10 رمان برتر جهان درباره چه هستند؟

  • شروع کننده موضوع *نغمه*
  • بازدیدها 317
  • پاسخ ها 0
  • تاریخ شروع

*نغمه*

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
1970/01/01
ارسالی ها
5,064
امتیاز واکنش
3,627
امتیاز
0
محل سکونت
همین نزدیکی
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]10 رمان برتر جهان درباره چه هستند؟
فهرست هاي زيادي در اطرافمان هست. فهرست هايي از بهترين پديده هاي فرهنگي و مهم ترين تلاش هاي بشري. فهرست بهترين فيلم ها، فهرست تاثيرگذارترين کتاب هاي فلسفي و بهترين عکس ها، نشريات، غذاها و ... . در اين ميان يکي از معروف ترين فهرست ها، فهرست بزرگ ترين رمان هاي جهان است. چند رمان کلاسيک و ماندگار بين همه اين فهرست ها مشترک هستند. کلاسيک هايي که بسياري از اهالي فرهنگ و ادبيات خواندنشان را الزامي مي دانند و مدعي هستند خواندن اين آثار زندگي ما را دگرگون خواهد کرد. براي شما که حتي وقت مهماني رفتن هم نداريد، تله هايي فراهم کرديم. تله هايي که برگرفته از فهرست بهترين رمان هاي تاريخ به انتخاب نشريه گاردين است، البته در ميان چند ده رمان برگزيده گاردين، ده تا از مهم ترين ها را انتخاب کرديم. باشد که به دام بيفتيد و حداقل اين ده کتاب کلاسيک را بخوانيد.


[/FONT]
دن کيشوت
بسياري از کتاب ها هستند که تنها به يک قوم و ملت اختصاص دارد و از حدود مرز يک کشور فراتر نمي رود. بعضي ديگر نيز هستند که ميان ملل ديگر هم خواننده دارند، اما تنها مورد پسند گروه روشنفکران و طبقات ممتاز يا برعکس مورد اقبال عموم مردم قرار مي گيرند. «دن کيحوته دلامانچا» تمام حصارهاي جغرافيايي، نژادي، اجتماعي و طبقاتي را در هم شکسته و نام خود را با دنيا و بشريت گره زده. از قديمي ترين رمان ها در زبان هاي نوين اروپايي است. بسياري، آن را بهترين کتاب نوشته شده به زبان اسپانيايي مي دانند و به باور بسياري اولين رمان مدرن تاريخ است. ميگل سروانتس ساآودرا (۱۶۱۶ ۱۵۴۷)، بخش اول دن کيشوت را در زندان نوشت. اين بخش، نخستين بار در سال ۱۶۰۵ و بخش دوم ده سال بعد در۱۶۱۵ در مادريد چاپ شد. نخستين بار «دن کيشوت» به دست محمد قاضي از زبان فرانسوي به زبان فارسي ترجمه شده است. همچنين مرحوم ذبيح الله منصوري نيز اين رمان را با دستکاري در محتوا به فارسي ترجمه کرده است.
«دن کيشوت» داستان فصل پاياني زندگاني پيرمردي است که دچار توهم است و وقت خود را با خواندن آثار ممنوعه مي گذراند. در زمان روايت داستان، نوشتن و خواندن آثاري که به شواليه ها مي پرداخت ممنوع بود و شخصيت اصلي داستان خود را جاي يکي از همين شواليه ها مي بيند و دشمناني فرضي در برابر خود مي بيند که اغلب کوه ها و درخت ها هستند. «گوستاو دوره» نگاره معروف دن کيشوت و سانچو خدمتکار دن کيشوت را مقابل آسياب بادي به تصوير کشيده است. «دن کيشوت» پهلواني خيالي و بي دست وپاست که گمان مي کند شکست ناپذير است. او به سفرهاي طولاني مي رود و در ميانه همين سفرهاست که اعمالي عجيب و غريب انجام مي دهد. وي که هدفي جز نجات مردم از ظلم و استبداد حاکمان ظالم ندارد، نگاهي تخيلي به اطرافش دارد و همه چيز را در قالب ابزار جنگي مي بيند.


