بیوگرافی خواننده ها یک روز زندگی حمید عسگری چگونه می گذرد؟

  • شروع کننده موضوع *فریال*
  • بازدیدها 363
  • پاسخ ها 0
  • تاریخ شروع

*فریال*

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
1970/01/01
ارسالی ها
7,020
امتیاز واکنش
7,770
امتیاز
465
محل سکونت
لارستان
حتما در زندگی تان با آدم هایی برخورد کرده اید که تک بعدی هستند و زندگی را تنها از یک زاویه می بینند و دوست دارند زندگی شان تنها روی یک مدار بچرخد. خب در این بین کسانی هم هستند که دو بعدی اند و می توانندبا خط کش، زندگی شان را به دو قسمت مساوی تقسیم کنند.

یکی از این افراد حمید عسگری است؛ کسی که معتقد است که زندگی اش به دو بخش موسیقی و فیلم تقسیم شده و از هر دو بخش به یک اندازه لـ*ـذت می برد، احتمالا به خاطر همین عشق و علاقه بود که تصمیم گرفت که بازیگر شود تا مبادا قسمت فیلم زندگی اش در مقابل موسیقی کم بیاورد. تماس های زیادی از سوی طرفداران او داشتیم مبنی بر گفتگو با این بازیگر و خواننده خوش صدا... با او پیرامون زندگی روزمره اش، شب بیداری ها، فیلم و کتاب های مورد علاقه اش حرف زدیم. با ما همراه شوید.

531677_496.jpg


شب برای ما جایگزین روز شده!


جنس زندگی اهالی موسیقی معمولا با عموم مردم متفاوت است، اکثر آنها شب ها بیدارند و صبح ها تا ظهر می خوابند، این موضوع باعث می شود که زندگی اکثر آنها، ریتمش از حالت عادی دور شود اما چاره ای نیست، چون کار موسیقی به شدت حسی است و برای خلق یک قطعه، هنرمند احتیاج پیدا می کند تا در سکوت و خلوت کار کند و در این شرایط شب با آن سکوت عمیقش بهترین زمان برای کار کردن آنها به حساب می آید؛ به همین خاطر بیشتر اهالی موسیقی شب ها را برای کار انتخاب می کنند و از آن جایی که هر انتخابی تاوانی دارد، تاوان این افراد هم این است که زندگی شان تاحدی از ریتم عادی دور شود.

یک روز زندگی من چطور می گذرد؟

خیلی ها از من می پرسند یک روز زندگی کاری من چطور می گذرد، واقعیت این است که ظهرها از خواب بیدار می شوم. پس از صرف ناهار، به تلفن هایم جواب می دهم و سپس به استودیو می روم و به قرارهای کاری ام می رسم و بعد هم پیگیر کار ساخت قطعاتم می شوم، اگر هم برنامه ای برای اجرای کنسرت داشته باشم به تمرین می پردازم. گاه پیش می آید تا صبح درگیر کارم و وقتی به خودم می آیم می بینم صدای جاروی رفتگر محل از کوچه می آید و یا بچه ها در حال مدرسه رفتن هستند، آنجاست که متوجه عمق فاصله سبک زندگی ام با آنها می شوم.

531678_880.jpg


دلم برای زندگی عادی تنگ می شود


وقتی کارهای اداری دارم یا بنا به دلیلی مجبور هستم صبح زودتر بیدار شوم، با خودم می گویم کاش من هم مثل بقیه می توانستم عادی زندگی کنم!! اما از طرف دیگر با خودم می گویم اگر سبک زندگی من به گونه ای دیگر بود، شاید نمی توانستم احساساتم را پرورش دهم و با جایگاه کنونی فاصله داشتم. به هر حال این شب بیداری ها باعث خلق ترانه و ملودی های من شده است.

با فیلم، خودم را شارژ می کنم

برای شارژشدن ذهنم، سمت تماشای فیلم می روم. باید اعتراف کنم که فردی کتاب خوان به آن مفهوم نیستم. متاسفانه فشردگی برنامه های کاری باعث می شود وقت چندانی برای مطالعه نداشته باشم. البته سعی می کنم از همین فرصت محدود هم به بهترین شکل ممکن استفاده کنم و در انتخاب کتاب ریسک نکنم و در این راه از دوستانی که اهل مطالعه هستند کمک بگیرم و به نوعی با توصیه آنها کتابی را بخوانم.

531682_901.jpg


«سینوهه» من را درگیر خودش کرد


بهترین کتابی که خواندم سینوهه بود، که اتفاقا کتاب قطوری بود و با این که علاقه چندانی به مطالعه کتاب های قطور ندارم، اما آن را باعشق و علاقه خاصی خواندم. این کتاب پنجره جدیدی را به روی من باز کرد، هرچند که این کتاب را ده سال قبل خواندم، در طول این ده سال کتاب های زیادی را خواندم، اما هیچ کدام به اندازه «سینوهه، پزشک فرعون» بر من تاثیر نگذاشت و من را درگیر خودش نکرد. یکی از مهم ترین ویژگی های هنر این است که باید فرد را درگیر خودش کند و خب این اتفاق در من با سینوهه رخ داد.

