•○●|تقویم تاریخی|●○•

وضعیت
موضوع بسته شده است.

...zαнrα...*

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/09/16
ارسالی ها
3,488
امتیاز واکنش
30,283
امتیاز
913
محل سکونت
تبــــ❤️ـــریز
31 خرداد

ايران

روزی که شاپور دوم زمام امور ايران را به دست گرفت و مسائل را حل کرد


0621shapoor2th.jpg

مجسمه فلزي شاپور دوم (ساخت دوران معاصر)
شاپور دوم (ذوالاكتاف) از دودمان ساسانيان كه 17 ساله شده بود از آخرين روز بهار سال 326 میلادی (21 ژوئن = 31 خرداد)، خود به عنوان شاه رسما زمام امور ايران را به دست گرفت. وي تنها رئيس كشور بود كه پيش از تولد اين عنوان را به دست آورده بود و بنابراين، طول پادشاهي اش بيش از عمر او به حساب آورده شده است!. شاپور دوم پسر «آذرنرسي» در سال 309 متولد و در سال 379 ميلادي درگذشت. اين شاه ساساني هنگامي امور سلطنت را، خود به دست گرفت كه ضعف نايب السلطنه موجب شده بود كه اعراب مهاجر از جزيرةالعرب به بحرين و سواحل غربي خليج فارس ايجاد ناامني كرده، همچنين برخي از بزرگان داخلي وارد مبارزه قدرت با يكديگر شده، امپراتور روم در ايالت هاي مرزي و منطقه خودمختار ارمنستان به تحريك پرداخته و نيز دسته اي از هون ها در منطقه فرارود (که جغرافیون آمریکایی عنوان «آسياي ميانه» برآن نهاده اند!) بناي دست اندازي به قلمرو ايران را گذارده بودند. شاپور دوم پس از بدست گرفتن قدرت همه اين دشواري ها را برطرف ساخت. امپراتور روم در جنگ با ايران كشته شد، هون ها عقب رانده شدند که دسته ای آز آنان عزم اروپا کردند (آن دسته از قرقیزها که دارای موی قرمز و چشمان سبز و آبی اند باقیمانده هون ها هستند)، عرب ها به ريسمان كشيده شدند، قلمرو ميهن وسعت يافت و بر آباداني آن و رفاه مردم افزوده شد.
shapoor2-zulaktaf.jpg
باقیمانده یک سنگ - تراشيده شاپور دوم







راه اندازي روزنامه اطلاعات در 91 سال پیش با گرفتن وام


Ettelaat-logo.jpg


سي و يکم خرداد 1305 درمحافل تهران صحبت از اين بود كه عباس مسعودي مدير مركز اطلاعات (نخستين خبرگزاري غير دولتي ايران) سرگرم استقراض است تا هرچه زودتر روزنامه اي به همين نام (اطلاعات) را منتشر كند.
نخستين شماره روزنامه اطلاعات 19 تيرماه 1305 (91 سال پیش در جولای) انتشار يافت. اين روزنامه و موسسات ضميمه اش در اواخر تابستان 1358 مصادره شده اند، نخست به بنیاد مستضعفان داده شدند و از بهار 1359 ضمیمه دفتر رهبری جمهوری اسلامی ایران.
عباس مسعودي در خرداد 1353 درگذشت و پيش از فوت، مديريت روزنامه اطلاعات را به پسرش فرهاد که واگذار کرده و پسر دومش بهرام را به معاونت وي برگماشته بود. فرهاد که سال انقلاب ایران را ترک کرد در ژانویه 2016 و در خودتبعیدی در فرانسه درگذشت.
پس از خارج فرهاد از وطن، بهرام مدیریت مؤسسه را به دست گرفت.
پس از انقلاب، با تلاش بهرام بود که موسسه اطلاعات موفق شد بکار ادامه دهد. تا زمان مصادره، بهرام مدير انتخابي کارکنان موسسه مطبوعاتی اطلاعات بود. در زمان مدیریت بهرام بر مؤسسه که در ايران زندگي مي کند تيراژ روزنامه اطلاعات از مرز 850 هزار نسخه در روز گذشت. هشت ماه پس از مصادره روزنامه اطلاعات، نويسندگان قديمي آن برکنار شدند. اين برکناري چند هفته پيش از سردبيرشدن شمس آل احمد و سپس وابسته شدن موسسه به دفتری رهبری صورت گرفت و براي لغو احکام از دست او هم کاري برنيامد. هنوز محمود دعايي مدير موسسه اطلاعات نشده بود که اخراج ژورنالیست ها صورت گرفته بود. به بسياري از اخراج شدگان ازجمله مؤلف تاریخ آنلاین برای ایرانیان و ناشرمجله روزنامک غرامت اخراج هم داده نشده است. تني چند از همين اخراجي ها بعدا به دعوت مهندس محمد عطريانفر و دکتر فريدون وردي نژاد روزنامه هاي همشهري و ايران را راه اندازي کردند که نشريات موفقي هستند. مؤلف اين مطالب تاریخی 24 سال در روزنامه اطلاعات قلم زده بود که بدون دليل منطقي و قانوني اخراج شد.
masudi-abbas1950.jpg
عباس مسعودي در 1950

masudi-bahram2000.jpg
بهرام مسعودي آخرين مدير مؤسسه مطبوعاتي اطلاعات قبل از مصادره


خلع يد از انگلستان در نفت ايران که سر آغاز يك مبارزه جهاني بر ضد استعمار شد


0621[1].jpg

مصدق بر دوش مردم
در اين روز در سال 1951، سه ماه پس از ملي شدن صنعت نفت ايران كه از آغاز قرن بيستم توسط شركت نفت انگلستان (بريتيش پتروليوم ـ بی پی) عملا به يغما مي رفت، پالايشگاه آبادان به دست مالك اصلي آن، ملت ايران، افتاد و يكي از ديوارهاي استعمار غرب فروريخت. گزارش «خلع يد» از پالايشگاه آبادان آخر وقت سي ام خرداد 1330 به تصويب مجلس ايران رسيده بود كه در عين حال، راي اعتماد مجدد به دولت دكتر محمد مصدق تلقي شد. پالایشگاه آبادان در آن زمان و در نوع خود، بزرگترين پالايشگاه نفت در جهان بود. اداره این پالایشگاه از 31 خرداد آن سال در دست شركت ملي جديد التاسيس نفت ايران (امروز: وزارت نفت) قرار گرفت. سابقا ايران صادركننده فرآورده هاي نفتي بود، و امروزه باوجوداينكه از صادركنندگان عمده نفت خام است، هر سال ميلياردها دلار بنزين از خارج وارد مي كند؛ چرا؟.
دادگاه بين المللي لاهه پنجم ژوئيه (دو هفته بعد) بر ضد ايران كه از انگليسي ها خلع يد كرده بود راي داد! و شش روز بعد، ترومن رئيس جمهوري وقت آمريكا ديپلمات سيار اين كشور «آورل هريمن» را به تهران فرستاد تا براي مسئله نفت، راه حل مسالمت آميز و مرضي الطرفين پيدا كند. در اين ميان، در تهران و ساير شهرها به حمايت از دولت دكتر مصدق تظاهرات خياباني روزانه و متعدد روي مي داد.
ششم آگوست (15 امرداد) همين سال دولت انگلستان كه موفق نشده بود اراده ملت ايران را درهم شكند به حيله، راه مذاكره را پذيرفت. ولي اول اكتبر (9 مهر 1330) شوراي امنيت سازمان ملل كه در آن پنج دولت فاتح جنگ جهاني دوم حق رد (وتو) دارند به اين بهانه كه مسئله نفت ايران مي تواند صلح جهان! را به مخاطره اندازد تمايل خود را به بررسي مسئله اعلام داشت.
هشتم آگوست 1952 (امرداد 1331) دولت دكتر مصدق ورق تازه اي را برزمين زد و از انگلستان بابت همه زيانهايي كه در طول 150 سال به ايران وارد آورده بود غرامت خواست و سي ام آگوست (هشتم شهريور) همين سال، دكتر مصدق پيشنهاد آمريكا براي حل مسئله نفت با انگلستان را رد كرد و 52 روز بعد يعني 22 اكتبر (سي ام مهر ماه) هم به مناسبات سياسي ايران با انگلستان پایان داد و به اين ترتيب پس از قرنها، یک طلسم بزرگ در جهان اصطلاحا سوم شكسته شد كه سرآغازي براي قيام ساير ملل استعمار زده قرار گرفت و ....





لايحه مجازات خرابكاري

از آنجا كه بيم آن مي رفت كه عوامل انگلستان در تاسيسات نفت و منطقه خوزستان خرابكاري كنند، لايحه مجازات خرابكاري در جلسه سي ام خرداد 1330 شوراي وزيران به رياست دكتر مصدق تصويب و براي طرح در مجلس آماده شد. اين لايحه بعدا در مجلس به تصويب رسيد و به صورت قانون درآمد.


روزي که «رئيس ورزش ايران» عنوان معاونت نخست وزير به دست آورد


khosravani-parviz-ed.jpg
ژنرال پرويز خسرواني

از اين روز در سال 1347 در ايران، رئيس سازمان تربيت بدني و تفريحات سالم (ورزش كشور) عنوان معاونت نخست وزير به دست آورد. قبلا متصدي اين شغل، در عين حال معاون وزارت آموزش و پرورش به شمار مي آمد.
نخستين رئيس ورزش كه عنوان معاون نخست وزير به دست آورد، پرويز خسرواني بود كه قبلا باشگاههاي تاج (استقلال امروز) و ديهيم را تاسيس كرده بود. باشگاه تاج در سال 1949 (1328هجري خورشيدي) بر جاي باشگاه دوچرخه سوار نشست و شامل همه رشته هاي ورزشي بويژه فوتبال شد. پس از انقلاب، اين باشگاه و ساير تاسيسات ورزشي ژنرال خسرواني (که در لندن زندگي مي کند) مصادره و متعلق به دولت شدند و باشگاه تاج به باشگاه استقلال تغيير نام داد. باشگاه ديهيم در محله وحيديه تهران بود.
سپهبد پرويز خسرواني در عين حال يک ژنرال ژاندارم و قبلا فرمانده ژاندارمري مرکز و معاون ژاندارمري کل کشور بود و با سپهبد نعمت الله نصيري رئيس شهرباني وقت و بعدا رئيس ساواک ضديت داشت.
سرآغاز فروپاشي حزب رستاخيز

دز جريان اوج گيري انقلاب ايران، با ادامه كناره گيري نمايندگان پارلمان و برخي از مقامات از حزب دولتي رستاخيز، اين حزب از اين روز در سال 1357 در آستانه فروپاشي قرار گرفت. شاه قبلا و در آغاز تاسيس اين حزب گفته بود كساني كه نمي خواهند عضو حزب رستاخيز باشند گذرنامه هايشان رابگيرند و از ايران بروند!.
در آن زمان محافل تهران كناره گيري پي در پي مقامات دولتي و پارلماني از حزب رستاخيز را نويدي براي از سرگيري فعاليت احزاب قديمي خوانده بودند که با تاسيس حزب رستاخيز عملا تعطيل شده بودند.
مورخان محدود شدن تاسيس حزب، پس از براندازي 28 مرداد سال 1332 را يکي از اشتباهات بزرگ شاه خوانده اند و به همين گونه انحصاري شدن انتشار روزنامه را.

روزي که احمد صدر حاج سيدجوادي وزير دادگستري شد ـ دليل بي سابقه کناره گيري او از دادستاني تهران


0621hajseidjavadiahmad.jpg

احمد صدر حاج سيدجوادي
سي ام خرداد 1358(20 ژوئن 1979) احمد صدر حاج سيدجوادي به سمت وزير دادگستري دولت موقت انقلاب منصوب شد. وي ـ يك حقوقدان ـ سالها پيش ازآن، دادستان تهران بود. پس از پيروزي انقلاب، احمد صدر به سمت نخستين وزير كشور كابينه دولت موقت (کابينه مهدي بازرگان) تعيين شده بود.
احمد صدر حاج سيدجوادي در دوران نظام پيشين و زماني که دادستان تهران بود در گردنه كندوان (راه چالوس) در حال رانندگي اتومبيل تصادف کرد و در پي اين حادثه، با گفتن اين جمله که «كسي كه تصادف كند نبايد دادستان باشد» از سمت دادستاني تهران كناره گيري كرده و به کار وکالت قضايي بازگشته بود.
احمد صدر در دوران هر دو نظام حكومتي، بارها وكالت ناراضيان را بر عهده گرفت و غالبا به رايگان. به اظهار خود او، احمد صدر حاج سيدجوادي در محاكم نظام سابق با به مخاطره افكندن خويشتن از افرادي دفاع كرده بود كه پس از ازكار افتادن دولت موقت انقلاب، در دهه هاي اخير اورا بارها متهم کردند و به محاكمه كشيدند!. وي از منتقدان برخي روش هاي دولتي در جمهوري اسلامي بشمار مي رفت.
وي که شهرت داشت از مبارزان راه دمکراسی است در عين حال برگزارکننده رفراندم تغییر نظام حکومتی ایران بود. او اعضاي شوراي انقلاب و در زمان بررسی پیش نویس و تدوین قانون اساسی تازه، وزير دادگستري 11 فروردین 1392 (یکم اپريل 2013) پس از شش روز بستری بودن در یک بیمارستان تهران، در 96 سالگی درگذشت.
احمد صدر حاج سيدجوادي که در دوران هر دو نظام ـ سلطنتی و جمهوری اسلامی ـ به زندان افتاده بود و در 94 سالگی ممنوع الخروج از کشور شده بود، دو سال پیش از وفات، ضمن بیانیه ای از مردم ایران به خاطر اشتباهات و کوتاهی ها که شده است عذرخواهی کرد. احمد صدر که سوم خرداد 1296 در قزوین به دنیا آمده بود، علاوه بر نهضت آزادی، از موسسان نهضت مقاومت ملی [مقاومت در برابر شاه] و از فعالان جبهه ملی بود و ابتکار معاضدت قضایی در ایران (دادن مشورت رایگان قضایی به افراد بی پول و نیازمند و یا وکیل قضایی آنان و زندانیان سیـاس*ـی شدن) از اوست.
[چند خاطره مؤلف در رابـ ـطه با احمد صدر در زیر مطالب 2 اپریل ـ 13 فروردین ـ در بخش «کارنامک نوشیروان» آمده است. در صورت نیاز، به مطالب دوم اپريل در این تاریخ آنلاین رجوع شود].
sadr-h-s-j-ahmad.jpg
احمد صدر در سال 2011


اعدام عبدالمالک ریگی رئیس گروه جندالله


riggiabdulmalek.jpg

عبدالمالک ريگي
به گزارش منابع رسمی تهران، سحرگاه سی ام خرداد 1389 (20 ژوئن 2010) و در محل زندان اوين (تهران) عبدالمجيد (عبدالمالك) ريگي اعدام شد. یک شعبه دادگاه انقلاب اسلامی وی را در ارتکاب 79 اتهام از جمله تشكيل و اداره گروه جندالله در شرق کشور با هدف مقابله با نظام جمهوري اسلامي ايران و ايجاد ناامني در منطقه و كشور، 15 مورد آدم ربايي مسلحانه، آمريّت در قتل دهها شهروند و مسئولين نظامي، ‌انتظامي و ... از طريق بمب گذاري و اقدام مسلحانه، همچنین ارتباط با عناصر سرويس‌هاي اطلاعاتي بيگانه از جمله افسران اطلاعاتي آمريكا و دریافت کمک مالی بیگانه، فعاليت تبليغي عليه نظام جمهوري اسلامي ايران از طريق مصاحبه‌هاي متعدد با شبكه هاي معاند و ضد انقلاب مجرم شناخته بود و به مجازات اعدام محکوم کرده بود.
خبرگزاری فارس در گزارش خود نوشته بود که پس از ابلاغ حکم به ریگی، وي ضمن قبول حكم صادره تقاضاي عفو کرده بود كه رئیس قوه قضائيه با درخواست او موافقت نکرد و حکم به اجرا درآمد و به دار آویخته شد.
23 چهارم اسفند 1388 (23 فوریه 2010 و چهار ماه پیش از اعدام)، وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی اعلام کرده بود که عبدالمالک ریگی دستگیر شده است.
عبدالمالک با یک نفر دیگر با هواپیمای شرکت هوایی قرقیزستان از دوبی عازم بیشکک بود. هواپیما برفراز ایران توسط جنگنده های نیروی هوایی رهگیری و فرود آورده شده و ریگی و همراهش دستگیر شده بودند. دولت قرقیزستان به این عمل اعتراض کرد ولی گفت که از مسافران هواپیما، کسی دستگیر نشده است!. بعدا سفیر پاکستان در تهران گفت که دولت پاکستان در دستگیری ریگی به ایران کمک کرده است. اعترافات ریگی از شبکه Press TV (کانال بین المللی سازمان رادیوتلویزیون جمهوری اسلامی) پخش شد و یک منبع رسمی گفت که وی اعتراف کرده بود برای ملاقات با ماموران آمریکایی عازم قرقیزستان بود.
قبلا مقامات جمهوری اسلامی از اعدام 13 عضو جندالله خبرداده بودند و بعدا اشاره به اعدام عبدالحمید ریگی، برادر عبدالمالک در سوم خرداد 1389 (24 ماه می 2010) کرده بودند که دو سال پیش دستگیر شده بود. وی در شهر زاهدان اعدام شده بود.
گروه جندالله در 1382 (2003 میلادی) تشکیل شده است.
 
  • پیشنهادات
  • ...zαнrα...*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/16
    ارسالی ها
    3,488
    امتیاز واکنش
    30,283
    امتیاز
    913
    محل سکونت
    تبــــ❤️ـــریز
    31 خرداد

    در قلمرو انديشه

    سالمرگ ماکیاولی که سیاست را از اخلاق جدا ساخت


    machiavelliNiccolo.jpg
    Niccolo Machiavelli

    امروز ـ 21 زوئن ـ سالگرد درگذشت نيکولو ماکياولي Niccolo Machiavelli مورخ، نويسنده و انديشمند ايتاليايي است که در کتاب خود تحت عنوان «امير ـ شاهزاده»، سياست را اخلاق جدا ساخت. وی بسال 1527 و در 58 سالگي درگذشت.
    ماکیاولی كه نخست از هواداران مردمسالاري و محدود بودن قدرت رئيس كشور بود و به همين سبب هم به دستگاه حكومت راه يافته بود بعدا طرفدار قدرت مطلقه رئيس كشور شد و عقايد خود را در اين زمينه در كتاب «شاهزاده» شرح داده است كه كار تاليف آن در سال 1513 پايان يافت.
    ماكياولي در فصل 15 اين تاليف، زير عنوان «هدف و وسيله»، سياست را از اخلاق جدا ساخته و نيل به هدف را اصالت كار «حكمران» دانسته، نه راههاي وصول به آن را؛ حتي اگر اين راهها تقلب، دروغ، دغلكاري و خشونت باشد. به عبارت ديگر «نتيجه، وسيله را توجيه مي كند». با وجود اين، ماكياولي به حاكم گوشزد كرده است كه نبايد كاري كند كه مردم از دولت او رویگردان بشوند.





    روزي که ژان پل سارتر انديشمند بزرگ به دنيا آمد


    620sar.jpg


    بيست و يکم ژوئن زادروز ژان پل سارتر فيلسوف و نويسنده قرن 20 فرانسوي است که در سال 1905 متولد شد و 75 سال عمر كرد. وي كه برنده جايزه نوبل شده بود از پذيرفتن پاداش نقدي آن خودداري کرد و با اين كار بر شهرت خود افزود. «سارتر» از اصحاب فلسفه اگزيستانسياليسم در باره «بودن و زيستن» و اين كه آدم محكوم است كه آزاد باشد و همچنين بي تفاوتي ها در قبال انسانيت بحث كرده و نظر داده است. سارتر از فلاسفه چپگرا است و درموارد متعدد عقايد او با نظرات ماركس تفاوت چندان ندارد.
    (براي مطالعه افکار سارتر در اين سايت، در قسمت «جستجو» نام او را تايپ و کليد مشاهده را فشار دهيد)








    در دنياي داستان نويسي


    زادروز فرانسواز ساگان نويسنده بنام فرانسوي با 50 کتاب


    sagan-merged.jpg
    Francoise Sagan در 4 مرحله عمر

    بانو «فرانسواز ساگان Francoise Sagan» داستان نگار بلند آوازه فرانسوي 21 ژوئن سال 1935 به دنبا آمد و در 18 سالگي داستان «سلام بر غم» را منتشر ساخت. اين نويسنده 50 کتاب ازجمله 20 داستان، 3 داستان کوتاه، 9 نمايشنامه، 16 کتاب درباره خاطرات و مشاهدات خود به سبک نوعي اتو بيوگرافي و 2 بيوگرافي نوشته است که منتشر شده اند. داستانهاي معروف اين نويسنده كه در سال 2004 درگذشت عبارتند از «لبخند»، «دوباره خدا حافظ»، «قلب بان»، «خراش هاي روح»، «آبرنگ خون»، «چشمان ابريشمين»، «رختخواب جمع نشده» و .... ساگان يك درام نگار بزرگ بود و 9 نمايشنامه نوشت.
    ژاك شيراك رئيس جمهور وقت فرانسه شخصا اعلاميه فوت اورا نوشت و امضا كرد و به فرانسويان اطلاع داد كه نويسنده بزرگي را از دست داده اند.

    ***
    داستان نگار آمريکايي بانو «ماري مکارتي» نيز 21 ژوئن در سال 1912 به دنيا آمده بود که 77 سال عمر کرد.








    در قلمرو دموکراسي


    راي مهم ديوان عالي آمريكا در مورد آزادي بيان


    0621gregoryjohnson.jpg
    گريگوري جانسون در جريان تظاهرات


    21 ژوئن سال 1989 ديوان عالي آمريكا ضمن رسيدگي فرجامي به پرونده «گريگوري جانسون» ناراضي تكزاسي حكم داد كه سوزاندن پرچم آمريكا با هدف انعكاس و ابراز نظر از مصاديق آزادي بيان است كه در اصلاحيه اول قانون اساسي ايالات متحده تضمين شده است و جرم نيست.
    گريگوري جانسون در جريان يك تظاهرات در تكزاس، پرچم ايالات متحده را به منظور نشان دادن خشم خود و ابراز نارضايتي اش از دولت آتش زده بود. وي در جريان آتش زدن پرچم، توسط پليس دستگير و به دادگاه تسليم شده بود. قاضي دادگاه گريگوري را به جرم اهانت به كشور (با آتش زدن پرچم در ملاء عام) به يك سال زندان محكوم كرده بود. وكيل گريگوري پرونده را تا ديوان عالي دنبال كرده بود و در اينجا، اكثريت قضات ديوان، اقدام گريگوري را نوعي بيان عدم رضايت خود از وضعيت تشخيض و حكم داد كه سوزاندن پرچم با هدف بيان و انعكاس نظر و عقيده از مصاديق آزادي بيان است كه قانون اساسي آن را تضمين كرده است و بنابراين، گريگوري جانسون مرتكب جرم نشده كه مجازات شود. اين حكم از آن پس از سوي دادگاههاي آمريكا و ضابطين آنها لازم الرعايه شده است و تلاش برخي از اعضاي قوه مقننه براي نوشتن تعريف تازه و ممانعت از پرچم سوزي در آمريكا هنوز به جايي نرسيده است.








    در دنياي تاريخ‌نگاري


    «جان كوگان» در کتاب خود «جنگ عراق»: هدف نهايي، نفت عراق و در دست داشتن خاورميانه استراتژيک است

    «جان كوگان» تاريخدان بنام كه بيشتر تاليفات او درباره رويدادهاي نظامي است از جمله اثر مهم او «چهره جنگ» چاپ 1978 و «تاريخ جنگ و جنگ افزار» چاپ سال 1993، در آخرين كتاب خود ـ «جنگ عراق» كه ژوئن 2004 به توزيع داده شد؛ جنگ آمريكا با حکومت صدام حسين که در مارس 2003 آغاز شد و در پي آن اشغال نظامي عراق را با جنگ آمريكا با اسپانيا بر سر کوبا در آستانه قرن 20 مقايسه كرده و هر دو را در رديف جنگهاي امپرياليستي قرارداده و نوشته است كه «امپرياليسم آمريکايي» با جنگ با اسپانيا كه به اشغال كوبا، پرتوريكو، گوام و فيليپين انجاميد ظهور كرد و تا اين زمان (زمان انتشار کتاب)، جنگ با صدام حسين آخرين اقدام آمريكا از اين دست بوده است.
    کوگان درباره عراق نوشته است كه اين كشور، دست ساز امپرياليسم انگلستان است كه دولت لندن پس از شكست عثماني در جنگ جهاني اول، عراق را كه به صورت چند قطعه از تمليكات عثماني ها بود بدون در نظر گرفتن نژاد و مذهب مردم و واقعيت هاي تاريخي در كنار هم قرارداد و از آنها يك كشور ساخت و به توصيه سرهنگ لورنس (لورنس عربستان)، يك اميرزاده حجاز را پادشاه آنجا كرد و خودرا نجات دهنده مردم آن سرزمين از ظلم و فساد عثماني اعلام داشت. باوجود اين، ديديم كه عراقي ها بر ضد انگلستان بپاخاستند و .... درست مشابه همين عملي كه دارند امروز (زمان تحرير کتاب) با آمريكا مي كنند و خواهيم ديد که پس از خروج آمريکا به جان هم خواهند افتاد و ....
    مولف نتيجه گيري کرده است كه هدف نهايي هر دو دولت ـ انگلستان و آمريكا ـ از اين اقدامات، نفت بوده است و نفت، به علاوه استقرار در منطقه استراتژيک خاور ميانه و حفظ برتري جهاني.









    در قلمرو رسانه‌ها


    زادروز اديب و نويسنده تاجيك؛ دكتر منيژه رحيموا

    امروز زادروز بانو منيژه رحيم زاده (رحيموا) اديب و روزنامه نگار تاجيک است که 21 ژوئن 1963 در شهر دوشنبه، پايتخت تاجيکستان، به دنيا آمده است. بانو منيژه که در ادبيات پارسی دکترا دارد بر زبان های روسی، انگليسی و اردو مسلط است و نوشته و تاليفات متعدد از جمله مجموعه "پاره سمرقند" را دارد.
    وی دختر رحيم قباديانی اديب و همشهري ناصرخسرو قباديانی است.
    به باور دکتر منيژه رحيم زاده که از پژوهشگران زبان و ادبيات پارسی است، "اوراسيا" محور جهان آينده و کانون اصلی قدرت خواهد بود که "فرارود و ازجمله تاجيكستان" در قلب اين منطقه قراردارد.
    او زحمت تبديل برخی از مطالب اين سايت (تاريخ ايرانيان) به خط "سيرليک" را پذيرفت تا مورد استفاده همه پارسی زبانان و ايراني تبارها باشد و محصول تلاش وي را مي توانيد در اين سايت ـ بخش سيريليك ـ مشاهده كنيد.
     

    ...zαнrα...*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/16
    ارسالی ها
    3,488
    امتیاز واکنش
    30,283
    امتیاز
    913
    محل سکونت
    تبــــ❤️ـــریز
    31 خرداد

    ساير ملل

    ظلم اروپایی ـ چنین بود روزگار بردگان سیاه ـ سرگذشت خواندنی یک زن سیاه

    امروزه کسی نیست که از تجارت بـرده و شکار آفریقاییان به دست اروپاییان و فروش آنان در بازارهای قاره آمریکا بی خبر باشد ولی هنوز بسیاری هستند که جزئیات و عمق این فاجعه را نمی دانند. سرگذشت بانوی سیاهپوست ـ ماری ژوزف آنژلیک ـ گوشه ای از این ظلم را بازتاب می دهد که در چنین روزی (21 ژوئن 1734 = 31 خرداد) در شهر مونترآل کانادا (در آن زمان فرانسه نو) اعدام شد. «ژوزف آنژلیک» نام اربابش بود که بر طوق فلزی گردن ماری حک کرده بودند تا در صورت فرار اورا به خانه بازگردانند. طوق های بردگی تنگ گردن بود و بدون حضور آهنگر باز نمی شد.
    در طول دو قرن و اندی تجارت بـرده سیاه، پرتغال یکی از کشورهای درگیر در این تجارت (ظلم مطلق) بود. مادر «ماری» اورا حامله بود که بسان گوسفند در آفریقای غربی شکار و به کشتی منتقل شد تا از طریق یکی از بنادر پرتغال به آمریکا منتقل شود و در بازار مربوط بفروش برسد. وی در زیر غل و زنجیر در این بندر پرتغالی ماری را به دنیا آورد. ماری را از او جدا کردند و خودش را به یک بازار بـرده در قاره آمریکا فرستادند. یک بلژیکی عازم آمریکای شمالی ماری را خریداری کرد و به نیواینگلند (منطقه ای در شمالشرقی ایالات متحده امروز) آورد و بزرگ کرد. در آن دوران ارزش بـرده زن (کنیز) بیش از مرد بـرده بود زیرا که هردو به یک حد برای اربـاب کار می کردند با این تفاوت که بـرده زن از 16 سالگی تا 46 سالگی دست کم ده فرزند می آورد و هر فرزند (که بعضا پدرشان نامعلوم بود) از مادرش جدا می شد، بمانند گوسفند پرواری بفروش می رسید و برای اربـاب منبع درآمد بود. صاحب بلژیکی ماری که نیاز به پول پیدا کرده بود منتظر 16 ساله شدن او نشد و در 15 سالگی وی را به یک فرانسوی فروخت و این فرانسوی ماری را به شهر مونترآل (مونرئال=مونتریال) در فرانسه نو (کانادا) منتقل کرد. اربـاب تازه، خوش شانس نبود و سه فرزندی را که ماری از غلام آن مرد به دنیا آورده بود پیش از عرضه به بازار مردند. اربـاب هم درگذشت و ماری سهم زنش از میراث شوهر شد. این زن یک غلام سیاه و یک نوکر سفید (سروانت) هم داشت. در آن زمان خرید و فروش سفیدپوست جرم بود و سفیدپوستان اروپایی که برای یافتن کار و تصاحب زمین مفت درصدد مهاجرت به قاره آمریکا برمی آمدند ولی هزینه سفر نداشتند با امضای یک قرارداد خودرا دراختیار یک کمپانی قرار می دادند و این کمپانی پس از انتقال آنان به قاره آمریکا به عنوان نوکر موقت با دستمزد معیّن (تا زمان رّد دیون) در اختیار متقاضیان قرار می داد و مکلف به کارکردن بودند مگر اینکه هزینه را در مدتی کوتاه پرداخت می کردند(خودشان را بازخرید می کردند).
    اربـاب تازه ماری چون مطمئن نبود که فرزند چهارم او زنده خواهد ماند در صدد فروش او برآمد که با کمک نوکر سفیدپوست فرار کرد ولی دستگیر شد و بفروش رسید. چون برف و یخبندان بود، خریدار ماری که از ساکنان کوبک (شهر کبک) بود از صاحب قبلی خواست که تا بازشدن راه ماری را نزد خود نگهدارد که ماری باز بفکر فرار افتاد و چون بدون دلیل حق خروج از خانه را نداشت، بفکرش رسید که کاهدان (انبار علوفه خشک) خانه را آتش بزند و سپس به بهانه استمداد از همسایگان از خانه خارج شود و در این گیر و دار فرار کند ولی آتش سراسر خانه را فرا گرفت و 36 خانه و بازار مونترآل را خاکستر کرد و چون صاحب ماری (خریدار تازه او) در کوبک بود و حضور نداشت مجازات ماری به مقامات شهر واگذار شد. نخست قرار بود که قطعه قطعه اش کنند تا عبرت بردگان دیگر قرارگیرد و بترسند ولی قاضی شهر گفت که بردارش بیاویزند و پس از مرگ آتشش بزنند و به این ترتیب ماری در بیست و چهارمین سال عمر اعدام شد. یک فرانسوی شاهد مراسم اعدام که دست به قلم بود دربازگشت به اروپا سرگذشت ماری را نوشت، بعدا به صورت کتاب درآمد احساسات خوانندگان را برانگیخت و کمک کرد که بردگی بتدریج و کشور به کشور ممنوع شود.






