dehqani
کاربر نگاه دانلود
آخ گفتی. این یه مورد پدر من و در آورده!
تکراری ترین مسائل در رمان!
پیشنهادات
dehqani
کاربر نگاه دانلود
یه مسئله ای که خیلی رو مخه تشبیه های تکراری و نبود خلاقیت در زمینه تشبیه زدنه
مثلا برای نشون دادن مظلومیت طرف فوری بدون هیچ فکری طوطی وار مینویسن چشام و یا چشماش عین گربه شرک بود!!!! یعنی تو کل دنیا انقدر قحطه که فقط همین یه مثال و یه مورد باشه؟!
یا میگن چشام از تعجب مثل پرتقال تامسون شد!!! خب این همه اشیاء گرد تو جهان وجود داره چه گیری هست به پرتقال تامسون؟!
عصاب نمیذارن برا آدم
والا به خدا!!Boredsmiley
مثلا برای نشون دادن مظلومیت طرف فوری بدون هیچ فکری طوطی وار مینویسن چشام و یا چشماش عین گربه شرک بود!!!! یعنی تو کل دنیا انقدر قحطه که فقط همین یه مثال و یه مورد باشه؟!
یا میگن چشام از تعجب مثل پرتقال تامسون شد!!! خب این همه اشیاء گرد تو جهان وجود داره چه گیری هست به پرتقال تامسون؟!
عصاب نمیذارن برا آدم
والا به خدا!!Boredsmiley
- عضویت
- 2017/03/18
- ارسالی ها
- 1,624
- امتیاز واکنش
- 60,983
- امتیاز
- 1,039
- سن
- 22
همه کلیشه ها یه طرف،
زیر سوال بردن مذهبی ها یه طرف...
نویسنده های جدید خیل مذهبی ها رو بی اراده به تصویر می کشن.
اونا باعث می شن که ذهنیت بدی در مورد مذهبی ها شکل بگیره.
یکی با خودش می گـه اگه اینطوره پس من با عاشق شدنم می تونم هر کاری بکنم.
اون یکی می گـه اون مثل "هر چی عشقیه زیر چادر مشکیه" راسته دیگه! دم از مذهبی بودن می زنن بعد می پرن بغـ*ـل پسرا...
یکیم نیست بگه تو خودت دین و ایمون نداری چرا باور مردمو می دزدی؟
زیر سوال بردن مذهبی ها یه طرف...
نویسنده های جدید خیل مذهبی ها رو بی اراده به تصویر می کشن.
اونا باعث می شن که ذهنیت بدی در مورد مذهبی ها شکل بگیره.
یکی با خودش می گـه اگه اینطوره پس من با عاشق شدنم می تونم هر کاری بکنم.
اون یکی می گـه اون مثل "هر چی عشقیه زیر چادر مشکیه" راسته دیگه! دم از مذهبی بودن می زنن بعد می پرن بغـ*ـل پسرا...
یکیم نیست بگه تو خودت دین و ایمون نداری چرا باور مردمو می دزدی؟
hanieh.salehi
کاربر نگاه دانلود
از جمله سنت های رمان نویسی که خیلی جایی بهشون اشاره نشده و بعضی نویسنده ها هنوزم خودشون رو ملزم به رعایت اونها می دونن، می تونم به این موارد اشاره کنم:
1. از اونجایی که زوج مورد نظر به هم محرم نیستن و نویسنده نمیخواد اتفاقی بین اونا رخ بده، یه همچین سناریوهایی می چینه: دختره داره سیب میخوره، پسره هم میاد همون موقع از اون طرف سیب گاز میزنه. یا دختره داره آب میخوره از بطری آب معدنی، پسره هم بعد از دختره فوری بطری رو برمیداره و بقیه اش رو میخوره. یا اینکه دختره دهنش رو با یه دستمالی چیزی پاک میکنه بعد دستمالش به یه نحوی می افته دست پسره و پسره هم دستمال کاغذی دختره رو می بـ..وسـ..ـه. این سناریوها ختم میشه به سرخ و سفید شدن دختر و بعدشم جمله ای که در نود درصد مواقع یا خود پسره میگه یا نویسنده می نویسه اینه که "آقایون تخیلشون قویه!". این یکی از دردناک ترین کلیشه هاست که نویسنده ها جهت اسلامیزه کردن داستان پسرای بدبخت رمان رو مجبور به بوسیدن سیب و بطری آب معدنی و دستمال کاغذی می کنن
) باور کنید این کار رمانتیک و نشان دهنده ی "تخیل قوی" نیست که هیچ، در دنیای واقعی کار خیلی ترسناکیه و آدم چه فکرها که در مورد اون پسر بدبختِ دستمال بـ*ـوس یا بطری بـ*ـوس نمی کنه! نویسنده های عزیز! خواهشا دست از این کلیشه بردارید باور کنید راهای دیگه ای هم برای ابراز محبت وجود داره!
