27 خرداد
ايران
قتل عام كرماني ها و خارج ساختن 20 هزار جفت چشم از مردان اين شهر ـ 17 ژوئن سالروز قتل عام کرمان و نيز قتل آغامحمدخان
عکس آغامحمدخان در کتابهاي درسي
از آنجا كه محاصره شهر كرمان توسط نيروهاي آغامحمدخان قاجار بيش از يك ماه به طور انجاميد، ميان مورخان بر سر روزي كه خان قاجار پس از سقوط شهر دستور درآوردن 20 هزار جفت چشم از مردان و قتل چهار هزار نفر ديگر و فروش اسيران به بردگي و تخريب كرمان را صادر كرد با جزيي تفاوت اختلاف نظر است. [در آن زمان هنوز تاجگذاري نكرده بود كه اورا «شاه» خطاب كنند]. از روايتهايي كه به دست داده شده است چنين بر مي آيد كه اين جنايت، چند روز پيش از آغاز تابستان و به قول غالب 17 ژوئن در سال 1794 ميلادي روي داده است. چنين فاجعه بشري كه نهايت وحشي گري بود در ايامي روي داد كه انقلاب فرانسه به سراسر اروپا گسترش مي يافت و به همراه آن منشور حقوق بشر. ناپلئون به عنوان ژنرال انقلاب گام به ميدان گذارده بود. همه جا صحبت از عقايد منتسكيو و جان لاك بود. در آمريكا، سه سال از تصويب اصلاحيه هاي ده گانه قانون اساسي اين فدراسيون كه به «بيل آو رايتز» معروفند و حقوق انسان ازجمله حق حمل اسلحه را تضمين كرده اند مي گذشت. در آلمان؛ فردريك شيلرSchiller آموزش زيبايي هنرهاي انساني و زيبايي شناسي را توصيه مي كرد. در اروپا بردگي لغو و مقررات تثبيت قيمتها به اجرا در مي آمد و ....
نظر به اين كه حكومت ايران ار آن پس تاسال 1925 در دست قاجارها بود و در دوران پهلوي هم عمدتا رجال عهد قاجار بر سر كار بودند به مصيبتي كه بر كرمانيان وارد آمد ـ آن طور كه بايد، توجه و اشاره نشد. اگر چنين فاجعه يي در كشوري ديگر صورت گرفته بود آن را در تقويم هاي عمومي ذكر مي كردند، هر سال يادآور مي شدند و دست كم در شهر و ايالت مربوط روز بزرگداشت مقتولين تعيين و تعطيل عمومي اعلام مي شد و ....
قسمتي از ارگ (دژ) بم كه در عهد ساسانيان ساخته شده است.
كرمان، شهر باستاني ايران كه اردشير بابكان به آن عشق مي ورزيد به لطفعلي خان زند آخرين امير اين خانواده ايراني كه گرفتار خيانت مقامات دولتي و نيز حملات خان قاجار شده بود پناه داده بود. شهر در ماه دسامبر مورد حمله قرارگرفت و پس از هفته ها زد و خورد به محاصره سپاه قاجار درآمد و در این شرایط نیز تا نیمه ژوئن مقاومت مي كرد. بيشتر مورخان تأييد نكرده اند كه سقوط كرمان در نتيجه خيانت يك دروازه بان آن بود. كرمان در طول محاصره دچار كمبود شديد خواربار شده بود و بسياري از مردمي را كه وجود آنان در شهر ضرورت نداشت بيرون فرستاده بودند. علت طولاني شدن محاصره، عمدتاً اين بود كه قاجارها توپخانه نداشتند و نيز علاقه كرماني ها به شخص لطفعلي خان بود كه مردي به غايت شجاع بود و رفتاري نيكو داشت. به علاوه كمكهاي كريمخان، سر سلسله زندیه به كرمان بود. پس از فرار شجاعانه لطفعلي خان كه خود را روز بعد (یکروزه) به «بم» رساند شهر کرمان تصرف شد و خان قاجار [فردي که مي خواست شاه ايران!] دستور بيرون آوردن چشمان 20 هزار مردكرماني [ايراني] و قتل چهار هزار تن ديگر و تخريب شهر را صادر كرد و پس از كور كردن خان زند كه در ارگ بم به او خيانت و دستـگير شده بود رهسپار شيراز شـد كه «ابراهيم خان»، كلانتر شيراز از در دوستي با او درآمـده و شهررا تسلیم کرده بود.
آغامحمدخان پسر محمدحسن خان رئیس ایل مغول تبار قاجار بسال 1742 به دنیا آمده بود. این ایل در منطقه گرگان بسر می بُرد. عادل شاه افشار (بازمانده نادرشاه) که در خراسان می نشست محمد حسنخان را زمانی که آغامحمدخان شش ساله بود بکشت و پسر اورا اخته کرد تا بعدا کردنکش نشود، فرزند نیاورد و دودمان نسازد. از همین زمان این خان کوچولورا آغامحمدخان (محمدخان اخته) نامیده اند. وی از 20 سالگی در شیراز و عملا در گروگان کریمخان زند بود که با خواهر او ازدواج کرده بود. آغامحمد خان زمانی که 36 ساله بود از طریق خواهر خود آگاه شد که کریمخان فوت شده لذا از شیراز فرار کرد و به گرگان (استرآباد) رفت و به ایل خود پیوست و همینکه ایران گرفتار کشمکش امیران وقت مناطق شد که هريک داعيه سروري داشتند وارد این جنگ داخلی گردید. انتقام خون پدررا از افشاریه گرفت و در تعقیب لطفعلیخان زند (آخرین شاه زنديه) به کرمان تاخت و با دستگیرکردن لطفعلیخان و کور کردن و سپس او، شیراز (پایتخت زندیه)را متصرف شد و چون مقاومت دیگری در برابرش نبود و قدرت بلامنازع کشور شده بود به شمال ایران بازگشت و در شهر ساری خودرا پادشاه خواند و نزدیک به دو سال بعد دستگاه حکومتی خودرا به تهران که کریمخان در آنجا کاخی ساخته بود منتقل کرد، ساختمان این کاخ را که کاخ گلستان خوانده می شود تکمیل و در سال 1796 در آنجا تاجگذاری کرد. وی و عمدتا به دلیل اخته بودن مردی سفاک و عقده اي بود و از خونریزی خودداری نمی کرد. در تهران بود که شنید تزار روس به دربند قفقاز نیروی نظامی فرستاده و حاکم گرجستان که قبلا منطقه ای وابسته به ایران بود خودرا تحت الحمایه تزار قرارداده که به قفقاز رفت و تفلیس را ویران و کشتار کرد. وی در سر راه بازگشت، 17 ژوئن 1797 در دژ شوشی در قره باغ به دست نوکرانش کشته شد. ماجرا از این قرار روایت شده است: آغامحمدخان علاقه ای ویژه به خربزه داشت. یکی از پیشخدمت های او گوشه ای از خربزه ای را که برای پادشاه آماده شده بود می خورد و پیشخدمت دیگر که متوجه قضیه می شود اعتراض می کند و سومی که خودرا در معرض خطر انتقام آغامحمدخان می بیند ماوقع را به او اطلاع می دهد و پادشاه تصمیم به کشتن هر سه می گیرد ولی چون شب و نیز جمعه بود می گوید که اعدام سه نوکر به شنبه موکول شود ولی دستور بازداشت آنان را برای آن شب نمی دهد. سه نوکر که مرگ خودرا قطعی می بینند همدست می شوند و همان شب آغامحمدخان را به قتل می رسانند.
پس از مرگ آغامحمدخان، برادرزاده اش فتحعلی خان پادشاه می شود و از زمان پادشاهی او بود که ایران گرفتار رقابت استعماری روسیه و انگلستان شده، کوچک و کوچکتر و بدبخت می شود.
و امّا درباره کرمان که آغامحمدخان با آن چنان کرد:
كـرمان سالها بعد، دوبـاره سازي شد. پاره اي از نـوشته هاي پيش از ميلاد، كـرمان را «بـوتيا Botia» و «كرمانيا» هم نوشته اند، ولي در نوشته هاي Ptolemaeus جغرافي دان و فضاشناسي كه صدسال زودتر از حكمراني اردشير يکم مي زيست «كرمان» خوانده شده است. در پاره اي نوشته هاي بعد از ساسانيان از آن «به دسير يا به دشير Behdesir» هم ياد شده است. آثار باستاني يافت شده در شهداد (از مناطق کرمان) ثابت مي کند که کرمان که اينک از نظر وسعت بزرگترين استان ايران است داراي همان تمدن ايلام، در شرق ايران بوده است.
ارگ بم كه لطفعلي خان زند پس از شكسته شدن محاصره كرمان به آنجا پناه برد، ولي حاكم بم اورا به خان قاجار تحويل داد كه نخست وي را كور كرد و سپس به قتل رسانيد
تعطيل بازار و اجتماع در بهارستان
27 خرداد سال 1287 هجري خورشيدي بازار تهران به نام مخالفت با استبداد محمدعلي شاه قاجار تعطيل كرد و مردم در بهارستان جمع شدند. اين وضعيت تا تيرماه و به توپ بسته شدن عمارت مجلس هر روز به چشم مي خورد.
فرماندار كمونيست تهران ـ نگاهی به نوسانهای حزب توده ـ براندازی 28 اَمُرداد و اظهارات تیلرسون
عباس اسکندري
بيست و هفتم خرداد 1325 تهران داراي يك فرماندار كمونيست شد. در اين روز عباس اسكندري ناشر روزنامه «سياست» و از سران و موسسان حزب توده ايران كه بعدا هم نماينده مجلس شد به سمت فرماندار پايتخت تعيين گرديد. يك ماه پس از اين انتصاب، حزب توده اعلام كرد كه با حزب ايران ائتلاف كرده است. نام «اسکندري» عملا همچنان بر خياباني که در غرب شهر تهران ايجاد کرد باقي مانده است.
