معرفی آخرین رمانی که خوانده اید(قوانین درپست اول)

  • شروع کننده موضوع Heart of stone
  • بازدیدها 18,993
  • پاسخ ها 158
  • تاریخ شروع
وضعیت
موضوع بسته شده است.

big cat

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/07/06
ارسالی ها
165
امتیاز واکنش
2,019
امتیاز
506
محل سکونت
کهکشان
این گروه خشن اخرین رمانی که خوندم فوق العاده خفن، بکش بکش:uzi: ،دخترا توسری خور نبودن هیچ خیلی خفن بودن پسرا ازشون میترسیدن:aiwan_light_spiteful: بلیم فقط پوراندخت آخرش خیلی گریه میکرد:aiwan_light_cray:
داستانشم از قرار راجع به یه پلیس خیلی باحال بوده که به خاطر انتقام خون ریخته شده ی خانوادش از شغلش استعفا میده و میزنه تو خط بکش بکش:uzi: که این وسط البته اخرش عاشقو دلداده ی دختر یه قاچاقچیه مواد میشه :aiwan_light_heart:نویسندشم نمیدونم کیه برین بخونین اگه ام نخواستین نخونین به من چهBoredsmiley
کسیم که میخواست ازش انتقام بگیره یه زمانی رفیق شفیقش بوده که آخرسر با پوری میرن بکشنش با اسلحه:aiwan_light_hunter: اسم طرفم نادر مرد آهنین لقبه دختره ام ژاندارک بوده
 
  • پیشنهادات
  • deldar

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2014/05/26
    ارسالی ها
    2,028
    امتیاز واکنش
    2,468
    امتیاز
    539
    اخرین رمانی که خوندم دختری در قطار بود


    • نگـاه دانلـود عالی.....دختری در قطار نه تنها نگـاه دانلـود مهیج و پلیسی، بلکه تریلری روان شناختانه است. دختری در قطار با روایتی مدرن سراغ موضوعی کلاسیک می رود ...ماجرای همیشگی عشق و شکست. دختری در قطار رمانی است تعلیقی با پایان پیشبینی ناپذیر.... خواندنش را توصیه میکنم به تمام دوستان
     

    he.s

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/09
    ارسالی ها
    2,495
    امتیاز واکنش
    10,204
    امتیاز
    904
    آخرین رمانی که خوندم رمان یک مشت خالی از زندگی از یگانه اولادی بود
    داستان یه زن و شوهر با دختر و پسرشون بود که تو زندگی با هم نمیسازن و درگیر اتفاقاتی میشن
    خلاصه از این بهتر نمیتونم بگم اما عالی بودش عالی با همه رمانایی که خوندم فرق داشت بهتون پیشنهاد میکنم حتما بخونید
     

    nil

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/04/27
    ارسالی ها
    504
    امتیاز واکنش
    9,102
    امتیاز
    561
    محل سکونت
    شاهین شهر-اصفهان
    آخرین رمان که نه آخه هنوز تمومش نکردم....دژکوب هستش...عااالیه تو مایه های رمان گناهکار خانم فرشته تات شهدوسته.....خیلی زیباس
     

    *H@$TY_hk *

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/02
    ارسالی ها
    145
    امتیاز واکنش
    3,832
    امتیاز
    516
    محل سکونت
    تهران :)
    رمان زن کمانگیر ....
    رمانی فوق العاده بدون هیچ نقصی و عالییی
    داستان در مورد دختری که اتفاقات گذشتشو میگه و با پسری وشنا میشه که اونم خاطراتی درون گذشته داره و خاطرات این دو به هم گره خورده ...
    من نظیرش رو ندیدم ... :)
     

    1956

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/15
    ارسالی ها
    13
    امتیاز واکنش
    150
    امتیاز
    111
    سن
    23


    چه عجب بالاخره من یکیو دیدم یگانه اولادی میخونه . کلا یگانه اولادی با استعداده و اگه دقت کنی هر رمانش تقریبا یه سالی طول میکشه . هر سری هم قلمش پیشرفت میکنه ، رمان اولش خوب نبود ، مرد من زیبا بود ، یک مشت خالی از زندگی خیلی خیلی عالی و عمیق ، مستاصل متاسفانه با بسته شدن سایت نیمه کاره رها شد ولی از یک مشتم قشنگ تر بود !!
     

    he.s

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/09
    ارسالی ها
    2,495
    امتیاز واکنش
    10,204
    امتیاز
    904

    رزمین رولینگ

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/08/03
    ارسالی ها
    770
    امتیاز واکنش
    13,290
    امتیاز
    671
    سن
    22
    محل سکونت
    خرم آباد
    بسم الله الرحمن الرحیم

    نام رمان:کوری
    نویسنده:ژوزه ساراماگو

    مترجم:مهدی غبرائی
    ژانر:درام سورئال و فلسفی

    خلاصه:
    رمان کوری حکایت دردناک یک فاجعه است...شهری که مردم آن یکی یکی کور میشوند،و جالب اینجاست که این کوری مسری است.دولت برای جلوگیری از همه گیر شدن این بیماری،کورهارا به تیمارستانی برای قرنطینه میبرد.در این تیمارستان که روزانه کورهای بیشتری به آن اضافه میشود،زندگی به سختی میگذرد.کورها با کمبود غذا مواجه هستند،و افراد سودجو که از این کوری استفاده میکنند با وجود اینکه خودشان هم کورند،غذا را میدزدند و خواسته های وحشتناکی در قبال پس دادن غذا دارند...
    در رمان کوری،هیچکدام از شخصیتها اسم ندارند.نقش اصلی داستان زنی است که یا وجود این کوری همه گیر،بیناست.زنی که ژوزه ساراماگو،او را "همسر چشم پزشک"نامیده،و با مهربانی و عشق به همه ی کورهای تیمارستان کمک رسانی میکند.او که همسر چشم پزشک خود را خیلی دوست دارد،برای همراهی او به دروغ میگوید که کور شده،و با او به قرنطینه میرود...


    +پیشنهاد میکنم این رمان رو حتما بخونید خیلی جالبه.
    +خلاصه از خودم بود و از جایی کپی نکردم.
    +اگه رمان فلسفی دوست ندارید و دنبال یه عاشقانه ی خوب میگردید،رمان"زنبق دره"اثر بالزاک،و "بلندی های بادگیر"امیلی برونته و رمان ایرانی و فوق العاده دوست داشتنی و تلخ"سمفونی مردگان"عباس معروفی توصیه میشود...آن هم به شدت!
    +تایپک فوق العاده جالبیه.ممنونم.

    "یا زهرا"
     
    وضعیت
    موضوع بسته شده است.

    برخی موضوعات مشابه

    بالا