•○●|تقویم تاریخی|●○•

وضعیت
موضوع بسته شده است.

...zαнrα...*

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/09/16
ارسالی ها
3,488
امتیاز واکنش
30,283
امتیاز
913
محل سکونت
تبــــ❤️ـــریز
27 خرداد

ايران

قتل عام كرماني ها و خارج ساختن 20 هزار جفت چشم از مردان اين شهر ـ 17 ژوئن سالروز قتل عام کرمان و نيز قتل آغامحمدخان


aghamohammadkhan-ghajar.jpg

عکس آغامحمدخان در کتابهاي درسي
از آنجا كه محاصره شهر كرمان توسط نيروهاي آغامحمدخان قاجار بيش از يك ماه به طور انجاميد، ميان مورخان بر سر روزي كه خان قاجار پس از سقوط شهر دستور درآوردن 20 هزار جفت چشم از مردان و قتل چهار هزار نفر ديگر و فروش اسيران به بردگي و تخريب كرمان را صادر كرد با جزيي تفاوت اختلاف نظر است. [در آن زمان هنوز تاجگذاري نكرده بود كه اورا «شاه» خطاب كنند]. از روايتهايي كه به دست داده شده است چنين بر مي آيد كه اين جنايت، چند روز پيش از آغاز تابستان و به قول غالب 17 ژوئن در سال 1794 ميلادي روي داده است. چنين فاجعه بشري كه نهايت وحشي گري بود در ايامي روي داد كه انقلاب فرانسه به سراسر اروپا گسترش مي يافت و به همراه آن منشور حقوق بشر. ناپلئون به عنوان ژنرال انقلاب گام به ميدان گذارده بود. همه جا صحبت از عقايد منتسكيو و جان لاك بود. در آمريكا، سه سال از تصويب اصلاحيه هاي ده گانه قانون اساسي اين فدراسيون كه به «بيل آو رايتز» معروفند و حقوق انسان ازجمله حق حمل اسلحه را تضمين كرده اند مي گذشت. در آلمان؛ فردريك شيلرSchiller آموزش زيبايي هنرهاي انساني و زيبايي شناسي را توصيه مي كرد. در اروپا بردگي لغو و مقررات تثبيت قيمتها به اجرا در مي آمد و ....
نظر به اين كه حكومت ايران ار آن پس تاسال 1925 در دست قاجارها بود و در دوران پهلوي هم عمدتا رجال عهد قاجار بر سر كار بودند به مصيبتي كه بر كرمانيان وارد آمد ـ آن طور كه بايد، توجه و اشاره نشد. اگر چنين فاجعه يي در كشوري ديگر صورت گرفته بود آن را در تقويم هاي عمومي ذكر مي كردند، هر سال يادآور مي شدند و دست كم در شهر و ايالت مربوط روز بزرگداشت مقتولين تعيين و تعطيل عمومي اعلام مي شد و ....

0617[2].jpg
قسمتي از ارگ (دژ) بم كه در عهد ساسانيان ساخته شده است.

كرمان، شهر باستاني ايران كه اردشير بابكان به آن عشق مي ورزيد به لطفعلي خان زند آخرين امير اين خانواده ايراني كه گرفتار خيانت مقامات دولتي و نيز حملات خان قاجار شده بود پناه داده بود. شهر در ماه دسامبر مورد حمله قرارگرفت و پس از هفته ها زد و خورد به محاصره سپاه قاجار درآمد و در این شرایط نیز تا نیمه ژوئن مقاومت مي كرد. بيشتر مورخان تأييد نكرده اند كه سقوط كرمان در نتيجه خيانت يك دروازه بان آن بود. كرمان در طول محاصره دچار كمبود شديد خواربار شده بود و بسياري از مردمي را كه وجود آنان در شهر ضرورت نداشت بيرون فرستاده بودند. علت طولاني شدن محاصره، عمدتاً اين بود كه قاجارها توپخانه نداشتند و نيز علاقه كرماني ها به شخص لطفعلي خان بود كه مردي به غايت شجاع بود و رفتاري نيكو داشت. به علاوه كمكهاي كريمخان، سر سلسله زندیه به كرمان بود. پس از فرار شجاعانه لطفعلي خان كه خود را روز بعد (یکروزه) به «بم» رساند شهر کرمان تصرف شد و خان قاجار [فردي که مي خواست شاه ايران!] دستور بيرون آوردن چشمان 20 هزار مردكرماني [ايراني] و قتل چهار هزار تن ديگر و تخريب شهر را صادر كرد و پس از كور كردن خان زند كه در ارگ بم به او خيانت و دستـگير شده بود رهسپار شيراز شـد كه «ابراهيم خان»، كلانتر شيراز از در دوستي با او درآمـده و شهررا تسلیم کرده بود.
آغامحمدخان پسر محمدحسن خان رئیس ایل مغول تبار قاجار بسال 1742 به دنیا آمده بود. این ایل در منطقه گرگان بسر می بُرد. عادل شاه افشار (بازمانده نادرشاه) که در خراسان می نشست محمد حسنخان را زمانی که آغامحمدخان شش ساله بود بکشت و پسر اورا اخته کرد تا بعدا کردنکش نشود، فرزند نیاورد و دودمان نسازد. از همین زمان این خان کوچولورا آغامحمدخان (محمدخان اخته) نامیده اند. وی از 20 سالگی در شیراز و عملا در گروگان کریمخان زند بود که با خواهر او ازدواج کرده بود. آغامحمد خان زمانی که 36 ساله بود از طریق خواهر خود آگاه شد که کریمخان فوت شده لذا از شیراز فرار کرد و به گرگان (استرآباد) رفت و به ایل خود پیوست و همینکه ایران گرفتار کشمکش امیران وقت مناطق شد که هريک داعيه سروري داشتند وارد این جنگ داخلی گردید. انتقام خون پدررا از افشاریه گرفت و در تعقیب لطفعلیخان زند (آخرین شاه زنديه) به کرمان تاخت و با دستگیرکردن لطفعلیخان و کور کردن و سپس او، شیراز (پایتخت زندیه)را متصرف شد و چون مقاومت دیگری در برابرش نبود و قدرت بلامنازع کشور شده بود به شمال ایران بازگشت و در شهر ساری خودرا پادشاه خواند و نزدیک به دو سال بعد دستگاه حکومتی خودرا به تهران که کریمخان در آنجا کاخی ساخته بود منتقل کرد، ساختمان این کاخ را که کاخ گلستان خوانده می شود تکمیل و در سال 1796 در آنجا تاجگذاری کرد. وی و عمدتا به دلیل اخته بودن مردی سفاک و عقده اي بود و از خونریزی خودداری نمی کرد. در تهران بود که شنید تزار روس به دربند قفقاز نیروی نظامی فرستاده و حاکم گرجستان که قبلا منطقه ای وابسته به ایران بود خودرا تحت الحمایه تزار قرارداده که به قفقاز رفت و تفلیس را ویران و کشتار کرد. وی در سر راه بازگشت، 17 ژوئن 1797 در دژ شوشی در قره باغ به دست نوکرانش کشته شد. ماجرا از این قرار روایت شده است: آغامحمدخان علاقه ای ویژه به خربزه داشت. یکی از پیشخدمت های او گوشه ای از خربزه ای را که برای پادشاه آماده شده بود می خورد و پیشخدمت دیگر که متوجه قضیه می شود اعتراض می کند و سومی که خودرا در معرض خطر انتقام آغامحمدخان می بیند ماوقع را به او اطلاع می دهد و پادشاه تصمیم به کشتن هر سه می گیرد ولی چون شب و نیز جمعه بود می گوید که اعدام سه نوکر به شنبه موکول شود ولی دستور بازداشت آنان را برای آن شب نمی دهد. سه نوکر که مرگ خودرا قطعی می بینند همدست می شوند و همان شب آغامحمدخان را به قتل می رسانند.
پس از مرگ آغامحمدخان، برادرزاده اش فتحعلی خان پادشاه می شود و از زمان پادشاهی او بود که ایران گرفتار رقابت استعماری روسیه و انگلستان شده، کوچک و کوچکتر و بدبخت می شود.
و امّا درباره کرمان که آغامحمدخان با آن چنان کرد:
كـرمان سالها بعد، دوبـاره سازي شد. پاره اي از نـوشته هاي پيش از ميلاد، كـرمان را «بـوتيا Botia» و «كرمانيا» هم نوشته اند، ولي در نوشته هاي Ptolemaeus جغرافي دان و فضاشناسي كه صدسال زودتر از حكمراني اردشير يکم مي زيست «كرمان» خوانده شده است. در پاره اي نوشته هاي بعد از ساسانيان از آن «به دسير يا به دشير Behdesir» هم ياد شده است. آثار باستاني يافت شده در شهداد (از مناطق کرمان) ثابت مي کند که کرمان که اينک از نظر وسعت بزرگترين استان ايران است داراي همان تمدن ايلام، در شرق ايران بوده است.
0617[1].jpg
ارگ بم كه لطفعلي خان زند پس از شكسته شدن محاصره كرمان به آنجا پناه برد، ولي حاكم بم اورا به خان قاجار تحويل داد كه نخست وي را كور كرد و سپس به قتل رسانيد







تعطيل بازار و اجتماع در بهارستان

27 خرداد سال 1287 هجري خورشيدي بازار تهران به نام مخالفت با استبداد محمدعلي شاه قاجار تعطيل كرد و مردم در بهارستان جمع شدند. اين وضعيت تا تيرماه و به توپ بسته شدن عمارت مجلس هر روز به چشم مي خورد.







فرماندار كمونيست تهران ـ نگاهی به نوسانهای حزب توده ـ براندازی 28 اَمُرداد و اظهارات تیلرسون


eskanderi-abbas.jpg
عباس اسکندري

بيست و هفتم خرداد 1325 تهران داراي يك فرماندار كمونيست شد. در اين روز عباس اسكندري ناشر روزنامه «سياست» و از سران و موسسان حزب توده ايران كه بعدا هم نماينده مجلس شد به سمت فرماندار پايتخت تعيين گرديد. يك ماه پس از اين انتصاب، حزب توده اعلام كرد كه با حزب ايران ائتلاف كرده است. نام «اسکندري» عملا همچنان بر خياباني که در غرب شهر تهران ايجاد کرد باقي مانده است.

fakhraraee-naser.jpg
ناصر فخرآرايي

حزب توده در بهمن سال 1327 و پس از ماجراي تيراندازي به سوي شاه در دانشگاه تهران غيرقانوني اعلام شد. ناصر فخرآرايي که به سوي شاه تيراندازي کرده بود همانجا کشته شد. از جيب او کارت خبرنگار ـ عکاس روزنامه پرچم اسلام به دست آمد ولي اعلام شد که عضو حزب توده بود. با کشته شدن ناصر، انگيزه تيراندازي به سوي شاه در پرده ابهام باقي ماند. در اين زمينه بعدا شايعات متعدد رواج يافت.
حزب توده که در دوران حکومت مصدق بارديگر دست به فعالیت علنی زده بود پس از براندازی 28 امرداد 1332 و بویژه درپی کشف سازمان نظامی آن حزب در سال بعد و اعدام بسیاری از افسران عضو به فعالیت زیرزمینی پرداخت و در اروپا یک رادیو بکار انداخت. این معمّا هنوز وجود دارد که چرا حزب توده با آن سازمان نظامی گسترده خود و بیش از 120 افسر در نیروهای مسلح مانع از پیروزی کودتای 28 امرداد نشد و در روز 28 اَمُرداد از ورود اعضای غیرنظامی خود به خیابانها و مقابله با مخالفان مصدق که مُشتی اجیرشده و جاهلان تهران بودند جلوگیری کرد. این حزب در انقلاب 1357 فعالانه شرکت کرد. تاریخنگاران این حزب را محرّک اعتصاب 61 روزه رسانه های ایران در سال انقلاب (سال 1357 هجري خورشيدي) نوشته اند. به فعالیت های حزب توده در بهمن ماه 1361 (دوران نخست وزیری میرحسین موسوی) پایان داده شد و از آن پس حرکت موثر دیگری از این حزب ـ حزبی که دولت آمریکارا سه دهه در نگرانی فرو بـرده بود ـ دیده نشده است.
kermit-roosevelt2.jpg
Kermit Roosevelt


واشنگتن عمدتا به اين سبب در براندازي 28 اَمُرداد شرکت جست که گزارش هاي مربوط به قدرت يابي حزب توده و از اين طريق بسط نفوذ مسکو آن را نگران ساخته بود. در پي افزايش اين نگراني و نيز فشار و تلقينات دولت لندن، کِرميت روزولت رئيس ايستگاه اطلاعاتي آمريکا (سيا) در خاورميانه مامور شد که به دستگاه جاسوسي و عوامل داخلي انگلستان در ايران در عمليات براندازي دولت مصدق کمک کند.
از آغاز قرن 21 تاکنون چند مقام دولت آمریکا ازجمله بانو «مادلین آلبرایت» وزیر امورخارجه چِک تبار دولت بیل کلینتون به دخالت این دولت در براندازی دولت ملّی و دمکراتیک مصدق اعتراف کرده اند و وزارت امور خارجه آمریکا در ژوئن 2017 به اصرار دانالد ترامپ کتاب حاوی اسناد این مداخله را که در اختیار داشت در دسترس روزنامه نگاران، تاریخ نویسان و پژوهشگران قرار داد. کتاب حاوی این اسناد قبلا آماده شده بود ولی گویا «اوباما» اجازهِ در دسترس قراردادن آن را نداده بود.
پاره ای از اصحاب نظر اشاره کرده اند که علنی شدن این اسناد که قبلا هم چندتای آنها افشاء شده بود احتمالا به این سبب بوده است که دانالد ترامپ در جریان کَمپین انتخاباتی خود و نیز پس از آن اشاره به آسیب های مردم ایران از براندازی 28 اَمُرداد کرده بود و در ژوئن 2017 نیز رِکس تیلِرسون وزیر امورخارجه کابینه او در یک جلسه کمیته کنگره گفته بود که دولت ترامپ از تغییر مسالمت آمیز حکومت ایران حمایت می کند.





تیراژ روزنامه اطلاعات سقوط و عباس مسعودی سکته کرد و یکبار دیگر ثابت شد که روزنامه نگار یک «عاشق» است


masudi-abbas1958.jpg
سناتور عباس مسعودي

بيست و هفتم خرداد 1353 (17ژوئن 1974) سناتور عباس مسعودي موسس و ناشر روزنامه اطلاعات در 73 سالگي در دفتر كار خود در ساختمان موسسه اطلاعات (خيابان خيّام) براثر سكته درگذشت. گفته شده است مسعودي كه هر روز در ساعت معين آمار فروش بيست و هفتم خرداد 1353 (17ژوئن 1974) سناتور عباس مسعودي موسس و ناشر روزنامه اطلاعات در 73 سالگي در دفتر كار خود در ساختمان موسسه اطلاعات براثر سكته درگذشت. گفته شده است؛ مسعودي كه هر روز در ساعت معيّن آمار فروش روزنامه در روز پيش از آن را مرور مي كرد با مشاهده رقم كاهش فروش اطلاعات پس از دو برابر شدن بهاي تكفروشي آن (که به اصرار دکتر مصباح زاده ناشر کیهان و رقیب اطلاعات صورت گرفته بود که می خواست درآمد کیهان تکفروشی افزایش یابد) از فرط اندوه سكته كرده بود. مسعودی معتقد به کسب درآمد روزنامه از طریق افزایش آگهی بود تا تکفروشی. وی همیشه از این نظر که نرخ تکفروشی باید در حد استطاعت مردم باشد دفاع می کرد زیرا که روزنامه را یک وسیله آموزش عمومی، و خبررسانی را یک کار فرهنگی می دانست تا سیـاس*ـی. سناتور مسعودي چند سال پيش از فوت، خود را بازنشسته کرده بود و مديريت روزنامه را به پسر بزرگش فرهاد سپرده بود. با وجود اين، هر روز پيش از و يا پس از شرکت در جلسه سنا به موسسه اطلاعات مي رفت و درجريان وضعيت موسسه قرار مي گرفت. وي علاقه اي ويژه به روزنامه نگاري و روزنامه اطلاعات داشت كه خود از هيچ آن را به وجود آورده بود و تا آخرين روز عمر از نوشتن خبر دست برنداشته بود. او عاشق تهيه و نوشتن خبر بود و گزارش را روانتر و روشنتر از هر فرد ديگر مي نوشت. از خصوصيات مسعودي كه شش دوره نماينده مجلس و شش دوره هم سناتور و بيش از ده سال نايب سناي ايران بود «لبخند هميشگي» او در برخورد با ديگران بود و ديده نشده بود كه در حالت خشم تصميم بگيرد. وي به خاطر روزنامه اش از هر چيز حاضر بود بگذرد.
سكته كردن مسعودي بارديگر درستي اين فرضيه را اثبات كرد كه «روزنامه نگاري» نه تنها يك پيشه بلكه يك عشق است. از يك استاد آمريكايي نقل مي كنند كه گفته است: روزنامه نگاري ويروسي را وارد بدن مي كند كه برخلاف ساير ويروسها، اگر آن را دفع كنند (خنثي و يا خارج سازند) فرد آلوده به آن (روزنامه نگار واقعي) خواهد مرد.
موسسه اطلاعات كه بيشتر روزنامه نگاران معروف كشور در آن پرورش يافته و تجربه اندوخته اند پنج سال پس از فوت مسعودي و هفت ماه بعد از انقلاب مصادره شد. بهرام مسعودي پسر دوم سناتور عباس آخرین ناشر و مدیر روزنامه اطلاعات بود كه از نوجواني به اسلامدوستي و پيروي از شعائر اسلامي و فروتني شهرت داشته است. نویسندگان وقت روزنامه اطلاعات که به صورت اعضای یک خانواده عمل می کردند و پس از مصادره سال 1358 به تدریج منتظرخدمت شده اند همچنان به صورت دوره ای باهم جمع می شوند و دیدار تازه می کنند. برخی از همین ها بودند که در دهه 1370 کمک کردند تا روزنامه های همشهری و ایران پابگیرند و انحصار کیهان و اطلاعات پایان یابد. این نویسندگان قدیمی در آخرین دیدار دوره ای خود (بهار 1388) از نوشته عباس میلانی (مدرس دانشگاه در آمریکا) در تالیف خود «ایرانیان شاخص» انتقاد کردند که درباره سناتور مسعودی انصاف و واقع نگاری را رعایت نکرده و از بهرام مسعودی خواستند که میلانی را متهم به افترا کند و به دستگاه قضایی محل انتشار کتاب دادخواست بدهد.
journalists.jpg
گوشه اي از گردهمايي دوره اي کارکنان قديمي اطاق خبر روزنامه اطلاعات که بيشترشان در سالهاي دوم و سوم پس از انقلاب بيکار و خانه نشين شده اند - به شماري از اين بيکارشدگان (بدون دليل) غرامت برکناري هم پرداخت نشده است. باوجود اين، در دهه 1370 در راه اندازي همشهري و روزنامه ايران به شهرداري تهران و ايرنا کمک کردند







روزی که حجت الاسلام حسن روحانی برنده انتخابات خرداد 1392 ریاست جمهور اعلام شد


rouhani.jpg

روحاني (عکس از: فارس)
ساعت 8 و 18 دقیقه بعد از ظهر 25 خرداد 1392 (15 ژوئن 2013) مصطفی محمد نجّار وزیر وقت کشور (جمهوری اسلامی ایران) نتایج انتخابات ریاست جمهور در دور یازدهم را به این شرح اعلام کرد:
ــ حسن روحانی: 18 میلیون و 613 هزار و 329 رای
ــ محمد باقر قالیباف: 6 میلیون و 77 هزار و 292 رای
ــ سعید جلیلی: 4 میلیون و 168 هزار و 946 رای
ــ محسن رضایی میرقائد: 3 میلیون و 884 هزار و 412 رای
ــ علی اکبر ولایتی: دو میلیون و 268 هزار و 753 رای
ــ محمد غرضی: 446 هزار و 15 رای
مصطفی محمد نجّار گفت: 52 میلیون و 483 هزار و 192 نفر واجد شرایط رای دادن بودند که 36 میلیون و 704 هزار و 156 تن از آنان آراء خودرا به صندوق ها ریختند. از این آراء، 35 میلیون و 458 هزار و 747 رای صحیح بود که نتایج آن اعلام شد.
[برای شرکت در انتخابات دور یازدهم ریاست جمهور، 686 تن داوطلب شده بودند که شورای نگهبان صلاحیت تنها 8 نفر از آنان را تایید کرد که نامزد انتخابات اعلام شدند. در جریان کمپین، دو تن از نامزدان کناره گیری خودرا اعلام داشتند و شش نفر دیگر در فهرست مربوط باقی ماندند.].
+++
حسن روحانی (حجت الاسلام) متولّد 21 آبان 1327 (12 نوامبر 1948) در سرخه ِ سمنان پس از پیروزی انقلابیون در بهمن 1357 همواره مطرح و دارای مقام سیـاس*ـی ـ اداری ازجمله عضویت در مجلس شورای اسلامی، مجمع تشخیص مصلحت نظام و مجلس خبرگان و نیز عضویت در شورای امنیت ملی و ریاست آن و نمایندگی رهبری در این شورا بوده است. برخی رسانه ها اشاره کرده بودند که به حزب کارگزاران [حزب هوادار آیت الله هاشمی رفسنجانی به دبیر کلی غلامحسین کرباسچی] نزدیک است. به نوشته برخی وبسایت های ژورنالیستی، نام خانوادگی حسن روحانی «فریدون» بود که بعدا به روحانی تبدیل شده است ـ از فارسی به عربی. پاره ای دیگر نام خانوادگی کنونی اورا «فریدون روحانی» نوشته بودند. وی از 12 سالگی ـ نخست در سمنان و سپس در قم تحصیل در رشته الهیات (تحصیلات حوزوی) را آغاز و دنبال کرده بود. گویا زمانی به مدرک تحصیلی او از یک موسسه اسکاتلند ایراد وارد آمده بود.
پس از اعلام نتایج انتخاباتِ 24 خرداد 1392، رهبر جمهوری اسلامی و نیز پنح رقیب انتخاباتی حسن روحانی پیروزی اش را تبریک گفتند.
کار وی در سمت ریاست جمهور از 12 امُرداد 1392 آغاز شده است. طبق قانون اساسی جمهوری اسلامی، رئیس جمهور رئیس قوه مجریه است و رئیس کشور و فرمانده نیروهای مسلح نیست و اتخاذ تصمیمات کلی و سیاست ها با مقام رهبری جمهوری اسلامی (ولی امر) است. طبق اصل 110 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران؛ تعیین سیاست های کلی در جمهوری اسلامی و نظارت بر حسن اجرای این سیاست ها برعهده رهبر (رئیس کشور) است. طبق این اصل، رهبر جمهوری اسلامی ایران همچنین فرمانده کل نیروهای مسلح است و شخص او است که می تواند اعلان جنگ و صلح و بسیج نیرو بدهد، رئیس ستاد مشترک نیروهای مسلح، فرمانده سپاه پاسداران، فرماندهان نیروهای نظامی و انتظامی و رئیس سازمان صدا و سیما (رادیو ـ تلویزیون) جمهوری اسلامی را نصب و عزل کند. این اصل قانون اساسی همچنین حل معضلات نظام را از طریق مجمع تشخیص مصلحت، و نیز امضاء حکم رئیس جمهور پس از انتخاب شدن، عزل رئیس جمهور پس از صدور حکم دیوان عالی کشور(در صورت اثبات تخلف از وظایف قانونی) و یا رای مجلس شورای اسلامی (تصویب عدم کفایت) را بر عهده رهبر جمهوری اسلامی قرار داده است.
تا اواخر روز رای گیری ـ جمعه 24 خرداد ـ خبرگزاری های داخلی پیش بینی به دور دوم کشيده شدن انتخابات را می کردند و از آماده شدن رادیو ـ تلویزیون برای مناظره دو برنده یکم و دوم و از پیشتازی محمد باقر قالیباف گزارش می دادند، ازجمله گزارش خبرگزاري مِهر درباره نتايج يک نظر سنجي که متن آن در زير کُپي شده است:

نتیجه آخرین نظرسنجی درباره نامزدهای انتخاباتِ 24 خرداد، به گزارش مِهر

کُدِ خبر: 2075329 ـ تاریخ مخابره : ۱۳۹۲/۳/۲۳، ساعت مخابره: ۱۳:۲۹ [یک ساعت و سی دقیقه بعد از ظهر پنجشنبه و 18 ساعت پیش از آغاز رای گیری انتخابات 24 خرداد 1392 ریاست جمهور]
تهران ـ خبرگزاری مِهر: نتایج آخرین نظرسنجی که چهارشنبه توسط یک نهاد معتبر در مراکز استان های سراسر کشور انجام شد از این قرار است:
ــ محمدباقر قالیباف: 29.3 درصد
ــ حسن روحانی: 19.1 درصد
ــ محسن رضایی: 17.8 درصد
ــ علی اکبر ولایتی: 12.4 درصد
ــ سعید جلیلی: 11 درصد
ــ محمد غرضی: 2 درصد.