[FONT=arial, helvetica, sans-serif]بينوايان
ويکتور هوگو در بينوايان، تصوير راستين سيماي مردم فرانسه در قرن نوزدهم را به رشته تحرير در آورده است. چهره چند قهرمان در بينوايان برجسته تر ترسيم شده است؛ از جمله آنها ژان والژان است. مرد ميانسال و خسته که با نيم تنه کهنه و شلوار وصله دارش پس از گذراندن 19 سال زندان با اعمال شاقه، جايي براي رفتن ندارد و کسي پناهش نمي دهد، حتي در لحظه اي حاضر مي شود به زندان باز گردد ولي راهش نمي دهند، در اوج درماندگي و سيه روزي به خانه اسقفي پناه مي برد، اسقف با خوشرويي و مهرباني از او پذيرايي مي کند، ولي اين مهمان ناخوانده نيمه شب ظروف نقره اسقف را به سرقت مي برد. ساعتي بعد به دست ژاندارم دستگير مي شود، ولي بزرگواري اسقف مسير زندگي او را تغيير مي دهد. ژان والژان در بيست و پنج سالگي اسير پنجه هاي ستمگري شده است؛ او که روستايي پاکدلي بوده به سبب سرقت يک قرص نان براي سير کردن کودک گرسنه خواهرش اين همه زندان تحمل کرده است. در نتيجه مهرباني و عاطفه برايش امر فراموش شده ايست. سر انجام نيکي يک مرد روحاني، درهاي نيک بيني و خيرانديشي را روي او باز مي کند و يکي از بزرگان روزگارش مي شود.
اخلاق، فضيلت، پستي، ستم و رويدادهاي تاريخي با ژرف انديشي بررسي مي شود و تنارديه ماريوس و ديگر قهرمانان کتاب با نظم ويژه اي در برابر هم قرار مي گيرند و اثر جاودانه اي مي سازند. گرچه بينوايان از عشق هاي خيال انگيز سرشار است، اما جلوه واقع بينانه زندگي مردم در زمان ويکتور هوگو در آن کاملاديده مي شود. بينوايان به تشريح بي عدالتي هاي اجتماعي و فقر و فلاکت مردم فرانسه مي پردازد؛ همان عوامل و محرک هاي اجتماعي که به سقوط ناپلئون سوم منجر شد. انحصار قدرت و ثروت در دست خانواده فاسد سلطنتي که از مشکلات جامعه فرانسه کاملابي اطلاع بودند، سبب ايجاد معضلات اقتصادي و اجتماعي در جامعه فقير فرانسه شد و انقلاب فرانسه ناشي از همين تحولات زيرساخت هاي اجتماعي جامعه فرانسه بود. ويکتور هوگو در خلال پردازش شخصيت هاي داستان و روان شناسي آنها، نحوه درگيري و دخالت آنان را در اين نهضت اجتماعي نشان مي دهد
.
[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]ديويد کاپرفيلد
راوي داستان اول شخص است؛ در فصل هاي نخست، ديويد را همراه مادر جوانش مي بينيم، مادري معبود ديويد که آفريده ايست شيرين و نازنين، اما ضعيف و سبک مغز. پگوتي، اين موجود عجيب و غريب که رفتارش تند و خشن ولي دلش سرشار از مهر و عطوفت است، در کنار آنان است. رشته اين زندگي آميخته به عشق و محبت با ازدواج بيوه جوان با آقاي موردستون مردي سنگدل که در پس نقاب متانت مردانه پنهان شده است، گسسته مي شود؛ اين مرد، به تحريک خواهرش، سرانجام باعث مرگ پيشرس همسر جوان و ساده دل خود مي شود.
«ديويد کاپرفيلد» براي نخستين بار سال ۱۸۵۰ ميلادي منتشر شد و به دوران پختگي و کمال هنري ديکنز تعلق دارد. حجم انتقاد صريح اجتماعي در اين رمان کمتر از نوشته هاي ديگر اوست. ديکنز آن را از ديگر کتاب هاي خود برتر مي دانست، شايد از اين رو که حوادث هيجان انگيز و بسياري از عناصر داستان برگرفته از رخدادهاي زندگي خود اوست و مي توان گفت بيش از ديگر رمان هاي او، قالب اتوبيوگرافي دارد. شخصيت اصلي اين داستان، ديويد کاپرفيلد، کودک مورد علاقه خود ديکنز است. در اينجا توجه نويسنده بيشتر به ماجراهاي خانگي و روحاني است تا بيدادهاي اجتماعي. هرچند با توجه به زندگي خود نويسنده، همچنان در اين رمان به مسائل روان شناختي از ديد اجتماعي آشکارا توجه شده است. خفت هاي شخصيت «پيپ» در اين رمان، فرازجويي هايش، بزرگ منشي هاي به خود بسته اش و نيز ترقي و تنزلش همه نمادهاي اجتماعي قابل شناخت هستند.
[/FONT]


