سلام،از اسم تاپیک معلومه غیر منتظره ترین اتفاقی که توی رمانایی که خوندین پیش اومده رو بگین اتفاقی که فکرشم نمیکردین یا بهتر بگم غیر قابل پیشبینی ترین اتفاق:) موفق باشید قلمتون مانا
سلام دوست عزیز...من غیرمنتظره ترین اتفاقی که توی رمان دیدم رمان ملکه جهنمی و پادشاه دوزخی بود...آخرش که دیانا میره آلمان و دوباره قتل میکنه...اونجا واقعا شکه شدم...حالا بازم دیدم میگم...
یه رمانی بود که اسمشو یادم نی ولی مثلا پلیسی بود دختر و پسر نقش اصلی داستان از اول عشقولانه بازی از خودشون در آوردن و کلی واسه آیندشون نقشه کشیدن بعد دختره رفت ماموریت اونجا یهو عاشق یکی دیگه شد
منم همین نظرو دارم رمانه ملکه جهنمی و پادشاه دوزخی پره اتفاقایی بود که غیر منتظره بودن
اونجایی که دیانا عاشق شهریار شد
اونجایی که دیانا دختر عموی شهریار از اب در اومد
اونجایی که فهمید پسر عموشو کشته
اونجایی که حامدو-بعد از مراسم ختمش و با تفکری که شهریار کشتش-تو اداره پلیس دید
اونجایی که قولاشو هی پشت سره هم تو المان شکوند
اونجایی که گاو قرمزشو سوزوند و
دراخر اونجایی که داشت نماز قضا میخوند
همه و همش سر شار از هیجانو اتفاقات باور نکردنی بود