نظر حسین شریعتمداری درباره اظهارات رئیس جمهور ـ با این زیاده خواهی ها، رسیدن به توافق هسته‌ای مطلوبِ ما محال و غیرممکن است


shariatmadari3.jpg


حسین شریعتمداری مدیر روزنامه حکومتی کیهان (وابسته به دفتر رهبری جمهوری اسلامی) در سرمقاله شماره 26 خرداد 1394 این روزنامه که یادداشت روز عنوان دارد در مورد بخشی از اظهارات حسن روحانی رئیس جمهور در مصاحبه عمومی 23 خرداد وی که مربوط به پروتکل الحاقی بود ابراز نظر کرده تا طرف خارجی از گفته او سوءاستفاده و زیاده‌خواهی نکند.
رئیس جمهور گفته بود که پروتکل الحاقی چیزی نیست که مخصوص ایران باشد. 124 کشور پروتکل الحاقی را اجرا می‌کنند و تعداد دیگری از کشورها نیز اجرای آن را پذیرفته‌اند که در مسیر نهایی شدن است. هر چه در این 124 کشور اجرا می‌شود در ایران هم اجرا خواهد شد. در پروتکل الحاقی چیزی به نام بازرسی وجود ندارد. ما از سال 2003 (1382) تا 2005 (1384 هجری) پروتکل الحاقی را اجرا کردیم و می‌دانیم که چگونه است و ....
شریعتمداری نوشته است: ... تعریف و توضیح ایشان [رئیس جمهور] درباره پروتکل الحاقی با واقعیات، نه فقط منطبق نیست بلکه در تضاد نیز هست و پذیرش و اجرای آن مخصوصا آنگونه که در توافق لوزان آمده است می‌تواند عواقب سخت و جبران‌ناپذیری را به دنبال داشته باشد و در این‌باره باید گفت:
ـ برخی از این 125 کشور (نه 124 کشور)، نظیر بورکینافاسو، آنگولا، چاد، کومور، گابُن، افغانستان و ... اساسا هیچگونه فعالیت هسته‌ای ندارند که اجرای پروتکل الحاقی درباره آنها مصداق داشته باشد. پذیرش پروتکل از سوی این کشورها در پی فشار آمریکا و با هدف اعتبار بخشیدن به وجهه بین‌المللی آن پروتکل صورت پذیرفته است.
ـ شمار دیگری از این 125 کشور، مانند آمریکا، فرانسه، چین، انگلیس و روسیه کشورهایی هستند که برخورداری آنها از سلاح اتمی در معاهده NPT به رسمیت شناخته شده است، بنابراین پروتکل الحاقی که موضوع اصلی آن پیشگیری از انحراف به سوی تولید سلاح هسته‌ای است در مورد این کشورها موضوعیت ندارد، و تنها از واگذاری این تسلیحات به سایر کشورها و یا کمک به آنها برای تولید سلاح هسته‌ای منع شده‌اند. همچنین آنها پروتکل الحاقی را با قید و شرط هایی پذیرفته اند ازجمله «عدم دسترسی به مراکزی که امنیت ملی آنان را به خطر می‌اندازد »، «ممنوعیت دسترسی فیزیکی» و ....
ـ شماری اندک از این 125 کشور، نظیر ژاپن و آفریقای جنوبی نیز که از فعالیت هسته‌ای برخوردار هستند، از متحدان استراتژیک آمریکا و اروپا بشمار می روند که بدیهی است شرایطی کاملاً متفاوت با جمهوری اسلامی ایران دارند. آمریکا نیازی به کشف اسرار نظامی آنها احساس نمی‌کند و یا ترور دانشمندان هسته‌ای این کشورها را در دستور کار خود ندارد و ....
شریعمتداری نوشته است که رئیس جمهور گفته است در پروتکل الحاقی چیزی به نام «بازرسی» وجود ندارد! و این در حالی است که موضوع اصلی پروتکل الحاقی بازرسی‌های فراتر از معاهده NPT و پادمان‌های مربوط، آنهم از نوع بازرسی‌های سرزده از هر مکان و در هر زمان است. پروتکل الحاقی این بازرسی‌های سرزده را «حق آژانس» می‌داند که انجام آن برخلاف سایر «بازرسی‌های ویژه» نیازی به تصویب شورای حُکّام نیز ندارد. ماده 4 پروتکل الحاقی تأکید می‌کند که بازرسان آژانس در موارد خاص، محل مورد نظر خود برای بازرسی را فقط 2 ساعت قبل از شروع بازرسی، به اطلاع کشور میزبان می‌رسانند و .... بنابراین، اظهارنظر رئیس جمهور که «در پروتکل الحاقی چیزی به‌نام بازرسی وجود ندارد»! نیز نه فقط عاری از واقعیت است بلکه بازرسی‌های تصریح شده در پروتکل الحاقی بسیار فراتر از بازرسی‌های پیش‌بینی شده و پذیرفته شده در NPT و پادمان مربوط است. آقای روحانی گفته بود: «ما در سال 2003 و تا سال 2005 پروتکل‌الحاقی را اجرا کردیم و می‌دانیم که چگونه است و ....».
درباره این بخش از اظهارات رئیس‌جمهور محترم باید گفت: استناد به اقداماتی که در گذشته صورت پذیرفته ـ نظیر اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی در سال‌های 2003 تا 2005 ـ فقط هنگامی ارزشمند و توجیه‌کننده خواهد بود که از اقدامات یاد شده، نتیجه مطلوب و مثبتی به دست آمده باشد و در غیر این صورت، استناد به اقدامات گذشته نه فقط تکرار آن را توجیه نمی‌کند بلکه می‌تواند و باید به عنوان یک تجربه تلخ مانع از انجام دوباره آن باشد.
شریعتمداری نوشته است:
اکنون باید از رئیس‌جمهور محترم پرسید، اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی در فاصله سال‌های 2003 تا 2005 کدام نتیجه مثبت و قابل قبولی را به دنبال داشته است که با استناد به آن، اجرای دوباره پروتکل الحاقی را به نفع کشور تلقی کرده و توصیه می‌فرمایید؟!. مگر غیر از این است که در سال‌های مورد اشاره بعد از اجرای پروتکل الحاقی و اجازه بازرسی‌های سرزده از هر مکان و در هر زمان و در پی چند دور مذاکرات فشرده با تروئیکای اروپایی و در حالی که شما [حجت الاسلام حسن روحانی] به عنوان مسئول تیم مذاکره‌کننده نسبت به نتیجه مذاکرات ابراز خوشبینی می‌کردید، پیشنهاد و خواست نهایی سه کشور اروپایی طرف مذاکره ـ فرانسه، آلمان و انگلیس ـ آن بود که بهترین تضمین برای آنها، دست کشیدن کامل ایران از فعالیت هسته‌ای است؟!، و به دنبال این پیشنهاد باج‌خواهانه بود که جمهوری اسلامی ایران مذاکرات را متوقف کرد و تمامی فعالیت‌های هسته‌ای تعلیق شده را از سر گرفت. بنابراین، اگر تجربه اجرای قبلی پروتکل الحاقی قابل استناد باشد ـ که هست ـ تنها نتیجه‌ای که از آن تجربه می‌توان گرفت، تَن ندادن به اجرای دوباره پروتکل الحاقی است و نه آنگونه که رئیس‌جمهور مطرح کرده‌است، اجرای دوباره آن!. گفتنی است که حجت الاسلام حسن روحانی در کتاب خود با عنوان «امنیت ملی و دیپلماسی هسته‌ای» پیشنهاد مورد اشاره تروئیکای اروپایی را، تحقیر‌آمیز، و چیزی شبیه کاپیتولاسیون و توهین به ملت ایران دانسته و نوشته است که سه کشور اروپایی به خاطر ارائه آن پیشنهادِ توهین‌آمیز باید از مردم ایران پوزش بخواهند.
شریعتمداری یادداشت خودرا با این پاراگرافِ نتیجه گیری به پایان بـرده است:
... درباره برخی از اظهارات دیگر رئیس‌جمهور در نشست مطبوعاتی شنبه 23 خرداد گفتنی‌هایی هست ولی در اینجا تنها به این نکته بسنده می‌کنیم و آن، این که؛ چالش 12ساله هسته‌ای فقط تابلوی هسته‌ای دارد و موضوع آن غیرهسته‌ای است. از این روی با اطمینان کامل می‌توان گفت که رسیدن به توافق هسته‌ای مطلوب با 5+1 و مخصوصا آمریکا محال و غیرممکن است و بهانه‌جویی‌ها، زیاده‌خواهی‌ها و کارشکنی‌های 12 ساله آمریکا از همین واقعیت ریشه می‌گیرد. حریف ما، در همان حال که به کارشکنی دست می‌زند، اصرار دارد بعد از رسیدن به نقطه «عدم توافق» که قطعی است، جمهوری اسلامی ایران را مقصر جلوه دهد تا از این طریق افکار عمومی بخشی از جهانیان را به نفع خود و در جبهه مقابل ایران اسلامی مصادره کند. در این حالت از حجت الاسلام حسن روحانی انتظار می‌رود فلش همه فریادها و اعتراض‌های خود را به سوی جبهه حریف بکشاند و نه خودی‌ها که با او و تیم هسته‌ای در رسیدن به توافق مطلوب؛ همصدا و در مخالفت با توافق بد؛ همدل و همزبان هستند.





اعلام حمایت 5 هزار و 70 فعّال رسانه ای از خطوط قرمز و شروط 6 گانه مذاکرات هسته ای با امضای یک طومار

خبرگزاری فارس 24 خرداد 1394 اسامی پنج هزار و 70 تَن از دست اندرکاران رسانه های جمهوری اسلامی ایران را که با امضاء یک طومار، از سند حاوی اصول و خطوط قرمز و شروط 6 گانه ـ در جریان مذاکرات هسته ای ـ حمایت کرده اند منتشر ساخت. در میان امضاء کنندگان طومار، اسامی روزنامه نگارانی همچون حسین شریعتمداری، مهرداد بذرپاش، جعفر بهداد و محمدکاظم انبارلویی دیده می شود. این شمار «اصول و شروط ششگانه» را تأیید کرده و خواستار رعایت آنها در جریان مذاکرات شده اند. متن خواست و سند (اصول ششگانه) طبق گزارش خبرگزاری فارس؛ ما با تأسی به رهبر حکیم خود و با تأکید بر مواضع صریح دیگر مقامات عالی کشور، شرط هرگونه توافق هسته‌ای را رعایت اصول زیر می دانیم:

ـ اصل یک: تمام تحریم‌ها علیه جمهوری اسلامی ایران باید یک‌جا و هم‌زمان با امضاء توافقنامه کاملاً لغو (نه تعلیق) شود.

ـ اصل دوم : دستاوردهای هسته‌ای در حدّ نیازهای واقعی کشور باید حفظ و تقویت شود.

ـ اصل سوم: هیچ مانعی برای استمرار تحقیقات و پیشرفت‌های علمی و فنی در امور هسته‌ای و هیچ محدودیتی برای دانشمندان مربوط وجود نداشته باشد.

ـ اصل چهارم: هیچ نظارتی فراتر از مقررات و عرف بین المللی اِعمال نشود.

ـ اصل پنجم : هیچ‌گونه نظارت و اِعمال محدودیت بر نیروهای مسلح و مراکز نظامی و امنیتی پذیرفته نخواهد بود.

ـ اصل ششم: توافق هسته‌ای باید بازگشت پذیر باشد و در صورت نقض عهد دشمن، ما هم بتوانیم به شرایط قبل از توافق برگردیم.

طبق گزارش فارس، امضاء این طومار توسط اهل رسانه ها همچنان ادامه دارد.


آیت الله جنّتی: ملّتی که تسلیم شود سختی و مرارت های بیشتری بر آن وارد خواهد شد که طولانی و طاقت فرسا خواهند بود و نمونه اش افغانستان و عراق

آیت الله جنّتی دبیر شورای نگهبان ـ یکی از دو ستون قوه مقننه جمهوری اسلامی ـ 21 خرداد 1394 در یک همایش در تهران، ضمن اشاره به بحث های جاری در زمینه تحریم، یکی از ویژگی‌های بارز آیت الله خمینی بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران را بی اعتنایی به قدرت های استکباری بیان داشت و گفت: دولتهای مُستَکبر کدام دولت را از فقر و مشکلات نجات داده‌اند؟. آیا آنان جز تأمین منافع خود خِیر و صلاح ملتی را خواسته‌اند که خِیر و صلاح ملت ایران را هم بخواهند.
وی طمع آمریکا و غرب را بی پایان توصیف کرد و گفت: تجربه [گذشت زمان] نشان داده است که هر کشوری که از برابر این دولتها ـ عقب‌نشینی کرد، آنها حریص تر شدند و مطالبات بیشتری را مطرح کردند. راه مواجهه با آمریکا و سایر دولت های غربی را امام خمینی(ره) معیّن کرده است و آن «ایستادگی» است و بدون تحمل سختی، ایستادگی و مقاومت به پیروزی و نتیجه مطلوب نمی توان رسید. سختی ها گذرا هستند و پیروزی، شادی و غرور آفرین و توانمندساز. ملتی که تسلیم شود سختی و مرارت های بیشتری بر آن وارد خواهد شد که طولانی و طاقت فرسا خواهند بود، نمونه اش در دو دهه اخیر؛ وضعیت افغانستان و عراق.
دبیر شورای نگهبان ـ که بدون تأیید این شورا، مصوّبات مجلس «قانون» نمی شود، مقاومت در برابر دشمن را نیازمند توجه به استعدادهای درونی کشور بیان کرد و گفت: اگر راه برای سرمایه‌گذار داخلی باز شود، فساد اداری کاهش یابد، رشا و ارتشاء و زیاده‌خواهی برخی مسئولان نباشد، سرمایه‌گذاران بسیاری علاقه‌ دارند که به رونق تولید و شکوفایی اقتصاد کشور کمک کنند. دولت باید ضمن تشویق آنان به فعالیّت تولیدی، خود نیز به مصرف کالاهای داخلی توجه بیشتری کند و جلوی واردات غیر ضروری را بگیرد. همچنین نباید در برابر آثار تحریم‌ها بر اقتصاد کشور، به گونه‌ای سخن بگوئیم که دشمن گمان کند با تداوم تحریم‌ها می تواند ما را وادار به تسلیم کند. در این شرایط، برداشت رسانه ها هم نباید بگونه ای باشد که که مردم را بدبین کند.
 
  • پیشنهادات
  • ...zαнrα...*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/16
    ارسالی ها
    3,488
    امتیاز واکنش
    30,283
    امتیاز
    913
    محل سکونت
    تبــــ❤️ـــریز
    27 خرداد

    در قلمرو ادبيات

    «جان هرسي»: ضعف آموزش و پرورش فقر اخلاقیات را به دنبال خواهد داشت و جرم و جنایت نتیجه فقر اخلاقیات است


    0617hersi.jpg


    «جان هرسي» روزنامه نگار، مولف و مدرس شهير آمريكايي و نويسنده كتاب موثر و پرخواننده «هيروشيما» 17 ژوئن سال 1914 چشم به جهان گشود و 79 سال عمر كرد. وي در كشور چين به دنيا آمده بود. كتاب او «يك زنگ براي آدانو» برنده جائزه پوليتزر سال 1945 شد. «جان» كه در دوران جنگ جهاني دوم براي رسانه هاي آمريكا از جمله مجله تايم اخبار جبهه ها را تهيه مي كرد با مشاهده آن همه كشتار و ويراني از جنگ بيزار شده بود و هيروشيما را نوشت تا با تقويت انزجار مردم، از جنگ هسته اي جلوگيري شود. از وي 26 داستان باقي مانده است كه همه آنها در رعايت جان و احوال بشر و تامين نياز و رفاه انسانها است.
    «جان» در مقالات سياسي اش از آزادي فكر، استقلال فرد و حمايت از ابتكار براي پيشرفت حمايت كرده است. به باور «جان» که در مقالات او منعکس است، مشکلات یک جامعه از بی اعتنایی به قانون است ـ خواه این قانون شکن فرد باشد و یا دولت. وی تحوّل انسان را نتیجه آموزش و پروش می داند و می گوید که ضعف آموزش و پرورش فقر اخلاقیات را به دنبال خواهد داشت و جرم و جنایت نتیجه فقر اخلاقیات است. او در زمينه تدريس معتقد به هرچه بيشتر سرمايه گذاري در آموزش و پرورش بود و اين اصل كه بهترين سرمايه گذاري يك ملت هزينه كردن در راه آموزش و پرورش نوجوانان و جوانانش است از اوست. وي گفته است كه از بررسي جوانان يك ملت مي توان آينده اين ملت را پيش بيني كرد. جان هرسي يك دوره رئيس جامعه مولفان آموريكا بود.








    صنايع و فنون



    ... و بالاخره پدر اينترنت (WWW) جايزه گرفت - اظهارات مهم Tim Berners - Lee و پیش بینی برلینگوئر که رویدادهای ژوئن 2009 تهران درستی آنهارا ثابت کرد


    t-b-lee.jpg
    Timothy (tim) Berners - lee

    پانزدهم ژوئن 2004 رئيس جمهوري فنلاند در شهر هلسينکي نخستين جايزه هزاره سوم در تکنولوژي را به Sir Timothy (tim) Berners - lee خالق شبکه شبکه ها (WWW ـ اينترنت) داد.
    اين جايزه عبارت از يک ميليون و دويست هزار دلار پول نقد، تقدير نامه و مدال و نشان بود. تيم که زاده انگلستان (شهر لندن) و ساکن بوستون آمريکاست و در انستيتوي تکنولوژي ماساچوست آمريکا کار و تدريس مي کند در اين مراسم گفته بود که در ايجاد اينترنت دانشمندان متعدد کوشش کرده بودند و هرکدام به سهم خود موفق شده بودند و هنر او تنها در اين بود که دستاورد آنان را در کنار هم قرار داد و اينترنت به وجود آمد كه بزرگترين وسيله ارتباط بشر از آغاز خلقت است. وي افزوده بود كه هدفش از اين كار، خدمت به انسانها بود که آسانتر و بهتر و بدون مانع بتوانند باهم تماس بگيرند و از معلومات، اطلاعات و اخبار و نيز احساس، انديشه و عواطف يكديگر آگاه شوند كه يك ابزار بزرگ روشنگري است.
    تيم که از دولت انگلستان لقب Sir گرفته است گفته بود که بابت اين خدمت خود پولي مطالبه نکرد و اينترنت را وسيله اي همگاني و رايگان اعلام داشت و اگر اين کار را نکرده بود،کمپاني هاي متعدد به وجود مي آمدند و با خريد امتياز اينترنت، استفاده از آن را پولي مي کردند و همگان نمي توانستند به آن دسترسي داشته باشند و در نتيجه اينترنت به موفقيت فعلي نمي رسيد. پول مختصري كه فعلا شركتهاي خدمات اينترنتي از مشتريان دريافت مي دارند صرفا به خاطر ارائه خدمات اي ميل و سرویس دادن به سايت ها و محافظت از عناوين آنها است و بابت امتيار اختراع اينترنت، كسي چيزي نمي پردازد و چون جنبه جهاني دارد (محلي نيست) دشوار است كه بشود آن را در چارچوپ حوزه قضايي محلي (ملي) قرارداد. تيم گفته بود كه خوشحال است مي بيند سرچ انجين هاي متعدد به وجود آمده اند كه پيامها را از طريق پروگرامهاي خود از سايت ها مي گيرند و به همگان مي رسانند و اين كاري است بسيار بزرگ زيرا كه هر فرد گمنام مي تواند انديشه و نظر خود را جهاني سازد. خريد و فروش و انجام معامله از طريق اينترنت و ارتباطهاي خودماني نيز خدمت بزرگي به انسانها است كه مي توانند كالا و خدمات ارزانتر و بهتر به دست آورند، باهم رابـ ـطه داشته باشند و ....
    انریکو برلینگوئر که دوازده سال بر حزب کمونیست ایتالیا ریاست کرد و در 11 ژوئن 1984 درگذشت در زمان خود و پیش از عمومیت یافتن اینترنت و سلفون، در نطقی در کنگره کمونیست شوروی با اشاره به انتقال امواج رادیو ـ تلویزیونی از طریق ماهواره پیش بینی کرده بود که پیشرفت های تکنولوژیک در آینده ای نه چندان دور، مردم را درجریان اندیشه ها، تجربه ها، دردها و تضییقات و ... یکدیگر قرار خواهد داد و بنابراین، هر فرد یک فرضیه پرداز، ناشر یک روزنامه، مدیر یک رادیو و حتی دبير اول یک حزب خواهد شد و همگان از هر حرکتی آگاه خواهند بود و نیازی نیست که آگهی «فراخوان» داده شود ـ فراخوان برای اعتراض، حمایت و هرچیز دیگر، و در این شرایط نمی توان با تاکید گفت که عقاید و فرضیه های قدیمی ازجمله مارکسیسم دست نخورده باقی بماند و نیاز به بازنگری و اصلاح نداشته باشد.
    رویدادهای پس از انتخابات 22 خرداد 1388 ایران نشان داد که نظرات «لی» و پیش بینی برلینگوئر درست بوده است و تماس از طریق وسائل ارتباط الکترونیک ـ دیجیتال بسیاری را هماهنگ ساخت و به راه انداخت. باز در جریان همین رویدادهای تهران ضعف این وسائل هم مشاهده شد و افزایش مصنوعی ترافیک بر روی برخی سایت ها عملا آنها را از دسترس دورساخت و نیز هک کردن، ويروس انداختن و ....








    در قلمرو رسانه‌ها

    اظهارت یک معاون وزارت ارشاد و نگاهي به دو مسئله از مسائل متعدد ژورناليسم ايران


    0616mokhtarpoor.jpg

    مختارپور
    بيست و سوم ماه مه 2006 (دوم خرداد 1385) روزنامه هاي تهران به نقل از عليرضا مختار پور معاون مطبوعاتي وقت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي نوشته بودند كه در ايران هزار تَن از افراد حقيقي و حقوقي كه برايشان پروانه انتشار نشريه صادر شده است تاكنون حتي يك شماره هم منتشر نكرده اند.
    مختارپور گفته بود: طبق ماده ۱۶ (قانون مطبوعات مصوب سال 1364) دارنده پروانه موظف است ظرف شش ماه پس از صدور آن، نشريه مربوط را منتشر كند؛ در غير اين صورت با يك بار اخطار كتبي و دادن فرصت پانزده روزه ديگر ـ در صورت عدم عذر موجه اعتبار پروانه از بين مي رود و به هر حال، عدم انتشار منظم نشريه در يك سال، موجب لغو پروانه خواهد بود.
    مختار پور من باب تذكر، از متقاضيان نشريه خواسته بود كه قبل از هر اقدامي (تسليم تقاضا) قانون مطبوعات را بخوانند!.
    طبق اين گزارش، معاون مطبوعاتي وقت وزارت ارشاد همچنين گفته بود: با وجود ۹ خبرگزاري غيردولتي داراي مجوز، ۱۶ خبرگزاري فعال فاقد مجوز هستند، هشتاد تقاضای تازه هم به معاونت مطبوعاتي (ادارات مربوط به او) واصل شده است كه متقاضيان درخواست مجوز تاسيس خبرگزاري كرده اند!. مختارپور گفته بود: (در وطن ما) برخي از خبرگزاري هاي غيردولتي فعال، رديف بودجه دولتي!! دارند كه فكر نمي كنم بر اين خبرگزاري ها بتوان نام غيردولتي گذاشت.
    مختارپور با اشاره به اين موضوع كه مطابق قانون مطبوعات، هيأت نظارت بر تمامي نشريات دولتي و غيردولتي نظارت دارد، اظهار كرده بود كه در پيشنهادي به مجلس، خبرگزاري هاي دولتي هم مشمول اين نظارت قرار خواهند گرفت.
    ×××
    اظهارات معاون مطبوعاتي وقت وزارت ارشاد كه تا 26 خرداد 1384 (24 روز پس از انتشار آن سخنان، و زمان درج اين مطلب در اين تاریخ آنلاین) تكذيب و يا تصحيح نشده بود، حقايق تلخي را درباره ژورناليسم کنونی ايران برملا مي ساخت كه به نظر مؤلف اين تاریخ كه بيش از نیم قرن روزنامه نگار بوده، دو مسئله مورد اشاره مختارپور به اين علل به وجود آمده است:
    الف: نشريات
    1 ـ هجوم و اصرار براي دريافت مجوز نشريه و سپس تعلل در انتشار آن احتمالا به اين جهت بوده است كه افراد شنيده اند دولت كمك مالي مي دهد و روزنامه داشتن باعث کسب شهرت و افزايش نفوذ مي شود ولي نمي دانند كه طبق روال، اين كمك از سال دوم انتشار به بعد است و در عصر اينترنت، بدون داشتن سرمايه و تجربه، روزنامه داري کردن کاري آسان نيست. نبود شرط «روزنامه نگار بودن» و يا «تجربه حرفه اي روزنامه نگاري داشتن» به کثرت متقاضيان پروانه کمک کرده است زيرا هرکس که يک مدرک ليسانس ـ ليسانس در هر رشته که داشته باشد مي تواند متقاضي شود و آمار متقاضيان را بالا ببرد. افزايش متقاضيان پروانه نشريه در ايران در زماني است که در سراسر جهان رسانه هاي چاپي دارند مخاطب از دست مي دهند و تعطيل مي شوند. اصول روزنامه نگاري و فلسفه اين حرفه، هر قسم كمك مالي دولتها به روزنامه هاي حرفه اي (غيرحزبي و غير تخصصي) را اكيدا منع و نهي كرده است. صفار هرندي وزير ارشاد دولت احمدي نژاد (در دوره چهارساله اول) در جريان سفر خرداد ماه 1385 هيات دولت (قوه مجريه) به قزوين، در اين شهر به ادامه اين كمك كه از زمانهاي پيش از او برقرار شده اشاره كرده بود.
    2 ـ غيبت شرط «روزنامه نگار بودن» براي دريافت پروانه نشريه حرفه اي در قانون مطبوعات مصوب سال 1364.
    3 ـ انشاء قانون مطبوعات مصوب سال 1364 و اصلاحيه آن توسط كساني كه آشنايي كامل به حرفه روزنامه نگاري نداشتند و بر اصول اين حرفه وقوف كامل نداشتند.
    4 ـ رسيدگي به پرونده متقاضيان در جلسات هيات نظارت بدون حضور آنان و يا وكيلشان.
    5ـ حذف آن ماده از قانون مطبوعات سابق كه اگر ميان متقاضي و هيات نظارت بر سر راي صادره اختلاف نظر باشد، دادگاه حكم نهايي را پس از رسيدگي كامل صادر كند. شنيده شده است كه در رسيدگي به سوابق امنيتي متقاضي، گزارش هاي ساواك كه در سال 1357 به دليل پرونده سازي و دهها خلافكاري ديگر منحل شد نيز مرور مي شود كه ذكر سند جهت پاسخگويي متقاضي لازم است. همچنين گفته شده است كه در استعلام هاي قضايي به پرونده هايي اشاره مي شود كه در بايگاني به دست نمي آيند و محكوميتي در كار نبوده است و .... با تاکيد مقام رهبري در سخنراني نيمه خرداد 1389 که حال فعلي افراد ملاک قضاوت است مسئله پرونده هاي اطلاعاتي پيشين و سوابق مربوط به دهها سال قبل (در استاندارد بين المللي مشمول مرور زمان قرارگرفته) بايد حل شده تلقي شود. (در زير کليشه صفحه اول کيهان مورخ 16 خرداد 1389 درج شده است)
    6 ـ نبود دادگاه قانون اساسي كه فرد، در صورت احساس نقض حقوق مندرج در قانون اساسي به آنجا دادخواست تسليم كند. آيت الله يزدي در طول رياست خود بر قوه قضايي، قول ايجاد چنين دادگاهي را داده بود.
    7 ـ ورود برخي کاسبکار به صحنه مطبوعات و عملا اجاره کردن پروانه ها که روزنامه کيهان بکرات اين قبيل مطبوعات را اجاره اي خوانده است. پروانه نشريه قانونا قابل واگذاري نيست. اين مستاجران که خواهان درآمد هستند ديده شده است که در پرداخت حق التحريرها تعلل مي کنند و باعث نارضايتي روزنامه نگاران مي شوند که مآلا به زيان کشور تمام مي شود.
    8 ـ نبود يک سياست (پاليسي) مطبوعاتي در کشور.
    9 ـ نبود يک و يا چند اتحاديه فعّال روزنامه نگاران که دست کم نظر مشورتي دهد. مطبوعات قوه چهارم دمکراسي شناخته شده اند و قواي حکومتي بايد منفک از هم باشند لذا وجود اتحاديه لازم است.
    ب: خبرگزاري
    1ـ كمك دولت به خبرگزاري هاي غير دولتي كه در سالهاي اخير قارچ وار مي رويند و اضافه مي شوند. همين كمك دولت احتمالا انگيزه هجوم هشتاد نفر ديگر براي دريافت پروانه تاسيس خبرگزاري بوده است. تاسيس خبرگزاري براي چه؟، هدف چيست؟. آيا به خاطر دريافت كمك دولت، هر دفتر روابط عمومي مي خواهد خبرگزاري شود؟. آيا هركس در آرزوي دريافت اين كمك، مي خواهد به جاي روزنامه نگار فري لنس شدن، خبرگزاري بسازد؟. آيا مي توانيد مجسم كنيد كه يك مقام چگونه خواهد توانست به مراجعه حضوري و يا تلفني خبرنگاران هشتاد خبرگزاري ديگر پاسخ گويد، حال آن كه تضميني هم براي انتشار مطالبش نيست، زيرا كه روزنامه ها و راديو تلويزيونها خودشان خبرنگار موظف (هر حوزه يك تا چند خبرنگار و ميز مشخص) دارند و به آساني زير بار چاپ مطالب خبرگزاري ها نمي روند، آن هم خبرگزاري غير دولتي. آيا مي دانيد كه خبرگزاري در قواعد ژورناليسم، رسانه نيست و واحدي كمكي است؟. اگر بخواهند اختيارات هيات نظارت بر مطبوعات را به خبرگزاري هم تعميم دهند، بايد كارخانه كاغذ سازي، توليد مركب و ... و آنچه را كه در ارتباط با رسانه چاپي است و نيز راديو تلويزيون را هم بر وظايف آن اضافه كنند. آيا مي دانيد كه شمار كل خبرگزاري هاي كشوري چون ايالات متحده هم به رقم «10» نمي رسد و مالك خبرگزاري هاي اين كشور رسانه ها هستند تا در هزينه هايشان از لحاظ تهيه خبر (فقط خبر، نه مقاله فيچر و ...) صرفه جويي كنند و بزرگترين اين خبرگزاري ها كه با سرمايه مشترك رسانه هاي آمريكا از اواسط قرن نوزدهم به وجود آمده است، اسوشييتدپرس است. تا سال 1350 هجري، وطن ما داراي يك خبرگزاري بود كه از اين سال تا اواخر دهه 1370 دو تا شدند و دفعتا .... تاسيس خبرگزاري هزينه چندان ندارد. يك خبرگزاري را يك نفره هم مي شود تاسيس و اداره كرد. يك كامپيوتر لازم دارد، داشتن ايميل مشتريان، يك ماشين فكس و يك تلفن. اخبار داخله را از ادارات روابط عمومي و مقامات مي شود گرفت و اخبار خارجه را از سايت خبرگزاري ها و روزنامه هاي بزرگ و شبكه هاي تلويزيوني كه اديشن آنلاين دارند ترجمه كرد و پس از دوباره نويسي در سايت خود قرار داد. ولي اين، «يك روزنامه نگاري درست» نيست و پس از مدتي، ديگر كسي سراغ خريدن روزنامه هايي كه اين اخبار را نقل كنند نخواهند رفت و مخاطبان خودشان آنها را مستقيما از اينترنت خواهند گرفت. اين مطالب تبليغ است. رسانه وظايف ديگري هم دارد. كمك دولت را كه منطقي هم نيست قطع كنيد، ديگر هيچكس سراغ تاسيس خبرگزاري نخواهد رفت، مگر اهل آن كه رسانه ها خريدار مطالبش باشند و درآمد داشته باشد.
    اين را هم نبايد فراموش كرد كه در چند ماه اول پس از انقلاب، بسياري از روزنامه نگاران را بازجويي، مجازات و اخراج كردند كه چرا اخبار خبرگزاري ها را كه تبليغي و جهتدار بودند نقل مي كردند و به خورد مردم مي دادند.
    kayhan-rahbari6-6-2010.jpg
    حل مسئله سوابق قديم ـ حال فعلي افراد ملاک قضاوت است







    عطريانفر يارانه هاي دولت به روزنامه ها را بلاي جان مطبوعات ايران اعلام كرد ـ وضعيت روزنامه هاي ايران از ديدگاه يك مدير با تجربه



