کشف الکترون
یک پرتو از الکترونها که به شکل دایره و به وسیلهٔ یک میدان مغناطیسی منحرف شدهاست.
، فیزیکدان آلمانی، رسانایی الکتریکی را در گازهای رقیق مطالعه نمود: در سال ۱۸۶۹ او تابشی را کشف کرد که از منتشر میشد و اندازهٔ آن با کاهش فشار گاز افزایش مییافت. در سال ۱۸۷۶، یک دانشمند آلمانی به نام ، نشان داد که پرتوهای این تابش سایه ایجاد میکنند و این پرتوها را نامید. در طول دههٔ ۱۸۷۰، یک شیمیدان و فیزیکدان انگلیسی به نام سر ، نخستین از نوع محفظه را ساخت. او سپس نشان داد که پرتوهای که در داخل لوله پدیدار میشوند، حامل انرژی هستند و از به سوی حرکت میکنند. علاوه بر این، او توانست با بهرهگیری از یک میدان مغناطیسی مسیر پرتوها را منحرف کند و بدین ترتیب نشان داد که این پرتوها بهگونهای رفتار میکنند که گویی بار منفی دارند. در سال ۱۸۷۹ او پیشنهاد داد که این ویژگیها را میتوان با آنچه که وی «مادهٔ پرتوزا» نامیدهبود، توضیح داد. پیشنهاد وی این بود که این حالت چهارمی از ماده است که شامل با بار منفی میشود که با سرعت بالا از کاتد تابیده میشوند.
یک فیزیکدان آلمانیالاصل انگلیسی به نام ، آزمایشها کروکس را گسترش داد و چند صفحه فلزی را همراستا با پرتوهای کاتدی درون محفظه خلاء قرار داد و بین صفحات، ایجاد نمود. میدان ایجادشده پرتوها را به سوی صفحهٔ با بار مثبت منحرف میکرد، که گواه دیگری بر منفی بودن بار الکتریکی این پرتوها بود. در سال ۱۸۹۰، شوستر، با اندازهگیری این انحراف به ازای یک معین، توانست اجزای تشکیلدهنده این پرتو را تخمین بزند. از آنجا که این نسبت بیش از هزار بار بزرگتر از آنچه انتظار میرفت بود، عدهٔ کمی به آن توجه کردند.
در سال ۱۸۹۲، پیشنهاد داد که جرم این ذرات (الکترونها) ممکن است ناشی از بار الکتریکی آنها باشد.
در سال ۱۸۹۶ یک فیزیکدان انگلیسی به نام با همکارانش به نامهای و ، آزمایشهایی را انجام دادند که نشان داد پرتوهای کاتدی، برخلاف آنچه پیشتر پنداشته میشد، موج، اتم و یا مولکول نیستند، بلکه از ذرات منحصربهفردی تشکیل شدهاند. تامسون تخمینهای خوبی از بار e و جرم m زد که نشان میداد، ذرات پرتو کاتدی، که او آنها را «کورپاسکل» مینامیدهبود، احتمالاً دارای جرمی برابر با حدود یکهزارم جرم سبکترین یون شناختهشده یعنی هیدروژن هستند. او نشان داد که نسبت بار به جرم آنها یعنی e/m به جنس کاتد بستگی ندارد. افزون بر این، او نشان داد که ذرات با بار منفی تولید شده به وسیلهٔ مواد رادیواکتیو، مواد حرارت دادهشده و مواد تحت تابش نورانی، یکسان هستند. نام الکترون دوباره برای این ذرات توسط یک فیزیکدان ایرلندی به نام پیشنهاد داده شد و از آن زمان تا کنون این نام مورد پذیرش جهانی قرار گرفتهاست.
رابرت میلیکان
در سال ۱۸۹۶ یک فیزیکدان فرانسوی به نام ، هنگام مطالعهٔ مواد معدنی دارای ویژگی ، کشف کرد که این مواد بدون نیاز به قرار گرفتن در معرض یک منبع انرژی خارجی، پرتو تابش میکنند. این مواد مورد علاقه فراوان دانشمندان از جمله فیزیکدان به نام قرارگرفت. او کشف کرد که این مواد، ذره تابش میکنند. او این ذرات را بر اساس توانایی نفوذشان در مواد، و نامید. در سال ۱۹۰۰ بکرل نشان داد که پرتوهای بتای تولید شده به وسیلهٔ توسط میدان الکتریکی منحرف میشوند و نسبت جرم به بار آنها با پرتوهای کاتدی یکسان است. این مشاهده، دیدگاه وجود الکترونها به عنوان جزئی از اتمها را تقویت کرد.
