اشعار ◀گنجینه بهترین شعرهای کودکانه▶

  • شروع کننده موضوع ԼƠƔЄԼƳ
  • بازدیدها 15,689
  • پاسخ ها 912
  • تاریخ شروع

*~SAEEDEH~*

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2018/11/16
ارسالی ها
4,075
امتیاز واکنش
70,793
امتیاز
1,076
سن
21
-گردنبندی برای دخترک-

پیامبر مهربان

توخانه ی تمیزش



نشسته بود حرف می زد

با دوستان عزیزش



دخترک قشنگی


نشسته بود همان جا




بازی می کرد، می خندید


نگاه می کرد به آنها



پیامبر از جیب خود


گردن بندی در آورد




با مهربانی، آن وقت


دخترک را صدا کرد




با شادمانی آن را


گردن دختر انداخت




صورت ناز دختر


شکفته شد، گل انداخت
 
  • پیشنهادات
  • *~SAEEDEH~*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/11/16
    ارسالی ها
    4,075
    امتیاز واکنش
    70,793
    امتیاز
    1,076
    سن
    21
    -رنگ بهار زرد شد از ترس-

    آن خانه باغ سبز فرو ریخت
    خاموش شد ترانه‌ی روشن

    ای آب ها! چگونه گذشتید؟
    ازکوچه‌های ِکودکی من

    ای آب ها که زمزمه بودید
    در گوش ِگلّه؛ خرم و جاری

    لالایی زلال علف‌ها
    در دشت های پاک بهاری

    ای رودخانه از سر ِبازار
    هرگز لباس عید خریدی؟

    آیا به نام بازی و شادی
    بر ترک یک دوچرخه پریدی؟

    سیل آمد و شکوفه تلف شد
    گُلدان پشت پنجره افسرد

    رنگ بهار زرد شد از ترس
    دیدی چگونه باغچه پژمرد؟

    نام تو چیست؟ «کرخه» و «کارون»؟
    «گاماسیاب» و «سیمره» یا «دز»؟

    دیگر خدا کند که نبینم
    خشم تو را به چشمم، هرگز!

    +مهدی مرادی
     
    • لایک
    واکنش ها: Diba

    *~SAEEDEH~*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/11/16
    ارسالی ها
    4,075
    امتیاز واکنش
    70,793
    امتیاز
    1,076
    سن
    21
    -موسیقی بهار-

    یکی دو روز دیگر از
    کنار سوز بادها و برف‌ها
    بیا به سمت آفتاب
    و باز کن
    دوباره بال خسته ی دریچه‌های بسته را
    به سمت نور
    بیا و با نوای کودکانه‌ات
    سکوت چنگ و عود را
    دوباره نغمه ساز کن!

    نگاه کن!

    ببین چگونه اخم آسمان
    به روی بغض غنچه‌ها
    به خنده باز می‌شود

    ببین چگونه چتر آفتاب

    دوباره روی کوچه‌های سرد و بی قرار

    چه گرم و سایه ساز می‌شود

    نگاه کن!

    ببین دوباره چشمه‌ها
    سکوت سرد صخره را
    شکسته اند
    دوباره سـ*ـینه سرخ‌ها
    به روی تاب شاخه‌های ارغوان
    نشسته‌اند

    نگاه کن!

    به قله‌های برف پوش خفته در سکوت‌ها
    به صخره‌ها
    به دشت‌ها
    به رودهای یخ زده
    که جان تازه‌ای گرفته‌اند و رفته‌اند
    به پای خواب توت‌ها
    و بیدها، و کاج‌ها، بلوط ها

    نگاه کن!

    ببین چگونه باد
    دست ابرهای تیره را گرفته است و بـرده تا خلیج های دوردست
    ببین چگونه ساز بلبلی
    به کوک سیم نازک کلید سل
    دل از تمام لحظه های گل ربوده است

    نگاه کن!

    جوانه‌ها
    جوانه‌های نازک ترانه ها
    بدون تو
    درون سازهای بی قرار و بی نشانه
    دل شکسته‌اند
    ببین چگونه نغمه‌ها
    به پنجه های کودکانه ات
    امید بسته‌اند
    بیا و باز کن
    دوباره بال خسته ی دریچه‌های بسته را
    به سمت نور
    بیا و با نوای کودکانه‌ات
    سکوت چنگ و عود را
    دوباره نغمه ساز کن!

    نگاه کن!

    ببین چگونه دامن سپید دشت
    چو نقش بال شاپرک
    قشنگ و پر نگار می‌شود
    ببین چگونه از نوای ساز تو
    تمام کوه و جنگل و سپیده دم
    پر از سرود سرخوش پرنده‌ها
    پر از بهار می‌شود!
     
    • لایک
    واکنش ها: Diba

    برخی موضوعات مشابه

    تاپیک قبلی
    تاپیک بعدی
    بالا