    0616atrianfar.jpg
    عطريانفر

    محمد عطريانفر كه در ميان روزنامه نگاران معاصر ايران به پدر روزنامه همشهري و عملا بنيادگذار روزنامه هاي شرق و كارگزاران معروف است در گفت و شنودي با روزنامه انگليسي زبان ايران نيوز كه ترجمه فارسي آن نيز 24 خرداد ماه 1385 انتشار يافت، بارديگر اعتقاد خودرا به استقلال مطبوعات از دولت و قطع سوبسيد جاري دولت به نشريات كشور مورد تاكيد قرارداد و همچنين گفت كه اهميت يك روزنامه به طول و عرض آن نيست به ميزان تأثيرگذاري آن بر جامعه و رفع نياز مخاطبان است. عطريانفر ـ از فعالان انقلاب 1357 كه پس از انقلاب در رو براه كردن كيهان و سازمان صدا و سيما (راديو تلويزيون) نقش موثر داشت و تاكنون بارها علاقه مندي ويژه و وفاداري خودرا به ژورناليسم اصيل ثابت كرده است در اين مصاحبه گفته بود كه «مشكل ما (ايران) اين است كه به دليل وابستگى به نفت، همه دستگاه ها تا حدّي زياد شكل مصرف كننده يافته اند و به عبارت ديگر؛ همه منتظرند بودجه اى تصويب و پولي تزريق شود تا براى هزينه كردنش برنامه بريزند و سپس منتظر بودجه بعدى و هزينه هاى آتي باشند. موسسات عمومي ديگر و حتي سازمانهاي غير دولتي هم به نسبت چسپيدگى و وابستگي شان به دولت گرفتار همين عارضه هستند. در اين شرايط روى پاى خود ايستادن و خودكفا شدن يك سازمان، امري نادر است.
    مهندس عطريانفر در اين مصاحبه يك بار ديگر تاكيد كرد كه به لحاظ تئورى و تجربه بر اين باور است كه روزنامه ها و هر رسانه گروهي ديگر تا زماني كه فاقد استقلال مالى باشد نمى تواند در كار خود و تكاليفي كه بر عهده دارد مستقل و ناوابسته بوده و مخاطب جلب كند و طرف اعتماد و وثوق اين مخاطبان قرار گيرد. اين مخاطبان هستند كه بايد به يك روزنامه استقلال مالي بخشند و يك روزنامه تا مطلب خوب عرضه نكند نمي تواند مخاطب به خود جلب كند و مطالب خوب و مورد نياز مخاطبان را روزنامه نگاران حرفه اي با تجربه تهيه مي كنند. بنابراين، يك هنر مديريت روزنامه بايد يافتن و جذب و حفظ اين روزنامه نگاران و حمايت همه جانبه از آنان باشد كه سرمايه اصلي يك روزنامه هستند. ناشر بايد بداند كه كمك مالي دولت و ديگران دائمي و پايدار نخواهد بود و بالاخره يك روز قطع خواهد شد، روزي كه در ظرف سياسى حكومت نگنجند و ديگر آن را نپسندد و .... ناشر روزنامه بايد با تغييرات سلائق و نيازمندي هاي مخاطبان و تحولات تكنولوژي ارتباطات حركت كند و از آنها فاصله نگيرد كه باخت خواهد داشت. بايد بدانيم كه توسعه لاينقطع شبكه هاى ارتباطى به لحاظ پيشرفت هاي الكترونيك، رسانه ها را دگرگون ساخته است. آن زمان كه يك خبرگزاري افكار عمومي را در جهت اهداف يك دولت هدايت مي كرد سپري شده است، صداى اقليت به گوش همه مى رسد. هركس مي تواند با ايجاد سايت اينترنتي و ارسال ايميل افشاگر و خبر رسان شود و لذا چيزي پنهان نمي ماند. در اين وضعيت، يك روزنامه نگار خوب مي داند كه چگونه مطالب اين خبر رسانها و افشاگرهاي گمنام را تكميل و از آنها استفاده بهينه كند. براي مثال: يك خبرنگار بود كه قضيه شكنجه در ابوغريب را ازطريق سايت شخصي يك نظامي آمريکايي به دست آورد و مطرح كرد و دنيا را تكان داد. اگر قبلا چهارتا خبرگزارى (بيگ فور) بودند كه كار هدايت افكار را به دست داشتند، امروز اين افكار عمومى هستند كه به تعداد واحدهاى خود (هر انسان) مى توانند خبرسازى كنند و حضور جدّى در رسانه ها داشته باشند.
    عطريانفر يارانه هاى دولتى به مطبوعات را بلاى جان رسانه ها اعلام كرد و در تبيين ديدگاه خود گفت: يك ضعف بزرگ روزنامه ها در كشور ما وجود سوبسيدهاى دولتى است. من اين آسيب را در طول زمان به همه وزيران ارشاد گوشزد كرده ام و به صفارهرندى هم آن را گفته ام. برخي از صاحبان روزنامه ها كه در اشتباه هستند، فكر مى كنند كه سوبسيدهاى دولتى به نفعشان است. تا وقتى كه ارسال اين پول ادامه داشته باشد، در روزنامه ها، عده اي وسوسه مى شوند كه آن را به جيب بزنند و لذا كيفيت مطالب و هزينه كردن اين پول براى بهبود كيفي و پيشبرد روزنامه به موضوع درجه دوم تبديل مى شود و محصول كار همين خواهد بود كه مي بينيم. حال آنكه اگر اين سوبسيد قطع شود روزنامه به اين فكر مى افتد كه اگر بخواهد باقي بماند بايد مطالب خوب توليد كند، محصول خوب عرضه بدارد تا وسيعا بفروش برسد و سطح همه مطبوعات ما به استاندارد جهاني برسد.
    عطريانفر گفت كه به نظر او كه بيش از ربع قرن تجربه رسانه اي دارد كمك بيست ـ سي ميليون دلارى دولت به حوزه نشر و مطبوعات هيچ اثر فرهنگى مثبت در جامعه ندارد و تنها تبديل مى شود به واحد مسكونى يا وسيله نقليه زير پاى چند نفر به عنوان مديران نشريات، لذا به سود جامعه است كه اين سوبسيد قطع شود.
    مهندس عطريانفر افزود: سال 1372 كه روزنامه همشهرى را منتشر ساختيم، در زمان خود كاري نوين بود، زيرا كه جلب مردم به روزنامه شهرداري با آن سابقه اي كه از شهرداري در ذهن داشتند يك شق القمر بود. كرباسچى ـ هم دوست ما بود، هم شهردار و مدير مسئول اين روزنامه.
    تلاش ما اين بود كه روزنامه هرچه زودتر خودكفا شود و وابستگي مالي به شهرداري نداشته باشد تا بتواند كارهاي شهرداري را هم نقد كند و مردم اعتماد بيشتري به آن كنند. كرباسچى از آغاز كار دست ما را براي انتقاد باز گذارده بود و گفته بود كه بدون ملاحظه، روزنامه نگاري كنيم. مردم باهوشند و همه چيز را از لابلاي مطالب درك مي كنند.
    عطريانفر گفت كه ما با در پيش گرفتن راه و روش يك روزنامه نگاري درست توانستيم در كمتر از ۱۵ ماه از كمك مالي شهرداري يعني بودجه آن و به عبارت ساده تر؛ از پول گرفتن و هزينه كردن رها شويم. در اين ۱۵ ماه جمع پولى را كه شهرداري كمك كرد عبارت بود از ساختمان روزنامه، تجهيزات و كاغذ. پول چاپ هم به ما نداد و جمع كمك شهرداري (حدود ۳ ميليارد تومان) از يك سي ام بهاي روزنامه همشهري كمتر است. در سال دوم قرار را بر اين گذاشتيم كه اين پولى را كه شهردارى صرف راه اندازي همشهري كرده بود «وام» قلمداد كنيم، حتى وام با بهره، و از آن پس هر سال حدود ۳۰ درصد پول را پرداخت كرديم. بعد از سال چهارم بيش از ۵ ميليارد تومان (بهره و سرمايه را) به شهردارى بازگردانديم (نزديك به دو برابر هزينه اوليه). از اين نقطه به بعد، وضعيت اقتصادى ما به سوي استقلال رفت. تنها كمكى كه ما از شهردارى مي گرفتيم اين بود كه اگر شهردارى به ما آگهى مى داد، به آن سازمان تخفيف نمى داديم، ولي به لحاظ رقابت ميان روزنامه ها در جلب آگهي مجبور بوديم كه به بخش خصوصى تخفيف بدهيم و مي داديم. حجم آگهى هاي شهردارى بالا نبود و از ۳درصد كل آگهي هاي همشهري تجـ*ـاوز نمي كرد و درآمد ما عمدتا از آگهي هاي بخش خصوصى تامين مى شد و بالاخره با تلاش پيگير ضميمه نيازمندي ها را بوجود آورديم که ضمن کمک به مردم، منبع درآمد روزنامه شده است. علت بقا، دوام و پيشرفت همشهرى هم ناشى از همين استقلال مالي و در نتيجه بكارگيري روزنامه نگاران معروف و باتجربه كشور و عرضه متاع خوب و خواندني و مورد نياز جامعه بود. روزنامه هاي جام جم و ايران با اينكه تا حدّي روش ما را كپى كردند، به لحاظ اقتصادى نتوانستند به پاي همشهري برسند. روزنامه ايران تلاش خود را كرد و بالاخره در برهه اي موفق هم شد ولى جام جم چون به صندوق صدا و سيما متصل بود، پول مى گرفت و خرج مى كرد به آن پايه نرسيد.
    در مديريت روزنامه، توجه به حساب سود و زيان، ترازنامه و اقتصادي عمل كردن امري بسيار مهم است، مخصوصا از طريق آپتيمايز كردن يك سيستم و آن عبارت است از تطبيق هزينه و درآمد، و هزينه و بازدهي ـ به گونه اي كه با كمترين هزينه بهترين بازدهي كسب شود. در روزنامه جام جم روى كنسرسيومى كه به صدا و سيما آگهي مي داد حساب مى كردند و سالى هفت ـ هشت ميليارد تومان از اين راه به دست مى آوردند. اين محاسبات در درازمدت به يك موسسه انتشار روزنامه آسيب وارد مي سازد. يعني به محض فاصله گرفتن از آن رانت، نتيجه منفي و عكس العمل مشاهده مي شود، چيزى كه سعى كرديم در همشهرى اتفاق نيافتد. در «همشهرى» هيچ كس ملزم به دادن آگهى نبود، حتى به كرباسچى مى گفتيم هيچ نيازى نيست كه موسسات وابسته به شهرداري ملزم شوند ۳درصد از آگهى هاي همشهري را تامين كنند زيرا كه همشهري به نقطه اي رسيده بود كه اصحاب آگهي و از جمله شهرداري ها، خود نيازمند به آن براي انتشار آگهي هايشان بودند. ما به شرايطى رسيده بوديم كه آگهى ها بايد ۷ روز ۸ در نوبت مى ماندند تا چاپ شوند. ناشر روزنامه نبايد ارزش رسانه اش را پايين آورد و ارزانفروشي كند، ما در همشهري جاي صفحات روزنامه را ارزان نمى فروختيم. يكى از كارهاي برخي از ناشران نشريات كشور حرص زدن براي به دست آوردن آگهى هايى است كه در وزارت ارشاد تحت عنوان آگهى دولتى توزيع مى شود. ما در همشهرى از اين آگهى ها چاپ نمى كرديم جز در موارد خيلى استثنايي و در بخش هاى فرهنگى.
    عطريانفر که درباره لزوم استقلال يك روزنامه و بي نيازي آن از هرگونه كمك دولتي، و نيز اهميت مديريت حرفه اي نشريه سخن گفته و مثالهايي را كه در بالا آمد ذكر كرده بود، سپس به امور روزنامه هاي غير دولتي پرداخت و گفت كه مديريت يك روزنامه كاري است تخصصي و مستلزم برخورداري از نوعي هوشيارى و هوشمندى ويژه. يك ناشر روزنامه نبايد اكتفا كند به كمك هاي مالي كه اگر نامش را رانت نگذاريم، از باب دلجويى و محبت داده مى شوند. با تجربه من از همشهري و ...، اگر يك نشريه كار با كيفيت ارائه كند، متاع خوب عرضه بدارد، و به وظايفي كه ژورناليسم در اصول و چارچوب خود برايش در نظر گرفته عمل كند، مخاطبان و اصحاب آگهي با آغـ*ـوش باز و رضايت كامل به سراغش مى روند و ديگر، نياز به كمك دولت و اين و آن ندارد.
    مهندس عطريانفر درباره رفتنش از همشهري گفت: من به همشهرى دلبستگي عميق و عاطفي داشته ام، زيراکه براي موفق ساختن همشهرى زحمات شبانه روزي زياد كشيدم، از جان و عمر مايه گذاشتم تا به ثمر نشست. اداره يك روزنامه استرس زا ترين كار در جهان خوانده مي شود، موي را سپيد مي كند و توام با جوش زدن، انديشه و خطر كردن فراوان است. مگر مى شود كه انسان بيش از ده سال از عمر خود را در يك موسسه فرهنگى و آموزش عمومي بگذراند و به آن دلبسته نباشد. روزي كه دكتر احمدى نژاد شهردار تهران شد خواستم دوستانه از همشهري جدا شوم. قرار بود شرق را منتشر كنيم. از احمدي نژاد خواستم كه زودتر تكليف مديريت همشهري را مشخص كند و در پي آن، همشهري را ترك كردم. يک خادم وطن و هموطنان در هرجا که باشد مي تواند خدمت کند.
     

    ...zαнrα...*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/16
    ارسالی ها
    3,488
    امتیاز واکنش
    30,283
    امتیاز
    913
    محل سکونت
    تبــــ❤️ـــریز
    27 خرداد

    ساير ملل

    روزي که «ممتاز محل» درگذشت


    mumtaz-mahal-merged.jpg
    دو تصويراز ممتاز محل (کار نقاش هاي هند)


    «ممتاز محل» همسر «شاهجهان» امپراتور تيموري (مغول تبار) هند هفتم و طبق برخي محاسبات تقويمي 17 ژوئن 1631 هنگام وضع حمل پانزدهمين فرزند خود درگذشت و «شاهجهان» كه به وي علاقه فراوان داشت تصميم گرفت به يادبود او يك ساختمان باشكوه بسازد و بناي «تاج محل = کاخ، شاه نشين» سال بعد آغاز شد و پس از 23 سال به پايان رسيد. اين بناي باشكوه كه از سنگ مرمر ساخته شده است توسط استاد عيسي، معمار مشهور ايران طراحي و بنا گرديده و هنوز يكي از ابنيه زيباي جهان بشمار مي رود. همين ساختمان بانو «ممتاز محل» را مشهور جهان كرده است. ممتاز محل نيز نوه يک اميرزاده ايراني ـ از ايران خاوري ـ بود و پيش از ازدواج، ارجمند بانو نام داشت. وي در اپريل 1593 به دنيا آمده بود. شاهزاده خرّم پس از اينکه به نام شاهجهان به سلطنت رسيد ارجمند بانو را لقب ممتاز محل (برترين فرد در کاخ شاهي) داد. با وجود اين و برغم علاقه شديد به ممتاز محل، شاهجهان با دو دختر ديگر ازدواج کرد و سه زنه بود.

    tajmahal.jpg
    عمارت تاج محل








    ژاندارک هند ـ بانوی جوانی که با استعمار انگلیسی ها جنگید

    17 ژوئن 1858 روزی است که بانو «لاکشمی بای (Lakshmi Bai (Rani)» از قهرمانان ملی هند در جنگ با انگلیسی ها کشته شد. وی که از دلاوران تاریخ است هنگام مرگ 23 ساله بود. لاکشمی (در هند معروف به رانی Rani = ملکه) زوجه راجه (حاکم) «جانسی Jhansi» هند بود. انگلیسی ها که سرگرم تصاحب هند بودند با خودشان قرار گذاشته بودند برای هر منطقه هند که راجه اش فوت کند و وارث آنچنانی (ولیعهد) نداشته باشد حکمران انگلیسی منصوب کنند. راجه «جانسی» در 1857 درگذشت و چون فرزند نداشت نماینده دولت لندن در صدد تعیین حکمران انگلیسی برآمد که لاکشمی مردم منطقه ـ از زن و مرد را بسیج کرد و با انگلیسی ها به جنگ پرداخت و اعلام کرد که تنها با عبور از جنازه او می شود به جانسی (واقع در ایالت اوتار پرادش) وارد شد. همزمان، افراد هندی که به استخدام دولت لندن درآمده و عنوان سپوی Sepoy (تلفظ هندی واژه فارسی «سپاهی») داشتند در منطقه «میروت Meerut» دست به یک شورش خونین زده و انگلیسی ها حتی زنان و فرزندان آنان را کشتار کرده بودند که در تاریخ به بپاخیزی هندیان معروف است. حکمران انگلیسی هند یک واحد نظامی مجهر به توپ به جنگ بانو لاکشمی فرستاد و دو نیرو در در «پول باغ» ناحیه کوتاه ـ کی سرای (همه این کلمات فارسی اند) در 200 کیلومتری شهر «لوک نو» به یکدیگر تلاقی و ضمن نبرد، بانو لاکشمی که همانند ژاندارک لباس مردانه پوشیده و بر اسب سوار بود و افرادش را هدایت می کرد کشته شد. وی پس از استقلال هند در 1947 قهرمان ملی لقب گرفت و مجسمه او سوار براسب در نقاط مختلف اين کشور دیده می شود و مورد احترام است. (عکس زير):
    rani-merged.jpg
    مجسمه لاکشمي و تصوير او


    پیروزی بومیان آمریکا در سه نبرد


    CrazyHorse.jpg

    Thasunke Witko
    هفدهم ژوئن 1876 هزار و پانصد بومی آمریکایی (سرخپوست و معروف به دلاور) از دو قبیله «سو» و «شیان» در ناحیه «رزباد Rosebud» در ایالت شمالی مونتانا نیروهای نظامی دولت واشنگتن بفرماندهی زنرال «جورج کروک G. Crook» را شکست دادند. فرماندهی سرخپوستان را تهاسونکه ویتکو Thasunke Witko (به اصطلاح آمریکاییان؛ کریزی هورس) برعهده داشت. ژنرال کروک با این شکست نتوانست به کمک ژنرال کاستر Custer که عازم «لیتل بیگ هورن Little big Horn» در داکوتای جنوبی جهت جنگ با دسته ای دیگر از بومیان بفرماندهی «سیتینگ بول» بود بشتابد و درنتیجه کاستر و همه افراد واحد هفتم سواره نظام آمریکا در نبرد لیتل بیگ هورن کشته شدند. کریزی هورس قبلا در ویومینگ نظامیان دولت واشنگتن مرکب از سوار و پیاده بفرماندهی «ویلیام فترمن W.Fetterman» را شکست و فراری داده و پایگاهشان را تصرف کرده بود. بومیان تا اواخر قرن 19 برای حفظ اراضی و فرهنگ خود با مهاجران اروپایی و دولت برآمده از آنان می جنگیدند. بومیان پس از سه قرن نبرد سرانجام شکست خوردند و به اراضی محصور (رزرویشن) فرستاده شدند.





    نخستين خلبان زن که عرض اقيانوس اطلس را با پرواز پيمود


    amelia-earhart-pilot.jpg
    Amelia Earhart در کابين هواپيماي خود


    بانو " اميليا ارهارتAmelia Earhart " ( عکس بالا ) پس از 20 ساعت و 40 دقيقه پرواز و پيمودن عرض اقيانوس اطلس 17 ژوئن سال 1928 در ساوت ويلز انگلستان فرود آمد. وي اين پرواز را با يک هواپيماي دريانشين (هواپيمايي که قادر به نشستن و برخاستن از روي آب است) پيمود. او از خاور کانادا (نيو فاوند لند) به پرواز درآمده بود. اميليا که ساکن بوستون آمريکا بود نخستين خلبان زن است که عرض اقيانوس اطلس را با پرواز پيمود.
    Amelia اواخر تابستان 1937 پرواز دور دنيا بر فراز خط استوا را آغاز کرد ولي دوم ژوئيه اين سال برفراز اقيانوس آرام ناپديد شد. هنوز تلاش براي يافتن بقاياي او و هواپيمايش ادامه دارد!. گفته شده است که هواپيماي او برفراز منطقه جزاير مرجاني Nikumaroro (نيکومارورو) سرنگون شده است.





    نزاکت كاپيتاليستي از ديدگاه خروشچف


    0617meet.jpg



    17 ژوئن سال 1961 ، دوهفته پس از انجام مذاكرات دو روزه كندي و خروشچف سران آمريكا و شوروي در شهر وين ، در رسانه ها فاش شد كه در حاشيه اين مذاكرات بسيار جدي ، جان اف. كندي رئيس جمهوري وقت آمريكا به چند حركت غير عادي خروشچف از جمله كوبيندن لنگه كفش بر تريبون جلسه رسمي سازمان ملل ، خروخ خشم آلود از جلسه مذاكره و ... اشاره كرده بود . خروشچف در پاسخ گفته بود نزاكتهايي كه شما به آن پايبند هستيد « نزاكت كاپيتاليستي » هستند ؛ يك سوسياليست نقش بازي نمي كند ، هرچه را كه در دل دارد آشگار مي سازد . ما نمي خواهيم كسي را فريب بدهيم ؛ در ظاهر لبخند بزنيم ، دست بدهيم و تعظيم كنيم و در باطن خنجر بزنيم . فرهنگ سوسياليستي با فرهنگ كاپيتاليستي و در نتيجه ديپلماسي طرفين تفاوت دارد . شما مختاريد كه رفتار ما را هر جور كه بخواهيد تفسير وتعبير كنيد ، ما نقش بازي نمي كنيم ؛ زيرا كه نمي ترسيم و قصد فريب هم نداريم .
    در مذاكرات جدي سران دو كشور مسائل مهم في مابين از جمله قصد شوروي به سپردن امور برلن شرقي به دولت آلمان شرقي و نيز مسئله لائوس مطرح شده بود و خرشچف گفته بود كه كمونيستها ي لائوس در كار خود استقلال دارند و او نمي تواند به آنان امر و نهي كند مگر اين كه نظرش را بخواهند . ولي مي تواند كه نظر آمريكا را بدون تفسير وتنها به عنوان يك پيام رسان به آنان برساند.





    نتيجه سنجش افكار عراقي ها به سفارش دولت آمريكا در سال 2004

    نتايج نظر سنجي از عراقي ها كه در ماه مي 2004 (و يک سال پس از حذف دولت صدام حسين) به سفارش و هزينه دولت آمريكا در شش شهر عراق انجام شد با دو هفته تاخير در نيمه ژوئن اين سال انتشار يافت.
    اين نتايج نشان مي داد كه 55 درصد عراقي ها گفته بودند كه بدون حضور نظاميان آمريكايي در خيابانهاي شهرهايشان و سپردن اين امور به پليس محلي، گمان مي کنند که امن تر خواهند بود. نود و دو درصد عراقي ها گفته بودند که در زمان حکومت صدام حسين از رفاه و امنيت بيشتري برخوردار بودند، اضمحلال نظام حکومتي صدام حسين تنها براي شماري فرصت طلب و کينه اي آزادي به بار آورد نه همه عراقي ها. 84 درصد عراقي ها نسبت به آينده اين کشور بويژه از احتمال بسط فساد اداري ـ اقتصادي، سوء مديريت و ارتشاء و منازعات قومي و مذهبي ابراز نگراني کرده بودند. 71 در صد عراقي ها ضمن ابراز انزجار از شكنجه متداول در زندان ابوغريب که جريان آن را در روزنامه ها خوانده و عکسهايش را ديده بودند گفته بودند كه قبلا تصور نمي كردند كه «آمريكايي» از چنين شيوه هايي استفاده كند. طبق اين سنجش افكار، تنها سه درصد عراقي ها خواسته بودند كه صدام بار ديگر رهبر آنان شود. [در آن زمان هنوز صدام اعدام نشده بود]. مرور زمان نشان داد که نگراني عراقي ها بجا بوده است و 9 سال پس از اين نظر سنجي انفجارهاي انتحاري، درگيري هاي قومي ـ مذهبي پايان نيافته و سخن از فساد اداري و ناامني به گوش مي رسد. براي مثال: 16 ژوئن 2012 در دو انفجار انتحاري در کاظميه بغداد 32 شيعه کشته و 68 تن ديگر مجروح شدند.
    617ir.jpg
    نمونه اي از شکنجه در زندان ابوغريب










    برخي ديگر از رويدادهاي 17 ژوئن


    • 656: عثمان ابن عَفّان در مدینه درگذشت. وی 79 سال عُمر کرد.


    • 1839: Kamehameha سوم پادشاه جزایر هاوایی واقع در اقیانوس آرام آزادی مذهبی داد و کاتولیک ها موفق به ایجاد کلیسا در این جزایرِ اینک از اعضای فدراسیون آمریکا شدند.


    • 1939: بكار بردن گيوتين براي اعدام، پس از يك قرن و نيم ممنوع شد. اين وسيله براي اعدام سريع و بدون درد در جريان انقلاب فرانسه ساخته شده بود.


    • 1944: Iceland (ایسلند) واقع در اقیانوس اطلس شمالی از دانمارک جدا و یک جمهوری مستقل شد.


    • 1885: مجسمه فرشته آزادي هديه فرانسه به آمريكا با كشتي وارد نيويورك شد.


    • 1940: در جریان جنگ جهانی دوم و دو روز پس از افتادن شهر پاریس به دست ارتش آلمان، دولت فرانسه آمادگی خودرا برای تسلیم شدن به آلمان اعلام داشت و از این دولت خواست که شرایط خودرا بگوید.


    • 1945: نخستين عمل پيوند كليه درشهر شيكاگو آمريكا انجام گرفت و به تدريج عموميت يافت.


    • 1963: ديوان عالي آمريكا در اين روز در سال 1963 با صدور يك حكم قرائت انجيل و خواندن دعا در مدارس عمومي اين كشور را عملي مغاير قانون اساسي آن كشور اعلام و ممنوع كرد.


    • 1967: چین بمب اتمی آزمایش کرد و وارد باشگاه اتمی ها شد. این نخستین آزمایش اتمی چین بود.


    • 1971: دولت آمريكا اعلام کرد که از سال بعد جزيره اوكيناواي ژاپن را كه در 1945 اشغال نظامي كرده بود به اين كشور تحويل خواهد داد به اين شرط كه پايگاه نظامي خودرا در آنجا حفظ كند (که همین طور شده است).


    • 1982: ریگن (ریگان) رئيس جمهوري وقت آمريكا در نطق خود در سازمان ملل از جماهیریه شوروي به عنوان «امپراتوري شَرّ» نام بُرد.
     

    ...zαнrα...*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/16
    ارسالی ها
    3,488
    امتیاز واکنش
    30,283
    امتیاز
    913
    محل سکونت
    تبــــ❤️ـــریز
    28 خرداد

    ايران

    آغاز آخرين جنگ ايران و روم در زمان اردشير يکم

    18 ژوئن 232 ميلادي جنگ دیگری میان ایران و امپراتوری روم آغاز شد. آغاز این جنگ از كاپادوكيه (Capadocia=Kapadokya تركيه امروز و گوشه ای از ساتراپی سوم ایران، طبق تقسیم بندی داریوش بزگ) بود و در طول جنگ، فرماندهي ارتش ايران را اردشير پاپكان (ساساني) موسس دودمان ساسانیان برعهده داشت. اردشیر یکم قبلا هم با امپراتوری روم وارد جنگ شده بود زیرا که رومیان در اواخر دوران سلطنت اردوان پنجم (اشکانی)، از اختلافات داخلی ایرانیان سوء استفاده کرده و در آناتولی (ترکیه امروز) و سوریه دست به پیشروی نظامی زده بودند. جنگهای اردشیر یکم با هدف اخراج رومیان از مشرق زمین که از سال 230 میلادی آغاز شده بود سبب شده بود که الکساندر سه وروس Alexander Severus امپراتور وقت روم به شرق مدیترانه آید و در آنتیوک مستقر شود. باوجود این، در جنگی که از کاپادوکیه آغاز شد اردشیر قاطعانه پیروز شد و سه وروس پس از این شکست به اروپا بازگشت. اردشیر یکم در آخرین جنگ خود با رومیان با استفاده از یک تاکتیک تازه و گسترش دادن منطقه جنگ، واحدهای ارتش روم را مجبور به جنگیدن در سه جبهه کرده و درهم کوبیده بود.
    مورخان درباره پیروزهای نظامی در این دوره نوشته اند: "ناسیونالیسم توفنده ایرانی برنده جنگهای عهد ساسانیان بود، نه شاه وقت و ارتش به تنهایی".






    به نام نجات مشروطيت، حركت مسلحانه به سوي تهران

    سردار اسعد به نام نجات مشروطيت از دست محمدعلي شاه قاجار 18 ژوئن 1309 (28 خرداد 1288 خورشيدي) با بيش از هزار سوار بختياري كه يك قبضه توب پشتيبان اين نيرو بود از اصفهان به سوي تهران به حركت در آمد.
    سواران سردار اسعد در عليشاه عوض (شهريار) به داوطلبان گيلان و مازندران پيوستند و تهران را مورد حمله نظامي قرار دادند. اين نيرو با كمك ساير مجاهدان راه مشروطيت و نيز هواداران مسلح مشروطيت در داخل شهر، بعدا واحدهاي قزاق را شكست دادند. پس از اين شكست بود كه محمد علي شاه به ساختمان تابستاني سفارت روسيه پناهنده و از ايران تبعيد شد و پسر خردسالش را برجاي او نشاندند.
    تظاهرات مردم معمولي بر ضد استبداد محمدعلي شاه از يك سال پيش از حركت سردار اسعد به سوي تهران و از اواخر خرداد سال 1287 هجري خورشيدي آغازشده بود. 28 خرداد آن سال بازار تهران به نام مخالفت با استبداد شاه تعطيل كرده بود و مردم در بهارستان جمع شده بودند. اين وضعيت تا تيرماه و به توپ بسته شدن عمارت مجلس هر روز به چشم مي خورد.
    (مشروح اين رويدادها در زمان خود در اين سايت آمده است. به پنجره جستجو رجوع شود).






