ممنون از دوستان که دوباره منو دعوت کردن.
رمان هایی که معرفی میکنم:
1-رمان لرد سوداگران نوشته آقا رادمهر عزیز tromprat
خلاصه:
_بهتر از هرکسی میدونی برا نفوذ بهشون انسانیتم و کشتم، مرد ،من تموم شدم نبش قبر نکن
به سمت بیرون حرکت کردم ولی دستش رو شونم قرار گرفت
_فرمانده چشم عقاب هنوزم سرخود میکشی؟
_بله
_هنوزم به قوانین پایبندی؟
_بله
_خدا به همراهت
بدون برگشتن از اتاق خارج شدم این قول من بود که تا وقتی زندم روی خوش نبینن ادمایی که خون مردم بی گ*ن*ا*ه رو تو شیشه میکنن و اینو هیچکس بهتر از هم رزمم نمیدونست
2-رمان دار مکافات|Amir.sam.A و (FATEMEH_R(fara عزیز
موضوع و خلاصه :
باید تاوانش را میداد.....تاوان دعاهای شبانه اش را ...تاوان قطره به قطره اشکهایش را .....مگر چه میخواست؟!
پسرک چشم به جهان گشود.....بی گ*ن*ا*ه...پاک....
ولی سرشتش انگار او را با بدی های دنیا اجین کرده بود.....
شد عذاب مادر...درد پدر....
بیماری اش از او مجسمه ای از شیطان ساخت......
تنی با سخت تر از سنگ و دلی که زیر آن کوه سنگ با عشق میتبید.......
روزگار طلبکارانه جانش را میخواست.......جان کسی که خورشید آسمان مادرش بود ....
خورشید هم تاوان داد ..........تاوان بیماری مادرش را
تاوان مرگ پدرش..........تاوان عشق اربابش......
3-رمان کلید قلعه ی شیطان| AMI74 وMANI_SH که تازه شروعش کردیمو مطمئنم رمان خوبی از آب در میاد.
خلاصه رمان:همه جا تاریک و مخوف بود و تنها نور چراغ قوه بود که جلوی پاهایشان را روشن میکرد.
هردو با حس کنجکاوی و ترس به جلو قدم برمیداشتن ولی هیچ چیز نمیافتن،دیگر وقت برگشتن بود که همان لحظه چیزی از درون دخترک را فرا خواند و به جلو هدایت کرد....!
او چیست؟
او کیست؟
یک اهریمن ...
یک پلید...
یک ابلیس..
یا که یک موجود افسانه ای!؟
دعوت میکنم از دوستان عزیز آقا رادمهر و آقا مانی و همچنین مونیکا جان
رمان هایی که معرفی میکنم:
1-رمان لرد سوداگران نوشته آقا رادمهر عزیز tromprat
خلاصه:
_بهتر از هرکسی میدونی برا نفوذ بهشون انسانیتم و کشتم، مرد ،من تموم شدم نبش قبر نکن
به سمت بیرون حرکت کردم ولی دستش رو شونم قرار گرفت
_فرمانده چشم عقاب هنوزم سرخود میکشی؟
_بله
_هنوزم به قوانین پایبندی؟
_بله
_خدا به همراهت
بدون برگشتن از اتاق خارج شدم این قول من بود که تا وقتی زندم روی خوش نبینن ادمایی که خون مردم بی گ*ن*ا*ه رو تو شیشه میکنن و اینو هیچکس بهتر از هم رزمم نمیدونست
2-رمان دار مکافات|Amir.sam.A و (FATEMEH_R(fara عزیز
موضوع و خلاصه :
باید تاوانش را میداد.....تاوان دعاهای شبانه اش را ...تاوان قطره به قطره اشکهایش را .....مگر چه میخواست؟!
پسرک چشم به جهان گشود.....بی گ*ن*ا*ه...پاک....
ولی سرشتش انگار او را با بدی های دنیا اجین کرده بود.....
شد عذاب مادر...درد پدر....
بیماری اش از او مجسمه ای از شیطان ساخت......
تنی با سخت تر از سنگ و دلی که زیر آن کوه سنگ با عشق میتبید.......
روزگار طلبکارانه جانش را میخواست.......جان کسی که خورشید آسمان مادرش بود ....
خورشید هم تاوان داد ..........تاوان بیماری مادرش را
تاوان مرگ پدرش..........تاوان عشق اربابش......
3-رمان کلید قلعه ی شیطان| AMI74 وMANI_SH که تازه شروعش کردیمو مطمئنم رمان خوبی از آب در میاد.
خلاصه رمان:همه جا تاریک و مخوف بود و تنها نور چراغ قوه بود که جلوی پاهایشان را روشن میکرد.
هردو با حس کنجکاوی و ترس به جلو قدم برمیداشتن ولی هیچ چیز نمیافتن،دیگر وقت برگشتن بود که همان لحظه چیزی از درون دخترک را فرا خواند و به جلو هدایت کرد....!
او چیست؟
او کیست؟
یک اهریمن ...
یک پلید...
یک ابلیس..
یا که یک موجود افسانه ای!؟
دعوت میکنم از دوستان عزیز آقا رادمهر و آقا مانی و همچنین مونیکا جان
آخرین ویرایش: