دنباله دار انتقام از موضوعات انشاء مدرسه :/

برنو

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/01/27
ارسالی ها
305
امتیاز واکنش
4,502
امتیاز
485
محل سکونت
شهرجهانی (یزد)
سلام دوستان .:biggfgrin:
بازم یه تاپیک باحال دارم و امیدوارم استقبال کنید .
تو دوره مدرسه بعضی موضوعات اینقدر تکراری یا مسخره بودن که آدم چهار بار پوست می نداخت تا چهارتا جمله درست و درمون سر هم کنه .:aiwan_lighgt_blum:
الان می خوام یکی از اون موضوعات رو انتخاب کنید و بدون اینکه نگران نمره معلم باشید:campe45on2: به شکلی که دلتونو خنک کنه بیانش کنید .:aiwan_light_crazy:متن شما می تونه طنز .ترسناک و یا پر از خشم و عصبانیت باشه ‌.در کل اون انشایی رو که دوست داشتید بنویسید ولی هیچوقت ننوشتید الان بنویسید . ببینم چه می کنید .:aiwan_light_dirol:
 
آخرین ویرایش:
  • پیشنهادات
  • برنو

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/01/27
    ارسالی ها
    305
    امتیاز واکنش
    4,502
    امتیاز
    485
    محل سکونت
    شهرجهانی (یزد)
    خب اول از همه خودم شروع کنم :campe45on2:
    موضوع انشاء در آینده می خواهید چه کاره شوید ؟
    من تا دوره دبستان طبق آرزوهای کلیشه ای والدین فکر می کردم آدم باید حتما دکتر و مهندس شود تا فرد مفیدی برای جامعه باشد . ولی اکنون نه می خواهم دکترو مهندس شوم نه یک فرد مفید برای جامعه !من با اینکه اکنون به شغل مرمت در خارج از خانه و همچنین بافندگی در داخل خانه اشتغال دارم ؛ دوست دارم توی یک رستوران فست فودی سیب زمینی سرخ کنم .
    درست است که سیب زمینی سرخ کرده مضر و سرطانزاست ولی خداوکیلی خیلی خوشمزه است و صدای جیلیز و ویلیزش در آن حجم عظیم روغن آدم را حالی به حالی می کند .
    البته از لـ*ـذت ناخونک زدن سیب زمینی های داغ و ترد نیز به هیچ وجه من الوجوه نمی توان گذشت.
    آدم از چربی خون و کلسترول و روغن های ترانس بمیرد رواست تا اینکه عمرش را صرف یادگیری سینوس و انتگرالی کند که معلوم نیست کجای زندگی به درد می خورد یا اینکه اینهمه درس بخواند و آخرش بشود یک مهندس که درنهایت از فشار بی کاری معتاد شده و به انگل اجتماع بدل گشته است .
    این بود انشای من .
     
    آخرین ویرایش:

    daryaa.sadr

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/01/19
    ارسالی ها
    137
    امتیاز واکنش
    1,800
    امتیاز
    336
    سن
    27
    یعنی به جرات میتونم بگم بد ترین موضوعات مربوط به باز آفرینی حکایت بود که معمولا هم از عبید زاکانی بود یا از رساله ی دلگشا که کلا خیلی وقتا نمیفهمدیم اصلا چی میگه؟
    خلاصه معلم ما هم خیلی سخت گیر بود و قوانین خاص خودش رو برای هر روش نویسندگی داشت.
    همیشه میگفت که حتی نباید یک کلمه که عین حکایت هست تو نوشتتون باشه یه بار ای حکایت بود که توش کلمه ی دزد وجود داشت و من هم دزد نوشته بودم بهم گفت باید از کلمه ی طرار استفاده کنی.هرچه قدر من و همکلاسی هام اصرار کردیم که مثلا بازنویسی میکنیم که به زبان ساده بشه قبول نکرد یا مثلا میگفت به جای اینکه بنویسی در بازار فروحت بنویس در بازار آب کند.حالا خدا داند چقدر به من حرص داد و بهم 19 داد.نمیدونم حق با اون بود یا من ولی گذشته ها گذشته.
     