    سالروز درگذشت ابوعلي سينا دانشمند، فيلسوف و اديب بزرگ ايران


    0618sina.jpg


    بوعلي سينا كه اروپاييان نام وي را Avicenna تلفظ مي كنند و او را Great Master of Medicine مي خوانند 18 ژوئن سال 1037 ميلادي در شهر همدان وفات يافت. بوعلي بود كه براي نخستين بار علائم بيماري ها را به دست داد.
    بوعلي سينا بر همه علوم و فنون و ادبيات زمان خود تسلط داشت، به گونه يي كه مولفان تاريخ علوم، ميزان دانش او را برابر با يك دائرةالمعارف يا Encyclopedia ذكر كرده اند. وي كه در نزديكي بخارا ـ از شهرهاي خراسان بزرگتر و مركز ادبيات و فرهنگ پارسي ـ به دنيا آمده بود، به نوشته روزنگار جهان به زبان انگليسي (صفحه 338) در 16 سالگي يك دانشمند تمام عيار بود. بوعلي سينا در عين حال يك فيلسوف، اديب و دولتمرد بود. وي بيشتر سالهاي آخر عمر خود را در اصفهان گذرانيده بود.
    بوعلي در دانش پزشكي كتابي تحت عنوان «قانون در طب» نوشت كه تا پايان قرن 19 كتاب درسي دانشكده هاي پزشكي اروپا بود.
    در اين كتاب، ابن سينا براي نخستين بار علائم بيماري ها از جمله تغييرات نبض، اسهال، تغيير رنگ زبان و ... را شرح داده است و هنوز تا به امروز هر استاد و پزشك كه كتاب Symptoms تاليف كرده از بوعلي سينا به عنوان پدر تشخيص بيماري ها از روي علائم و زنگ خطرهاي آنها به نيكي و احترام ياد كرده و از ايران به عنوان كشوري كه چنين فرزندي برومند، افتخارآميز و سودمند را به جهانيان عرضه داشته قدرداني به عمل آورده است.





    روزي كه قزوين به دست يك سرهنگ ياغي روس افتاد

    يك سرهنگ روس وفادار به رژيم سلطنتي (تزار روسيه) كه با واحد خود عازم باكو براي جنگ با بلشويك ها بود 28 خرداد 1297 (18 ژوئن 1918) در سر راهش، شهر قزوين را تصرف كرد!. دولت وقت ايران از نظر نظامي آن چنان ضعيف بود كه از عهده اين افسر ياغي روس و نهصد قزاق او هم برنيامد.
    پس از انقلاب بلشويكي روسيه و خروج اين كشور از جنگ جهاني اول و لغو امتيازات روسيه در ايران از سوي لنين، برخي از افسران روس كه قبلا براي جنگ با عثماني وارد ايران شده بودند مطيع كمونيست ها نشده و به مخالفان آنان پيوسته بودند كه اصطلاحا سفيدها (در برابر واژه سرخ ها = کمونيست ها) خوانده مي شدند و افسري كه قزوين را گرفت يكي از همين سفيدها بود.






    تغيير كلاه براي بار دوم!

    28 خرداد 1314 براي دومين بار از زمان روي كار آمدن دودمان پهلوي كلاه كارمندان عوض شد. طبق بخشنامه اي كه در اين روز در ايران به ادارات دولتي و سازمانهاي ديگر ابلاغ شد از آن پس كارمندان دولت و مرداني كه به سازمانهاي دولتي مراجعه مي كردند بايد كلاه شاپو (تمام لبه) برسر مي گذاشتند. قبلا دستور داده شده بود كه از كلاه پهلوي (كلاه يك لبه = كلاهي كه داراي لبه در قسمت جلو است ــ مشابه كلاه نظاميان فرانسوي = کِپي Kepi) استفاده شود.
    در بخشنامه تازه اخطار شده بود كه عدم رعايت دستور موجب انتظار خدمت كارمند خواهد شد.






    نظر روزنامه نگاران آمريکايي که شاهد تظاهرات سال انقلاب بودند درباره راهپيمايي هاي خرداد 1388 تهران که 18 ژوئن 2009 پخش شده بود

    پنجشنبه شب 18 ژوئن 2009 (28 خرداد 1388) شبکه های تلویزیونی آمریکا از روزنامه نگاران آمریکایی که در ایران ـ در جریان انقلاب 1357 شاهد راهپیمایی ها بويژه در اَمُرداد آن سال (ماه آگوست 1978) بودند نظرشان را درباره راهپيمايي هاي ژوئن 2009 در تهران (به نام اعتراض به نتايج انتخابات خرداد 1388 رياست جمهور) پرسیده بودند و خواسته بودند که از ديدگاه خود مقايسه اين دو رويداد را بيان کنند. ماحصل پاسخ ها این بود:
    "... تا اینجا، به نظر می رسد که تجمّع و راهپیمایی ها ـ در باطن، اعتراض به فساد اقتصادي و اداري است، نه فقط انتخابات. انتخابات احتمالا بهانه براي اعتراض بوده است.".
    این روزنامه نگاران با جزيي تفاوت در کلام، گفته بودند که طبق تجربه آنان، درپی این رویدادها، احتمال تشکیل پرونده های قضایی متعدد ضدِ سوء استفاده های اقتصادی ـ اداری می رود به همان گونه که در آگوست، سپتامبر و اکتبر 1978 [سال انقلاب] عده اي از مقامات وقت، مقامات پيشين و ثروتمندان دستگير و زنداني شدند و پس از پيروزي انقلاب، بسیاری از آنان به دست انقلابیون افتادند، محاکمه انقلابي و بعضا اعدام شدند. از تفسیر شعارهاي راهپیمایان 18 ژوئن 2009 چنین برمی آید که جوانان ایرانی از اینکه به رغم هدف های انقلاب و اعلامیه (12 فروردین 1358*) آیت الله خمینی در ایجاد نظام اسلامی عده ای از 1990 (پس از جنگ 8 ساله و وفات آيت الله خميني) به اين سوي به نام انقلاب و اسلام ثروتمند شده اند خشمگین شده و می پرسند که چرا؟.
    اين روزنامه نگاران متفق القول گفته بودند که اگر صاحبان این ثروت ها افشاء و تعقیب قضایی نشوند در آینده هم وقوع چنان اعتراض ها قابل پیش بینی است. درصدِ دانشجو و جوان در جامعه ایران نسبت به کل جمعیت، بالاتر از بسیاری از کشورها است و بنابراین جامعه کنوني ایران یک جامعه روشنفکر است و با استفاده از ابزارهاي اينترنتي، روشنتر و آگاهتر هم می شود و چنین جامعه ای بالطبع نمی تواند فساد اداری ـ اقتصادی و تبعیض و اِعمال نفوذ مثلا در معاملات دولتی و انتصابات را تحمّل کند. اظهارات بی سابقه احمدی نژاد در مناظره های تلویزیونی دهه اول ژوئن 2009 تا حدی محرّک مبارزه با سوء استفاده از مقام و موقعیت در گذشته و حال بود. پیش از مناظره های احمدی نژاد که نوعی افشاگری بدون ملاحظه (شفّاف) بود، آیت الله خامنه ای رهبر کشور 22 مارس 2009 (نوروز ایرانیان) در نطقی در مشهد و نیز در پیام نوروزی خود، سال 1388 هجری را «سال مبارزه با فساد و ولخرجی» اعلام کرده بود که بازگشتی است به شعارهای انقلاب و اظهارات آیت الله خمینی ولی بیشتر مطبوعات ایران که به رغم گرفتن سوبسید (کمک مالی) از دولت، وابستگی های جناحی و یا رابـ ـطه با اصحاب منافع دارند آنطور که باید پیام نوروزی آیت الله خامنه ای را پوشش ندادند و دنبال نکردند تا فراموش نشود.
    ـ ـ ـ ـ ـ
    * يک پاراگراف از اعلامیه 12 فروردین 1358 آیت الله خمینی از این قرار است:
    "مبارک باد بر شما این نظام حکومتی كه در آن [نظام حکومتی جاری ایران] اقشار ملت به يك چشم ديده مي شوند و نور عدالت الهي برهمه و همه به یکسان مي تابد و مبارك باد بر شما این نظام اسلامی كه در آن تمام اقشار ملت به حقوق حقه مي رسند. كشور از دست چپاولگران و غارت پيشگان نجات يافت، مقدرات خود را به دست گيريد، مجال به فرصت طلبان ندهيد، نگذاريد نفتخواران و مفتخواران به صفوف فشرده شما رخنه كنند....".







    تشییع گستردهِ پیکر 270 شهید ـ شعارها و اظهارات ضد تسلیم سردار سرلشکر پاسدار محسن رضایی در میدان بهارستان در 26 خرداد 1394

    به گزارش خبرگزاری فارس، مراسم تشییع پیکر 270 شهید تازه تفحّص شده دفاع مقدّس (جنگ عراق با ایران در دهه 1980)، عصر سه شنبه 26 خرداد 1394 با حضور گسترده مردم پایتخت و معاریف کشور از میدان بهارستان آغاز شد. خیابانهای اطراف میدان تا خیابان فردوسی پُر از جمعیت بود. پیکر 270 شهید (ازجمله 175 غوّاص)، پیش از آغاز مراسم، با تریلرهای ویژه، به میدان بهارستان انتقال یافته بود. گروه‌های خودجوش پوسترها و تصاویر شهدا را میان مردم توزیع می کردند. پلاکاردهایی با مضامینی چون «گامی عقب نشستن؟، هیهات مناالذله»، «تهدیدمان کنند، تحریم مان کنند ـ سازش نمی کنیم»، «نه سازش، نه تسلیم ـ نبرد با آمریکا»، «در منطق شهادت، تحریم حرف مفت است»، «آب خوردن ما وابسته به یاحسین است، نه تحریم»،«با دستان بسته مقاومت کردید، ما با دست باز چه کردیم؟»، «این سندِ جنایت کدخداست»، «عزّت قابل مذاکره نیست، حتی اگر دست های ما بسته باشد»، «تهدیدمان کنند، تحریمان کنند، لب تشنه جان دهیم، سازش نمی کنیم» و ... به صورت گسترده در دست جمعیت به چشم می خورد.
    سردارسرلشکر محسن رضایی فرمانده سپاه پاسداران در دوران جنگ هشت ساله و دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در این مراسم برای جمعیت حاضر در میدان بهارستان سخنرانی کرد و گفت: ما در شرایط و فضای بین‌المللی ِ امروز، نیاز به نمایش وحدت و خشم انقلابی داشتیم که این حضور پُرشور و با این شعارها، امیدوار کننده، پُرمعنا و پاسخی به دشمن است.‎ در فضای بین‌المللی ِ امروز، نیاز به این‌چنین جوشش و ترویج ارزش‌های انقلابی بود.
    این شور و شعارها، نشان دادن خشم و اراده انقلابی با توجه به در پیش بودن مذاکرات [هسته ای] در خور تأمل و ملاحظه است. مذاکره‌کنندگان ما که پشت میز ـ روبروی آنها [شش قدرت] می‌نشینند باید این صداها (شعارهای مردم ازجمله نه سازش، نه تسلیم، نبرد با آمریکا) را بشنوند و کاملا درک کنند. این صداها جدّی و از ته قلب است ـ صدای جوانانی است که حاضرند تا آخرین قطره، خون خود را فدای آزادی و سربلندی ایران اسلامی کنند.
    سردار رضایی خطاب به خبرنگاران خارجی حاضر در میدان گفت: "این صدای واقعی ملت ایران را به گوش جهانیان برسانید تا بدانند ملت ایران به هیچ وجه عقب‌نشینی نمی‌کند.".
    فرمانده سپاه در دوران دفاع مقدس (جنگ عراق با ایران) ضمن تشریح چگونگی ایجاد نیروی غوّاص برای حمله به خطوط دشمن (عراق وقت) گفت: من به نمایندگی از همه رزمندگان می‌گویم که کسی از نجابت ما در دنیا سوء استفاده نکند. اگر خشم ملت به جوشش آید شما افسوس تاریخی خواهید خورد، همانطور که در جنگ خوردید. در داخله (ایران) نباید علامت غلط به دنیا داده شود و حرف های غیر واقعی بر زبان جاری گردد. نباید بگوییم ما آب خوردن نداریم و کشور محاصره شده است!. ملت ما ـ جوانان ما، اندیشمندان و نخبگان ایران آنقدر غنی از دانش، انرژی، معرفت و معنویت هستند که می‌توانند همه دنیا را سیراب کنند و به همه دنیا و انسان‌ها کمک برسانند.
    وی که لباس نظامی بر تَن داشت گفت: پیام ملت ایران این است که ما دوران قاجار و پهلوی را دیگر تکرار نخواهیم کرد. سیاست خارجی ِ قاجاری و پهلوی دیگر به کشور باز نخواهد گشت. آن سال های عقب‌ماندگی و تجزیه ایران دیرزمانی است که سپری شده است. با کسی سر جنگ نداریم، بلکه می‌گوییم حرف منطقی ملت ایران را گوش دهید. ما دنبال ساخت بمب اتم نیستیم، انرژی هسته‌ای را می‌خواهیم، ما در چارچوب اصول بین الملل غنی سازی می خواهیم، ما دنبال پیشرفت خودمان هستیم. ما دنبال امنیت و آرامش هستیم اما نمی‌خواهیم با دست باز همه عزّت و شرفِ مان را تقدیم آنها (دشمنان) کنند (که تشییع کنندگان با دادن شعار هیهات من الذله، اظهارات سرداررضایی را تأیید کردند).
    رضایی در سخنانش [ضمن اشاره به محل ترور حسنعلی منصور در میدان بهارستان] گفت: ما امروز در نقطه‌ای جمع شده‌ایم که پنجاه سال پیش حسنعلی منصور [نخست وزیر وقت] که می کوشید در ایران در مورد آمریکاییان، کاپیتولاسیون (تسلیم) برقرار شود ترور شد.
    تیترهای صفحات اول سه روزنامه تهران از مراسم 26 خرداد 1394 در میدان بهارستان و سه عکس از میان شعارها برای ماندن در تاریخ:

    kayhan-baharestan.jpg




    watan-emrooz-baharestan.jpg




    hemayat-baharestan.jpg




    shoaar-1.jpg




    shoaar-2.jpg








    27 خرداد 1394، «کیهان» به نقل از وبسایت «الف»: روند فعلی مذاکرات [مذاکرات هسته ای]؛ خوردن چوب و پیاز با هم است!

    روزنامه حکومتی کیهان در صفحه دوم شماره 27 خرداد 1394 خود مطلبی با تیتر «روند فعلی مذاکرات خوردن چوب و پیاز با هم است!» را از وبسایت «الف» نقل کرده است، از این قرار:
    تجربه شکست مذاکراتی سال 1382 و تبعات سیـاس*ـی آن در سال 1384 پیش چشم مسئولین باشد. تعلیق تحریم‌ها گشایش اقتصادی ندارد. هم چوب می‌خوریم و هم پیاز را!.
    در توافق ژنو به صراحت اعلام شد که هدف نهایی مذاکرات لغو کامل همه تحریم های اقتصادی است. اما در میانه راه مذاکرات، مسیر کمی تغییر کرد. عبارت های بیانیه لوزان به صورت دو پهلو نگارش شد. متن فارسی بر لغو همه تحریم ها و متن انگلیسی بر تعلیق تحریم های آمریکا و اروپا دلالت داشت. «فکت شیت» یا روایت آمریکایی لوزان و فقدان فکت شیت ایرانی بر ابهامات اضافه کرد.
    کمی بعد، اظهارات صریح مقامات آمریکایی به خصوص وزیر خزانه‌داری این کشور در خصوص تعلیق مرحله‌ای و مدت‌دار تحریم ها بر دامنه نگرانی‌ها افزود. تیم مذاکره کننده [ایران] در پاسخ به انتقادات مطرح شده در این خصوص مشخصاً اعلام کرد که این صحبت ها مصرف داخلی داشته و کماکان لغو تحریم ها به عنوان خط قرمز نظام در دستور کار مذاکرات است.
    مدتی بعد نمایندگان کنگره آمریکا قانونی به نام «بازنگری توافق هسته‌ای» تصویب کردند که به ‌رغم وعده وتو کردن این مصوّبه توسط رئیس جمهوری آمریکا (وعده جان کری به ظریف)، به امضای اوباما هم رسید. این قانون صراحتاً مشخص کرد که هیچ یک از تحریم های کنگره (بیش از 90 درصد تحریم‌های اساسی) لغو نخواهد شد و حتی تعلیق تحریم ها منوط به بررسی و تأیید متن توافق توسط مقننه آمریکاست. بعد از تصویب این قانون و هماهنگی کنگره و دولت آمریکا، دکتر عراقچی در تلویزیون حاضر شد و تصریح کرد که بعد از امضای توافق، مدتی زمان لازم است تا توافق در کنگره آمریکا بررسی شود و هر دو طرف آماده انجام تعهدات خود شوند. در روز اجرای توافق (که بنا به گفته رئیس جمهور چند ماه بعد از امضاست) طی بیانیه‌ای از سوی دولت آمریکا همه تحریمهای اقتصادی مرتبط با برنامه هسته‌ای ایران متوقف می‌شود. این توقف منوط به اجرای تعهدات ایران است. به عبارت دیگر تحریم ها لغو نمی‌شود اما اجرای آن متوقف می‌گردد.
    تعلیق (یا توقف اجرا) تحریم چه تفاوتی با لغو دارد؟. تفاوت اصلی تعلیق و لغو، به تأثیر آن در رفتار فعالان اقتصادی باز می‌گردد. اگر تحریم ها تعلیق شود، مخاطره ریسک بازگشت سریع آنها باقی می‌ماند و شرکتها و بانکهای خارجی حاضر نمی‌شوند در فضای شکننده موقّتی تحریم ها ریسک کرده و وارد تعامل اقتصادی میان مدت و حتی بلندمدت با ایران شوند. در این رابـ ـطه، تجربه توافق ژنو به عنوان نمونه پایلوت توافق جامع بسیار درس‌آموز است. هنوز ابعاد امتیازهای نگرفته شده در توافق ژنو برای مردم بازگو نشده است. تقریباً هیچ یک از امتیازات دریافتی در ژنو سالم از کیسه مذاکرات خارج نشد. تحریم‌های برداشته شده در موضوع پتروشیمی، خودروسازی، کشتیرانی، هواپیمایی، بیمه و نفتکش همگی تو زرد از آب درآمد. حتی آزادسازی پول‌ها به عنوان مهمترین امتیاز ژنو هم از درون، تهی بود. پولهای توقیف نشده در هند، کره و ژاپن که قبل از آن صرف واردات می‌شد تحت عنوان آزادسازی به برخی کشورهای عربی حواله شد و بخشی با هزینه‌های زیاد تبدیل به اسکناس شد و بخشی در همان کشورها توقیف گردید! اما همه اینها یک طرف و رفتار بانکهای خارجی در توافق ژنو طرف دیگر. توافق ژنو در بررسی رفتار فعالان خارجی بسیار درس‌آموز است.






    ایراد یک مخاطب این تاریخ آنلاین در خرداد 1394 به یک مورد از اظهارات عراقچی ـ دولت ایران در برابر یک آزمایش تاریخی بزرگ

    یک مخاطب این تاریخ آنلاین در «ای میلی» از مونترال (کانادا) که 27 خردادماه 1394 دریافت شد چنین ابراز نظر کرده بود:

    "آقای عراقچی از مذاکره کنندگان ارشد ایران با نمایندگان 1+5 در مصاحبه ای که من در وبسایت یک خبرگزاری تهران دیدم و کُپی گرفتم گفته بود: در همان روز حصول توافق، این توافق همان روز اجرایی نمی‌شود، و به عبارت دیگر؛ توافق به دست می‌آید و ممکن است اعلام هم بشود، اما همان روز به اجرا در نمی آید. علت این است که برخی مراحل فنی و حقوقی باید طی شود و مجالس و پارلمان‌های کشورهای طرف مذاکره اعم از کنگره آمریکا، بنیاد‌های مربوط اروپایی و مجلس شورای اسلامی ممکن است بخواهند مروری بر توافق داشته باشند و پس از این مرورها باید مقدمات فنی از هر دو طرف صورت بگیرد و بعد از طی این مقدمات به روزی برسیم که آماده اجرای توافق شویم.".
    من در فرانسه درس حقوق خوانده ام و یکی از دروس اصلی این رشته در سال آخر، تطبیق و مقایسه قوانین اساسی کشورها بود و بر این اساس، اصول قوانین اساسی بسیاری از کشورها در خاطرم مانده است و نسخه هایی از قوانین اساسی چندین کشور را هم نزد خود دارم. برپایه دو اصل از اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران [اصول 77 و 125] باید هر مقاوله نامه، توافق و قرارداد دولت ایران با خارجی به تصویب مجلس برسد تا اجرایی شود. اینکه آقای عراقچی در اشاره به قوای مقننه کشورهای توافق کننده ازجمله مجلس شورای اسلامی، گفته است: "ممکن است بخواهند مرور کنند" مرا دچار تردید کرده است. مگر می شود قانون اساسی را دور زد که رئیس جمهور مسئول اجرای آن است. اگر این توافق را به مجلس نبرند و یا تصویب نکند و فرضا نگهبان یک مرکز تاسیسات هسته ای مانع ورود بازرسان شود نمی توان کاری کرد زیرا اجرای توافق هنوز قانونی نشده است که بشود نگهبان را کنار زد و همچنین کارمندان تأسیسات اگر با بازرسان همکاری نکنند. هر تبعه بالای 18 سالگی تمام، اگر در موردی متوجه نقض قانون اساسی و یا عبور از آن شود می تواند به دادستان کل اعلام جرم کند و رسیدگی به اعلام جرم قطعی است. مجلس نیز باید مراقبت کند که دور زده نشود. مهندس ریاضی رئیس مجلس در نظام سابق در چند مورد مانع عبور از مجلس نشده بود که اعدام شد و نمایندگان ادوار مجلس وادار به استرداد مقرری دریافتی شده بودند. اگر هم مجلس، توافق نامه را که گمان می کنم پشت پرده! به حصول نزدیک شده باشد تصویب کند به آسانی تایید شورای نگهبان را درباره اش نمی توان گرفت. تاکنون آقای آیت الله جنتی دبیر شورای نگهبان چند بار از وضعیت مذاکرات انتقاد کرده و من متن انتقادهای اورا از خبرگزاری های داخلی کُپی کرده ام تا ببینم که سرانجام چه خواهد شد. این نخستین بار در طول زمان است که قدرت های مطرح، با یک کشور که حق خودرا می طلبد چنین رفتار می کنند و دولت ایران در برابر یک آزمایش تاریخی بزرگ است. بازرسی از خانه یک فرد عادی و حتی یک متهم نیاز به حکم قاضی دارد، چگونه یک دولت و یا بنیاد خارجی چنین حقی را به خود در مورد یک کشور مستقل و دارای حاکمیت ملی و بیش از هزار سال یک ابرقدرت بودن می دهد ـ آن هم یک کشور انقلاب کرده و دارای یک سپاه اختصاصی نگهبان انقلاب، ایدئولوژی (در مورد ایران شریعت اسلام) و اصول قانون اساسی آن.
     

    ...zαнrα...*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/16
    ارسالی ها
    3,488
    امتیاز واکنش
    30,283
    امتیاز
    913
    محل سکونت
    تبــــ❤️ـــریز
    28 خرداد

    در قلمرو انديشه

    نظرات و كارهاي «آلوارو كونهال» - وقوع انقلاب و عصيان؛ اگر ...


    0618alvaro.jpg
    Alvaro Cunhal

    «آلوارو كونهال Alvaro Cunhal» نويسنده و انديشمند پرتغالي 13 ژوئن سال 2005 در 91 سالگي فوت شد و به اين مناسبت 15 ژوئن در كشور پرتغال عزاي عمومي اعلام شده بود. آلوارو يك كمونيست بود و از 24 سالگي تا 61 سالگي، عمر خود را در زندان و يا در مخفيگاه و تبعيد گذرانيده بود، ولي هيچگاه از مبارزه براي تحقق تساوي انسانها و تامين رفاه طبقه زحمتكش دست نكشيده بود.
    وي در طول زندان و زندگاني زير زميني، چندين داستان نوشت كه به اسم مستعار انتشار مي يافت و در اين داستانها عقايد خود را به گونه اي غير مستقيم منعكس مي كرد. آلوارو همچنين انتشار روزنامه «آوانته» را در هر شرايطي كه بود متوقف نساخت. نظاميان چپگراي پرتغال عمدتا تحت تاثير انديشه هاي «آلوارو» در 25 آوريل 1974 بر ضد ديكتاتوري سالازار دست به كودتا زدند و نظام را تغيير دادند و آلوارو را از تبعيد باز گردانند و ترتيب يك استقبال ميليوني از او را دادند.
    آلوارو كه تحصيلات دانشگاهي در رشته حقوق داشت و تا 80 سالگي دبير اول حزب كمونيست پرتغال بود سمت دولتي، جز وزير مشاور بودن را نپذيرفت. او معتقد بود: در جامعه هميشه عده اي خواهند بود كه زيان و گرفتاريهاي خود را نتيجه تصميمات و كارهاي يك مقام اجرايي خواهند دانست و در نتيجه از حزب و ايدئولوژي كه اين مقام مبلّغ و يا وابسته به آن است رويگردان خواهند شد.
    آلوارو در آخرين نطق خود در كنگره حزب كمونيست پرتغال وفاداري اش را به ماركسيسم ـ لنينسم تاكيد كرده و عصيان هاي قريب الوقوعي را در چند نقطه جهان پيش بيني كرده و گفته بود در جوامعي كه تورم پول، پيدايش ثروتمند بادآورده از اين راه و يا فساد اداري و نپوتيسم (پاييدن اقوام و خويشان و دوستان)، عدم رعايت نظامات دولتي (وجود خودسري به ويژه از سوي ماموران دولت و متنفذان)، عدم امنيت قضايي، بي اعتنايي دولت و مقامها نسبت به سختي تامين معيشت، فساد اجتماعي، روز افزوني فقر و بالاخره نارضايي طبقه زحمتكش وجود دارد زمينه براي تغييرات اساسي و حتي عصيان عمومي آماده خواهد شد كه همه اين عوامل را مي توان در چند عبارت خلاصه كرد: ايجاد طبقه در جامعه و گسترش شكاف طبقات از هم و پيدايش يك طبقه ثروتمند و ظلم اين طبقه نسبت به ديگران که اگر از طرق دمکراتيک (وضع قانون) رفع نشوند؛ وقوع انقلاب و عصيان قطعي خواهد بود. آلوارو تنها يك فرزند دختر داشت.



    در قلمرو ادبيات


    زادروز نويسنده «قصه مشترك» و سبك تازه اي را كه خلق كرد موسوم به OBLOMOVISM


    0618gecharf.jpg

    Ivan Goncharov
    18 ژوئن زادروز نويسنده روس «ايوان گنچارف Ivan Goncharov» است كه بسال 1812 به دنيا آمد و 79 سال عمر كرد و داستانها و سفرنامه هاي متعدد نوشت كه به انگليسي و ساير زبانها ترجمه شده اند.
    وي با نوشتن داستان «اوبلوموف» كه شرح زندگي و كارهاي يك اشراف زاده تن پرور و بي درد است، سبك تازه اي در داستان نويسي به وجود آورد كه در جهان به «اوبلوموفيسم» معروف شده است. بقيه داستانهاي اين نويسنده از جمله «پرتگاه» از همين سبك خارج نبوده است. طبق اين سبك، نويسنده بايد يك مسئله روز جامعه خود را در قالب داستان مطرح سازد و اندرز و راه حل نشان دهد و آن چنان جالب بنويسد و ارتباط مطالب را از دست ندهد كه خواننده تا پايان، آن را بخواند و در ذهنش نقش بندد، راهنماي زندگاني او قرار گيرد و دست كم گرفتار آن لغزشها نشود.
    «گنچارف» در عين حال يك سفر نامه نگار بسيار ماهر بود و مهارت خود را در اين زمينه، در كتاب «كشتي پالاس» كه شرح ديدار او از انگلستان، آفريقا و ژاپن است نشان داده است. ترجمه انگليسي كتاب او تحت عنوان «قصه مشترك» تاكنون بارها تجديد چاپ شده است و يك داستان هميشه بهار و باقي ماندني است. اين داستان؛ احساس و عواطف مشترك انسانها، از هر فرهنگ و متكّلم به هر زبان را در قبال مسائل و مشكلات، شاديها و ناشاديها، عدل و ظلم و ... منعكس مي كند.
    از گنچارف اندرز و نكته هاي اجتماعي جالب برجاي مانده كه به صورت يك مجموعه به چاپ رسيده است از جمله اين نكته مهم: عمر آدمي كوتاه است و فرصت جبران بسياري از اشتباهاتش را نخواهد داشت؛ به ويژه در انتخاب همسر و به وجود آوردن فرزند و نيز نيكي كردن و باقي گذاردن نام نيك از خود، و توصيه من اين است كه هر انسان پيش از دست زدن به هر كار مهم از تجربه ديگران در آن زمينه آگاه شود و از تاريخ پند بگيرد. «تاريخ بشر» يك مشاور بي مواجب و بدون غرض همانند آينه است كه دستيابي به پندهاي آن آسان و در دسترس همگان است.