[FONT=arial, helvetica, sans-serif]جنگ و صلح
جنگ و صلح از لئو نيکولايويچ تولستوي (1910 1828) به حق لقب بزرگ ترين اثر ادبيات روس را داراست. تولستوي، در سايه پيروزي هايي که در عرصه واقع بيني به دست آورده بود، نخستين کسي بود که ارزش برخي مشاهدات باريک بينانه گترهاي چکمه يک افسر طي نبرد، گفت و شنودي پوچ و بي معني که با اصراري خنده آور و در موقعيتي نمايشي تکرار مي شود، چين و شکن نيم تنه اي که در اثناي سخناني پرحرارت جلب توجه مي کند و در جلب نظر حاکم مي شود و...- را آشکار ساخت.
تولستوي چنين انديشيده بود که رماني درباره توطئه معروف به توطئه «دکابريست ها» و قيام مسلحانه ناکام 1825 آنان بنويسد. وي حتي همه معلومات لازم را گرد آورده بود. با اين همه، مطالعه متون براي نگارش اين اثر توجه او را به عصر پيشين جلب کرد، چه سرچشمه هاي آن پديده هاي تاريخي را که وي مي خواست روشن سازد در اين عصر سراغ مي گرفت. به اين طريق، وي ناگزير تا زمان جنگ هاي ناپلئوني به گذشته بازگشت. فراخي دامنه موضوع که رويدادهاي شگرف و حائز اهميت اساسي براي روسيه را در برمي گيرد به نويسنده اجازه مي دهد که حماسه تاريخي تمام عياري بيافريند؛ هرچند مطالعه عمقي اسناد و مدارک، تولستوي را به آن عينيتي رهنمون نکرد که برخي از منتقدان خواهان يافتن آن در اثر او بودند.
اين مطالعه عميق در سبک و صورت روايت دقيق و روشن داستان جلوه گر است؛ دگرگونه سازي برخي از لحظات تاريخي به هيچ روي درآن تيرگي و ابهام پديد نمي آورد. نويسنده، با گذار از تحليل روان شناختي چهره هاي داستاني، به مشاهده حالات نفساني جمعي، عنصري پراهميت وارد اثر مي کند؛ زيرا سخن بر سر چاره چوبي است به وسعت تاريخ روسيه از 1803 تا 1813.
[/FONT]


[FONT=arial, helvetica, sans-serif]جنايت و مکافات
دانشجويي به نام «راسکولنيکف» به خاطر اصول اخلاقي اش مرتکب قتل مي شود. بنابر انگيزه هاي پيچيده اي که حتي خود او از تحليل آن عاجز است؛ زن رباخواري را همراه با خواهرش که غيرمنتظره به هنگام وقوع قتل در صحنه حاضر مي شود، مي کشد و پس از قتل خود را ناتوان از خرج کردن پول و جواهراتي که برداشته مي بيند و آنها را پنهان مي کند. بعد از چند روز راسکولنيکف اين تصور را دارد که هر کس را که مي بيند به او مظنون است و با اين افکار کارش به جنون مي رسد. در اين بين او عاشق سونيا دختري که به خاطر مشکلات مالي خانواده اش دست به هرکاري زده بود، مي شود. داستايفسکي اين رابـ ـطه را به نشانه مهر خداوندي به انسان خطاکار استفاده کرده است و همان عشق، نيروي رستگاري بخش است. البته راسکولنيکف بعد از اقرار به گـ ـناه و زندان شدن در سيبري به اين حقيقت رسيد. مضمون و درون مايه کتاب تحليل انگيزه هاي قتل و تاثير قتل بر قاتل است.
رفتار راسکولنيکف در اين داستان را مي توان در ديگر آثار نويسنده همچون يادداشت هاي زيرزميني و برادران کارامازوف نيز مشاهده کرد (رفتار او بسيار شبيه ايوان کارامازوف در برادران کارامازوف است). او مي تواند با توجه به توانايي هايش کار خوبي براي خود پيدا کند در حالي که بسيار فقيرانه زندگي مي کند. در همين حال رازوميخين (دوست و هم دانشگاهي راسکولنيکف که فردي نجيب، باهوش و دوست داشتني است در دوران بيماري راسکولنيکف از او حمايت و پرستاري مي کند و بعدا با دونيا ازدواج مي کند) وضعي مشابه با او دارد، ولي بسيار بهتر از او زندگي مي کند و هنگامي که به راسکولنيکف کاري پيشنهاد مي کند او از اين کار سر باز مي زند و در حالي که پليس هيچ گونه مدرکي عليه او ندارد او آنها را به خود مشکوک مي کند. او اين داستان را از ژانويه ۱۸۶۶ تا تابستان آن سال، در نشريه «روسکي وستنيک» به چاپ رسانيد.
[/FONT]