    بزرگترين اشتباه هیتلر: تعـ*رض نظامي به شوروي و تغییر مسیر تاریخ


    barbarossa.jpg
    هيتلر در اطاق جنگ (1941)

    هيتلر برغم داشتن پيمان عدم تجـ*ـاوز با مسكو، و مخالفت برخي از ژنرال هايش، 21 ژوئن سال 1941 دستور داد كه عمليات «بارباروسا» و حمله نظامي غافلگيرانه به شوروي در جبهه اي به طول دو هزار و نهصد كيلومتر از بالتيك تا درياي سياه آغاز شود و چند ساعت بعد، ساعت 3 بامداد 22 ژوئن (به وقت برلين)، 150 لشكر آلماني مركب از سه ميليون و پانصد هزار سرباز، 3 هزار و 580 تانك، هفت هزار و 189 توپ و حمايت 1830 هواپيما در سه ستون (شمالي، مركزي و جنوبي) وارد قلمرو شوروي شدند. فرماندهي ستون شمالي را «فون ليب»، ستون مركزي را «فون بك»، و ستون جنوبي را «فون روندشتد» برعهده داشتند و اين ستون ها 3 ميليون و پانصد هزار تن نیروی ذخيره نيز پشت سر داشتتند. ژنرالهاي هيتلر نگران وسعت زياد خاک شوروي بودند و به علاوه، عقيده داشتند که پيش از يکسره کردن کار انگلستان که مي تواند آمريکا را به کمک خود آورد نبايد سراغ حمله نظامي به کشوري ديگر رفت. هیتلر که با دولت واشنگتن مناسبات حسنه داشت باور نمی کرد آمریکا وارد جنگ با آلمان شود. بالاخره مشاوران هیتلر گفته بودند که اگر حمله به شوروي قطعی است بهتر است که بهار 1942 آغاز شود تا فرصت بیشتری برای به زانو درآوردن دولت استالین ـ قبل از فرارسیدن فصل سرما باشد. هیتلر به این توصیه هم توجه نکرد و شکست خورد زیرا پیش از رسیدن به مسکو ریزش برف آغاز شده بود.
    همزمان با آغاز عمليات «بارباروسا»، ايتاليا و روماني نيز به شوروي اعلان جنگ داده بودند.
    استالين برغم هشدارهای محرمانه لندن باور نمي کرد که هيتلر در تابستان 1941 به شوروي تعـ*رض کند . وي به مشاورانش گفته بود که اگر هيتلر قصد حمله به شوروي را داشته باشد نقشه خود را در تابستان 1942 و پس از به زانو درآوردن انگلستان آغاز خواهد کرد، و با اين تصور ارتش سرخ مرکب از 9 ميليون نظامی به غرب کشور نفرستاده بود تا هيتلر تحريک و نسبت به او بدبين نشود.
    دولت لندن با حمله نظامي آلمان به شوروي نفس راحتي كشيد. چرچيل همان روز آغاز حمله، به روزولت پيام فرستاد كه هيتلر با دست خود گورش را حفر كرد، و ما بايد با تمام امکانات خود به شوروي کمک برسانيم. هیتلر قصد جنگ با آمریکا را نداشت، ولی روزولت ورود به جنگ در زمان مناسب را کلید حل مسائل اقتصادی آمریکا و ابرقدرت شدن این کشور که مرز زمینی با دول متحارب نداشت می دانست.
    هدف فوري هيتلر از حمله به شوروي دستيابي به نفت قفقاز و نيز قطع دست انگلستان از خاورميانه به ويژه نفت آن با كمك گرفتن احتمالي از ايران بود كه رضا شاه به طور محرمانه چنين قولي را به هيتلر داده بود. هیتلر روی چهارصد و پنجاه هزار نیروی آماده، احتیاط و ذخیره ارتش ایران حساب می کرد.
    در آغاز حمله، پيشروي آلماني ها چشمگير بود به گونه اي در 17 روز اول، سيصد هزار نظامي شوروي را اسير کرده بودند. آلماني ها بر اوکراين و بلاروس مسلط شدند، لنينگراد (سن پترزبورگ) را محاصره کردند، ولي پيشروي آنان از ششم دسامبر 1941 با ضد حمله ارتش سرخ متوقف شد. اين ضدحمله مانع رسيدن ارتش هيتلر به حومه مسكو شد، بعدا(در سال 1342) نيروهاي خسته و فرسوده آلمان مخصوصا از برف و سرما در جبهه جنوب، در 1943 در داخل شهر استالينگراد (ولگوگراد امروز) و در 1944 در اطراف شهر لنينگراد (سن پترزبورگ فعلي که 900 روز در محاصره بود و مقاومت می کرد) مورد حمله متقابل ميليونها سرباز شوروي قرار گرفتند و تا شهر برلن عقب زده شدند.
    حمله نظامي هيتلر به شوروي در حالي که هنوز انگلستان در برابر او مقاومت مي کرد پايان كار او را نزديك كرد. مورخّان تعـ*رض ارتشهاي هيتلر به شوروي را بزرگترين اشتباه نظامي يك رئيس دولت در طول تاريخ خوانده اند. هيتلر معلومات و تجربه نظامي كافي نداشت و به علاوه حاضر نبود كه به اندرز آگاهان و اهل تجربه گوش دهد و یا دست کم تاریخ را مطالعه کند و از اشتباه ناپلئون که همین راه را رفته و منهدم شده بود پند بگیرد. حمله هيتلر به شوروي اشتباهي بود كه به خودكشي اش انجاميد، آلمان به ويرانه اي تبديل شد و ...، ولی آمريكا كه به موقع و با محاسبه دقيق گام به جنگ نهاده بود از ميان خرابه هاي جنگ دوم به صورت يك ابر قدرت قد علم كرد. روسها تا لحظه پيروز شدن بر آلمان (خودكشي هيتلر) و تصرف برلن حدود 27 ميليون تن كشته، تلفات داده بودند. حال آنکه تلفات آمريکا به پانصد هزار کشته هم نرسيد.
    0621barbar.jpg
    نظاميان تسليم شده شوروي در نخستين روزهاي جنگ، درسمت چپ عکس







    نخستين چترباز زن در جهان


    broadwick-tiny3.jpg
    Georgia (tiny) Broadwick

    بيست و يکم ژوئن سال 1913 بانو « جورجيا ـ تايني برادويك Georgia (tiny) Broadwick» به عنوان نخستين زن چترباز جهان از هواپيما و از ارتفاع زياد بيرون پريد. اين پرش در آسمان شهر لس آنجلس صورت گرفت. وي که هشتم اپريل 1893 در آکسفورد ايالت کاروليناي شمالي به دنيا آمده بود پس از يک هزار و يکصد پرش از هواپيما بسال 1978 در کاليفرنيا درگذشت. نام او بر يک بزرگراه در ايالت کاروليناي شمالي گذارده شده است.
    وي به نام «جورجيا ان تامسون» به دنيا آمده بود که بعدا چارلز برادويک که يک چترباز بود و از بالون پرش مي کرد اورا به فرزند خواندگي خود پذيرفت و جورجيا برادويک شد و چون قدي کوتاه (5 فوت) و تنها 39 کيلوگرم وزن داشت اورا تايني (ريزه) صدا مي کردند. تايني دومين پرش را برفراز يک پارک عمومي در لس آنجلس انجام داد و پرواز سوم برفراز دريا.
    broadwick-colored.jpg
    تصوير رنگي بانو Broadwick کار يک نقاش آمريکايي


    روزی که آمریکا «گوام» را تصرف کرد و برتري

    21 ژوئن 1898 جزیره گوام در خاور دور که 321 سال در دست اسپانیا بود به تصرف آمریکا درآمد که هنوز وابسته به این کشور است. درجریان جنگ آمریکا و اسپانیا بر سر کوبا، چند واحد تفنگدار آمریکایی (مورين) با سه کشتی حمل و نقل نظامی که نام یکی از آنها «شهر پکن» بود به سوی جزیره گوام به حرکت درآمدند. رزمناو سنگین چارلستون آن کشتی ها را بدرقه می کرد. این کشتی ها که در کالیفرنیا مستقر بودند دهم ماه می آن سال دستور حرکت به سوی گوام را دریافت کرده بودند. ناو چارلستون پس از رسیدن به گوام تنها پادگان اسپانیایی این جزیره را گلوله باران کرد. از چهار توپ ساحلی پادگان کاری برنیامد. تفنگداران آمریکایی پیاده شدند. خوان مارینا فرمانده پادگان چون انتظار دریافت کمک از اسپانیارا نداشت تسلیم شد و تفنگداران آمريکا نظامیان اسپانیایی را به اسارت درآوردند. درجریان جنگ آمریکا و اسپانیا و باشکست اسپانيا؛ علاوه بر کوبا، پورتوریکو، گوام و فیلیپین نيز به تصرف آمریکا درآمدند.
    فیلیپین که در جريان جنگ آمريکا و اسپانيا به تصرف آمريکا درآمد قرنها (و از زمان ماژلان) مستعمره اسپانيا بود و نام پادشاه اسپانيا (فيليپ دوم) بر آن گذارده شده است. کوبا و پورتوریکو در یک سوی جهان، گوام و فیلیپین در سوی دیگر قراردارند.
    دولت واشنگتن با این جنگ و شرکت در جنگهای اول و دوم جهانی ابرقدرت شد و با بین المللی کردن «دلار» خود این مقام را حفظ کرده است. به اظهار مورخان، جنگ با صدام برسر کویت و سلاح کشتار جمعي، استقرار در خليج فارس و نيز عمليات نظامي در افغانستان، آمریکارا در این منطقه نفت و ثروت قدرت برتر کرده است. مورخان گفته اند که ورود به همه این جنگها و معارضات با محاسبات دقیق و داشتن هدف انجام گرفته بود. ايالات متحده از زمان تاسيس تاکنون تنها در جنگ ویتنام شکست خورده است.

    یک زیر دریایی ژاپنی در رودخانه آمریکا

    21 ژوئن 1942 یک زیردریایی ژاپنی وارد آبهای ایالات متحده در ارگون (ایالت شمال غربی آمریکا) شد، تا دهانه رود کلمبیا پیش آمد و از اینجا پایگاه نظامی استیونس را به گلوله بست و بدون اینکه آسیب ببیند منطقه را ترک کرد. در این حمله 17 گلوله توپ به پایگاه (فورت) استیونس اصابت کرد.






    پایان نبرد 82 روزه اوکیناوا که یک حماسه بود ـ ادامه استقرار در اوکيناوا ـ خطر احتمالي رژيم پکن


    Okinawa1945.jpg
    چند نظامي آمريکايي در حال نبرد در ماه مي 1945 در اوکيناوا

    بيست و يکم ژوئن 1945 (22 ژوئن بوقت توکیو) نبرد خونین و پرتلفات اوکیناوا Okinawa پایان یافت و این جزیره جنوبی ژاپن به تصرف آمریکا درآمد. در آن زمان هنوز آمریکا بمب اتمی آزمایش نکرده بود و هدف آن از تصرف اوکیناوا به هر هزینه، ایجاد یک سر پل برای حمله زمینی به خاک اصلی ژاپن بود. تعـ*رض به اوکیناوا یکم اپریل با پیاده شدن 170 هزار تن از افراد ارتش دهم آمریکا به فرماندهی ژنرال «بوچنر» آغاز شده بود. از این جزیره نزدیک به صدهزار نظامی ژاپنی به فرماندهی سرلشکر «میتسورو» دفاع می کردند. آمریکا همچنین یک هزار و 213 کشتی نظامی از انواع مختلف و ازجمله ناو هواپیمابر پیرامون اوکیناوا مستقر ساخته بود.
    در طول نبرد که 82 روز طول کشید خلبانان ژاپنی با حملات انتحاری (کامیکازی) 36 ناو آمریکایی را غرق و یا آسیب زدند. همچنین برفراز جزیره، 763 هواپیمای آمریکایی با آتش زمینی و هوایی ژاپنی ها سرنگون شدند. در جریان نبرد زمینی حدود 95 هزار ژاپنی کشته شدند.
    نبرد ساعتی پس از خودکشی سرلشکر ژاپنی میتسورو به پایان رسید و چهارهزار نظامی باقیمانده ژاپنی و عمدتا مجروح دستگیر شدند. در پی خودکشی سرلشکر میتسورو، دهها افسر و درجه دار ژاپنی با غرق کردن خود در دریا و یا فروافکندن از کوه خودکشی کردند.
    طبق گزارش منابع آمریکایی، جمع تلفات زمینی این کشور در نبرد اوکیناوا 12هزار و 520 کشته و 25 هزار و 598 زخمی بود. دولت آمریکا که دو ماه پس از نبرد اوکیناوا و بکاربردن دو بمب اتمی ژاپن را اشغال نظامی کرد، پس از امضای یک قرارداد دفاع مشترک با دولت توکیو در دهه 1950، جزیره اوکیناوا را تا سال 1972 همچنان در کنترل داشت و در این سال با این شرط که پایگاه نظامی (تفنگداران دریایی) خودرا در این جزیره حفظ کند اداره آن را به دولت ژاپن واگذار کرد که بعدا برخي از ساکنان اوکيناوا خواهان تخلیه کامل آن شدند و از نخست وزير وقت وعده گرفتند.

    HatoyamaYukio.jpg
    Hatoyama عدول از وعده!

    یوکیو هاتویاما Yukio Hatoyama نخست وزیر ژاپن که چنین قولی را داده و بعدا از آن عدول کرده بود پس از 6 ماه و 19 روز زمامداری، سوم ژوئن 2010 مجبور به کناره گیری شد. جانشین او نائوتو کان Naoto Kan که در سال 2002 گفته بود که حضور نظامی آمریکا در اوکیناوا باید کاهش یابد پس از به دست گرفتن زمام امور در هشتم ژوئن 2010 اظهارداشت که در این شرایط نمی خواهد کاری کند که مناسبات ژاپن و آمریکا دستخوش تلاطم شود.
    دلايل آمریکا در حفظ پایگاه خود در اوکیناوا، قدرت گرفتن چین، اتمی شدن کره شمالی و توجه روسیه به تقویت پایگاههای نظامی خود در شرق سیبری است. دولت آمريکا براي پيشگيري از تهديدهاي احتمالي رژيم پکن نسبت به همسايگان و مناطق ديگر، در سال 2012 تصميمات تازه اي اتخاذ کرده ازجمله استقرار تفنگدار در استراليا و حضور نظامي بيشتر در آبهاي اقيانوسيه. رژيم پکن به مواد خام و بازار فروش نياز مبرم دارد و تاريخ نشان داده است که تهديدهاي نظامي و جنگ ها نتيجه اين دو عامل بوده اند. هدف هيتلر از تعـ*رض 22 ژوئ 1941 به قلمرو شوروي برغم داشتن قرار عدم تجـ*ـاوز، به دست آوردن مواد خام روسيه و دست يافتن بر اراضي تازه که مرد نياز جمعيت روزافزون آلمان بود.
    NaotoKan.jpg
    Kan حرفش را تغيير داد!







    پيش بيني سال 2004 «دكستر فيلكينز» روزنامه نگار و صاحبنظر آمريکايي درباره روزافزون بودن مسائل عراق و درگيري هاي قومي و مذهبي


    filkins-dekster.jpg

    Filkins
    «دكستر فيلكينزD. Filkins» نوزدهم ژوئن 2004 در مقاله اي پيرامون مسائل داخلي عراق ـ کشور دست ساخت دولت لندن پس از فروپاشي امپراتوري عثماني که سلطان آن خودرا خليفه مسلمين سُنّي معرفي مي کرد ـ در نيويورك تايمز نوشته بود كه عراق آبستن حوادث تازه اي است زيراکه کُردها راضي به اين خودمختاري که به آنان داده شده است نيستند و نيز سهم نفت و آزادي فروش اين سهم خود و منطقه کرکوک را مي خواهند و سُني ها که براي مدتي بسيار طولاني قدرت را به دست داشته اند برتري و حکومت شيعيان را که اکتريت دارند در درازمدت تحمل نخواهند کرد و سرانجام راهي نيست جز تجزيه عراق و يا تبديل آن به يک کنفدراسيون شيعه، کُرد و سُني. دولت عثماني از قرن شانزدهم [پس از شاه شدن اسماعيل صفوي و اعلام شيعه اثني عشري به عنوان مذهب رسمي ايران] با ايران جنگ ها کرد تا کنترل سرزميني را که اينک عراق نام دارد به دست گيرد و اين جنگ ها نزديک به سه قرن طول کشيد. ترديد نيست که دولت هاي سعودي، کويت و سُني مذهبان از سُني هاي عراق و دولت ايران از شيعيان اين کشور جانبداري مي کنند. جنوب شيعه نشين عراق امروز (منطقه بصره) تا اواخر دوران حکومت زندها بر ايران جزيي از قلمرو ايران بود. البته در آن زمان دولت هايي به نام سعودي و کويت وجود نداشتند.
    كُردها در پي ابراز ناخشنودي از اين كه پس از ساقط شدن رژيم صدام حق آنان تماما ادا نشده است، خود دست بکار شده اند دهها هزار عرب را از مناطق كُردنشين بيرون رانده و به كمپ ها و مناطق ناامن مركزي عراق فراري داده اند. بيشتر اين اعراب از آن گروه هستند كه در زمان حكومتهاي سابق از جمله دولت صدام تشويق به نقل مكان به شمال عراق شده بودند. كُردهايي كه در اراضي اين اعراب ساکن شده اند مي گويند كه اين نواحي قبلا و هزاران سال كُردنشين بود كه دولتهاي جمهوري عراق (دولت هاي پس از لغو سلطنت و در طول 5 دهه) آنهارا با اعمال زور عرب نشين كرده بودند.
    فيلكينز روزنامه نگار آمريکايي متولّد سال 1961 و برنده چند جايزه روزنامه نگاري که رويدادهاي افغانستان و عراق را براي نيويورک تايمز پوشش مي داد در مقاله خود اضافه كرده بود كه اين عمل كُردها و خواست هاي سُنّي ها عراق دارد ابعاد بيشتري مي يابد که ممکن است سرانجام تغيير تقشه جغرافيايي عراق را به دنبال داشته باشد و احتمالا واكنش كشورهاي عربي منطقه و همچنين ايران را.
    فيلکينز در سال 2008 درباره گذشته و آينده عراق و افغانستان تحت عنوان جنگ پايان نيافتني (جنگي براي هميشه) کتابي تأليف کرده است که از پرفروشترين کتاب ها بشمار آورده شده است. وي در اين کتاب وضعيت امروز عراق (وضعيت سال 2014 و سالهاي پس از آن را پيش بيني کرده است.).
    [مذاکرات دولت خودمختار کردستان عراق با کمپاني نفتي اکزان موبيل در سال 2012 براي استخراج نفت در آن منطقه و اعتراض دولت بغداد به اين کمپاني در اين زمينه نشانه اي از درستي پيش بيني «دكستر فيلكينز» بشمار آورده شده بود و همچنين درگيري هاي اخير و برخوردهاي مذهبي و نژادي.].





    يك اسقف زن رئيس کليساهاي انگليكن آمريکا شد


    0620bishop.jpg
    Catharine Jefferts Schori

    بانو كاترين جفرتس سكوريCatharine Jefferts Schori و در سال 2006 پنجاه و دو ساله (عكس بالا) هجدهم ژوئن اين سال (سال 2006) به سمت سر اسقف كليساي Episcopal اپيسكوپال (كليساي انگليكن شاخه آمريكا) انتخاب و تاريخساز شد. اين نخستين بار است كه يك زن به اين مقام رسيده بود. كليساي اپيسكوپال در سراسر جهان داراي 77 ميليون عضو است. بانو كاترين كه رياست يك كليسا در ايالت نواداي آمريكا را برعهده داشت يكي از هفت نامزد مقام رياست كليساهاي انگليكن (انجيلي) شاخه آمريكايي آن بود كه اكثريت آراء را به دست آورد.





    سرانجام چارلز تايلور بیست و دومین رئیس جمهوری لیبریا؛ درس عبرت ـ 50 سال ماندن در زندان بین المللی به جرم جنایت علیه بشریت و حیف و میل اموال


    tayloratroterdam.jpg



    رسانه ها در گوشه و کنار جهان بيستم ژوئن 2006 (سی ام خرداد 9 سال پیش) كه چارلز تايلور بیست و دومین رئیس جمهوري ليبريا را جهت محاكمه در دادگاه بين المللي لاهه (دادگاه كيفري سازمان ملل) به هلند منتقل مي كردند عكس هاي اورا با دستبند به صورتي عبرت انگيز و پُرمعنا و برخي همراه با تفسيرهاي عبرت آموز منتشر ساخته بودند. تايلور متهم بود كه به خاطر كسب قدرت و ماندن بر اريکه آن باعث مرگ هزاران تَن و حيف و ميل دارايي ملت ليبريا شده بود. وي كه در نيجريه دستگير و در سيرالئون بازداشت بود براي محاكمه به هلند منتقل شد - همان جايي كه چند مقام صِرب محاكمه شدند. یک عكس، تايلور را هنگام پياده شدن از هواپيماي سازمان ملل در فرودگاه رتِردام نشان مي دهد و عکس دیگر هنگام انتقال به بازداشتگاه.
    دادگاه کيفري جهاني در اپريل 2012 چارلز تايلور را در 11 اتهام وارده ازجمله جنايت عليه بشريت (نقض حقوق مندرج در اعلاميه جهاني حقوق انسان)، جنايت جنگي (تعـ*رض در سييرالئون)، اختلاس و حيف و ميل دارايي ملت ليبريا، دستور توقيف غيرقانوني و شکنجه مخالفان ازجمله تجـ*ـاوز جنسي به آنها، مصادره غير قانوني اموال مردم و ... مجرم شناخت و در ماه مي اين سال (سال 2012) به 50 سال زندان محکوم کرد. وی متولد سال 1948 است.
    تايلور که در ژانويه 1948 به دنيا آمده در آمريکا تحصيل کرده است. وي پس از بازگشت از آمريکا به وطن، در يک اداره دولتي ليبريا استخدام شده بود و چون چندی بعد متهم به اختلاس شد به ليبي گريخت و در اينجا شماري ناراضي ليبريايي را به دور خود جمع کرد. سپس با گروه خود به ليبريا رفت و دست به عمليات چريکي زد که به قتل رئيس جمهوری انجاميد و چون از مبارزه با فساد سخن گفت در انتخابات به او راي دادند و رئيس جمهوری لیبریا شد. در اين مقام دست به تعدّي و اعمال خشونت نسبت به مخالفان خود زد و به علاوه در امور کشور همسايه ـ سييرالئون مداخله نظامي کرد که با اعتراض جهاني رو به رو شد،عليه او به دادگاه جهاني اعلام جرم شد، لذا به نيجريه گريخت. با تغيير رئيس جمهوری نيجريه در انتخابات، حامي خودرا از دست داد و رئيس جمهوری تازه نيجريه اورا به سييرالئون که در جستجويش بود تحويل داد که در سال 2006 به دادگاه کيفري جهاني تسليم شد و اینک در زندان بین المللی.





    درازتري زن چين در ژوئن 2006 که با فقر و مسکنت رو به رو بود و افراد خيّر هزينه درمان اورا تامين مي کردند!


    0618defen.jpg


    «يائو دفن Yao Defen» زن چيني متولد ژوئيه 1972 كه با دو متر و 36 سانتيمتر قد از او به عنوان بلند ترين زن نام بـرده شده است، در سومين هفته ماه ژوئن 2006 در يک بيمارستان آن کشور بستري شد. طبق برخي گزارش ها، هزينه درمان اورا افراد خيّر و نيز سازماني که از شرح احوال او فيلم سينمايي تهيه کرده است و همچنين يک سازمان تلويزيوني انگلستان تامين کرده بودند که مطبوعات غرب آن را يک نقطه ضعف براي نظام سوسياليستي چين بشمار آورده و نوشته بودند که چين بيش از حد آلوده کاپيتاليسم شده است، مائو با وعده تامين درمان رايگان و برابري اجتماعي ـ اقتصادي چينيان و ... آنان را با خود همدست کرد تا ناسيوناليست ها را بيرون رانند. چه شد آن وعده ها؟!.
    در ژوئن 2006 پزشكان بيماري يائو دفن را تومور مغزي تشخيص داده بودند و گفته بودند که تاخير در عمل جراحي باعث ضعف بينايي او خواهد شد زيرا که تومور هردم بزرگتر مي شود و به قسمت هاي مجاور خود فشار وارد مي سازد. در آن زمان، يائو درازترين زن جهان گزارش شده بود حال آنکه قد پدر و مادر «دفن» هر دو 170 سانتيمتر است. پدر «دفن» يك كشاورز چيني است که خانواده او «تنگدست»! گزارش شده بود (تنگدستي در کشور اسما سوسياليستي!).
    گزارش هاي وقت نشان مي داد که يائو براي داشتن درآمد در يک يك سيرك ظاهر مي شود!. عكس بالا، يائو را بين دو پزشك بيمارستان نشان مي دهد كه مي شود به بلندي قد او از مقايسه با دو پزشك پي بُرد.
    از اپريل 2009 از اين زن بلند قد جهان، ديگر خبري در دست نيست!. برخي از رسانه احتمال مي دهند که فوت شده باشد. خبرگزاري چين از زنان مدل و زنان سکسي و ... عکس و خبر منتشر مي کند ولي نه از سرنوشت يائو!.








    تاريخ از نگاهي به تصوير



    کوه بدهی های آمریکا

    با توجه به تریلیونها دلار بدهی های آمریکا (ازطريق فروش اوراق خزانه = تي باند)، یک کاریکاتوریست آمریکایی این کاریکاتور را (که در زير آمده است) ترسیم کرده بود. کاریکاتوریست بدهی های آمریکا (ایالات متحده) را به صورت کوهی در میان دریا نشان داده که یک آمریکایی آن را به فرزند خردسالش نشان می دهد و می گوید: "یک روز این کوه (بدهی ها) مال تو خواهد شد (پرداختشان به گردن تو خواهد افتاد)". کاریکاتوریست این پدر و فرزندرا روی عرشه یک کشتی اصطلاحا « Flat - Deck» نشان می دهد. این کاریکاتور که توسط سندیکای مربوط توزیع شده است در ژوئن 2009 در بسياري از روزنامه های آمریکا به چاپ رسیده بود.
    debpt-caricature-edit.jpg












    برخي ديگر از رويدادهاي 21 ژوئن


    • 1392: «يي سونگ گيه» به سلطه مغولان بر شبه جزيره كره پايان داد و املاك فئودالهايي را كه مخلوق آنان بودند ميان كشاورزان قسمت كرد.


    • 1788: قانون اساسي ايالات متحده آمريكا پس از تاييد در 9 ايالت از 13 ايالت وقت به اجرا درآمد.


    • 1834: «سايرس مك كورميك» ماشين دروكردن گندم و غلات مشابه را اختراع كرد.


    • 1942:
      620r.jpg
      رومل

      نيروهاي آلمان به فرماندهي مارشال رومل بندر استراتژيك طُبرق Tobruk (در ليبي) واقع در شمال آفريقا را از دست انگليسي ها خارج ساختند و هيتلر در همين روز مارشال رومل را فيلد مارشال کرد (تلفظ آلماني: فِلد مارشال = مارشال بزرگ).


    • 1943: در يک عصيان نژادي در شهر ديترويت (ايالت ميشيگان)، مركز اتومبيلسازي آمريكا، 30 تن بر اثر مداخله پليس كشته شدند.


    • 1948: نخستين پروگرام كامپيوتر (براي منچستر مارک 1) نوشته شد.


    • 1970: دكتر احمد سوكارنو بنيادگذار جمهوري اندونزي و از موسسان جنبش غير متعهد در 69 سالگي درگذشت.
     

    ...zαнrα...*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/16
    ارسالی ها
    3,488
    امتیاز واکنش
    30,283
    امتیاز
    913
    محل سکونت
    تبــــ❤️ـــریز
    1 تیر

    ايران

    هون ها، پس از فرار از دست ايرانيان - جنگ كاتالون و شكست آتيلا


    0620atila.jpg

    آتيلا
    هون ها كه اوايل دهه 440 ميلادي توسط ارتش ايران (زمان پادشاهي يزدگر دوم) از قفقاز شمالي به اروپا رانده شده بودند، در جنگ كاتالون در نزديكي رودخانه لوآر ـ در فرانسه (كه از بيستم تا 22 ژوئن سال 451 ميلادي طول كشيد) از واحدهاي مشترك رومي (ایتالیایی)، فرانك (فرانسوي) و ژرمن (آلماني) شكست خوردند و به سرزمين مجارستان (كه به نام آنان هونگري = هنگري ناميده مي شود) قانع شدند. فرماندهي هون ها را در جنگ كاتالون، «آتيلا» برعهده داشت. پيش از يزدگرد دوم، شاپور دوم (ذوالاكتاف) هون ها را كه در شمال منطقه فرارود (طبق نامگذاری جغرافيون آمريكايي؛ آسياي ميانه) قصد ورود به ايرانزمين را كرده بودند درهم شكسته، و فراري داده بود. ایرانیان عهد باستان شدیدا با مهاجرت اقوام با تمدن و فرهنگ ضعیف و منش بدور از اخلاقیات به ایرانزمین مخالف بودند و در طول سیردریا (رود سیحون) به مرکزیت خجند پادگانهای متعدد به نام مرزبان تاسیس کرده بودند که تا پایان کار یزدگرد سوم در سال 651 میلادی پابرجا بودند و حذف این پادگانها، به طوایف آلتائیک فرصت داد که نخست به فرارود و سپس به چند نطقه دیگر ایرانزمین مهاجرت و بعضا تعـ*رض کنند.
    روزي که كرمان به دست عرب افتاد - اشاره اي به احساس ناسيوناليستي کرماني ها

    شهر كرمان در نخستين روز تابستان سال 654 ميلادي (22 ژوئن و برابر يكم تيرماه) به تصرف عرب درآمد که «مجاشع بن مسعود سلمي» فرماندهي آنان را بر عهده داشت. مؤلف تاريخ «منتظم ناصري» وقوع اين رويداد را سال 651 ميلادي مطابق سال 31 هجري ذكر كرده است!.
    هنگام تصرف كرمان، هنوز يزدگرد سوم ـ شاه ساساني ـ زنده و در شهر مرو (خراسان بزرگتر) بود كه وي نيز در همين سال ترور شد.
    «مجاشع» پس از تصرف كرمان و دعوت شهروندان به اسلام، به دلايل امنيتي اجازه نداد كه سپاهيانش در شهر مستقر شوند؛ زيرا شنيده بود كه كرمانيان به آيين زرتشت تعصب مي ورزند و شديدا ناسيوناليست هستند. بنابراين، لشكريان او در يک روستاي كوچك در چهار فرسنگي جنوب شهر كرمان (كه بعدا معروف به قنات غسّان شده است) خيمه زدند و مستقر شدند. سپس نواحي ديگر كرمان تا «سِند» به تصرف مسلمانان عرب درآمد، ولي شهر كرمان همچنان مركز حكومت منطقه بود.
    با وجود سقوط شهر کرمان؛ تا سالها، بسياري از مناطق كوهستاني ايالت كرمان تسليم نشده بودند از جمله منطقه «راين Rayen» كه دژي مستحكم داشت، و در دامنه كوه هزار واقع شده است.
    در آن زمان فرماندهي سپاه فاتح براي سكونت عرب هاي مهاجر كه هميشه در پي لشكر در حركت بودند «قرية العرب» را در ايالت كرمان ساخت كه كرمانيان آن را «ده تازيان» مي ناميدند و هنوز هم بعضي از مردم به همين نام مي خوانند.
    در همين سال (654 ميلادي) سرزمين هاي شرقي ديگر ايران از جمله سيستان بزرگتر، قندهار و كابل به دست عرب افتاد كه شهر زرنگ (زرنج) به عنوان حكومت نشين آنها تعيين شده بود.
    درباره احساسات شديد ناسيوناليستي كرمانيان نوشته اند كه مردم اين استان كه در سابق و تا اواخر پادشاهی پهلوی دوم وسيعتر و شامل قسمتي از سواحل درياي عُمّان بود، با اين كه قرن ها حكمران سلجوقي و قراختائي (Turkic) داشتند، حتي يك واژه از زبان اين دو قوم را ياد نگرفتند.
    هزار و 140 سال پس از افتادن کرمان به دست عرب، در همین ماه (17 ژوئن 1794) شهر كرمان که بيش از يك ماه در محاصره نيروهاي آغامحمدخان قاجار بود سقوط کرد و خان [ایل مغول تبار] قاجار دستور بیرون آوردن بیست هزار جفت چشم از مردان، قتل چهار هزار نفر ديگر، فروش اسيران به بردگي و تخريب كرمان را صادر كرد. چنين فاجعه بشري نهايت وحشي گري بشمارآورده شده است.
    0622[1].jpg
    گنبد جبليه (كرمان)



    persian-empire2.jpg
    همراهان اسکندر مقدونی کرمان را (که در نقشه امپراتوری ایران به فارسی مشخّص شده است) کرمانیا = کارمانیا تلفظ می کردند و به همین صورت در نوشته هایشان منعکس است


    فكر تاسيس خبرگزاري در ايران ـ ايجاد خبرگزاري پارس ـ مسابقه تاسيس خبرگزاري و عمدتا به دليل کمک مالي دولت

    پهلوی یکم (رضاشاه) كه از تركيه ديدار مي كرد يکم تيرماه 1313 پس از بازديد و مشاهده طرز كار خبرگزاري آناتولي در اين کشور، تصميم گرفت كه ايران داراي يك خبرگزاري مشابه آن شود و این تصميم خودرا به دولت ابلاغ كرد.
    در اجراي اين تصميم، 50 روز بعد (19 اَمُرداد 1313) خبرگزاري پارس آغاز بكار كرد و به پوشش خبرهاي داخلي (عمدتا مؤسسات دولتي) و گزارشهاي ساير كشورها (عمدتا به صورت ترجمه از خبرگزاري هاي خارجي و راديوهاي مربوط) پرداخت.
    روزنامه هاي بزرگ تهران در دهه های بعد (پس از رویداد شهریور 1320) از نقل اخبار اين خبرگزاري اكراه داشتند زيراكه نمي خواستند كه كنترلِ خبري شوند و یا اینکه اخبارشان مشابه يكديگر و متحدالمآل (بخشنامه وار) باشد. اين واکنش سالها ادامه داشت. در دهه هاي 1330 و 1340 راديو دولتي، تلويزيون غير دولتي و روزنامه هاي كم تيراژ و كم درآمد كه عايدي آنها منحصر به اعلانات دولتي بود تنها مصرف كنندگان اخبار آن خبرگزاري ملّی بودند.
    پس از تاسيس سازمان راديو تلويزيون ملّي (از ادغام رادیوها و تلویزیونهای کشور با هم در یک سازمان ـ مستقر در جام جم) در سال 1350، اين سازمان براي خود يک خبرگزاري مستقل به وجود آورد و از آن پس مشتريان اخبار معمولی خبرگزاري پارس (نه، اخبار اصطلاحا غیر منتشره آن که در بولتن های ویژه قرار می گرفت و برای مقامات ارسال می شد) عمدتا روزنامه هاي كم تيراژ بودند و نزديك بود كه تعطيل شود كه امیرعباس هويدا نخست وزير وقت يكي از دوستان خود (حسینقلی جوانشیر) را به رياست آن منصوب كرد و به حمايت پرداخت و روزنامه ها هم تشويق به نقل اطلاعيه هاي رسمي (دولتي) از آن شدند. با وجود اين، سردبيران روزنامه هاي بزرگ (کيهان،اطلاعات و آيندگان) اجازه استفاده از خبرهاي خارجي و اخبار متفرق آن را نمي دادند.
    در پي انقلاب سال 1357، اين آژانس دولتي به خبرگزاري جمهوري اسلامي تغيير نام داده است که به «ايرنا» ـ حروف اول ترجمه انگليسي نام اين خبرگزاريIslamic Republic of Iran News Agency ـ معروف شده است. از زمان بکار بـرده شده عنوان اختصاري «ايرنا»، اين پرسش به ميان آمده است که چرا با توجه به اين که "i" در اول دو کلمه قرار دارد حرف «الف» را از کلمه (ايران) نگرفتند تا «ايرانا» به مفهوم آژانس خبري ايران نوشته و خوانده شود. در زمان رسميت يافتن تغيير نام، کمال خرازي (بعدا وزير امور خارجه) مدير عامل اين خبرگزاري بود.
    از دهه 1380 و عمومیت یافتن اینترنت و آنلاین ها و آسان شدن کار، تاسيس خبرگزاري در ايران به صورت يک مسابقه (و قارچ وار) درآمده است و چون دولت به اين خبرگزاري هاي عمدتا کوچک که شمارشان از رقم ده و بیست فراتر رفته است کمک مالي مي دهد افزايش آنها که ظاهرا از مشتريان خود وجهي هم دريافت نمي کنند ادامه دارد. بيشتر اين خبرگزاري ها، هرکدام با چند نفر اداره مي شوند و اينترنتي هستند (به صورت وبسايت ـ وبلاگ)، مطالب داخلي خودرا از دفاتر روابط عمومي موسسات و مقامات دريافت مي کنند، نوار مصاحبه ها را عینا پیاده می کنند و مطالب خارجي آنها ترجمه و يا نقل از منابع ديگر است (که يک خبرگزاري داخلی نبايد مبلّغ و مترجم خبرگزاري ها و راديو - تلويزيونهاي خارجي باشد. تنها مي تواند از آن منابع سرنخ به دست آورد و يا اين که يکي دو پاراگراف از مطالب آنها را من باب سند نقل کند)، لذا دامنه فعاليت برخی از آنها محدود است. دیده شده است که پاره ای از آنها نشانی محل کار خودرا هم درج نمی کنند! و اطلاعات تلفن (118 که ظاهرا غیر دولتی و تجاری اداره می شود) شماره تلفن های برخی از آنها را ندارد که به مراجعین بدهد.