در سال ۱۹۰۹ بار الکترون با دقت بیشتری توسط دانشمندان آمریکایی به نامهای و بهوسیله آنها اندازهگیری شد که نتایج آن در سال ۱۹۱۱ منتشر نمود. در این آزمایش از یک میدان الکتریکی استفاده شده بود تا از سقوط قطرههای کوچک روغن بر اثر گرانش جلوگیری کنند. این وسیله میتوانست بار الکتریکی را برای تعداد کمی همچون ۱–۱۵۰ یون را با خطای کمتر از۰٫۳٪ اندازه بگیرد. پیش از این آزمایشهای مشابهی توسط گروه تامسون انجام شده بود، که در آنها از بخار قطرات ریز آب باردار که به وسیله تولید شده بودند، استفاده شده بود،و در سال ۱۹۱۱ نیز به طور جداگانه به همان نتیجهٔ میلیکان با استفاده از ریزذرات فلزات دست یافت، و نتایج آن را در سال ۱۹۱۳ منتشر کرد. هر چند که قطرههای روغن به دلیل سرعت تبخیر کمتر، از قطرههای آب پایدار تر و در نتیجه برای آزمایش دقیق در زمانهای طولانی مناسب تر بودند.
در اوایل قرن بیستم مشخص شد که در شرایط خاصی، یک ذرهٔ باردار متحرک با سرعت بالا در طول مسیر خود، باعث میعان بخار آب میشوند. در سال ۱۹۱۱ از این ویژگی برای طراحی خود استفاده کرد که امکان عکس گرفتن از مسیر ذرات باردار، مانند الکترونهای پرسرعت را فراهم نمود.
یک پرتو از الکترونها که به شکل دایره و به وسیلهٔ یک میدان مغناطیسی منحرف شدهاست.
، فیزیکدان آلمانی، رسانایی الکتریکی را در گازهای رقیق مطالعه نمود: در سال ۱۸۶۹ او تابشی را کشف کرد که از منتشر میشد و اندازهٔ آن با کاهش فشار گاز افزایش مییافت. در سال ۱۸۷۶، یک دانشمند آلمانی به نام ، نشان داد که پرتوهای این تابش سایه ایجاد میکنند و این پرتوها را نامید. در طول دههٔ ۱۸۷۰، یک شیمیدان و فیزیکدان انگلیسی به نام سر ، نخستین از نوع محفظه را ساخت. او سپس نشان داد که پرتوهای که در داخل لوله پدیدار میشوند، حامل انرژی هستند و از به سوی حرکت میکنند. علاوه بر این، او توانست با بهرهگیری از یک میدان مغناطیسی مسیر پرتوها را منحرف کند و بدین ترتیب نشان داد که این پرتوها بهگونهای رفتار میکنند که گویی بار منفی دارند. در سال ۱۸۷۹ او پیشنهاد داد که این ویژگیها را میتوان با آنچه که وی «مادهٔ پرتوزا» نامیدهبود، توضیح داد. پیشنهاد وی این بود که این حالت چهارمی از ماده است که شامل با بار منفی میشود که با سرعت بالا از کاتد تابیده میشوند.
یک فیزیکدان آلمانیالاصل انگلیسی به نام ، آزمایشها کروکس را گسترش داد و چند صفحه فلزی را همراستا با پرتوهای کاتدی درون محفظه خلاء قرار داد و بین صفحات، ایجاد نمود. میدان ایجادشده پرتوها را به سوی صفحهٔ با بار مثبت منحرف میکرد، که گواه دیگری بر منفی بودن بار الکتریکی این پرتوها بود. در سال ۱۸۹۰، شوستر، با اندازهگیری این انحراف به ازای یک معین، توانست اجزای تشکیلدهنده این پرتو را تخمین بزند. از آنجا که این نسبت بیش از هزار بار بزرگتر از آنچه انتظار میرفت بود، عدهٔ کمی به آن توجه کردند.
