- عضویت
- 2016/11/28
- ارسالی ها
- 4,013
- امتیاز واکنش
- 9,544
- امتیاز
- 746
خوب از اسم تاپیک معلومه چی می خوابم دیگه
اولین ایده رمانتون
اولین جرقش جی بوده.
اونی که گفتید ارهههه میتونم باهاش رمان خوبی بسازم
درباره رمان خودم
شکست خورده:اولین جرقش خودم بودم می خواستم درباره یه دختر منزوی بنویسم
که تو رمانم یه دختر عینکیه بسی افسردس که تو دانشگاه از دیوار صدا در بیاد از اون در نمیاد تا این که یه روز پسر عموش میاد تو دانشگاهشون تنها فردی که این دختره باهاش راحته و کنارش شیطونی میکنه
با یان که ایده اولیه رمانم بسی مزخرف بود اما تغییرش دادم از همون جرقه اول و بی خود یه زندگی ساختم
دختری که مادر پدرش نحص می دوننش
برادرش مرده
از چهارده سالگی تنها زندگی کرده
مرموزه
روی پای خودش ایستاده
هیچ دوستی نداره چون به قول خودش از مادر پدرهیچ خیری وقتی من ندیددم دیگرونو من اهریمن نبینم؟
اره خوب الان ساختار رمانم کاملا با ایده اولیش فرق داره
و منم به این معتقدم که حتی بی خود ترین ایده ها هم می تونن بزرگ ترین موفقیت ها رو در پی خود داشته باشن.حالا شما بگید.....
اولین ایده رمانتون
اولین جرقش جی بوده.
اونی که گفتید ارهههه میتونم باهاش رمان خوبی بسازم
درباره رمان خودم
شکست خورده:اولین جرقش خودم بودم می خواستم درباره یه دختر منزوی بنویسم
که تو رمانم یه دختر عینکیه بسی افسردس که تو دانشگاه از دیوار صدا در بیاد از اون در نمیاد تا این که یه روز پسر عموش میاد تو دانشگاهشون تنها فردی که این دختره باهاش راحته و کنارش شیطونی میکنه
با یان که ایده اولیه رمانم بسی مزخرف بود اما تغییرش دادم از همون جرقه اول و بی خود یه زندگی ساختم
دختری که مادر پدرش نحص می دوننش
برادرش مرده
از چهارده سالگی تنها زندگی کرده
مرموزه
روی پای خودش ایستاده
هیچ دوستی نداره چون به قول خودش از مادر پدرهیچ خیری وقتی من ندیددم دیگرونو من اهریمن نبینم؟
اره خوب الان ساختار رمانم کاملا با ایده اولیش فرق داره
و منم به این معتقدم که حتی بی خود ترین ایده ها هم می تونن بزرگ ترین موفقیت ها رو در پی خود داشته باشن.حالا شما بگید.....