    عزل ابوالحسن بني صدر از رياست جمهور و تيترهاي کيهان در اين باره


    banisadr-new.jpg
    بني صدر 30 سال پس از برکناري

    بيست و دوم ژوئن 1981 (يكم تيرماه 1360) آيت الله خميني پس از دريافت نامه اكبر هاشمي رفسنجاني رئيس وقت مجلس شوراي اسلامي، ابوالحس بني صدر را از رياست جمهوري ايران بر كنار كرد. بني صدر قبلا خود را پنهان كرده بود كه بعدا گزارش شد با كمك مجاهدين خلق از ايران خارج شده و به دولت فرانسه پناه بـرده است. بني صدر پيش از انقلاب هم در فرانسه بود كه با هواپيماي آيت الله خميني به ايران بازگشته بود و داراي مقام و منزلت شده بود.
    هاشمي رفسنجاني در نامه خود نوشته بود كه مجلس برياست او در جلسه 31 خرداد (21 ژوئن) با 177 راي موافق از ميان 190 نفر نماينده حاضر، طرح بي كفايتي بني صدر را تصويب كرد.
    در پي عزل بني صدر از قائمقامي فرماندهي كل قوا، 16 ژوئن 1981 دو فوريت طرح «بررسي كفايت رئيس جمهور» در مجلس به تصويب رسيده بود و از روز بعد بررسي طرح و بحث از انتخاب زودرس رئيس جمهور و تشكيل شوراي موقت رياست جمهوري آغاز شده بود. در اين فاصله روزنامه بني صدر (به نام «انقلاب اسلامي») توقيف و برخي از كاركنان دفتر رياست جمهوري بازداشت شده بودند. دفاتر ويژه بني صدر در شهرها كه مامور جمع آوري شكايات مردم و رسانيدن به او بودند نيز منحل شده بودند.

    banisadr-1959.jpg
    بني صدر 22 سال پيش از برکناري

    روزنامه كيهان [در آن زمان] به مديريت محمد خاتمي (رئيس جمهور پیشین) در شماره يكم تيرماه 1360 خود اين تيتر ها را درباره بركناري بني صدر زده بود:
    177 نماينده مجلس با شعار «مرگ برآمريكا»، عدم كفايت سياسي بني صدر را تصويب كردند. بني صدر در پي عزل از رياست جمهوري تحت تعقيب قضايي قرار گرفته است و کسي حق ندارد او را پنهان کند و پناه دهد، حل مسئله بني صدر بزرگترين پيروزي داخلي انقلاب بود، شاپور بختيار در فرانسه گفته است كه بني صدر ادامه دهنده راه مصدق و رضا پهلوي مظهر قانون اساسي ايران است.
    اتهامات وارده به بني صدر عبارت بودند از تحريک گروهها و مردم برضد نظام اسلامي و تشويق زندانيان به اعتصاب غذا و ....
    همزمان با مصوبه مجلس درباره عدم كفايت سياسي بني صدر، 15 زن و مرد كه بيستم ژوئن 1981 در جريان تظاهرات و زد و خوردهاي خياباني دستگير شده بودند مفسد في الارض و محارب با خدا شناخته شده و اعدام شدند. برخي از آنان حاضر به معرفي و بيان هويت خود نشده بودند. اعدام شدگان مجاهدي، پيكاري و چريك فدايي خلق اعلام شده بودند.
    Banisadr-azl.jpg
    بخشي از صفحه اول کيهان يکم تيرماه 1360







    تعریف «ضد انقلاب» از دیدگاه بنی صدر

    ابوالحسن بنی صدر نخستین رئیس جمهور ایران در مصاحبه اي كه 19 خرداد 1359 (نهم ژوئن 1980 و سه ماه و ده روز پیش از آغاز جنگ عراق و ایران) انتشار يافته بود گفته بود: "بدترين شكل اجراي حاكميت، اِعمال خشونت و بی اعتنایی به قوانین موضوعه و اصول قانون اساسی است.". وي اخطار كرده بود كه در برابر عمل خلاف قانون دست روي دست نمي گذارد و آرام نمي نشيند. او گفته بود: "در جمهوري اسلامي، گروهي مايلند من رئيس جمهور باشم ولي آنان ـ خود ـ وظايف مرا انجام دهند.".
    بني صدر كه یک سال بعد مجبور به فرار از ايران و اقامت در اروپا [فرانسه] شده است در اين مصاحبه به زعم خود، «فرصت طلبان» را تهديد كرده بود و گفته بود كه عده اي طالبند قدرت منحصرا در دست آنان باشد و هرکار که دلشان بخواهد بکنند.
    بنی صدر چندی پس از اقامت در فرانسه درباره اتهام «ضد انقلاب» و تعریف اصولی این واژه گفت که در جریان هر انقلاب [در مورد ایران؛ سال 1357] به فرد و افرادی که در برابر انقلابیون و خواست های آنان [شعارهای انقلاب] ایستادگی کنند ضد انقلاب گویند و تا چند ماه پس از پیروزی انقلاب، و از این پس، «ضد انقلاب به کسی باید گفته شود که شعارها و خواست های زمان انقلاب را که مردم برای رسیدن به آنها بپاخاستند و جان برکف نهادند نادیده بگیرد، نقض کند و یا برپایه منافع خود تفسیر و تعبیر کند. شعارها و خواست های انقلاب در اصول قانون اساسی می آید و نقض این اصول نیز یک عمل ضد انقلابی است.






    اعدام اميراني ناشر مجله خواندنيها پس از اعدام دکتر فرزامي مترجم و مفسر خبرگزاري پارس

    يکم تيرماه 1360 (ژوئن 1981) علي اصغر اميراني ناشر مجله خواندنيها و صاحب يك چاپخانه بزرگ در تهران و در آن روز 65 ساله، به حكم قاضي شرع دادگاه انقلاب در زندان قصر اعدام شد.
    اميراني كه كار مطبوعاتي خودرا از روزنامه اطلاعات آغاز كرده بود و به مدت چهار دهه خواندنيها را منتشر مي ساخت متهم شده بود متهم شده بود كه با اسرائيل و نيز سازمان اطلاعات و امنيت ايران (ساواك) ارتباط داشت و بر وفق خواست شاه و در جهت تحكيم پايه هاي سلطنت پهلوي مقاله مي نوشت. اميراني چهل روز پس از پيروزي انقلاب دستگير ولي در تيرماه سال 1358 آزاد شده بود. وي چند ماه بعد بار ديگر بازداشت و اين بار پس از محاكمه اعدام شد. «عفو بين المللي» كه يك سازمان غيردولتي است در پي دومين بازداشت اميراني، به حمايت از او دست به تلاش زده بود كه شرح آنها در رسانه ها منعكس شده است.
    قبلا دکتر سیمون فرزامی مترجم (زبان فرانسه) و مفسر اخبار بین الملل خبرگزاری پارس به همین اتهامات اعدام شده بود.






    هشداری به شورای نگهبان در مورد خطر رای گیری الکترونیک

    جمعه نوزدهم ژوئن 2015 (29 خرداد 1394) یک مخاطبِ این تاریخ آنلاین با ذکر نام و آدرس، در یک ای ـ میل از فلوریدا (آمریکا) نوشته بود:
    "در خبرهای اینترنتی خواندم که می خواهند «رأی گیری» در ایران را الکترونیک کنند. خواستم سطور زیر را بنویسید تا وظیفه خودرا نسبت به وطن نیاکان و زادگاه خودم اداء کرده باشم:
    لازم است که آیت الله جنتی دبیر شورای نگهبان که این شورا ناظر بر انتخابات است، پیش از موافقت با رأی گیری الکترونیک، گزارش های رسانه ای پرونده های انتخاباتی و رای گیری الکترونیک در آمریکا را در دادگاههای ایالت های فلوریدا، اهایو، مینه سوتا و ... بخواند تا بداند که این نوع رای گیری دقیق نیست و امکان تقلّب در آن، زیاد. ببینید، همین چند روز پیش اعلام شد که یک نفر که در چین نشسته تمام حساب ها و مکاتبات کارکنان وزارت دفاع آمریکا را می خواند و دست می برَد. مگر همین سال گذشته ننوشته بودند که ایرانیان از تهران وارد حساب های بانک های آمریکا شده اند. موضوع هک Hackکردن کار تازه ای نیست. ماجرای پیروز شدن جورج بوش (پسر) در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در حوزه فلوریدا را که شنیده اید که موضوع تا دیوان عالی آمریکا بالا رفت و نیز چند ماه جرّ و بحث بر سر انتخابات سناتوری مینه سوتا. خبرهای رسانه ای این دست بردن های کامپیوتری سبب شده است که در بیشتر کشورها، بازگشت به رای گیری با ورقه کنند و بقیه کشورها ازجمله آمریکا با هر دو نوع ـ هم ورقه و هم الکترونیک تا اگر به نتیجه الکترونیک اعتراض باشد، اوراق را بخوانند. رأی فرد چیز کوچکی نیست، باید سند داشته باشد. اگر هَک و تقلب هم نشود نمی توان به رای گیری کامپیوتری قلبا اطمینان داشت که مراقبت از آراء نقض حق الناس است و بی دقتّی در آن، مسئله سیـاس*ـی ساز. با شناسایی که از ایران دارم، احتمالا صاحب یک شرکت در صدد دادن طرح الکترونیک کردن رای گیری برآمده تا به پولی برسد.".

    این ای میل به انگلیسی واصل شده بود که ترجمه شد.






    تصویب کلیّات «تغییر داده شده!» طرح الزام دولت به حفظ حقوق و دستاوردهای هسته‌ای در مجلس ـ گزارش تحلیلی کیهان، تذّکر توکّلی و توضیح رسایی

    روزنامه حکومتی کیهان (وابسته به دفتر رهبری جمهوری اسلامی ایران) تیتر اول شماره یکم تیرماه 1394 خودرا به ایجاد تغییراتِ «تأمل برانگیز» در طرحِ ِ پارلمانی ِ الزام ِ دولت به حفظ حقوق و دستاوردهای هسته‌ای ایران و به زعم این روزنامه؛ رقیق سازی آن اختصاص داده بود که تیتر و مطلب آن عینا برای ماندن در تاریخ و قضاوت آیندگان ـ با توجه به نتایجی که داشته و در پیش خواهد داشت و تحقیق پژوهشگران که چه کسانی این تغییرات را باعث شده اند در زیر نقل شده است:

    طرح صیانت از حقوق هسته‌ای، رقیق‌سازی شد!

    کلیات طرح شماری از نمایندگان مجلس شورای اسلامی برای الزام دولت [قوه مجریه] به حفظ حقوق و دستاوردهای هسته‌ای [ایران] روز گذشته [31 خرداد 1394] در حالی با 199 رأی موافق به تصویب رسید که تغییرات قابل تأملی در آن صورت گرفته است و رقیق‌سازی آن به شکلی است که عملا اهداف اصلی و عمده این طرح، خنثی شده است. الزامات صریح و روشن طرح اولیه با افزودن یا کاستن برخی موارد باعث شده [است که] مَفَرهایی برای دادن امتیازات غیرموجه به وجود آید.
    براساس ماده واحده قرائت شده از سوی رئیس مجلس؛ در راستای صیانت از منافع ملی و رعایت مقررات پادمان منع گسترش سلاح‌های هسته‌‌ای، هر گونه نتایج مذاکرات هسته‌ای با کشورهای 1+5 در صورتی معتبر است که الزامات زیر به صورت شفاف رعایت شود:
    1- لغو تحریم‌ها به‌طور یکجا و کامل باید در متن توافق نامه درج شده [شود] و در روز اجرای تعهدات ایران انجام شود.
    2- آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در چارچوب توافق نامه پادمان مجاز به انجام نظارت‌های متعارف از سایت‌های هسته‌ای است و دسترسی به اماکن نظامی، امنیتی و حساس غیر هسته‌ای، اسناد و دانشمندان ممنوع است؛ باید مصوبات شورای عالی امنیت ملّی رعایت شود.
    3- هیچ محدودیتی برای کسب دانش و فناوری صلح‌آمیز هسته‌ای و تحقیق و توسعه پذیرفته نیست و باید مصوبات شورای عالی امنیت ملّی رعایت شود.
    در تبصره یک [1] این ماده واحده آمده است: براساس اصول 77 و 125 قانون اساسی نتیجه مذاکرات باید به مجلس شورای اسلامی ارائه شود.
    در تبصره دو [2] نیز تاکید شده است: وزیر امور خارجه موظّف است روند اجرای توافق نامه را هر شش ماه یکبار به مجلس شورای اسلامی گزارش کند و کمیسیون امنیت ملی مجلس هر شش ماه یکبار گزارش روند حسن اجرای توافقنامه را به نمایندگان مجلس شورای اسلامی ارائه می‌نماید [خواهد کرد].
    گفتنی است رئیس مجلس پس از قرائت متن ماده واحدهِ تغییریافته طرح الزام دولت به حفظ حقوق و دستاوردهای هسته‌ای گفت: متنی که تهیه شده است همان متن قبلی است البته یکسری اصلاحات ویرایشی [!] در آن انجام شده است، کلیّات این طرح را در جلسه یکشنبه در مجلس تصویب کردیم و جزئیات آن در جلسه بعد به رأی گذاشته خواهد شد.
    [و در پی اظهارات رئیس مجلس] وکلای ملّت با 199 رأی موافق، 3 رأی مخالف و 5 رأی ممتنع از مجموعه 213 نماینده حاضر در مجلس ماده واحده این طرح را به تصویب رساندند.
    پس از تصویب کلیّات آن طرح با آن رأی بالای نمایندگان، فریاد «مرگ بر آمریکا» در صحن علنی مجلس طنین‌انداز شد.

    فرآیند رقیق‌سازی!

    گفتنی است از بند یک ماده واحده قبلی که با تغییراتی کلیات آن دیروز [31 خرداد 94] تصویب شد عبارت «لغو کامل و یکپارچه همه تحریم‌های مقرر در قطعنامه‌های شورای امنیت، مصوبات اتحادیه اروپا، کنگره و دولت آمریکا» حذف و عبارت «در روز توافق» به عبارت «در روز انجام تعهدات ایران» تغییر یافته است.
    بر اساس این گزارش در بند یک ماده واحده جدید آمده است: لغو تحریم‌ها به صورت یک جا و کامل باید در متن توافقنامه درج شده و در روز اجرای تعهدات ایران، انجام شود.
    در بند دو این ماده واحده نیز عبارت «با هر بهانه‌ای» حذف و عبارات «در چارچوب توافقنامه پادمان» و «مصوبات شورای عالی امنیت ملی باید رعایت شود» به آن اضافه شده است.
    بر این اساس، در بند دو ماده واحده اصلی آمده بود آژانس انرژی اتمی مجاز به انجام نظارت‌های متعارف از سایت‌های هسته‌ای است، و دسترسی به کلیه اسناد دانشمندان و اماکن نظامی، امنیتی و مکان‌های حساس غیرهسته‌ای با هر بهانه‌ای ممنوع است.
    این بند به این صورت تغییر یافته است: «آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در چارچوب توافقنامه پادمان، مجاز به انجام نظارت‌های متعارف از سایت‌های هسته‌ای است. دسترسی به کلیه اماکن نظامی، امنیتی و حساس غیرهسته‌ای، اسناد دانشمندان ممنوع است. مصوبات شورای عالی امنیت ملّی باید رعایت شود».
    در بند 3 متن اصلی آمده بود: «هیچ محدودیتی برای کسب دانش و فناوری صلح‌آمیز هسته‌ای و زنجیره تأمین و تولید در تحقیق و توسعه پذیرفته نیست»، که در متن جدید عبارتِ «و باید مصوّبات شورای عالی امنیت ملّی رعایت شود» اضافه شده است.
    در تبصره 1 ماده اصلی آمده بود: «نظارت بر حسن اجرای توافقنامه توسط هیئتی ۷ نفره از نمایندگان مجلس شورای اسلامی منتخب مجلس انجام خواهد شد. این هیئت موظف است هر سه ماه یک بار گزارش روند اجرای توافق را به صحن علنی ارائه کند»، که ‌این تبصره تغییر داده شده و به این صورت در آمده است: «براساس اصول 77 و 125 قانون اساسی، نتیجه مذاکرات باید به مجلس شورای اسلامی ارائه شود».
    تبصره جدیدی نیز به متن اصلی اضافه شده که براساس آن «وزیر امور خارجه موظف است روند اجرای توافق نامه را هر شش ماه یکبار به مجلس شورای اسلامی گزارش دهد. کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس هر شش ماه یک بار گزارش روند حسن اجرای توافقنامه را به نمایندگان مجلس شورای اسلامی ارائه می‌کند».

    تذکر احمد توکلی [نماینده وقت مجلس] و پاسخ علی لاریجانی [رئیس مجلس] گفتنی است. در جریان [بحث برای] تصویب کلیّات آن طرح، احمد توکلی در نشست علنی صبح دیروز [31 خرداد 94] طی تذکری آیین‌نامه‌ای نسبت به از دستور کار خارج شدنِ «بررسی طرح الزام دولت به حفظ حقوق هسته‌ای» انتقاد کرد و اظهار داشت: در بند 9 دستور کار هفته گذشته صحن علنی [جلسه علنی]، «بررسی» طرحِ الزام دولت به حفظ حقوق هسته‌ای آمده بود [که حذف شده است!].
    علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی در پاسخ به این تذکّر احمد توکلی گفت:‌ موضوع هسته‌ای جزء مسائلی است که به شورای عالی امنیت ملی مربوط می‌شود و شورای عالی امنیت ملی نیز درباره این‌گونه موارد نظراتی دارد، لذا باید این‌گونه طرح‌ها با هماهنگی شورای عالی امنیت ملی به تصویب برسد. ما می‌خواهیم در کشور به یکدیگر کمک کنیم نه اینکه مسئله جدیدی برای کشور بسازیم، تصریح کرد: شورای عالی امنیت ملی یکسری چارچوب‌های مشخص دارد، ما باید در این زمینه هماهنگی لازم را داشته باشیم، چون بحث فروش سیب‌زمینی در کشور که نیست بلکه بحث یک موضوع مهم کشور است. باید در این زمینه توجه لازم را داشته باشیم، این موضوع در هیئت رئیسه مجلس هم مورد بحث و بررسی قرار گرفت و بنا شد درباره طرح هسته‌ایِ نمایندگان مجلس، چارچوب‌های مورد نظر مقام معظم رهبری حتما رعایت شود. لذا این طرح باید پس از مشورت با شورای عالی امنیت ملی به تصویب برسد. شورای عالی امنیت ملّی ملاحظاتی درباره طرحِ الزامِ دولت به حفظ حقوق هسته‌ای کشورمان دارد که ما این ملاحظات را به نمایندگان مجلس منتقل کردیم. متأسفانه برخی از این ملاحظات در مجلس رعایت نشده است، ما چون می‌خواهیم با رأی بالایی طرح مذکور را در صحن علنی تصویب کنیم، لذا باید به یکدیگر در این زمینه کمک کنیم.

    در پاسخ به علی لاریجانی، حمید رسایی نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی [نماینده وقت] به خبرگزاری فارس گفته بود: طبق قانون اساسی، مصوّبات شورا [شورای عالی امنیت ملی] در صورت تأیید رهبر معظم انقلاب برای مجلس الزام‌آور می‌شود. اما شورای عالی امنیت ملی هیچ مصوبه‌ای در این زمینه ندارد.
    رسایی منظور رئیس مجلس از ملاحظات شورای عالی امنیت ملی را نظرات و مکاتبات علی شمخانی دبیر این شورا و محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه ذکر کرده و گفته بود که اینها شورای عالی امنیت ملی نیستند.

    Kayhan-frontpage-6-22-15.jpg




    Asriranian-frontpage-6-22-15.jpg
    تیتر اول روزنامه دیگر تهران؛ عصر ایرانیان







    نظرات یک کارشناس ایرانی: موضوع هسته ای بهانه است، رفع تحریم مسائل را در کوتاه مدت حل نخواهد کرد ـ راهِ حل؛ داخلی است ـ تعجب از عمل مجلس

    این پیام ساعت 11 بامداد دوشنبه یکم تیرماه 1394 دریافت شد که فرستنده آن خواسته است که درج شود شاید که مورد توجه قرار گیرد و کمکی به حل مسائل باشد. او با یک انشای خوب نوشته است:

    "من در ایران درس حقوق و در انگلیس مدیریت سازمانهای عمومی [دولتی] و بازرگانی خوانده ام و در یک شرکت کانادایی ـ ژاپنی کار می کنم ولی در ساعات فراغت خبرهای ایران را در وبسایت خبرگزاری های تهران و منابع دیگر می خوانم و بعضی از آنها را برحسب موضوع در فلش آرشیو می کنم. خواندن خبر تصویب کلیّات طرح الزام دولت به حفظ حقوق هسته‌ای و تغییراتی که بدون بحث و گفت و گو، در جملات و عبارات آن داده شده مرا متعجب کرد و برایم روشن نیست که کجا و کدام نمایندگان و یا هیأت رئیسه این تغییرات را داده اند. قاعدتا تغییر نمی تواند به این سرعت و بدون بحث علنی انجام شود. چه کسانی پشت این تغییر بوده اند، نمی دانم. تعجب دیگر من این است که همان تهیه کنندگان طرح هم بدون بحث و اظهار نظر، آن را با این تغییرات تصویب کرده اند. این تغییرات، هدف اولیه طرح را تغییر داده است. برای مثال: به جای عبارت لغو کامل و یکپارچه همه تحریم‌ها ـ از قطعنامه‌های شورای امنیت گرفته تا مصوبات سازمان اتحادیه اروپا و مقننه آمریکا در روز توافق یعنی همزمان با هم، شده است این عبارت: «در روز انجام تعهدات ایران»، و این، آغاز تأخیر پشت تأخیر و بهانه های گوناگون و دبه درآوردن است که این تعهد انجام نشد و آن وعده رعایت نشد و تعلیق به محال.
    منع صریح بازرسی از مراکز نظامی و امنیتی شده است مجاز به انجام نظارت‌های متعارف از سایت‌های هسته‌ای است. با این اختیار دادن، هر چند وقت خواهند گفت که شنیده اند در فلان مرکز نظامی و حتی زیر اطاق فلان فرمانده پادگان فعالیت هسته ای صورت می گیرد و می خواهند بروند و بازرسی کنند. اگر موافقت شود که نهایت ضعف و نیاز را ثابت می کند و آغاز مداخلات دیگر (که به نظر بعضی ها، هدف اصلی همین است) و اگر موافقت نشود که باز تحریم و ادامه تحریم. نظارت هیات منتخب مجلس بر حسن اجرای توافق نامه، شده است: بر پایه اصول 77 و 125 قانون اساسی، نتیجه مذاکرات باید به مجلس شورای اسلامی «ارائه» شود. «ارائه شدن» یعنی نشان داده شدن، اطلاع داده شدن و .... آن دو اصل قانون اساسی، غیر قابل نقض شدن هستند یعنی طبق آن دو اصل، بدون تصویب جزئیات توافق در مجلس، اجرای آنها خلاف قانون است و طبق یک ضابطه جهانی، مجالس مقننه بر رعایت و اجرای مصوبات خود باید نظارت داشته باشند.
    به نظر من [مخاطب و فرستنده ای ـ میل]، این طرح که کلیات آن به تصویب رسیده، اگر به صورت قانون تصویب شود و شورای نگهبان هم آن را تأیید کند یک عقب نشینی است و از یک حکومتِ برخاسته از انقلاب چنین انتظاری نیست. رئیس شورای نگهبان اخیرا در چند سخنرانی، با روند جاری مخالفت کرده است. نمایندگان مجلس باید آنچه را که بر دولت مسکو از سال 1982 تا به امروز گذشت مرور کنند. غرب نخست با سران مسکو قرار داد تحدید سلاح های استرتژیک را امضا کرد، بعد قول داد که اگر پیمان ورشو منحل شود، اتحادیه ناتو تبدیل به یک بنیاد سیـاس*ـی خواهد شد و هزینه هر دو طرف می شود کم. مسکو فریب خورد و بلوک شرق فروپاشید و متعاقب آن شوروی. غرب به این هم قانع نشد و ناتو را تا قلمرو شوروی گسترش داد و اینک می خواهد وارد اوکراین ـ قلب روسیه تزارها شود. مطمئن باشید که بازهم دست از سر مسکو برنخواهد داشت. فعالیت هسته ای بهانه فعلی و آسانتر تحریم ایران است و از این بهانه ها فراوان و پی در پی به میان کشیده خواهند شد. ایران چهار سال فرصت داشت تا به جای تسلیم خواست قدرت ها شدن، راه حل داخلی بیابد، واردات را به حد اقل برساند، سطح تولید را بالا ببرد و بی نیاز از خارج، که نکرد. نه تنها نکرد بلکه هر ماه به 76 میلیون نفر هم هر کدام 14 دلار می دهد یعنی هرماه معادل تقریبا یک میلیارد و یکصد میلیون دلار و امروزه معادل نیمی از درآمد نفت. ایران در طول 7 سالِ پیش از تشدید تحریم ها، تقریبا 700 میلیارد دلار درآمد نفتی داشت و مسئله. مسائل ایران تورم صعودی نقدینگی، کاهش تولیدات و روزافزون بودن واردات است. حل مسئله تحریم که سریع، قطعی و کامل نخواهد بود فقط ممکن است در درازمدت مسئله را تخفیف دهد. رفع تحریم در هر میزان، تنها به سود 300 تا 500 توانگر تمام خواهد شد که در دوران سه رئیس جمهور قبلی ساخته شدند و همان ها عامل فشار برای نیل به سازش در مذاکرات هستند تا جنس وارد کنند، پیمانکاری ها را از سر بگیرند و .... همین ها از سال 2011 (1390) با تبلیغات خود همه مسائل را به تحریم پیوند زدند و چون آقای حسن روحانی از زمان دو رئیس جمهور قبلی و ریاست بر شورای امنیت ملی شهرت حل مسئله هسته ای داشت و با رئیس جمهوری فرانسه عکس گرفته بود، وقتی که شورای نگهبان نامزدی اورا تأیید کرد، مردم وی را حلال مسئله دانستند و در آخرین روز تصمیم به انتخاب او گرفتند. هر سازش و توافقی هم که به دست آید دشوار است که در دو سال آینده مشکل اقتصاد ایران در این وضعیت پر آشوب خاورمیانه بر طرف شود. راه حل مسائل ایران مدیریت شایسته و سختگیر است. می گویند که تا یک سوم واردات ایران قاچاق است. این، یعنی زیان دولت از گمرکات. نوشته اند که سیگار و میوه هم قاچاقی وارد ایران می شود که از اون حرفهاست. بله که صادرکنندگان خارجی آماده سفر به ایران برای فروش هستند ـ فروش اتومبیل و ... ولی واردات بر مشکل ایران خواهد افزود. ایران نباید روی چین حساب کند زیراکه بیشترین سود از تحریم ایران، دارد نصیب آن می شود. تجربه نیروگاه بوشهر ثابت کرد که روی وعده روس ها هم نباید حساب کرد، می خواهند که با ورق ایران با غرب بازی کنند. ایران با این مردم با استعداد، وسعت خاک و منابع می تواند به خوبی و بدون نیاز به دیگران روی پای خود بایستد و دوباره بگویم که شرط آن، انتصاب مدیر شایسته و سختگیر و بی توجه به مادیات است.".
     

    ...zαнrα...*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/16
    ارسالی ها
    3,488
    امتیاز واکنش
    30,283
    امتیاز
    913
    محل سکونت
    تبــــ❤️ـــریز
    1 تیر

    در قلمرو انديشه

    ستايش «ويكو» از كردار و گفتار ايرانيان عهد باستان - نسبت مستقیم میزان ناامنی، جنایت و فساد در هرجامعه با ضعف اخلاقیات در آن جامعه


    vico.jpg

    G.B.Vico
    23 ژوئن (دوم تیرماه) زادروز فيلسوف، تاريخدان و سخنران ايتاليايي «جيواني باتيستا ويكو G.B.Vico» است كه در سال 1668 به دنيا آمده بود و 76 سال عمر كرد. وي كه از انديشمندان دوران روشنگري اروپاست ايرانيان عهد باستان را به راستگويي ستوده و آنان را مردمي به دور از ريا و تزوير، و پرهيزگار از تعدّي به حقوق ديگران خوانده و در رساله خود «در اهميت راستي و حقيقت»، اين موارد را ذكر كرده و در فصلي از اين رساله با آوردن مثل هايي از منش ايرانيان باستان ثابت كرده است كه اعتقاد و عادت به راستي و حقيقت باعث سازندگي و خلاقيّت مي شود كه حاصل آن ارتقاء تمدن بشري است.
    «ویکو» نوشته است که مدنيّت رفيع ايرانيان عهد قديم نتيجه عادت وسواسانه آنان به راستگويي و درستكرداري و اندیشه نیک بود.
    «ويكو» آموزش اخلاقيات و مراقبت در رعايت دقيق آنهارا بزرگترين تكليف و رسالت هر حكمران و مديریّت جامعه قرارداده است. وي که در زمينه هاي انساني و انساندوستي و بلاغت فرضيه هاي متعدد دارد می گوید که میزان ناامنی، جنایت و فساد در هرجامعه نسبت مستقیم با ضعف اخلاقیات در آن جامعه دارد لذا مدیران هر جامعه باید به موازات تامین رفاه، به تحکیم و تقویت اخلاقیات بپردازند تا اعضای جامعه از عُمر کوتاه خود لذّت ببرند و تشویش و نگرانی نداشته باشند. یک انسان ـ هرکه باشد اواخر عمر نیاز به رعایت احوال خود دارد و در جامعه ای که مادیگری جای اخلاقیات را گرفته باشد رعایت احوال سالخوردگان، واقعی و صمیمانه نیست و اگر هم سایه ای از آن باشد تصنعی و نمایشی است و عُمق ندارد. توجه به احوال سالخوردگان از خصوصیات جامعه ایرانی است که با وجود تحولات بسیار همچنان باقی مانده است [اظهارات ویکو مربوط به قرون هفدهم و هجدهم است] و سالخوردگی در ایران یعنی به دست آوردن پروانه احترام و ایرانیان در هر مراسمی و سالروزی، نخست به دیدار و دستبوس پیران و سالخوردگان می روند و آنان را با این رسم کهن شاد می کنند.
    با این تعاریف، «ویکو ـ اندیشمند قرون 17 و 18» ایرانیان را مردمانی وارث تمدنی پیشرفته توصیف کرده که نیاکان آنان دارای فرهنگی پیشرفته و غنی بوده اند و برخلاف جوامع انسانی دیگر، کوشش داشتند که فرهنگ خودرا تبلیغ کنند و سعی مورخّان آنان این بود که جنگهای دولتِ شان در طول تاریخ را جنگ دفاعی وانمود کنند و با این کار ضمن تایید وفاداری خود به اخلاقیات، میهندوستی شان را ثابت کرده اند.
    در ژوئن سال 2001 به مناسبت گذشت 333 سال از تولد «ویکو» رسانه ها در گوشه و کنار جهان به تشریح اندیشه ها، نوشته ها و گفته های او پرداخته و روی رعایت اخلاقیات در ایران باستان تمرکز کرده بودند و برخی از آنها به شرخ تبلیغات وسیع پارسیان در گوشه و کنار جهان برای نشان دادن تاریخ و فرهنگ درخشان ایرانی پرداخته و تاکید کرده بودند که این پارسیان بدون چشمداشت و دریافت کمک، داوطلبانه و خودجوش به تبلیغ وطن نیاکان ادامه می دهند.
    می دانیم که تبلیغات میهنی این پارسیان در سه چهار سال اخیر وارد فاز گسترده ای شده و دهها وبلاگ و نشریه آنلاین ازجمله اَمُردادنیوز به زبان انگلیسی وارد کار این تبلیغ داوطلبانه شده و با برگزاری آیین های ایرانی در سراسر جهان به تبلیغ منش ویژه و اخلاقیات هموطنان ادامه می دهند.