2. پسره یه کار دیوانه وار انجام میده. دختره می پرسه: "مگه دیوونه ای؟" پسره میگه: "آره! دیوونه ی تو ام!"
3. بعد از اینکه دختر و پسر عقد میکنن نود درصد شخصیتای داستان اقدام به فضولی و مزه پرونی های ننر و عموما تکراری و پشت وانتی در مورد کم و کیف رابـ ـطه ی اونا می کنن. این مورد رو سابقه نداشته من توی کتابی نبینم. می دونم در دنیای واقعی هم فامیل به همین شکل توی زندگی زوج های جوان فضولی می کنه ولی محض رضای خدا حتی اگه می خواهید رمان رئال باشه و فضولیِ رایج حول این مسائل رو توش نشون بدید حداقل یه خلاقیتی توی گوشه و کنایه هایی که می نویسید داشته باشید.
1. از اونجایی که زوج مورد نظر به هم محرم نیستن و نویسنده نمیخواد اتفاقی بین اونا رخ بده، یه همچین سناریوهایی می چینه: دختره داره سیب میخوره، پسره هم میاد همون موقع از اون طرف سیب گاز میزنه. یا دختره داره آب میخوره از بطری آب معدنی، پسره هم بعد از دختره فوری بطری رو برمیداره و بقیه اش رو میخوره. یا اینکه دختره دهنش رو با یه دستمالی چیزی پاک میکنه بعد دستمالش به یه نحوی می افته دست پسره و پسره هم دستمال کاغذی دختره رو می بـ..وسـ..ـه. این سناریوها ختم میشه به سرخ و سفید شدن دختر و بعدشم جمله ای که در نود درصد مواقع یا خود پسره میگه یا نویسنده می نویسه اینه که "آقایون تخیلشون قویه!". این یکی از دردناک ترین کلیشه هاست که نویسنده ها جهت اسلامیزه کردن داستان پسرای بدبخت رمان رو مجبور به بوسیدن سیب و بطری آب معدنی و دستمال کاغذی می کنن
) باور کنید این کار رمانتیک و نشان دهنده ی "تخیل قوی" نیست که هیچ، در دنیای واقعی کار خیلی ترسناکیه و آدم چه فکرها که در مورد اون پسر بدبختِ دستمال بـ*ـوس یا بطری بـ*ـوس نمی کنه! نویسنده های عزیز! خواهشا دست از این کلیشه بردارید باور کنید راهای دیگه ای هم برای ابراز محبت وجود داره!2. پسره یه کار دیوانه وار انجام میده. دختره می پرسه: "مگه دیوونه ای؟" پسره میگه: "آره! دیوونه ی تو ام!"
3. بعد از اینکه دختر و پسر عقد میکنن نود درصد شخصیتای داستان اقدام به فضولی و مزه پرونی های ننر و عموما تکراری و پشت وانتی در مورد کم و کیف رابـ ـطه ی اونا می کنن. این مورد رو سابقه نداشته من توی کتابی نبینم. می دونم در دنیای واقعی هم فامیل به همین شکل توی زندگی زوج های جوان فضولی می کنه ولی محض رضای خدا حتی اگه می خواهید رمان رئال باشه و فضولیِ رایج حول این مسائل رو توش نشون بدید حداقل یه خلاقیتی توی گوشه و کنایه هایی که می نویسید داشته باشید.
shaghiw.79
کاربر نگاه دانلود
اره داریم
یسریا مردمکشون بی رنگه مثل معلم ریاضیمون تو راهنمایی
چشاش به رنگ مانتوهاش میشد!
- عضویت
- 2017/03/18
- ارسالی ها
- 1,624
- امتیاز واکنش
- 60,983
- امتیاز
- 1,039
- سن
- 22
من اصلا در تعجبم با فاصله چند متری شما چطور رنگ چشم رو تشخیص می دین؟ من فقط اگه آبی یا سبز باشه، رنگشون رو که نه، روشن بودنش رو تشخیص می دم!
shaghiw.79
کاربر نگاه دانلود
اونک اره
ولی گفتم داریم. خخخخ
تشخصیش واقعا سخته ولی خب تو رمانا لابد بلدن بفهنن دیگ
خخخ
orkid 31
کاربر نگاه دانلود
- عضویت
- 2017/05/25
- ارسالی ها
- 8
- امتیاز واکنش
- 54
- امتیاز
- 71
برخی موضوعات مشابه
- قفل شده
تاپیک قبلی