ناصر فخرآرايي
حزب توده در بهمن سال 1327 و پس از ماجراي تيراندازي به سوي شاه در دانشگاه تهران غيرقانوني اعلام شد. ناصر فخرآرايي که به سوي شاه تيراندازي کرده بود همانجا کشته شد. از جيب او کارت خبرنگار ـ عکاس روزنامه پرچم اسلام به دست آمد ولي اعلام شد که عضو حزب توده بود. با کشته شدن ناصر، انگيزه تيراندازي به سوي شاه در پرده ابهام باقي ماند. در اين زمينه بعدا شايعات متعدد رواج يافت.
حزب توده که در دوران حکومت مصدق بارديگر دست به فعالیت علنی زده بود پس از براندازی 28 امرداد 1332 و بویژه درپی کشف سازمان نظامی آن حزب در سال بعد و اعدام بسیاری از افسران عضو به فعالیت زیرزمینی پرداخت و در اروپا یک رادیو بکار انداخت. این معمّا هنوز وجود دارد که چرا حزب توده با آن سازمان نظامی گسترده خود و بیش از 120 افسر در نیروهای مسلح مانع از پیروزی کودتای 28 امرداد نشد و در روز 28 اَمُرداد از ورود اعضای غیرنظامی خود به خیابانها و مقابله با مخالفان مصدق که مُشتی اجیرشده و جاهلان تهران بودند جلوگیری کرد. این حزب در انقلاب 1357 فعالانه شرکت کرد. تاریخنگاران این حزب را محرّک اعتصاب 61 روزه رسانه های ایران در سال انقلاب (سال 1357 هجري خورشيدي) نوشته اند. به فعالیت های حزب توده در بهمن ماه 1361 (دوران نخست وزیری میرحسین موسوی) پایان داده شد و از آن پس حرکت موثر دیگری از این حزب ـ حزبی که دولت آمریکارا سه دهه در نگرانی فرو بـرده بود ـ دیده نشده است.
Kermit Roosevelt
واشنگتن عمدتا به اين سبب در براندازي 28 اَمُرداد شرکت جست که گزارش هاي مربوط به قدرت يابي حزب توده و از اين طريق بسط نفوذ مسکو آن را نگران ساخته بود. در پي افزايش اين نگراني و نيز فشار و تلقينات دولت لندن، کِرميت روزولت رئيس ايستگاه اطلاعاتي آمريکا (سيا) در خاورميانه مامور شد که به دستگاه جاسوسي و عوامل داخلي انگلستان در ايران در عمليات براندازي دولت مصدق کمک کند.
از آغاز قرن 21 تاکنون چند مقام دولت آمریکا ازجمله بانو «مادلین آلبرایت» وزیر امورخارجه چِک تبار دولت بیل کلینتون به دخالت این دولت در براندازی دولت ملّی و دمکراتیک مصدق اعتراف کرده اند و وزارت امور خارجه آمریکا در ژوئن 2017 به اصرار دانالد ترامپ کتاب حاوی اسناد این مداخله را که در اختیار داشت در دسترس روزنامه نگاران، تاریخ نویسان و پژوهشگران قرار داد. کتاب حاوی این اسناد قبلا آماده شده بود ولی گویا «اوباما» اجازهِ در دسترس قراردادن آن را نداده بود.
پاره ای از اصحاب نظر اشاره کرده اند که علنی شدن این اسناد که قبلا هم چندتای آنها افشاء شده بود احتمالا به این سبب بوده است که دانالد ترامپ در جریان کَمپین انتخاباتی خود و نیز پس از آن اشاره به آسیب های مردم ایران از براندازی 28 اَمُرداد کرده بود و در ژوئن 2017 نیز رِکس تیلِرسون وزیر امورخارجه کابینه او در یک جلسه کمیته کنگره گفته بود که دولت ترامپ از تغییر مسالمت آمیز حکومت ایران حمایت می کند.
تیراژ روزنامه اطلاعات سقوط و عباس مسعودی سکته کرد و یکبار دیگر ثابت شد که روزنامه نگار یک «عاشق» است
سناتور عباس مسعودي
بيست و هفتم خرداد 1353 (17ژوئن 1974) سناتور عباس مسعودي موسس و ناشر روزنامه اطلاعات در 73 سالگي در دفتر كار خود در ساختمان موسسه اطلاعات (خيابان خيّام) براثر سكته درگذشت. گفته شده است مسعودي كه هر روز در ساعت معين آمار فروش بيست و هفتم خرداد 1353 (17ژوئن 1974) سناتور عباس مسعودي موسس و ناشر روزنامه اطلاعات در 73 سالگي در دفتر كار خود در ساختمان موسسه اطلاعات براثر سكته درگذشت. گفته شده است؛ مسعودي كه هر روز در ساعت معيّن آمار فروش روزنامه در روز پيش از آن را مرور مي كرد با مشاهده رقم كاهش فروش اطلاعات پس از دو برابر شدن بهاي تكفروشي آن (که به اصرار دکتر مصباح زاده ناشر کیهان و رقیب اطلاعات صورت گرفته بود که می خواست درآمد کیهان تکفروشی افزایش یابد) از فرط اندوه سكته كرده بود. مسعودی معتقد به کسب درآمد روزنامه از طریق افزایش آگهی بود تا تکفروشی. وی همیشه از این نظر که نرخ تکفروشی باید در حد استطاعت مردم باشد دفاع می کرد زیرا که روزنامه را یک وسیله آموزش عمومی، و خبررسانی را یک کار فرهنگی می دانست تا سیـاس*ـی. سناتور مسعودي چند سال پيش از فوت، خود را بازنشسته کرده بود و مديريت روزنامه را به پسر بزرگش فرهاد سپرده بود. با وجود اين، هر روز پيش از و يا پس از شرکت در جلسه سنا به موسسه اطلاعات مي رفت و درجريان وضعيت موسسه قرار مي گرفت. وي علاقه اي ويژه به روزنامه نگاري و روزنامه اطلاعات داشت كه خود از هيچ آن را به وجود آورده بود و تا آخرين روز عمر از نوشتن خبر دست برنداشته بود. او عاشق تهيه و نوشتن خبر بود و گزارش را روانتر و روشنتر از هر فرد ديگر مي نوشت. از خصوصيات مسعودي كه شش دوره نماينده مجلس و شش دوره هم سناتور و بيش از ده سال نايب سناي ايران بود «لبخند هميشگي» او در برخورد با ديگران بود و ديده نشده بود كه در حالت خشم تصميم بگيرد. وي به خاطر روزنامه اش از هر چيز حاضر بود بگذرد.
سكته كردن مسعودي بارديگر درستي اين فرضيه را اثبات كرد كه «روزنامه نگاري» نه تنها يك پيشه بلكه يك عشق است. از يك استاد آمريكايي نقل مي كنند كه گفته است: روزنامه نگاري ويروسي را وارد بدن مي كند كه برخلاف ساير ويروسها، اگر آن را دفع كنند (خنثي و يا خارج سازند) فرد آلوده به آن (روزنامه نگار واقعي) خواهد مرد.
موسسه اطلاعات كه بيشتر روزنامه نگاران معروف كشور در آن پرورش يافته و تجربه اندوخته اند پنج سال پس از فوت مسعودي و هفت ماه بعد از انقلاب مصادره شد. بهرام مسعودي پسر دوم سناتور عباس آخرین ناشر و مدیر روزنامه اطلاعات بود كه از نوجواني به اسلامدوستي و پيروي از شعائر اسلامي و فروتني شهرت داشته است. نویسندگان وقت روزنامه اطلاعات که به صورت اعضای یک خانواده عمل می کردند و پس از مصادره سال 1358 به تدریج منتظرخدمت شده اند همچنان به صورت دوره ای باهم جمع می شوند و دیدار تازه می کنند. برخی از همین ها بودند که در دهه 1370 کمک کردند تا روزنامه های همشهری و ایران پابگیرند و انحصار کیهان و اطلاعات پایان یابد. این نویسندگان قدیمی در آخرین دیدار دوره ای خود (بهار 1388) از نوشته عباس میلانی (مدرس دانشگاه در آمریکا) در تالیف خود «ایرانیان شاخص» انتقاد کردند که درباره سناتور مسعودی انصاف و واقع نگاری را رعایت نکرده و از بهرام مسعودی خواستند که میلانی را متهم به افترا کند و به دستگاه قضایی محل انتشار کتاب دادخواست بدهد.
گوشه اي از گردهمايي دوره اي کارکنان قديمي اطاق خبر روزنامه اطلاعات که بيشترشان در سالهاي دوم و سوم پس از انقلاب بيکار و خانه نشين شده اند - به شماري از اين بيکارشدگان (بدون دليل) غرامت برکناري هم پرداخت نشده است. باوجود اين، در دهه 1370 در راه اندازي همشهري و روزنامه ايران به شهرداري تهران و ايرنا کمک کردند
روزی که حجت الاسلام حسن روحانی برنده انتخابات خرداد 1392 ریاست جمهور اعلام شد
روحاني (عکس از: فارس)
ساعت 8 و 18 دقیقه بعد از ظهر 25 خرداد 1392 (15 ژوئن 2013) مصطفی محمد نجّار وزیر وقت کشور (جمهوری اسلامی ایران) نتایج انتخابات ریاست جمهور در دور یازدهم را به این شرح اعلام کرد:
ــ حسن روحانی: 18 میلیون و 613 هزار و 329 رای
ــ محمد باقر قالیباف: 6 میلیون و 77 هزار و 292 رای
ــ سعید جلیلی: 4 میلیون و 168 هزار و 946 رای
ــ محسن رضایی میرقائد: 3 میلیون و 884 هزار و 412 رای
ــ علی اکبر ولایتی: دو میلیون و 268 هزار و 753 رای
ــ محمد غرضی: 446 هزار و 15 رای
مصطفی محمد نجّار گفت: 52 میلیون و 483 هزار و 192 نفر واجد شرایط رای دادن بودند که 36 میلیون و 704 هزار و 156 تن از آنان آراء خودرا به صندوق ها ریختند. از این آراء، 35 میلیون و 458 هزار و 747 رای صحیح بود که نتایج آن اعلام شد.