    برنستاين پدر سوسيال دمكراسي - فساد اداري، ضعف اقتصاد و فقر اخلاقيات موانع دمكراسي اند


    Bernstein-eduard.jpg

    Eduard Bernstein
    سوسيال دمکراتهاي اروپا 22 ژوئن سال 1949 در اعلاميه پايان نشست خود از «ادوارد برنستاين» به عنوان پدر سوسيال دمکراسي نام بردند.
    ادوارد برنستاين Eduard Bernstein، نخست افكار ماركسيستي داشت که بعدا با پاره اي از عقايد «ماركس» مخالف شد از جمله از ميان بردن تدريجي طبقه متوسط به سود طبقه كارگر (وُرکينگ کلاس). وي برخلاف ماركس عقيده داشت كه كاپيتاليسم با تضادهاي داخلي از ميان نمي رود، بلكه فقظ تضعيف مي شود.
    برنستاين (برنشتاين) مي گفت كه از طريق دمكراسي (پارلمان) بايد كاپيتاليسم را تعدیل کرد و به حدّ اقل رساند يعني طبقه بدون سرمایه و خارج از معاملات پول و دلّالی بايد به قدري پیشرفت کند و تقويت شود كه به صورت يك وزنه سياسي درآيد و سپس از اين وضعيت خود، براي تعدیل مسالمت آميز کاپیتالیسم و نظامهاي کاپيتاليستي استفاده كند. وي مي گفت به همان گونه كه همه براي شكار كردن حيوان ضعيف حمله مي كنند، سُستي ها و نارسايي هاي مديريت هاي انتخابي يک كشور هم باعث تضعيف اين بنيادها و نارضايي مردم از آنها مي شود و توصيه مي كرد كه طبقه كارگر يا معتقدان به سوسيال دمكراسي بايد با استفاده از اين ضعف و نيز با روشن ساختن مردم، آراء آنان را به دست آورند، وارد پارلمان، مجالس مقنّنه و شوراها شوند و قوانين را با هدف تغيير تدريجي كاپيتاليسم تصويب كنند. به عبارت ديگر؛ شکار بايد نخست خسته، فرسوده و بي رمق شود تا به آساني ازپاي درآيد. برنستاين تاكيد مي كرد كه با انقلاب و انهدام نظام كهن و از اين راه، نمي شود به آساني به يک نظام سوسيال دمكرات پايدار رسيد. بنابراين، برنستاين با ديكتاتوري پرولتاريا و انقلاب پرولتاريائي مخالف بود. برنستاين (برنشتاين) مي گفت که تجربه انقلاب فرانسه ثابت کرد که ممکن است انقلابيون به دليل تضاد و برخورد با يکديگر، نتوانند دوران سازندگي را آغاز و يا به انجام برسانند و «دوران تخريب» پس از انقلاب طولاني شود، مردمِ نااميد عصيان کنند، يا نظاميان دست به کودتا بزنند و يا شکست خوردگان از انقلاب بازگشت کنند و نتيجه مطلوب حاصل نشود. ناپلئون که ازفرزندان انقلاب بود با مشاهده ناخرسندی مردم از وضعیت اداره کشور (نه انقلاب) پا به میان نهاد، نخست نظام کنسولی و سپس امپراتوری برقرارکرد که بازگشتی به گذشته بود. [مورخان، فروپاشی شوروی در 1991را اثبات درستی اظهارات برنستاین دانسته اند.].
    برنستاين بكاربردن عنوان «مدينه فاضله» را دوست نداشت و عقيده داشت كه چنين آرزويي در آينده نزديك تحقق نخواهد يافت. برنستاين مي گفت كه براي داشتن نظام سوسيال دمكراسي نبايد اميد به يك انقلاب قاطع و عصيان عمومي بست، بايد از طريق دمكراتيك قدرت را به دست گرفت. بايد عمل كرد و لحظه اي نياسود و در درجه اول وجدان و ضمير مردم را بايد روشن ساخت و اين كار جز با كتاب و نشريات و نطق و بحث و مناظره عمومي امكان پذير نيست.
    به گفته برنستاين، مردم نسبت به اخلاقيات اگر چه خودشان گاهي آن را نقض مي كنند حساسيت خاص دارند و به كسي اعتماد مي كنند كه ضعف اخلاقي نداشته باشد و منّزه باشد.
    آخرين نظريه برنستاين اين است كه تا كشوري داراي نظم اقتصادي و بوروكراسي معقول نشود به دمكراسي واقعي نخواهد رسيد. وي فساد و انحطاط اداري، فقر اخلاقيات و ضعف اقتصاد را مانع از رشد دمكراسي و حکومت قانون در يك كشور خوانده است. او به دولتهاي سوسياليستي و سوسيال دمکرات توصيه کرده است؛ آن گونه رفتار کنند و جامعه خود را بسازند که ملل ديگر مشتاق و خواهان چنان نظامي شوند. به عبارت ديگر؛ به آن چه که تبليغ مي کنند (مي گويند) عمل کنند تا سرمشق قرار گيرند.
    بسياري از فلسفه دانها و استادان علوم سياسي هم برنستاين را از مبتكران اصلي نظام «سوسيال دمكرات» كه نوعي «سوسياليسم» ملايم است مي دانند كه اينك در كشورهاي متعدد حكومت را به دست دارد و پس از فروپاشي شوروي، سوسياليستهاي افراطي روش خود را به آن نزديك كرده اند.
    برنستاين سردبير روزنامه ارگان حزب سوسيال دمكرات آلمان Der Sozial Demokrat بود كه در خارج از آلمان چاپ مي شد. وي به مدت 21 سال اين روزنامه را در لندن منتشر كرد.








    در قلمرو رسانه‌ها

    آغاز «ژورنال نويسي» و ايجاد چنين ستون هايي در رسانه هاي چاپي ـ ژورنال نويسي در ايران

    انتشار منظم ستون «ژورنال» در روزنامه ها را ژوئن 1904 ذكر كرده اند زيرا كه يك روزنامه آمريكايي 22 ژوئن اين سال به مخاطبانش اطلاع داده بود كه از شماره بیست و پنجم ژوئن، ستون هاي «ژورنال» داير مي كند.
    اين ستونها که از آغاز عصر اینترنت، متاع خواندني تر رسانه های چاپی را تشکیل می دهند توسط روزنامه نگاران قديمي تر (كه خوانندگان با نامشان آشنا هستند) نوشته می شوند و حاوي مطالبي از جمله مشاهدات روزمره، شرح مسافرت، تداعي و برداشتشان از خبرها، تشريح سابقه رويدادها به علاوه بيان نظر، احساس و عواطف خود نسبت به برخي از آنها و انعكاس ضعف ها و قوّت ها، يادآوري ها، ترسيم وضعيت روزگار، بازتاب كارهاي ماندني، انتقال دانش، و آموزش عمومي و همچنین خاطره نگاری هستند. نظرسنجي های بين المللي سال های 2004 و 2014 (هر ده سال یک بار) از مخاطبان روزنامه ها نتایج مشابهی را به دست داد و نشان داد كه در عصر اينترنت توجه مخاطبان به آن ستونها، و همچنين مقالات، تحليلها، تفسيرها و نظر خوانندگان (صفحه نامه ها) روزافزون است زيرا كه منابع سريعتري براي رساندن «اخبار مطلق» در دسترس مخاطبان قرار گرفته است و مخاطبان از روزنامه ها ـ تحليل، مقاله، جزئيات و «نظر» و مطالب حاشیه ای (ساید لایت) مي خواهند.
    نظر سنجی سال 2007 نیویوزک تایمز از مخاطبانش نشان داد که جالبترین بخش از مطالب این روزنامه مشاهدات معمولی روزنامه نگاران، شرح سفر و اظهارنظر آنان توأم با ذکر خاطره از رویدادهاست. از آن پس فرستادن روزنامه نگار به شهرها و کشورهای دیگر تا چندبرابر گذشته افزایش یافته است.
    در ايران، در نيمه دوم دهه 1340، آن زمان كه دكتر علي اصغر صدر حاج سيدجوادي سردبير روزنامه اطلاعات بود، چنين ستونهايي در اين روزنامه تحت عنوان «پنج ستون از پنج نويسنده» داير شد و مدت ها ادامه يافت كه با رفتن او از این روزنامه، اين ستون ها هم تعطيل شد. دکتر علي اصغر صدر حاج سيدجوادي که از فعالان بنام انقلاب سال 1357 بود در فرانسه زندگي مي کند. وي در زمان حکومت دکتر مصدق، جناح سياسي معروف به «نيروي سوم» را به وجود آورده بود. دکتر علي اصغر صدر حاج سيدجوادي (برادر احمد و حسن) همچنين يک فرضيه پرداز است. وي در تهران در نشريات متعدد سردبير بود و در حال حاضر هم از پاريس براي روزنامه هاي فارسي زبان ساير کشورها ازجمله هفته نامه دو زبانه ايران تايمز چاپ واشنگتن مقاله (نظر) مي نويسد.
    sadr-hajseyyedjawadi-aliasghar.jpg
    دکتر علي اصغر صدر حاج سيدجوادي در سال هاي 2011 و 1979










    ساير ملل

    انگليسي ها در سوراخ جهنم! - به دهانه توپ بسته شدن هندی ها توسط استعمارگران انگليسي

    22 ژوئن سال 1756 به دستور سراج الدين «نواب بنگال» 146 شبه نظامي انگليسي را در يك اطاق كوچك حبس كردند (که برخي از آنان را از سوراخي كه در سقف ايجاد كرده بودند به داخل اطاق و بر سر ديگران افكنده بودند) و اين عمل باعث خفه شدن 123 تن از انگليسي ها شد. مورخان انگليسي در تاليفات خود از اين اطاق به عنوان «سوراخ سياه جهنم» نام بـرده اند.
    در پي قتل نادر شاه افشار در کودتاي دهم ژوئن 1747 در نزديکي قوچان، انگليسيها جرات يافته و براي استعمار هند متوسل به نيروي مسلح شده بودند. آنان قبلا به بهانه تجارت و تحت نام كاركنان كمپاني هند شرقي، در برخي از نقاط بندري هند استقرار يافته بودند.
    بايد دانست پس از آن که انگليسي ها بر شبه قاره هند مسلط شدند، هرگاه که با قيام مسلحانه هنديان به ويژه در قرن نوزدهم رو به رو مي شدند آنان را پس از سرکوب و دستگيري به دهانه لوله توپ مي بستند و اعدام مي کردند تا باعث ترس ديگران شود و اصطلاح به «دهانه توپ بستن» از همان زمان رايج شده است که ظالمانه ترين نوع اعدام شناخته شده است و تصويري از يک نمونه آن در زير آمده است. عکس، نشان مي دهد که چگونه انگليسي ها مخالفان هندي خود را به دهانه توپ مي بستند و سپس توپ را شليک مي کردند تا فرد مخالف هنگام خروج گلوله قطعه - قطعه شود:

    cannonex.jpg



    تسليم شدن فرانسه در دو «22 ژوئن» به فاصله 125 سال از يكديگر!

    در تاريخ فرانسه «22 ژوئن» ياد آور دو بار تسليم شدن اين كشور در برابر نيروي خارجي است. 22 ژوئن سال 1815، فرانسه پس از شكست در جنگ واترلو تسليم نيروهاي اتحاديه (كشورهاي متحد بر ضد ناپلئون - آلمان و انگلستان - شد. ناپلئون، خود سه روز پس از اين شكست تسليم شده بود كه به جزيره سنت هلن تبعيد شد و در همانجا در حبس خانگي انگليسي ها درگذشت.
    در همين روز (22 ژوئن) در سال 1940 پس از شكسته شدن خط دفاعي «ماژينو» و تصرف شهر پاريس توسط نيروهاي هيتلر، دولت وقت فرانسه به شكست نظامي اعتراف و تسليم نظر آلماني ها شد و تن به امضاي قراداد ترك مخاصمه و خلع سلاح ارتش خود داد. اين تكرار دو رويداد در «يك روز از سال» به فاصله 125 سال از يكديگر مصداقي ديگر از «فلسفه تاريخ» بشمار مي آيد.

    Nhouse.jpg
    ساختماني در جزيره سنت هلن که ناپلئون در آن بازداشت بود


    ترور فيلد مارشال انگليسي


    0622marshal.jpg



    فيلد مارشال «سر هنري ويلسون» كه در جنگهاي برمه، افريقاي جنوبي و جنگ جهاني اول در جبهه فرانسه شركت كرده و مدالهاي متعدد به دست آورده بود 22 ژوئن سال 1922 در لندن توسط جمهوري خواهان ايرلند ترور شد.
    جمهوريخواهان ايرلند به وي كه اصلا ايرلندي بود و پس از جنگ جهاني اول نماينده مجلس انگلستان شده بود برچسب خيانت به زادگاه خود زده بودند.





    پيشنويس قانون اساسي كشورهاي متحدهِ اروپا که به جایی نرسید و اینک احیاء ناسیونالیسم موجودیت اتحادیه را به مخاطره افکنده است

    20 ژوئن 2003 ( 30 خرداد 1382) اصول 400 گانه قانون اساسي «كشورهاي متحده اروپا» كه براي تدوين آن 105 نماينده و مشاوران آنها 16 ماه تلاش كرده بودند در اجلاس سران اين ممالك که در يونان برگزار شده بود تاييد شد، ولی .... در اين اجلاس قرار براين شده بود که يک سال بعد (ژوئن سال 2004)، اين طرح در بروکسل مورد بررسي نهايي قرار گيرد و سپس براي تصويب توسط يکايک کشورهاي عضو به اين ممالک ارسال شود و درباره آن در هرکشور رای گیری صورت گيرد، و اين کار فراتر از سال 2007 نرود.
    طبق آن طرح قرار بود همه نفوس ممالك 25 گانه عضو اتحادیه [در سال 2007 دارای بيست و هفت و اینک 28 عضو كه بازهم عضو تازه خواهد پذيرفت] در صورت تصويب نهايي آن متساوي الحقوق و اتباع «اتحاديه» شوند و«كشورهاي متحده اروپا» داراي يك رئيس انتخابي [رئیس کنفدراسیون ـ رئیس کشورهای متحده] باشد. همچنین طبق طرح [معلّق]، قرار بود که اتحاديه اروپا همانند «ايالات متحده آمريکا» كه در آغاز كار يك وزير داشت (وزير امور خارجه) داراي چنين وزيري باشد و راه براي داشتن وزير دفاع هم كاملا بسته نشده بود. رئيس اتحاديه و وزير امور خارجه اش داراي شخصيت مستقل حقوقي يعني داراي اختيار امضاي معاهده با كشورهاي ديگر مي بودند. در اين طرح، مجازات اعدام و بـرده داري ـ بـرده داری نوع جدید؛ بیگاری کشیدن و وادارکردن به خودفروشی و ... ـ در کشورهای عضو منع شده و برای كناره گيري اعضاء از اتحاديه، شرط و منعی پيش بيني نشده بود . تصميمات در اين اتحاديه قرار بود با اكثريت آراء اتخاذ شود، نه اتفاق آراء و هدف اين بود كه از به وجود آمدن هرگونه بُن بَست در تصميم گيري ها جلوگيري شود.
    در جریان کار، ایرلندی ها و دانمارکی ها طرح را به رفراندم گذاردند که این عمل مورد تایید نخست وزیر انگلستان نیز قرار گرفت و متعاقب آن چند دولت اروپایی تصمیم به انجام رفراندم سراسری گرفتند ازجمله فرانسه، اسپانیا، پرتغال، لوکزامبورگ و .... اين طرح در چند کشور تصويب شد ولي فرانسويان و هلندي ها آن را رد کردند و آن را در بُن بست قرار دادند زيرا که بايد همه اعضاي اتحاديه آن را تصويب مي کردند تا بتواند قانون شود و به اجرا درآيد.
    با اين وضعيت، «طرح» آينده مبهمي پيدا کرد. 21 ژوئن 2007 سران اعضاي اتحاديه در بروکسل گرد آمدند تا مسئله را با اصلاح طرح و يا تنظيم طرح ديگري حل کنند که قرار شد مفاد پیمان های قبلی از پیمان رُم (که بازار مشترک ایجاد کرد) به این سوی مورد تجدید نظر قرارگیرند و برحسب شرایط روز اصلاح شوند که تا اواخر آن سال این تجدید نظر [تجدید نظر در طرح 400 ماده ای مصوّب در نشست ژوئن 2003 سران در آتن و ایجاد استیت های متحده، چیزی مشابه ایالات متحده آمریکا و عمدتا مشابه کنفدراسیون کانادا]صورت گرفت و پیمان تازه ای امضاء شد که از سال 2009 به اجراء گذارده شده است.
    کشورهاي عضو اتحاديه اروپا در ماه می 2004 (زماني که 25 عضو داشت) جمعا داراي 450 ميليون تَن جمعيت و يك اقتصاد 9 تريليون دلاري بودند.
    براي تامين وحدت اروپائيان، در طول تاريخ تلاشهاي فراوان به عمل آمده و اين فكر از روميان است، ولي چون در آن برتري يك كشور منظور بود به حقيقت نپيوست. انتخابات سال 2014 برای تعیین نمایندگان پارلمان اروپا نشان داد که در بیشتر کشورهای اروپایی، مردم گام به ناسیونالیسم گذارده اند و بنابراین، اتحادیه اروپا بویژه پس از رفراندم خارج شدن انگلستان از اتحادیه، آینده مبهمی دارد. مهاجرت ها و تفاوت های فرهنگی و زبان و رفتار باعث احیاء ناسیونالیسم در هر کشور شده است. همچنین ممکن است که دولت مسکو به خود آید و باردیگر، اسلاوهای اروپا را به سوی خود بکشاند و نیز با ورود اعضای جماهیریه پیشین (شوروی) به اتحادیه اروپا عملا مخالفت کند و بر سر این مخالفت ایستادگی.

    eu.jpg
    سران کشورهاي عضو اتحاديه در 21 ژوئن 2007 در بروکسل و بيش از تشکيل اجلاس







    روزي که اختيارات حکومتي به دولت موقت عراق انتقال يافت ـ گزارش نيويورک تايمز درباره همکار «سيا» بودن اياد علاوي نخست وزير دولت موقت عراق!

    نيويورك تايمز در شماره 21 ژوئن 2004 خود گزارش خبرنگارانش «دكستر فيلكينز» و «سوميني سنگوپتا» در عراق را چاپ كرده بود كه نوشته بودند: «اَياد عَلاوي» رئیس دولت موقت عراق كه در آن ماه تعیین شده بود بيش از يك دهه همكار «سيا» بود و این موضوع در رسانه های برخی کشورها انتشار یافته و به گوش عراقی ها رسیده است. طبق این گزارش، علاوي پس از سه دهه اقامت در خارج، همزمان با ورود نيروهاي آمريكا به عراق، به اين كشور بازگشته و یک سال پس از بازگشت نخست وزیر دولت موقت شده و حکمران آمریکایی عراق اداره کشوررا به او تحویل داده است [داده بود].
    در این گزارش آمده بود که علاوي كه همكاري تنگاتنگ با «سيا» برضد رژيم صدام حسين داشت با تاکيد گفته بود كه برضد ناامني در عراق و عوامل آن دست به هر اقدامي كه در توان داشته باشد خواهد زد. او افزوده بود: "ما در برابر افراد مسلح ـ از هرگروه، دست بسته نخواهيم ايستاد.".
    این دو روزنامه نگار نوشته بودند که معلوم نيست اعلام حالت فوق العاعده از سوي علاوي در عراق كارايي داشته باشد زيرا كه نيروهاي نظامي آمريكا با همه تجهيزات پيشرفته و سختگيري نتوانستند آرامش کامل برقرار كنند. ساختار عراق با کشورهای دیگر فرق دارد و بنابراین نمی توان درباره نتایج تصمیمات و اقدامات پیش گویی کرد.
    پال برمر Paul Bremer مقام آمریکایی که پس از اشغال نظامی عراق، به مدت 15 ماه حکمران این کشور بود 28 ژوئن 2004 در مراسمی کوتاه و با حضور ایاد علاوی نخست وزیر موقّت، نامه اختیارات حکومتی را که در یک پوشه جلد شده قرار داشت به مدحت المحمودی قاضی ارشد عراق تسلیم کرد و از همانجا به فرودگاه رفت و عراق را ترک گفت.
    در اثنای مراسم تحویل اختیارات که به صورتی نیم محرمانه برگزارشده بود صدای تیراندازی و انفجار از گوشه و کنار بغداد به گوش می رسید. مراسم در منطقه حفاظت شده شهر بغداد که به صورت قلعه درآمده است صورت گرفت (عکس زیر):
    iraq-transferAuthority.jpg
    28 ژوئن 2004 برمر (حکمران آمریکایی عراق) با حضور علاوی، اسناد تحویل اختیارات را به قاضی عراقی می دهد


    درست ده سال پس از این نقل و انتقال، عراق که در این مدت هیچگاه آرام نبود و انفجار و خون قطع نمی شد دچار یک جنگ داخلی تمام عیار شده است. مجله تایم پشت جلد و شش صفحه از صفحات آخرین شماره ژوئن 2014 خودرا به وضعیت عراق اختصاص داده است. مایکل کراولی نویسنده این تفسیر طولانی (از صفحه 28 تا صفحه 34) این مجله است. وی تاریخچه این سرزمین از قرن هفتم میلادی تا کنون را برنگاشته و درباره عراق و منطقه پیش بینی هایی کرده است. در زیر کُپی پشت جلد مجله دو ـ سه میلیونی تایم در این باره:

    time-iraq.jpg



    گزارش ژوئن 2004 «سی بی اس» از ادعای اينترنتي القاعده مبنی بر هواداری پلیس دولت سعودي از آن

    سي. بي. اس - يک شبكه تلويزيوني آمريكا 20 ژوئن 2004 به نقل مطالب سايت «القاعده در جزيرة العرب» تحت عنوان صوت الجهاد پرداخت و گفت كه به ادعاي اين سايت اينترنتي، پليس سعودي سمپات القاعده لباس و خودرو با مارك پليس در اختيار عوامل القاعده گذارده بود و آنان به لباس پليس در آمده و در مسير فرودگاه رياض اقدام به بازرسي اتومبيل ها كرده، «پال جانسون» آمريکايي را يافته، به اتومبيل ديگر منتقل ساخته و ربوده بودند.
    مقامات وقت کشور سعودي فورا اين گزارش را ردّ كردند و اعلام داشتند كه مبارزه اينترنتي به همان اندازه مبارزه مسلحانه خطرناك است و هدف مطالب «صوت الجهاد» که در 40 صفحه تنظيم شده ضربه زدن به دولت سعودي و نشان دادن عدم وفاداري پليس اين كشور نسبت به دولت است.

    مصاحبه تلويزيوني ژوئن سال 2004 كلينتون و چند افشاگري

    در پي پخش مصاحبه يك ساعته بيل كلينتون رئيس جمهوري پيشين آمريكا با شبكه A.B.C كه 20 ژوئن 2004 انجام شده بود، عوامل حزب جمهوريخواهان حمله به اورا از سر گرفتند و حتي بر ضد او به دادن آگهي تبليغاتي به تلويزيونها دست زدند!.
    «راش ليمبو» مفسر راستگراي راديو در حمله به كلينتون كتاب او را به جاي «ماي لايفMy Life» «ماي لايMy Lie به معناي دروغ من» ناميد.
    كلينتون در اين مصاحبه در مورد خطر القاعده گفته بود که اين خطر را داشتم به بوش مي گفتم ولي وي حتي امكان نداد حرفم را تمام كنم و .... كلينتون درباره حمله موشكي به اردوگاه بن لادن در افغانستان كه به دستور او صورت گرفته بود گفته بود كه «سيا» به او گزارش نادرست داده بود. «سيا» گزارش کرده بود كه بن لادن در اردوگاه است كه درست نبود.
    كلينتون از کنِت ستار» بازپرس ويژه رسيدگي به پروند يك معامله زمين كه توسط او صورت گرفته بود (اراضي وايت واتر) گفته بود كه اين بازپرس به جاي انجام ماموريت خود، طبق نقشه (توطئه) جمهوريخواهان عمل کرد و سراغ مسائل خصوصي او از جمله اتهامات زن بازي رفت و سالها وقت آمريكا را تلف كرد و دهها ميليون دلار هزينه روي دست ماليات دهندگان گذاشت.
    كلينتون در اين مصاحبه گفته بود كه يك رئيس دولت بايد نخست سراغ حل مسائل اقتصادي كشور برود تا كارايي و دلسوزي خودرا نسبت به ملت نشان دهد كه دولت ج.رج بوش چنين نكرده است (نکرده بود).
    او سپس به دوران كودكي خود و اينكه مادرش پنج بار به چهار مرد شوهر كرد و او همانند توپ فوتبال در اين خانه و آن خانه سرگردان بود پرداخته، و غير مستقيم به جامعه آمريكا حالي كرد كه بوش مانند او طعم گرسنگي را نچشيده و رنگ فقر را نديده است. کلينتون در عين حال اعتراف كرد كه در مورد رابـ ـطه با «مونيكا لوينسكي» كه يك اشتباه محض بود مرتكب دروغگويي به بازپرس شده بود.


    اظهارات زندانبانان آمريكايي صدام حسين درباره او که در «تاريخ» خواهد ماند تا مورد قضاوت قرار گيرد


    saddam.jpg
    صدام، زماني که زنداني بود

    مجله آمريكايي «جي كيو» در شماره ماه ژوئيه 2005 خود كه دوشنبه 20 ژوئن انتشار يافت مصاحبه با پنج نظامي آمريكايي از ايالت پنسيلوانيا از جمله جسي داوسن25 ساله، جاناتان ريز 22 ساله و شان ا’شي را كه ده ماه زندانبان سلول صدام حسين در عراق بوده و به وطن باز گشته بودند منتشر ساخت كه وسيعا در رسانه هاي آمريكا نقل شده بود و شبكه هاي تلويزيوني، خود جداگانه با اين نظاميان كه درجه گروهباني دارند مصاحبه كرده بودند.
    اين نظاميان گفته بودند كه صدام حسين همچنان خود را رئيس جمهوري عراق و اسير جنگي آمريكا و كشورش را تحت اشغال نظامي مي داند، ولي جز با جورج بوش و پدر او، خصومتي نسبت به ساير آمريكائيان نشان نمي دهد و معتقد است كه روزي به قدرت باز خواهد گشت و عراقي ها هر روز كه بگذرد به اهميت كارهاي او پي مي برند.
    به اظهار اين نظاميان، صدام گفته بود: جورج بوش مي دانست كه عراق داراي سلاح كشتار جمعي نيست و در صورت تصرف عراق چنين سلاحي به دست نخواهد آورد و در انظار جهانيان دروغگو خواهد شد. با وجود اين، دست به حمله زد و اينك توي آن مانده و در باتلاق عراق دست و پا مي زند. اگر بوش با او مستقيما وارد مذاكره شده بود نه تنها هدفهايش تامين مي شد، بلكه كار هم به اينجا نمي كشيد كه نه روي خروج از عراق را داشته و نه قادر به ماندن در آن باشد. «صدام» از جورج بوش و پدرش به عنوان دو دولتمرد بد و ناشي نام بـرده و گفته بود كه كلينتون مردي قابل قبول و «ريگان» خوب بود.
    صدام درباره دستگيري اش به اين نظاميان گفته بود كه تنها يك نفر مي دانست كه او كجا خود را پنهان كرده است و اين فرد به امانت به خاطر پول خيانت كرد و جاي او را نشان داد تا پاداش هنگفت (اعلام شده) را از آمريكا بگيرد كه مبلغ آن را بر در و ديوار در پوسترها اعلان كرده بودند.
    صدام گفته بود كه در جريان بمباران كاخش در بغداد، او در يك تاكسي از اين سوي به آن سوي مي رفت و تانكهاي آمريكا را مي ديد. آمريكايي ها حتي نمي دانستند كه او در چه كاخي زندگي مي كند و ساختمانهاي ديگر را بمباران مي كردند.
    اين نظاميان در مصاحبه هاي خود گفته بودند كه صدام به زبان انگليسي آشنا است ولي كلمات را درست تلفظ نمي كند و آنان به مرور زمان با طرز تلفظ او آشنا شده بودند. وي گاهي آنان را پدرانه اندرز مي داد كه چگونه ازدواج كنند، داراي خانه شوند و به تكميل تحصيلات ادامه دهند. صدام به آنان توصيه مي كرد كه با زن كم هوش و سالمندتر از خودشان ازدواج نكنند و بايد در اين انتخاب مهم دقت كنند.
    به اظهار اين نظاميان، صدام از ميكرب مي ترسيد و اين ترس تا حد وسواس بود. پس از دست دادن به هر فرد، دستش را با صابون مي شست. ميزش را شخصا تميز مي كرد و لب به ميوه اي كه ديگران آن را پوست گرفته و قاچ (قاش) كرده بودند نمي زد. هفته اي دو بار به حمام مي رفت و لباسش را خودش مي شست. او مي دانست كه همه حرفها و حركاتش در سلول ضبط مي شود و از اين بابت ترسي نداشت. اين نظاميان گفته بودند كه هنگام خدا حافظي با صدام، وي به آنان گفت كه پس از بازگشت به قدرت به او نامه بنويسند تا از آنان براي ديدار از عراق دعوت كند!.
    به اظهار اين نظاميان، صدام خود را تنها فردي مي دانست كه مي تواند آرامش و رفاه را به عراق بازگرداند.
    دوتن از اين نظاميان كه وابسته به گارد ملي پنسيلوانيا بوده اند پس از مصاحبه با شبكه هاي تلويزيوني، به مصاحبه با ساير رسانه ها ادامه داده و چهره بهتري از صدام براي جامعه آمريكا ترسيم كرده اند.
    صدام حسين در آخرين روز سال ميلادي 2006 اعدام شد. تصميم به اعدام کردن او تقريبا ناگهاني اتخاذ شده بود زيرا هنوز به بسياري از موارد اتهامي او رسيدگي نشده بود. تنها به يک اتهام رسيدگي شده و حکم صادر شده بود. رئيس جمهور عراق حکم اعدام را امضا نکرد و اعدام به امضاي نخست وزير (المالکي) انجام شد. بيشتر اصحاب نظر گفته بودند که گمان نمي کردند صدام اعدام شود.

    saddamhead.jpg
    صدام حسين پس از به دار آويخته شدن







    دو گزارش تامل برانگيز تلويزيوني: بازار آمريکا و پوشاک دوخت بنگلادش و ساعت ساخت چين

    19 ژوئن 2005 شبكه ان.بي.سي. در برنامه «ديت لاين» گزارش مفصل و مصوري از كارخانه هاي ساخت پوشاك در بنگلادش پخش كرد كه نشان مي داد از لحاط شرايط و محيط كار وضعيت چندان مناسبي نداشتند و مزد برشكاران و دوختگران حدود ده سنت (90 تومان) در ساعت بود. محصول كار اين كارگاهها عمدتا به آمريكا صادر مي شود و در اينجا با به به و چه چه در فروشگاههاي بزرگ زنجيره اي همچون «كي مارت» و «وال مارت» بفروش مي رسد. بهاي فروش اين پوشاك در آمريكا نزديك به پنج برابر قيمت آن در بنگلادش است. برخي از آمريكاييان كه برنامه را ديده بودند گفته بودند كه با مشاهده زجر و چهره عرق ريز زنان دوختگر بنگلادشي، ديگر رغبت پوشيدن محصول دسترنج آنان را نخواهند داشت مگر اين كه برايشان ثابت شود كه مزد آنان منصفانه شود و شرايط كارگاه (از لحاظ ساعات كار، بيمه و محيط) بهبود يابد.
    در برنامه ديگر كه 18 ژوئن 2005 از شبكه اي.بي.سي. پخش شد يك كارخانه بزرگ ساعت سازي شيكاگو نشان داده شد كه مدير آن از كاهش سفارش مي ناليد و مي گفت: ما هر ساعت ديواري را كه مشتري آن دولت و سازمانها و شركتها هستند به 23 دلار مي فروشيم ولي همين ساعت با كيفيت ضعيف (نامرغوب) از چين وارد مي شود و به پنج دلار بفروش مي رسد و مشتريان ما، حتي سازمانهاي دولتي ترجيح مي دهند كه ساعت چيني بخرند!.
    شکايت آمريکاييان از کالاهاي نامرغوب وارداتي روزافزون است ولي سود کمپاني هاي بزرگ در اين واردات است که وارد مي کنند و تا چند برابر قيمت مي فروشند. ارزان بودن کالا در مبدأ به دليل مزد کم کارگر (استثمار انسان) است.

    ويتنام و اولويت آموزش علوم كامپيوتر در مدارس ـ روابط حسنه متقابل آمريکا و ويتنام


    phan-van-vietnam.jpg
    Phan Van Khai

    بيست و يکم ژوئن 2005 «فان وان كاي Phan Van Khai» رئيس وقت دولت ويتنام با جورج بوش رئيس جمهور وقت آمريكا در كاخ سفيد واشنگتن ملاقات و پيرامون گسترش داد و ستدهاي دو كشور مذاكره کرد.
    «فان» متوّلد 1933 که از 997 تا 2006 نخست وزير ويتنام بود در جريان ديدار يك هفته اي خود از آمريكا، قبلا با رئيس كمپاني مايكروسافت ملاقات كرده و ترتيب همكاري اين شركت با كارشناسان تكنولوژي پيشرفته ويتنام و نيز آموزش بيش از پنجاه هزار تن از معلمان ويتنامي را كه بعدا بتوانند در مدارس اين كشور علوم كامپيوتر درس بدهند داده بود.
    رسانه هاي آمريكا ضمن انتشار گزارش و عكس ديدار فان و بوش، توافق فان با كمپاني مايكروسافت را بزرگ كرده و نوشته بودند كه ويتنام بزودي ژاپن ديگري مي شود زيرا كه آموزش تكنولوژي پيشرفته به بيش از 50 هزار معلم ويتنامي امري بي سابقه است.
    روابط آمريکا و چين پس از جنگ طولاني دو کشور، حسنه و توأم با احترام متقابل است. دو دولت منافع مشترک متعدد دارند ازجمله زير نظر داشتن هر حرکت رژيم پکن. ويتنام با چين اختلاف ارضي دارد که يک بار به جنگ انجاميد.








    برخي ديگر از رويدادهاي 22 ژوئن


    • 360: سال 360 پيش از ميلاد چینی ها كمان ضامندار (كراس باو) ساختند كه در آن زمان يك جنگ افزار پيشرفته محسوب مي شد.


    • 80: به امپراتور وقت روم ـ تيتوس ـ گزارش شد كه آمفي تئاتر 55 هزارنفري شهر رم كه ويرانه آن باقي است آماده گشايش شده است.


    • 1777: پول در گردش ايالات متحده (آمريکا) 3 ميليون دلار تعيين، و دستور ضرب سکه طلا تا اين مبلغ داده شد.


