اصطلاحات جامعه شناختی (بخش اول):

  • شروع کننده موضوع R@ha
  • بازدیدها 394
  • پاسخ ها 3
  • تاریخ شروع

R@ha

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2013/12/16
ارسالی ها
97
امتیاز واکنش
46
امتیاز
0
محل سکونت
س ر زم ی ن خ و ر ش ی د ش ه ر ب ه ش ت

• اقتصاد: بررسی تولید، توزیع و مصرف کالاها و خدمات.

• انسان شناسی جسمانی:بررسی تکامل بشری به ویژه از دیدگاه زیست شناختی.

انسان شناسی فرهنگی: بررسی علمی شیوه های زندگی در میان اجتماعات سراسر جهان.

• باستان شناسی: بررسی علمی مواد به جامانده از تمدن های از بین رفته.

• تاریخ: ثبت و تبیین رویدادها ی گذشته در مورد فعالیت های بشری.

• جامعه شناسی: بررسی علمی زندگی گروهی انسان ها و رفتار اجتماعی ناشی از آن.

• جغرافیا: بررسی نقش مشخصات اقلیمی و تاثیرآن بر رشد و زوال و جنبش اجتماعات گوناگون جهان.

• روان شناسی: بررسی رفتار فردی.

• روان شناسی اجتماعی: بررسی رابـ ـطه فرد با گروه.

• زبان شناسی: بررسی ساختار زبان و چگونگی تاثیرآن بر شیوه ی تفکر و ادراک انسان ها.

• شرایط کنترل شده: رشته متغیرهایی که در طول یک تجربه ی علمی باید ثابت باقی بمانند.

• طرح پژوهشی:رئوس آنچه که باید در یک تجربه ی علمی مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد.

• علم سیـاس*ـی : بررسی حکومت، فلسفه ی سیـاس*ـی و تصمیم گیری های راجع به اداره ی امور کشور.

• فرضیه: یک تفسیر نظری هنوز اثبات نشده بر پایه ی واقعیت های موجود.

منبع: بروس کوئن؛ ترجمه ی محسن ثلاثی. -تهران: نشر توتیا، 1386

.
 
  • پیشنهادات
  • R@ha

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2013/12/16
    ارسالی ها
    97
    امتیاز واکنش
    46
    امتیاز
    0
    محل سکونت
    س ر زم ی ن خ و ر ش ی د ش ه ر ب ه ش ت
    اصطلاحات جامعه شناختی بخش(دوم)


    فرهنگ: مجموعه ی ویژگی های مکتسب اعضای یک جامعه.

    فرهنگ پذیری:
    استقراض عناصری از یک فرهنگ بیگانه.

    ضد فرهنگ: گروهی که هنجارها و چشمداشت های فرهنگ غالب را نمی پذیرد وبا آن ها مقابله می کند.

    یکپارچگی فرهنگی:یکپارچگی سازمانی و کارکردی عناصر و مجموعه های یک فرهنگ.

    واپسماندگی فرهنگی: واپسماندن دگرگونی های فرهنگ غیر مادی از فرهنگ مادی.

    هنجار فرهنگی: معیار تثبیت شده ای از آنچه که بای در یک فرهنگ خاص انجام گیرد.

    نسبیت فرهنگی: برداشتی که بنابر آن، برای فهم معنا و ارزش یک عنصر فرهنگی، باید آن را در ارتباط با بافت فرهنگی خاص آن ارزیابی کرد.

    مجموعه فرهنگی: مجموعه ی از عناصر فرهنگی به هم ابسته.

    سردرگمی فرهنگی: قرار گرفتن در معرض محیط فرهنگی بیگانه ای که با باورداشت های بنیادی فرد هم خوانی ندارد.

    عنصرفرهنگی: کوچکترین واحد یک فرهنگ.

    فرهنگ آرمانی: الگوهای رفتاری که به گونه ای آشکار و رسمی تأیید شده باشد.

    آداب و رسوم: شیوه های مرسوم و خو کرده ی در درون یک جامعه.

    فرهنگ واقعی: عملکردهای واقعی اعضای یک گروه.

    خرده فرهنگ: یک رشته الگوهای رفتاری که با الگوهای فرهنگ غالب همانندند، ولی با آن ها تمایز نیز دارند.

    ارزش ها: احساسات ریشه داری که همه اعضای یک جامعه در آن سهیمند.