[برای شرکت در انتخابات دور یازدهم ریاست جمهور، 686 تن داوطلب شده بودند که شورای نگهبان صلاحیت تنها 8 نفر از آنان را تایید کرد که نامزد انتخابات اعلام شدند. در جریان کمپین، دو تن از نامزدان کناره گیری خودرا اعلام داشتند و شش نفر دیگر در فهرست مربوط باقی ماندند.].
+++
حسن روحانی (حجت الاسلام) متولّد 21 آبان 1327 (12 نوامبر 1948) در سرخه ِ سمنان پس از پیروزی انقلابیون در بهمن 1357 همواره مطرح و دارای مقام سیـاس*ـی ـ اداری ازجمله عضویت در مجلس شورای اسلامی، مجمع تشخیص مصلحت نظام و مجلس خبرگان و نیز عضویت در شورای امنیت ملی و ریاست آن و نمایندگی رهبری در این شورا بوده است. برخی رسانه ها اشاره کرده بودند که به حزب کارگزاران [حزب هوادار آیت الله هاشمی رفسنجانی به دبیر کلی غلامحسین کرباسچی] نزدیک است. به نوشته برخی وبسایت های ژورنالیستی، نام خانوادگی حسن روحانی «فریدون» بود که بعدا به روحانی تبدیل شده است ـ از فارسی به عربی. پاره ای دیگر نام خانوادگی کنونی اورا «فریدون روحانی» نوشته بودند. وی از 12 سالگی ـ نخست در سمنان و سپس در قم تحصیل در رشته الهیات (تحصیلات حوزوی) را آغاز و دنبال کرده بود. گویا زمانی به مدرک تحصیلی او از یک موسسه اسکاتلند ایراد وارد آمده بود.
پس از اعلام نتایج انتخاباتِ 24 خرداد 1392، رهبر جمهوری اسلامی و نیز پنح رقیب انتخاباتی حسن روحانی پیروزی اش را تبریک گفتند.
کار وی در سمت ریاست جمهور از 12 امُرداد 1392 آغاز شده است. طبق قانون اساسی جمهوری اسلامی، رئیس جمهور رئیس قوه مجریه است و رئیس کشور و فرمانده نیروهای مسلح نیست و اتخاذ تصمیمات کلی و سیاست ها با مقام رهبری جمهوری اسلامی (ولی امر) است. طبق اصل 110 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران؛ تعیین سیاست های کلی در جمهوری اسلامی و نظارت بر حسن اجرای این سیاست ها برعهده رهبر (رئیس کشور) است. طبق این اصل، رهبر جمهوری اسلامی ایران همچنین فرمانده کل نیروهای مسلح است و شخص او است که می تواند اعلان جنگ و صلح و بسیج نیرو بدهد، رئیس ستاد مشترک نیروهای مسلح، فرمانده سپاه پاسداران، فرماندهان نیروهای نظامی و انتظامی و رئیس سازمان صدا و سیما (رادیو ـ تلویزیون) جمهوری اسلامی را نصب و عزل کند. این اصل قانون اساسی همچنین حل معضلات نظام را از طریق مجمع تشخیص مصلحت، و نیز امضاء حکم رئیس جمهور پس از انتخاب شدن، عزل رئیس جمهور پس از صدور حکم دیوان عالی کشور(در صورت اثبات تخلف از وظایف قانونی) و یا رای مجلس شورای اسلامی (تصویب عدم کفایت) را بر عهده رهبر جمهوری اسلامی قرار داده است.
تا اواخر روز رای گیری ـ جمعه 24 خرداد ـ خبرگزاری های داخلی پیش بینی به دور دوم کشيده شدن انتخابات را می کردند و از آماده شدن رادیو ـ تلویزیون برای مناظره دو برنده یکم و دوم و از پیشتازی محمد باقر قالیباف گزارش می دادند، ازجمله گزارش خبرگزاري مِهر درباره نتايج يک نظر سنجي که متن آن در زير کُپي شده است:
نتیجه آخرین نظرسنجی درباره نامزدهای انتخاباتِ 24 خرداد، به گزارش مِهر
کُدِ خبر: 2075329 ـ تاریخ مخابره : ۱۳۹۲/۳/۲۳، ساعت مخابره: ۱۳:۲۹ [یک ساعت و سی دقیقه بعد از ظهر پنجشنبه و 18 ساعت پیش از آغاز رای گیری انتخابات 24 خرداد 1392 ریاست جمهور]
تهران ـ خبرگزاری مِهر: نتایج آخرین نظرسنجی که چهارشنبه توسط یک نهاد معتبر در مراکز استان های سراسر کشور انجام شد از این قرار است:
ــ محمدباقر قالیباف: 29.3 درصد
ــ حسن روحانی: 19.1 درصد
ــ محسن رضایی: 17.8 درصد
ــ علی اکبر ولایتی: 12.4 درصد
ــ سعید جلیلی: 11 درصد
ــ محمد غرضی: 2 درصد.
نظر حسین شریعتمداری درباره اظهارات رئیس جمهور ـ با این زیاده خواهی ها، رسیدن به توافق هستهای مطلوبِ ما محال و غیرممکن است
حسین شریعتمداری مدیر روزنامه حکومتی کیهان (وابسته به دفتر رهبری جمهوری اسلامی) در سرمقاله شماره 26 خرداد 1394 این روزنامه که یادداشت روز عنوان دارد در مورد بخشی از اظهارات حسن روحانی رئیس جمهور در مصاحبه عمومی 23 خرداد وی که مربوط به پروتکل الحاقی بود ابراز نظر کرده تا طرف خارجی از گفته او سوءاستفاده و زیادهخواهی نکند.
رئیس جمهور گفته بود که پروتکل الحاقی چیزی نیست که مخصوص ایران باشد. 124 کشور پروتکل الحاقی را اجرا میکنند و تعداد دیگری از کشورها نیز اجرای آن را پذیرفتهاند که در مسیر نهایی شدن است. هر چه در این 124 کشور اجرا میشود در ایران هم اجرا خواهد شد. در پروتکل الحاقی چیزی به نام بازرسی وجود ندارد. ما از سال 2003 (1382) تا 2005 (1384 هجری) پروتکل الحاقی را اجرا کردیم و میدانیم که چگونه است و ....
شریعتمداری نوشته است: ... تعریف و توضیح ایشان [رئیس جمهور] درباره پروتکل الحاقی با واقعیات، نه فقط منطبق نیست بلکه در تضاد نیز هست و پذیرش و اجرای آن مخصوصا آنگونه که در توافق لوزان آمده است میتواند عواقب سخت و جبرانناپذیری را به دنبال داشته باشد و در اینباره باید گفت:
ـ برخی از این 125 کشور (نه 124 کشور)، نظیر بورکینافاسو، آنگولا، چاد، کومور، گابُن، افغانستان و ... اساسا هیچگونه فعالیت هستهای ندارند که اجرای پروتکل الحاقی درباره آنها مصداق داشته باشد. پذیرش پروتکل از سوی این کشورها در پی فشار آمریکا و با هدف اعتبار بخشیدن به وجهه بینالمللی آن پروتکل صورت پذیرفته است.
ـ شمار دیگری از این 125 کشور، مانند آمریکا، فرانسه، چین، انگلیس و روسیه کشورهایی هستند که برخورداری آنها از سلاح اتمی در معاهده NPT به رسمیت شناخته شده است، بنابراین پروتکل الحاقی که موضوع اصلی آن پیشگیری از انحراف به سوی تولید سلاح هستهای است در مورد این کشورها موضوعیت ندارد، و تنها از واگذاری این تسلیحات به سایر کشورها و یا کمک به آنها برای تولید سلاح هستهای منع شدهاند. همچنین آنها پروتکل الحاقی را با قید و شرط هایی پذیرفته اند ازجمله «عدم دسترسی به مراکزی که امنیت ملی آنان را به خطر میاندازد »، «ممنوعیت دسترسی فیزیکی» و ....
ـ شماری اندک از این 125 کشور، نظیر ژاپن و آفریقای جنوبی نیز که از فعالیت هستهای برخوردار هستند، از متحدان استراتژیک آمریکا و اروپا بشمار می روند که بدیهی است شرایطی کاملاً متفاوت با جمهوری اسلامی ایران دارند. آمریکا نیازی به کشف اسرار نظامی آنها احساس نمیکند و یا ترور دانشمندان هستهای این کشورها را در دستور کار خود ندارد و ....
