همیشه لازم نیست برای هرکاری که تو زندگیتون انجام میدید یه دلیل منطقی وجود داشته باشه،
پس انجامش بدید چون دلتون میخواد، چون باحاله، چون این طوری خوشحال میشید...
آن روزها رفتند
و گم شدند آن کوچه های
گیج از عطر اقاقیها...
در ازدحام پر هیاهوی خیابانهای بی برگشت...
و دختری که گونه هایش را با برگهای شمعدانی رنگ میزد
آه ... اکنون زنی تنهاست ...
به او بگوئید...
که قرار از من گرفته و خود نمیداند
به او....
که خواب شب و فکر تمام روزم را گرفته
به او بگوئـید ..
که نفسم به شماره می افتدو گلویم خشک میشود در همان سلام نخست
به اوبگوئید من لیلی شده ام اندکی مجنون شدن که گناهی ندارد
به او بگوئـید..نکند دیر شود و آروزهایم را به خاک گور ببخشم
من در عقبی و سرای آخرت او را از خدا آرزو میکنـم
به او بگـویـید چند تار موی سفید به تازگی جلوی آئینه خودنمائی میکنند
راستـی نکند دیر شود...
من از آغاز اینگونه نبودم
شاعـر تـوئـی مـن فقـط مشـق میکنـم
امشب که بگذرد قول میدهم از فردا دیگر دوستت نداشته باشم
و" من "بمانم و یـک دوست داشتن سرکـوب شـده و" تویـی" که هر روز به صورت خودکار در قلبم به روز رسـانی می شـوی...