شعر •■مرثیه‌ی جدایی■•

  • شروع کننده موضوع ZahraHayati
  • بازدیدها 5,051
  • پاسخ ها 328
  • تاریخ شروع

bombak

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2017/04/05
ارسالی ها
1,370
امتیاز واکنش
5,133
امتیاز
516
محل سکونت
شمال
روز نوروزست، سرو گل عذار من کجاست؟

در چمن یاران همه جمعند یار من کجاست؟


مونسم جز آه و یارب نیست شبها تا به روز

آه و یارب! مونس شبهای تار من کجاست؟


گشته مردم، هر یکی، امروز، صید چابکی

چابک صید افگن مردم شکار من کجاست؟


نیست یک ساعت قرار این جان بی آرام را

یارب! آن آرام جان بی قرار من کجاست؟


سوخت از درد جدایی دل بامید وصال

مرهم داغ دل امیدوار من کجاست؟


روزگاری شد که دور افتاده ام، آخر بپرس

کان سیه روز پریشان روزگار من کجاست؟


بود عمری بر سر کویت هلالی خاک ره

رفت بر باد و نگفتی: خاکسار من کجاست؟
 
  • پیشنهادات
  • bombak

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/04/05
    ارسالی ها
    1,370
    امتیاز واکنش
    5,133
    امتیاز
    516
    محل سکونت
    شمال
    بیا بیا که مرا طاقت جدایی نیست

    رها مکن که دلم را ز غم رهایی نیست


    دلم ببردی و گر سر جدا کنی ز تنم

    به جان تو که دلم را سر جدایی نیست


    بریز جرعه که هنگامه غمت گرم است

    بگیر باده که هنگام پارسایی نیست


    اگر ربوده به زلف تو شد دلم چه عجب

    چو کار زلف تو، الا که دلربایی نیست


    بر آب دیده روانی تو همی خواهم

    اگر چه آب مرا بر درت روایی نیست


    مرا بپرسی کاخر مرا ز تو غم نیست

    اگر نیایی هست و اگر بیایی نیست


    به بنده خسرو بوسی بده مکن حکمت

    که بنده نیز حکیم است، اگر سنایی نیست
     

    bombak

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/04/05
    ارسالی ها
    1,370
    امتیاز واکنش
    5,133
    امتیاز
    516
    محل سکونت
    شمال
    به من بازگرد ای چو جان و جوانی

    که تلخست بی تو مرا زندگانی


    من اندر فراق تو ناچیز کردم

    جمال و جوانی، دریغا جوانی


    دریغا تو کز پیش رویم جدایی

    دریغا تو کز پیش چشمم نهانی
     

    bombak

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/04/05
    ارسالی ها
    1,370
    امتیاز واکنش
    5,133
    امتیاز
    516
    محل سکونت
    شمال
    ای آنکه ز هجر تو ندیدیم رهایی

    باز آی، که دل خسته شد از بار جدایی


    هر چند مرا هیچ نخوانی که: بیایم

    این نامه نبشتم که: بخوانی و بیایی


    ما را همه کاری به فراق تو فرو بست

    باشد که ز ناگه در وصلی بگشایی


    گفتی که: ز تقصیر تو بود این همه دوری

    تقصیر چه باشد؟ چو ندانم که: کجایی؟


    از بار غم خویش نبایست شکستن

    ما را که شب و روز تو بایستی و بایی


    ای رفته و بر سـ*ـینهٔ ما داغ نهاده

    سوگند به جان تو که: اندر دل مایی


    هر چند پسند همه خلقی ز لطافت

    اینت نپسندیم که در عهد نیایی


    بنمای بنا معقتدانم رخ رنگین

    تا بیش نپرسند که: دیوانه چرایی؟


    ز آیینه عجب دارم آرام نمودن

    وقتی که تو آن روی به آیینه نمایی


    اندر دل یکتا شدهٔ اوحدی امروز

    سوزیست که آتش برساند به دوتایی
     

    bombak

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/04/05
    ارسالی ها
    1,370
    امتیاز واکنش
    5,133
    امتیاز
    516
    محل سکونت
    شمال
    دلا از دست تنهایی بجانم

    ز آه و نالهٔ خود در فغانم

    شبان تار از درد جدایی

    کند فریاد مغز استخوانم


    *


    عزیزان از غم و درد جدایی

    به چشمانم نمانده روشنائی

    بدرد غربت و هجرم گرفتار

    نه یار و همدمی نه آشنائی
     

    bombak

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/04/05
    ارسالی ها
    1,370
    امتیاز واکنش
    5,133
    امتیاز
    516
    محل سکونت
    شمال
    روز و شب خون جگر می‌خورم از درد جدایی

    ناگوار است به من زندگی، ای مرگ کجایی

    چون به پایان نرسد محنت هجر از شب وصلم

    کاش از مرگ به پایان رسدم روز جدایی
     

    bombak

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/04/05
    ارسالی ها
    1,370
    امتیاز واکنش
    5,133
    امتیاز
    516
    محل سکونت
    شمال
    ای بی خبر از محنت روز افزونم

    دانم که ندانی از جدایی چونم

    باز آی که سرگشته تر ازفرهادم

    دریاب که دیوانه تراز مجنونم
     

    bombak

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/04/05
    ارسالی ها
    1,370
    امتیاز واکنش
    5,133
    امتیاز
    516
    محل سکونت
    شمال
    با اهل زمانه آشنایی مشکل

    با چرخ کهن ستیزه رایی مشکل

    از جان و جهان قطع نمودن آسان

    در هم زدن دل به جدایی مشکل
     

    bombak

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/04/05
    ارسالی ها
    1,370
    امتیاز واکنش
    5,133
    امتیاز
    516
    محل سکونت
    شمال
    بیا بیا که مرا طاقت جدایی نیست

    رهامکن که دلم را زغم رهایی نیست

    دلم ببردی و گر سرجدا کنی زتنم

    به جان تو که دلم را سر جدایی نیست
     

    bombak

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/04/05
    ارسالی ها
    1,370
    امتیاز واکنش
    5,133
    امتیاز
    516
    محل سکونت
    شمال
    دی ما و می‌و خوشـی‌ خوش و روی نگار

    وامروز غم جدایی و فرقت یار

    ای گردش ایام ترا هر دو یکیست

    جان بر سر امروز نهم دی باز آر
     
    بالا