    • 1870: قانون تاسيس دادستاني کل امريکا (دادستانی فدرال) که بر پليس فدرال و داديارها و بازپرس هاي سراسري (و تا قرن 21 که وزارت امنيت داخلي تاسيس شد بر اداره مهاجرت) نظارت دارد و از دپارتمان هاي قوه مجريه، و جدا از قوه قضائيه آن کشور است به تصويب کنگره آمريکا رسيد. رسانه های برخی از کشورها که از آن به عنوان وزارت دادگستري آمريکا نام بـرده اند در حقيقت امور تحقيق و پليسي را در مورد جرائم فدرال برعهده دارد (نه جرائم ایالتی و داخلی هر استیت که هر استیت، خود دادستانی مستقل دارد). در فدراسیون آمریکا، دادگاهها ـ از بَدوی تا دیوان عالی ـ قوه قضایی بشمار می آیند.


    • 1948: فاتحان غربي اعلام كردند كه تا مطمئن نشوند امنيت در اروپا برهم نخواهد خورد نيروهاي خود را از آلمان خارج نخواهند ساخت (كه نيروهاي آمريكايي هنوز هم از آلمان خارج نشده اند!).


    • 1970: طبق اصلاحيه شماره 26 قانون اساسي آمريكا كه از 22 ژوئن سال 1970 به اجرا در آمد حداقل سن «راي دادن در انتخابات» در اينفدراسیون به 18 سال تمام كاهش يافت.
     

    ...zαнrα...*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/16
    ارسالی ها
    3,488
    امتیاز واکنش
    30,283
    امتیاز
    913
    محل سکونت
    تبــــ❤️ـــریز
    2 تیر

    ايران

    تأکید آیت الله خامنه ای در لزوم پیگیری و برخورد قاطع با دستمزدها و پاداش های کلان برخی از مقامات و مديران

    به گزارش دوم تیرماه 1395 خبرگزاری فارس، آیت الله خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی ایران و انقلاب اسلامی عصر چهارشنبه (دوم تیرماه 1395 = 22 ژوئن 2016) در دیدار رمضانی رئیس‌جمهور و وزیران کابینه، ضمن تبیین چند حکمت از نهج البلاغه با اشاره به کلامی از امام علی(ع) درخصوص نحوه عملکرد در شرایط فتنه، گفت: "حضرت علی(ع) توصیه می کنند که در شرایط فتنه که تشخیص حق و باطل برای مردم بسیار مشکل می شود، باید به گونه ای عمل کرد که هیچ بهره ای به نفع فتنه ایجاد نشود. در شرایط فتنه همچون قضایای سال 1388 ـ نباید سخن، سکوت، اقدام و حتی نوع نگرش ـ موجب تقویت فتنه شود. البته ممکن است برخی افراد به دلیل گرایش های خاص خود، تمایلی به حضور صریح در مقابل فتنه نداشته باشند، اما نباید از این هم به نفع فتنه بهره برداری شود.".
    خبرگزاری فارس نوشته است: "آیت الله خامنه ای سپس با اشاره به یکی دیگر از حکمت های حضرت علی(ع) در نهج البلاغه، به موضوع نگاهِ طعمه ای به مسئولیت [مقام] برای رسیدن به ثروت و امتیازهای خاص پرداختند و گفتند که چنین نگاهی به مسئولیت که در واقع یک امانت است، موجب کوچک و حقیر شدن انسان خواهد شد. موضوع حقوق های نجومی [پرداخت دستمزد و پاداش کلان و خلاف انتظار ـ و قبلا باورنکردنی ـ به برخی از مقامات و مدیران در جمهوری اسلامی ایران که از چندی پیش مورد بحث اصحاب نظر و دلسوزان و تیتر پاره ای از روزنامه ها بوده است]، در واقع هجوم به ارزش ها است اما همه بدانند که این موضوع از استثناءها است و اکثر مدیران دستگاهها، انسانهای پاک‌دست هستند، اما وجود همان شمار کم نیز خیلی بَد است و باید حتماً با آن برخورد شود. این موضوع نباید شامل مرور زمان شود، بلکه باید و حتماً به صورت جِدّی و قاطعانه پیگیری، و نتیجه آن به اطلاع مردم رسانده شود.".
    خبرگزاری فارس نوشته است که سپس، نماز مغرب و عشاء به امامت رهبر انقلاب اسلامی اقامه شد و حاضران روزه خود را همراه با ایشان افطار کردند.

    kayhan-jun23.jpg
    بخشی از صفحه اول شماره پنجشنبه سوم تیرماه 1395 (23 ژوئن 2016) روزنامه حکومتی کیهان







    روز تاجگذاري اردشير پاپكان در معبد آناهيد - اظهارات او در اين مراسم و دادن ضمانت اجرایی به اخلاقیات


    ardeshirsasanid.jpg
    تصوير اردشير يکم بر سنگ و بر سکه اش


    23 ژوئن سال226 ميلادی (دوم تیرماه) اردشير پاپكان در معبد آناهيد (آناهيتا) تاجگذاري كرد و شاه ايران شد و ناسيوناليسم ايراني را بر محور ملت گرايي و آموزشهاي زرتشت احياء كرد. با پيروي از روش اردشير بود که قرنها بعد ديلميان، صفويان و ... ناسيوناليسم ايراني را بر محور ايراندوستي و شيعه اثني عشري زنده كردند.
    اردشير كه قبلا حكمران پارس (عمدتا فارس، كرمان و سيستان) و نگهبان آتشكده آن منطقه بود پيش از تاجگذاري، حكومت اشكانيان را كه بر اثر فساد داخلي رو به ضعف گذارده بود و در برابر روميان كوتاه مي آمد برانداخته بود. اردشير كه بعدا روميان را هم از مشرق زمين عقب براند در مراسم تاجگذاري خود، همانند داريوش بزرگ گفت كه به خواست اهورامزدا شاه ايرانيان (تلفظ آن زمان: اریان) مي شود كه مردمي نجيب و بزرگوار هستند و دروغ نمي گويند. به نوشته برخی از مورخان، اردشیر در این مراسم ساتراپی های قلمرو خود از قفقاز شمالی تا دره سند و غرب فرات تا سیردریا را برشمرده و خراسان را ابرشهر (استان بزرگتر) خوانده بود. در آن زمان، آذربایجان «آذُربایگان»، بلوچستان «ماکوران (مکران)»، کرمان «کرمانیا»، اصفهان «سپاهان»، مناطق پشتون نشین افغانستان و پاکستان امروز کوشان شهر، سیستان «سکستان»، گرجستان «ویزوران»، ارمنستان «ارمن» و ... تلفظ می شدند. در سنگنبشته های عهد ساسانی، عُمان و مسقط بخشی از قلمرو ایران و «مزون شهر» خوانده می شدند. ایرانزمین نیز ارانشهر = ایرانشهر گفته می شد. اردشیر آموزش های زرتشت را که از پیش از تاسیس دولت واحد ایرانیان به دست کوروش بزرگ آیین آنان بود دین رسمی اعلام کرد و با این عمل، دین و سیاست را درهم آمیخت. به باور پاره ای از تاریخنگاران، هدف اردشیر از این کار ضمانت اجرایی دادن به اخلاقیات یعنی قانون ساختن آنها بود.
    كرماني ها كه اردشير قبلا در نظر داشت آن شهر را پايتخت ايران كند به منظور نشان دادن خرسندي خود از پيروزي او بر اردوان و به شاهي رسيدنش، شهري را که او در آن استان ساخته بود «اردشير وه» نامگذاري كردند. اين شهر كه تلفظ نام آن به تدريج به «بردسير» تغيير يافته است قبلا روستاي کوچکي بود که توسط اردشير عمران و توسعه داده شده و به صورت شهر درآمده بود. نوسازي دژ نظامي کرمان برفراز تپه را که به «قلعه دختر» معروف شده و آثار آن اينک در دل شهر قرار دارد به اردشير پاپکان نسبت مي دهند. متاسفانه اخيرا بر فراز اين تپه آنتن مخابراتی و احتمالا آنتن سلفون نصب کرده اند که کاري نادرست بوده است.
    kermanfort.jpg
    بقاياي دژي را که اردشير در کرمان بر فراز تپه ساخت (قلعه دختر)







    سالمرگ جمشید کاشانی ریاضی دان ایرانی که 600 سال پیش قضایای کُسینوس را کشف و فاصله زمین از خورشید و سیّارات را به دست آورد


    jamshidkashani.jpg

    تصوير جمشيد کاشاني
    22 ژوئن سال 1429 ميلادي جمشيد كاشاني (غياث الدين) رياضيدان و فضاشناس ايراني در سمرقند درگذشت. وي به دعوت الغ بيگ حكمران تيموري وقت و پسر شاهرخ ميرزا به سمرقند رفته بود تا در مدرسه عالي علوم اين شهر تدريس و در رصدخانه آنجا (كه الغ بيگ، خود آن را تاسيس كرده بود) به اكتشافات فضايي تازه دست بزند. جمشيد كاشاني به خاطر كشف قضاياي كسينوس در مثلثات، تهيه جدول ستارگان، تكميل علم حساب و رصد يك خورشيد گرفتگي از نامداران تاريخ علوم است. در فرانسه هنوز يك قضيه كسينوس را «تئورم كاشي» مي خوانند. جمشيد كاشاني كه در سال 1380 ميلادي در كاشان به دنيا آمده بود، در زمان خود همچنين بُعد (فاصله) بسياري از ستارگان از زمين و از خورشيد و نيز حجم آنها را اندازه گيري كرده بود. وي در زمينه علوم فضايي دنباله كار خواجه نصيرالدين طوسي را گرفته بود. جمهوري اسلامي ايران در تيرماه سال 1358هجري خورشيدي به منظور بزرگداشت جمشيد کاشاني يك تمبر پستي منتشر كرد.





    روزي كه مجلس شورای ملی ایران با توپ گلوله باران شد


    liyakhov.jpg

    سرهنگ لياخوف
    دوم تيرماه 1287 (23 ژوئن 1908) سرهنگ لياخوف فرمانده روس واحد مركزي قزاق دستور داد كه ساختمان مجلس شورای ملی در ميدان تاريخي بهارستان را با توپ گلوله باران كنند.
    محمدعلي شاه قاجار روز پيش از اين، ضمن صدور اعلاميه اي كه براي مقامات دولتي در تهران و شهرهاي ديگر ارسال شده بود چگونگي انتخاب نمايندگان مجلس و رفتار اين نمايندگان را مغاير اصول دمكراسي خوانده و دستور داده بود كه مجلس تا اصلاح اين نقائص به مدت سه ماه تعطيل شود. چون بسياري از نمايندگان حاضر به تَرك ساختمان مجلس نشده بودند؛ در اجراي دستور محمدعلي شاه، يك واحد قزاق به بهارستان فرستاده شد تا مجلس را محاصره و نمايندگان را از آنجا بيرون كند كه اين نيرو با مقاومت هواداران مسلح مجلس كه از پيش در آنجا سنگربندي كرده بودند رو به رو شد و عقب نشيني كرد. لياخوف پس از اطلاع از اين مقاومت مسلحانه بود كه تصميم گرفت ساختمان مجلس را با توپ گلوله باران كنند. در پشت پرده، دست انگلستان و روسيه كه با هم رقابت استعماري داشتند ــ هركدام به حمايت از يك طرف ــ دركار بود!. در جريان تيراندازي با توپ به عمارت بهارستان، بسياري از مدافعان مجلس كشته و يا مجروح شدند و نمايندگان متحصّن، از آنجا به پارك امين الدوله كه در همان نزديكي واقع بود گريختند و در آنجا پنهان شدند.
    قزاق ها پس از تصرف مجلس به پارك امين الدوله حمله بردند و نمايندگان را مضروب و دستگير كردند و به باغ شاه (پادگان حّر) منتقل ساختند. چون جماعتي از مجلسيان و هواداران آنان از جمله تني چند از اصحاب جرايد عازم سفارت انگلستان شده بودند تا در آنجا متحصن شوند، قزاق ها باغ سفارت (واقع در محل فعلي ــ خيابان فردوسي) را محاصره كردند و راه آن عده را كه هنوز پاي به ساختمان سفارت نگذارده بودند بستند و آنان را دستگير كردند كه اين عمل باعث اعتراض شديد نماينده سياسي انگلستان شد!. گروهي از دست اندركاران نشريات نيز كه جداگانه دستگير شده بودند به زندان باغ شاه (پادگان حرّ) منتقل شدند و از همين روز در تهران حكومت نظامي برقرار شد و ... .
    روز بعد (سوم تيرماه) خبر مربوط به اعدام ميرزا جهانگيرخان شيرازي ناشر صور اسرافيل، و ملك المتكلّمين و سلطان العلماي خراساني از دست اندركاران نشريات ديگر به گوش رسيد كه در ميان بازداشت شدگان بودند و در محوطه باغ شاه اعدام شده بودند.
    majles.jpg
    ساختمان مجلس در بهارستان پس از گلوله باران شدن


    ایجاد پليس نوين ايران به ریاست یک سرهنگ سوئدی با هزار تفنگ روسی


    vastdehl.jpg

    سرهنگ وستداهل
    ماموران پليس نوين ايران (سَبك فرنگ) با لباس ويژه (يونيفورم اروپايي) از دوم تيرماه 1292 (101 سال پیش) در خيابانهاي تهران به پاسباني سرگرم شدند. تغيير لباس و روش كار پليس ايران كه «نظميه» خوانده مي شد روز قبل از آن (يکم تيرماه و 22 ژوئن 1913) اعلام شده بود. پليس نوین ايران توسط چند افسر سوئدي به رياست سرهنگ وستداهل سازمان يافته بود و وظيفه اش برقراري نظم و حفظ آن بود كه در عين حال بايد به صورت ضابط دادگستري هم عمل مي كرد كه چون هنوز دادگستري وجود نداشت بعدا در مركز پليس، دفتري نيز براي مجازات مجرمان عمومي تاسيس شد.
    طبق مندرجات دفتر اسلحه خانه نظميه، پليس تهران و شهر ري در دوم تيرماه سال 1292 هجري خورشيدي تنها يك هزار تفنگ عمدتا ساخت روسيه در اختيار داشت.





    اعلام حمایت کامل دولت کابل از ایرانِ برادر و منع ایرانیان از بکاربردن واژه افغانِ دست ساخت دولت لندن

    23 ژوئن سال 1951 (دوم تيرماه 1330 و در جریان ملی شدن نفت ایران و درگیری مصدق با دولت لندن)، علي محمدخان وزير امور خارجه وقت افغانستان در کابل اعلام کرد که ماموريت دارد تصميم دولت افغانستان به حمايت کامل از ايرانِ برادر را اعلام دارد و بگويد که افغانستان تا به آخر در کنار دولت کشور برادر ـ ايران، که در تلاش براي گرفتن حق خود از انگلستان است خواهد ايستاد. دولت افغانستان ملّي کردن نفت را حق بي چون و چراي ایرانیان مي داند و از مبارزه ضد استعماري تهران پشتيباني کامل مي کند. ما هزاران سال یک ملت و در کنار هم بودیم و بازهم خواهیم بود.
    اين تصميم دولت افغانستان که در جلسه کابينه اين کشور گرفته شده بود روز بعد کتبا از طريق سفير افغانستان در تهران به اطلاع دکتر مصدق رسيد و مصدق سپاسگزاری خودرا اعلام داشت و رسانه های ایران به انتشار تاریخ، فرهنگ و نیاکان (انسِستری) مشترک پرداختند و از ایرانیان خواستند که اتباع دولت کابل را به جای افغان ـ واژه ای که دولت لندن اختراع کرده است ـ به نام شهرهایشان مثلا هراتی، زابلی، کابلی، قندهاری، غزنوی و ... و یا قبایل و طوایف شان بخوانند. ما یک ملت با دو دولت هستیم که عیبی هم ندارد.



    استقرار نيروهاي انگليسي در عراق، اعتراض مصدق به دولت بغداد و اخطار دولت مسکو به انگلستان


    mosaddegh-best.jpg

    Mosaddegh
    23 ژوئن سال 1951 (دوم تيرماه 1330 و سه ماه و شش روز پس از تصويب قانون ملي شدن نفت ايران) دکتر مصدق رئیس دولت وقت به دولت عراق که اجازه داده بود يک ناو نظامي انگليسي وارد شط العرب (اَروندرود) شود، عناصر لشکر 15 انگلستان در اطراف بصره موضع بگيرند و واحد هوایی انگلیسی مستقر در پایگاه مفرق مرزهای ایران را تهدید کند شديدا اعتراض، و اشاره کرد که با اين عمل، اگر ميان ايران و انگلستان درگيري نظامي رخ دهد عراق هم گوشه ای از میدان جنگ خواهد شد و آسيب خواهد ديد. ایرانیان به خروش آمده اند، و یکپارچه آماده نبرد با انگلیسی ها ـ عامل همه بدبختی های 150 ساله خود شده اند.
    دولت انگلستان براي تهديد ايران، يک كشتي نظامي به شط العرب (اروندرود) فرستاده بود و واحدهايي از لشکر 15 خودرا که در اردن پايگاه داشتند از آنجا به عراق منتقل و در اطراف بصره مستقر کرده بود تا براي حمله احتمالي به آبادان آماده باشند. چند واحد نظامي انگليسي و نيز جمعي از نظاميان اردني تحت فرمان انگلستان هم به نواحي اِربيل و کَرکوک (شمال عراق) فرستاده شده بودند و هواپيماهاي انگليسي مستقر در پايگاه مفرق در عراق، با هدف ارعاب ـ در نزديکي مرزهاي ايران پرواز تجسسي انجام مي دادند. دولت مسکو در اعلامیه ای ضمن یادآوری پیمان سال 1921 خود با ایران، به دولت لندن اخطار کرد که در صورت تعرّض به ایران با ارتش سرخ رو به رو خواهد بود.





    هيات منصفه دادگاه تهران ناشر روزنامه شهباز را از اتهام اهانت به شاه تبرئه کرد

    در اين روز در سال 1331 هيات منصفه يک دادگاه جنايي تهران با اکثريت هشت راي در برابر 4 راي، رحيم نامور ناشر روزنامه شهباز را که متهم به اهانت کردن به شاه شده بود مجرم ندانست. محاکمه نامور دو روز طول کشيده بود. وکيل مدافع او در دادگاه گفته بود که در مقاله مورد نظر در روزنامه شهباز از دربار انتقاد شده بود، نه از شخص شاه و جوّ سياسي کشور هنگام انشاء مقاله به گونه اي بود که بکار بردن چنين لحني را اقتضا مي کرد.
    ناشر روزنامه شهباز در دادگاه گفته بود که در اينجا شخص شاکي و یا وکیل اورا نمي بيند و اگر شاه شاکي است، چرا در دادگاه حضور نيافته و شکايت خود را دنبال نکرده است. در پرونده هم شکايت به خط و يا امضاي او نيست و دادگاه نبايد ميان مردم فرق بگذارد، شاه يک فرد است و من هم يک فرد. بايد هر دو در دادگاه در جايگاه خود حضور داشته باشيم. مقام جاي خودش را دارد، من و شاه بعد از مقام، دو تبعه يک کشور هستيم.
    در پايان جلسات، اکثريت هيات منصفه پذيرفت که «دربار سلطنتي» که يک بنياد مملکتي است هدف انتقاد بوده نه شخص شاه و نامور را مجرم ندانست (تبرئه کرد).






    گوشه اي دردناک از تاريخ مطبوعات: قصه پُرغصه و دنباله دار روزنامه «سپيده دم»! به مناسبت سالروز صدور پروانه آن


    0623dawn.jpg



    دوم تير 1359 (23 ژوئن سال 1980) وزارت ارشاد وقت پروانه انتشار روزنامه «سپيده دم» به نام نوشيروان کيهاني زاده (مؤلف اين تاریخ آنلاین برای ایرانیان و روزنامك آنلاین) که در آن زمان (تابستان 1980) بيست و چهار سال تجربه روزنامه نگاري داشت به شماره 3290 صادر و براي او ارسال داشت ـ روزنامه اي كه تا اين لحظه (تابستان 2014) هنوز به صورت چاپي انتشار نيافته است!.

    0623parvaneh.jpg
    پروانه «سپيده دم» که در تيرماه 1359 صادر شد


    از آنجا كه تاريخ يك ملّت با مرور و بررسي سرگذشت افراد و اجزاء آن ملت ـ هر قدر كه كوچك باشند ـ به دست مي آيد و نوشته می شود، اشاره به گوشه ای از مسئله «سپيده دم» لازم است زيرا که هدف نهايي کيهانی زاده از داشتن روزنامه (نشریه یومیه)از آن خود اين بوده است که دانش، تجربه و مهارتش را در آنجا در خدمت ایران و ایرانیان که به آنان عشق مي ورزد بكار گيرد و بمانند شمع بسوزد تا از روشنايي حاصل از آن برخوردار شوند.
    وي تا نیمه فروردین 1359 در روزنامه اطلاعات و تا پیروزی انقلاب در رادیوتلویزیون دولتی و خبرگزاری ملی سرگرم کار بود و نیازی به داشتن روزنامه از آن خود احساس نمی کرد.
    تلاش پي گير او كه هر شبانه روز ـ حتي روزهاي تعطيل ـ 20 ساعت با «خبر» سر و كار داشت سرانجام به ثمر دادن نزديك شد و در تيرماه 1359 (ژوئن 1980) پروانه انتشار «سپيده دم» را دريافت داشت، اما هنوز مقدمات كار را فراهم نساخته بود كه جنگ عراق و ايران آغاز و به او توصيه شد كه بهتر است صبر كند؛ زيرا كه كشور دچار كمبود كاغذ و مرکب چاپ است.
    هنوز جنگ ادامه داشت كه قانون جاري مطبوعات (قانون سال 1364 ـ زمان وزارت محمد خاتمي) به تصويب رسيد که در آن تصريح شده است كساني هم كه قبلا پروانه گرفته بودند بايد دوباره مراجعه كنند تا بر پايه شرايط قانون تازه، پروانه آنان تجديد شود. دارنده پروانه «سپيده دم» چنين كرد، كه هيات نظارت بر مطبوعات که بيشتر اعضاي آن از سوي قواي سه گانه حکومتي و سازمانهاي مشخص (جز نماينده مديران جرايد) معرفي مي شوند و در وزارت ارشاد اسلامي و با حضور وزير ارشاد و يا نماينده او تشکيل جلسه مي دهد درخواست اورا پس از مدت ها انتظار در جلسه 12 مهرماه سال 1372 (پاييز 1993) خود (بر پايه آن قسمت از قانون تازه که می گويد ... اگر دارنده پروانه يکي از شرايط را از دست بدهد که شرايط عبارتند از سن معیّن، تحصيلات دانشگاهی، تابعيت ايران و ...) رد کرد!. حال آنکه کيهانی زاده همچنان واجد آن پيش شرط ها بود.
    کيهاني زاده به آن راي اعتراض و درخواست بررسي مجدد كرد و لحظه اي هم از پي گيري تجديد پروانه «سپيده دم» دست نكشيد. او ضمن تعقيب درخواست خود (تجديد پروانه سپبده دم) نامه هاي متعدد به مقامات مربوط کشور ارسال داشت، در ستون نامه به سردبير روزنامه ها ناله سرداد ولي خبري نشد. سال 1380 (2001 ميلادي) كه ديگر كارد به استخوانش رسيده بود به كميسيون حقوق بشر اسلامي شكايت بُرد كه وزارت ارشاد به كميسيون پاسخ داد پرونده در «دستور كار هيات» است. چون خبر ديگري نشد، 26 خرداد 1381 (2002ميلادي) مجبور شد كه به «ديوان عدالت اداري» عرضحال دهد و تقاضاي احقاق حق خودرا برپايه اصول قانون اساسي جمهوري اسلامي کند. هيات عمومي ديوان عدالت اداري درتاريخ 24 فروردين سال 1382 به اين دادخواست رسيدگي کرد و نظر داد که در ماده 25 قانون ديوان عدالت اداري موردي براي رسيدگي و اتخاذ تصميم در زمينه اعتراض به نامه (تصميم) هيات نظارت بر مطبوعات (اشاره به نامه حاوي ردّ درخواست متقاضي ازسوي هيات نظارت در سال 1372) در "هيات عمومي آن ديوان (ديوان عدالت اداري)" وجود ندارد.
    کيهانی زاده باز از پيگيري تجديد پرونده سپيده دم دست نکشيد و در زمستان 1384 دو شکوائیه براي احمدی نژاد رييس جمهور و صفار هرندی وزير ارشاد وقت ارسال داشت.
    نامه ارسالي به دفتر محمدحسين صفار هرندي وزير ارشاد بي پاسخ نماند. «پرويز كرمي» رئيس دفتر وزير نامه (شكوائيه) کيهانی زاده را جهت رسيدگي و اخذ پاسخ براي عليرضا مختار پور معاون وقت امور مطبوعاتي اين وزارت ارسال و پاسخ دريافت داشت و به استناد آن پاسخ، طي شماره11198/1 مورخ 25 تيرماه 1385 (ژوئيه 2006) اين جواب را براي کيهاني زاده فرستاد (كه تصوير نامه هم در زير آمده است):

    «بازگشت به نامه شماره 1/12/84 جناب عالي درخصوص درخواست بررسي علت عدم صدور مجوز انتشار نشريه، به اطلاع مي رساند؛ با توجه به استعلام انجام شده، حسب نظر معاونت مطبوعاتي و تبليغاتي (قبلی و هيات نظارت) جناب عالي فاقد شرايط لازم براي دريافت مجوز نشريه هستيد.».
    پرويز كرمي
    مدير كلي دفتر وزارتي

    ershad.jpg
    پاسخ دفتر وزير ارشاد


    اين پاسخ هم چيزي را روشن نمي كند. زيرا نمي گويد كه چرا کيهاني زاده ـ روزنامه نگار با تجربه که اين حرفه را پيشه اش ساخته ـ فاقد شرايط لازم براي انتشار روزنامه خودش است؟. از ظواهر قضيه چنين برمي آيد که درخواست تجديد نظر کيهاني زاده در اواخر دوره حکومت معروف به «اصلاح طلبان» که تنها در يک جلسه به دهها تَن و عمدتا غير روزنامه نگار پروانه نشريه داده بودند رد شده بود ولى رد درخواست را به کيهاني زاده ابلاغ نکرده بودند تا آگاه شود.
    چرا بايد کيهاني زاده از داشتن روزنامه محروم باشد؟. آيا بیش از نيم قرن روزنامه نگاري كردن كافي نيست؟. ایران چند روزنامه نگار تا اين پايه داشته است؟. آيا اين تحصيلات: دو ليسانس، سه فوق ليسانس و يك دكترا و اين همه كتاب و مقاله كافي نيست؟. تاليف تاريخ ايرانيان به صورت آنلاين براي خدمت به ایران و ایرانی و بدون دريافت كوچكترين كمك از احدي، كافي نيست؟. او واجد شرایط برای سال ها کار در روزنامه همشهری و کمک به پاگرفتن روزنامه ایران و نویسندگی برای چند روزنامه دیگر بود ولی برای خودش، نه!.
    به هر حال، داشتن روزنامه «حق» يك روزنامه نگار است و حقوق اتباع در قانون اساسي جمهوري اسلامي تعيين و تضمين و حقوق انسان در اعلاميه جهاني حقوق بشر مشخص و اعلام شده و اين حقوق سلب شدني نيست. لذا تلاش کيهاني زاده که فصل جالب و قابل تأملي در تاريخ مطبوعات خواهد بود براي روشن شدن قضيه و حل مسئله ادامه خواهد داشت.
    در خرداد ماه 1393 (ژوئن 2014)، پنجاه و هشت سال روزنامه نگاري مستمر نوشيروان كيهاني زاده تكميل شده كه از سال 1335 خورشيدي (سال 1956 ميلادي) این پیشه را پس از اتمام نخستين دوره آموزش روزنامه نگاري ايران، به عنوان خبرنگار در روزنامه اطلاعات (تهران) آغاز كرده بود و تا سال 1359 كه در اين روزنامه مشغول بكار بود مراحل پيشرفت تا معاونت سردبير را طي كرده بود. او همزمان در خبرگزاري پارس (ايرناي امروز) سردبير اخبار ساير ملل (خارجي) و نيز يكي از سردبيران اخبار بين الملل راديو ـ تلويزيون ملي (صدا و سيما) بود. بعدا نيز سالها در روزنامه هاي همشهري، ايران، شرق، اعتماد و چند نشريه ديگر داراي ستون مستقل بود.
    وي كه يكم بهمن 1315 (21 ژانويه 1937) در كرمان به دنيا آمده است در رشته روزنامه نگاري، از دانشگاه دولتي «ان.اس.يو» آمريكا داراي ليسانس و فوق ليسانس است و از دانشگاه دولتي مريلند آمريكا نيز در علوم اطلاعات و كتاب فوق ليسانس دارد. اين تحصيلات جدا از ليسانس، فوق ليسانس و دكتراي تاريخ است كه وي طي كرده است. كيهاني زاده 22 سال نيز به تدريس تاريخ مشغول بود. اين نگارنده داراي تاليفات متعدد است و همين تاريخ آنلاین ايرانيان از اوست كه هر روز نيز تكميل، و عكس، نظر مخاطبان و تاريخ جاري بر آن اضافه و به پرسش مخاطبان هم در آن پاسخ داده مي شود. کيهاني زاده اين کار را يک خدمت ميهني مي داند و براي انجام آن کمک مالي دريافت نکرده و نخواهد کرد، حتي براي اين آنلاین بسیار بزرگ (بزرگترین تاریخ ژورنالیستی) آگهي تجاري هم نخواهد پذيرفت. رسانه هاي درون مرز و برون مرز از این آنلاین وسيعا نقل مي كنند که مايه خوشوقتي است. وي دستچيني از اخبار روز توام با تفسير و تحليل خود را در وبسایت «روزنامك» منتشر مي سازد که اینک ادیشن آنلاین ماهنامه روزنامک هم بر آن اضافه شده است.
    كيهاني زاده بود كه از بهمن ماه سال 1350 (ژانويه 1971) تاريخ نگاري ژورناليستي را در رسانه هاي ایران راه اندازي كرد تا به ارتقاء معلومات هموطنان و پارسي زبانان از تجربه گذشتگان كمك كند.
    او از دهه 1340 (1960) تلاش بسيار كرد تا جهان داراي يك خبرگزاري سراسري «بدون تعهد» شود و در اين زمينه به تشويق كشورهاي عضو جنبش غير متعهد پرداخت و خود به عنوان راهنماي تاسيس اين نوع خبرگزاري، رساله اي به زبان انگليسي در آمريكا تاليف كرد.
    وي ابداع برنامه «درگوشه و كنار شهر» براي راديو ايران در اوايل دهه 1340 (دهه 1960) را جالبترين كار روزنامه نگاري برادكستينگ خود مي داند كه در دو دهه اخير پايه شبكه هاي تلويزيوني معروف به كورت (دادگاه) در جهان قرار گرفته است.
    درگيري او با سپهبد نعمت الله نصيري در آذرماه سال 1339 (دسامبر 1960) كه انعكاس جهاني داشت و ازجمله باعث اعتراض جان اف كندي رئيس جمهوري منتخب آمريكا (برنده انتخابات نوامبر 1960) و دولت وقت فرانسه از او شده بود به تلاشهاي مربوط به تاسيس سنديكاي روزنامه نگاران ايران در اوايل دهه 1340 كمك كرد تا تحقق يابد. كيهاني زاده خود از موسسان اين سنديكا بود. وي در دوران نظام حکومتی پیشین بارها ممنوع القلم شده بود كه طولاني ترين آنها در سال 1347 ( 1968 ميلادي) بود كه از مهرماه تا دهه اول دي ماه اين سال طول كشيد.

    namat-ahmadi2.jpg
    دکتر نعمت احمدي

    از آنجا که كيهاني زاده ردّ درخواست تجديد پروانه سپيده دم را نقض حقوق اساسي خود و مغاير اعلاميه جهاني حقوق بشر و ميثاق هاي ديگر می داند در ارديبهشت 1387 (ماه می 2008) همشهری اش دکتر نعمت احمدی (استاد تاريخ و حقوقدان معروف) را به وکالت خود برگزيده تا در رابـ ـطه با پرونده سپيده دم که اينک تاريخ شده است در دستگاه قضايی و مراجع ذيصلاح ديگر، برای او احقاق حق کند. كيهاني زاده داشتن يک روزنامه را حق بی چون و چرای خود می داند كه در اصل 28 قانون اساسي جمهوري اسلامي تضمين شده است (هركس حق دارد شغلي را كه به آن مايل است و مخالف اسلام و مصالح عمومي نيست برگزيند). به باور کيهانی زاده راي هيات نظارت بر مطبوعات مبني بر «ردّ»، «بدون ذكر دليل!» ناقض حق يك تبعه ايران است كه در اصل 20 قانون اساسي منعكس است (همه يكسان در حمايت قانون قرار دارند و از همه حقوق انساني، سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي برخوردارند). بند 4 اصل 43 قانون اساسي جمهوري اسلامي رعايت آزادي انتخاب شغل (پيشه ـ حرفه) را براي هر ايراني تضمين كرده و کيهانی زاده «روزنامه نگاري» را به عنوان پيشه مادام العمر انتخاب و براي كسب مهارت در آن سرمايه گذاري بسيار و صرف عُمر کرده و از حلاوت زندگي گذشته است. کيهانی زاده خودش می خواهد که امكان اشتغال (انتشار روزنامه) براي خود فراهم كند كه قانون اساسي جمهوری اسلامی در بندهاي متعدد اصل 3 آنها را تكليف دولت دانسته است و مي خواهد به اجراي بند دوم همين اصل (اصل سوم) كمك شود كه تاكيد بر ارتقاء سطح آگاهي هاي عمومي در همه زمينه ها و با استفاده صحيح از مطبوعات دارد و .... مي دانيم كه «ردّ» يك تقاضا بدون ذكر دليل در قرون معاصر در هيچ نقطه اي از جهان سابقه نداشته است. هيات، شورا، كميسيون و ... به معناي «اقدام دمكراتيك» است و مفهومش اين است كه كار از دست «فرد» كه ممكن است دچار حُب و بُغض شود خارج شده و به جمع سپرده شده است كه در ايران دست كم يكي از اعضاي «هيات نظارت بر مطبوعات» قاضي دادگستري است كه قطعا با كار قضاوت آشنا است. نظر يكي از سه مرجع مذكور در قانون مطبوعات و يا هر سه مرجع درباره يك فرد، بدون ذكر دلايل مستحكم و قاضي پسند، توسط يك هيات دمكراتيك كه در آن دست كم نماينده مديران نشريات و نماينده مجلس شورای اسلامی انتخابي هستند پذيرفتني نمي تواند باشد و بايد از آن مرجع و مراجع توضيح مجدد و مجدد و دليل مستحکم خواسته شود تا راي هيات قابل شك و ترديد نباشد. چه بهتر که هيات نظارت بر مطبوعات رسيدگی به دعاوی اعتراضی را با حضور شخص معترض به رای هيات و يا نماينده او انجام دهد.

    malekian-ed2.jpg
    عليرضا ملکيان

    «عليرضا ملكيان» روزنامه نگار و مقاله نويس بنام (معاون مطبوعاتي وزارت ارشاد از ارديبهشت سال 1386 تا نيمه دوم سال 1389) زماني که عضو شوراي سردبيري کيهان بود يكي از شكوائيه کيهاني زاده در زمينه ردّ تقاضاي تجديد پروانه «سپيده دم» را در روزنامه كيهان (ستون نامه هاي خوانندگان) چاپ كرد. روزنامه ايران در اين زمينه يک فيچر يک صفحه اي نوشت و ...، ولي ....
    باید دانست که انتشار مجله روزنامک که یک نشریه فرهنگی با هدف آموزش عمومی و حاوی مطالب تاریخی و تاریخ ساز، خاطرات روزنامه نگاری، شرح مشاهدات، نظرات اندیشمندان، عکس های جالب، تحولات رسانه ها و دانستنی هاست که از آغاز سال 1393 به توزیع داده شده ارتباط به روزنامه سپیده دم ندارد. به هرحال، مطالعه پرونده سپیده دم برای تاریخنگاران می تواند جالب باشد و دارای سرنخ های متعدد برای پژوهش و کند و کاو.