شریعمتداری نوشته است که رئیس جمهور گفته است در پروتکل الحاقی چیزی به نام «بازرسی» وجود ندارد! و این در حالی است که موضوع اصلی پروتکل الحاقی بازرسیهای فراتر از معاهده NPT و پادمانهای مربوط، آنهم از نوع بازرسیهای سرزده از هر مکان و در هر زمان است. پروتکل الحاقی این بازرسیهای سرزده را «حق آژانس» میداند که انجام آن برخلاف سایر «بازرسیهای ویژه» نیازی به تصویب شورای حُکّام نیز ندارد. ماده 4 پروتکل الحاقی تأکید میکند که بازرسان آژانس در موارد خاص، محل مورد نظر خود برای بازرسی را فقط 2 ساعت قبل از شروع بازرسی، به اطلاع کشور میزبان میرسانند و .... بنابراین، اظهارنظر رئیس جمهور که «در پروتکل الحاقی چیزی بهنام بازرسی وجود ندارد»! نیز نه فقط عاری از واقعیت است بلکه بازرسیهای تصریح شده در پروتکل الحاقی بسیار فراتر از بازرسیهای پیشبینی شده و پذیرفته شده در NPT و پادمان مربوط است. آقای روحانی گفته بود: «ما در سال 2003 و تا سال 2005 پروتکلالحاقی را اجرا کردیم و میدانیم که چگونه است و ....».
درباره این بخش از اظهارات رئیسجمهور محترم باید گفت: استناد به اقداماتی که در گذشته صورت پذیرفته ـ نظیر اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی در سالهای 2003 تا 2005 ـ فقط هنگامی ارزشمند و توجیهکننده خواهد بود که از اقدامات یاد شده، نتیجه مطلوب و مثبتی به دست آمده باشد و در غیر این صورت، استناد به اقدامات گذشته نه فقط تکرار آن را توجیه نمیکند بلکه میتواند و باید به عنوان یک تجربه تلخ مانع از انجام دوباره آن باشد.
شریعتمداری نوشته است:
اکنون باید از رئیسجمهور محترم پرسید، اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی در فاصله سالهای 2003 تا 2005 کدام نتیجه مثبت و قابل قبولی را به دنبال داشته است که با استناد به آن، اجرای دوباره پروتکل الحاقی را به نفع کشور تلقی کرده و توصیه میفرمایید؟!. مگر غیر از این است که در سالهای مورد اشاره بعد از اجرای پروتکل الحاقی و اجازه بازرسیهای سرزده از هر مکان و در هر زمان و در پی چند دور مذاکرات فشرده با تروئیکای اروپایی و در حالی که شما [حجت الاسلام حسن روحانی] به عنوان مسئول تیم مذاکرهکننده نسبت به نتیجه مذاکرات ابراز خوشبینی میکردید، پیشنهاد و خواست نهایی سه کشور اروپایی طرف مذاکره ـ فرانسه، آلمان و انگلیس ـ آن بود که بهترین تضمین برای آنها، دست کشیدن کامل ایران از فعالیت هستهای است؟!، و به دنبال این پیشنهاد باجخواهانه بود که جمهوری اسلامی ایران مذاکرات را متوقف کرد و تمامی فعالیتهای هستهای تعلیق شده را از سر گرفت. بنابراین، اگر تجربه اجرای قبلی پروتکل الحاقی قابل استناد باشد ـ که هست ـ تنها نتیجهای که از آن تجربه میتوان گرفت، تَن ندادن به اجرای دوباره پروتکل الحاقی است و نه آنگونه که رئیسجمهور مطرح کردهاست، اجرای دوباره آن!. گفتنی است که حجت الاسلام حسن روحانی در کتاب خود با عنوان «امنیت ملی و دیپلماسی هستهای» پیشنهاد مورد اشاره تروئیکای اروپایی را، تحقیرآمیز، و چیزی شبیه کاپیتولاسیون و توهین به ملت ایران دانسته و نوشته است که سه کشور اروپایی به خاطر ارائه آن پیشنهادِ توهینآمیز باید از مردم ایران پوزش بخواهند.
شریعتمداری یادداشت خودرا با این پاراگرافِ نتیجه گیری به پایان بـرده است:
... درباره برخی از اظهارات دیگر رئیسجمهور در نشست مطبوعاتی شنبه 23 خرداد گفتنیهایی هست ولی در اینجا تنها به این نکته بسنده میکنیم و آن، این که؛ چالش 12ساله هستهای فقط تابلوی هستهای دارد و موضوع آن غیرهستهای است. از این روی با اطمینان کامل میتوان گفت که رسیدن به توافق هستهای مطلوب با 5+1 و مخصوصا آمریکا محال و غیرممکن است و بهانهجوییها، زیادهخواهیها و کارشکنیهای 12 ساله آمریکا از همین واقعیت ریشه میگیرد. حریف ما، در همان حال که به کارشکنی دست میزند، اصرار دارد بعد از رسیدن به نقطه «عدم توافق» که قطعی است، جمهوری اسلامی ایران را مقصر جلوه دهد تا از این طریق افکار عمومی بخشی از جهانیان را به نفع خود و در جبهه مقابل ایران اسلامی مصادره کند. در این حالت از حجت الاسلام حسن روحانی انتظار میرود فلش همه فریادها و اعتراضهای خود را به سوی جبهه حریف بکشاند و نه خودیها که با او و تیم هستهای در رسیدن به توافق مطلوب؛ همصدا و در مخالفت با توافق بد؛ همدل و همزبان هستند.
اعلام حمایت 5 هزار و 70 فعّال رسانه ای از خطوط قرمز و شروط 6 گانه مذاکرات هسته ای با امضای یک طومار
خبرگزاری فارس 24 خرداد 1394 اسامی پنج هزار و 70 تَن از دست اندرکاران رسانه های جمهوری اسلامی ایران را که با امضاء یک طومار، از سند حاوی اصول و خطوط قرمز و شروط 6 گانه ـ در جریان مذاکرات هسته ای ـ حمایت کرده اند منتشر ساخت. در میان امضاء کنندگان طومار، اسامی روزنامه نگارانی همچون حسین شریعتمداری، مهرداد بذرپاش، جعفر بهداد و محمدکاظم انبارلویی دیده می شود. این شمار «اصول و شروط ششگانه» را تأیید کرده و خواستار رعایت آنها در جریان مذاکرات شده اند. متن خواست و سند (اصول ششگانه) طبق گزارش خبرگزاری فارس؛ ما با تأسی به رهبر حکیم خود و با تأکید بر مواضع صریح دیگر مقامات عالی کشور، شرط هرگونه توافق هستهای را رعایت اصول زیر می دانیم:
ـ اصل یک: تمام تحریمها علیه جمهوری اسلامی ایران باید یکجا و همزمان با امضاء توافقنامه کاملاً لغو (نه تعلیق) شود.
ـ اصل دوم : دستاوردهای هستهای در حدّ نیازهای واقعی کشور باید حفظ و تقویت شود.
ـ اصل سوم: هیچ مانعی برای استمرار تحقیقات و پیشرفتهای علمی و فنی در امور هستهای و هیچ محدودیتی برای دانشمندان مربوط وجود نداشته باشد.
ـ اصل چهارم: هیچ نظارتی فراتر از مقررات و عرف بین المللی اِعمال نشود.
ـ اصل پنجم : هیچگونه نظارت و اِعمال محدودیت بر نیروهای مسلح و مراکز نظامی و امنیتی پذیرفته نخواهد بود.
ـ اصل ششم: توافق هستهای باید بازگشت پذیر باشد و در صورت نقض عهد دشمن، ما هم بتوانیم به شرایط قبل از توافق برگردیم.
طبق گزارش فارس، امضاء این طومار توسط اهل رسانه ها همچنان ادامه دارد.
آیت الله جنّتی: ملّتی که تسلیم شود سختی و مرارت های بیشتری بر آن وارد خواهد شد که طولانی و طاقت فرسا خواهند بود و نمونه اش افغانستان و عراق
آیت الله جنّتی دبیر شورای نگهبان ـ یکی از دو ستون قوه مقننه جمهوری اسلامی ـ 21 خرداد 1394 در یک همایش در تهران، ضمن اشاره به بحث های جاری در زمینه تحریم، یکی از ویژگیهای بارز آیت الله خمینی بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران را بی اعتنایی به قدرت های استکباری بیان داشت و گفت: دولتهای مُستَکبر کدام دولت را از فقر و مشکلات نجات دادهاند؟. آیا آنان جز تأمین منافع خود خِیر و صلاح ملتی را خواستهاند که خِیر و صلاح ملت ایران را هم بخواهند.
وی طمع آمریکا و غرب را بی پایان توصیف کرد و گفت: تجربه [گذشت زمان] نشان داده است که هر کشوری که از برابر این دولتها ـ عقبنشینی کرد، آنها حریص تر شدند و مطالبات بیشتری را مطرح کردند. راه مواجهه با آمریکا و سایر دولت های غربی را امام خمینی(ره) معیّن کرده است و آن «ایستادگی» است و بدون تحمل سختی، ایستادگی و مقاومت به پیروزی و نتیجه مطلوب نمی توان رسید. سختی ها گذرا هستند و پیروزی، شادی و غرور آفرین و توانمندساز. ملتی که تسلیم شود سختی و مرارت های بیشتری بر آن وارد خواهد شد که طولانی و طاقت فرسا خواهند بود، نمونه اش در دو دهه اخیر؛ وضعیت افغانستان و عراق.
دبیر شورای نگهبان ـ که بدون تأیید این شورا، مصوّبات مجلس «قانون» نمی شود، مقاومت در برابر دشمن را نیازمند توجه به استعدادهای درونی کشور بیان کرد و گفت: اگر راه برای سرمایهگذار داخلی باز شود، فساد اداری کاهش یابد، رشا و ارتشاء و زیادهخواهی برخی مسئولان نباشد، سرمایهگذاران بسیاری علاقه دارند که به رونق تولید و شکوفایی اقتصاد کشور کمک کنند. دولت باید ضمن تشویق آنان به فعالیّت تولیدی، خود نیز به مصرف کالاهای داخلی توجه بیشتری کند و جلوی واردات غیر ضروری را بگیرد. همچنین نباید در برابر آثار تحریمها بر اقتصاد کشور، به گونهای سخن بگوئیم که دشمن گمان کند با تداوم تحریمها می تواند ما را وادار به تسلیم کند. در این شرایط، برداشت رسانه ها هم نباید بگونه ای باشد که که مردم را بدبین کند.