    پریسا اسدی

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/11
    ارسالی ها
    467
    امتیاز واکنش
    20,191
    امتیاز
    673
    محل سکونت
    دیار تنهایی
    موضوع انشاء تعطیلات خود را چگونه گذراندید ؟ دوران ابتدایی تو مدرسه ما همیشه و هر سال تکرار میشد و ما مجبور بودیم اتفاقات تکراری هر سال رو بنویسیم . بعضی از دوستان هم که مسافرت میرفتن برای ما فخر میفروختن ولی ما هر سال نه مسافرت میرفتیم نه جایی همش تو خونه بودیم . یه سال من خیلی حرصم گرفت که چرا همیشه باید این موضوع عصبانیم کنه . دفتر انشامو برداشتم و از خودم کلی ماجرا برای عید نوشتم و کلی برای این کارم ذوق کردم . نوشتم رفتیم شمال خونه عموم اینا و ... یه بار که مامانم اومده بود مدرسه معلممون که یه جورایی با مامانم دوست بود ازش راجب سفرمون به شمال پرسید و مامانم با تعجب گفته بود چه سفری ؟ ما که مثل هرسال تو خونه بودیم و جایی نرفتیم . :aiwan_light_sddsdblum:
    معلممون هم به خاطر دروغم فقط از نمره م کم کرد و به روم نیاورد ولی دیگه راجب این موضوع کسی تو مدرسه انشایی نگفت .
    :aiwan_lightsds_blum:
     

    برنو

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/01/27
    ارسالی ها
    305
    امتیاز واکنش
    4,502
    امتیاز
    485
    محل سکونت
    شهرجهانی (یزد)
    موضوع انشا تابستان خود را چگونه گذراندید ؟
    به نام خدا
    سالهای قبل وقتی تابستان فرا می رسید ابتدا کولر را روشن کرده سپس پتو را روی خود می انداختیم و هندوانه های شیرین آبدار می خوردیم .خدا شاهد است که ما هیچ نقشی در گذراندنش نداشتیم و تابستان خودسرانه از ما میگذشت از بس که بی وفا بود خاک بر سر .Boredsmiley
    اما اکنون بدون پتو زیر باد کولرهایی که از شدت گرما عرق میریزند نشسته و هندوانه هایی می خوریم که یا مانند آب بی رنگ و بی بو و مزه هستند یا مزه ی ترشی بادمجان گرفته اند از بس زیر آفتاب مانده اند .ولی ما همچنان نقشی در گذراندن تابستان نداریم و تابستان خرامان خرامان با پوزخندی مکش مرگ ما می گذرد.:aiwan_light_dash1:
     

    *Elena*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/03/16
    ارسالی ها
    656
    امتیاز واکنش
    7,488
    امتیاز
    571
    محل سکونت
    زیر سایه خدا
    موضوع انشا، چگونه تعطیلات خود را گذراندید؟

    به نام خدا. شب 29 اسفند ماه، با خوشحالی برروی تخت خوابیدیم و صبح 14 فروردین با چک و لقد از تخت بلند شدیم:\ این بود انشای من.
     

    *Stephanie*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/03/12
    ارسالی ها
    1,273
    امتیاز واکنش
    6,302
    امتیاز
    658
    سن
    20
    محل سکونت
    Gothom City
    موضوع انشا
    فصل پاییز
    فصل پاییز خیلی خوب است.
    فصل پاییز شروع مدرسه است.
    فصل پاییز تمام شد.
     

    برخی موضوعات مشابه

    پاسخ ها
    9
    بازدیدها
    263
    پاسخ ها
    4
    بازدیدها
    167
    پاسخ ها
    10
    بازدیدها
    379
    پاسخ ها
    11
    بازدیدها
    338
    پاسخ ها
    20
    بازدیدها
    544
    پاسخ ها
    98
    بازدیدها
    3,435
    پاسخ ها
    18
    بازدیدها
    432
    پاسخ ها
    17
    بازدیدها
    604
    پاسخ ها
    44
    بازدیدها
    1,368
    بالا