در سال ۱۸۹۲، پیشنهاد داد که جرم این ذرات (الکترونها) ممکن است ناشی از بار الکتریکی آنها باشد.
در سال ۱۸۹۶ یک فیزیکدان انگلیسی به نام با همکارانش به نامهای و ، آزمایشهایی را انجام دادند که نشان داد پرتوهای کاتدی، برخلاف آنچه پیشتر پنداشته میشد، موج، اتم و یا مولکول نیستند، بلکه از ذرات منحصربهفردی تشکیل شدهاند. تامسون تخمینهای خوبی از بار e و جرم m زد که نشان میداد، ذرات پرتو کاتدی، که او آنها را «کورپاسکل» مینامیدهبود، احتمالاً دارای جرمی برابر با حدود یکهزارم جرم سبکترین یون شناختهشده یعنی هیدروژن هستند. او نشان داد که نسبت بار به جرم آنها یعنی e/m به جنس کاتد بستگی ندارد. افزون بر این، او نشان داد که ذرات با بار منفی تولید شده به وسیلهٔ مواد رادیواکتیو، مواد حرارت دادهشده و مواد تحت تابش نورانی، یکسان هستند. نام الکترون دوباره برای این ذرات توسط یک فیزیکدان ایرلندی به نام پیشنهاد داده شد و از آن زمان تا کنون این نام مورد پذیرش جهانی قرار گرفتهاست.
رابرت میلیکان
در سال ۱۸۹۶ یک فیزیکدان فرانسوی به نام ، هنگام مطالعهٔ مواد معدنی دارای ویژگی ، کشف کرد که این مواد بدون نیاز به قرار گرفتن در معرض یک منبع انرژی خارجی، پرتو تابش میکنند. این مواد مورد علاقه فراوان دانشمندان از جمله فیزیکدان به نام قرارگرفت. او کشف کرد که این مواد، ذره تابش میکنند. او این ذرات را بر اساس توانایی نفوذشان در مواد، و نامید. در سال ۱۹۰۰ بکرل نشان داد که پرتوهای بتای تولید شده به وسیلهٔ توسط میدان الکتریکی منحرف میشوند و نسبت جرم به بار آنها با پرتوهای کاتدی یکسان است. این مشاهده، دیدگاه وجود الکترونها به عنوان جزئی از اتمها را تقویت کرد.
در سال ۱۹۰۹ بار الکترون با دقت بیشتری توسط دانشمندان آمریکایی به نامهای و بهوسیله آنها اندازهگیری شد که نتایج آن در سال ۱۹۱۱ منتشر نمود. در این آزمایش از یک میدان الکتریکی استفاده شده بود تا از سقوط قطرههای کوچک روغن بر اثر گرانش جلوگیری کنند. این وسیله میتوانست بار الکتریکی را برای تعداد کمی همچون ۱–۱۵۰ یون را با خطای کمتر از۰٫۳٪ اندازه بگیرد. پیش از این آزمایشهای مشابهی توسط گروه تامسون انجام شده بود، که در آنها از بخار قطرات ریز آب باردار که به وسیله تولید شده بودند، استفاده شده بود،و در سال ۱۹۱۱ نیز به طور جداگانه به همان نتیجهٔ میلیکان با استفاده از ریزذرات فلزات دست یافت، و نتایج آن را در سال ۱۹۱۳ منتشر کرد. هر چند که قطرههای روغن به دلیل سرعت تبخیر کمتر، از قطرههای آب پایدار تر و در نتیجه برای آزمایش دقیق در زمانهای طولانی مناسب تر بودند.
در اوایل قرن بیستم مشخص شد که در شرایط خاصی، یک ذرهٔ باردار متحرک با سرعت بالا در طول مسیر خود، باعث میعان بخار آب میشوند. در سال ۱۹۱۱ از این ویژگی برای طراحی خود استفاده کرد که امکان عکس گرفتن از مسیر ذرات باردار، مانند الکترونهای پرسرعت را فراهم نمود.