    قانون اساسي كتابداري

    انجمن هاي كتابداران آمريكا 18 ژوئن سال1948 در يك نشست مهم ميثاقي را تصويب کرد كه به قانون اساسي کتابداري معروف شده و مورد اقتباس ساير کشورها قرارگرفته است.
    طبق اين ميثاق، كتابخانه هاي عمومي نسبت به مراجعان تبعيض قائل نشوند، کتابهاي مشخصي را توقيف و اصطلاحا سانسور نكنند (از ارائه يك يا چند كتاب به مراجعان خوداري كنند و اين كتابها را از شلف خارج سازند).
    اين ميثاق همچنين تاکيد دارد که بايد خريد كتابهاي مرجع براي كتابخانه هاي عمومي در اولويت قرار گيرد و مديران کتابخانه هاي عمومي در خريد کتاب براي قرار دادن در کتابخانه براي مطالعه مراجعان تسليم نظر مقامات دولتي (سياست روز) نشوند و ....









    در قلمرو رسانه‌ها


    زادروز شمس الواعظين از مدافعان استقلال حرفه «روزنامه نگاري» در ايران


    0618shamsal.jpg

    شمس الواعظين
    28 خرداد زادروز ماشاءالله شمس الواعظين روزنامه نگار بنام و از فعالان در صنف روزنامه نگاري و از برجستگان انجمن دفاع از حقوق روزنامه نگاران است كه در اين روز در سال 1336 هجري خورشيدي (18 ژوئن 1957) در ناصرآباد لواسان به دنيا آمد. او در دهه هاي 1370 و 1380 سردبيري چند روزنامه تهران را (يکي پس از ديگري) برعهده داشت كه عمدتا توقيف شده اند. شمس الواعظين در سطح جهان به عنوان يك روزنامه نگار ليبرال و روشنفكر شناخته مي شود.
    وي به عنوان سخنگوي انجمن دفاع از حقوق روزنامه نگاران، تاكنون هر جا كه در اين زمينه متوجه نقض حق و قانون و يا تبعيض شده است دست به انتشار اعلاميه زده و موضوع را عيان ساخته است تا دست كم در «تاريخ» بماند و بعدا به آن استناد شود.
    شمس الواعظين بر قبولاندن اين واقعيت كه ژورناليسم قوه چهارم يك دمكراسي است و بايد جدا ازسه قوه ديگر فعاليت داشته و امور اين حرفه لزوما در دست اصحاب آن باشد و نظامات آن را صنف روزنامه نگاري انشاء و نظارت كند اصرار و ايستادگي مي كند و بكرّات و در هر مورد كه اقتضا كرده آن را منعكس ساخته است و با اين تلاش و اصرار به صورت يك مبارز راه روزنامه نگاري اصيل و حرفه اي درآمده است.
     

    ...zαнrα...*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/16
    ارسالی ها
    3,488
    امتیاز واکنش
    30,283
    امتیاز
    913
    محل سکونت
    تبــــ❤️ـــریز
    28 خرداد

    ساير ملل

    پيروزي ژاندارك و رفع محاصره اُرلئان

    18 ژوئن سال 1429، فرانسويان به هدايت و به تشويق و تهييج دختر جواني به نام ژاندارك بر واحدهاي نظامي انگلستان به فرماندهي ژنرال سالزبوري كه مدنها بود بندر اُرلئان فرانسه را در محاصره قرار داده بودند پيروز شدند و انگليسي ها با تحمل پنج هزار تلفات عقب نشيني كردند.
    با عقب نشيني انگليسي ها، محاصره اُرلئان پايان يافت. ژاندارک در چند نبرد ديگر هدايت و سرانجام فرماندهي فرانسويان را بر عهده داشت.
    نبرد اُرلئان را عمدتا مردم غير نظامي فرانسه بردند.
    joanofarc-notredam.jpg
    مجسمه ژاندارک (joan of Arc) در کليساي نوتردام (Notre Dame Cathedral)







    ناپلئون و آخرين شكست

    18 ژوئن سال 1815، ارتش ناپلئون ـ مركب از 72 هزار نظامي و عمدتا داوطلبان هوادار او در «واترلو Waterloo» واقع در بلژيك امروز (13 کيلومتري جنوب شهر بروکسل و 2 کيلومتري شهر واترلو) از ارتشهاي 7گانه متحده مرکب از سپاهيان آلمان، انگلستان، هلند و ... شكست خورد، و تاريخ جهان فصل تازه اي را باز كرد. ارتشهاي متحده رويهم 118 هزار نظامي داشتند. تلفات نبرد شامل 48 هزار فرانسوي و 25 هزار نظامي متحدين بود. ناپلئون در پي شکست قبلي به جزيره اِلب در مديترانه تبعيد شده بود که پنهاني به فرانسه بازگشت، فرانسويان از او استقبال کردند که دولتهاي معاند سريعا اتحاديه هفتم را عليه او تشکيل دادند، ارتش آلمان به فرماندهي فيلد مارشال بلوخرBluecher با 50 هزار نظامي و متحدين ديگر به فرماندهي ژنرال ولينگتونWellington انگليسي با 68 هزار نظامي براي جنگ با او به حرکت درآمدند. ناپلئون تصميم گرفت که ارتش آلمان را پيش از پيوستن به نظاميان تحت فرماندهي ولينگتون از ميان بردارد ولي نيروهاي او در جايي به نظاميان بلوخر رسيدند که زمين بر اثر باران شديد به صورت لجنزار درآمده بود و تاخت اسب و استقرار توپ در آن دشوار بود. ناپلئون منتظر خشک شدن زمين شد که نيروهاي ولينگتون هم رسيدند. ناپلئون با آن اشتباه (تاخير در آغاز حمله) و برغم جانفشاني نظاميانش شکست خورد و تسليم شد. نبرد واترلو سه روز طول کشيد و از رويدادهاي تاريخ ساز جهان بشمار مي رود.
    در پي اين شکست، لوئي 18 به سلطنت فرانسه بازگشت و ناپلئون به جزيره سنت هلن Saint Helena در اقيانوس اطلس تبعيد شد و عملا در زندان انگليسي ها قرارگرفت. وي بسال 1821 در اين جزيره دورافتاده درگذشت و در مورد مرگ او ترديدهايي وجود دارد. حکومت دوم ناپلئون ـ پس از بازگشت از اِلب 100 روز طول کشيده بود.
    waterloo-merged.jpg
    سمت راست؛ ناپلئون در بالا و يک توپ فرانسوي که ارتش ناپلئون بکار مي بُرد در پايين، سمت چپ ـ بالا: ژنرال ولينگتون و پايين فيلد مارشال بلوخِر







    پیام تاریخی دوگل و ایجاد فرانسه آزاد در انگلستان!


    degualle2.jpg

    دوگل هنگام ايراد نطق راديويي ژوئن 1940
    شارل دوگل ـ ژنرال ناسیونالیست فرانسوی که با گروهی از نظامیان این کشور به انگلستان عقب نشینی کرده بود هجدهم ژوئن 1940 برای ملت فرانسه که کشورشان عملا در اشغال نظامی آلمان بود یک پیام رادیویی فرستاد که «پیام تاریخی» عنوان گرفته است. دوگل در این پیام که 22 ژوئن از رادیو لندن تکرار شد فرانسویان را به ایستادگی فردی و گروهی در برابر عوامل هیتلر و آلمانیان دعوت کرد. تکرار پیام به این سبب بود که پیام قبلی به گوش شماری کم از فرانسویان رسیده بود. وینستون چرچیل نخست وزیر وقت انگلستان 22 ژوئن 1940 اجازه داد که شارل دوگل برای فرستادن پیامهای خود، از رادیو لندن (بی بی سی) استفاده مکرّر کند. در آن زمان بسیاری از صاحبنظران انگلیسی با تصمیم چرچیل مخالفت کرده و گفته بودند که استفاده مکرّر دوگل از رادیو لندن ممکن است دولت تازه فرانسه را که با آلمان سازش کرده تا فرانسه تخریب نشود برسر خشم آورد و از حالت بی طرفی خارج و به مساعی نظامی هیتلر کمک کند (متحد نظامی آلمان شود). استفاده مکرّر دوگل از رادیو لندن در عین حال سرآغاز بدعتی شد که ادامه دارد و آن استفاده مخالفان سیـاس*ـی از رادیو ـ تلویزیون های دولتی کشورهای دیگر برای رساندن حرف خود و مبارزه است.
    دوگل در پیام 18 ژوئن خود که چهار روز بعد (22 ژوئن) از رادیو لندن تکرار شد تشکیل دولت فرانسه آزادرا اعلام داشت و از فرانسویان خواست که با هر وسیله که در اختیار دارند مقاومت کنند و اشغالگران را آسوده نگذارند. وی از نظامیان فرانسه خواست که از کشور خارج و به مستعمرات فرانسه بروند که از این پس زیر نظر دولت فرانسه آزاد قرار خواهند داشت. دوگل در نطق خود تسلیم شدن را یک ضعف شخصیت خوانده و گفته بود که یک انسان کامل در برابر زور تسلیم نمی شود بویژه در برابر اشغالگر وطن.
    دوگل چهار سال بعد به فرانسه بازگشت وطن خودرا وارد باشگاه ابرقدرت ها کرد، برخلاف انتظار متحدان غربی (آمریکا و انگلستان) با آلمان فدرال و دولت مسکو پیمان دوستی بست، همانند ناپلئون از ورود دولت لندن به اتحاد اروپاییان قاره ای (بازار مشترک و ...) جلوگیری کرد، مقرّ «ناتو» را از فرانسه بیرون انداخت، با اصلاح قانون اساسی جمهوری پنجم را بوجود آورد و دوبار و بیش از ده سال فرانسه را رهبری کرد و پس از مرگ به عنوان قهرمان ملی از او تجلیل شد. دوگل اجازه نداد که درجه نظامي او از سرتيپي بالاتر رود ـ همان درجه اي را که هنگام شکست نظامي فرانسه از آلمان داشت.





    پايان سلطنت در مصر


    naghib-muhammad.jpg

    ژنرال محمد نجيب
    18ژوئن 1953، به رژيم سلطنتي در مصر پايان داده شد و در اين كشور نظام جمهوري به رياست محمد نجيب (ژنرال ارتش) برقرار شد. ژنرال نجيب قبلا با يک کودتا فاروق پادشاه مصر را برکنار کرده و پسر شيرخوار او را به عنوان پادشاه تازه معرفي کرده بود. بعدا سرهنگ عبدالناصر از سران جنبش افسران آزاده و از رهبران کودتاي ضد سلطنت، نجيب را برکنار کرد و خود رهبر مصر شد.

    naghib-naser1952.jpg
    سرهنگ جمال عبدالناصر (راست) و ژنرال نجيب پس از پيروزي كودتا







    قاتل ملك فيصل در ملاء عام گردن زده شد


    0618feisal.jpg

    ملك فيصل
    18 ژوئن سال 1975 فيصل السعود شاهزاده سعودي به جرم كشتن عمويش ملك فيصل در ملاء عام گردن زده شد. فيصل السعود عموي خود را 25 مارس همين سال كشته بود .ملك فيصل مسنمري ماهانه (شهريه) فيصل السعود را كه در بيروت تحصيل مي كرد به دليل تنبلي در درس خواندن و روي آوردن به خوشگذراني كاهش داده بود. شاهزاده فيصل از عمويش وقت ملاقات جهت مذاكره گرفته بود كه ضمن اين ملاقات او را كشت.
    ملك فيصل كه از1964 به مدت 11 سال بر كشور سعودي سلطنت كرده بود سومين پادشاه دودمان سعودي بود. وي قبلا وزير امور خارجه و نخست وزير كشور سعودي بود و پس از قتل او خالد برادرش پادشاه شد.





    كشمكش بر سر كاخ صدام و خود او در ژوئن 2004

    از گزارش 18 ژوئن 2004 روزنامه هاي آمريكا چنين بر مي آمد كه ميان واشنگتن و دولت موقت انتقالي عراق (كه از همان ماه قسمتي از اختيارات را به دست آورد) بر سر كاخ سنگ مرمري صدام حسين معروف به قصر جمهوري كشمكش در جريان بود.
    ياور رئيس جمهور موقت عراق از جورج بوش رئيس جمهوري وقت آمريكا خواسته بود كه آن کاخ را به وي تحويل دهد تا عراقي ها بپذيرند كه قدرت در دست دولت موقت است و تاكيد كرده بود كه مردم عراق آن كاخ را مظهر قدرت مي پندارند و در نتيجه هرفردي را كه در آنجا مستقر باشد «رئيس کشور» مي دانند!، و وي مايل است كه در آنجا مستقر باشد.
    وزارت امورخارجه آمريكا تلاش داشت كه تا مدتي ديگر، كاخ صدام حسين در دست سفارت آمريکا باشد تا کمبود جا نداشته باشد.
    در آن زمان، كشمكش ديگر بر سر نگهداري صدام حسين بود كه اظهارات 15 ژوئن 2004 جورج بوش تا حدي سرنوشت صدام را روشن ساخت. وي گفت تا زماني كه مطمئن نشود دولت عراق مي تواند از صدام نگهداري كند و زندان اورا از دستبرد محفوظ بدارد تا اورا به قدرت باز نگردانند وي را به عراقي ها تحويل نخواهد داد.
    صدام حسين در آخرين روز سال 2006 به عراقي ها تسليم شد تا اورا اعدام کنند.









    برخي ديگر از رويدادهاي 18 ژوئن


    • 1812: در پي حمله نظامي انگلستان به ايالات متحده، و ظاهرا به انتقام خارج شدن اين مهاجر نشين انگليسي از کنترل لندن، دولت ايالات متحده نيز به انگلستان ـ و به نوشتهِ برخی از مورخان، مادر خود ـ اعلان جنگ داد.


    • 1903: نخستين مسابقه اتومبيلراني مسافت زياد به پايان رسيد و اتومبيل برنده مسابقه در سه ماه از سانفرانسيسكو خود را به نيويورك رساند. امروزه اتومبيلها اين مسافت را سه روزه طي مي كنند.


    • 1948: كميسيون ويژه سازمان ملل «اعلاميه جهاني حقوق بشر» را تصويب كرد.


    • 1974: گئورگي ژوكف ـ مارشال شوروي و فاتح برلين كه از او به عنوان يك نابغه نظامي ياد مي شود در 78 سالگي درگذشت. او در دسامبر 1896 به دنيا آمده بود. ژوكف با تاكتيك تمركز آتش توپ، ارتش هاي هيتلر را در دروازه هاي مسكو متوقف ساخت و تا برلين عقب راند.


    • 2006: تا این روز، تلفات آمريكا در جنگ جاري عراق از مرز 2500 كشته و 18 هزار و 490 مجروح تجـ*ـاوز كرد. همچنین تا اين روز (18ژوئن 2006)، هزينه مالي اين جنگ براي دولت آمريكا چهارصد و نه ميليارد دلار بود که با وجود اين، در سه روز (از15 تا 17 ژوئن 2006) دو مجلس مقننه آمريكا يكي پس از ديگري، طرح تعيين جدول زمانبندي براي خارج ساختن اين نيرو را از عراق ردّ كردند! و اعلام شد که بحث در اين زمينه هنوز زود است. طرح خروج از عراق، حاميان متعدد از جمله «مورتا» نماينده وقت پنسيلوانيا را داشت که خود روزگاري يک نظامي بود و در جنگ ويتنام شرکت کرده بود (و اخيرا درگذشت). آمريكا در اين زمان 127 هزار نظامي در عراق داشت. در همين روز در سال 2007 تلفات آمريکا در جنگ عراق از 3 هزار و پانصد کشته و 26 هزار مجروح تجـ*ـاوز کرده بود. نيروهاي رزمي آمريکا در عراق در دسامبر 2011 و در پي تصويب قرارداد استراتژيک مشترک، عراق را تَرک کردند. اصحاب نظر گفته اند که دولت آمريکا با عمليات نظامي دهه يکم قرن 21 در عراق و افغانستان به هدف خود که بسط نفوذ در منطقه و افزايش شمار متحدين اش بود رسيده است.
      0309murtha.jpg
    • مورتا
     

    ...zαнrα...*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/16
    ارسالی ها
    3,488
    امتیاز واکنش
    30,283
    امتیاز
    913
    محل سکونت
    تبــــ❤️ـــریز
    29 خرداد

    رهبرجمهوری اسلامی ایران در دیدار 28 خرداد 1396 خود، سخنان خصمانه و تهدیدآمیز مقامات آمریکایی را گزافه گویی افراد تازه کار و بی تجربه خواند

    به گزارش خبرگزاری فارس، آیت الله علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی و انقلاب عصر یکشنبه (28 خرداد 1396) در یک دیدار و ضمن بیاناتی، به سخنان خصمانه و تهدیدآمیز مقامات آمریکایی اشاره کرد و با گزافه خواندن این تهدیدها گفت: "دولتمردان آمریکایی از ابتدای پیروزی انقلاب همواره به دنبال تغییر نظام جمهوری اسلامی بوده اند اما نخواهند توانست به ملّت ایران سیلی بزنند بلکه این ملّت ما است که به آنها سیلی خواهد زد.".
    خبرگزاری فارس نوشته است که رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به بقای نظام اسلامی ایران به رغم مواجهه با دشمنی های سخت، اظهارداشت: "گزافه‌گویی‌های این رئیس جمهوری آمریکا [دانالد ترامپ] موضوع تازه ای نیست زیرا نظام اسلامی ایران از ابتدا با توطئه های گوناگونی مواجه بوده است اما بدخواهان ملت ایران هیچ غلطی نتوانسته اند بکنند. آن زمانی که نظام اسلامی یک نهال تازه‌روییده و نحیف بود، نتوانستند به آن آسیبی برسانند، چه برسد به این زمان که این نظام به یک درخت تناور تبدیل شده است.".
    به گزارش خبرگزاری فارس، آیت الله خامنه ای در این دیدار با اشاره به سخنان اخیر مقامات آمریکایی مبنی بر تلاش برای تغییر نظام اسلامی ایران خطاب به اینان گفت: "در طول 38 سال گذشته، چه زمانی بوده که شما نمی خواستید نظام اسلامی را تغییر دهید؟، اما همواره سرتان به سنگ خورده است و از این پس هم همین‌گونه خواهد بود.".
    خبرگزاری فارس نوشته است که رهبر جمهوری اسلامی ایران، ضمن سخنان خود در این دیدار، مقامات تازه کاخ سفید واشنگتن را افرادی بی‌تجربه و تازه‌کار خواند و تأکید کرد: "این افراد بی‌تجربه، ملّت و مسئولان ایران را نشناخته اند و هنگامی که تودَهَنی بخورند، آن زمان متوجه خواهند شد، حساب و کتاب [واقعیّت] چیست.". "سردمداران آمریکا، از ابتدای پیروزی انقلاب در تلاش برای ساقط کردن نظام جمهوری اسلامی ایران بودند، اما کسانی که چنین حسرتی داشتند، این آرزو را به گور بُردند و از این پس نیز همین‌گونه خواهد بود.".
    به گزارش فارس، آیت الله خامنه ای با تأکید گفت: "همه ـ اَعَم از دشمنان، دوستانِ با اخلاص و دوستانی که برخی مواقع دلشان می لرزد، بدانند که جمهوری اسلامی مستحکم و با اقتدار کامل ایستاده و دشمنان نمی توانند به ملّت ایران سیلی بزنند بلکه این ملّت ما است که به آنها سیلی خواهد زد.". رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر ارزش شهدا در جامعه، در تجلیل از نقش شهیدان گفت: "اگر مدافعان نبودند، امروز باید با عناصرِ فتنه‌گر، خبیث و دشمن اهل‌بیت (ع) در شهرهای ایران می‌جنگیدیم، زیرا آنان قصد داشتند از مرزهای عراق وارد ایران شوند اما جلوی آنها گرفته شد و تار و مار شدند و اکنون نیز در عراق و سوریه به‌طور کامل در حال ریشه‌کن شدن هستند.
    امنیتِ کنونی کشور را باید مرهون مدافعان مرزهای ایران بدانیم. امنیت مرزها و شهرهای کشور به برکَت تلاشهای مرزدارانی است که با همه وجود از ایران دفاع، و همچنین از ورود مواد مخـ ـدر جلوگیری می‌کنند، گرچه این تلاشها به‌خوبی منعکس و دیده نمی‌شود و به این لحاظ، مرزداران فداکار مظلوم واقع شده اند.".
    آیت الله خامنه‌ای، شهیدانِ فعالیت‌های امنیتی و اطلاعاتی را از جمله دیگر فداکاران در تأمین امنیت و جلوگیری از اقدامات تروریستی و کشته‌شدن مردم بی‌گـ ـناه خواند و گفت: "خدمت به کشور فقط تأمین آب و نان نیست بلکه بالاتر از آن، تأمین امنیت است.".




    ايران


    ورود برادران شِرلی به قزوین و سرآغاز نفود و مداخله انگلستان در ايران، جنگ عثمانی (سُنّی) و صفویه (شیعه)، گسترش استعمار، تغییرات جغرافیایی و ...


    shirley-brothers.jpg



    Anthony Shirley و Robert Shirley (انتوني و رابرت شِرلي ـ دو برادر انگليسي) 19 ژوئن سال 1598 ميلادي (29 خرداد در 419 سال پيش) در شهر قزوين ـ پايتخت وقت ايران ـ با شاه عباس يکم (1629– 1578) ديدار كردند كه به نوشته مورّخان، با اين ديدار نفوذ و سپس مداخله انگستان در امور ايران آغاز شده است كه ايرانيان خاطرات بسيار بدي از این مداخلات و نتایج آن دارند. اين دو برادر با 14 انگليسي ديگر سيزدهم ژوئن آن سال وارد قزوين شده و درخواست ملاقات با شاه عباس را كرده بودند كه پس از شش روز انتظار به آن موفق شدند. انگلستان که با پیروزی بر اسپانیا در جنگ دریایی سال 1588، قدرت برتر اروپا شده بود و دوران اصطلاحا «گُلدن ایج ـ الیزابتیَن» خودرا آغاز کرده بود با هدفهاي استعماري که لازمه رسیدن به آنها در آسیا نفوذ در ایران و میخکوب کردن عثمانی در جای خود بود، فرستادن گروه شرلی زیر نام گردشگر به ایران را راه مقدماتی رسیدن به این هدف ها تشخیص داده بود. الیزابت یکم که پس از 45 سال پادشاهی در 28 مارس 1603 درگذشت پادشاه انگلستان بود. دولت لندن پيش از شاه عباس یکم هم (و در زمان شاه طهماسب یکم) درصدد نفوذ درايران بر آمده بود، ولي موفق نشده بود و شاه طهماسب فرستاده دولت لندن را که از مسیر روسیه آمده بود با نشان دادن تعصبّات مذهبی خاص خود، با بی اعتنایی بازگردانده بود.
    شاه عباس كه قصد عقب راندن عثماني را از مرزهاي غربي ايران، بازگرداندن سرزمین های ازدست رفته و اخراج پرتغالي ها را از خليج فارس و نيز تاسيس يك ارتش ملّي و مدرن و خلاص كردن دولت از دست قزلباش (قشون ايلات و عشاير) را داشت، در ژوئن 1598 از پيشنهادهاي برادران شِرلي که با همراهان خود یک گروه را تشکیل می دادند به مستشار شدن در زمینه های نظامی، دیپلماسی و تجارت خارجی استقبال کرد. گروه شرلی در باطن مأموریت داشت که دشمنی شاه عباس را با عثمانی (شیعه بر ضد سُنّی) به اوج برساند تا کمکی به دولت های مسیحی اروپا شود که نگران توسعه طلبی عثمانی در غرب بودند و همچنین اورا مصمم به اخراج پرتغالی ها از خلیج فارس کند (تا راه ورود انگلیسی ها به این منطقهِ ناظر بر هندوستان هموار شود)، به این ترتیب ماموریت برادران شرلی در حقیقت استعماری و با هدف نفوذ و مداخله بود. گروه شرلی ارتش ایران را به سَبک انگلستان نوسازی کرد تا به قول برخی از مورّخان مشرق زمین، به نیابت از اروپاییان با عثمانی بجنگد و اروپاییان با خیال آسوده به استعمار آسیا و آفریقا بپردازند.
    انتونی (برادر بزرگتر) پس از انجام ماموریت و نیز سفرهای دیپلماتیک از جانب شاه عباس در اروپا، مدتی هم در سوریه (لِوانت ـ شام) اقامت کرد و نوشت که این سرزمین (سوریه) که در طول عُمر، همواره میدان درگیری قدرت های شرق و غرب بوده می تواند یک جای پای خوب برای اروپاییان (غرب) در آسیای غربی باشد و نباید از آن چشم بپوشند ـ سرزمینی است سرنوشت ساز. انتونی دیگر به ایران بازنگشت.
    رابرت شرلی و گروه او در ایران به نوسازی ارتش و (در اجرای مأموریت خود) تلقین به شاه عباس ادامه دادند. گروه شرلی به سَبک انگلیسی برای ایران توپخانه و نیز واحد غیر منظم (میلیشیا) به وجود آورد و .... رابرت در فوریه 1608 (بهمن ماه) در ایران زن گرفت ـ دختر اسماعیل خان برادر زن شاه عباس و از درباریان وقت را. اسماعیل خان اصالتا از قفقاز شمال غربی بود که این منطقه در آن زمان و تا جنگ های روسیه با ایران در دهه های اول قرن نوزدهم بخشی از قلمرو ایران بود. رابرت ـ متولّد 1581 میلادی پس از سه دیدار دیپلماتیک از جانب شاه عباس از اروپا، 13 جولای 1628 (تیرماه) در قزوین درگذشت ولی بعدا زنش معروف به لِیدی شِرلی پس از رفتن به اروپا و اقامت در رَم، نبش قبر کرد و جسد را به این شهر (رُم) بُرد و در آنجا دفن کرد تا هر روز از گور شوهر دیدن کند و اشک بریزد. رابرت در یک مأموریت اروپایی، در لندن با جیمز اول پادشاه وقت [جانشین الیزابت یکم که انگلستان از زمان جیمز یکم، بریتانیای کبیر خوانده شد] دیدار کرد و نتایج اقامت گروه خود در ایران را به طور کامل و عمیق به او گزارش کرد و میان لندن و اصفهان روابط کامل دیپلماتیک برقرار شد و Dodmore Cotton به عنوان نخستین سفیر دولت لندن به ایران آمد و در یک مأموریت دیپلماتیک اروپایی هم رابرت شِرلی را همراه بود!.
    رابرت علاوه بر انتونی (1635 – 1565) برادر دیگری به نام Thomas Shirley (1634 – 1564) داشت که توماس چند دوره هم از اعضای مجلس نمایندگان (اصطلاحا؛ مجلس عوام) انگلستان بود. هر سه برادر ـ متولّد ساسِکس انگلستان و از بزرگ زادگان این کشور از پادشاه کشور خود لقب «سِرSir» گرفته بودند. انتونی که در دانشگاه تحصیل کرده بود و هدفش از سفر به ایران تحـریـ*ک شاه صفوی بر ضد عثمانی بود که سلاطین آن خود را خلیفه اسلام می خواندند و نیز نفوذ دولت لندن در دربار ایران و بسطِ تجارت. برای تداوم جنگ با عثمانی، تقویت ارتش ایران و مدرنیزه کردن آن لازم و ضروری تشخیص داده شده بود. انتونی به قدری شاه عباس را تحت تأثیر گفته های خود قرار داده بود که از او لقب «میرزا = امیرزاده» گرفته بود. انتونی تجربه نظامی داشت و در لشکرکشی های اروپایی انگلستان شرکت کرده بود.
    شاه عباس پس از چندبار شنیدن اظهارات توأم با اصرار و تلقین های انتونی مبنی بر داشتن رابـ ـطه و اتحاد با دولت های اروپایی (نوعی اتحاد برضد عثمانی)، او را از جانب خود به مأموریت دیپلماتیک به اروپا ازجمله روسیه وقت فرستاده بود که این کار را بعدا برادرش رابرت دنبال کرد. [شرح کارهای انتونی در رساله The True Report of Sir Anthony Shirley,s Journey و نیز تألیف خود او؛ «روابط و مسافرت به پرژیا ـ ایران» آمده است. یادداشت های انتونی شِرلی در این زمینه در کتابخانه ای در آکسفورد نگهداری می شود. انتونی پس از انجام آخرین دیدار دیپلماتیک و سفر به سوریه (لِوانت)، دیگر به ایران بازنگشت.
    ميانجي گري در تنظيم قرارداد تركمنچاي به سود روسيه، سازش و معامله با مسکو در قطع نفوذ و اقتدار ایران در نواحی تاجیک نشین منطقه فرارود و دادن این مناطق به روسیه، جدا كردن افغانستان و سرانجام منطقه هرات و نواحی تاجیک نشین از ايران، سلطه بر خليج فارس، امضاي قرارداد سال 1907 سن پترزبورگ با روسيه و تقسيم ايران به دو منطقه نفوذ ميان آن دو دولت (طرفين قرارداد) و تأسيس واحد نظامي انگليسي «اس. پي. آر. S. P. R» در منطقه نفوذ انگلستان در ايران، جداکردن قطعه بزرگی از بلوچستان و ضمیمه کردن آن به هندوستان خود و تحـریـ*ک بلوچ های باقی مانده به ضدیت با دولت تهران و بعضا دستبرد و غارت مناطق مجاور ـ استان کرمان، تحميل قراردادهاي متعدد و گرفتن امتيازهاي فراوان از جمله نفت و نشر اسكناس، آوردن و بردن دولت ها و اشخاص و خريدن بسياري از مقامات، رجال و ناشران روزنامه ها با دادن پول و وعده و حمايت ـ چند نمونه از مداخلات انگلستان در ايران از دهه دوم قرن نوزدهم بوده است و اینک به صورتی دیگر ازجمله تلقین سیـاس*ـی به سایر دولت ها و نیز از طریق بی بی سی که اِعمال این سیاست اینک بوسیله بی بی سی و به باور لاروش ـ رئیس حزب فدرالیست آمریکا ـ از طریق تلقین و دادن خط به سران واشنگتن و اتحادیه اروپا و شیوخ و اميران عرب ادامه دارد. با دیدار از وبسایت بی بی سی به زبان فارسی ـ صرف نظر از کدام روز ـ می شود پی بُرد که دولت لندن از کدام اشخاص، سیاست ها و برنامه ها حمایت و زمینه سازی و تلقین می کند.
    353 سال بعد از ورود گروه شرلی به قزوین، در19 ژوئن = 29 خرداد (مصادف با همان روز ورود گروه شرلی به قزوین)، ايرانيان در يك مورد موفق به نجات خود از دست انگلستان شدند. در اين روز (29 خرداد) در سال 1330 هجري خورشيدي خَلع يَد از انگلستان در نفت ايران به عمل آمد و يک روز بعد (سي ام خرداد 1330) دكتر محمد مصدق رئيس دولت گزارش آن را به مجلس داد و پايان يك تجـ*ـاوز استعماري دهها ساله به حقوق ايرانيان را اعلام داشت و خواست كه گزارش تصويب شود. اين گزارش تنها با مخالفت يك نماينده به تصويب رسيد [که اين طَرد انگليسي ها از ايران، دو سال و اندي بيشتر طول نکشيد].
    از تحولات دهه يکم قرن 21 و تا به امروز در عراق و افغانستان (و سراسر آسیای غربی و آسیای جنوبی) چنين بر مي آيد که انگليسي ها در قبال منطقه، هنوز در همان انديشه ها و سیاست های قدیمی خود هستند. در مارس 2003 در حمله نظامي به عراق مشاركت كردند، اما تنها در منطقه بصره مستقر شدند كه نبض منطقه نفت است و ... ـ بصره 14 قرن پیش و پس از افتادن ایران به دست عرب ساخته شد تا از آنجا بر ایران نظارت شود. مشارکت در استقرار نظامي در افغانستان و «خط دادن ها» درباره آن هم دنباله همان سياست هاي قديمي لندن است. استقرار غرب (ناتو) در افغانستان که چندی پس از خروج نیروهای نظامی دولت مسکو از آنجا صورت گرفته است مآلا احتمال معارضه روسيه، هند و نيز رژیم پکن (3 قدرت در حال طلوع) با آن قدرت را افزایش داده است که اصحاب نظر اقدام رژیم پکن در گرفتن تسهیلات بندری در «کوادر» پاکستان را که ناظر بر شرق اقیانوس هند و ازجمله دریای عُمان و خلیج فارس است نخستین زمینه برای این درگیری می دانند. پکن با دریافت این تسهیلات از پاکستان به همان راهی پای گذارده است که پرتغالی ها 5 قرن پیش به آن وارد شده بودند. پاکستان که در 1947 از بطن هندوستان به وجود آمده اینک با مشکلات متعدد رو به رو است بویژه مسئله پشتون ها (پختون ها = پاتان ها) که انگلیسی ها به دلایلی با ترسیم مرز دورَند (تلفظ محلی؛ دوراند) آنان را از پشتون های افغانستان جدا کردند. همچنین درگیری سنّی با شیعه و مسیحیان. در جریان استقرار روس ها در افغانستان در دهه 1980، آمریکا و سعودی در منطقه سی میلیونی پشتون نشین پاکستان دسته مسلح ضد روس ایجاد کردند که طالبان بعدا از میان آنها برخاستند و ماجرای القاعده پیشامد کرد. طبق بیشتر پیش بینی ها، ناآرامی در منطقه پشتون نشین پاکستان ادامه خواهد داشت که در صورت تشدید، احتمال تجزیه پاکستان از این ناحیت هم وجود خواهد داشت. پشتون ها پارسی تبار هستند.