    دستگيري ملوانان انگليسي در اروند رود و خرسندي ايرانيان از اين اقدام نيروي دريايي شان

    نيروي دريايي ايران22 ژوئن 2004 سه قايق نظامي انگليسي را در آبهاي ايران در اروند رود توقيف و هشت ملوان آنها را به اتهام تجـ*ـاوز به آبهاي ايران دستگير كرد كه اقدامي چشمگير بود. اين هشت ملوان پس از چهار روز آزاد شدند. نيروهاي مسلح ايران 23 مارس 2007 نيز 15 تن از تفنگداران و ملوانان نيروي دريايي انگلستان را در آبهاي ايران و در نزديکي همان محل دستگير کردند و آنان را 12 روز در بازداشت خود داشتند. اين گروه به دستور احمدي نژاد رئيس جمهور وقت و پس از ملاقات با او، با تغيير لباس به کشورشان بازگردانده شدند. در ميان گروه دوم يک ملوان زن ديده مي شد.
    انگلستان از قرن شانزدهم تا نيمه دوم قرن 20 بر آبهاي خاور ميانه و ازجمله خليج فارس سلطه داشت و براي ادامه اين سلطه به هر راهي متوسل مي شد؛ تا ايران داراي يك نيروي دريايي موثر نشود. در شهريور 320 ، انگليسي ها نيروي دريايي ايران را كه با كمك ايتالياي موسوليني به وجود آمده بود نابود كردند. چوب لاي زخم گذاشتن در شط العرب كه بارها به زد و خورد ايران و عراق انجاميد از جمله بهانه اصلي جنگ هشت ساله، در اصل كار انگلستان بود. انگلستان هنگام مرزبندي عراق كه تحت الحمايه اش بود و آن را از بقاياي مستملكات عثماني ساخته بود، بدون توجه به اين كه شط العرب يك رودخانه مرزي است و در رفت و آمد كشتي ها در آن بايد رعايت «تالوگ، يا خط القعر» شود حقي در اين رودخانه به ايران نداده بود و كشتي ها بايد با كسب اجازه از بندرداري بصره به بنادر ايران وارد مي شدند و .... مسائل جاری عراق و افغانستان نتیجه همان مرزبندی های و کشورسازی های دولت لندن در قرون 19 و 20 است با این همه خونریزی و آوارگی انسان ها.
    رويداد 22 ژوئن 2004 ايرانيان را از اقدام نيروي دريايي شان خرسند و شادمان ساخت؛ زيرا آنان از نيرنگهاي انگلستان و آسيب هايي كه ميهن آنان از اين دولت، عمدتا در دو قرن گذشته ديده است آگاهند و دل پُري از آن دارند. دستگيري ملوانان انگليسي و آوردنشان مقابل دوربين تلويزيون، به ايرانيان روح تازه دميد. آنان مي دانند كه روزگاري به دليل ضعف نظامي ناشي از خيانت و نا آگاهي دولتمردانشان جرأت چپ نگاه كردن به انگليسي ها را هم نداشتند. «تاريخ» نشان داده است؛ هرگاه ايران از قدرت نظامي و اِعمال اين قدرت برخوردار بوده ايرانيان هم رشد و ترقي داشته اند.

    brit.jpg
    دو تن از ملوانان دستگير شده انگليسي در ژوئن 2004



    brits.jpg
    عکس هاي گروه دوم نظاميان انگليسي (سال 2007)، از بازداشت تا بازگشت به لندن
     

    ...zαнrα...*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/16
    ارسالی ها
    3,488
    امتیاز واکنش
    30,283
    امتیاز
    913
    محل سکونت
    تبــــ❤️ـــریز
    2 تیر

    در قلمرو دانش

    آنترپولوژيست بزرگ قرن بيستم و مؤلف رساله «تاثير آيين زرتشت بر اخلاقيات» ـ فرضيه انسان در جهان تکامل تکنولوژی


    coon-younger.jpg

    Carleton S. Coon
    23 ژوئن زادروز پرفسور Carleton S. Coon است كه در سال 1904 به دنيا آمد و بزرگترين فيزيکال آنتروپولوژيست (انسانشناس) قرن 20 شناخته شده است. او که 77 سال عمر کرد سوم ژوئن 1981 درگذشت.
    پرفسور Carleton S. Coon با مسافرت های دور و دراز و بررسی ها و پژوهش ممتد ريشه نژادها، اختلاط نژادی، تغییرات رفتار و نتایج مهاجرت ها را به دست داده، فرضیه هاي متعدد ارائه کرده و 12 كتاب در اين زمينه نوشته از جمله كتابهاي «نژادهاي اروپايي The Race in Europeدر سال 1939»، « كاروان ها ـ خاورمیانه Caravan - Middle East در سال 1958»، «سرگذشت انسان The Story of Man در سال 1945»، ، «ريشه نژادها The Origin of Races در سال 1962»، «انسانشناسی جامع Anthropology: A to Z در سال 1963»، «سازش های نژادی Racial Adaptations انتشار در سال 1982 و چند ماه پس از فوت مولف»، «هفت غار»، «انسان شكارگر»، «تاثیر جنگ ها و مهاجرت ها در اختلاط نژادها» و ... و رسالات «تحول نژادي»، «نتایج پژوهشهاي نژادي درخاورميانه»، «مهاجرت آرين ها»، «رابـ ـطه نژاد و فرهنگ»، «تاثير آئين هاي زرتشت و بودا بر اخلاقيات»، و ....
    دکتر Carleton S. Coon که در دانشگاههای هاروارد و پنسیلوانیا هم درس می داد پنج کتاب در زمینه های دیگر نیز تالیف کرده است. وی عضو آکادمی علوم آمریکا و رئیس انجمن انسانشناسان بود.
    نتیجه تحقیقات وی نشان می دهد که ملل ساکن هند شمالی و غربی، ایرانزمین (از کشمیر و افغانستان و تاجیکستان تا مناطق کُردنشین و قفقاز) با اروپائیان از یک نژاد هستند و تغیرات رنگ مو و چشم و ... مربوط به آب و هوای اقلیمی محل سکونت و نوع خوراک آنان است. وی ظهور قهرمانان استقلال طلب [یعقوب لیث، مرداویز و ...]را مانع عرب Arabized شدن ایرانزمین می داند.
    فرضیه «ریشه های نژاد و تبار Origin Racial Theory» پژوهشگر وارد کتب درسی دانشگاههای شده است. وی در فرضیه دیگرش؛ «رابـ ـطه نژاد و فرهنگ» با نظریه «کنت دو گوبینو فرانسوی» روی موافقت نشان داده است که «گوبینو» ثابت کرده است که نژاد تمدن می سازد به عبارت دیگر: میان تمدن و نژاد رابـ ـطه مستقیم برقرار است. فرضیه «رابـ ـطه روانشناسی و رفتار و واکنش ها با نژادها» نیز از او است که نشان می دهد واکنش هرگروه انسانی که مدتها تحت شرایط خاص اقلیمی ـ اجتماعی و نظامات قرار داشته با افراد گروه دیگر متفاوت است و روانشناسی فرد در رعایت اخلاقیات تاثیر دارد. در فرضیه تاثیرپذیری از آموزش و پرورش، وی به آموزش های زرتشت و بودا و ساخت آدمهای اخلاقی اشاره کرده است.
    آخرین فرضیه پروفسور Carleton S. Coon «نژادها در جهان تکامل تکنولوژی (قرن 21)» است که می گوید تکنولوژی و تکامل ابزارهای رساننده و رسانه ها، تفکر ـ خواست و رفتار (روانشناسی) انسانها را تغییر کامل خواهد داد و نژاد سفید نسبت به این تغییر، حساسیت بیشتر خواهد داشت و به موازات این تکامل و تغییر، تحوّل وسیع در مدیریت جوامع (نحوه حکومت) صورت خواهد گرفت.
    در تفسیر این فرضیه، گفته اند که اینترنت و ابزارهای وابسته رفتار و خواست انسانها از هر تبار و نژاد را به هم نزدیک و یکسان خواهد کرد و ....



    در دنياي تاريخ‌نگاري

    ژنرال سرخپوست آمريكايي و تاريخ دقيق پايان جنگ داخلي آمريكا


    vati.jpg

    ژنرال واتي
    «جورج تاكر» مورخ در روزنامه «ويرجينيان پايلوپ» چاپ شهر نورفك ايالت ويرجينياي آمريكا در مقاله اي که در اين روزنامه منتشر ساخته «9 اپريل سال 1865» را به عنوان روزي كه جنگ داخلي آمريكائيان پايان يافت رد كرده و نوشته بود: تاريخ درست پايان جنگ داخلي آمريكا 23 ژوئن (روزي چون امروز ) در سال 1865 است؛ زيرا كه در اين روز «ستاند واتي» تنها ژنرال سرخپوست آمريكا اسلحه بر زمين گذاشت.
    وي با چاپ عكس ژنرال واتي نوشته بود كه پس از تسليم ژنرال «رابرت لي» سرفرمانده نيروهاي كنفدراسيون آمريکا (ايالات جنوبي و جداشده از فدراسيون) در 9 اپريل 1865، ژنرال واتي با هنگ خود مركب از چروكيها، كريكها، سمينولها و اوساجي ها دو ماه و نيم ديگر به جنگ ادامه داد. ژنرال واتي كه وجود يك دولت مركزي كم اختيار در امريكا (دولت کنفدراسيون) را به سود سرخپوستان (بوميان) مي پنداشت افراد چهار قبيله بومي را مسلح كرد و به ارتش كنفدراسيون پيوست و نيروهاي اتحاديه (فدراسيون) را درجنوب محاصره كرد و بعدا درجه ژنرالي گرفت.

    tuker.jpg
    جورج تاكر










    در قلمرو رسانه‌ها

    امير محبيان؛ طرح نو او، شکل و فرمت قرن 21 براي انتشار روزنامه


    mohebian.jpg

    دکتر امير محبيان
    دوم تيرماه زادروز امير محبيان روزنامه نگار شناخته شده ايران است که درسال 1341 به دنيا آمده است. وی براي تامين خبر و نظر براي رسانه هاي وطن خبرگزاري آريا را تاسيس کرده است.
    امير که داراي دکتراي فلسفه است همچنين يک مرکز مطالعات استراتژيک به نام «مرکز مطالعات استراتژيک آريا در چند صد قدمي ميدان فردوسي تهران، خيابان پارس، کوچه جهانگير» دايرکرده است.
    دکتر محبيان که يک روشنفکر اصولگراست سالها عضو شوراي سردبيري روزنامه رسالت و از منتقدين دولت محمد خاتمي معروف به دولت اصلاح طلبان بود. انتقادهاي امير محبّيان به روش علمي خاصي نوشته مي شد که بدعتی در مقاله نويسی به شمار می رود. شمار مقالات امير محبيان در اين زمينه بيش از سه هزار است.
    اصلاح طلبان (رفرميست ها) عنوانی بوده است که خبرگزاري هاي خارجي دولت خاتمي را با آن مشخص می کردند، حال آنکه اصلاحات مورد نظر اين دولت تعريف و اعلام نشده بود.
    امير محبيان در چهل و هفتمين سال عمر خود سرگرم رو به راه کردن مقدمات انتشار روزنامه اي بود که پروانه آن به نام محمدرضا باهنر ـ نايب رييس مجلس ـ صادر شده است. اصحاب نظر گفته بودند که اگر اين روزنامه با طرحي که امير برايش تهيه کرده انتشار يابد، انقلابي در ژورناليسم ايران پديد خواهد آورد. طبق این طرح، اين روزنامه همه جنبه هاي زندگاني را پوشش می داد؛ نه فقط رويدادهاي سياسي و نقل اخبار سازمانهاي دولتي - کاري که عادت و روال کار نشريات تهران شده است. با وجود اين اظهارنظرها و انتظار، از انتشار آن روزنامه تا به امروز (دوم تيرماه 1393) خبري نرسيده است. کثرت روزنامه در تهران، شاید یکی از علل انصراف و یا تأخیر در انتشار آن روزنامه بوده است.
    قرار بود که آن روزنامه نخستين روزنامه ايران باشد که با فُرمَت و روش قرن 21 (رسانه چاپي در دنياي آنلاين ها) انتشار يابد و يک روزنامه جامع (حرفه اي)، که نياز و خواست مخاطبان قرن 21 را تامين کند. به اظهار کساني که در جريان طرح اين روزنامه بودند، قرار بود که امير از تجربه روزنامه نگاران بنام کشور و دست اندرکاران اين حرفه ـ از انتخاب مطالب، صفحه آرايي تا توزيع و چاپ ـ استفاده کند و روزنامه مورد بحث برپايه اقتصاد روزنامه نگاري و مديريت قرن 21 اداره شود. تکفروشي و اعلان و به ويژه رپرتاژ آگهي منشاء درآمد روزنامه باشد و .... در اين روزنامه به شيوه ژورناليسم قرن 21، رويدادها دنبال و خبرها کامل (بدون باقي گذاردن جاي سئوال براي مخاطب) تنظيم و عرضه شود. توليد خبر و مطلب مَدنظر باشد، نه ادامه روال جاري يعني رونويس (کاپي) کردن از خبرگزاري ها، سايت هاي موجود در اينترنت و ایمیل ها و فاکس هاي واصله. صفحه آخر روزنامه (بک پيج) به صورتي باشد که روزنامه هاي پيشرفته جهان دنبال مي کنند و به همين ترتيب صفحات مقالات و نظرات و نامه هاي مخاطبان. همچنين ترکيب ميزهاي تحريريه مطابق سازمان و سلسله مراتبی باشد که در قواعد روزنامه نگاري آمده است. ميزهاي اتاق خبر دارای نويسنده ستادي (نشسته) باشد. تصويرهاي خبري، دراين روزنامه نقشي مهم بر عهده داشته باشد. استخدام نيروي انساني بيش از ميزان مورد نياز نباشد که تورّم کادر ايجادکند. به طور خلاصه؛ قرار بود اين روزنامه به صورتي انتشار يابد که شايسته کشوري چون ایران باشد که هزاران سال کانون تمدن بشر و زادگاه انديشمندان و اديبان و دانشمندان بود.
    قرار بود که آموزش عمومي و اطلاع رساني خالص (مطلق) دراين روزنامه مورد توجه ويژه باشد. از آنجا که ايران فقط تهران نيست، به اخبار و توزيع شهرستان ها عنايت کامل شود، و اين روزنامه صفحه ای خاص هر استان داشته باشد و دفاتر توزيع و نمايندگي در افغانستان و نواحي پارسي زبان برون مرز داير کند و همچنين نمايندگي در کشورهاي ديگر و به ويژه ممالکي داشته باشد که داراي ايراني تبار و مهاجر ايراني اند که شمار مهاجران ايراني در سال 1389 پنج ميليون گزارش شده بود. براي توزيع و نشر صفحه (نه انتشار ضميمه) در استانها و پوشش اخبار آنها از روش روزنامه اطلاعات (در دهه 1330 تا سال 1357) اقتباس شود.
    امير محبيان اینک همه تلاش براي توسعه فعاليت و تکامل کار خبرگزاري آريا بکار می برَد.





    يك روزنامه نگار كه در پي نجات بي گناهان از اتهامات وارده است ـ نظر او درباره ازدواج يک روزنامه نگار


    ofra-bikel-2.jpg
    Ofra Bikel

    بانو «اوفرا بيکل Ofra Bikel» به خاطر كمك به انسان های بی گـ ـناه ولی در بند، در ژوئن 2004 مدال ديگري كسب كرد. «اوفرا» قبلا 7 مدال و جایزه (Award) روزنامه نگاری و عمدتا تصویرنگاری (گزارش همراه با فیلم و عکس) و مستند سازی بدست آورده بود ازجمله جایزه رابرت کندی.
    وي در جهان به عنوان روزنامه نگاري كه در تلاش براي نجات بي گناهان از اتهامات وارده است شناخته شده است. «اوفرا» تاكنون (سال 2012) با تعقيب پروندهاي قضايي و مصاحبه با شهود و طرفين دعوا و تهيه گزارش ـ نوشته و يا مصوّر ـ از آنها براي رسانه ها باعث بازبيني بسياري از پرونده های کیفری و نجات 13 بي گـ ـناه از زندان طولانی شده است. یکی از این زندانیان «پی. ک. جارت P. K. Jarrett» نام دارد که بدون ارتکاب جنایت 28 سال از عمر خودرا در زندان بسر بـرده بود. «اوفرا» مي گويد كه روزنامه نگاري يعني «همين».
    «اوفرا» از طریق روزنامه نگاری اینوستیگیتیو و مستند ساختن کار خود با فیلم و عکس، ضعف های سیستم قضایی آمریکا و چند کشور دیگر را نشان داده است. او به روش Plea Bargain (اعتراف کن و تخفیف در مجازات بگیر) اعتراض دارد و می گوید خیلی ها هستند که از رفت و آمد میان زندان و دادگاه و یا بازپرسی های پی در پی خسته می شوند و یا اینکه در خیال خود به درستی نظر هیات منصفه تردید می کنند و لذا، بدون اینکه جرمی مرتکب شده باشند به بخشی و یا همه اتهام وارده اعتراف می کنند و تخفیف می گیرند و این (مختومه شدن پرونده در مدتی کوتاه که هدف بازپرسان است)، عدالت نیست.
    «اوفرا» نه تنها در ایالات متحده بلکه در چند کشور دیگر از این قبیل گزارش ها تهیه کرده و برای انجام کار خود حتی با زبان محلی آشنا شده است.
    «اوفرا» نه تنها پرونده های قضایی بلکه مسائل اقتصادی و مشکلات دیگر را به همین صورت دنبال می کند. یک نمونه کارهای او، انعکاس رکود اقتصادی با تعقیب روزانه فعالیت یک آرایشگاه و مصاحبه با مشتریان و آرایشگران و درآمد مقایسه ای آنان در طول چند سال بود که مشتریان گفته بودند به علت کاهش درآمد، مراجعه به سلمانی را نصف کرده و گاهی هم خودشان با قیچی در خانه موهایشان را اصلاح می کنند. یک گزارش او «ارزش دلاری که دارید» عنوان داشت که کتاب هم شده است.
    «اوفرا» از سال 1983 براي برنامه Frontline شبکه تلويزيون عمومي آمريکا ـ PBS گزارش مستند مصوّر تهيه مي کند. او قبلا براي برنامه World همين شبکه مطلب تهيه مي کرد و پيش از آن براي مجله تايم و شبکه ABC.
    او فرضیه جالبی برای روزنامه نگاران دارد از این قرار: یک روزنامه نگار برای اینکه راحت زندگانی کند باید با یک روزنامه نگار دیگر ازدواج کند و یا اصلا ازدواج نکند.
     

    ...zαнrα...*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/16
    ارسالی ها
    3,488
    امتیاز واکنش
    30,283
    امتیاز
    913
    محل سکونت
    تبــــ❤️ـــریز
    2 تیر

    ساير ملل

    نخستين اجتماع سياسي بزرگ عوام بر ضد خواص

    23 ژوئن و طبق بعضي نوشته ها، 22 ژوئن سال 494 پيش از ميلاد طبقه عوام جامعه روم معروف به «پله بين ها Plebeians يا اختصارا Plebs» كه 90 درصد جمعيت اين كشور را تشكيل مي دادند، ولي حق دادن راي براي برگزيدن اعضاي سناي روم (پارلمان) و شوراهاي شهر را ندشتند با قرار قبلي از شهر رم خارج شدند و در دامنه تپه «آون تين Aventine» دست به تظاهرات زدند. سربازان رومي آماده بودند تا اگر تظاهر كنندگان بي نظمي، و يا به اعضاي سنا و ژنرالهاي ارتش اهانت كنند آنها را سركوب كنند. «اگريپا Agrippa» خطيب رومي كه متوجه قضيه شده بود، رهبري اجتماع را به دست گرفت و آنها را به جاي عوام (Plebs) طبقه كارگر و موّلد (Working Class) خواند و دعوت به حفظ آرامش كرد. واژه «طبقه موّلد» از همين زمان ا ست. «اگريپا» سپس طي يك سخنراني تاريخي، طبقه عوام را به در پيش گرفتن «راه ميانه» تشويق كرد و پس از اين كه خشم اجتماع، با نفوذ كلام او فرونشست، جمهوري روم راه پيشنهادي «اگريپا» را مبني بر اين كه طبقه عوام از خود مجامع و تريبونهايي (Tribunes of Plebs) داشته باشند و درباره تصميمات دولتي اظهارنظر كنند، پذيرفت و مساله حل شد.
    پاره يي از تاريخ نگاران «اگريپا» را نماينده طبقه متوسط رو به رشد جامعه روم كه بيش از طبقه خواص ثروت داشت، ولي از تصميمات دولتي بر كنار مانده بود، مي دانند كه طبقه موّلد را سپر مبارزه خود با طبقه خواص قرار داده بودند. طبقه خواص و طبقه مولد، هر دو از طبقه متوسط بيزار بودند و آنها را كساني مي پنداشتند كه از شكستها و پيروزيهاي نظامي سود مي بردند، طبقه عوام را استثمار مي كردند و خواهان ورود به طبقه خواص و طرد اين طبقه از قدرت بودند.



    انفجار جمبو جت «ايراينديا» برفراز اقيانوس اطلس و مرگ 329 انسان

    23 ژوئن 1985يك جمبو جت هندي (ايراينديا) كه از كانادا از طريق لندن به مقصد هند در پرواز بود در نزديكي ايرلند (به فاصله 45 دقيقه از لندن)، در آسمان اقيانوس اطلس ظاهرا بر اثر انفجار بمب ناشي از خرابكاري منهدم شد و همه سرنشينانش كه 329 تن بودند كشته شدند. بعدا جدائي طلبان سيك متهم به اين بمبگذاري شدند. درست 19 سال پيش از آن، در همين روز يك هواپيماي مسافري هندي متعلق به همان شرکت كه از هند رهسپار نيويورك بود بر فراز كوههاي آلپ در سويس سرنگون شده بود و 117 تن سرنشينان آن ازجمله دانشمند اتمي معروف هند که يک ايراني تبار بود جان باخته بودند.

    انتقاد 27 مقام آمریکایی از روش دولت بوش و ردّ بعدی آن توسط گروهی دیگر ـ استدلال این 2 گروه


    turner-2.jpg

    Admiral S. M. Turner
    در یک اعلامیه به امضای بيست و هفت مقام و ديپلمات پيشين آمريكايي كه در نيمه دوم ژوئن 2004 انتشار يافت جورج بوش و وزير دفاع كابينه او ـ رامسفلد ـ متهم شده بودند كه بدون هموار ساختن منطقی و مستند زمینه، تنظیم برنامه درست، آمادگي كامل و پیش بینی عواقب کار، آمريكا را با توسل به جنگ [از راه نظامی] وارد مسائل پیچیده عراق کرده بودند. يكي از امضاء كنندگان اين اعلاميه كه در آمريكا پديده اي كم سابقه تلقي شده بود، درياسالار «اس. ام. ترنرـ متولّد يکم دسامبر 1923» رئيس اسبق «سيا» و ديگري ژنرال «توني مك پيك» رئيس پيشين ستاد نيروي هوايي امريكا بودند. دو تن از سفيران سابق آمريكا در مسكو هم اين اعلاميه را امضاء كرده بودند. در این اعلامیه، افغانستان و عراق دو سرزمین مسئله خیز جهان قلمداد شده بودند که ایجاد آنها به دولت لندن و سیاست های وقت این دولت نسبت داده شده بود.
    در این اعلامیه ـ در حقیقت، روش و برنامه کار مورد انتقاد قرار گرفته بود ـ روشی که تلفات جانی و هزینه مالی سنگین در بر داشت و نیز انتقاد جهانیان را. امضاء کنندگان اعلامیه، دولت واشنگتن را از دست زدن به هر اقدامی که افکار عمومی جهان را برضد آمریکا برانگیزاند برحذر داشته بودند. آنان عراق و افغانستان را دو لانه زنبور خوانده بودند.
    امضاء كنندگان اين اعلاميه با ارائه دلايل خود همچنین خواستار ايجاد تغيير در روش تصمیم گیری های هيات حاكمه آمريكا شده بودند.
    به رغم آن اعلامیه، در دهه دوم قرن 21 و با توجه به پیدایش چند قدرت در حال طلوع در جهان و احتمال وقوع معارضات بر سر مواد خام و بازار [عمدتا عامل اقتصادی]، شماری از سیاستمداران و تفسیرنگاران آمریکا و بلوک غرب از بسط نفوذ آمریکا در غرب آسیا و آسیای جنوب غربی، پس از ورود نظامی به افغانستان و عراق و سپس امضای قراردادهای استراتژیک مشترک با آنها و نیز تحکیم اتحاد با دولت های عربی منطقه خلیج فارس حمایت کرده و برخی از آنان آن کار [اقدام جورج بوش] را حتی ضروری دانسته بودند. همین شمار با توجه به ترکیب قدرت های در حال طلوع، افغانستان را یک منطقه حساس و سرنوشت ساز توصیف کرده و واشنگتن را به تحکیم مناسبات با دولت هند تشویق کرده اند. به باور این سیاستمداران، با ورود آمریکا به عراق و افغانستان که دهها سال دوست دولت مسکو و در حوزه نفوذ این دولت بودند، قدرت های دیگر راه ورود آسان به غرب آسیا را نخواهند داشت مگر با چراغ سبز آمریکا. از ابراز نظرهای این گروه از سیاستمداران چنین بر می آید که سیاست جورج بوش مبنی بر گسترش نفوذ آمریکا در استراتژیک ترین منطقه جهان، در اصل نباید مورد انتقاد قرارگیرد تنها روش کار [اجرای این سیاست] تا حدی خام و ناپخته بود. به اظهار این شمار، بوش پدر و بوش پسر بودند که موفق به تحقق آرزوی سران آمریکا از زمان «وودرو ویلسون» شدند که همانا بسط نفوذ در منطقه بسیار مهم غرب آسیا (از رود سند تا مدیترانه) است. یکی از مفسران نوشته بود که جورج بوش (پسر) در اجرای سیاست خود باید روش لورنس عربستان را در پیش می گرفت نه جنگ مستقیم تمام عیار را، روش کار در افغانستان تا حدی بهتر و قابل قبول افکار عمومی بوده است.





    قاضي پرونده شکنجه در ابوغريب و امكان احضار مقامات ارشد به اين رسيدگي

    سرهنگ «جيمز پهل» قاضي دادگاه نظامي كه متهمان به ارتكاب شكنجه در زندان ابوغريب را محاكمه مي کرد 21 ژوئن 2004 پذيرفت كه فرماندهان ارشد و مقامات غير نظامي را مي توان براي اداي شهادت و پاسخگويي به ادعاي متهمان آن پرونده به دادگاه احضار كرد.
    متهمان پرونده شكنجه زننده و خلاف اخلاق زندانيان ابوغريب كه در جلسات مقدماتي محاكمه گفته بودند كه طبق «دستور از بالا» اقدام به شكنجه به منظور آماده ساختن متهمان به اعتراف مي كردند و خودشان شخصا علاقه اي به اين كار نداشتند. بر همين پايه، وكيلان مدافع آنان از قاضي نظامي خواسته بودند كه اجازه دهد فرماندهاني چون ابوزيد، سانچز، متز و حتي رامسفلد و جورج بوش احضار شوند تا صحت ادعاي متهمان روشن گردد و پاي آمران هم به ميان کشيده شود.
    سرهنگ پهل همچنين راي داده بود كه زندان ابوغريب به عنوان «صحنه جرم» تا پايان محاكمه نبايد تخريب و يا تغيير شكل داده شود. جورج بوش رئيس جمهور وقت آمريكا قبلا گفته بود كه اين زندان را بايد تخريب كرد. در سال 2007 گفته شده بود که اين پرونده بعد از 20 ژانويه سال 2009 و پايان دوران رياست جمهوري جورج دبليو بوش هم باز خواهد بود.
    torture.jpg
    عکسي که نمونه اي از شکنجه خلاف اخلاق در زندان ابوغريب را نشان مي دهد


    .




    نگراني از وجود بيماري سل در آمريكا


    623de.jpg


    در پي مرگ يك پرستار بيمارستان به نام «دبرا برد Deborah Byrd» از بيماري سل در آمريكا در ژوئن 2004 و بزرگ شدن قضيه در رسانه ها و ايجاد نگراني از اين بابت، همه كساني كه با اين پرستار در تماس بودند جهت آزمايش به بيمارستان احضار شدند. دبرا در بيمارستان شهر چساپيک ايالت مشترک المنافع ويرجينيا کار مي کرد و هنوز معلوم نيست که چرا درمان نشده بود. قبلا گمان مي رفت در كشورهاي پيشرفته از جمله آمريكا، بيماري سل ناپديد شده باشد. ميكرب سل (باسيل كُخ) كه از طريق تنفس منتقل مي شود ممكن است در بدن بسياري از افراد باشد، ولي تا بدن فرد بر اثر عواملي ديگر به ويژه نارسايي تغذيه و نبود استراحت و ابتلاء به بيماري هاي ديگر تضعيف نشده باشد امكان فعاليت به دست نمي آورد. واكسن پيشگيري از آن دهها سال است كه در دسترس و در برخي كشورها تزريق آن به كودكان اجباري است. با آزمايش پوستي، وجود اين ميكرب در بدن قابل كشف است. علائم آن تب خفيف دائمي، بي اشتهايي، سرفه ممتد، از دست دادن وزن و عرق كردن مخصوصا در ناحيه سر و گردن در خواب است. بيش از نيم قرن است كه داروي اين بيماري كه قبلا ميكرب آن در برابر داروها مقاومت مي كرد كشف شده و در دسترس است و مداوا بايد با استراحت و همراه با تغذيه كامل و تقويت نظام دفاعي بدن باشد. معمولا جاي اين بيماري در كشورهاي فقير و قحطي زده است. قانون مهاجرت آمريکا دهها سال است که ورود و مهاجرت فرد مسلول را به اين فدراسيون (اتحاديه ايالت ها) منع کرده است.






    یک چهارم آمریکایی ها بیمار قلبی هستند ـ عوامل بيماري هاي قلبي

    23 ژوئن 2004 انجمن آمريکايي بیماریهای قلب اعلام داشت که نزدیک به یک چهارم جمعیت ایالات متحده به نوعی بیماری قلب دچار هستند که شمار آنان در آن سال 71 میلیون اعلام شده بود. جمعیت این کشور که در سال 2009 به 305 و در سال 2012 به 313 ميليون رسيد در آن سال کمتر از 295 میلیون تن بود. جمعیت ایالات متحده در بهار 2014 از رقم 317 میلیون تجـ*ـاوز کرد. جمعیت جهان در این تاریخ 7 میلیارد و 170 میلیون تَن بود (3 میلیارد و 170 میلیون تَن بیش از ظرفیت مواد مورد نیاز).
    طبق اعلامیه سال 2009 همان انجمن درباره بيماري هاي قلبي، این «درصد» در پنج سال منتهي به ژوئن 2009 تغییر نکرده بود. هزینه درمان این بیماران در ايالات متحده در سال 2004 بالغ بر 329 میلیارد دلار بود. وراثت، دود سیگار، استرس، بیماری قند، چاقی، نکردن ورزش بدنی و مصرف غذای چرب از عوامل بیماری های قلب هستند که جز وراثت قابل پیشگیری اند. کمبود خواب (هفت ـ هشت ساعت در شبانه روز) از عوامل ایجاد مرض قند و نيز تشديد بيماريهاي قلبي است.






    تاريخ از نگاهي به تصوير

    سران جمهوري اسلامي ايران در مجلس بزرگداشت آيت الله فاضل لنکراني

    31 خرداد ماه 1386 هجري (21 ژوئن 2007) مجلس ختم و بزرگداشت آيت الله محمد فاضل لنکراني که در همان هفته فوت شده بود در تهران با حضور رهبر و ساير مقامات ارشد جمهوري اسلامي ايران برگذار شد. عکس زير هنگام ورود آيت الله خامنه اي به اين مراسم برداشته شده بود:

    saran.jpg











    برخي ديگر از رويدادهاي 23 ژوئن


    • 1757:
      623cl.jpg


      رابرت كلايو انگليسي با شكست دادن نيروهاي هندي، بنگال را تصرف و مستعمره انگلستان كرد .