ايران
قتل عام كرماني ها و خارج ساختن 20 هزار جفت چشم از مردان اين شهر ـ 17 ژوئن سالروز قتل عام کرمان و نيز قتل آغامحمدخان
عکس آغامحمدخان در کتابهاي درسي
از آنجا كه محاصره شهر كرمان توسط نيروهاي آغامحمدخان قاجار بيش از يك ماه به طور انجاميد، ميان مورخان بر سر روزي كه خان قاجار پس از سقوط شهر دستور درآوردن 20 هزار جفت چشم از مردان و قتل چهار هزار نفر ديگر و فروش اسيران به بردگي و تخريب كرمان را صادر كرد با جزيي تفاوت اختلاف نظر است. [در آن زمان هنوز تاجگذاري نكرده بود كه اورا «شاه» خطاب كنند]. از روايتهايي كه به دست داده شده است چنين بر مي آيد كه اين جنايت، چند روز پيش از آغاز تابستان و به قول غالب 17 ژوئن در سال 1794 ميلادي روي داده است. چنين فاجعه بشري كه نهايت وحشي گري بود در ايامي روي داد كه انقلاب فرانسه به سراسر اروپا گسترش مي يافت و به همراه آن منشور حقوق بشر. ناپلئون به عنوان ژنرال انقلاب گام به ميدان گذارده بود. همه جا صحبت از عقايد منتسكيو و جان لاك بود. در آمريكا، سه سال از تصويب اصلاحيه هاي ده گانه قانون اساسي اين فدراسيون كه به «بيل آو رايتز» معروفند و حقوق انسان ازجمله حق حمل اسلحه را تضمين كرده اند مي گذشت. در آلمان؛ فردريك شيلرSchiller آموزش زيبايي هنرهاي انساني و زيبايي شناسي را توصيه مي كرد. در اروپا بردگي لغو و مقررات تثبيت قيمتها به اجرا در مي آمد و ....
نظر به اين كه حكومت ايران ار آن پس تاسال 1925 در دست قاجارها بود و در دوران پهلوي هم عمدتا رجال عهد قاجار بر سر كار بودند به مصيبتي كه بر كرمانيان وارد آمد ـ آن طور كه بايد، توجه و اشاره نشد. اگر چنين فاجعه يي در كشوري ديگر صورت گرفته بود آن را در تقويم هاي عمومي ذكر مي كردند، هر سال يادآور مي شدند و دست كم در شهر و ايالت مربوط روز بزرگداشت مقتولين تعيين و تعطيل عمومي اعلام مي شد و ....
كرمان، شهر باستاني ايران كه اردشير بابكان به آن عشق مي ورزيد به لطفعلي خان زند آخرين امير اين خانواده ايراني كه گرفتار خيانت مقامات دولتي و نيز حملات خان قاجار شده بود پناه داده بود. شهر در ماه دسامبر مورد حمله قرارگرفت و پس از هفته ها زد و خورد به محاصره سپاه قاجار درآمد و در این شرایط نیز تا نیمه ژوئن مقاومت مي كرد. بيشتر مورخان تأييد نكرده اند كه سقوط كرمان در نتيجه خيانت يك دروازه بان آن بود. كرمان در طول محاصره دچار كمبود شديد خواربار شده بود و بسياري از مردمي را كه وجود آنان در شهر ضرورت نداشت بيرون فرستاده بودند. علت طولاني شدن محاصره، عمدتاً اين بود كه قاجارها توپخانه نداشتند و نيز علاقه كرماني ها به شخص لطفعلي خان بود كه مردي به غايت شجاع بود و رفتاري نيكو داشت. به علاوه كمكهاي كريمخان، سر سلسله زندیه به كرمان بود. پس از فرار شجاعانه لطفعلي خان كه خود را روز بعد (یکروزه) به «بم» رساند شهر کرمان تصرف شد و خان قاجار [فردي که مي خواست شاه ايران!] دستور بيرون آوردن چشمان 20 هزار مردكرماني [ايراني] و قتل چهار هزار تن ديگر و تخريب شهر را صادر كرد و پس از كور كردن خان زند كه در ارگ بم به او خيانت و دستـگير شده بود رهسپار شيراز شـد كه «ابراهيم خان»، كلانتر شيراز از در دوستي با او درآمـده و شهررا تسلیم کرده بود.
آغامحمدخان پسر محمدحسن خان رئیس ایل مغول تبار قاجار بسال 1742 به دنیا آمده بود. این ایل در منطقه گرگان بسر می بُرد. عادل شاه افشار (بازمانده نادرشاه) که در خراسان می نشست محمد حسنخان را زمانی که آغامحمدخان شش ساله بود بکشت و پسر اورا اخته کرد تا بعدا کردنکش نشود، فرزند نیاورد و دودمان نسازد. از همین زمان این خان کوچولورا آغامحمدخان (محمدخان اخته) نامیده اند. وی از 20 سالگی در شیراز و عملا در گروگان کریمخان زند بود که با خواهر او ازدواج کرده بود. آغامحمد خان زمانی که 36 ساله بود از طریق خواهر خود آگاه شد که کریمخان فوت شده لذا از شیراز فرار کرد و به گرگان (استرآباد) رفت و به ایل خود پیوست و همینکه ایران گرفتار کشمکش امیران وقت مناطق شد که هريک داعيه سروري داشتند وارد این جنگ داخلی گردید. انتقام خون پدررا از افشاریه گرفت و در تعقیب لطفعلیخان زند (آخرین شاه زنديه) به کرمان تاخت و با دستگیرکردن لطفعلیخان و کور کردن و سپس او، شیراز (پایتخت زندیه)را متصرف شد و چون مقاومت دیگری در برابرش نبود و قدرت بلامنازع کشور شده بود به شمال ایران بازگشت و در شهر ساری خودرا پادشاه خواند و نزدیک به دو سال بعد دستگاه حکومتی خودرا به تهران که کریمخان در آنجا کاخی ساخته بود منتقل کرد، ساختمان این کاخ را که کاخ گلستان خوانده می شود تکمیل و در سال 1796 در آنجا تاجگذاری کرد. وی و عمدتا به دلیل اخته بودن مردی سفاک و عقده اي بود و از خونریزی خودداری نمی کرد. در تهران بود که شنید تزار روس به دربند قفقاز نیروی نظامی فرستاده و حاکم گرجستان که قبلا منطقه ای وابسته به ایران بود خودرا تحت الحمایه تزار قرارداده که به قفقاز رفت و تفلیس را ویران و کشتار کرد. وی در سر راه بازگشت، 17 ژوئن 1797 در دژ شوشی در قره باغ به دست نوکرانش کشته شد. ماجرا از این قرار روایت شده است: آغامحمدخان علاقه ای ویژه به خربزه داشت. یکی از پیشخدمت های او گوشه ای از خربزه ای را که برای پادشاه آماده شده بود می خورد و پیشخدمت دیگر که متوجه قضیه می شود اعتراض می کند و سومی که خودرا در معرض خطر انتقام آغامحمدخان می بیند ماوقع را به او اطلاع می دهد و پادشاه تصمیم به کشتن هر سه می گیرد ولی چون شب و نیز جمعه بود می گوید که اعدام سه نوکر به شنبه موکول شود ولی دستور بازداشت آنان را برای آن شب نمی دهد. سه نوکر که مرگ خودرا قطعی می بینند همدست می شوند و همان شب آغامحمدخان را به قتل می رسانند.
پس از مرگ آغامحمدخان، برادرزاده اش فتحعلی خان پادشاه می شود و از زمان پادشاهی او بود که ایران گرفتار رقابت استعماری روسیه و انگلستان شده، کوچک و کوچکتر و بدبخت می شود.
و امّا درباره کرمان که آغامحمدخان با آن چنان کرد:
كـرمان سالها بعد، دوبـاره سازي شد. پاره اي از نـوشته هاي پيش از ميلاد، كـرمان را «بـوتيا Botia» و «كرمانيا» هم نوشته اند، ولي در نوشته هاي Ptolemaeus جغرافي دان و فضاشناسي كه صدسال زودتر از حكمراني اردشير يکم مي زيست «كرمان» خوانده شده است. در پاره اي نوشته هاي بعد از ساسانيان از آن «به دسير يا به دشير Behdesir» هم ياد شده است. آثار باستاني يافت شده در شهداد (از مناطق کرمان) ثابت مي کند که کرمان که اينک از نظر وسعت بزرگترين استان ايران است داراي همان تمدن ايلام، در شرق ايران بوده است.
تعطيل بازار و اجتماع در بهارستان
27 خرداد سال 1287 هجري خورشيدي بازار تهران به نام مخالفت با استبداد محمدعلي شاه قاجار تعطيل كرد و مردم در بهارستان جمع شدند. اين وضعيت تا تيرماه و به توپ بسته شدن عمارت مجلس هر روز به چشم مي خورد.
فرماندار كمونيست تهران ـ نگاهی به نوسانهای حزب توده ـ براندازی 28 اَمُرداد و اظهارات تیلرسون
بيست و هفتم خرداد 1325 تهران داراي يك فرماندار كمونيست شد. در اين روز عباس اسكندري ناشر روزنامه «سياست» و از سران و موسسان حزب توده ايران كه بعدا هم نماينده مجلس شد به سمت فرماندار پايتخت تعيين گرديد. يك ماه پس از اين انتصاب، حزب توده اعلام كرد كه با حزب ايران ائتلاف كرده است. نام «اسکندري» عملا همچنان بر خياباني که در غرب شهر تهران ايجاد کرد باقي مانده است.
