند خط کد است.
تحقیقات حاکی از آنند زمانی که ما قصد نواختن یک قطعه موسیقی داریم، ناحیه ای تحت عنوان Brodmann`s Area 40 که کمی بالای گوش قرار گرفته است فعال می شود. ۱۰ سال پس از این آزمایش، محققین از هفده برنامه نویس خواستند تا مادامیکه داخل دستگاه ام آر آی قرار دارند اقدام به تفسیر چند خط کد کنند و جالب است بدانید که نتایج از بسیاری جهات مشابه با نواختن موسیقی بود بهخصوص در ناحیه که در بالا بدان اشاره شد. فرایند حل مسأله کاری است که ما هر روزه با آن سر و کار داریم. از حساب کردن فاکتور خرید میوه گرفته تا محاسبه امور مالیاتی یک شرکت بزرگ. تمامی اینها به نوعی یک مسأله محسوب میشوند که فرد می بایست آنها را حل نماید. برنامه نویسی از این بعد هم شبیه به زندگی روزمره ما است چرا که در برنامه نویسی ما دائماً با مسائلی رو به روی میشویم که برای درست کار کردن برنامه، اپلیکیشن یا وب اپلیکیشن، می بایست پاسخی برای تمامی مسائل یافته شود.
بنی آدم اعضای یکدیگرند که در آفرینش ز یک گوهرند
در این مقاله اصلاً قصد نداریم در مورد انسانیت صحبت کنیم بلکه هدف ما نشان دادن ارتباط مابین قافیه و برنامه نویسی است. زمانی که ما شعری را میخوانیم که موزون است، ناحیه ۴۰ که در بخشهای قبلی به آن اشاره شد اکسیژن بیشتری مصرف میکند و این بدان معنا است که این ناحیه اصطلاحاً Active تر می شود. جالب اینکه وقتی ما کدهایی که تاحدودی موزون به نظر میرسند را مطالعه میکنیم نیز این بخش از مغز فعال تر می گردد. برای مثال کدهای زیر را مد نظر قرار دهید:
if (index1 != -1)
System.out.println("Substring is contained: " + key1);
else
System.out.println("Substring is not contained: " + key1);
بنابراین نیاز به توضیح ندارد که شعر، موسیقی و برنامه نویسی فرایندهای ذهنی مشابه ای را مطلبند. فکر کردن به این موضوع که یادگیری یک زبان برنامه نویسی میتواند جایگزین یک زبان خارجی مثل فرانسه، انگلیسی و یا آلمانی باشد موضوع جالبی به نظر میرسد و جالبتر اینکه تحقیقات هم گواه این مسأله هستند. دانشمندان و محققین بهخصوص آنهایی که در زمینه فرایند های مغزی تحقیق نموده اند به اثبات رسانده اند که فراگیری برنامه نویسی میتواند کمک به فراگیری سایر علوم و مهارت ها کند. زبانهای برنامه نویسی به منظور حل کردن مسائل مختلف، انجام یک کار و در کل برداشتن باری از روی دوش کاربران برنامههای مختلف ایجاد شده اند. بنابراین ما با یادگیری اصول کدنویسی، اگر هم علاقهای به برنامه نویس شدن نداشته باشیم، راه را برای یادگیری سایر مهارت ها باز خواهیم نمود. دانشگاه ام آی تی آمریکا زبانی تحت عنوان زبان برنامه نویسی اسکرچ را ابداع نموده است که از آن طریق بچههای ۷ سال به بالا میتوانند اصول برنامه نویسی را در محیط کاملاً گرافیکی و جذاب فرا گیرند اما نکته اینجا است که در دانشگاههای معتبر دنیا افراد بزرگسالی هم که با اصول برنامه نویسی آشنا نیستند را به سمت این زبان برنامه نویسی محبوب سوق می دهند. سکان آکادمی اولین ارائه دهنده آموزش زبان برنامه نویسی اسکرچ به صورت کاملاً رایگان و ویدیویی در ایران است.