    shahAbbas.jpg
    تصویری از شاه عباس یکم



    shirley-lady.jpg
    تصویری از بانوی قفقازی ـ ایرانی رابرت شرلی که در ایتالیا کشیده شده است



    robert-sherli.jpg
    تصوير «Robert Shirley» كه دستاري به سبك قزلباش بر سر نهاده است!








    ایجاد نیروی هوایی ایران ـ چگونگی ایجاد اين نيرو و نیروی دریایی نوين ایران

    دولت وقت ايران، با شعار دفاع از آسمان وطن 29 خرداد 1303 (19 ژوئن 1924ميلادي) ده افسر جوان (وابسته به نيروي زميني) را براي فراگرفتن فنون خلباني در آموزشگاههاي شوروي روانه مسكو كرد. در بازگشت اين عده به وطن، نيروي هوايي ايران با آرم «بلند آسمان جايگاه من است» به وجود آمد و آسمان ايران داراي دفاع شد. نخستین هواپیمای نیروی هوایی ایران پنجم اسفند 1304 در آسمان شهر تهران ظاهر شد و نمایش پرواز داد. تهرانی ها برای تماشای آن به پشت بامها رفته بودند. اين نيرو در شهريور 1320 بدون توجه به بخشنامه سرلشكر نخجوان كه خود افسر نيروي هوايي بود، تا آخرين قطره بنزين از آسمان كشور دفاع كرد و براي خود تاريخ ساخت.
    دولت ایران در دهه 1930 هم مخفیانه گروهی از افسران نیروی زمینی وطن را به ایتالیا فرستاده بود تا فنون نیروی دریایی فراگیرند. این افسران سپس با ناوهایی که از ایتالیای موسولینی خریداری شده بود از طریق دماغه امید نیک (جنوب آفریقا) به گونه ای که انگلیسی متوجه نشوند که آبراه سوئز را در کنترل داشتند خودرا به آبهای خلیج فارس رسانیدند و پایگاههای نیروهای انگلیسی را در چند نقطه ازجمله «باسعیدو» درهم کوبیدند و برچیدند. همین امر باعث ایجاد کینه در دل انگلیسی ها شد و در شهریور 1320 با توسل به خدعه، با کشتن بسیاری از افسران و غرق و یا تصرف کشتی ها، این ناوگان را عملا منحل کردند.






    اتهام رشوه از دیدگاه انقلابیون ايران و اینک ... ـ زمانی که سفر رفتن خبرنگار با وزیر، رشوه بشمار مي آمد! ـ ماجراي ترياک خوردن مترجم متهم

    21 ژوئن 1979 (خرداد 1358) و 4 ماه و 8 روز پس از انقلاب و زمانی که نزاع میان گروههای انقلاب کننده بر سر کسب قدرت و اختیارات داشت وسعت و شدّت می یافت، در یک بامداد فتوکپی گزارش های محرمانه ساواک را که در هر وزارتخانه مامور داشت بر در و دیوار اطاق خبر روزنامه ها چسبانیدند و به استناد این گزارش های مبهم، نارسا و بعضا غرض آلود، برخی روزنامه نگاران را متهم به گرفتن رشوه از وزارتخانه حوزه خبری خود کردند و تحت تعقیب قراردادند و شماری را اخراج کردند که ضمن رسیدگی های بعدی معلوم شد این رشوه ها چیزی نبود جز تهیه بلیت سفر و تامین اطاق هتل برای خبرنگارانی که وزیر مربوط از آنان و از طریق سردبیری روزنامه دعوت کرده بود که با او برای پوشش مراسم به شهرستان بروند ـ روشی که در همه دنیا امری عادی است. روزنامه تنها هزینه پوشش حوادث نقاط دوردست مثلا وقوع زلزله و توفان را برای خبرنگار خود تامین می کند نه رفتن با وزیر برای گشودن یک سد و یا کارخانه، دانشگاه و سمینار و پوشش خبری چنین مراسمی را.
    به رغم اعلام نتایج این رسیدگی، اتهام رشوه باقی ماند و اخراج های ناشی از آن دائمی شد. تیرباران شدن غلامرضا کیانپور وزیر اطلاعات و جهانگردی پیشین (ارشاد امروز) به حکم قاضی شرع دادگاه انقلاب در همان زمان، حسّاسیّت جامعه نسبت به مطبوعات را افزایش داده بود. یکی از اتهامات وارده به کیانپور دادن کمک مالی و بعضا به صورت آگهی دولتی به برخی روزنامه های وقت بود.
    به رغم این اتهامات، اعدام کیانپور و اخراج ها ـ به نظر مي رسد که از دو دهه پیش دادن کمک مالی به مطبوعات در جمهوری اسلامی امری عادی شده و در مواردي به پیشنهاد دولت، مجلس این کمک ریالی و ارزی را تصویب و در بودجه عمومی قرار داده است. همچنين برخي از روساي قوه مجريه به مناسبت هايي مثلا نوروز به خبرنگاران پاداش نقدی می دادند (آخرین پاداش، هرخبرنگار 400 هزار تومان بود). خبرگزاری مِهر 12 ژوئن 2013 (22 خرداد 1392) نوشته بود: "برخی افراد شاغل در رسانه‌ها که عنوان خبرنگار نیز نداشتند و در مشاغل اداری و خدماتی مشغول به کار بودند، پاداش نقدی رئیس جمهور ـ مربوط به سال 1391 را دریافت کرده بودند!.".
    جمهوری اسلامی ایران شاید تنها کشور در جهان باشد که به روزنامه ها کمک مالی و به خبرنگار هدیه نقدی داده است که به زعم استادان روزنامه نگاری، عملی خلاف اصول این حرفه [رکن چهارم دمکراسی] است که باید منفک از دولت (3 رکن دیگر) باشد.
    - - - - -
    هفته یکم تیرماه 1358(اواخر ژوئن 1979) و 4 ماه و سه هفته پس از انقلاب و چند روز پس از چسبانیدن نام مظنونان به گرفتن رشوه (مثلا دعوت به ناهار با شرکت کنندگان در یک سمینار، سمپوزیوم و یاگشایش مراسم با حضور وزیر!)، اوراق دیگری بر در و دیوار تحریریه روزنامه هاس تهران چسبانیده شد و در هر روزنامه برخی متهم شدند که خبرچین ِ ساواک بودند. در آن زمان در هر اطاق خبر و بویژه از میان دستیاران میز سردبیری، از یک و یا دو نفر خواسته می شد که به اصطلاح آن زمان ـ اندرزهای ساواک، وزارت اطلاعات و جهانگردی (امروزه؛ به نام وزارت ارشاد) و نیز سخنگوی دولت را که تلفنی داده می شد یادداشت کنند و به اطلاع سردبیر اجرایی، دبیر میز و خبرنگار مربوط برسانند تا رعایت کنند. نام این رابطین که بعضا حتی ساختمان ساواک را ندیده بودند و نویسنده ستادی (نشسته ـ پشت میز نشین) بودند در آن اوراق بود. در روزنامه اطلاعات ـ در این اوراق نام یک مترجم خبر که روزگاری از جانب سندیکای روزنامه نگاران و برای دفاع از یک نویسنده در معرض سوء ظن، در یک جلسه با مقام ساواک شرکت کرده بود مشاهده شد. این فرد ـ قبلا یک کمونیست، ضد شاه و از فعالان انقلاب و محرّکان به اعتصاب 62 روزه رسانه ها بود ـ پس از مشاهده نام خود در آن فهرست به قصد خودکشی تریاک خورد، در یک اطاقک در ساختمان روزنامه خودرا تا فرارسیدن مرگ پنهان کرد که در آخرین دقایق پیش از مرگ و برحسب اتفاق به بیمارستان انتقال و نجات داده شد. چگونگی یافتن او ـ خود داستانی جالب است. راننده کشیک شب اطاق خبر، به دلیل ابتلاء به دلدرد، ساعاتی از شب پیش را در آن اطاقک استراحت می کند. روز بعد متوجه گم شدن کیف بغلی حاوی گواهینامه رانندگی اش می شود. به گمان اینکه در آن اطاقک کیف از جیبش بیرون افتاده است به آنجا می رود و با مترجم که بر کف اطاقک افتاده و در آستانه مردن بود رو به رو می شود و همگان را باخبر می سازد و اورا به بیمارستان منتقل می کنند. این مترجم بعدا به کانادا رفت.
    البته در اطاق های خبر، برخی هم بودند که برای ساواک خبرچینی می کردند..






    كنار ه گيري سرتيپ مجللي، ژنرال هوادار دكتر مصدق از رياست شهرباني (پليس)

    29 خرداد 1358، چهار ماه و چند روز پس از پيروزي انقلاب، سرتيپ مجللي كه در زمان حكومت مصدق در خدمت او و از هوادارانش بود از سمت خود به عنوان رئيس شهرباني ايران كناره گيري كرد. وي كه پس از براندازي 28 مرداد، به دليل هواداري از دكتر مصدق گرفتار دشواري ها متعدد شده بود، نخستين رئيس شهرباني (پليس همه کشور) دولت موقت انقلاب بود.
    درهمين روز دكتر سنجابي رئيس وقت جبهه ملي ايران فاش ساخت كه كوششهايي براي منزوي ساختن تدريجي اين جبهه درجريان است.
     

    ...zαнrα...*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/16
    ارسالی ها
    3,488
    امتیاز واکنش
    30,283
    امتیاز
    913
    محل سکونت
    تبــــ❤️ـــریز
    29 خرداد

    در قلمرو انديشه

    نخستين گردهمايي كمونيستها باحضور مارکس و انگلس در لندن

    از نخستين گردهمايي كمونيستها و ايجاد اولين انجمن آنها به نام «Communist League» درست 165 سال مي گذرد كه در آن «كارل ماركس Karl Marx »، «فردريك انگلس Friedrich Engels» و «استفان بورن Stefan Born» شركت داشتند و همين انجمن پايه تشكيل احزاب كمونيست قرار گرفت.
    اين نشست 19 ژوئن سال 1847 در لندن گشايش يافت كه در آن، ماركس فرضيه خودرا براي ساختن جهاني كه در آن؛ در درجه اول برابري اقتصادي ـ اجتماعي همه مردم تامين شود مطرح ساخت كه در كنوانسيون منعقده در دسامبر (آذر ماه) همان سال به تصويب رسيد و سال بعد (سال 1848) مانيفست كمونيست انتشار يافت و در پي آن، يک رشته انقلاب كشورهاي فرانسه، آلمان، ايتاليا، لهستان و اتريش را فراگرفت و ....
    ماركس كه يك روزنامه نگار و متفكر آلماني بود در نشست كمونيستها در لندن، «تاريخ» را سراسر مملو از مبارزات طبقاتي خواند و اقتصاد را عامل به وجود آوردن «تاريخ» معرفي كرد.

    marx15.jpg
    Karl Marx

    engels15.jpg
    Friedrich Engels







    سالروز درگذشت علی شریعتی


    shariati-ali1977.jpg

    علي شريعتي
    19 ژوئن 1977 علی شریعتی جامعه شناس دینی، مدرّس دانشگاه مشهد و سخنران حسینیه ارشاد در «ساوت همتون» انگلستان دچار یک عارضه ناگهانی شد و درگذشت. وی که در مزینان خراسان (سبزوار) به دنیا آمده بود از آغار کار، معلمی را پیشه خود ساخته بود. از ورود او به انگلستان بیش از سه هفته نگذشته بود که درگذشت و این درگذشت ناگهانی شایعه های متعدد به دنبال داشته است. علی شریعتی که در مدرسه عالی تربیت معلم و دانشگاه مشهد تحصیل کرده بود به تحصیلات خود در فرانسه ادامه بود. او که در چارچوب جنبش مقاومت و جنبش آزادی ایران با حکومت شاه مبارزه می کرد چندبار بازداشت شده بود. شریعتی در فرانسه نیز یک بار به اتهام حمایت در صحنه از پاتریس لومومبا و استقلال الجزایر زندانی شده بود. علی شرعتی که مطالعات فراوان در تاریخ مذاهب داشت و در این زمینه صاحب نظر بود و تالیف دارد پس از تاسیس حسینیه ارشاد در آنجا سخنرانی می کرد. پس از پیروزی انقلاب و در زمان دولت موقت مهدی بازرگان خیابان کوروش کبیر را به نام او تغییر اسم دادند!.








    در دنياي داستان نويسي

    نويسنده شايو (غروب) که ثابت کرد شکست در تامين نياز مادي و روزمره، انسانيت را تضعيف مي كند


    0619osamu.jpg

    Osamu Dazai
    19 ژوئن زادروز «اسامو دازايي Osamu Dazai» داستان نگار بلندآوازه ژاپني است كه 13 ژوئن سال 1948 همراه با همسرش خود را غرق كرد.
    اسامو در1909 در يك خانواده اشرافي و قديمي ژاپن در جزيره «هنشو» به دنيا آمده بود، ولي با وجود برخورداري از پول و رفاه كامل، در اثناي تحصيل در دانشگاه توكيو به صف كمونيستها پيوسته و به نشانه مخالفت و اعتراض به اشرافيت و ثروت بيش از ضرورت، نام خود را از «كاناگي» به «اسامو دازايي» تغيير داده بود. او كار نويسندگي را از نوشتن داستانهاي كوتاه براي مجله ها آغاز كرد. نخستين داستان او كه به صورت كتاب انتشار يافت درباره تجربه خانوادگي اش بود و سپس دهها داستان ديگر كه همه انعكاس دشواري هاي بشر است. شاهكار ادبي او داستان «شايو = غروب» است كه در زمينه تاثير جنگ جهاني دوم بر تغيير بافت اجتماعي ژاپن و از جمله ويراني دنياي اشراف و ثروتمندان غير تاجر ژاپني و به زير آمدن آنان از تخت عاج و درهم شكستن افاده و تكبر بي معناي آنان است. در اين داستان، درعين حال مصيبت هاي يك جنگ با مهارت خاص بازتاب داده شده است.
    داستان ديگر او تحت عنوان «خلع از انسانيت» كه مترجم انگليسي آن، عنوانش را به «نو لانگر هيومن» تغيير داده در زمينه بدبختي هاي پس از جنگ است كه خصلت هاي خوب يك انسان به خاطر نياز مادي و روزمره به فراموشي، و زير پا نهاده مي شود و انسانيت تضعيف مي گردد.
    كتاب «اعتراف» اسامو نوعي اتوبيوگرافي است كه در قالب داستان تنظيم شده و تجربه هاي خوب و بد خودش را منعكس ساخته تا در ظلمت زندگي پيش پاي ديگران را روشن سازد.
    آخرين كتاب اسامو كه نيمه تمام ماند «وداع» عنوان دارد كه پس از خودكشي نويسنده، توسط دختر او كه وي نيز يك نويسنده است تكميل شده است. كتاب اسامو كه نيمه تمام ماند «وداع» عنوان دارد كه پس از خودكشي نويسنده، توسط دختر او كه وي نيز يك نويسنده است تكميل شده است.

    ويليام جرالد گلدينگ که در داستانهايش، ظلم و حق كشي را منشأ شورش، عصيان و تضعيف تمدن و قانون دانسته است


    00golding.jpg

    W. G. Golding
    ويليام جرالد گلدينگ W. G. Golding داستان نگار و شاعر انگليسي و برنده جايزه ادبي نوبل و لقب «سر»، در هشتاد و دو سالگي در نوزدهم ژوئن سال 1993 (29 خرداد) درگذشت و داستانهاي متعدد باقيماندني از جمله «لُرد مگس ها»، «آتش در زير خاكستر»، «منار»، «سقوط آزاد»، «وارثان»، «قرارگاه تعطيل شده»، «حق عبور» و ... از خود برجاي گذارد كه بسياري از آنها به صورت فيلم سينمايي درآمده اند. داستان «لرد مگس ها» در تقبيح بدي و بدي كردن به همنوع، تنها در دو دهه 1980 و 1990 چهار بار تجديد چاپ شده بود. هدف گلدينگ از داستان نويسي كه در نگارش سبك خاصي را دنبال نمي كرد تقبيح ظلم، دفاع از حق و عدالت و ترويج انسانيت بود. وي در داستانهايش، ظلم و حق كشي را منشأ شورش و عصيان و تضعيف تمدن و قانون دانسته و بشر ناآزاد و تحت تبعیض و ستم را آتشي در زير خاكستر خوانده كه با وزش هر نسيم شعله ور مي شود و همه چيز را مي سوزاند و نظم و پيشرفت حاصل از زحمات انديشمندان و دولتمردان نسلهاي گذشته را برباد مي دهد. به باور گلدينگ، آدمي كه احساس كند حق او سلب شده است به صورت بمبي در مي آيد كه آماده كوچكترين جرقه است تا منفجر شود.








    در قلمرو دانش

    نخستين اندازه گيري محيط زمين و زمان وقوع رويدادها


    Erastosthenes.jpg

    Eratosthenes
    اراتوستنس Eratosthenes دانشمند يوناني تبار عهد باستان 19 ژوئن سال 240 پيش از ميلاد اندازه گيري محيط زمين را بر پايه علم هندسه به پايان برد. وي در اسكندريه مصر و در لحظه اي كه خورشيد در اوج بود (ظهر) فاصله آن را بر اساس احتساب زاويه برآورد كرد.
    اراتوستنس كه بسال 267 پيش از ميلاد در سيرن واقع در شمال آفريقا (ليبي امروز) به دنيا آمده بود 72 سال عمر كرد. وي نخستين رياضيدان و فضا شناسي است كه به اندازه گيري محيط زمين پرداخته بود. او با محاسبات خود، زمان نسبتا دقيق وقوع رويدادهاي مهم تاريخ قرون قديم را به دست آورده بود كه در قرون معاصر پس از تطبيق با تقويم ميلادي تازه اعلام شده اند.








    در قلمرو رسانه‌ها

    مسیری را که یک امپراتوری بزرگ رسانه ای پیموده است


    scripps-edwardW.jpg

    Edward Willis Scripps در جواني و پيري
    امروز، 19 ژوئن ـ زادروز «ادوارد ویلیس سکریپس Edward Willis Scripps» روزنامه نگار آمریکایی موسس یک امپراتوری بزرگ رسانه ای و خبرگزاری یونایتدپرس است که در سال 1854 به دنیا آمد و 72 سال عمر کرد. ادوارد پس از کسب تجربه خبرنگاری و مقاله نویسی وارد کار رسانه داری شد و به تدریج 25 نشریه را خریداری و برای تغذیه آنها در سال 1907 خبرگزاری یونایتدپرس را تاسیس کرد. وی تنها 51 درصد سهام نشریات را می خرید تا دست صاحبان قبلی آنها که تجربه و علاقه مندی داشتند کوتاه نشود. جمع نشریات موسسه سکریپس در طول حیات ادوارد به 33 روزنامه رسید. ادوارد سکریپس در نشریاتش میزان اخبار و مطالب دولتی و سیـاس*ـی را به ده درصد کاهش داد و با این کار، از رقیبان جلو افتاد. کمپانی او که در 1878 تاسیس شده است در دهه های بعد چند فرستنده رادیویی و پس از آن شماری شبکه تلویزیونی را بر نشریاتی که داشت اضافه کرد و خبرگزاری «اینترنشنال نیوز سرویس» را هم خرید و به یونایتدپرس ضمیمه کرد که «یونایتدپرس اینترنشنال UPI» شد.
    نخستین تلفات رسانه ای این کمپانی، خبرگزاری اش بود که حرّاج شد و یک عرب آن را خرید. در دهه یکم قرن 21 و ریزش مخاطبان، کمپانی سکریپس مجبور شده است که چاپ 18 روزنامه از نشریات خود از جمله روزنامه های قدیمی و معروف نیویورک ورلد، هوستون پرس، واشینگتن دیلی نیوز و ایندیانا پولیس تایمز را تعطیل و آنلاین کند و به انتشار مجله تخصّصی روی آورد و از حجم اخبار و سیـاس*ـی گویی ده شبکه تلویزیونی اش بکاهد و چند شبکه تلویزیونی تخصّصی از جمله کانالهای «غذا و آشپزی»، «پزشکی و تندرستیFine Living TV»، «خانه و باغچه (HG TV)»، «جانوران» و ... دایر کند و وارد امور فنی اینترنت شود و یک کانون بزرگ توزیع مقاله، سفرنامه روزنامه نگار، فیچر و محصول کار روزنامه نگاران فری لنس به نام «یونایتد میدیا» به راه اندازد.





    رسانه ها در آمريکا و تاسيس اف.سي.سي FCC

    19 ژوئن 1934 كميسيون ارتباطات فدرال آمريكا (FCC) براي نظارت و تنظيم امور راديو، تلفن و تلگراف كه بعدا تلويزيون هم بر آنها اضافه شده است آغاز بكار كرد ولي اجازه نيافت در امور رسانه هاي چاپي (Press) كه قانون اساسي اين كشور آزادي آنها را تضمين كرده است مداخله كند. در آمريكا انتشار روزنامه و مجلات نياز به دريافت پروانه از دولت ندارد، ولي براي تاسيس راديو تلويزيون بايد از اف.سي. سي. پروانه گرفت. پروانه ها يكساله هستند و هر سال قبل از انقضاي اعتبار بايد تجديد شوند. شرط دريافت پروانه، تجربه و مهارت در كار و داشتن سرمايه كافي (حد اقل معادل هزينه يك سال اداره موسسه مورد درخواست) است. در آمريكا كمك مالي دولت به رسانه هاي داخلي نوعي رشوه تلقي مي شود كه جرم است مگر انتشارات دولتي (به صورت بروشور) و نشريات دانشگاهي (كه رايگان توزيع مي شوند و حق گرفتن اعلان ندارند)، و كمك دولت به مجلات تخصّصي صرفا به صورت خريد قسمتي از نسخه هاي آنها و توزيع ميان كتابخانه هاي عمومي و مدارس است. راديو صداي آمريكا (اخيرا راديو تلويزيون) كه از بودجه دولت استفاده مي كند حق پخش برنامه براي داخل آمريكا را ندارد و ويژه مخاطبان خارجي است. به اين ترتيب رسانه هاي عمومي و جامع (حرفه اي) در ايالات متحده آمريكا غيردولتي هستند و درآمد آنها صرفا از اعلان و فروش تامين مي شود و لذا مجبورند که محتواي خوب داشته باشند و مخاطبان به آنها همانند نان شب احساس نياز کنند. سه خبرگزاري از كل چهار خبرگزاري عمومي آمريكا نيز هركدام از طريق سرمايه گذاري و مشاركت يك دسته از روزنامه ها تاسيس شده اند كه پس از عموميت يافتن اينترنت اين خبرگزاري ها تلاش خودرا متوجه توليد اخبار اينوستيگيتيو و اختصاصي و فيچر کرده اند زيرا كه هر موسسه و مقام با ايجاد وب سايت اختصاصي اطلاعيه ها و مطالب خودرا در آن قرار مي دهد و هرکس نيز مي تواند با ايجاد وبسايت براي خود يک منبع خبر (شنيده ها، ديده ها و نظراتش) براي افراد و رسانه ها باشد. «خبرگزاري» رسانه نيست، نوعي دستگاه كمكي به رسانه ها است.






    ورود ایرانی تبارها به عنوان صاحبنظر به رسانه های آمریکا

    رویدادهای پس از انتخابات 22 خرداد 1388 ايران (12 ژوئن 2009) عنصر تازه ای را وارد رسانه ها آمریکا کرده است و آن ورود ایرانیان به عنوان صاحب نظر به این رسانه ها بویژه شبکه های تلویزیونی است که احتمالا در این رسانه ها که در به در درجستجوی تحلیلگر و مفسر هستند باقی خواهند ماند.
    صاحبنظران ایرانی که در یک هفته منتهی به 19 ژوئن در رسانه های صوت و تصویری آمریکا مشاهده شدند عمدتا ایرانی تبارهای آمریکایی در سنین 30 ـ 40 سالگی بوده اند و از مطالبی که بیان داشتند چنین بر می آید که اطلاعات آنان عمدتا کتابی است تا عینی و تجربه در محل (واقعیات جامعه امروز ایران). در دهه نخست پس از انقلاب تلاش رسانه های آمریکایی برای جلب تحلیلگر و صاحبنظر ایرانی از میان مهاجران به جایی نرسیده بود و این ایرانیان جز دو سه نفر حاضر به اظهار نظر و شرکت در میزهای گرد و حضور در تلویزیونها نشده بودند و در دهه های بعدی موردی پیش نیامده بود که کسب نظر آنان لازم باشد.
    فعاليت از اين دست را هنديان در آمريکا آغاز کرده اند و رسانه اي در آمريکا نيست که روزنامه نگار و نويسنده هندي و پاکستاني نداشته باشد.
     