حزب توده در بهمن سال 1327 و پس از ماجراي تيراندازي به سوي شاه در دانشگاه تهران غيرقانوني اعلام شد. ناصر فخرآرايي که به سوي شاه تيراندازي کرده بود همانجا کشته شد. از جيب او کارت خبرنگار ـ عکاس روزنامه پرچم اسلام به دست آمد ولي اعلام شد که عضو حزب توده بود. با کشته شدن ناصر، انگيزه تيراندازي به سوي شاه در پرده ابهام باقي ماند. در اين زمينه بعدا شايعات متعدد رواج يافت.
حزب توده که در دوران حکومت مصدق بارديگر دست به فعالیت علنی زده بود پس از براندازی 28 امرداد 1332 و بویژه درپی کشف سازمان نظامی آن حزب در سال بعد و اعدام بسیاری از افسران عضو به فعالیت زیرزمینی پرداخت و در اروپا یک رادیو بکار انداخت. این معمّا هنوز وجود دارد که چرا حزب توده با آن سازمان نظامی گسترده خود و بیش از 120 افسر در نیروهای مسلح مانع از پیروزی کودتای 28 امرداد نشد و در روز 28 اَمُرداد از ورود اعضای غیرنظامی خود به خیابانها و مقابله با مخالفان مصدق که مُشتی اجیرشده و جاهلان تهران بودند جلوگیری کرد. این حزب در انقلاب 1357 فعالانه شرکت کرد. تاریخنگاران این حزب را محرّک اعتصاب 61 روزه رسانه های ایران در سال انقلاب (سال 1357 هجري خورشيدي) نوشته اند. به فعالیت های حزب توده در بهمن ماه 1361 (دوران نخست وزیری میرحسین موسوی) پایان داده شد و از آن پس حرکت موثر دیگری از این حزب ـ حزبی که دولت آمریکارا سه دهه در نگرانی فرو بـرده بود ـ دیده نشده است.
واشنگتن عمدتا به اين سبب در براندازي 28 اَمُرداد شرکت جست که گزارش هاي مربوط به قدرت يابي حزب توده و از اين طريق بسط نفوذ مسکو آن را نگران ساخته بود. در پي افزايش اين نگراني و نيز فشار و تلقينات دولت لندن، کِرميت روزولت رئيس ايستگاه اطلاعاتي آمريکا (سيا) در خاورميانه مامور شد که به دستگاه جاسوسي و عوامل داخلي انگلستان در ايران در عمليات براندازي دولت مصدق کمک کند.
از آغاز قرن 21 تاکنون چند مقام دولت آمریکا ازجمله بانو «مادلین آلبرایت» وزیر امورخارجه چِک تبار دولت بیل کلینتون به دخالت این دولت در براندازی دولت ملّی و دمکراتیک مصدق اعتراف کرده اند و وزارت امور خارجه آمریکا در ژوئن 2017 به اصرار دانالد ترامپ کتاب حاوی اسناد این مداخله را که در اختیار داشت در دسترس روزنامه نگاران، تاریخ نویسان و پژوهشگران قرار داد. کتاب حاوی این اسناد قبلا آماده شده بود ولی گویا «اوباما» اجازهِ در دسترس قراردادن آن را نداده بود.
پاره ای از اصحاب نظر اشاره کرده اند که علنی شدن این اسناد که قبلا هم چندتای آنها افشاء شده بود احتمالا به این سبب بوده است که دانالد ترامپ در جریان کَمپین انتخاباتی خود و نیز پس از آن اشاره به آسیب های مردم ایران از براندازی 28 اَمُرداد کرده بود و در ژوئن 2017 نیز رِکس تیلِرسون وزیر امورخارجه کابینه او در یک جلسه کمیته کنگره گفته بود که دولت ترامپ از تغییر مسالمت آمیز حکومت ایران حمایت می کند.
تیراژ روزنامه اطلاعات سقوط و عباس مسعودی سکته کرد و یکبار دیگر ثابت شد که روزنامه نگار یک «عاشق» است
بيست و هفتم خرداد 1353 (17ژوئن 1974) سناتور عباس مسعودي موسس و ناشر روزنامه اطلاعات در 73 سالگي در دفتر كار خود در ساختمان موسسه اطلاعات (خيابان خيّام) براثر سكته درگذشت. گفته شده است مسعودي كه هر روز در ساعت معين آمار فروش بيست و هفتم خرداد 1353 (17ژوئن 1974) سناتور عباس مسعودي موسس و ناشر روزنامه اطلاعات در 73 سالگي در دفتر كار خود در ساختمان موسسه اطلاعات براثر سكته درگذشت. گفته شده است؛ مسعودي كه هر روز در ساعت معيّن آمار فروش روزنامه در روز پيش از آن را مرور مي كرد با مشاهده رقم كاهش فروش اطلاعات پس از دو برابر شدن بهاي تكفروشي آن (که به اصرار دکتر مصباح زاده ناشر کیهان و رقیب اطلاعات صورت گرفته بود که می خواست درآمد کیهان تکفروشی افزایش یابد) از فرط اندوه سكته كرده بود. مسعودی معتقد به کسب درآمد روزنامه از طریق افزایش آگهی بود تا تکفروشی. وی همیشه از این نظر که نرخ تکفروشی باید در حد استطاعت مردم باشد دفاع می کرد زیرا که روزنامه را یک وسیله آموزش عمومی، و خبررسانی را یک کار فرهنگی می دانست تا سیـاس*ـی. سناتور مسعودي چند سال پيش از فوت، خود را بازنشسته کرده بود و مديريت روزنامه را به پسر بزرگش فرهاد سپرده بود. با وجود اين، هر روز پيش از و يا پس از شرکت در جلسه سنا به موسسه اطلاعات مي رفت و درجريان وضعيت موسسه قرار مي گرفت. وي علاقه اي ويژه به روزنامه نگاري و روزنامه اطلاعات داشت كه خود از هيچ آن را به وجود آورده بود و تا آخرين روز عمر از نوشتن خبر دست برنداشته بود. او عاشق تهيه و نوشتن خبر بود و گزارش را روانتر و روشنتر از هر فرد ديگر مي نوشت. از خصوصيات مسعودي كه شش دوره نماينده مجلس و شش دوره هم سناتور و بيش از ده سال نايب سناي ايران بود «لبخند هميشگي» او در برخورد با ديگران بود و ديده نشده بود كه در حالت خشم تصميم بگيرد. وي به خاطر روزنامه اش از هر چيز حاضر بود بگذرد.
سكته كردن مسعودي بارديگر درستي اين فرضيه را اثبات كرد كه «روزنامه نگاري» نه تنها يك پيشه بلكه يك عشق است. از يك استاد آمريكايي نقل مي كنند كه گفته است: روزنامه نگاري ويروسي را وارد بدن مي كند كه برخلاف ساير ويروسها، اگر آن را دفع كنند (خنثي و يا خارج سازند) فرد آلوده به آن (روزنامه نگار واقعي) خواهد مرد.
موسسه اطلاعات كه بيشتر روزنامه نگاران معروف كشور در آن پرورش يافته و تجربه اندوخته اند پنج سال پس از فوت مسعودي و هفت ماه بعد از انقلاب مصادره شد. بهرام مسعودي پسر دوم سناتور عباس آخرین ناشر و مدیر روزنامه اطلاعات بود كه از نوجواني به اسلامدوستي و پيروي از شعائر اسلامي و فروتني شهرت داشته است. نویسندگان وقت روزنامه اطلاعات که به صورت اعضای یک خانواده عمل می کردند و پس از مصادره سال 1358 به تدریج منتظرخدمت شده اند همچنان به صورت دوره ای باهم جمع می شوند و دیدار تازه می کنند. برخی از همین ها بودند که در دهه 1370 کمک کردند تا روزنامه های همشهری و ایران پابگیرند و انحصار کیهان و اطلاعات پایان یابد. این نویسندگان قدیمی در آخرین دیدار دوره ای خود (بهار 1388) از نوشته عباس میلانی (مدرس دانشگاه در آمریکا) در تالیف خود «ایرانیان شاخص» انتقاد کردند که درباره سناتور مسعودی انصاف و واقع نگاری را رعایت نکرده و از بهرام مسعودی خواستند که میلانی را متهم به افترا کند و به دستگاه قضایی محل انتشار کتاب دادخواست بدهد.
روزی که حجت الاسلام حسن روحانی برنده انتخابات خرداد 1392 ریاست جمهور اعلام شد
روحاني (عکس از: فارس)
ساعت 8 و 18 دقیقه بعد از ظهر 25 خرداد 1392 (15 ژوئن 2013) مصطفی محمد نجّار وزیر وقت کشور (جمهوری اسلامی ایران) نتایج انتخابات ریاست جمهور در دور یازدهم را به این شرح اعلام کرد:
ــ حسن روحانی: 18 میلیون و 613 هزار و 329 رای
ــ محمد باقر قالیباف: 6 میلیون و 77 هزار و 292 رای
ــ سعید جلیلی: 4 میلیون و 168 هزار و 946 رای
ــ محسن رضایی میرقائد: 3 میلیون و 884 هزار و 412 رای
ــ علی اکبر ولایتی: دو میلیون و 268 هزار و 753 رای
ــ محمد غرضی: 446 هزار و 15 رای
مصطفی محمد نجّار گفت: 52 میلیون و 483 هزار و 192 نفر واجد شرایط رای دادن بودند که 36 میلیون و 704 هزار و 156 تن از آنان آراء خودرا به صندوق ها ریختند. از این آراء، 35 میلیون و 458 هزار و 747 رای صحیح بود که نتایج آن اعلام شد.
