شعر •■مرثیه‌ی جدایی■•

  • شروع کننده موضوع ZahraHayati
  • بازدیدها 5,104
  • پاسخ ها 328
  • تاریخ شروع
  • پیشنهادات
  • ZahraHayati

    کاربر اخراجی
    عضویت
    2016/07/03
    ارسالی ها
    5,724
    امتیاز واکنش
    58,883
    امتیاز
    1,021
    پُر از گلایه و دردم ، پُر از پریشانی
    پُر از نوشتنِ شعری که تو نمی خوانی

    دلم گرفته از این غُصّه های از سرِ هیچ
    دلم گرفته از این بُغض های طوفانی

    از آن صدای زُمخت و غریبِ تلوزیون
    از این سکوتِ غم انگیز و تلخ و طولانی

    دلم گرفته از این حرفهای تکراری
    از این "به من چه، برو بی خیال، خود دانی"

    از اینکه می رسی از راه و می روی ناگاه
    فقط به نیّتِ اینکه مرا برنجانی

    از اینکه آخرِ هر بار دردِ دل کردن
    رسیده ام به پریشانی و پشیمانی

    از اینکه گریه کنم شاید از سرِ اجبار
    بپرسی از من و این چشمهای بارانی

    کمی کنار من و غُصّه هام بنشینی
    کمی به حال منِ خسته، دل بسوزانی

    دلم گرفته از اینکه همیشه دور از تو...
    دلم گرفت و گذشتی از آن به آسانی

    دلم گرفته و امشب دوباره تنهایی...
    و باز شعرِ جدیدی که تو نمی خوانی

    بیتا امیری
     

    ZahraHayati

    کاربر اخراجی
    عضویت
    2016/07/03
    ارسالی ها
    5,724
    امتیاز واکنش
    58,883
    امتیاز
    1,021
    دوستان ! چند کنم ناله ز بیماریِ دل
    کس گرفتار مبادا به گرفتاریِ دل

    ای که بر زاریِ دلْ می‌کنی انکار بیا !
    گوش بر سـ*ـینه ی من نِهْ بشنو زاریِ دل

    کوی تو منزلِ دل‌هاست کسی چون گذرد؟
    که نیاید به ‌زمین پای ، ز بسیاریِ دل

    مدّتِ هجر ز حد می‌گذرد ، صبر کجاست
    که درین واقعه ی صعب کُند یاریِ دل ؟

    خوانده‌ام قصّه ی عشّاق بسی نیست در آن
    جز جفاکاریِ دلدار و وفاداریِ دل

    گر به وصلت نرسم دردِ طلب نیز خوشست
    نیست مطلوب جز اینم ز طلب‌کاریِ دل

    عمرها شد که دلِ #جامی ازین غمْ خونست
    که کُند با تو دمی شرحِ جگرخواریِ دل
     

    ZahraHayati

    کاربر اخراجی
    عضویت
    2016/07/03
    ارسالی ها
    5,724
    امتیاز واکنش
    58,883
    امتیاز
    1,021
    من به این روزها نمی بازم
    هر چقد سخت تر بشه هستم
    هر چقد لحظه های پُر دردم
    با غم و غُصّه سر بشه هستم

    بارها توو خودم شکسته شدم
    هی تَرَکْ خوردمو تَرَکْ خوردم
    ساده بودم ، تموم عمرم رو
    از همه از خودم کَلَک خوردم

    این همه حرف توو دلم دارم
    بُغض امّا صدامو دزدیده
    یکی واسه عذابِ دائمِ من
    مُهرِ پای دعامو دزدیده

    من تمومِ تنمْ پُر از زخمه
    دردِ من پُشتِ خنده پنهونه
    پُره دلتنگیِ همیشگی ام
    خنده هامو نبینْ دلم خونه

    من جوونیمو مفت رد کردم
    تک تکِ لحظه هاش بد بوده
    چیزی از زندگی نفهمیدم
    من چهل سالگی واسم زوده

    رد پای تموم اون روزا
    روو تنِ شعرهای من مونده
    زجرِ روزای تلخِ تنهایی
    اثرش روو صدای من مونده

    پُره تردید و ترس و دلشوره ست
    برگْ برگِ تموم خاطره هام
    دیگه واسه مرور کردنشون
    حس و انگیزه ای نمونده برام

    من ولی سخت تر شدم با درد
    هیچّی از پا منو نمیندازه
    شدم اون مَردِ پُر غروری که
    به همین سادگی نمیبازه

    مهدی حبیبی
     

    ZahraHayati

    کاربر اخراجی
    عضویت
    2016/07/03
    ارسالی ها
    5,724
    امتیاز واکنش
    58,883
    امتیاز
    1,021
    باور کنید چاره ی هر درد ، خنده نیست
    نیشی به قدر نیشِ عزیزان گزنده نیست

