واقعا پاسخت چیست دوست من...تا به حال به این اندیشیده ای که اگر قبل از آمدنت نظرت را جویا میشدند پا به این جهان میگذاشتی....؟
پسر به این باور رسید که حتی اگر به او میگفتند به اندازه چشم برهم زدنی فرصت دارد تا در این دنیا بماند باز با آغـ*ـوش باز میپذیرفت....
من با پسر موافقم چگونه میشود این فرصت طلایی را نادیده گرفت و چشم از این زندگی زیبا کشید. حتی اگر به قیمت یک حسرت برایمان بماند باز هم میخواهم هزاران بار به دنیا بیایم و بمیرم.انقدر بیایم و بروم تا خدا خودش با اردنگی روحم را حواله ابدیت کند.جاییکه که برای همیشه آرام گیرم.من عاشق زندگیم و عاشقانه می خواهم هزاران بار دیگر زندگی کنم.ساده بگویمت من خود زندگیم.
فروغ در جایی گفته است:چیستم من ...کیستم من... حاصل یک رفت و آمد... حاصل یک تک فشاری بر دو پایی...روزگاری پیکری بر پیکری پیچید و من...به دنیا آمدم .....
*میلیاردها سال پیش زمانی که همه چیز پدید آمده تو در جایی در آستانه این افسانه بوده ای و حق انتخاب داشتی می توانستی یک بار برای زندگی در این سیاره به دنیا بیایی اما...نمی دانستی که چه وقت به دنیا میایی و چه مدتی میتوانی در آن بمانی اما میدانستی که پس از گذشت زمان ناچاری زمان و هرآنچه را که در آن است دوباره ترک کنی آیا میپذیرفتی که بیایی؟.....
*زندگی بخت آزمایی عظیمی است که در آن فقط شماره های برنده را میتوان دید...
دانلود رمان های عاشقانه
دانلود رمان و کتاب های جدید