[برای شرکت در انتخابات دور یازدهم ریاست جمهور، 686 تن داوطلب شده بودند که شورای نگهبان صلاحیت تنها 8 نفر از آنان را تایید کرد که نامزد انتخابات اعلام شدند. در جریان کمپین، دو تن از نامزدان کناره گیری خودرا اعلام داشتند و شش نفر دیگر در فهرست مربوط باقی ماندند.].
+++
حسن روحانی (حجت الاسلام) متولّد 21 آبان 1327 (12 نوامبر 1948) در سرخه ِ سمنان پس از پیروزی انقلابیون در بهمن 1357 همواره مطرح و دارای مقام سیـاس*ـی ـ اداری ازجمله عضویت در مجلس شورای اسلامی، مجمع تشخیص مصلحت نظام و مجلس خبرگان و نیز عضویت در شورای امنیت ملی و ریاست آن و نمایندگی رهبری در این شورا بوده است. برخی رسانه ها اشاره کرده بودند که به حزب کارگزاران [حزب هوادار آیت الله هاشمی رفسنجانی به دبیر کلی غلامحسین کرباسچی] نزدیک است. به نوشته برخی وبسایت های ژورنالیستی، نام خانوادگی حسن روحانی «فریدون» بود که بعدا به روحانی تبدیل شده است ـ از فارسی به عربی. پاره ای دیگر نام خانوادگی کنونی اورا «فریدون روحانی» نوشته بودند. وی از 12 سالگی ـ نخست در سمنان و سپس در قم تحصیل در رشته الهیات (تحصیلات حوزوی) را آغاز و دنبال کرده بود. گویا زمانی به مدرک تحصیلی او از یک موسسه اسکاتلند ایراد وارد آمده بود.
پس از اعلام نتایج انتخاباتِ 24 خرداد 1392، رهبر جمهوری اسلامی و نیز پنح رقیب انتخاباتی حسن روحانی پیروزی اش را تبریک گفتند.
کار وی در سمت ریاست جمهور از 12 امُرداد 1392 آغاز شده است. طبق قانون اساسی جمهوری اسلامی، رئیس جمهور رئیس قوه مجریه است و رئیس کشور و فرمانده نیروهای مسلح نیست و اتخاذ تصمیمات کلی و سیاست ها با مقام رهبری جمهوری اسلامی (ولی امر) است. طبق اصل 110 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران؛ تعیین سیاست های کلی در جمهوری اسلامی و نظارت بر حسن اجرای این سیاست ها برعهده رهبر (رئیس کشور) است. طبق این اصل، رهبر جمهوری اسلامی ایران همچنین فرمانده کل نیروهای مسلح است و شخص او است که می تواند اعلان جنگ و صلح و بسیج نیرو بدهد، رئیس ستاد مشترک نیروهای مسلح، فرمانده سپاه پاسداران، فرماندهان نیروهای نظامی و انتظامی و رئیس سازمان صدا و سیما (رادیو ـ تلویزیون) جمهوری اسلامی را نصب و عزل کند. این اصل قانون اساسی همچنین حل معضلات نظام را از طریق مجمع تشخیص مصلحت، و نیز امضاء حکم رئیس جمهور پس از انتخاب شدن، عزل رئیس جمهور پس از صدور حکم دیوان عالی کشور(در صورت اثبات تخلف از وظایف قانونی) و یا رای مجلس شورای اسلامی (تصویب عدم کفایت) را بر عهده رهبر جمهوری اسلامی قرار داده است.
تا اواخر روز رای گیری ـ جمعه 24 خرداد ـ خبرگزاری های داخلی پیش بینی به دور دوم کشيده شدن انتخابات را می کردند و از آماده شدن رادیو ـ تلویزیون برای مناظره دو برنده یکم و دوم و از پیشتازی محمد باقر قالیباف گزارش می دادند، ازجمله گزارش خبرگزاري مِهر درباره نتايج يک نظر سنجي که متن آن در زير کُپي شده است:
نتیجه آخرین نظرسنجی درباره نامزدهای انتخاباتِ 24 خرداد، به گزارش مِهر
کُدِ خبر: 2075329 ـ تاریخ مخابره : ۱۳۹۲/۳/۲۳، ساعت مخابره: ۱۳:۲۹ [یک ساعت و سی دقیقه بعد از ظهر پنجشنبه و 18 ساعت پیش از آغاز رای گیری انتخابات 24 خرداد 1392 ریاست جمهور]
تهران ـ خبرگزاری مِهر: نتایج آخرین نظرسنجی که چهارشنبه توسط یک نهاد معتبر در مراکز استان های سراسر کشور انجام شد از این قرار است:
ــ محمدباقر قالیباف: 29.3 درصد
ــ حسن روحانی: 19.1 درصد
ــ محسن رضایی: 17.8 درصد
ــ علی اکبر ولایتی: 12.4 درصد
ــ سعید جلیلی: 11 درصد
ــ محمد غرضی: 2 درصد.
نظر حسین شریعتمداری درباره اظهارات رئیس جمهور ـ با این زیاده خواهی ها، رسیدن به توافق هستهای مطلوبِ ما محال و غیرممکن است
حسین شریعتمداری مدیر روزنامه حکومتی کیهان (وابسته به دفتر رهبری جمهوری اسلامی) در سرمقاله شماره 26 خرداد 1394 این روزنامه که یادداشت روز عنوان دارد در مورد بخشی از اظهارات حسن روحانی رئیس جمهور در مصاحبه عمومی 23 خرداد وی که مربوط به پروتکل الحاقی بود ابراز نظر کرده تا طرف خارجی از گفته او سوءاستفاده و زیادهخواهی نکند.
رئیس جمهور گفته بود که پروتکل الحاقی چیزی نیست که مخصوص ایران باشد. 124 کشور پروتکل الحاقی را اجرا میکنند و تعداد دیگری از کشورها نیز اجرای آن را پذیرفتهاند که در مسیر نهایی شدن است. هر چه در این 124 کشور اجرا میشود در ایران هم اجرا خواهد شد. در پروتکل الحاقی چیزی به نام بازرسی وجود ندارد. ما از سال 2003 (1382) تا 2005 (1384 هجری) پروتکل الحاقی را اجرا کردیم و میدانیم که چگونه است و ....
شریعتمداری نوشته است: ... تعریف و توضیح ایشان [رئیس جمهور] درباره پروتکل الحاقی با واقعیات، نه فقط منطبق نیست بلکه در تضاد نیز هست و پذیرش و اجرای آن مخصوصا آنگونه که در توافق لوزان آمده است میتواند عواقب سخت و جبرانناپذیری را به دنبال داشته باشد و در اینباره باید گفت:
ـ برخی از این 125 کشور (نه 124 کشور)، نظیر بورکینافاسو، آنگولا، چاد، کومور، گابُن، افغانستان و ... اساسا هیچگونه فعالیت هستهای ندارند که اجرای پروتکل الحاقی درباره آنها مصداق داشته باشد. پذیرش پروتکل از سوی این کشورها در پی فشار آمریکا و با هدف اعتبار بخشیدن به وجهه بینالمللی آن پروتکل صورت پذیرفته است.
ـ شمار دیگری از این 125 کشور، مانند آمریکا، فرانسه، چین، انگلیس و روسیه کشورهایی هستند که برخورداری آنها از سلاح اتمی در معاهده NPT به رسمیت شناخته شده است، بنابراین پروتکل الحاقی که موضوع اصلی آن پیشگیری از انحراف به سوی تولید سلاح هستهای است در مورد این کشورها موضوعیت ندارد، و تنها از واگذاری این تسلیحات به سایر کشورها و یا کمک به آنها برای تولید سلاح هستهای منع شدهاند. همچنین آنها پروتکل الحاقی را با قید و شرط هایی پذیرفته اند ازجمله «عدم دسترسی به مراکزی که امنیت ملی آنان را به خطر میاندازد »، «ممنوعیت دسترسی فیزیکی» و ....
ـ شماری اندک از این 125 کشور، نظیر ژاپن و آفریقای جنوبی نیز که از فعالیت هستهای برخوردار هستند، از متحدان استراتژیک آمریکا و اروپا بشمار می روند که بدیهی است شرایطی کاملاً متفاوت با جمهوری اسلامی ایران دارند. آمریکا نیازی به کشف اسرار نظامی آنها احساس نمیکند و یا ترور دانشمندان هستهای این کشورها را در دستور کار خود ندارد و ....
شریعمتداری نوشته است که رئیس جمهور گفته است در پروتکل الحاقی چیزی به نام «بازرسی» وجود ندارد! و این در حالی است که موضوع اصلی پروتکل الحاقی بازرسیهای فراتر از معاهده NPT و پادمانهای مربوط، آنهم از نوع بازرسیهای سرزده از هر مکان و در هر زمان است. پروتکل الحاقی این بازرسیهای سرزده را «حق آژانس» میداند که انجام آن برخلاف سایر «بازرسیهای ویژه» نیازی به تصویب شورای حُکّام نیز ندارد. ماده 4 پروتکل الحاقی تأکید میکند که بازرسان آژانس در موارد خاص، محل مورد نظر خود برای بازرسی را فقط 2 ساعت قبل از شروع بازرسی، به اطلاع کشور میزبان میرسانند و .... بنابراین، اظهارنظر رئیس جمهور که «در پروتکل الحاقی چیزی بهنام بازرسی وجود ندارد»! نیز نه فقط عاری از واقعیت است بلکه بازرسیهای تصریح شده در پروتکل الحاقی بسیار فراتر از بازرسیهای پیشبینی شده و پذیرفته شده در NPT و پادمان مربوط است. آقای روحانی گفته بود: «ما در سال 2003 و تا سال 2005 پروتکلالحاقی را اجرا کردیم و میدانیم که چگونه است و ....».
