اشعار ◀گنجینه بهترین شعرهای کودکانه▶

[کوکیッ]

بابای خوب و نازم
عزیز و دلنوازم
تو نعمت خدایی
تو خوب و با وفایی
خدا ترا نگهدار
که میروی سر کار
قرآن پاک و روشن
گفته است از تو با من
حرف ترا دهم گوش​

 

[کوکیッ]

روز پدر بابا جون، بازم رسیده از راه
روز قشنگ بابا، بزرگ مرد دنیا​

سیزده ماه رجب، امام اول ما​

آمده است به دنیا، امام و دوست خدا​

 

[کوکیッ]

پیچیده توی کوچه ​

بوی گلاب و اسفند​

خشکیده بر لب ما
گل‌های سرخ لبخند​

ماه محرم آمد ​

دل‌ها چه سوگوار است​

خورشید هم از این داغ
غمگین و داغدار است​

*طیبه شامانی​

 

[کوکیッ]

باز هم ماه محرم ​

آمده در کوچه ما​

خانه‌امان امروز روضه است
می‌دهم من چای و خرما​

از رقیه از سکینه​

روزه می‌خواند و من هم​

اشک‌هایم دانه دانه
می‌چکد آهسته کم کم​

شور شد با اشک‌هایم ​

مزه حلوای شیرین​

شور و شیرین قاطی هم
از گلویم رفته پایین​

*سعیده موسوی زاده​

 

[کوکیッ]

صبح تا شب یک سره
دوک می ریسد ننه

می‌گذارد زیر فرش
پول‌هایش را همه

می‌شمارد وقت خواب
دست رنجش را مدام

کاروان کربلا
می‌نماید ثبت نام

یک دو هفته دیگر او
می‌شود حاجت روا

چون کبوتر می‌کشد
پر به سوی کربلا

*بیژن شهرامی​

 

[کوکیッ]

یک نفر نوحه می‌خواند​

با صدایی پر از سوز​

آب یخ توی هیئت
پخش می‌کردم آن روز

در کنار خیابان
خیمه پاره‌ای بود
بچه سبز پوشی
توی گهواره‌ای بود

تشنه بود آب می‌خواست
من به او آب دادم
بعد گهواره‌اش را
یک کمی تاب دادم

کاش در کربلا بود
یک نفر پیش آن‌ها
با همین آب یخ‌ها
با همین استکان‌ها​

 

[کوکیッ]

دویدم و دویدم به کربلا رسیدم
حالا بشید مهیا می‌خوایم بریم کربلا
شهر امام حسینه امام سوم ما
کربلا شهر ماتم شهر مصیبت و غم
دوستان من گوش کنید تا ماجراشو بگم
حدود سال شصتم از شهر کوفه مردم
نامه زیاد نوشتن گفتن امام سوم
ما مرد کارزاریم اما امام نداریم
اگر بیای به کوفه اطاعت از تو داریم
وقتی امام قبول کرد رو سوی کوفه آورد
تنها گذاشتن اونو دروغگوهای نامرد​

 

[کوکیッ]

ای حسین ای کشته دین و نماز
بنده پاک خدای بی نیاز

ای حسین ای سرو آزاد جهان
دشمن ظلم همه غارتگران

ای حسین ای بنده پاک خدا
بهر قرآن کرده ای جان را فدا

تو حسینی، جدّ تو پیغمبر است
بر قلوب مؤمنان او رهبر است

خواستی تا دین حق یاری کنی
بهر حفظ دین حق کاری کنی

ظالمان گفتند با ما یارشو
با یزید و کافران همکارشو

دست رد بر سـ*ـینه آنان زدی
دوربودی از گناهان و بدی

در نبردی نابرابر با سپاه کافران
جان خود کردی فدا ای جانِ جان

تو شهیدی زنده ای پاینده ای
تا ابد در خاطر ما زنده ای

*مهری طهماسبی دهکردی​

 

[کوکیッ]

یارِ امام برادرش
حُر و علی‌اکبرش

برای ما مسلمونا
برای قرآن و خدا

تا باقی باشه دین ما
دین پیامبر خدا

حالا امامِ خوب ما
تنها میون دشمنا

کشته شدن دور و برش
حتی علی اصغرش

آخر شهید شد اون آقا
رفت آسمون پیش خدا

دشمنای دین خدا
اون آدمای بی‌حیا

بچه‌ها رو، زدن کتک
هیچکی نیومد به کمک

کردن اسیر زود اونا رو
همه زن و بچه‌ها رو

شهید شدن برای کی؟
اسیر شدن برای چی؟

شهید شدن مسلمونا
تشنه تو دشت کربلا

تا قدر دین رو بدونیم
همه مسلمون بمونیم

*علی عباسی​

 

[کوکیッ]

سـ*ـینه می‌زند بابا​

توی کوچه مان امشب​

بسته روی پیشانی​

یک نوارِ «یا زینب»​

فرشِ کوچکی را هم​

او به کوچه آورده​

شمع و شربت و پرچم​

نذرِ بچه ها کرده​

سـ*ـینه می زنم من هم​

با شعار یا «زهرا»​

اسم دسته ما هست:​

دخترانِ عاشورا​

​

*مهری ماهوتی​