    • 1944: يك گردباد شديد در منطقه آپالاچياي آمريكا 153 تن را كشت .


    • 1951: پراودا نوشت که در درياي خزر (درياي مازندران) منابع تازه نفت کشف شده که چندبار بيش از برآورد سابق است.


    • 1952: دکتر مصدق که براي دفاع از حق ملت ايران و رد دعاوي انگلستان در دادگاه بين الملل لاهه به هلند رفته بود به تهران بازگشت.


    • 1956:
      623na.jpg


      مصريان جمال عبدالناصر را به رياست جمهوري اين كشور انتخاب كردند.


    • 1979: صدام حسين در واکنش به اظهارات آيت الله صدر گفت که اجازه نخواهد داد که تجربه اخير ايران در عراق پياده شود.


    • 2004: «پير ولايت عنايت خان» رئيس کانون جهاني تصوف و مؤلف کتاب «نداي درويشان» در پاريس در 87 سالگي درگذشت.
     

    ...zαнrα...*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/16
    ارسالی ها
    3,488
    امتیاز واکنش
    30,283
    امتیاز
    913
    محل سکونت
    تبــــ❤️ـــریز
    3 تیر

    ايران

    اجتماع صدها روحاني و طلبه برضد مشروطه شدن حكومت ايران: مشروعه، نه مشروطه


    0624saad.jpg

    باقرخان سعدالدوله
    از سوم تيرماه 1276 (24 ژوئن 1907) صدها روحاني و طلبه دروس الهیات به هدايت شيخ فضل الله نوري در شهر ري اجتماع و به مشروطه شدن (پارلماني شدن) حكومت ايران اعتراض و خواهان حكومت مشروعه (اسلامي) شدند و بناي نوشتن نامه و ارسال تلگرام برضد مشروطيت به شهرهاي مختلف ايران و روحانيون اين شهرهارا گذاشتند.
    در همين روز به اشاره مجتهد شهر زنجان به ساختمان فرمانداري اين شهر هجوم بـرده شد كه ضمن آن باقرخان سعد الدوله فرماندار وقت جان خودرا از دست داد.





    اخطار 24 ژوئن 1908 سفارت انگلستان در تهران به دولت وقت که گستاخانه و استعماری تعبیر شده است

    در پي محاصره سفارت انگلستان در تهران براي جلوگيري از پناهنده شدن سياستمداران مخالف محمدعليشاه، اصحاب نشريات و ... به آنجا توسط نيروي قزاق به فرماندهي افسران روس، كه از روز گلوله باران شدن مجلس با توپ آغاز شده و ادامه يافته بود، سوم تیرماه 1287هجری (24 ژوئن 1908) سفارت انگلستان اخطار شديدالحني به دولت وقت ايران تسليم كرد كه مورخان درتاليفات خود آن را «گستاخانه» و «استعماری» توصيف كرده اند.
    در اين اخطاريه مصرا خواسته شده بود كه محاصره سفارتخانه بي درنگ پايان يابد، «شاه» وزير دربار خود را براي عذرخواهي حضوري از اين عمل به سفارت انگلستان بفرستد!!، شاه با دستخط خودش جان و اموال كساني را كه به سفارت انگلستان پناه آورده و متحصّن شده اند تضمين كند و كساني كه با سفارت انگلستان در تهران رفت و آمد داشتند و در روزهاي اخير دستگير و بازداشت شده اند بي چون و چرا آزاد گردند و ....
    همان روز، سفارت فرانسه در تهران (كه دولت متبوع آن نياز به اتحاد با انگلستان در اروپا در برابر تهديد آلمان داشت) از اين اخطار سفارت انگلستان به دولت تهران حمايت كرده بود.
    ... و غروب سوم تير (روز دريافت اخطار سفارت انگلستان)، محمد علي شاه با وجود اين كه مورد حمايت دولت روسيه ــ رقيب استعماري انگلستان در ايران ــ بود فرمان عفو عمومي صادر و مشيرالسلطنه را مامور تشكيل كابينه كرد.

    قتل دست اندركاران نشريات در باغ شاه (پادگان حرّ) ـ سختگيري از طريق قانون مطبوعات


    mirzajahangeerkhan.jpg

    ميرزاجهانگير خان شيرازي
    سوم تيرماه سال 1287 (24 ژوئن 1908)، و يك روز پس از به توپ بسته شدن ساختمان مجلس در ميدان بهارستان و دستگيري برخي نمايندگان پارلمان و اصحاب نشريات و انتقال آنان به باغ شاه (پادگان حرّ) كه محمد علي شاه قاجار ـ خود نیز به آنجا نقل مكان كرده بود، ميرزاجهانگيرخان شيرازي ناشر صور اسرافيل، همچنین ملك المتكلمين و سلطان العلماي خراساني از دست اندركاران نشريات ديگر در همان محل اعدام شدند. این اعدامها چند ساعت پیش از صدور فرمان عفو عمومی انجام شده بود. عفو عمومی در پی اخطار سفارت دولت لندن در تهران صورت گرفت که نقطه ضعف دیگری در تاریخ ایران است. پس از به توپ بسته شدن مجلس در دوم تيرماه 1287، در تهران حکومت نظامي و منع رفت و آمد شبانه برقرار شده بود.
    رویدادهایی که به دستگیری و ا اعدام ناشران چند روزنامه در ژوئن 1908 در تهران منجر شد باعث شده است که در ایران، دولت ها در صدور پروانه انتشار روزنامه احتیاط کنند و در چارچوب قانون مطبوعات (که بیشتر کشورها فاقد آن هستند) و از طریق آن به اعمال سختگیری ادامه دهند و بزعم اصحاب نظر، محدودکننده ترین قوانین مطبوعاتی ایران قانون مصوب 1985 (1364 هجری) است که در زمان نخست وزیری میرحسین موسوی و وزارت ارشاد محمد خاتمی تدوین شده است. به علاوه، این قانون توجه لازم به ارتقاء ژورنالیسم حرفه ای (پروفوشنالیسم) در ایران نکرده که عامل برقراری تعادل در جامعه است و درنتیجه در ربع قرنی که از عمر این قانون می گذرد به روزنامه نگار حرفه ای پروانه انتشار روزنامه (یومیه) داده نشده است. این قانون، پیش شرط تجربه حرفه ای و استطاعت مالی برای متقاضی پروانه در نظر نگرفته است. همین قانون به گونه اي انشاء شده است که امکان داده شد چند سال پیش روزنامه دولتی ایران توقیف شود و حدود یک سال در توقیف باقی بماند حال آنکه توقیف فعالیت یک موسسه دولتی به خاطر خطای مدیر و یا کارمند آن (خطای فرضا «فرد») منطقا قابل قبول نیست و خلاف استاندارد بین المللی و ... است.
    غيبت شرط داشتن سرمايه متقاضي انتشار نشريه در قانون مطبوعات مصوّب سال 1364 است که برخي از صاحبان پروانه به قول روزنامه کيهان آنهارا اجاره مي دهند. مشکل ضعف مالي برخي از نشريات سبب تعلل در پرداخت دستمزد اعضاي تحريريه و حق التحريرها و يا متوقف شدن انتشار و بيکارشدن روزنامه نگاران مي شود که مآلا به صف ناراضيان مي پيوندند. طبق يک تجربه قديمي جهاني، يک فرد چندماه پس از اشتغال به روزنامه نگاري به لحاظ رواني و اشتياق نمي تواند اين پيشه را ترک کند و ناخرسندي ناشي ازبيکارشدن و يا دريافت نکردن حق التحرير از ذهن او خارج نخواهد شد و ....
    قانون مطبوعات مصوب 1364 «سياست مطبوعاتي» ايجاد نکرده است مثلا محدوديت شمار نشريات برحسب جمعيت شهر و کشور و ... و همين ضعف سبب شده است که در کشور هفتاد ميليوني ايران هر سال سه چهار هزار نفر متقاضي انتشار نشريه شوند که دهها بار بيش از ظرفيت کشور است. لازم است قبلا با اين متقاضيان مصاحبه شود (همان کاري را که کميسيون اف سي سي آمريکا در مورد متقاضيان راديو تلويزيون مي کند) که اگر آيا از ظرفيت بازار و مخاطبان احتمالي اطلاع دارند؟ و اگر براي گفتن حرفشان مي خواهند با تحمل هزينه سنگين روزنامه بدهند که اين کار راه آسان تري دارد بروند روزنامه آنلاين و وبلاگ بدهند و .... در آمريکا و چندين کشور ديگر، انتشار نشريه نياز به داشتن پروانه ندارد، چرا در اين کشورها کسي نمي رود به دلخواه و بدون توجه به بازار مخاطب، روزنامه بدهد. پايتخت آمريکا و حومه اش (شامل چند شهر) تنها دو روزنامه دارد. در ايران، کمک مالي دولت به نشريات انگيزه ديگري براي هجوم به دريافت پروانه است. درکدام کشور به کسب و کار روزنامه نگاري کمک مالي مي شود؟. بايد توجه شود که اقتصاد ايران از آغاز دهه 1350 (1970 ميلادي) برپايه نفت است Oil Based Economy ـ درآمدي متزلزل و پايان يافتني.
    چرا همانند ساير کشورها (در آمريکا در رابـ ـطه با راديو تلويزيون ها که غير دولتي هستند) پروانه نشريات را «يکساله» قرارندادند که در طول سال قبلي شرايط تغيير نکرده باشد. دهها سال پيش در ايران (پيش از رايگان شدن آموزش و پرورش)، متقاضي تاسيس مدرسه غير دولتي بايد مطابق آيين نامه مربوط ساختمان، ميز و نيمکت ارائه و معلم واجد شرط معرفي مي کرد و به تاييد هيات بازرسان مي رساند تا اجازه شروع کار مي گرفت که لازم بود اين روش هنگام تدوين قانون مطبوعات سال 1364 منظور مي شد.
    در دهه 1340 دولت وقت ايران با هدف جلوگيري از هدر رفتن منابع (کاغذ، مرکب و نيروي انساني) و نيز کنترل آگهي هاي دولتي براي تيراژها نصاب تعيين کرد و هر نشريه که فروش آن کمتر از نصاب تعيين شده بود تعطيل شد.





    زد و خورد نيروهاي انگليسي با افراد جنبش جنگل در گيلان در تیرماه 1297

    زد و خورد افراد مسلح «جنبش جنگل» در گيلان با نيروهاي اعزامي انگلستان كه قصد داشتند بلشويكهايي را كه به شمال ايران وارد شده بودند سركوب كنند از سوم تير ماه 1297 (24 ژوئن 1918) آغاز شد. دولت لندن جنبش جنگل چپگرا و تمجیدگر انقلاب بلشویکی روسیه می دانست. نيروهاي انگليسي در نبرد با جنبش جنگل از آتش توپ استفاده می كردند که افراد جنبش جنگل فاقد آن بودند.
    نيروهاي انگليسي كه طبق سازشنامه تقسيم ايران (قرارداد سن پترزبورگ)، در وطن ما مستقر شده بودند ماموريت داشتند كه پس از سركوب بلشويكهایی که از روسیه به شمال ایران وارد شده بودند، به قفقاز بروند و به كمك مخالفان مسلح كمونيسم و حکومت انقلاب بلشويکي روسيه (معروف به سفيدها) بشتابند.






    مسئله بحرين و تغيير كلام 180 درجه اي شاه

    سوم تير ماه 1338 شاه وقت (پهلوي دوم) در يك مصاحبه مطبوعاتي كه بازتاب جهاني داشت درباره بحرين گفت: بحرين مال ما و متعلق به ما است. وي اضافه كرده بود: ... ولي شيخ آنجا با بستن قراردادهايي با دولتهاي مشخص كار را بر ما دشوار ساخته است (تا حاکميت ايران را اعمال کنيم)، زيرا كه اين دولتها در قبال بحرين تعهداتي سپرده اند و ....
    همين شاه ده سال بعد (180 درجه) تغيير کلام داد و در مصاحبه اي درجريان سفر هند، ناگهان با استقلال بحرين موافقت کرد که قانونا چنين اختياري را نداشت!. اين كار شاه كه نوعي موافقت با تجزيه کشور تلقي شده است يكي از ايرادهاي وارده به او بود. رسیدگی به این ايراد اینک (پس از مرگ شاه در قاهره در تابستان سال 1359) در دست قاضی «تاریخ» است. گفته شده است که شاه تحت فشار يک دولت قدرتمند (که برنامه داشت بعدا بحرين را پايگاه نظامي خود در منطقه قرار دهد) با انجام رفراندم ـ تنها در بحرين و نه در همه ايران ـ موافقت کرده بود. وي در اين کار به اراده و خواست ايرانيان توجه نکرد.






    در تیرماه 1345، 2 کمونیست به اعدام و 4 کمونیست دیگر به زندان محکوم شدند

    آخر وقت یکم تیرماه 1345 (22 ژوئن 1966) شعبه دوم دادگاه تجدید نظر نظامی تهران رای خودرا درباره چند عضو دستگیرشده یک شبکه حزب توده به این شرح اعلام کرد:
    ـ ستوان دوم نیروی هوایی پرویز حکمت جو محکوم به اعدام.
    ـ علی خاوری محکوم به اعدام.
    ـ نقی معتمدیان و سلیمان دانشیان آذر هریک محکوم به 7 سال زندان.
    ـ عبدالله محرم زاده محکوم به 3 سال زندان.
    ـ اصلان برهمن محکوم به 2 سال زندان.
    ـ جعفر نجاریون محکوم به 18 ماه زندان.
    ـ حکمت جو و خاوری درخواست فرجام دادند.






    روزی که قانون استخدام کارمندان دولت تغییر کرد و قانون آزمایشی تازه ای به اجرا درآمد

    پس از نیم قرن انتقاد از ضوابط کهنه استخدامی دولت و به قول مصدق؛ استعماری ـ یکم تیرماه 1345 قانون تازه استخدام دولتی (کشوری) در 11 فصل و 160 ماده که در کمیسیون مشترک دو مجلس تصویب شده بود اعلام و روز بعد برای اجرای آزمایشی ابلاغ شد ـ آزمایشی که دهها سال ادامه داشته است!.
    با اینکه روی این قانون 500 ساعت بحث شده بود، اصحاب نظر گفته بودند که این قانونِ آزمایشی هم راه حل مسائل اداری و بوروکراسی ایران نخواهد بود. بسیاری از اصحاب نظر ازجمله مشاوران خارجی که ضوابط استخدامی سابق را تنبل زا توصیف کرده بودند گفته بودند که قانون تازه چارچوب و روش ها را تغییر نداده و تنها استخدام دولتی را یکنواخت کرده است. قبلا خواسته شده بود که بمانند آمریکا و کشورهای پیشرفته، استخدام رسمی و تضمین شده که تنبل ساز و عامل بورو کراسی بد است حذف شود و کار اداری برپایه پرداخت ساعتی قرار گیرد (بمانند آمریکا) و جلسه ای باشد (بمانند روش استخدامی مصوب سال 1334، ابتکار نصرت الله معینیان برای خبرگزاری، رادیو و انتشارات)، پواَنی (بمانند کار در روزنامه های وقت ـ پرداخت در برابر کار انجام شده و مطلوب) و نیز انجام برخی امور به صورت کنتراتی و دست دولت برای انتقال کارمند آزاد باشد تا بتوان ادارات دولتی را از تهران منتقل کرد.
    قانون تازه، تفاوت عناوین مثلا اداری، آموزشی و ... را حذف و برای کارکنان دولت ـ صرف نظر از نوع کار، گروه و پایه در نظر گرفت که گروه برحسب تحصیلات و امتیازات قرار داشت که باعث مدرک گرایی شد. سن بازنشستگی اجباری از 60 سال به 65 سال افزایش یافت ولی کارمند با 20 سال کار می توانسته بازنشسته شود و معادل 20 روز بازنشستگی بگیرد. مرخصی بدون حقوق و با هدف تحصیل و به دست آوردن مدرک تازه برقرار و ترتیب رسمی شدن کارمندان پیمانی و موقت داده شده بود.
    اصحاب نظر گفته بودند که این قانون برای راضی کردن 300 هزار کارمند دولت بوده و مسائل اداری را حل نخواهد کرد و روش هارا تغییر نخواهد داد. چرا باید بازنشستگی کارمند دولت از کارمند موسسه غیر دولتی و کارگر جدا باشد و تافته جدا بافته.






    تظاهرات چهار روزه تهران در تیرماه 1356 بر ضد فساد اداري و رواج پارتي بازي با شعار فساد، فساد ـ تبعيض، تبعيض ـ کناره گیری هویدا

    سوم تيرماه 1356 (24 ژوئن 1977و هفت ماه پیش از آغاز تظاهرات و راهپیمایی های منجر به انقلاب)، تهران شاهد يك رشته تظاهرات بر ضد برخي از سياست هاي امیرعباس هویدا نخست وزیر وقت و شخص شاه ازجمله گسترش فساد اداري، رواج پارتي بازي، خاصه خرجی، تورّم پول دهها درصد ولی بهای ارزها؛ ثابت و مشوّق واردات غیرضروری و اسراف.
    اعتراض و تظاهرات از دانشگاهها آغاز شده و گسترش يافته بود. به رغم مداخله پليس و ساواك ـ تیراندازی و توسل به خشونت، اين تظاهرات به صورت پراكنده تا سه روز بعد ادامه داشت که به قول اصحاب نظر، این هشدار شاه را که تصمیم گیرنده کُل بود بیدار نساخت و یا اینکه پیشرفت بیماری سرطان مانع از درک واقعیت در او شد. به هر حال، امیر عباس هویدا 15 امُردادماه (یک ماه و 12 روز پس از آغاز تظاهرات) کناره گیری کرد که گفته شده است اعتراض تهرانی ها در هفته اول تیرماه در رفتن او پس از 12 سال و شش ماه از ریاست شورای وزیران بی تاثیر نبود. هويدا پس از اين کناره گيري، وزير دربار (مشاور ارشد شاه!) شد.
    گزارشهاي راديوهاي فارسي زبان كشورهاي ديگر و تماس های تلفنی ایرانیان روزافزون برون مرز با بستگانشان در ایران و در این مکالمات، اشاره به خريد مستغلات فراوان، سهام شرکتها و اوراق بهادار (باوند) از سوي ايرانيان پولدار و خواص وقت در اروپا و آمريكا و ديده شدن آنان در قمارخانه هاي خارج و باختهاي سنگين و خوشگذرانی های آنچنانی بی تأثیر در برپایی تظاهرات و اعتراضات نبود.
    تظاهر كنندگان وقت شعار مي دادند: «غارت ايران بايد متوقّف گردد. فساد، فساد، فساد ـ تبعيض، تبعيض، تبعيض». این شعار عینا به دوران انقلاب منتقل شد و آیت الله خمینی در اعلامیه برقراری نظام اسلامی در نیمه فروردین 1358 پایان چپاول ها، نفت خواری و مفت خواری را اعلام داشت.







    دو خبر غیرسیاسی که انتشار آنها در سال انقلاب فعاليت هاي انقلابي را شدت داد: مَهريهِ سنگین و زن قمارباز

    اوایل تیرماه 1357 ( ژوئن 1978 و سال انقلاب) انتشار خبري در روزنامه هاي تهران که مَهرِ همسر يک کارخانه دار ميليون ها تومان بوده و نقدا پرداخت شده است بر شدّت اعتراض هاي انقلابي افزود زيرا که آن زمان تعیین چنين مَهریه سنگيني رسم نبود و پرداخت آن هم خارج از توان هرکس. انقلابيون شعار مي دادند که اين قبيل پول ها، تنها از اجحاف به مردم به دست مي آيد که در قرآن مجید نهی شده است ازجمله این شعار: شاه حمايت مي کند، ... اجحاف به مردم مي کند ـ با ذکر نام کارخانه دار پرداخت کننده آن مَهریه سنگین.
    قبلا در ششم بهمن 1356 (سال 2536 طبق تقویم وقت) هم یک تیتر صفحه اول روزنامه اطلاعات به همان صورت، در ایران بر دامنه اعتراض و تظاهرات که از دی ماه آن سال (پس از انتشار یک نامه ساختگیِ تحمیلی در این روزنامه) و از شهر قم آغاز شده بود و به مشهد و تبریز گسترش یافته بود و در تهران نیز آثاری از آن دیده می شد افزوده بود و شمار دیگری از گروه ساکت جامعه، ولی ناراضی از تورّم پول، بوروکراسی و گسترش فاصله دارا و نادار (نَدار) وارد راهپیمایی ها شده بودند. خبر منتشره در شماره ششم بهمن 1356 روزنامه اطلاعات، ترجمهِ گزارشهاي مربوط به كلاهبرداري هاي يك زن ايراني از جواهر فروشي ها و بانكها در انگلستان كه اعتياد به قمار كردن داشت از رسانه هاي لندن بود. این خبر در سایر روزنامه ها همراه با چاپ عكس او درج شده بود (ولی نه در صفحه اول). کُپی صفحه اول آن شماره روزنامه اطلاعات در زیر این مطلب درج است.
    اين دو خبر بر خشم مردم معمولي (عوام الناس)، به گونه اي مؤثر افزوده بود. ساواک در تیرماه 1357 مانع از ادامه چاپ و دنباله کردن خبر مَهر هنگفت همسر آن فرد کارخانه دار در روزنامه ها شد، ولي در بهمن 1356 نتوانسته بود از ادامه ترجمه و انتشار گزارش هاي مربوط به بانوي قمارباز ايراني جلوگیری کند، زیراکه سردبیران روزنامه ها آن را یک خبر معمولی توصیف کرده بودند.
    در سال 1384 (خردادماه) و سه دهه پس از آن وقايع، روزنامه هاي تهران گزارش از مَهرهاي صدها ميليون توماني به صورت سکه طلا داده و نوشته بودند که سه درصد از زندانيان زندان های ايران را مرداني تشکيل مي دهند که قادر به پرداخت مَهریه بسيار سنگين زنان خود نبوده اند.
    طبق قانون مصوّب دهه 1370 خورشيدي مَهر زناني هم که ازدواج آنان در سابق ثبت شده، در صورت مطالبه، بر پايه نرخ تورّم به روز تبديل و قابل پرداخت است و برخي از آنها که سکه طلا بوده ـ به نرخ روز تا صدها برابر افزایش یافته است!. اين قانون (محاسبه مهریه های قدیمی تر برحسب تورّم پول ـ کاهش ارزش معاملاتی ریال) از همان روزِ تصويب مورد بحث و اعتراض قرار گرفته که چرا ساير ديون را شامل نشده و در نتيجه تبعيض ساز است و بايد لغو و يا اصلاح شود زيرا که قانون اساسي جمهوري اسلامي هيچ حرکت تبعيض آميز را به رسميت نمي شناسد. برخي اين شايعه را پراکنده کرده بودند که شماری از نمايندگان پارلمانی وقت (و اشاره به دختر یکی از مشاهیر که نماینده آن دوره مجلس بود) با هدف هاي خصوصي اين قانون را که در کشور اسلامی ديگر وجود ندارد به تصويب رسانده اند. مقررات ازدواج و طلاق، حضانت و نفقه نباید از چارچوب آیه های مربوط در قرآن و احکام اسلامی خارج شود. نباید سیاست و منافع سیـاس*ـی اشخاص وارد امور ازدواج و طلاق شود. احکام اسلام در این زمینه 14 قرن است که عینا اجرا می شود.
    طبق قوانين اسلامي، مَهر زنان از ديون حال است و هر آن، که اراده کنند مي توانند آن را مطالبه و در صورت استنکاف شوهر و يا عدم استطاعت او به پرداخت، آن را به اجرا بگذارند و تقاضاي توقيف شوهر و اموال او را کنند. البته در شرایط ضمن عقد نکاح می توان ذکر کرد که پرداخت همه و یا قسمتی از مَهریه در صورت داشتن توان پرداخت و استطاعت است.

    Zan-e-ghomarbaz.jpg








    انجام دور دوم انتخابات سال 1384 رياست جمهور ايران

    سوم تيرماه 1384 دور دوم انتخابات رياست جمهوري ايران انجام شد. كل آراء ريخته شده به صندوقها، 27 ميليون و 959 هزار اعلام شده بود. اين نخستين انتخابات رياست جمهور در ايران بود كه به دور دوم راه يافته بود. در دور دوم، هاشمي رفسنجاني رئيس مجلس تشخيص مصلحت نظام و محمود احمدي نژاد شهردار وقت تهران با هم رقابت مي كردند. در دور نخست راي گيري ـ هاشمي رفسنجاني با شش ميليون و 159 هزار راي، اول و احمدي نژاد با پنج ميليون و 710 هزار راي (449 هزار راي كمتر) دوم شده بود.
    نتايج راي گيري دور دوم، چهارم تيرماه 1384 (روز بعد) اعلام شد كه برنده انتخابات احمدي نژاد بود. (جزئيات در مطالب چهارم تيرماه اين تاریخ آنلاین آمده است)






    از طبقه بندی خارج شدن بخشی از اسناد محرمانه سازمانهای اطلاعاتی آمریکا در ژوئن 2007 ـ بدون همه اسناد براندازي 28 اَمُرداد 1332

    در اين روز در سال 2007 در واشنگتن اعلام شد که مديريت واحدِ سازمان هاي اطلاعاتي آمريکا تصميم گرفته است که اسناد محرمانه «سيا» و عمدتا مربوط به دهه هاي 1950، 1960، و 1970 اين سازمان را از طبقه بندی خارج و در آرشيو ملّي جهت مطالعه محقّقان قرار دهد.
    مورّخان همان روز گفته بودند که قاعدتا اسناد مربوط به براندازي 28 امُرداد 1332 ايران (کودتای آگوست 1953 برضد دولت مصدق) بخشی از این اسناد باید باشد که با انتقال به آرشيو ملّي (آمريکا) بخش هاي مبهم آن براندازي بر پژوهشگران و اهل تحقیق و قلم روشن خواهند شد، یا سرنخ به آنان برای بررسی بیشتر خواهد داد و .... بعدا برخي گزارشگران رسانه ها گفتند که به آنان گفته شده که فعلا همه اسناد مربوط به براندازي 28 اَمُرداد در دسترس نيست ولی پس از جمع آوری مکاتبات، در سال های آینده ـ یکجا در دسترس قرار خواهد گرفت. [که در ژوئن 2017 مجموعه ای به این عنوان در دسترس قرار گرفته است].
    اصحاب نظر در ژوئن 2007 گفته بودند که اسناد قریب الانتشار جز مکاتبات عمدتا اداری مأموران و دیپلمات ها چیز دیگری نمی تواند باشد، آن هم با انشاء اداری و بنابراین، همه واقعیت ها را روشن نخواهد کرد. محقّق باید با اطلاعاتی که از این اسناد (مکاتبات و یادداشت ها) به دست می آورد شخصا قضیه را دنبال کند تا به نتیجه برسد و «تاریخ» تنها به دست فاتحان و دولتی هابا هدف کسب منفعت سیـاس*ـی انشاء نشود.
    انگلستان با کمک ایادی داخلی خود و نيز سازمان اطلاعات مرکزي آمريکا (سيا) کودتای 28 امُرداد تهران را صورت داد.
    شبکه تلويزيوني اي. بي. سي. آمريکا که اين خبر را در همان روز (24 ژوئن 2007) پخش کرد تصوير زير را هم که طراحي کرده بود نشان داد:
    Cia.jpg








    مخالفت اکید آیت الله خامنه ای با دخالت آمریکا و دیگران در مسائل داخلی عراق و انعکاس وسیع آن در رسانه های آمریکا


    khamenei-june22.jpg



    آیت الله علی خامنه‌ای رهبر جمهوری و انقلاب اسلامی یکم تیرماه 1393 (22 ژوئن 2014) در دیدار با رئیس و مسئولان دستگاه قضائی گفت که یکی از چالشهای اصلی کشور، خصومت و مخالفت جدی نظام سلطه غرب با نظام اسلامی است که باید این حقیقت را فهمید و درک کرد. اگر خصومت نظام سلطه را متوجه نشویم، در تحلیل مسائل کشور دچار اشتباه خواهیم شد. کسانی که حاضر نیستند برخورد خصمانه جبهه دشمن را ببینند، همانند کسانی هستند که چشم خود را به روی دشمن می بندند.
    وی علت اصلی دشمنی نظام سلطه با جمهوری اسلامی ایران را، «سخن نو» نظام اسلامی و «متزلزل شدن بنای نظام سلطه» بیان داشت و با اشاره به تحولات اخیر عراق گفت: در قضیه عراق قدرت های سلطه گر غربی و بطور مشخص رژیم ایالات متحده آمریکا، درصدد سوء استفاده از جهالت ها و تعصّب های شماری عوامل بی اختیار هستند. آمریکا از روال کنونی در عراق یعنی برگزاری انتخاباتی با مشارکت گسترده و تعیین گزینه های مورد اعتماد مردم، راضی نیست زیرا آمریکا به دنبال آن است که عراق تحت سلطه قرار گیرد و افرادِ گوش به فرمانِ آمریکا، حاکم باشند. مقامات آمریکایی تلاش دارند، قضایای عراق را یک جنگ مذهبی قلمداد کنند، ولی آنچه که در عراق روی داده است، جنگ شیعه و سُنّی نیست، بلکه نظام سلطه با استفاده از پس مانده های رژیم صدام به عنوان مُهره های اصلی، و عناصر تکفیریِ متعصب به عنوان پیاده نظام، تلاش برای برهم زدن ثبات و آرامش عراق و تهدید تمامیت ارضی این کشور دارد. عوامل اصلی فتنه در عراق، با سُنّی های مؤمن و معتقد به استقلال عراق همان اندازه خصومت دارند که با شیعه دشمن هستند. دعوای اصلی در عراق میان کسانی است که می خواهند عراق به اردوگاه آمریکا ملحق شود و کسانی که خواهان استقلال عراق هستند.
    آیت الله خامنه ای با تأکید بر این که خود عراقی ها، قادر به مقابله با این آتش افروزی و از بین بردن آن هستند گفت: ما با دخالت آمریکایی ها و دیگران در مسائل داخلی عراق به شدّت مخالفیم و آن را تأیید نمی کنیم زیرا معتقدیم دولت و ملت عراق و مرجعیت دینی این کشور توانایی تمام کردن این فتنه را دارند و آن را تمام خواهند کرد.
    اظهارات رهبر جمهوری اسلامی ایران درباره مسئله عراق و تاکید او در مخالفت با مداخله آمریکا و دیگران، وسیعا و سریعا در رسانه های جهان و بویژه آمریکا انعکاس یافت. شبکه های تلویزیونی آمریکا در مشروح اخبار عصر یکشنبه خود آن را پخش و روزنامه های این کشور تیتر کردند.
    برای نمونه، چند پاراگراف اول خبر شبکه تلویزیونی ان. بی. سی. از این قرار بود:

    Iran,s top leader rejected possible intervention in Iraq by the United States or any other outside power, accusing Washington on Sunday of trying to manipulate Iraqi sectarian differences to retake control of the country it once occupied
    In remarks, Supreme Leader Ayatollah Ali Khamenei added that Iraqis themselves could end violence in their country
    "American authorities are trying to portray this as a sectarian war, but what is happening in Iraq is not a war between Shiite and Sunnis," said Khamenei, who has the last word in all matters in Shiite Muslim Iran
    "It is indeed the same old hegemonic order using leftovers of the Saddam regime as its key pieces, and the Takfiri dogmatic elements as foot soldiers," he told judiciary officials

    پاراگراف های لید گزارش نیویورک تایمز چنین بود:


    TEHRAN - Iran,s supreme leader, Ayatollah Ali Khamenei, said Sunday (June 22) that he was against any intervention by the United States in neighboring Iraq, where Islamic extremists and Sunni have seized a number of towns and cities
    “We strongly oppose the intervention of the U.S. and others in the domestic affairs of Iraq,” Ayatollah Khamenei was quoted as saying, in his first reaction to the crisis
    “The main dispute in Iraq is between those who want Iraq to join the U.S. camp and those who seek an independent Iraq,” said the ayatollah, who has the final say over government policies. “The U.S. aims to bring its own blind followers to power since the U.S. is not happy about the current government in Iraq”
    Ayatollah Khamenei said Iraq,s government and its people, with the help of top clerics, would be able to end the “sedition” there, saying extremists are hostile to both Shiites and Sunnis who seek an independent Iraq

    و چند پاراگراف اول گزارش واشنگتن پست در این زمینه:

    TEHRAN — Iran,s supreme leader, Ayatollah Ali Khamenei, made remarks Sunday that lessened any remaining possibility of military cooperation between the Islamic republic and the United States in securing Iraq against an onslaught from al-Qaeda-inspired militants
    “We do not support any foreign interference in Iraq and we are strongly opposed to U.S. interference there,” Ayatollah Khamenei said at an event with members of Iran,s judiciary
    “The United States is dissatisfied with the result of elections in Iraq and they want to deprive the Iraqi people of their achievement of a democratic system, which they achieved without U.S. interference,” Ayatollah Khamenei said
    Ayatollah Khamenei also rejected the idea that violence engulfing Iraq is part of a sectarian war and blamed the United States and other foreign powers for what he called their roles in allowing extremist groups to flourish in the Middle East

    شیکاگو تریبون ـ روزنامه بزرگ دیگر آمریکا گزارش خودرا با این پاراگراف آغاز کرده بود:

    Iran,s supreme leader accused the United States on Sunday of trying to retake control of Iraq by exploiting sectarian rivalries, as Sunni insurgents drove toward Baghdad from new strongholds along the Syrian border.