[FONT=arial, helvetica, sans-serif]مادام بوواري
مادام بوواري نخستين اثر گوستاو فلوبر، نويسنده نامدار فرانسوي است که يکي از برجسته ترين آثار او به شمار مي آيد.
اما شخصيت اول داستان بوده و نام داستان از نام او گرفته شده است. او دختري شهرستاني است که انتظارات سيري ناپذيري از دنياي خود دارد و مشتاق زيبايي، ثروت، عشق و جامعه اي سطح بالاست. بخش عظيمي از داستان حول اختلافات ميان ايده آل هاي خيالبافانه و جاه طلبانه و واقعيت هاي زندگي روستايي او مي چرخد، بخصوص که اين قضايا او را به سوي دو عشق ناپاک سوق داده و بدهي هاي قابل توجهي برايش به همراه مي آورند، که سرانجام باعث مي شود اقدام به خودکشي بکند.
فلوبر بعد از نوشتن اثري به نام وسوسه از سن آنتوان از دوستان منتقد خود، ماکسيم دوکان و لويي بونه، دعوت کرد تا داستان را براي آنها بخواند، ولي آن دو، داستان را اثر بدي برشمردند و به او پيشنهاد کردند که داستان ديگري درباره دلونه، از آشنايان آنها بنويسد. بر اين اساس، فلوبر شروع به نوشتن داستان مادام بوواري کرد و سعي کرد که داستان را براساس شخصيت هاي واقعي بنويسد و با استفاده از مشاهدات و ذهن خود وقايع را در طول داستان گسترده کند. براي مثال اما بوواري همسر دلونه است. نگارش مادام بوواري از سپتامبر ۱۸۵۱ تا آوريل ۱۸۵۶ به مدت پنج سال در کرواسه طول کشيد. در اين مدت فلوبر روزانه بيش از چند خط نمي نوشت و مرتب مشغول ويرايش نوشته هاي پيشين بود و هرآنچه را بر کاغذ مي آورد با صداي بلند براي خود مي خواند. او براي غنا بخشيدن به داستان علاوه بر بيان داستان اصلي، به بيان چند خاطره و چگونگي ارتباطش با لوئيز کوله پرداخته است. او که بسيار با شخصيت مادام بوواري هم ذات پنداري مي کرده است، در نامه اي گفته است که هنگام نوشتن صحنه سم خوردن بوواري، مزه آرسنيک را در دهان خود احساس مي کرده است. مادام بوواري تاکنون بارها در تئاتر و سينما بازآفريني شده. اولين بار ژان رنوار در ۱۹۳۲ از روي اين رمان فيلمي ساخت. آخرين فيلم از اين رمان در سال ۱۹۹۱ با همين نام اقتباس شده است.
[/FONT]