    عمریست خنده از سرِ ِدرد است و زورکی
    چیزی شبیه خنده ی زوری کُشنده نیست

    تقصیر بِرکه است که هِی موج می زند
    آری ! وگرنه ماه که زشت و زننده نیست

    وقتی پُر است روی زمین از کلوخ و سنگ
    دنیا پناهِ غربتِ بالِ پرنده نیست

    این عادت است می برد او را وگرنه رود
    از روی شوق ، جانبِ دریا رونده نیست

    یک عمر خنده کردم و دردی دوا نشد
    باور کنید چاره ی هر درد ، خنده نیست

    فرهاد شریفی
     

    ZahraHayati

    کاربر اخراجی
    عضویت
    2016/07/03
    ارسالی ها
    5,724
    امتیاز واکنش
    58,883
    امتیاز
    1,021
    ز سرگذشتِ چمنْ دلْ به درد می آید
    ببند پنجره را بادِ سرد می آید

    دریغ باغِ گُلِ سرخِ من که در غمِ او
    همه زمین و زمانْ زار و زرد می آید

    نمی رود ز دلِ من صفای صورتِ عشق
    و گر بر آینه بارانِ گَرد می آید

    به شاهراهِ طلب نیست بیمِ گمراهی
    که راهْ با قدمِ رهنورد می آید

    تو مرد باش و میندیش از گرانیِ درد
    همیشه درد به سروقتِ مرد می آید

    دگر به سوزِ دلِ عاشقانْ که خواهد خواند
    دلمْ ز ناله ی بلبل به درد می آید

    هوشنگ ابتهاج (سایه)
     

    ZahraHayati

    کاربر اخراجی
    عضویت
    2016/07/03
    ارسالی ها
    5,724
    امتیاز واکنش
    58,883
    امتیاز
    1,021
    قفلی زده ام بر دلم و وا شدنی نیست
    بعد از تو کسی در دلِ من جا شدنی نیست

    مانده است منی از تهِ آوارِ من و تو
    ویرانم و دیگر هـ*ـوسِ ما شدنی نیست

    زشت است به چشمم همه دنیای پس از تو
    این تابلو بی نقشِ تو زیبا شدنی نیست

    برگرد که من بی تو در این شهر غریبم
    برگرد که بی تو تک و تنها ، شدنی نیست !

    رفتی و همه خاطره ها بوی تو دارند
    ای کاش پشیمان شوی امّا شدنی نیست

    با عشق بگویید که فرجام ندارد
    هر چشمه بپا خاست که دریا شدنی نیست !

    عمری است که آواره و بیچاره ی عشقم
    گشتیم ، نگردید ، که پیدا شدنی نیست

    اسماعیل ساسانی
     

    ZahraHayati

    کاربر اخراجی
    عضویت
    2016/07/03
    ارسالی ها
    5,724
    امتیاز واکنش
    58,883
    امتیاز
    1,021
    گوش کن زمزمهء مهمانی ست
    باز هم پنجره ها طوفانی ست

    ای که پاییزتر از آبانی
    بی تو دِی در قفسش زندانی ست

    یک سحر در غزلم مهمان باش
    تو نباشی غزلم طولانی ست

    شعر من بی در و پیکر مانده
    قافیه در صدد ویرانی ست

    وحیده علی میرزایی
     

    فاطمه صفارزاده

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/02/22
    ارسالی ها
    9,452
    امتیاز واکنش
    41,301
    امتیاز
    901
    محل سکونت
    Mashhad
    جدایی‌مان هیچ‌یک از تشریفات آشنایمان را نداشت
    فقط تو رفتی و من سعی کردم سنگ‌دل باشم. :)
     

    ZahraHayati

    کاربر اخراجی
    عضویت
    2016/07/03
    ارسالی ها
    5,724
    امتیاز واکنش
    58,883
    امتیاز
    1,021
    از چشمهایت می شود فهمید حالت را
    دزدیده اند انگار از تو هر دو بالت را

    آهسته پرسیدم که دردت چیست تو گفتی
    عاشق شدی، از دست دادی جان و مالت را؟

    آیا شده در ذهن تو او مال تو باشد
    اما نگه داری برای خود خیالت را

    بی حوصله باشی و دیوان را بگیری دست
    نیت کنی او را بگیری باز فالت را

    حافظ بگوید غم مخور او باز می آید
    با این خیال خوش بسازی چند سالت را

    آخر بفهمی بی صدا و بی خبر رفته
    بر باد داده آرزوهای محالت را؟

    هرکس نمی فهمد چه رنجی می کشی اما
    از چشمهایت می شود فهمید حالت را

    علی شیشه گر
     
    بالا