    مجلس ماده واحدهِ «طرح الزام دولت به حفظ حقوق و دستاوردهای هسته‌ای» را تصویب و شورای نگهبان آن را تأیید کرد و قانون شد

    مجلس شورای اسلامی در نشست علنی دوم تیرماه 1394 خود، ماده واحدهِ «طرح الزام دولت به حفظ حقوق و دستاوردهای هسته‌ای» را با 213 رأی موافق، 10 رأی مخالف و 6 رأی ممتنع از مجموع 244 نماینده حاضر در جلسه تصویب کرد.
    متن این ماده:
    در راستای صیانت از منافع ملّی و رعایت مقررات پادمان منع گسترش سلاح‌های هسته ای، هرگونه نتایج مذاکرات هسته‌ای با کشورهای 1+5 در صورتی معتبر است که الزامات زیر به صورت شفاف رعایت شود:
    1 ـ لغو تحریم‌ها به طور یکجا و کامل باید در متن توافق نامه درج شده و در روز آغاز اجرای تعهدات ایران انجام شود.
    2 ـ آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در چارچوب توافق نامه پادمان مجاز به انجام نظارت‌های متعارف از سایت‌های هسته‌ای است و دسترسی به اماکن نظامی، امنیتی و حساس غیرهسته‌ای، اسناد و دانشمندان ممنوع است؛ باید مصوّبات شورای عالی امنیت ملی رعایت شود.
    3 ـ هیچ محدودیتی برای کسب دانش و فناوری صلح‌آمیز هسته‌ای و تحقیق و توسعه پذیرفته نیست و باید مصوبات شورایعالی امنیت ملی رعایت شود.
    تبصره یک- ـ بر اساس اصول 77 و 125 قانون اساسی نتیجه مذاکرات باید به مجلس شورای اسلامی ارائه شود.
    تبصره دو ـ وزیر امور خارجه موظّف است روند اجرای توافق نامه را هر شش ماه یکبار به مجلس شورای اسلامی گزارش کند. کمیسیون امنیت ملی مجلس هر شش ماه یکبار گزارش روند حسن اجرای توافقنامه را به نمایندگان مجلس شورای اسلامی ارائه می‌نماید.
    ماده واحده «الزام دولت به حفظ حقوق و دستاوردهای هسته‌ای» مصوّب مجلس در دوم تیرماه 1394، روز بعد (در جلسه سوم تیرماه = 24 ژوئن 2015) شورای نگهبان مورد بحث و بررسی قرار گرفت و مغایر با شرع و قانون اساسی شناخته نشد و با اکثریت آراء به تأیید اعضای این شورا رسید و «قانون» شد.






    انتقاد مخاطب این تاریخ آنلاین از خلاف قانون اساسی دانستن ماده واحده مصوّب مجلس و استدلال جالب او و ارائه چند راه حل داخلی برای مسائل اقتصادی

    این ای ـ میل پیش از ظهر سوم تیرماه 1394 واصل شد:

    با تشکر که ای میل قبلی مرا درج کرده بودید تا در تاریخ بماند. دیشب که به عادت هرشب دیگر وبسایت های خبری تهران و اخبار مربوط به ایران در اینترنت را می دیدم در چندتای آنها چشمم به اظهارات محمدباقر نوبخت سخنگوی دولت یازدهم افتاد که مصوّبه اخیر [دوم تیرماه 1394] مجلس به نام «طرح الزام دولت به حفظ حقوق هسته‌ای» را خارج از حوزه کار قوه مقنّنه بیان داشته بود و گفته بود که طبق اصل 176 قانون اساسی در حوزه شورای عالی امنیت ملی است.
    من [فرستنده ای ـ میل] که حقوق خوانده ام این استدلال سخنگوی دولت را قبول ندارم. اصل 176 تعیین سیاست های دفاعی ـ امنیتی کشور در محدودهِ سیاست های کلی تعیین شده از سوی مقام رهبری را وظیفه شورای عالی امنیت ملی قرار داده است و بهره گیری از امکات کشور برای مقابله با تهدیدهای داخلی و خارجی.
    این وظایف چه ربطی به قانونگزاری و تکالیف و رسالت های قوه مقننه دارد؟. تعیین سیاست های اشاره شده متفاوت از تصویب قانون است. سیاست ها را در یک لحظه می توان تغییر داد ولی قانونگزار طی تشریفات مفصل و طولانی ممکن یک قانون را لغو و یا اصلاح کند. طرح نمایندگان مصوّب دوم تیرماه در چارچوب تأکید قاطع رهبری بوده است که بازرسی از مراکز نظامی ـ امنیتی و بازجویی از دانشمندان و کارشناسان هسته ای را منع کرده است و وظیفه شورای امنیت ملّی حرکت در محدوده سیاست های کلی تعیین شده از سوی رهبری است. تازه، به نوشته روزنامه کیهان، طرح نمایندگان مجلس رقیق سازی آن تأکیدات بوده است به عبارت دیگر: گرفتن ضَرب آنها.
    همچنین، تشخیص ِ مغایربودن مصوّبات مجلس با اصول قانون اساسی و شرع اسلام از وظایف شورای نگهبان است نه مقام قوه اجرایی.
    مجلس با این مصوّبه، در واقع کار مذاکره کنندگان را آسان کرده است. به این ترتیب که قدرت های 1+5 پس از آگاه شدن از مصوّبه مجلس می دانند که با قانون نمی شود چانه زد، قطعی است. بنابراین، اگر توافقی حاصل شود، بازرسان به مراکز نظامی نخواهند رفت تا با خشونتِ نظامیان رو به رو شوند که یک فرمانده ارشد آنان گفته است با گلوله [سرب داغ] پاسخ آنهارا خواهیم داد. اگر این مصوّبه نباشد بازرسان به مراکز نظامی روند و درصورت رو به رو شدن با ممانعتِ احیانا خشونت آمیز جنجال جهانی بپا می شود و تحریم ها تشدید. یک نظامی گوش به فرمان فرمانده است و فرمانده گوش بفرمان فرمانده کل قوا. در ایران، رئیس جمهور نه رئیس کشور است و نه فرمانده کل قوا. وقتی که در رسانه ها خارجی می نویسند «پرزیدنت»، مخاطبان آمریکایی رئیس جمهوری خودشان را به ذهن می آورند که فرمانده کل قوا است، اعضای 9 گانه دیوان عالی (صدر قوه مقننه) را تعیین و به سنای کشور خود معرفی می کند و معاونش رئیس لایتغیّر سنای آمریکا است و به این صورت قدرت وسیع در هر سه قوه حکومتی دارد. رئیس جمهور ایران رئیس قوه مجریه است و مساوی با نخست وزیر. اگر فرضا نمایندگان او ازجمله وزیر امورخارجه توافق نامه را امضا کنند ولی مجلس به آن صورت رد کند که قطعا باید طبق اصول 77 و 125 بررسی کند قابل اجرا نخواهد بود و تحریم باقی خواهد ماند.
    برای مسائل اقتصادی کنونی ایران باید راه حل داخلی پیدا کرد. دو سال وقت تلف شده است و همه اش چشم ـ براه مذاکرات هسته ای. به فرض اگر همین لحظه، همه تحریم ها برداشته شود، تغییر چشمگیری در مسائل اقتصادی کشور پدید نخواهد آمد. مسئله اصلی؛ تورّم است. پول های اضافی چاپ شده از سال 1369 باید از جریان خارج شود؛ از طریق افزایش مالیات ها و عوارض گمرکی و یا فروش ارزهای حاصله. فروش ارز باعث افزایش واردات و بیکاری داخلی خواهد شد و ایجاد وابستگی به خارج که خلاف اصول قانون اساسی است.[بند ج اصل 2 قانون اساسی، سلطه پذیری را نفی و تاکید بر استقلال اقتصادی دارد]. سود این کار به جیب چند صد وارد کننده، دلال و پیمانکار خواهد رفت.
    در «ای ـ میل» قبلی نوشته بودم که تا 4 سال پیش که تحریم به این صورت نبود و هر روز حدود دو میلیون بشکه نفت و هر بشکه تقریبا صد دلار صادر می شد، وضعیت بهتر از این نبود که امروزه می بینیم. اصلاح مدیریت و قطع فساد اداری ـ اقتصادی باید به موازات رفع تحریم انجام شود و گرنه حاصلی نخواهد داشت. گمان نکنم که بهای نفت خام از بشکه ای 60 دلار تجـ*ـاوز کند و یا همین حدود زیراکه کشورهای سازنده اتومبیل قانون کاهش سوخت تصویب کرده اند، آمریکا دوباره دارد صادرکننده نفت می شود، روس ها می کوشند که بازارهای آسیای شرقی ـ جنوبی را در انحصار خود قرار دهند و چین با ایجاد جزیره مصنوعی، خودرا مالک دریاهای نفتدار بداند، کانادا سطح تولید مواد فسیلی خودرا بالا بـرده است، اعضای شورای خلیج فارس سیاست را وارد بازار نفت کرده اند یعنی بر حسب سیاست خود، ارزان فروشی و افزایش تولید می کنند و بسیاری از کشورها دست به اکتشاف زده اند ازجمله کوبا در آب های ساحلی خود. ایران باید که بیش از حد چشم به نفت و گاز نداشته باشد باید مسئله پرداخت پول نقد به اتباع را حل کند ـ هر سال معادل 14 میلیارد دلار و معادل بودجه نظامی یک کشور بزرگ. دادن 45 هزار تومان به یک بچه شیرخوار در هر ماه چرا؟. می گویند که تشخیص نیازمند از بی نیاز دشوار است. ببینید سایر کشورها چه کرده اند. در همه کشورها «پِرجری = دروغ گفتن به دولت» 3 تا 5 سال زندان، مجازات دارد. به هر بانک، فُرم بدهید و بگویید به هرکس که آمد 45 هزار تومان را بگیرد بدهید در حضور کارمند بانک درآمد خودرا بنویسد و امضا کند. سپس یک تا چند درصد از این فُرم ها به دست بررسی بدهید و نتیجه را اعلام و به قوه قضایی بفرستید، دیگر کسی درغ نخواهد گفت. چرا باید به ایرانی مقیم خارج یارانه نقدی بدهید. این کار برای او درد سر مضاعف دارد. اگر این درآمد را به دولت میزبان اعلام نکند و مالیاتش را ندهد مجازات می شود. برای همیشه نمی تواند آن را کتمان کند.
    به یک مورد «پِرجری» که خودم در جریانش بودم برای روشن شدن شما اشاره کنم:
    سه سال پیش خانمی از بستگان من با 22 هزار دلار در کیف دستی اش عازم آمریکا شده بود. طبق معمول، در هواپیما میان مسافران فُرم گمرک توزیع کرده بودند تا پُر کنند. در فُرم نوشته شده است که اگر بیش از ده هزار دلار با خود دارید اعلام کنید که چقدر. وی پول اضافی اش را اعلام نکرده بود و در فرودگاه مقصد ورقه امضاء شده را به مامور مربوط داده بود. کیف و جامه دان اورا بازرسی کرده بودند و پول را به دست آورده بودند و به اتهام دروغ گفتن به دولت بازداشت شده بود. وجه الضمان تعیین شده برای او 50 هزار دلار بود و تا یافتن یک ضامن، 4 روز در زندان مانده بود. چندماه بعد، قاضی دادگاه این استدلال وکیل این خانم را که زبان انگلیسی اش ضعیف بود و متوجه پرسش ها در فُرم نشده بود پذیرفته بود، اورا به شش ماه زندان تعلیقی (پروبیشِن) و پرداخت هزینه دادرسی محکوم کرده بود.
    کار دیگر دولت این است که واردات را به حداقل برساند و نیز مهاجرت از دِه به شهر و از شهرها کوچکتر به بزرگتر را مشروط کند و خرید اتومبیل را برحسب نیاز و اثبات آن و قطع کامل قاچاق کالا و تجدید نظر در مصوّبه مجمع تشخیص مصلحت نظام درباره اصل 44 قانون اساسی و ایجاد این همه بانک و خصوصی سازی. اصول قانون اساسی را نمی شود بدون رفراندم تغییر ماهیّت داد. به نظر من [فرستنده ای ـ میل] بهتر بود که نظر اصلاحی مجمع درباره اصل 44 به مجلس خبرگان داده می و سپس رفراندم.

    mokhalefat.jpg
    دو روزنامه چاپ تهران که اظهارات نوبخت درباره طرح مصوّب مجلس را به صفحه اول خود بـرده بودند


    یادداشت هوشنگ طالع ناسیونالیست ایرانیِ بنام در ردّ غیر مستقیم اظهارات نوبخت


    tale.jpg

    دکتر هوشنگ طالع
    دکتر هوشنگ طالع ناسیونالیست بنام، نویسنده و پژوهشگر و قبلا نماینده پارلمان در یادداشت شماره 419 خود ـ مورّخ سوم تیرماه 1394 که همزمان برای شماری بسیار ازجمله دبیرخانه تاریخ آنلاین برای ایرانیان ای ـ میل می شود، ظاهرا در واکنش به اظهارات محمدباقر نوبخت نوشته است:
    فصل سیزدهم قانون اساسی جمهوری‌اسلامی، ویژه‌ی شورای امنیت ملی است که اصل یکصد‌ و هفتاد و ششم [آمده در اظهارات نوبخت سخنگوی دولت یازدهم] را در بر می‌گیرد. این شورا [شورای امنیت ملی] بمانند دیگر کشورهای جهان، در حوزه‌ی قوه‌ی مجریه قرار می‌گیرد که منفک از قوه مقننه است. در اصل یکصد و هفتاد و ششم می‌خوانیم که «به منظور تأمین منافع‌ملّی و پاسداری از انقلاب اسلامی و تمامیّت ارضی و حاکمیت ملّی، شورای امنیت ملّی به ریاست رییس جمهور با وظایف زیر تشکیل می‌گردد ... [شرح وظایف]».
    در پایان این اصل آمده است: «مصوّبات شورای عالی امنیت ملی پس از تایید مقام رهبری قابل اجراست.».
    در مبحث اختیارات و صلاحیت مجلس شورای اسلامی، در اصل هفتاد و یکم قانون اساسی آمده است:
    «‌مجلس شورای اسلامی در عموم مسایل در حدود مقرر در قانون اساسی، می‌تواند قانون وضع کند.». در اصل هفتاد دوم، حدود مقرّر در قانون اساسی، بیان شده است. در این اصل می‌خوانیم:
    «‌مجلس شورای اسلامی نمی‌تواند قوانینی وضع کند که با اصول و احکام مذهب رسمی کشور یا قانون اساسی مغایرت داشته باشد ... ».
    بدین سان «‌اکسیده‌کردن» ‌طرح نمایندگان مجلس با دست‌آویز «شورای امنیت‌ملی»، مغایر اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی و تحمیل «حق‌رای محدود»‌ به این نهاد و نمایندگان است.
    ......

    * به باور اصحاب نظر، ثمره داخلی موضوع مذاکرات هسته ای تاکنون این بوده که اصولگرایان و ناسیونالیست های ایران را به هم نزدیک کرده است که هر دو خواهان یک ایران بسیار توانمند از هر لحاظ هستند و قبول دیکته ها و خواست های شش قدرت در آن مذاکرات را «تسلیم با حداقل نبرد» می دانند و آن را از کشوری که 12 قرن ابرقدرت بود بعید می پندارند. این کشور در قرن هجدهم مردی به نام نادر ایرانزمین داشت که تزار روسیه با شنیدن تنها نام او، قفقاز را رها کرد و به سن پترزبورگ عقب نشست، عثمانی در کرکوک گلوله باران شد و از بین النهرین و ارمنستان گریخت و امپراتوری هندوستان در یک چشم برهم زدن به تصرف او درآمد. غرب با این خاطرات، نگران پرشیا شدن ایران است. غرب نتیجه اتحاد مذهب با ناسیونالیسم ایرانی در عهد اردشیر بابکان، بوئیان و اسماعیل و عباس صفوی را در تاریخ عمومی خوانده است.





    نقد مخاطب این تاریخ آنلاین از انتشار ترجمه مقاله نگرانی آور فیلیپ کراولی در باره تمرین هوایی آمریکا برای بمباران فردو در خبرگزاری فارس

    این ای ـ میل ساعت 9 چهارشنبه شب سوم تیرماه 1394 (ساعت 21) واصل شد که صرفا به لحاظ رعایت آزادی بیان و نظر درج می شود:

    هر شبانه روز دو بار وبسایت خبرگزاری فارس را باز می کنم و اخباری را که جلب توجه کند می خوانم. شما [دبیرخانه تاریخ آنلاین برای ایرانیان] رویدادهای روز را عمدتا از این خبرگزاری نقل و سند قرار می دهید که نشانه توجه به آن خبرگزاری است. این خبرگزاریِ گویا نیمه رسمی، امروز [سوم تیرماه 1394] مطلبی را از نشریه کم تیراژ پالیتیکو Politico که دفتر آن در حاشیه شهر واشنگتن قرار دارد و 30 ـ 40 هزار نسخه چاپی آن عمدتا در پایتخت به رایگان!! توزیع می شود به قلم Philip Crowley سرهنگِ بازنشسته نیروی هوایی آمریکا، دستیار پیشین رئیس جمهوری این کشور در شورای امنیت ملّی و از سخنگویان وزارت امورخارجه آمریکا تا سال 2011 و اینک از فعالان دو اندیشکده ازجمله پابلیک دیپلماسی ترجمه و منتشر کرده بود که تعجب مرا برانگیخت زیرا که به برداشت من [فرستنده ای ـ میل]، هدف کراولی از این نوشته ایجاد نگرانی در جامعه ایران ـ یک هفته به ضرب الاجل تعیین شده برای مذاکرات هسته ای بوده است و نیز دادن وسیله به دست دولتمردان موافق خواست های 6 قدرت و اصحاب منافع ِ پشت سر قضیه. ما نباید جامعه ایرانی را از این بترسانیم که آمریکا بمبِ سنگرشکن برای از میان برداشتن تاسیسات زیرزمینی «فردو» آزمایش و طرح حمله تهیه کرده است، مگر شهر ِ هِرت است. آمریکا 5 سال تمام با بمب افکن های 8 موتوره بی ـ 52 ویتنام شمالی را بمباران کرد چه نتیجه ای جز شکست و خروج داشت. جان مک کین (سناتور راستگرا) یکی از خلبانان همان هواپیماها بود که پیرزنان ویتنامی از پشت بام ها شلیک و ساقط کرده بودند. مگر «له دوک تو» نماینده ویتنام شمای [وقت] در مذاکرات طولانی با هنری کیسینجر [نماینده آمریکا] درپاریس ترسید که امتیاز بدهد تا اینکه آمریکا خارج ساختن نیروهایش را از جنوب ویتنام قبول کرد.
    چرا باید کابینه دولت موقت مهدی بازرگان به اشاره واشنگتن، قرارداد 1921 تهران ـ مسکو را یکجانبه لغو می کرد. هنوز مجلس ایران و دولت مسکو لغو این قرارداد را که به روسیه اختیار می داد با هر متجاوز خارجی به ایران وارد جنگ شود تأیید نکرده اند و می تواند پا برجا شود.
    یک خبرگزاری ایران نباید مقاله ـ به نظر من دستوری ـ یک سرهنگ بازنشسته 64 ساله را که پدرش هم سرهنگ خلبان بود و در طول جنگ دوم دو سال در زندان هیتلر، ترجمه و منتشر می کرد تا رسانه ها ـ در صورت تمایل ـ نقل کنند. در این شرایط ـ شرایط جنگ نرم ـ نباید ایجاد واهمه کرد، مگر اینکه بیوگرافی نویسنده و وضعیت نشریه هم به نوشته اضافه شود و گفته شود که با حملات هوایی نمی شود کشوری به زانو درآورد و برای تعرّض زمینی به ایران به یک نیروی 3 میلیونی نیاز است که هیچ کشوری آن را در اختیار ندارد. سرهنگ بازنشسته کراولی در دوران اکتیو بودن در ترکیه مستقر بود و در جنگ آمریکا با عراق بر سر کویت شرکت کرده بود و واقف بر روانشناختی مردم منطقه. نشریه پالیتیکو هم که از 2007 منتشر می شود انتشار منظم ندارد ـ گاهی یک شماره در هفته و گاهی تا 5 شماره.
     

    ...zαнrα...*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/16
    ارسالی ها
    3,488
    امتیاز واکنش
    30,283
    امتیاز
    913
    محل سکونت
    تبــــ❤️ـــریز
    3 تیر

    اديان و روحانيون

    سالروز آغاز خلافت امیرالمُومنین علي ابن ابی طالب (ع) هفت روز پس از قتل عثمان بن عفان و بر پایه تقویم میلادی

    خلافت امیرالمُومنین علي ابن ابی طالب (ع) مطابق تقويم ميلادي، 24 ژوئن سال 656 (تيرماه ـ در آن زمان ماه ذيحجه) آغاز شد.
    هفت روز پس از قتل عُثمان بن عُفان، مسلمين با علي (ع) بيعت كردند. عثمان 17 ژوئن 656 میلادی در خانه اش در مدينه و در 79 سالگی كشته شده بود. خانه عثمان از هفته ها پيش از مرگ وي و به روايتي چهل روز در محاصره ناراضيان از حكومت بود كه از بين النهرين (عراق امروز)، مصر و ساير بلاد اسلامي به مدينه رفته بودند و گروهي از همين ناراضيان هفدهم ژوئن به خانه هجوم بردند و عثمان را با ضربات متعدد كشتند.
    بسياري از مسلمانان به خاطر اين كه عثمان مناصب را به افراد عشيره و اقوام خود از بني اميه مي داد و بيت المال را عمدتا ميان ايشان قسمت مي كرد و آنان به پشتگرمي عثمان، ظلم و جور مي كردند و فساد همه جا را فرا گرفته بود از او ناراضي و روي گردان شده بودند.
    گروهي از ناراضيان يك سال پيش از رفتن به حجاز و محاصره خانه عثمان، به علي (ع) شكايت بـرده بودند، ولي نصايح وي در عثمان موثر واقع نشده بود. عثمان در طائِف و طبق نوشته ها، در سال 577 میلادی به دنیا آمده بود و در 65 سالگی خلیفه شده بود. در دوران خلافت او، تصرف ایران تکمیل شد.
    جنگ جَمَل در همين سال (9 دسامبر سال 656 ميلادي)، پنج ماه و 15 روز پس از آغاز خلافت امیرالمُومنین علي ابن ابی طالب (ع) روي داد.









    در دنياي داستان نويسي


    زادروز «ارنستو ساباتو» نويسنده و انديشمند بزرگي که 100 سال عمر کرد ـ محدود بودن بُرد زبان ملي، قفس نويسندگان ـ 7 دهه اندرز


    ernesto-sabato-merged.jpg
    Ernesto Sabato در 5 مرحله عمر صد ساله اش

    بيست و چهارم ژوئن زادروز «ارنستو ساباتو Ernesto Sabato» نويسنده بزرگ آرژانتيني و جهان اسپانيايي زبان است كه در سال 1911 در حومه بوئنوس آيرس به دنيا آمد، صد سال عمر کرد و سي ام اپريل 2011 درگذشت. وي که در يک خانواده مهاجر ايتاليايي به دنيا آمده بود از دانشگاههاي آرژانتين و سوربن فرانسه در رشته فيزيك دكترا گرفت ولي از نيمه دهه 1940 از ادامه كار فيزيك زده شد و به دنياي نويسندگي روي آورد و در مصاحبه اي اعلام داشت كه دريافته است كه مي تواند با قلم، بيش از آزمايشگاه فيزيك به بشر امروز خدمت كند ـ بشر امروز بيش از هرچيز نياز به راهنمايي و پند و اندرز دارد.
    وي كار نويسندگي را با نوشتن داستان آغاز كرد. نخستين داستاني را كه نوشت «تونل» عنوان داشت و سرگذشت خيالي يك نقاش (تصويرگر) بود كه در اين دنياي پهناور مسير خودرا گم كرده و به بيراهه افتاده و دچار انواع دشواري ها شده بود. داستان «تونل» در سال 1948 همزمان به زبانهاي اسپانيايي، فرانسه و ايتاليايي انتشار يافت و مورد استقبال فراوان قرار گرفت و سپس به انگليسي ترجمه شد. اين استقبال و توجه نقدنگاران و مطبوعات ارنستو را دلگرم كرد و پنج داستان ديگر نوشت كه يكي از آنها به صورت فيلم سينمايي درآمد.
    ارنستو چون قلم خودرا روان يافت و توان تحقيق در خود ديد سپس به نوشتن كتاب هاي غير داستاني پرداخت و 17 كتاب خوب در زمينه هاي اجتماعي و مسائل انساني روز نوشت. مخاطبان داستانهايش اورا تشويق به بازگشت به دنياي داستان نگاري كردند و او اين بار به نوشتن داستان كوتاه برپايه موضوعهاي واقعي و پرونده هاي قضايي دست زد و به موازات آن به نوشتن مقاله و تحليل براي رسانه ها و شركت در مصاحبه هاي راديو تلويزيوني مشغول شد.
    او مي گويد كه يك هدف دارد و يك مهارت؛ هدفش خدمت به همنوع و مردمي است كه راهنمايي مي خواهند و روشنگر مي جويند، و مهارتش تحقيق كردن، درك كردن، فكر كردن و نوشتن است.
    ارنستو که در رديف بزرگترين نويسندگان دنياي لاتين بشمار آورده شده است چنين مي افزايد: "يك نگراني دارم و اين نگراني توام با دلسوزي براي افرادي است كه استعداد نويسندگي دارند، ولي بضاعت اين كار را ندارند. بايد دولتها و انجمن ها به اين افراد كمك كنند و اين كمك، خدمت به مردم است كه تكليف هر دولت را تشكيل مي دهد.".
    ارنستو روزگاري گفته بود كه آرزوهاي متعدد دارد ولي بزرگترين آنها اين است كه يك مرجع جهاني نظير «موسسه جوائز نوبل» به وجود آيد كه كارش ترجمه كتاب هاي خوب مخصوصا كتب داستاني به زبانهاي ديگر باشد. نويسندگاني كه زبان ملي آنها بُرد زياد ندارد، همچون پرنده اي هستند كه در قفس است. به علاوه، جهانيان نمي توانند از انديشه و خدمت آنان بهره برگيرند كه اينان هدر مي روند و اين، گناهي است بزرگ.
    کتاب «فرهنگ» نوشته ارنستو که در سال 1973 انتشار يافت يک رشته فرضيه است. وي خطاب به مفسران رسانه ها نوشته است: "تا فرهنگ فرد و يا ملتي را که مي خواهيد درباره اش بنويسيد مطالعه نکرده باشيد دست به قلم نبريد؛ زيراکه افراد تحت تاثير فرهنگ ملي خود تفکر و اقدام مي کنند و مي دانيم که فرهنگ ها با هم متفاوت هستند، رفتار و روانشناسي افراد از فرهنگ و تمدن آنان بوجود مي آيد و مدنيّت جامعه از قوانين و عادات مرسوم (آداب) آن ناشي مي شود.
    ارنستو در کتاب «پيش از پايان» که در 1998 انتشار يافت به انسانها اندرز داده است که بکوشند در سالهاي واپسين ـ اشتباهات، غفلت ها و خطاهاي خودرا اعتراف و جبران کنند و يک راه جبران خطا، نشان دادن راه درست به جامعه (ديگران) است. يک فرد نبايد در ميان کوهي از اندوه بميرد.
    ارنستو در سال 2000 کتاب «نگاهي به تاريخ ادبيات» را که در طول دهها سال جمع آوري کرده و نوشته بود به توزيع داد و اين کتاب تفسيري است بر ادبيات جهان و ازجمله ادبيات فارسي. وي در همين سال کتاب «مقاومت» را نوشت که زمينه سياسي ـ اجتماعي دارد با مثال هاي زياد از دانش فيزيک. آخرين کتاب ارنستو در سال 2004 انتشار يافت و از آن پس همانند فيدل کاسترو به مصاحبه کردن با رسانه ها و نوشتن مقاله دست زد و تا پايان عمر دست از روشنگري و دادن اندرز نکشيد.








    در قلمرو دموکراسي


    نوآوري هاي يك شهردار، نزديك بود آمريكا را سوسياليست كند!


    Seidel.jpg

    Emil Seidel
    Emil Seidel اميل سيدل نخستين سوسياليستي كه شهردار يك شهر بزرگ در آمريكا شد 24 ژوئن 1947 در 83 سالگي درگذشت. وي هنگام تحصيل در آلمان، سوسياليست شده بود و دربازگشت به وطن به حزب سوسياليست ايالات متحده آمريكا پيوسته بود.
    سيدل در انتخابات سال 1912 كه از سوي حزب سوسياليست نامزد معاونت رياست جمهوري آمريكا شده بود 891 هزار راي به دست آورد كه با جمعيت آن روز ايالات متحده، رقم بزرگي بود.
    اميل كه بعدا توسط مردم شهر بزرگ ميلواكيMilwaukee ايالت ويسکانسين Wisconsin آمريكا به سمت شهردار اين شهر انتخاب شد در طول اين سمت دست به كارهايي زد كه قبلا در آمريكا (به دليل حاكميت نظام سرمايه داري) سابقه نداشت؛ از جمله بستن بـدکـاره خانه ها و قمارخانه ها، پرداخت مستمري به شعراء، موسيقيدانها، تصويرگران و اهل هنر تا بكار خود و خلاقيت كه خدمتي است عمومي ادامه دهند، پرداخت كمك هزينه به كساني كه واقعا نياز به اين كمك داشتند و يا عائله مند بودند و درآمدشان كافي نبود، استخدام مامورپليس و كارمندان شهري از طريق امتحان (نه توصيه)، تشويق سرمايه گذاري در آپارتمانسازي صرفا جهت اجاره دادن به افراد كم درآمد، تشويق اصناف به تشكيل اتحاديه و كاركنان به تاسيس سنديكا، تشويق مردم به تاسيس تعاوني هاي مختلف به ويژه تعاوني مصرف و از اين طريق پايين آوردن قيمت ها، لغو انحصارات شهري، ايجاد كلانتري پليس برحسب جمعيت محله ها (نه وسعت محله) و به همين صورت مراكز آتش نشاني، ايجاد درمانگاه دولتي (كه قبلا در آمريكا سابقه نداشت و بعدا هم به وجود نيامد)، و ....
    اين نوآوري ها سبب شد كه مردم شهرهاي ديگر روشن شوند و به انتخاب كردن اعضاي شوراهاي شهر و شهرداران از ميان سوسياليست ها و چپها بپردازند كه عوامل استثمار، مخالفان اين نوع اصلاحات و اصحاب سرمايه و نفوذ نگران از دست رفتن منافع خود شدند، بپاخاستند و احزاب جمهوريخواه و دمكرات را با هم متحد كردند و در دوره هاي بعدي انتخابات شهري، سوسياليستها را شكست دادند. با وجود اين، هنوز حزب سوسياليست آمريكا يك نماينده در كنگره اين كشور دارد.








    آموزش و پرورش


    آموزش و پرورش دبستانی و پیش دبستانی رایگان و یکنواخت در ایران باستان و تا ربع قرن پیش ـ به رغم اصل 30 قانون اساسی جمهوری اسلامی پولی شدن مدارس!


    froebel.jpg

    Friedrich W. A. Froebel
    فردريك فروبل F .Frobel (Froebel) ـ آموزشگر، پژوهشگر و اندیشمند شهیر آلمانی (1782 ـ 1852) که به پدر آموزش و پرورش نوین معروف است بيست و سوم ژوئن سال 1844 ميلادي رساله اي درباره «آموزش دبستاني و پیش دبستانی» در ايران باستان منتشر ساخت و در آن نوشت: كودكستانهاي «ايرانِ باستان» تنها پسران خردسال را مي پذيرفتند و هزينه آنها را دولت تامين مي كرد تا همه كودكان به يك چشم نگريسته شوند و یکنواخت و بدون عقده روانی بارآیند، و از آموزش و پرورش يكسان (بدون تبعيض) برخوردار باشند و تنها در سايه آموزش و پرورش برابر و يكنواخت است كه مي توان استعداد نوجوان را منصفانه سنجيد.
    به احتمال زياد مفاد اين رساله، پايه آموزش و پرورش عمومي ، يكسان و رايگان در سراسر جهان (و در بسیاری از کشورها ازجمله ایالات متحده آمریکا؛ اجباری) قرار گرفته و در اعلامیه جهانی حقوق بشر نسبت به رعایت آن تاکید شده است.
    در ايران معاصر در سال 1943 ميلادي (زمستان 1321هجری) قانون تعليمات اجباري، یکنواخت و رايگان به تصويب پارلمان رسيد، از سال 1974 (1353) به همه دوره های آموزش و پرورش تعمیم یافت و مدارس غیر دولتی تا سطح دانشگاه منحل شدند و در سال 1979 (1358) به صورت اصل سي ام قانون اساسي جمهوری اسلامی درآمد. ولی از زمان ریاست هاشمی رفسنجانی بر دولت، به رغم اصل 30، تاسیس مدارس غیر دولتی در جمهوری اسلامی و دریافت پول از دانش آموز از سر گرفته شده است که به گفته اصحاب نظر، نتیجه اش نابرابری آموزش و پرورش (تبعیض در تحصیلات) و ایجاد طبقه در جامعه است. شهریه و دریافتی های دیگر از دانش آموزان دوره های تعلیمات عمومی در جمهوری اسلامی در سال تحصلی 92 ـ 93 در برخی مدارس، حدود ده میلیون تومان شنیده شده بود.
    در بسياري از كشورهاي جهان دوره آموزش پيش از دبستان (كودكستان) را «كيندرگارتنKindergarten» مي نامند كه يك واژه آلماني است و با وجود سختي تلفظ، اين واژه به همين صورت حتي در كشورهاي انگليسي زباني چون امريكا به كار مي رود. اين واژه توسط «فردريك فروبل» بر اين دوره گذارده شده است. وي صاحب اين نظريه است كه كودك در 4 سالگي براي يادگيري كاملا آمادگي دارد. او پس از مطالعه و بررسي چگونگي و اداره كودكستانهاي ايران در دوران هخامنشي (25 قرن پيش) بود كه اين نظر خود را اعلام كرد كه به مورد اجرا گذارده شده و جهاني گرديده است. فروبل که 21 ژوئن 1852 درگذشت ارتباط مستقیم آموزش و پرورش هر جامعه را با سطح پیشرفت و تمدن آن به دست داده است.

    froebel-bust.jpg
    مجسمه نیم تنه فروبل در بسیاری از مراکز آموزش و پرورش و کتابخانه های مدارس دیده می شود



    froebel-book.jpg
    پشت جلد کتاب آموزش و پرورش فروبل و زنان (پداگوجی = آموزش و پرورش)



    asl-e-30.jpg




    rah-e-mardom-asl30.jpg
    اشاره به عدم رعایت اصل 30 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ادامه دارد. روزنامه راه مردم چاپ تهران در شماره سوم تیرماه 1394 خود آن را تیتر صفحه اول کرده بود
     
    وضعیت
    موضوع بسته شده است.
    بالا