    عرف ها: آداب و رسوم مهمتری که دلالت های مهم شایست و نا شایست و بد و خوب دارند.

    نهاد: نظام الگودار و منتظمی از روابط اجتماعی که برای بر آوردن نیازهای گروه لازم است.

    منبع: بروس کوئن؛ ترجمه ی محسن ثلاثی. -تهران: نشر توتیا، 1386


     

    R@ha

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2013/12/16
    ارسالی ها
    97
    امتیاز واکنش
    46
    امتیاز
    0
    محل سکونت
    س ر زم ی ن خ و ر ش ی د ش ه ر ب ه ش ت
    اصطلاحات جامعه شناختی (بخش سوم):


    منزلت: پایگاه اجتماعی که فرد در یک گروه و یا یک گروه در یک جامعه اشغال می کند.

    نقش: رفتاری که از فرد دارای یک منزلت معین انتظار می رود.

    منزلت انتسابی: منزلتی که از بدو تولد به فرد اختصاص می یابد.

    منزلت اکتسابی: منزلتی که با کوشش ولیاقت به دست می آید.

    نقش کار بسته: شیو ه ای که فرد در عمل نقشی را ایفاء می کند.

    نقش تجویز شده: شیو ه ای که جامعه از فرد انتظار دارد نقشی را اجراء کند.

    تعارض از نقش: وضعیتی که بخاطر آن پدید می آید که شخص دارای یک یا چند منزلت است و آن منزلت ها چشمداشت های متناقضی را از نظر نقش ایجاب می کند.

    دلزدگی از نقش: انجام دادن یک نقش از روی بی علاقگی و بی تفاتی.

    الگوی نقش: شخصی که برایش اهمیت خاصی قایلیم و می کوشیم تا از رفتارش تقلید کنیم.

    مجموعه ی نقش: روابط یک شخص با افراد دیگری که در هنگام ایفای یک نقش با آن ها در تماس قرار می گیرد.

    فشار نقش: وضعیتی که زمانی پدید می آید که یک فرد به خاطر الزام های متناقضی که با یک نقش دارد، در برآورده ساختن چشمداشت های آن نقش با اشکال روبرو شود.

    ناتوانی در ایفای نقش: ناتوانی یک فرد در ایفای یک نقش معین .

    منبع: بروس کوئن؛ ترجمه ی محسن ثلاثی. -تهران: نشر توتیا، 1386
     

    R@ha

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2013/12/16
    ارسالی ها
    97
    امتیاز واکنش
    46
    امتیاز
    0
    محل سکونت
    س ر زم ی ن خ و ر ش ی د ش ه ر ب ه ش ت
    اصطلاحات جامعه شناسی(بخش چهارم)


    گروه: تعدادی از افراد که کنش متقابل با هم دارند براساس چشمداشت های رفتاری مشترک،نسبت به همدیگر احساس وابستگی می کنند.

    تجمع: هر گونه گرد هم آمدن طبیعی مردم.

    رده: تعدادی افراد که دیک نوع ویژگی مشترک دارند.

    گروه خودی: گروهی از اشخاص که شخص با آن ها احساس راحتی می کند و حس می کند که به آن ها تعلق دارد.

    گروه بیرونی: گروهی که اشخاص به آن تعلق ندارد.

    گروه نخستین: گروه کوچکی که روابط میان اعضایش ، صمیمانه و شخصی اند.

    گروه دومین: گروهی که روابط اعضایش ، غیر شخصی، کاری و مختص به یک منظور خاص است.

    گروه مرجع: گروهی که ارزیابی و داوری رفتار شخص به شمار می آید.

    گروه تفاهم متقابل: هر گونه گروه حساسی که اعضایش برای تأمل در رفتار خود و دیگران یا گسترش فهم متقابل، گرد هم می آیند.

    گماینشافت: اجتماعی که درآن، بیشتر روابط افراد، صمیمانه، شخصی و سنتی اند.

    گزلشافت: جامعه ای مبتنی بر روابط غیر شخصی و عدم پایبندی به پیوندهای سنتی.

    فاصله اجتماعی: معیار اندازه گیری درجه ی نزدیکی یا دوری یک فرد به اعضای یک گروه های دیگر.

    منبع:بروس کوئن؛ ترجمه ی محسن ثلاثی. -تهران: نشر توتیا، 1386.

     
    آخرین ویرایش توسط مدیر:

    برخی موضوعات مشابه

    بالا