درباره این بخش از اظهارات رئیسجمهور محترم باید گفت: استناد به اقداماتی که در گذشته صورت پذیرفته ـ نظیر اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی در سالهای 2003 تا 2005 ـ فقط هنگامی ارزشمند و توجیهکننده خواهد بود که از اقدامات یاد شده، نتیجه مطلوب و مثبتی به دست آمده باشد و در غیر این صورت، استناد به اقدامات گذشته نه فقط تکرار آن را توجیه نمیکند بلکه میتواند و باید به عنوان یک تجربه تلخ مانع از انجام دوباره آن باشد.
شریعتمداری نوشته است:
اکنون باید از رئیسجمهور محترم پرسید، اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی در فاصله سالهای 2003 تا 2005 کدام نتیجه مثبت و قابل قبولی را به دنبال داشته است که با استناد به آن، اجرای دوباره پروتکل الحاقی را به نفع کشور تلقی کرده و توصیه میفرمایید؟!. مگر غیر از این است که در سالهای مورد اشاره بعد از اجرای پروتکل الحاقی و اجازه بازرسیهای سرزده از هر مکان و در هر زمان و در پی چند دور مذاکرات فشرده با تروئیکای اروپایی و در حالی که شما [حجت الاسلام حسن روحانی] به عنوان مسئول تیم مذاکرهکننده نسبت به نتیجه مذاکرات ابراز خوشبینی میکردید، پیشنهاد و خواست نهایی سه کشور اروپایی طرف مذاکره ـ فرانسه، آلمان و انگلیس ـ آن بود که بهترین تضمین برای آنها، دست کشیدن کامل ایران از فعالیت هستهای است؟!، و به دنبال این پیشنهاد باجخواهانه بود که جمهوری اسلامی ایران مذاکرات را متوقف کرد و تمامی فعالیتهای هستهای تعلیق شده را از سر گرفت. بنابراین، اگر تجربه اجرای قبلی پروتکل الحاقی قابل استناد باشد ـ که هست ـ تنها نتیجهای که از آن تجربه میتوان گرفت، تَن ندادن به اجرای دوباره پروتکل الحاقی است و نه آنگونه که رئیسجمهور مطرح کردهاست، اجرای دوباره آن!. گفتنی است که حجت الاسلام حسن روحانی در کتاب خود با عنوان «امنیت ملی و دیپلماسی هستهای» پیشنهاد مورد اشاره تروئیکای اروپایی را، تحقیرآمیز، و چیزی شبیه کاپیتولاسیون و توهین به ملت ایران دانسته و نوشته است که سه کشور اروپایی به خاطر ارائه آن پیشنهادِ توهینآمیز باید از مردم ایران پوزش بخواهند.
شریعتمداری یادداشت خودرا با این پاراگرافِ نتیجه گیری به پایان بـرده است:
... درباره برخی از اظهارات دیگر رئیسجمهور در نشست مطبوعاتی شنبه 23 خرداد گفتنیهایی هست ولی در اینجا تنها به این نکته بسنده میکنیم و آن، این که؛ چالش 12ساله هستهای فقط تابلوی هستهای دارد و موضوع آن غیرهستهای است. از این روی با اطمینان کامل میتوان گفت که رسیدن به توافق هستهای مطلوب با 5+1 و مخصوصا آمریکا محال و غیرممکن است و بهانهجوییها، زیادهخواهیها و کارشکنیهای 12 ساله آمریکا از همین واقعیت ریشه میگیرد. حریف ما، در همان حال که به کارشکنی دست میزند، اصرار دارد بعد از رسیدن به نقطه «عدم توافق» که قطعی است، جمهوری اسلامی ایران را مقصر جلوه دهد تا از این طریق افکار عمومی بخشی از جهانیان را به نفع خود و در جبهه مقابل ایران اسلامی مصادره کند. در این حالت از حجت الاسلام حسن روحانی انتظار میرود فلش همه فریادها و اعتراضهای خود را به سوی جبهه حریف بکشاند و نه خودیها که با او و تیم هستهای در رسیدن به توافق مطلوب؛ همصدا و در مخالفت با توافق بد؛ همدل و همزبان هستند.
اعلام حمایت 5 هزار و 70 فعّال رسانه ای از خطوط قرمز و شروط 6 گانه مذاکرات هسته ای با امضای یک طومار
خبرگزاری فارس 24 خرداد 1394 اسامی پنج هزار و 70 تَن از دست اندرکاران رسانه های جمهوری اسلامی ایران را که با امضاء یک طومار، از سند حاوی اصول و خطوط قرمز و شروط 6 گانه ـ در جریان مذاکرات هسته ای ـ حمایت کرده اند منتشر ساخت. در میان امضاء کنندگان طومار، اسامی روزنامه نگارانی همچون حسین شریعتمداری، مهرداد بذرپاش، جعفر بهداد و محمدکاظم انبارلویی دیده می شود. این شمار «اصول و شروط ششگانه» را تأیید کرده و خواستار رعایت آنها در جریان مذاکرات شده اند. متن خواست و سند (اصول ششگانه) طبق گزارش خبرگزاری فارس؛ ما با تأسی به رهبر حکیم خود و با تأکید بر مواضع صریح دیگر مقامات عالی کشور، شرط هرگونه توافق هستهای را رعایت اصول زیر می دانیم:
ـ اصل یک: تمام تحریمها علیه جمهوری اسلامی ایران باید یکجا و همزمان با امضاء توافقنامه کاملاً لغو (نه تعلیق) شود.
ـ اصل دوم : دستاوردهای هستهای در حدّ نیازهای واقعی کشور باید حفظ و تقویت شود.
ـ اصل سوم: هیچ مانعی برای استمرار تحقیقات و پیشرفتهای علمی و فنی در امور هستهای و هیچ محدودیتی برای دانشمندان مربوط وجود نداشته باشد.
ـ اصل چهارم: هیچ نظارتی فراتر از مقررات و عرف بین المللی اِعمال نشود.
ـ اصل پنجم : هیچگونه نظارت و اِعمال محدودیت بر نیروهای مسلح و مراکز نظامی و امنیتی پذیرفته نخواهد بود.
ـ اصل ششم: توافق هستهای باید بازگشت پذیر باشد و در صورت نقض عهد دشمن، ما هم بتوانیم به شرایط قبل از توافق برگردیم.
طبق گزارش فارس، امضاء این طومار توسط اهل رسانه ها همچنان ادامه دارد.
آیت الله جنّتی: ملّتی که تسلیم شود سختی و مرارت های بیشتری بر آن وارد خواهد شد که طولانی و طاقت فرسا خواهند بود و نمونه اش افغانستان و عراق
آیت الله جنّتی دبیر شورای نگهبان ـ یکی از دو ستون قوه مقننه جمهوری اسلامی ـ 21 خرداد 1394 در یک همایش در تهران، ضمن اشاره به بحث های جاری در زمینه تحریم، یکی از ویژگیهای بارز آیت الله خمینی بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران را بی اعتنایی به قدرت های استکباری بیان داشت و گفت: دولتهای مُستَکبر کدام دولت را از فقر و مشکلات نجات دادهاند؟. آیا آنان جز تأمین منافع خود خِیر و صلاح ملتی را خواستهاند که خِیر و صلاح ملت ایران را هم بخواهند.
وی طمع آمریکا و غرب را بی پایان توصیف کرد و گفت: تجربه [گذشت زمان] نشان داده است که هر کشوری که از برابر این دولتها ـ عقبنشینی کرد، آنها حریص تر شدند و مطالبات بیشتری را مطرح کردند. راه مواجهه با آمریکا و سایر دولت های غربی را امام خمینی(ره) معیّن کرده است و آن «ایستادگی» است و بدون تحمل سختی، ایستادگی و مقاومت به پیروزی و نتیجه مطلوب نمی توان رسید. سختی ها گذرا هستند و پیروزی، شادی و غرور آفرین و توانمندساز. ملتی که تسلیم شود سختی و مرارت های بیشتری بر آن وارد خواهد شد که طولانی و طاقت فرسا خواهند بود، نمونه اش در دو دهه اخیر؛ وضعیت افغانستان و عراق.
دبیر شورای نگهبان ـ که بدون تأیید این شورا، مصوّبات مجلس «قانون» نمی شود، مقاومت در برابر دشمن را نیازمند توجه به استعدادهای درونی کشور بیان کرد و گفت: اگر راه برای سرمایهگذار داخلی باز شود، فساد اداری کاهش یابد، رشا و ارتشاء و زیادهخواهی برخی مسئولان نباشد، سرمایهگذاران بسیاری علاقه دارند که به رونق تولید و شکوفایی اقتصاد کشور کمک کنند. دولت باید ضمن تشویق آنان به فعالیّت تولیدی، خود نیز به مصرف کالاهای داخلی توجه بیشتری کند و جلوی واردات غیر ضروری را بگیرد. همچنین نباید در برابر آثار تحریمها بر اقتصاد کشور، به گونهای سخن بگوئیم که دشمن گمان کند با تداوم تحریمها می تواند ما را وادار به تسلیم کند. در این شرایط، برداشت رسانه ها هم نباید بگونه ای باشد که که مردم را بدبین کند.
دانلود رمان های عاشقانه
دانلود رمان و کتاب های جدید