[FONT=arial, helvetica, sans-serif]خانم دلوي
«رمان نو» يکي از جنبش هاي ادبي معاصر غرب است که همگام با تحولات اجتماعي و سياسي در اواخر دهه ۱۹۵۰ در فرانسه شکل گرفت و همزمان به انتقاد از شيوه هاي بيان واقع گرايانه و کلاسيک در رمان پرداخت. «رمان نو» که در ميان انگليسي زبانان بيشتر به ضدرمان شهرت دارد با انتقاد از عناصر سنتي روايت داستاني مانند شخصيت، حادثه و طرح بر آن بود تا با تاکيد بر لزوم تحول دائم در ادبيات، گونه اي نو از روايت داستاني را ابداع و معرفي کند که با اوضاع اجتماعي و زندگي جديد انسان همخواني بيشتري داشته باشد. مشهورترين نويسندگاني که در فرانسه به اين سبک نوشته اند عبارتند از ناتالي ساروت، آلن رب گري يه، مارگريت دوراس، ميشل بوتور و کلود سيمون. البته اين نويسندگان ادعا نمي کنند که ابداع کننده اوليه اين سبک هستند، بلکه مارسل پروست و جيمز جويس را پيشکسوت خود مي دانند، ناتالي ساروت به داستايوفسکي و کافکا ارج مي نهد و رب گري به بيگانه آلبر کامو و تهوع ژان پل سارتر. ولي در نهايت اکثر اين نويسندگان، ويرجينيا وولف را پيشگام «رمان نو» مي دانند.
ويرجينيا وولف يک روز ماه ژوئن از زندگي کلاريسا خانم دَلُووِي در لندن پس از جنگ جهاني اول را از زاويه ديد اين زن توصيف مي کند. خواننده چنين مي انگارد که گويا پا به پاي راوي در خيابان هاي لندن گام برمي دارد و از دريچه نگاه کلاريسا آدم ها و محله هاي شهر را مي بيند. در اين گذار تند و ناگسسته، وولف از شهر و آدم هايش تابلويي به پهناي افق در ديدرس خواننده قرار مي دهد.
[/FONT]


[FONT=arial, helvetica, sans-serif]گتسبي بزرگ
ايالات متحده آمريکا در سال هاي ۱۹۲۰ به دنبال شوک و هرج و مرجي که جنگ جهاني اول بوجود آورده بود از رشد اقتصادي بي سابقه اي بهره مند شد. شکوفايي اقتصادي و ثروتي که اين شکوفايي به دنبال داشت باعث آن شد که بر تعداد ميليونرهاي جامعه آمريکايي دم به دم افزوده شود. علاوه بر اين از آنجا که درهمان سال ها قانون منع توليد و فروش مشروبات الکلي در ايالات متحده آمريکا حکمفرما بود، عده اي از راه توليد و توزيع قاچاق اين گونه مشروبات ثروت هاي بادآورده اي را به چنگ آوردند. فيتز جرالد هر چند همچون يکي از شخصيت هاي داستانش، نيک کراوي، مردمان ثروتمند و زرق و برق آن دوران را مي ستود، ولي با زرپرستي و سقوط اخلاقي منتج از آن ميانه خوبي نداشت. تام به عشق و علاقه فراوان گتسبي نسبت به ديزي پي مي برد. او همچنين چند کارآگاه را مامور تحقيق در مورد گتسبي مي کند و متوجه مي شود که ثروت گتسبي از طريق قاچاق و فروش غيرقانوني مشروبات الکلي به دست آمده است. او از گتسبي متنفر است. عصر يک روز تابستان، تام، نيک، گتسبي، ديزي و جوردن براي تفريح با دو دستگاه اتومبيل به هتلي در نيويورک مي روند. وقتي همگي در هتل دور هم جمع شده اند بين گتسبي و تام و درحضور ديزي برخورد لفظي پيش مي آيد. گتسبي در همان جلسه ديزي را وامي دارد که بگويد هرگز تام را دوست نداشته است. هدف گتسبي از اين کار اين است که ديزي از تام جدا شده و بار ديگر به سوي او بازگردد. تام وقتي از پيوندهاي عاطفي ديرينه اي که بين همسرش ديزي و گتسبي برقرار بوده است، آگاه مي شود خشمگين شده و از ديزي مي خواهد بلافاصله به خانه بازگردد. گتسبي، ديزي را همراهي مي کند تا او را با اتومبيل به خانه برساند. خود تام هم بعد از مدتي همراه نيک و يک آشناي ديگر از نيويورک راهي لانگ آيلند مي شود.
اف. اسکات فيتزجرالد (F. Scott Fitzgerald)‏رمان را در 1925 خلق کرد
[/FONT]


