اشعار ◀گنجینه بهترین شعرهای کودکانه▶

  • شروع کننده موضوع ԼƠƔЄԼƳ
  • بازدیدها 15,696
  • پاسخ ها 912
  • تاریخ شروع

کوکیッ

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2017/04/04
ارسالی ها
20,571
امتیاز واکنش
157,353
امتیاز
1,454
محل سکونت
میآن گیسـوآن شالیــزآر🌾
عروسک قشنگ من قرمز پوشیده
تو رخت خواب مخمل آبی خوابیده
یه روز مامان رفته بازار اونُ خریده
قشنگ‌تر از عروسکم هیچ‌کس ندیده
عروسک من
چشماتُ وا کن
وقتی که شب شد
اون وقت لالا کن
بیا بریم توی حیاط با من بازی کن
توپ بازی و شن بازی و طناب بازی کن
 
  • پیشنهادات
  • کوکیッ

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/04/04
    ارسالی ها
    20,571
    امتیاز واکنش
    157,353
    امتیاز
    1,454
    محل سکونت
    میآن گیسـوآن شالیــزآر🌾
    شبا که ما می‌خوابیم
    آقا پلیسه بیداره
    ما خواب خوش میبینیم
    اون دنبال شکاره
    آقا پلیس زرنگه
    با دزدا خوب میجنگه
    ما هم اونو دوست داریم
    بهش احترام می‌ذاریم!
     

    کوکیッ

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/04/04
    ارسالی ها
    20,571
    امتیاز واکنش
    157,353
    امتیاز
    1,454
    محل سکونت
    میآن گیسـوآن شالیــزآر🌾
    گنجشکک اشی‌مشی
    لب بوم ما مشین
    بارون میاد خیس می‌شی
    برف میاد گولّه می‌شی
    می‌افتی تو حوض نقاشی
    می‌گیرتت فراش باشی
    می‌کشتت قصاب باشی
    می‌پزتت آشپزباشی
    می‌خورتت حاکم‌باشی
     

    کوکیッ

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/04/04
    ارسالی ها
    20,571
    امتیاز واکنش
    157,353
    امتیاز
    1,454
    محل سکونت
    میآن گیسـوآن شالیــزآر🌾
    "چی در چی"

    دفتر من توی کیف است
    کیف توی خانه ی ماست
    خانه ی ما توی شهر است
    شهر ما هم توی دنیاست

    اسم این دنیا زمین است
    جای آن در کهکشان است
    کهکشان با آن بزرگی
    در میان آسمان است

    پس خود این آسمان هم
    توی چیزی هست حتماً
    دیگر از این جا به بعدش
    نیست در حد مُخ من
     

    کوکیッ

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/04/04
    ارسالی ها
    20,571
    امتیاز واکنش
    157,353
    امتیاز
    1,454
    محل سکونت
    میآن گیسـوآن شالیــزآر🌾
    "شما کجایی؟"

    همراه خاله جونم
    تا خانه ات دویدم
    اما در آن شلوغی
    اصلا تو را ندیدم

    گفتم: امام هشتم
    الان شما کجایی؟
    توی حیاط هستی
    یا گنبد طلایی؟

    بوی گلاب آمد
    گلدسته هم اذان داد
    هر کس به یک اشاره
    جای تو را نشان داد
     

    کوکیッ

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/04/04
    ارسالی ها
    20,571
    امتیاز واکنش
    157,353
    امتیاز
    1,454
    محل سکونت
    میآن گیسـوآن شالیــزآر🌾
    "گردو"

    همیشه شکل گردو
    برای من سوال است
    گمانم توی مغزش
    پُر از فکر و خیال است

    سر ما هر دو پُر مغز
    سر ما هر دو محکم
    نمی دانم چرا او
    شده گردو، من آدم

    چرا مغز سفیدش
    شده صبحانه ی ما
    چه فکری کرد گردو
    که آمد خانه ی ما
     

    کوکیッ

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/04/04
    ارسالی ها
    20,571
    امتیاز واکنش
    157,353
    امتیاز
    1,454
    محل سکونت
    میآن گیسـوآن شالیــزآر🌾
    "گنبد رضا"

    عكس گنبد تو را
    من زیاد دیده‌ام


    مهربانی تو را
    بارها شنیده‌ام

    با دل كبوترم
    بال و پر كشیده‌ام

    خسته از تمام شهر
    پیش تو رسیده‌ام

    روی گنبد طلا
    بارها پریده‌ام

    از میان صحن‌ها
    دانه دانه چیده‌ام

    بسته‌ام به تو دل و
    از همه بریده‌ام

    زائر توام رضا
    از قفس رهیده‌ام
     

    کوکیッ

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/04/04
    ارسالی ها
    20,571
    امتیاز واکنش
    157,353
    امتیاز
    1,454
    محل سکونت
    میآن گیسـوآن شالیــزآر🌾
    "چراغ روشن"

    یک روز رفتم گُم شدم
    در نقشه ی جغرافیا
    هر جای نقشه سر زدم
    تا که رسیدم آسیا

    در آسیا چرخی زدم
    از چند کشور رد شدم
    یک نقشه شکل گربه بود
    آن گربه شد مال خودم

    احساس کردم چشم او
    مثل چراغی روشن است
    دیدم که توی خانه ام
    این گربه ... ایرانِ من است
     

    کوکیッ

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/04/04
    ارسالی ها
    20,571
    امتیاز واکنش
    157,353
    امتیاز
    1,454
    محل سکونت
    میآن گیسـوآن شالیــزآر🌾
    "زنگوله پا"

    از تو کمد تق تق
    یه دفعه صدا اومد
    در واشد و از آن جا
    یه زنگوله پا آمد

    پیراهن سبزم را
    دید و مع مع خندید
    انگار خوشش آمد
    دور و بر آن چرخید

    پیراهن من زودی
    دشت گل و گندم شد
    مامان به اتاق آمد
    زنگوله پا گم شد
     

    کوکیッ

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/04/04
    ارسالی ها
    20,571
    امتیاز واکنش
    157,353
    امتیاز
    1,454
    محل سکونت
    میآن گیسـوآن شالیــزآر🌾
    "موش شیری"

    امروز لکه ای شیر
    بر روی میز دیدم
    توی خیالم آن را
    یک موش ریز دیدم


    دادم به موش شیری
    یک تکه از پنیرم
    می خواستم برایش
    یک لقمه هم بگیرم


    او تازه داشت با من
    نون و پنیر می خورد
    مامان رسید و او را
    با دستمال خود برد
     

    برخی موضوعات مشابه

    تاپیک قبلی
    تاپیک بعدی
    بالا