اولین رمانی که خودتون نوشتین چی بود؟

[برنو]

اولین داستانم رو توی سیزده سالگی تایپ میکردم ولی فایلش رو برای همیشه از دست دادم و باعث شد تا بیست سالگی سمت نویسندگی نرم .الان یادم نیست موضوعش چی بود ولی میدونم نوجوان پسند بود
الان یه داستان در دست تایپ دارم که افلاین نوشته میشه تا ببینم چی پیش میاد و چند تا ایده ی خام که نیاز به پردازش داره .:NewNegah (6):

 

[روژینا.ابراهیمی]

من از بچگیم می نوشتم اما هیچکدومشون آخر نداشت ! قلمم هم خوب نبود و بچه گانه میشد ...
اما اولین رمانی که بطور جدی و آغاز کردم و به پایان هم رسوندم اسمش هات چاکلت بود . عاشقانه هم بود . نه چاپش کردم و نه توی اینترنت منتشر ، فقط یه سری از دوستام خوندن و گفتن خوبه . سیزده چهارده سالم بود ، که دفترش افتاد دست دبیر عربیو و اونم ازم گرفت ، چون عاشقانه بود دادش مدیر مدرسه مون و کلی توبیخ شدم ! البته چیز خاصی توش نداشت اما اونا می گفتن دختر به این سن نباید عاشقانه بنویسه ، اصن چه معنی داره ؟ وقتی دفترمو پس دادن تا سالها می ترسیدم دست به قلم ببرم اما بعد از اون سالها که میخونم میبینم کلی غلط املایی و نگارشی داشته و موضوعش هم خوب پرداخته نشده بود .... اما خب خیلی درس ازش گرفتم . بعد از مدتها هم دوباره یه آفلاین شروع کردم ، ایشالا خوب شه !

 

[مروارید 781]

سلام.
خب من اولین رمانی که منتشرش کردم در حال تایپه . ایده امو دوست دارم. فکرم نمی کنم تکراری باشه. فقط من چون آدم عجولیم می ترسم آخرش گند بزنم بهش.البته می دونم یه خرده از نظر علائم نگارشی و اینا ممکنه ایراد داشته باشه که حتما در آینده ویرایشش می کنم. اما اگه بخوام بگم اولین رمانم رو کی نوشتم:NewNegah (1): کلاس چهارم ابتدایی بودم. عاشقانه هم نبود. ژانرش اجتماعی بود! البته در حوزه ی سنی خودم بود دیگه! یادمه داستانش در مورد یه دزدی بود ولی خب بعدش گم و گورش کردم.اما اولین رمان عاشقانه ام که اول دبیرستان نوشتمشم اسمش رو گذاشتم مادرانه اونم دوستام خوندن می گفتن خیلی قشنگه! البته منتشر نکردما قصدم ندارم که منتشر کنم اون یه تجربه ی خوب واسه شروع عاشقانه نویسی من بود
رمان نصف و نیمه هم یه عالمه دارم. ایده های خامم فراوون متاسفانه وقت نیست

Please, ورود or عضویت to view URLs content!

سایت دانلود رمان نگاه دانلود

 

[فاطمه صفارزاده]

اولین رمانی که من نوشتم توی یه انجمن دیگه بود. فوق‌العاده کلیشه‌ای و تکراری و بد!
چون بچه‌تر بودم و فکر میکردم اینطور داستانا قشنگن درسته خواننده‌ی زیادی داشت اما قشنگ نبود.
رمان‌هایی که آبکی بودن و یه عاشقانه‌ی فوق‌العاده بد داشتن!
اما خدا رو شکر الآن فهمیدم و دارم سعی می‌کنم که رمانی بنویسم در شان یک نویسنده‌ی تازه‌کار

سایت دانلود رمان نگاه دانلود

 

[Ghazalhe.Sh]

اولين رمان من اتقام و عشق بود! باز خوردش بد نبود، ولى عالى هم نبود؛ از نوشتنش پشيمون نيستم؛ ولى كم و كاستى زياد داشت! اون موقع كه نوشتمش 16ساله بودم، كم سن و واقعا بى تجربه بودم(البته اولين نوشته ام نبود ولى خوب..) البته هنوز هم حرفه اى نيستم و در حال ياد گيريم.

سایت دانلود رمان نگاه دانلود

 

[nastaran*]

من اولین و تنها رمانی که نوشتم رو توی نود و هشتیا گذاشتم. یه رمان فانتزی بود راجع به دختری که توی سفرش به صورت کاملا تصادفی وارد یه دنیای دیگه میشه و ...
خب اون زمان مخاطب های من خیلی کم بودن ولی بازم همون کسایی که بودن باعث شدن من رمان و تموم کنم. وگرنه اگه میخواستم برای خودم بنویسم عمرا تمومش نمیکردم.
چیزی که ازش یاد گرفتم این بود که شدیدا به فانتزی نوشتن علاقه دارم! و دیگه اینکه تا قبل از اینکه طرح دقیق رمان رو نداشته باشم دیگه دست به قلم نمیبرم.
چرا؟ چون موقعی که شروع کردم طرح دقیق و جواب تموم معماهارو نمیدونستم. وقتی که آخر کار معماها رو حل کردم و برگشتم دوباره خوندم متوجه شدم توی طرح داستان نقص زیاد هست و کلا رمان ایراد فنی داره.
از اون موقع تا الان دوتا نولا نوشتم و الانم دارم روی طرح یه رمان کار میکنم. ولی فکر نمیکنم دیگه هیچوقت کارم رو توی اینترنت منتشر کنم.

سایت دانلود رمان نگاه دانلود

 

[رزمین رولینگ]

رمان یاقوت خونین
حاصل دوسال تحقیق و پژوهش و ترجمه و مصاحبه
اولین جلد یه تریلر سه گانه
تمام هنر روزنامه نگاریم رو براش خرج کردم
دو جلد بعدیش هم نوشته شدن.
کورسو و هولوکاست

سایت دانلود رمان نگاه دانلود

 

[نگـآر]

من اولین داستانی که نوشتم 15 سالم بود و اتفاقا چند روز پیش هم بعد مدت ها پیداش کردم و خوندمش باز و خودم خندم گرفت.
خودمم خجالت کشیدم که چرا گذاشتم بقیه هم بخوننش :aiwan_lffghfdght_blum:
البته اون بنده خدا ها به روم نمیوردن ولی قلمم خیلی ضعیف و بچگانه بود. ولی خب ایده اش رو دوست دارم و خیلی زود ویرایشش میکنمم

سایت دانلود رمان نگاه دانلود

 

[phantom.hive]

اولین رمانی که من نوشتم برمی‌گرده به کلاس ششمم که فانتزی بود، اومدم عاشقانه‌اش کنم که کلاً خراب شد و نصفه نیمه ولش کردم. هنوز توی هیچ سایتی منتشرش نکرده بودم اما اولین رمانی که توی اینترنت منتشرش کردم، برگزیده‌ی‌سیاهی(جلد اول مجموعه‌ی سلطه‌گران) بود که به عنوان قلم اول، تقریباً ازش راضیَم.

سایت دانلود رمان نگاه دانلود

 

[Firelight̸]

من همین رمان سرنوشت پیچیده که به کنترل کیفی منتقل شده اولین تجربه رمانمه که به صورت جدی دنبالش کردم البته خیلی عیب و ایراد داره اینو خودمم میدونم

سایت دانلود رمان نگاه دانلود