زندگی دو بخشی من

زندگی من به دو بخش «موسیقی» و تماشای «فیلم» تقسیم می شود، به همین خاطر همیشه برای تماشای فیلم برنامه ریزی منظم و آرشیو نسبتا کاملی از فیلم های مطرح روز جهان دارم. برای تماشای فیلم معمولا به نام کارگردان ها نگاه می کنم؛ بعضی از آن ها نظیر «اسکورسیزی» در طول این سال ها اعتماد من را به خودش جلب کرده و به همین خاطر با خیال راحت آثارش را دنبال می کنم. البته بازیگرهایی مثل «تام هنکس» هم هستند که بازی و انتخاب کم نظیری دارند و در هر کاری که بازی می کنند می درخشند.

اکثر فیلم هایی که او بازی کرده شاهکار است، او اسطوره سینمایی من است. فردی که از دیدگاه هنری اش واقعا لـ*ـذت می برم و از تماشای چندباره آثارش سیر نمی شوم. فکر می کنم تماشای یک فیلم خوب کمتر از خواندن یک کتاب خوب نیست، مثلا کسی که فیلم «فارست گامپ» را ببیند قطعا به اندازه خواندن یک کتاب خوب برایش مفید است و از آن لـ*ـذت می برد.

531679_141.jpg


بازی در دو فیلم سینمایی


بعد از بازی در دو فیلم سینمایی «عشق شانس تصادف» و «دو دوست» بعضی ها به من می گویند به بازیگری عادت کرده ای؟ واقعیت این است که با دو فیلم که نمی توان به بازیگری عادت کرد... چرا که بازیگری دنیای بسیار بزرگی دارد و شما برای مهارت پیدا کردن در آن، باید راهی طولانی را طی کنید، آن هم برای من که تا به امروز تمرکزم در حوزه موسیقی بوده است و اشرافی به حوزه بازیگری نداشتم، اما حب از زمانی که وارد عرصه سینما شدم، سعی کردم همه تلاشم را به کار ببندم تا کار خوبی را در این حوزه ارائه بدهم.

وقتی وارد عرصه بازیگری شدم، می دانستم که کار سختی را در پیش دارم. من در عرصه موسیقی به جایگاه تثبیت شده ای رسیده بودم، به همین خاطر، ورود به دنیای بازیگری، ریسک های زیادی را برایم به دنبال داشت... چرا که اگر در این حیطه موفق عمل نمی کردم، ممکن بود تاثیر منفی روی خوانندگی ام می گذاشت.

به همین خاطر، تصمیم گرفتم در این راه، دست به انتخاب آگاهانه و درست بزنم. پیش از حضور در این دو فیلم، پیشنهادهای زیادی را برای بازیگری داشتم، اما هیچ کدام از این آثار، من را برای حضور در آن اثر مجاب نمی کرد. به شدت از قصه های تکراری فراری بودم، از طرفی نمی خواستم نقش یک خواننده را در این اثر بازی کنم. فکر می کردم حضور یک خواننده در نقش خواننده و یا موزیسین در یک فیلم خیلی کلیشه ای و دم دستی است. به همین خاطر دنبال ساختارشکنی بودم.

531680_544.jpg


برای بازیگری استرس نداشتم


وقتی اولین بار جلوی دوربین قرار گرفتم، استرس چندانی نداشتم، چون پیش تر سعی کردم پیش از حضور جلوی دوربین بارها فیلمنامه را بخوانم تا به نوعی با آن نقش ارتباط لازم را برقرار کنم... بعد هم سعی کردم از راهنمایی های کارگردان و البته سایر بازیگران هم کمک بگیرم. اما بیشتر از همه اینها در تلاش بودم از اغراق جلوی دوربین بپرهیزم و یک بازی ایده آل را ارائه بدهم. از طرفی در طول این سال ها، برگزاری کنسرت های مختلف باعث شده است، به نوعی در مقابل دوربین و مردم راحت تر باشم.

• حمید عسگری از آن استقلالی های دو آتیشه است که معمولا استقلالی ها را به کنسرت خود دعوت می کند، درست مثل فرهاد مجیدی که دعوت حمید را برای حضور در کنسرت پذیرفت...

531681_292.jpg


تاثیر بازیگری روی زندگی شخصی ام


بزرگ ترین تاثیر بازیگری روی زندگی شخصی ام این بوده که در قیاس با گذشته اجتماعی تر شدم. بازیگری درست نقطه مقابل موسیقی قرار دارد و شما در آن احتیاج بیشتری به معاشرت و ارتباط برقرارکردن با دیگران دارید، در حالی که در موسیقی دایره معاشرت تان با دیگران بسیار کوچک تر نسبت به بازیگری است.
 

برخی موضوعات مشابه

پاسخ ها
0
بازدیدها
174
پاسخ ها
0
بازدیدها
166
پاسخ ها
0
بازدیدها
274
بالا