    ...zαнrα...*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/16
    ارسالی ها
    3,488
    امتیاز واکنش
    30,283
    امتیاز
    913
    محل سکونت
    تبــــ❤️ـــریز
    29 خرداد

    ساير ملل

    اعدام امپراتور اتريشي مكزيك - شرح مراسم اعدام


    maximilian-of-mexico.jpg

    maximilian
    19 ژوئن سال 1867 گرانددوك اتريشي ماكسيميلين Maximilian پس از سه سال و اندي كه امپراتور مكزيك بود در اين كشور اعدام شد. وي قبلا همسرش كارلوتا (شارلوت Charlotte) را به اتريش فرستاده بود تا ضمن در امان ماندن از گزند، تلاش كند سران اروپا براي او كمك بفرستند.
    ماكسيميلين از خانواده هابسبورگ و برادر فرانتس ژوزف امپراتور وقت اتريش بود كه در اثناي جنگ داخلي ايالات متحده به خواست محافظه كاران مكزيك و حمايت ناپلئون سوم امپراتور فرانسه قبول كرد امپراتور مكزيك شود تا در اين كشور جمهويخواهان بار ديگر برسركار نيايند و به علاوه، ايالات متحده (دولت واشنگتن) تعـ*رض ديگري به مكزيك نكند. ايالات متحده قبلا چند ايالت مكزيك از جمله كاليفرنيا را ضميمه قلمرو خود ساخته بود.
    ماكسيميلين كه برادرش اجازه نداده بود بيش از فرماندهي نيروي دريايي و حكومت «ونيز» و «لمبارديا» مقام بالاتري داشته باشد پذيرفت كه به مكزيك برود و امپراتور اين كشور شود. ناپلئون سوم يك سپاه فرانسوي را با او به مكزيك فرستاد.
    در مكزيك، جمهوريخواهان (چپ هاي ميانه رو) به رهبري «بنيتو هوارز» با او بناي مخالفت گذاردند و ماكسيميلين كه به دليل پرورش اروپايي خود، خواست محافظه كاران (راستگرايان و هواداران امپراتوري بودن مکزيک و گسترش آن) را برآورده نساخته بود پس از سه سال حكومت در وضعي قرار گرفت كه نه محافظه كاران مكزيك جانب او را داشتند و نه جمهوريخواهان از جنگ با او دست بر مي داشتند. اندكي بعد هم ناپلئون سوم ــ احتمالا تحت فشار ايالات متحده آمريكا كه از جنگ داخلي خود رهايي يافته بود ــ نيروهايش را از مكزيك احضار كرد و طولي نكشيد كه ماكسيميلين از نيروهاي مخالف شكست خورد و با دو تن از ژنرالهايش دستگير و اعدام شد. ماكسيميلين هنگام اعدام 35 ساله بود.
    مراسم اعدام او به اين صورت در تاريخ ضبط شده است:
    "ماكسيميلين را بامداد 19 ژوئن با دو تن ديگر ـ هر دو ژنرال ـ به روي تپه اي بردند تا اعدام كنند. وي روحيه اش را نباخته بود. به افراد جوخه اعدام سكه طلا داد و گفت كه از آنان كينه اي به دل نخواهد داشت و خواست كه به صورتش تير نزنند كه پس از رسيدن جنازه او به اتريش، مادرش يك بار ديگر بتواند روي اورا ببيند. وي همچنين خواست كه افراد جوخه اعدام قلب اورا هدف قرار دهند كه آرام و سريع بميرد و براي اين كار دستمال قرمز رنگي را روي ناحيه قلب خود قرار داد كه آنجا را نشانه بگيرند و سپس فرياد زد: زنده باد مكزيك كه گلوله ها شليك شد و جنازه او با يك ناو جنگي به اتريش فرستاده شد تا در وطن دفن شود.".
    Charlotte-of-mexico.jpg
    كارلوتا (چارلوت Charlotte)كه تلاش او در اروپا براي جلب حمايت از شوهرش به جايي نرسيد





    قتل عام موروها (مسلمانان فيليپيني) به دست ژنرال پرشينک در ژوئن 1913


    0618pershing.jpg

    Pershing
    15 ژوئن سال 1913 افراد يك تيپ پياده آمريكا به فرماندهي ژنرال جوزف جي. پرشينگ Pershing (فرماندار وقت منطقه مسلمان نشين ميندانائو فيليپين، متولد 1880 و متوفا در 1948) در جريان عمليات از ميان برداشتن مقاومت موروها (مسلمانان فيليپيني که ناآرامي داشتند)، در ناحيه «بودباگساك» بيش از دو هزار مرد، زن و كودك فيليپيني را كشتند كه اين رويداد در تاريخ آمريكا به قتل عام «بودباگساك» معروف شده است. ژنرال پرشينگ (در آن زمان يك سرتيپ) كه از 1909 تا 1913 فرماندار ميندانائو بود بعدا در دفاع از اين عمل گفته بود كه موروها در دژي سنگي كه در ارتفاع ده هزار متري ايجاد كرده بودند، مقاومت شديد داشتند و خطر بزرگي براي نيروهاي او به وجود آورده بودند و او مجبور به بکاربردن توپ و خمپاره انداز شد. در همين عمليات كه چهار روز طول كشيده بود، براي نخستين بار سلاح كمري «كُلت 45» آزمايش شد. فيليپين از سال 1898 و پس از شكست اسپانيا در نبرد دريايي خليج مانيل، به مدت 48 سال در كنترل دولت آمريكا قرارداشت.





    اعدام «روزنبرگ» ها در نيويورک به جرم جاسوسي اتمي!


    rosenbergs-a.jpg

    Julius و Ethel در آستانه اعدام شدن
    19 ژوئن 1953در نيويورك (زندان سينگ ــ سينگ) يك زن و شوهر آمريكايي به نام ژوليوس و اثل روزنبرگ Julius & Ethel Rosenberg به جرم همكاري اتمي با شوروي (دولت وقت مسکو) كه دادستاني آمريكا بر آن عنوان «جاسوسي اتمي» گذارده بود اعدام شدند. این دو، تنها غیر نظامیانی بوده اند که در ایالات متحده به جرم جاسوسی اعدام شده اند. مراحل تحقیق و محاكمه اين زوج دو سال طول كشيده بود. ژولیوس متولد 12 می 1919 و یک مهندس برق بود. او در یک خانواده مهاجر یهودی در نیویورک به دنیا آمده بود و از جوانی وارد حزب کمونیست آمریکا شده بود. «اثل» متولد 25 سپتامبر 1915 (چهار سال جوانتر از ژولیوس) یک علاقه مند به خوانندگی و بازیگری در فیلم سینمایی بود. وی نیز تمایلات کمونیستی داشت و از فعالان دفاع از حقوق کارگران بود و ضمن این فعالیتها با ژولیوس آشنا و باهم ازدواج کرده و دارای 2 پسر شده بودند. نام خانوادگی اثل، پیش از ازدواج، گرین گلاس Green Glass بود. این زن و شوهر چهار شریک جرم (همدست) داشتند ازجمله «دیوید» برادر «اثل» که در آزمایشگاه اتمی «ل*ـاس آلاموس» کار می کرد و اطلاعات را در اختیار می گذاشت و همچنین دو دانشمند آلمانی که در این آزمایشگاه کار می کردند. این سه تن و نفر چهارم به خاطر همکاری با بازپرس و پلیس با رعایت تخفیف به زندان مدت دار محکوم شدند.
    اعدام اين زن و شوهر با صندلي الكتريك و به صورت علني صورت گرفت و برخی از روزنامه های آمریکا ازجمله لس آنجلس تایمز برای انتشار خبر اعدام آنان، فوق العاده (Extra) منتشر کردند.
    rosenbergs-b.jpg
    کپي فوق العاده (Extra) لس انجلس تايمز درباره اين اعدام


    در جریان محاکمه این زن و شوهر و انتشار اظهارات آنان در روزنامه ها، مقامات مسكو اين قضيه را انكار كرده و گفته بودند كه قبلا راههاي علمي توليد بمب اتم را به دست آورده بودند كه آمريكاييان، خود، از طريق دانشمندان ساير كشورها به ويژه آلماني ها و ايتاليايي ها بر آن وقوف يافته بودند. با وجود دستیابی به مدارک سرّی شوروی پس از فروپاشی این جماهیریه و اعتراف های برخی دست اندرکاران وقت و مطالب مربوط در کتاب خاطرات خروشچف، هنوز جزئیات انگیزه و کارهای ژولیوس و اثل و واقعیت کار به درستی و وضوح روشن نشده است. این محاکمه در یک جوّ ضد کمونیستی که در آن زمان فضای آمریکا را پُر کرده بود و در گیر و دار جنگ سرد دو قدرت صورت گرفته بود.
    برخي از مورخان نوشته اند كه انگيزه همكاري ژوليوس و اثل با شوروي اين بود كه نمي خواستند انحصار سلاح هسته اي در دست آمريكا باشد و از ساير ملل باج خواهي كند، نفع مادی در کار نبود. اين مورّخان هم پذيرفته اند كه دانشمندان فيزيك شوروي سالها قبل از آن بر اسرار ساخت سلاح هسته اي واقف شده بودند.
    سلاح اتمي هشت دهه پس از بكار رفتن آن در جنگ، هنوز عامل قدرت در جهان بشمار مي رود و به همين لحاظ برخي دولتهاي دارنده آن نمي خواهند اين انحصار را از دست بدهند و ساير ملل هم بر اين سلاح مظهر قدرت (و نیز بازدارنده هرگونه اندیشه حمله نظامي) دست يابند.
    rosenbergs-c.jpg
    ژوليوس و اثل پيش از دستگيرشدن







    کویت، و روزی که انگلیسی ها به آن استقلال دادند ـ پيدايش مسئله اي تازه


    Ghasem-iraq.jpg

    ژنرال عبدالکريم قاسم
    19 ژوئن 1961 دولت لندن به شيخ نشين كويت كه تحت الحمايه اش بود استقلال داد و چون عراق مدعي شد كه كويت پيش از استعمار انگلستان گوشه اي از خاك آن كشور بوده و آن را با توسل به نیروی سرباز تصرف خواهد كرد، دولت انگلستان تعهد سپرد كه از تماميت كويت دفاع كند و اين وضعيت سرآغاز مسئله اي ديگر در منطقه شده است.
    استناد ژنرال عبدالکریم قاسم رهبر وقت عراق به ادعای مالکیت کویت در سال 1961، تاریخ و تقسیمات جغرافیایی ایران باستان بود. مهرداد دوم شاه ایران از دودمان اشکانیان در سال 123 پیش از میلاد و پس از ساختن شهر تیسفون در سال 135 پیش از میلاد در کنار دجله (تقریبا رو به روی سلوکیه) و انتقال پایتخت و مجلس تازه تاسیس مِهستان به آن شهر، اعلام داشت که تیسفون در عین حال مرکز استان (ساتراپی) ایران جلگه ای جنوبی (ایراک = اراک = ایران جنوبی) است که تا میش ماهی (بحرین) امتداد دارد. سلوکی ها (جانشینان اسکندر مقدونی در آسیای غربی) قبلا این منطقه را به زبان یونانی مزوپوتامیا (بین النهرین ـ منطقه میان دو رودخانه) می خواندند که مهرداد دوم بر وسعت آن افزوده بود و این استان به همین صورت تا پایان دوران ساسانیان به مدت هفتصد و 60 سال پابرجا بود. در صدر اسلام، عمر ابن خطاب شهر بصره را ساخت و امور تمامی آن منطقه در این شهر تمرکز یافت و .... امپراتوری عثمانی هم پس از تصرف جزیرة العرب، وضعیت را تغییر چندان نداد ولی انگلیسی ها پس از نشستن برجای عثمانی، ریاست خاندان الصباح بر امور داخلی کویت را برسمیت شناختند که طایفه آنان (طایفه بنی خالد) در سال 1756 از «نجد» به کویت مهاجرت کرده بود. ورود انگلیسی ها به بصره از سال 1770 آغاز شد که در این شهر دفتر تجاری دایرکرده بودند و مقاصد سیـاس*ـی آنان از سال 1899 و با مخالف خوانی با تصمیم آلمان به کشیدن راه آهن میان برلین و بغداد آشگارشد ولی تا زمان شکست نظامی عثمانی در جنگ جهانی اول، این دولت که خودرا عامل خلیفه مسلمین معرفی کرده بود قدرت اصلی بود. کویت تا نیمه قرن 20 که نفت آن استخراج شد درآمدی جز صید مروارید نداشت. کویت در جریان جنگ عراق با ایران 65 میلیارد دلار به عراق داده بود که پس از جنگ بر سر وضعیت این پول اختلاف نظر پیداکردند و لشکرکشی و ضمیمه کردن کویت به عراق و مداخله آمریکا که از قبل آمادگی داشت صورت گرفت.
    کويت در آگوست 1990 از سوي عراق تصرف شد که ادامه اين اشغال نظامي، منجر به لشكركشي آمريکا به منطقه و جنگ با عراق در آغاز سال 1991 شد. در جریان تعـ*رض نظامی عراق به کویت بیش از سیصد هزار کویتی از این سرزمین فرارکردند و دولت آمریکا از مصاحبه های آنان در خارج با رسانه ها استفاده تبلیغاتی کرد. تلفات کویت در تعرّض نظامی عراق حدود یک هزار تن گزارش شده بود. بیشتر ساکنان کویت همانند سایر کشورهای کوچک صاحب نفت خارجیان بوده اند. نظامیان عراقی که 26 فوریه 1991 کویت را تخلیه کردند ضمن عقب نشینی از کویت چاههای نفت این سرمین 20 هزار کیلومتر مربعی را آتش زدند. دولت کویت بعدا 17 میلیارد دلار بابت هزینه نظامی امریکا در اخراج عراقی ها از کویت پرداخت کرد. دولت سعودی هم پرداخت بخشی دیگر از هزینه لشکرکشی امریکا را برعهده گرفت. استقرار نظامی آمریکا در چند کشور عربی منطقه خلیج فارس، تشکیل یک فرماندهی نظامی در منطقه و تصرف عراق در سال 2003 از سوي آمريکا دنباله همان جنگ است و ....
    مورخان بر اين باورند كه اگر تصرف كويت توسط عراق، پيش از عقب نشيني گورباچف از برابر غرب صورت گرفته بود، تاريخ منطقه اينك مسيري ديگر داشت. به باور مورخان، وضعيت نوين آسياي غربي (نفوذ آمريکا درسرزمين هاي عربي شرق سوئز) ادامه خواهد داشت.
    عبدالکريم قاسم که مسئله کويت را دامن زد از يک مادر کُرد ـ لُر و يک پدر عرب که از عساکر (نظاميان) ارتش عثماني بود به دنيا آمده بود، فردي چپگرا و ناسيوناليست بود. يکي از والدين او سنّي و ديگري شيعه بود.





    اعتراف رامسفلد و كيفرخواست دادستان آمريكا در رابـ ـطه با زندانيان عراقي و افغان


    Rumsfeld-donald.jpg

    Donald H. Rumsfeld
    رامسفلد Donald H. Rumsfeld وزير دفاع وقت آمريكا بالاخره 18 ژوئن 2004 اعتراف كرد كه دستور داده بود يك عراقي را كه دستگير شده بود بدون ثبت نام وي در دفتر آمار زندانيان در بازداشت نگهدارند تا ماموران صليب سرخ جهاني كه ناظر بر رعايت ميثاقهاي ژنو هستند اورا نيابند و مصاحبه نكنند. با وجود اين، رامسفلد اين عمل خودرا به حساب درخواست مدير وقت سازمان اطلاعاتي «سيا» گذاشت. روزنامه ها شمار زندانيان بدون ثبت نام (غير قانوني) را بيش از يك تن نوشته بودند كه رامسفلد (متولد 9 ژوئيه 1932) تنها يك مورد را تاييد كرد.
    در همين روز دادستان كل وقت، جان اشكرافت، اعلام كرد كه براي «ديويد پاسارو» 38 ساله ساکن ايالت کاروليناي شمالي كه در طول ماموريت در افغانستان با زندانيان افغان با خشونت رفتار كرده كيفر خواست مجازات زندان صادر كرده است. دست كم يكي از زندانيان افغان به نام عبدالولي به دست اين متهم با ضربه مشت و لگد جان سپرده بود. از قاضي دادگاه براي او چهار بار مجازات ده سال زندان درخواست شده بود.
    تحليلگران رسانه ها دستگيري و صدور كيفرخواست براي ديويد پاسارو را به حساب فشار روزنامه ها گذارده بودند. پاسارو يك نظامي آمريكايي بود كه مرخصي بدون حقوق گرفته بود تا به استخدام «سيا» درآيد، به افغانستان برود و به گرفتن اعتراف از دستگير شدگان بپردازد. همسر سابق ديويد، اورا مردي خشن توصيف كرده بود. عبدالولي كه به دست او در جلال آباد كشته شد خودرا داوطلبانه به ماموران آمريكايي كه در جستجوي آگاهان و شهود بودند معرفي كرده بود كه اورا متهم به دست داشتن در حمله با راكت به نظاميان آمريكا كردند و ....





    اوراسیا در برابر اتحادیه اروپا!

    نشست يك روزه تاشكند (17 ژوئن 2004) كه سران روسيه، تاجيكستان، ازبكستان، قزاقستان، قرقيزستان و رژیم پکن در آن حضور داشتند و كرزاي رئيس جمهور افغانستان هم به عنوان مهمان و ناظرحضور داشت توجه مفسران و اصحاب نظر را به خود جلب كرده بود، زيرا كه يك روز پيش از تصويب قانون اساسي اتحاديه اروپا (در بروكسل) و ده روز قبل از كنفرانس سران ناتو (در استانبول) برگزار شده بود. در پی این نشست، طولي نکشيد که دولت ازبکستان از واشنگتن خواست که نيروهاي خودرا آن کشور خارج سازد و دولت قرقيزستان که اجازه استفاده نظامی از یک فرودگاه خودرا به آمریکا داده است دو بار با اعتراض هايي رو به رو و دگرگون شد.
    آمريكا با استفاده از فرصتي كه رويدادهاي 11 سپتامبر سال 2001 به دست داد به نام مبارزه با تروريسم در افغانستان، در ازبكستان و بعدا قرقيزستان تسهيلات نظامي به دست آورد.
    سران شش كشور شرکت کننده در نشست تاشکند، در سال 1996 ميان خود يك سازمان تعاونی به وجود آورده اند كه در آن زمان يك اتحاد «اوراسيا» معادل با اتحاديه اروپا و از همان دست توصيف شده بود. به باور اصحاب نظر، دعوت از كرزاي برای حضور در نشست تاشکند براي اين بود كه تفهیم شود كه بدون همکاری كشورهاي منطقه نمي تواند به آرامش دست يابد.






    قتل فجيع آمريکايي مهندس هلي کوپتر در کشور سعودي


    619j.jpg
    پال مارشال جانسون

    گروهي که خودرا «القاعده جزيرة العرب» معرفي کرده بودند 18 ژوئن 2004 اعلام داشتند که «پال مارشال جانسون» مهندس 49 ساله آمريکايي کارشناس تعمير هلي کوپتر را که براي کارخانه لاکهيد آمريکا در کشور سعودي کار مي کرد پس از يک محاکمه منصفانه گردن زده است!. «پال» يک هفته پيش از آن توسط اين گروه در شهر رياض به گروگان گرفته شده بود. اين گروه که قطعات بدن «پال» را در گوشه اي در حاشيه شهر رياض رها ساخته و عکسهاي سر و بدن اورا (پس از گردن زده شدن) در وبسايتي در اينترنت قرار داده بود اعلام کرده بود که با هلي کوپترهاي آپاچي که «پال» تعمير مي کرد، بسياري از اعراب کشته شده اند.
    مقتول که سالها در کشور سعودي کار مي کرد داراي يک زن تايلندي بود و در ايالت نيوجرزي آمريکا به دنيا آمده بود.
    در پي قتل «پال»، ژنرال پاول وزير امور خارجه وقت آمريکا از خارجيان مقيم کشور سعودي که عده آنان بيش از يک ميليون نفر است خواست که اين کشور را ترک نکنند زيرا که قاتلان «پال» خروج آنان را به حساب پيروزي خود خواهند گذارد.
    619jj.jpg
    «پال» هنگامي که در گروگان بود










    برخي ديگر از رويدادهاي 19 ژوئن


    • 1623:
      pascal2.jpg


      پاسکال (Blaise Pascal) دانشمند فرانسوی قرن هفدهم که قواعد و فرضيه متعدد در رياضي، فيزيک و فلسفه به دست داده است به دنیا آمد. وی که در 1662 درگذشت تنها 39 سال عمر کرد. پاسکال موفق به ساختن ماشين حسابگر مکانيکي (کلکوليتور) شد. او که روش تحقيق در علوم را به دست داده در زمينه مايعات، خلاء و فشار مطالعه کرده و قواعد و اصولي را به دست آورده است که بکار بـرده مي شوند. پاسکال همچنين راه استفاده از قوانين و روش رياضي را در اقتصاد و علوم اجتماعي ارائه داده است.


    • 1862: در آمريكا بـرده داري ممنوع شد. 3 ماه و 3 روز بعد لينکن رئيس جمهور وقت اعلام کرد که بزودي اعلام لغو بردگي سراسري را صادر خواهد کرد و 3 ماه و هشت روز بعد (يکم ژانويه 1963 و در جريان جنگ داخلي) اعلاميه وعده داده شده تحت عنوان Emancipation Proclamation صادر و بردگان سياه آزاد شدند. با وجود اين، خبر انتشار اين اعلاميه تا دو سال بعد به اطلاع سياهان ايالت تکزاس نرسيده بود. اصلاحيه 13 قانون اساسي آمريکا مصوب دسامبر 1865 به طور کامل و براي هميشه به بردگي در سراسر ايالات متحده آمريکا پايان داد.


    • 1903: نخستين مسابقه اتومبيلراني مسافت زياد به پايان رسيد و اتومبيل برنده مسابقه در سه ماه از سانفرانسيسكو خود را به نيويورك رساند . امروزه اتومبيلها اين مسافت را به صورت عادي سه روزه طي مي كنند.


    • 1917: در اين روز كه انگلستان با آلمان در جنگ بود، خانواده سلطنتي انگلستان كه اصلا آلماني هستند نام خانوادگي و القاب آلماني خود را رها ساختند و نام خانوادگي «ويندزر Windsor» بر خود نهادند.


    • 1951: خلع يد از انگلستان در نفت ايران 29 خرداد 1330 تكميل شد و دكتر محمد مصدق نخست وزير وقت سي ام خرداد 1330 گزارش آن را به مجلس داد و پايان يك تجـ*ـاوز استعماري به حقوق ايرانيان و برخورداري انحصاري انگلستان از نفت ايران را اعلام داشت که اين گزارش همان روز به تصويب مجلس رسيد.


    • 1935: در اين روز در سال 1314 خورشيدي در تهران اعلام شد كه از اول تيرماه ، صرف نظر از وسعت كشور و قرار گرفتن نصف النهارها، ساعت رسمي در همه نقاط يكنواخت خواهد بود.


    • 1951: بنياد فورد در آمريکا در گزارشي آغاز دوران فرهنگ تلويزيوني و نفوذ در اذهان از طريق اين رسانه را اعلام کرد.


    • 1951: در انتخابات پارلماني فرانسه کمونيستها اول و سوسياليستها سوم شدند و به اين ترتيب جناح چپ انتخابات را برد.


    • 1963: بانو «ترشكوا» سرهنگ دوم روس و نخستين زني كه با سفينه فضايي (وستوك ـ 6) چند بار كره زمين را دور زد به زمين باز گردانده شد.


    • 1964: قانون «حقوق مدنی» در آمریکا که محصول مبارزات طولانی سیاهان بوده است به تصویب رسید و رفع تبعیض به عمل آمد.


    • 2009: در شهر شیشون Shishon چین، مردم برضد دولت شورش کردند و دولت برای سرکوبی آنان ده هزار مامور مسلح به این شهر فرستاد!.
     

    ...zαнrα...*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/16
    ارسالی ها
    3,488
    امتیاز واکنش
    30,283
    امتیاز
    913
    محل سکونت
    تبــــ❤️ـــریز
    30 خرداد

    ايران

    توطئه هاي مرگبار شاهزاده خانم صفوي ، پريخان خانم!

    سال 1576 و بخشي از سال 1577 ميلادي، كاخ سلطنتي قزوين (پايتخت وقت ايران) به صورت لانه توطئه هاي مرگبار يك شاهزاده خانم صفوي به نام «پريخان خانم» در آمده بود كه طبق برخي روايات، پدرش شاه طهماسب را هم در 1576 مسموم كرده بود. همين پريخان خانم كه زني جاه طلب بود به حيدر ميرزا برادر خود كه برجاي پدر، شاه طهماسب، نشسته بود تنها يك روز امكان سلطنت داد و در شب او را مسموم كرد تا شاه بعدي، فرد مورد نظر او باشد. پس از مرگ حيدر ميرزا، اسماعيل ميرزا پسر ديگر شاه طهماسب را كه به دستور پدر به زندان افكنده شده بود آوردند و به نام شاه اسماعيل دوم بر تخت نشاندند. چون ابراهيم ميرزا عموي اسماعيل و پريخان خانم (پسر شاه اسماعيل اول) كه از شاعري و هنرهم بهره داشت مخالف اين انتصاب بود، طبق توطئه پريخان خانم و تاييد شاه اسماعيل دوم 20 ژوئن 1576 كشته شد. قتل ابراهيم ميرزا كه زماني حاكم خراسان بود و در هرات مي نشست، خراساني ها را خشمگين ساخت. اسماعيل دوم كه تعادل رواني نداشت كمر به قتل شاهزادگان صفوي كه قلبا او را قبول نداشتند بست و پريخان خانم در اين برنامه قرار گرقت و از ميان بـرده شد. پادشاهي اسماعيل دوم نيز به دو سال نرسيد و از ميان رفت.






    داستان وعده سر خرمن انتقال آب رودخانه هاي دور دست با لوله به کرمان از محل درآمد نفت

    بحث جلسه 26 خرداد سال 1330 مجلس شوراي ملي از هر لحاظ شنيدني است كه در پي انتقاد «صدر ميرحسيني» نماينده كرمان بالا گرفت. وي گفت: در باره كشاورزي كرمان دو سال است كه حرف بدون عمل مي زنيم. كشاورزي كرمان دچار بي آبي و پسته اش گرفتار آفت شده است. خيلي كشورها مثل كرمان بي آبند، ولي در آنجا دانش تازه كمك كرده و مسئله ندارند. آنان راه زراعت با آب كم را حل كرده اند. من نمي دانم اين سفارتخانه هاي ما با اين همه مستشار اقتصاد، كشاورزي و فرهنگ براي حل مسئله چه كرده اند. كار آنها اين بايد باشد كه تجربه ديگران و كشور محل ماموريت خود را به ما منتقل كنند. از روشها و محصولات تازه خبر دهند، بذر بفرستند و .... سفارتخانه كه ميهمانخانه نيست؛ هدر دادن پول مردم (با تامين هزينه هاي آنها) بدترين گـ ـناه است. بعضي مقامات دولتي مي گويند كه صبر كنيد، وقتي كه نفتمان را خودمان بفروش برسانيم با پولش آب رودخانه هاي دور دست را با لوله به كرمان مي آوريم كه از نظر من وعده سر خرمن است. اين حرفها به گوش كشاورز كرماني نمي رود. كار ما شده است تبليغ توخالي؛ با اين كه دولت ملي روي كار آمده راديو ما هنوز هم وسيله تبليغ است و «حرف (وعده غير عملي)» تبليغ مي كند، فقط حرف، و همين است كه مردم مي گويند راديو دروغ مي گويد. از من رساندن درد دل كشاورزان كرمان به گوش شما بود. خودتان و دولت بايد پاسخگو باشيد. اگر به جيرفت برسيد كشور را از محصولات كشاورزي بي نياز مي كند، آنجا زرخيز است، هندوستان ايران است، فقط دلسوز مي خواهد و ....