[FONT=arial, helvetica, sans-serif]وداع با اسلحه
کتابِ برترِ همه زمان ها به انتخاب گاردين، کتابخانه مدرن و دنيل برت. شاهکار بي همتاي ارنست همينگوي (19611899)، نويسنده آمريکايي و برنده جايزه نوبل ادبيات که سال ۱۹۲۹ منتشر شد.
در اوايل ۱۹۱۷، هنري به عشق اعتقاد ندارد و جنگ به نظرش ورزشي سرگرم کننده مي آيد؛ اما در پايان همان سال، به حقيقت عشق و جنگ پي مي برد. سادگي بي خدشه اين رمان، زيبايي کم نظيري به آن مي دهد. هنر همينگوي در اين است که موضوعي رمانتيک را به طرزي غيررمانتيک نقل مي کند و اين نکته تناقضي بس گيرا به وجود مي آورد که سخت گيرترين خواننده ها را تحت تاثير قرار مي دهد. هنر نويسنده در محسوس گرداندن اين تحول به آن سبب است که نه دست به تجزيه و تحليل مي زند و نه دست به نقل جمله هاي سنگين و پرمعني، بلکه فقط به واقعيت و مطالب عيني و روزمره اکتفا مي کند. اگر هنري تغيير کرده است، به آن سبب است که زيسته و آموخته است. رمان به آن اکتفا مي کند که آنچه او مي بيند به ما نشان دهد و ملاحظات او را منعکس کند. خواننده، قهرمان داستان را گام به گام دنبال مي کند و نرم نرم، بدون آشفتگي، به جايي مي رسد که او را دوست بدارد و خود را جاي او بگذارد. سرانجام بايد گفت سبک همينگوي چنان نرم و هموار است که هيچ تلاش و تقلايي را نشان نمي دهد. اين سبک که در آن زمان انقلابي تلقي مي شد، نويسندگان بسياري، بخصوص آمريکاييان را تحت تاثير قرار داد. همه آنها کوشيدند، در حد توان خود از همينگوي تقليد کنند، ولي بيهوده بود. چون همينگوي تجربه بي همتاي خود را دارد. زيستي صادقانه که برخلاف معمول، به نوشته هايش طبيعي بودني ستايش انگيز مي بخشد. گفت وگوها و سرگذشت ها در يکديگر حل مي شوند و به گونه اي تحسين برانگيز زلال، جريان مي يابند.
[/FONT]


[FONT=arial, helvetica, sans-serif]ناتور دشت
هولدن کالفيلد نوجواني هفده ساله است که در لحظه آغاز رمان، در يک مرکز درماني بستري است و ظاهرا قصد دارد آنچه را پيش از رسيدن به اينجا از سر گذرانده براي کسي تعريف کند و همين کار را هم مي کند و رمان نيز بر همين پايه شکل مي گيرد. در زمان اتفاق افتادن ماجراهاي داستان، هولدن پسر شانزده ساله اي است که در مدرسه شبانه روزي «پنسي» تحصيل مي کند و حالادر آستانه کريسمس به علت ضعف تحصيلي (چهار درس از پنج درسش را مردود شده و تنها در درس انگليسي نمره قبولي آورده است) از دبيرستان اخراج شده و بايد به خانه شان در نيويورک برگردد. تمام ماجراهاي داستان طي همين سه روزي (شنبه، يکشنبه و دوشنبه) که هولدن از مدرسه براي رفتن به خانه خارج مي شود، اتفاق مي افتد. او مي خواهد تا چهارشنبه که نامه مدير راجع به اخراج او به دست پدر و مادرش مي رسد و آب ها کمي از آسياب مي افتد به خانه بازنگردد؛ به همين خاطر از زماني که از مدرسه خارج مي شود دو روز را سرگردان و بدون مکان مشخصي سپري مي کند و اين دو روز سفر و گشت وگذار نمادي است از سفر هولدن از کودکي به دنياي جواني و از دست دادن معصوميتش در جامعه پرهرج و مرج آمريکا.
به نظر بسياري از منتقدان و خوانندگان، ناطوردشت بهترين اثر جروم ديويد سلينجر است.
[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]نويسنده: اطهر كلانتري[/FONT]
روزنامه جام جم، شماره 3781 به تاريخ 13/6/92، صفحه 10 (پرونده)

منبع :
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
 

برخی موضوعات مشابه

بالا