    ... و وقتي كه روزنامه ها چندصدايي باشند

    در دهه آخر ژوئن 1951 (اواخر خرداد و اوايل تيرماه 1330) ميان برخي نشريات تهران درگيري مقاله اي بود كه چند صدايي را منعكس مي كند. روزنامه هاي متمايل به راست و برخي از جرايد ميانه رو تهران گزارش كرده بودند كه نخست وزير انگلستان اندرز دولت آمريكا را پذيرفته و از حمله نظامي به ايران و تصرف آبادان منصرف شده و اين موضع را «گريدي» سفير آمريكا در تهران در ملاقات با دكتر مصدق كه در خانه وي انجام شد به او اطلاع داده است تا وقت خود را صرف تجهيز نيرو و اعزام به خوزستان نكند.
    نشريات چپگرا به اين طرز خبرنويسي و برداشت از يك گزارش حمله بـرده بودند و ضمن انتقاد از آنها و وارد آوردن اتهامات متعدد اعتراض كرده بودند كه چرا اين روزنامه ها انصراف دولت لندن از تعـ*رض نظامي را به حساب فشار دولت دمكراتهاي آمريكا گذارده بودند. نشريات چپ نوشته بودند اگر انگلستان به ايران حمله مي كرد جنگ جهاني سوم آغاز مي شد زيرا كه مسكو در انتظار چنين حمله اي بود كه طبق قرارداد 1921 نيرو به ايران وارد كند و سپس پايگاههاي ضعيف انگلستان در منطقه را متصرف شود و اين، يعني آغاز جنگ جهاني سوم كه به سود غرب نيست از خاورميانه شروع شود. غرب نمي خواهد منافع سرشار خود در اين منطقه را از دست بدهد. اگر چنين حادثه اي رخ مي داد شوروي كه همانند غرب سلاح اتمي هم در دست دارد ظرف سه روز همه خاور ميانه را مي گرفت. انگلستان در خاور ميانه چهار پايگاه هوايي بي ارزش و چند ناو قراضه دارد و ديگر، هندوستاني برايش وجود ندارد كه به اتكاء نيروي انساني بي پايان آن انديشه قشون كشي به خود راه دهد و رجز خواني كند؛ پس ترس از شوروي انگلستان را منصرف كرد نه اندرز دوستانه آمريكا. به علاوه، مگر مردم ايران مرده اند كه بشود به كشورشان حمله ور شد. از آن گذشته، ايران كشوري است وسيع و كوهستاني. در شهريور 1320 و قبل از آن، هر بار خيانت مقامات دولتي سبب اشغال نظامي ايران مي شد نه ضعف ملت و ارتش.
    اين جنگ مقاله، بالاخره با ساكت شدن روزنامه هاي راست (عمدتا طرفدار سلطنت) و دست كشيدن موقت از نقل اخبار ارسالي از غرب پايان گرفت.




    در قلمرو انديشه

    حمايت «جان دوي» صاحب فلسفه «پرگماتيسم» از مبارزات ايرانيان


    0620[1].jpg

    جان دوي
    20 ژوئن سال 1951 كه تب رسيدن به دمكراسي واقعي، ايرانيان را در برگرفته بود و سرگرم ملي كردن نفت خود و مبارزه با انگلستان بودند، جان دوي فيلسوف آمريكايي و صاحب فلسفه «پرگماتيسم» به حمايت از مساعي مردم ايران سخن گفت و اين نوع تلاشها را «حق» هر ملتي دانست.
    به اين مناسبت نگاهي كوتاه داريم به عقايد «جان دوي»:
    جان دوي (1952ـ1859) John Dewey فيلسوف آمريكايي و نظريه پرداز در فلسفه Pragmatism يا Instrumentalism، در زمينه حكومت، عقيده به تعدّد انجمن ها، اتحاديه ها و احزاب (واقعي) داشت تا ضامن بقاء و حفظ اصالت دمكراسي و جلوگيري از مصادره و سرقت آن توسط عده اي معدود باشند.
    وي با توجه به اين تضاد (باور «هگل» كه انسان طبيعت متغير ندارد و اين نظريه «داروين» كه طبيعت بشر ثابت نيست)، گفته است كه تجربه گذشته [تاريخ] تحولات بعدي را تا حدّي زياد روشن مي كند و به اين ترتيب «دوي» اعتقاد به تجربه داشت نه فرضيه.
    او براي «رشد فردي» نسخه «فرصتهاي برابر» را نوشت و تاكيد كرد كه رشد افراد [هدف او، عمدتا رشد سياسي و رشد آگاهي هاي عمومي بود] باعث استقرار دمكراسي واقعي در يك جامعه مي شود. به نظر «دوي»، يك فرد رشيد زير بار اراده فرد ديگر نمي رود مگر براساس منطق، و هيچ قانون موضوعه نمي تواند حقوق بشر (حق طبيعي انسان)را نقض كند و به هر حال يك قانون اساسي ناقص (ناتمام) بهتر از نبودن و يا رعايت نكردن آن است.
    «دوي» گفته است: فرياد كشيدن مردم هنگامي مشروعيت دارد كه بينند قانون اساسي جامعه ايشان نقض مي شود و همين فريادها (اعتراض هاي مسالمت آميز) باعث قطع تعـ*رض به قانون اساسي مي شود و رسانه ها وسيله رساندن (انعكاس) اين صداها هستند. «دوي» معتقد به تكميل دمكراسي، تنها از راههاي مسالمت آميز (نطق و نوشته) و رعايت روشهاي آرام (نه خشونت) و دمکراتيک بود. «دوي» انقلاب و عصیان را نتیجه تداوم ظلم، ستم و بی عدالتی می دانست نه لزوما بخاطر تامين دمکراسی و يا تکامل آن.
    «دوي» علاوه بر ترقي اقتصاد که تامين فرصت هاي مساوي براي اعضاي جامعه يکي از کليدهاي آن است، به ارتقاء سطح دانائي و آگاهي هاي عمومي براي پرورش كودك دمكراسي اعتقاد داشت و نوشته است كه ميان دانائي (بالا بودن سطح معلومات و آگاهي هاي عمومي مردم) و دمكراسي رابـ ـطه مستقيم برقرار است و به همين دليل است كه روشنفكران يك جامعه (نويسندگان، روزنامه نگاران، هنرمندان، انديشمندان و دانشوران)، مدرسين آموزش متوسطه و عالي و دانشجويان دوره تحصيلات عالي بيشتر از ديگران در پي كسب و يا ارتقاء دمكراسي هستند و مي كوشند كه پاسدار آن هم باشند. هدف «دوي» از «دانائي»، داشتن معلومات و اطلاعات کافي و در حد متعارف (استانداردي که انديشمندان برايش تعيين کرده اند) بوده است.
    «دوي» تا نيمه عمر از دمكراسي سوسياليستي تمجيد مي كرد و از اين امر كه در روسيه يك حزب، ولي با نامزدهاي مختلف در انتخابات شركت مي كرد دفاع مي كرد و معتقد بود كه حزب از مهارت و تجربه و خصوصيات افراد با خبر است، بهترين ها را نامزد مي كند و اين مردم هستند كه تشخيص مي دهند به كدام يك از اين «خوب» ها راي بدهند و به اين ترتيب؛ فرد ناآگاه، بي علاقه، آزمند پول و شهرت و مقام به شوراها و پارلمان راه نمي يابد تا دستاوردها تخريب شود.
    وي پس از آگاه شدن از اين موضوع كه انتخابات در شوروي به صورت يك نمايش توخالي درآمده و سوسياليسم اين كشور به بيراهه افتاده و استالين براي اداره امور راه خشونت و ديكتاتوري را در پيش گرفته خاموش شد و ديگر از حكومت يك حزبي دفاع نكرد، ولي اين اعتقاد كه بايد «طرحي نو» ريخته شود تا بهترين ها به وكالت مردم و مديريت امور برگزيده شوند تا پايان عمرش در او به قوّت خود باقي بود و سوسياليسم عملي و معتدل را رد نمي کرد.








    در قلمرو دانش

    مستشرق پارسی دان آلمانی که برای سانسکریت گرامر نوشت: مدیریت یک کشور باید بر روانشناسی مردم واقف باشد تا موفق شود


    sanskrit.jpg

    کلمه سانسکریت به الفبای آن زبان
    «هنریش روث Heinrich Roth» مستشرق آلمانی که 20 ژوئن 1668 در اگره Agra هندوستان درگذشت موفق به تدوین گرامر (دستور زبان) و فرهنگ لغات برای سانسکریت (زبان هند باستان و خویشاوند زبان پارسی) شد و بخشی از نوشته های باقی مانده از این زبان را ترجمه کرد.
    وی که در 18 دسامبر 1620 در دیلینگِن آلمان به دنیا آمده بود در اگسبورگ Augsburg بزرگ شده بود و در رشته فلسفه، الهیات و روش سخنرانی عمومی تحصیل کرده بود.
    هنریش (هنریک) روت در 29 سالگی، بسال 1649 با یک هیأت مذهبی و از راه زمینی ـ از طریق اصفهان وارد منطقه «گوا» در جنوب شرقی هندوستان شد. «گوا» قلمرو پرتغالی ها بود. هنریش که مجذوب زیبایی اصفهان و تمدن خاص ایرانیان بویژه در مهربانی کردن شده بود تصمیم به یاد گرفتن زبان پارسی و تاریخ ایران گرفت.
    وی پس از 3 سال اقامت در «گوا» به اگره مرکز حکومت وقت هندوستان رفت و مشاهده کرد که «پارسی» زبان دولتی و اداری هندوستان است و بیشتر دانشمندان و پاندیت های هندی زبان فارسی می دانند و در سخنان خود از اشعار پارسی مثال می زنند.
    چون هنریش از مسیحیت سخن می گفت، مورد سوء ظن شاهجهان و اورنگ زیب ـ دو پادشاه پی در پی هندوستان واقع شد و زیر نظر قرار گرفت. هنریش از فرصت اقامت نسبتا طولانی خود در اگره استفاده کرد و به تکمیل یادگیری زبان پارسی و نیز یاد گرفتن الفبا و زبان سانسکریت پرداخت و این دو زبان را از یک خانواده یافت و بر زبان سانسکریت گرامر و فرهنگ لغات نوشت.
    هنریش پس از یادگرفتن فارسی و هندی و اینکه هندیان بودند که نوشتن «عدد» و علم حساب را به جهان عرضه کرده و مغز ریاضی دارند از طریق کابل به اروپا بازگشت و در ایتالیا و به زبان لاتین دو کتاب؛ یکی تاریخچه زبان سانسکریت و گرامرآن و دیگری سفرنامه اش و آنچه را که در مسیر خود دیده بود تألیف کرد.
    وی از ایتالیا به آلمان و از آنجا به اتریش رفت. در وین، لئوپُلد یکم پادشاه اتریش هزینه مالی بازگشت او به شرق و تحقیقات بیشتر را تأمین کرد و هنریش بازهم از راه زمینی در سال 1666 به اگره بازگشت و به تکمیل مطالعات شرق شناسی ، تاریخ هند و فرهنگ و تمدن هندیان و ارتباط آن با فرهنگ ایرانیان و خویشاوندی دو قوم سرگرم شد. ولی، دو سال بعد درگذشت و یادداشت های او در این دو سال بر دو کتاب پیشین وی افزوده شده است.
    به نظر بسیاری از اندیشمندان، علاوه بر نوشتن گرامر زبان سانسکریت و رابـ ـطه این زبان با پارسی و شرح احوال هندیان و ملل مسیر راه، این نظریه هنریش روت بسیار مهم و تأمل برانگیز است که گفته است: "برای مدیریت کردن بر یک کشور و یا ملل دارای یک فرهنگ و نیاکان باید روانشناسی مردم را دانست تا موفق شد زیراکه هر ملت و یا ملل دارای یک ریشه تاریخی، روانشناسی ویژه خود را دارند که متفاوت از ملل دیگر است و این روانشناسی را نمی توان در یک نسل و حتی 3 ـ 4 نسل تغییر داد. بنابراین، نباید یک قاعده رفتاری واحد (استاندارد) را بکار بُرد.".








    ساير ملل

    روزی بزرگ در حق طلبي ـ ... و به این سان انقلاب فرانسه پاگرفت ـ درباره میرابو

    بيستم ژوئن در تاريخ حق طلبي ملتها روز بزرگي است. در اين روز در سال 1789 به دستور لوئي شانزدهم Louis XVI پادشاه وقت فرانسه، نمايندگان طبقه سوم اين كشور French Third Estate را به اين سبب كه در جلسات قبل مجمع ملي خواهان تدوين يك قانون اساسي براي فرانسه و محدود و مشروط كردن اختيارات پادشاه شده بودند به مجلس راه ندادند و آنان به جاي بازگشت به شهر و خانه هايشان، هرگونه خطر احتمالی را بر خود هموار ساختند، در نزديكي ساختمان مجمع به يك زمين تنيس رفتند و در آنجا سوگند يادكردند كه تا قانون اساسي تدوين نشود متفرق نشوند و جز يكي از آنان بقيه اين سوگندنامه را امضاء كردند(Tennis Court Oath). «ميرابو Comte de Mirabeau» نطق معروف خودرا که به خواست مردم آمده ايم و جز با سرنيزه بيرون نخواهيم رفت در همان زمين تنيس ايراد کرد که در «تاريخ» باقي مانده و معروف شده است. آنان که از آن پس جمع خودرا مجمع ملی فرانسه می خواندند از «ورساي» به پاريس رفتند و جلسات بعدي را در اینجا برگزار كردند. در اينجا درگيري سربازان پادشاه با نمايندگان طبقه سوم، مردم معمولي (عوام الناس) را برانگیخت تا به دفاع از آنان برخیزند كه این وضعیت به بپاخيزي عمومي و انقلاب فرانسه منجر شد.
    مجلس طبقات سه گانه به منظور تصويب ماليات اضافي به تشكيل جلسه دعوت شده بود كه نمايندگان طبقه سوم خواهان قانون اساسي شده بودند. طبقه سوم در فرانسه آن زمان، عملا «عوام الناس» نبود بلكه توانگران و صاحبان صنايع و بازرگانان را طبقه سوم (پايين تر از روحانيون و اشراف و اعيان) مي خواندند. وركينگ كلاس، در آن زمان به حساب در نمي آمد.

    MirabeauComte.jpg
    Comte de Mirabeau

    میرابو که در آستانه انقلاب و تا اپریل 1791 که درگذشت ناطق شماره یک اجتماعات بود یک نویسنده، روزنامه نگار، سخنران و در عین حال یک فراماسون Freemason بود. وی در آستانه انقلاب به گونه ای محرمانه با لوئی 16 دیدارکرده و به او اندرز داده بود که با نمایندگان از در سازش درآید و اختیارات مقننه و اجرایی خودرا به مجمع و شورای وزیران بدهد و ... که پادشاه نپذیرفته بود. میرابو از آن نگران بود که کنترل انقلاب از دست برود و خشک و تر بسوزد و دوران سازندگی پیش نیاید و پیشرفتها و مدنیّت فرانسه از میان برود. میرابو که برای مدتی کوتاه رئیس مجمع شده بود کوشیده بود که مجمع و انقلاب از اعتدال، خرد و منطق خارج نشود. او با تشکیل کمیته، محاکمه انقلابی مقامهای سابق و اعدام مخالف بود. مرگ او ناگهانی بود. دوم اپریل در جلسه مجمع از حال رفت، معالجات موثر واقع نشد و همان روز در 42 سالگی درگذشت. گفته شده بود که اورا مسموم غذایی کرده بودند ولی دلیلی که این شایعه را اثبات کند به دست نیامده است. شایعه پردازان وقت گفته بودند که رادیکالهای انقلاب که تشنه انتقامگیری و همچنین (بدون داشتن استحقاق و شرایط تجربه و دانش و تنها به صِرف شرکت در انقلاب) جویای مقام بودند با نظر میرابو که نظام پارلمانی مدل انگلستان در فرانسه برقرار شود مخالف بودند و چون زبان میرابو نافذ بود، ترس از آن داشتند که موفق شود نظر خودرا به مجمع بقبولاند.





    سالروز کشتار پرونیست ها در فرودگاه بوئنوس آیرس ـ نگاهی به پرونیسم


    peronJuan.jpg

    Juan D. Peron
    بیستم ژوئن 1973 که «خوان پرون Juan D. Peron» پس از 18 سال دوری از وطن (تبعید) به آرژانتین باز می گشت، سه میلیون و پانصد هزار تن از هواداران او برای استقبال به فرودگاه رفته بودند. پیروان پرون (Pronists) دو دسته رقیب بودند؛ چپگرایان و راستگرایان. راستگرایان که شمار کمتری بودند چشم دیدن چپ هارا نداشتند زیرا نگران کمونیست شدن آرژانتین در درازمدت بودند. این راستگرایان با طرح توطئه و ساعتی پیش از فرود هواپیما، پرونیست های چپگرا را در فرودگاه به گلوله بستند که ضمن آن 13 تن کشته و 365 نفر مجروح شدند. این ارقام را پلیس داده است و مولفان تاریخ قرن بیستم شمار تلفات را چند برابر این ارقام ذکر کرده اند. رویداد فرودگاه بوئنوس آیرس در تاریخ زیر عنوان Ezeiza Massare رج شده است که Ezeiza نام فرودگاه است.

    CamporaHector.jpg
    Hector Campora

    پرون رهبر آرژانتین و صاحب فرضیه عدالت اجتماعی (که ترکیبی از ناسیونالیسم و سوسیال دمکراسی است و حزب او اینک حکومت آرژانتین را به دست دارد) در 1955 در یک کودتای نظامی برکنار و تبعید شده بود. پیروان فرضیه او موفق شده بودند که در سال 1973 دمکراسی را به آرژانتین بازگردانند و از میان خود هتکور خوزه کامپورا (Hector Camporaاز جناح چپ پرونیستها)را رئیس جمهور کنند. او که در ماه می 1973 رئیس جمهور شده بود ترتیب بازگشت پرون را داد تا پس از بازگشت او کناره گیری کند و با تجدید انتخابات، پرون رهبر کشور شود. کامپورا درجریان انتخاباتی که یکی از نامزدهای آن بود گفته بود: "برای این می خواهم رئیس جمهور شوم که بتوام خوان پرون را به کشور بازگردانم و ترتیب انتخاب مجدد اورا که نامزد اصلی خواهد بود بدهم". کامپورا به وعده خود وفا کرد و علاقه و احترام آرژانتینی ها را به دست آورد و مجسمه او در نقاط مختلف این کشور ـ در اماکن عمومی ـ دیده می شود. پرون در همان تابستان با آراء چشمگیر آرژانتینی ها باردیگر رئیس جمهور شد و از اکتبر 1973 کار خودرا آغاز کرد.

    Kirchnercristina.jpg
    Cristina Kirchner

    فرضیه «عدالت اجتماعی» پرون اقتصاد کمونیستی و کاپیتالیستی را ردّ می کند و راهی سوم ارائه می دهد که ترکیبی خاص از هر دو سیستم است. این فرضیه بر وجود یک دولت مرکزی توانمند که بتواند آزمندی و جاه طلبی شرکتها و رجال را کنترل و کشوررا از هرگونه نفوذ بیگانگان محافظت کند تاکید دارد.
    پرونیست ها پس از سقوط دولت ژنرالها دوباره قدرت را در آرژانتین به دست گرفتند. بانو کریستینا کرچنر Cristina Kirchnerرئیس جمهور قبلی آرژانتین یک پرونیست است. رئیس جمهور پیش از او (شوهر کریستینا) هم پرونیست بود و ....





    نظر مردم آمریکا با قتل روزنامه نگار در نیکاراگوئه تغییر کرد و انقلاب این کشور پیروز شد ـ این روزنامه نگار قبلا انقلاب ایران را پوشش داده بود


    billStewart.jpg

    Bill Stewart
    شبکه تلویزیونی «ای بی سی» آمریکا در سال 1979 و در گرماگرم انقلاب ضد خاندان ساموزا در نیکاراگوئه «بیل استیوارت William D. (Bill) Stewart » خبرنگار 38 سال و باتجربه خودرا برای پوشش رویدادهای مربوط، به این کشور فرستاد. وی قبلا و در زمستان 1979 (بهمن و اسفند 1357) به تهران فرستاده شده بود و روزانه اخبار تحولات انقلاب ایران ـ سقوط دولت شاپور بختیار و پیروزی انقلابیون را با تصویرهای مربوط به واشنگتن می فرستاد که همان روز در اخبار مشروح شبکه «ای بی سی» پخش می شد.
    بیل استیوارت در دهمین روز ورود به نیکاراگوئه ـ بیستم ژوئن 1979 (سی ام خرداد 35 سال پیش) با یک وَن (اتومبیل بزرگتر) که بر بدنه اش مارک «پرس Press» و لگو «ای بی سی نیوز ABC News» رنگ آمیزی شده بود و در حالی که یک مترجم، یک فیلمبردار و صدابردار به همراه داشت عازم میدانی در شهر ماناگوئه شده بود که خبریافته بود گروهی در آنجا تظاهرات می کردند. در صد قدمی میدان، ماموران انتظامی دولت ساموزا به «بیل» و همراهانش ایست دادند و با اینکه «بیل» کارت خبرنگاری خود و تائیدیه دولت نیکاراگوئه را ارائه کرده بود، اورا با مترجمش از خودرو بیرون کشیدند. فرمانده ماموران که یک افسر گارد ملّی نیکاراگوئه ای بود در حالی که مطالبی خطاب به آندو می گفت اشاره کرد که بیل و مترجم اش بر کف خیابان دراز بکشند و سپس با شلیک گلوله، هر دو را کشت، غافل از اینکه فیلمبردار در داخل وَن در حال گرفتن فیلم از این صحنه بود. ماموران سپس اجساد را رها ساختند و داخل میدان شدند.

    SamozaAnastazio.jpg
    Anastazio Samoza

    این فیلم روز بعد از تلویزیون «ای بی سی» که یکی از سه شبکه اول آمریکاست پخش شد و نظر آمریکاییان را نسبت به وضعیت نیکاراگوئه 180 درجه تغییر داد و دولت آمریکا که قبلا از ساموزا هواداری و بر ضدّ ساندینیست ها (مخالفان چپگرای ساموزا) بود مجبور شد در قبال اوضاع نیکارگوئه بیطرفی اختیار و سکوت کند و حتی دولت اسرائیل را مجبور کند که به ساموزا کمک نکند. این تغییر 180 درجه ای سبب شد که آناستازیو ساموزا Anastazio Samoza رئیس کشور نیکاراگوئه 27 روز بعد (17 جولای) از کشور خود به مقصد ایالات متحده فرارکند ولی دولت واشنگتن تحت تاثیر افکار عمومی که قتل روزنامه نگار، مردم آن کشوررا به خشم آورده بود به هواپیمای او اجازه نشستن در خاک ایالات متحده ر را نداد که به پاراگوئه رفت و در آنجا ترور شد. خاندان ساموزا دهها سال به صورت عامل دولت واشنگتن عمل می کردند.





    ناامني در كشور نفت و پول!

    گردن زده شدن «پال مارشال جانسون» تكنيسين ميانسال هلي كوپتر در كشور سعودي در 18 ژوئن 2004 كه چند روز در گروگان بود اين سئوال را در رسانه ها مطرح ساخته بود كه اين عمليات در كشور نفت و پول تا چه زمان و نيل به كدام نتيجه ادامه خواهد يافت. برخي رسانه ها ترديد نداشتند كه هدف، خانواده سعود است كه پس از ايجاد كشور سعودي در نيمه اول قرن بيستم و برسميت شناخته شدن اين دولت از سوي انگلستان طبق قرارداد جده، و هم پيمان نفتي شدن با امريكا به ثروت سرشار دست يافته و در توزيع آن رعايت انصاف و عدالت نمي كند، و اين نفوذ و ثروت را براي حل مسائل اعراب از عراق تا فلسطين و ... بكار نمي اندازد و نيزانجام كارها به دست صدها هزار خارجي غير عرب و عمدتا غير مسلمان سپرده شده است.
    به علاوه، مصاحبه خبرنگار اسوشييتد پرس متعاقب مرگ پال جانسون با برخي از اتباع كشور سعودي حكايت از عدم رضايت آنان از سياست آمريكا در خاور ميانه داشت. به نوشته اين خبرنگار، بيشتر كساني كه وي با آنان مصاحبه كرده بود مبارزان عرب را «قهرمان و مجاهد» خوانده بودند و خشم خود را از سياست آمريكا در حمايت از اسراييل و ادامه اشغال نظامي عراق پنهان نكرده بودند.
    همزمان، اظهارات ژنرال پاول وزير امورخارجه وقت آمريكا نيز كه از خارجيان مقيم كشور سعودي خواسته بود كه نترسند و اينجا را ترك نكنند كه خروج آنان نوعي پيروزي القاعده بشمار خواهد رفت با معنا تلقي شده بود.
    رسانه ها اعلاميه ربايندگان جانسون را تفسير كرده بودند كه در آن جملات «محاكمه منصفانه جانسون قبل از اعدام، و اين كه هلي كوپترهاي آپاچي تعمير شده به دست او در تعقيب و كشتار اعراب به كار رفته اند» قيد شده و ربايندگان، خود را «القاعده جزيرة العرب» معرفي كرده بودند كه از اين عنوان چنين برمي آيد كه در امارات و حتي يمن فعاليت هم دارند و ...، لذا بنظر مي رسد که ممکن است اين رشته سر دراز داشته باشد.

    كلينتون : جورج بوش حتي حاضر نشد حرف مرا در باره بن لادن بشنود!


    620c.jpg
    پشت جلد کتاب کلينتون

    بيستم ژوئن 2004 مصاحبه يك ساعته بيل كلينتون رئيس جمهوري پيشين آمريكا از شبكه «سي. بي. اس» پخش شد كه درباره تجربه و خاطراتش از هشت سال رياست کردنش بر ايالات متحده بود. اين مصاحبه به مناسبت انتشار كتاب 957 صفحه اي خاطرات او انجام شده بود. در اين مصاحبه، كلينتون در باره القاعده گفته بود: پس از انتخاب بوش برياست جمهوري به او گفتم كه اسامه بن لادن بزرگترين تهديد براي آمريكاست، ولي در آن هنگام بوش توجه نكرد و موضوع صحبت را تغيير داد!. اما بعدا از عنوان «القاعده» استفاده هاي سياسي فراوان کرده است.
    اين كتاب به قلم شخص كلينتون است. او مانند روساي جمهوري قبلي آمريكا نوشتن خاطراتش را به نويسنده ديگري نسپرده است. كلينتون بابت حق التاليف اين کتاب، ده ميليون دلار از ناشر آن گرفته است.

    گسترش ناتو و اتحاديه اروپا تا به كجا؟

    18 ژوئن 2004 طرح قانون اساسي اتحاديه اروپا ـ در آن زمان مركب از 25 كشور و اینک 28 ـ در اجلاس بروكسل به تصويب رسيد و قرار شد كه پس از تصويب آن در هر كشور عضو از طريق راي پارلمان و يا رفراندم، به اجرا در آيد. در آن زمان اين سئوال مطرح بود كه اين اتحاديه مي خواهد تا به كجا گسترش يابد؟ و واكنش كشورهاي واقع در خارج از اتحادیه [بمانند روسیه] و قاره هاي ديگر در قبال گسترش اتحاديه اروپا و همچنين ناتو چه خواهد بود. در آن روز (18 ژوئن) و همزمان با جلسه نهايي نشست قانون اساسي اتحاديه اروپا، رامسفلد وزير دفاع وقت آمريكا در بالكان سرگرم تشويق كشورهاي اين منطقه ازجمله مقدونيه، كرواسي و آلباني به عضويت در ناتو بود.
    سئوال ديگري كه مطرح بود اين بود كه آيا اين دو اتحاديه غرب ـ اتحاديه اروپا و ناتو ـ در آينده چه روابطي با خودشان خواهند داشت. واکنش مسکو به گسترش هر دو اتحادیه غرب، در آن زمان ضعیف بود. تفسیرنگاران نوشته بودند که سکوت روسیه طولانی نخواهد بود. تخلیه شرق آلمان و چند کشور اروپای مرکزی و شرقی از نیروهای نظامی دولت مسکو بود که راه را بر ایجاد اتحادیه اروپا بازکرد. روسها برای این تخلیه امتیازی جز قول عدم گسترش ناتو و تبدیل آن به یک اتحادیه سیـاس*ـی نگرفتند که دیدیم به این قول وفا نشد و ناتو تا درون شوروی سابق پیش رفته است.







    برخي ديگر از رويدادهاي 20 ژوئن


    • 1402: لشکريان امير تيمور و سلطان ايلدرم بايزيد براي جنگ، در آنکارا (آنقره) به مقابل هم رسيدند.


    • 1674: نيکلاس رو Nicholas Roweشاعر انگليسي که در اشعار انتقادي از پادشاه وقت، ويليام، به جاي نام او «تيمور لنگ» را خطاب کرده است به دنيا آمد.


    • 1793: الي ويتني Eli Whitney اختراع خود ماشين پنبه پاک کني (جين) را به ثبت داد.


    • 1837: ويکتوريا در 18 سالگي پادشاه انگلستان شد و 63 سال سلطنت کرد.


    • 1867: اندرو جانسون رئيس جمهوري وقت آمريکا اعلام کرد که خريد آلاسکا از روسيه به مبلغ 7 ميليون دلار (هر هکتار 2 سنت) قطعيت يافته است. قانون خريد اين کلني روسيه 9 اپریل همين سال به تصويب سناي آمريکا رسيده بود.


    • 1895: بانو Caroline Willard Baldwin نخستين زن در تاريخ آمريکا شد که مدرک دکترا در علوم به دست آورد.


    • 1895: نيکارگوئه، هندوراس و السالوادور ميان خود يک فدراسيون تشکيل دادند که عمري نکرد.


    • 1963: سران آمريکا و شوروي در ژنو موافقت کردند که ميان دفاتر آنان يک تلفن مستقيم کار گذاري شود تا از وقوع حوادث ناگوار ناشي از اشتباه جلوگيري بعمل آيد.


    • 1990: زمين لرزه اي به شدت هفت و شش دهم ريشتر شمال ايران را تکان داد که بر اثر آن چهل تا پنجاه هزار تن کشته شدند و زيانهاي مالي فراوان به بار آمد.
     
    وضعیت
    موضوع بسته شده است.
    بالا