- عضویت
- 2016/01/09
- ارسالی ها
- 30,107
- امتیاز واکنش
- 64,737
- امتیاز
- 1,304
رمان
روزهای خشونت و خوف
اشکان رضایی – خبرنگار از مرد نودسالهای که زمانی رئیسجمهوری کشورش را ترور کرده بود میپرسد: «آیا هنوز هم از کشتن دیکتاتور دومینیکن خوشحالی؟» ژنرال ایمبرت حالا بعد از سالها پاسخ میدهد: «حتما، کسی به من نگفت که او را بکشم. تنها راه خلاصی از دست او کشتنش بود.» این مصاحبه برمیگردد به حدود ٨سال پیش و حالا ایمبرت مرده است. اما بسیاری میدانند که رافائل تروخیو، در زمان حکومتش در تاریخ جمهوری دومینیکن چهها که نکرد.
او تحمل هیچ انتقادی را نداشت و کوچکترین اعتراضی با زندان، شکنجه و قتل پاسخ داده میشد. تروخیو تا جایی پیش رفت که درسال ۱۹۳۷ دستور قتلعام نژادی هزاران نفر از مردمهائیتی را که در این کشور زندگی میکردند، صادر کرد. این دیکتاتور جنایتکار را به لقب «بُز» میشناختند و ماریو بارگاس یوسا، برنده نوبل ادبیاتسال ٢٠١٠، در رمان درخشان «سور بُز» به زندگی او پرداخته است. بخشی از رمان، در تب و تاب تِرور میگذرد و بخشی دیگر در خاطرات دختری به نام اورانیا. اورانیا دختری چهارده ساله است که پدرش در زمان دیکتاتوری تروخیو عهدهدار یکی از مقامات حکومتی بود.
بعد از تِرورِ نافرجام دیکتاتور، تمام صاحبمنصبانِ حکومت در مظّان اتهام قرار میگیرند. چه کسی در تِرورِ ترخیو دست داشته؟ سوالی است که بازماندگان دیکتاتوری برای یافتن پاسخش از تمام اطرافیان قربانی میگیرند. هیچکس در امان نیست و هر کسی راهی مییابد تا ارادتش را نسبت به عالیجناب ثابت کند. پدر اورانیا هم از این قاعده مستثنی نیست. او برای اعلامِ برائت از شرکت در ترور، بهایی سنگین میپردازد؛ بهایی به قیمتِ دختری چهاردهساله. یوسا در تمام آثارش دو عنصر مهم دارد؛ خشونت و خواهــش نـفس، که در بعضی یک عنصر و در برخی دیگر، عنصری دیگر چهره مینماید.
بهعنوان مثال «مرگ در آند» رمانی به شدت خشونتآمیز است. انسانها در این رمان تبدیل به حیواناتی میشوند که وجدانِ انسانی خود را به مذبح ایدئولوژی بـردهاند. یا رمان «سالهای سگی» (عصر قهرمان) که روایتِ زندگی جوانانی در سربازخانه است. مثال دیگر «جنگ آخرالزمان» است. یوسا در این رمان به آخرین بازماندگان دنیای مُدرن میپردازد. حکومت لیبرال برزیل به جنگ عدهای تهیدست و بیچیز میرود و پس از دو بار شکست، با بیرحمی آنها را به خاک و خون میکشد.
یوسا اعتقاد دارد رمان بدون خشونت و خواهــش نـفس، فاقد ارزش ادبی است. و البته به این نکته نیز تأکید میکند چنانکه نویسنده حد و حدود استفاده از این عناصر را نداند، کیفیت کار از دست میرود (خوشـی مُدام، ماریو بارگاس یوسا، ترجمه عبدالله کوثری، نشر نیلوفر). اما شاید بتوان گفت این دو عنصر به بالاترین میزان، در رمان «سور بُز» متجلی شدهاند. شکنجه متهمانِ درگیر در پرونده ترورِ تروخیو، یکی از عذابآورترین صحنههای تاریخ ادبیات داستانی است و در کنار آن، توصیف هـ*ـر*زهگردیهای دیکتاتور، پرده از شهوتی سیریناپذیر و حیوانی برمیدارد. به این ترتیب، خشونت و خواهــش نـفس، در «سور بُز»، به هم میآمیزند و دنیایی تهوعآور میسازند؛ دنیایی که باورش دشوار است اما زمانی مردمانی در آن میزیستهاند.
روزهای خشونت و خوف
اشکان رضایی – خبرنگار از مرد نودسالهای که زمانی رئیسجمهوری کشورش را ترور کرده بود میپرسد: «آیا هنوز هم از کشتن دیکتاتور دومینیکن خوشحالی؟» ژنرال ایمبرت حالا بعد از سالها پاسخ میدهد: «حتما، کسی به من نگفت که او را بکشم. تنها راه خلاصی از دست او کشتنش بود.» این مصاحبه برمیگردد به حدود ٨سال پیش و حالا ایمبرت مرده است. اما بسیاری میدانند که رافائل تروخیو، در زمان حکومتش در تاریخ جمهوری دومینیکن چهها که نکرد.
او تحمل هیچ انتقادی را نداشت و کوچکترین اعتراضی با زندان، شکنجه و قتل پاسخ داده میشد. تروخیو تا جایی پیش رفت که درسال ۱۹۳۷ دستور قتلعام نژادی هزاران نفر از مردمهائیتی را که در این کشور زندگی میکردند، صادر کرد. این دیکتاتور جنایتکار را به لقب «بُز» میشناختند و ماریو بارگاس یوسا، برنده نوبل ادبیاتسال ٢٠١٠، در رمان درخشان «سور بُز» به زندگی او پرداخته است. بخشی از رمان، در تب و تاب تِرور میگذرد و بخشی دیگر در خاطرات دختری به نام اورانیا. اورانیا دختری چهارده ساله است که پدرش در زمان دیکتاتوری تروخیو عهدهدار یکی از مقامات حکومتی بود.
بعد از تِرورِ نافرجام دیکتاتور، تمام صاحبمنصبانِ حکومت در مظّان اتهام قرار میگیرند. چه کسی در تِرورِ ترخیو دست داشته؟ سوالی است که بازماندگان دیکتاتوری برای یافتن پاسخش از تمام اطرافیان قربانی میگیرند. هیچکس در امان نیست و هر کسی راهی مییابد تا ارادتش را نسبت به عالیجناب ثابت کند. پدر اورانیا هم از این قاعده مستثنی نیست. او برای اعلامِ برائت از شرکت در ترور، بهایی سنگین میپردازد؛ بهایی به قیمتِ دختری چهاردهساله. یوسا در تمام آثارش دو عنصر مهم دارد؛ خشونت و خواهــش نـفس، که در بعضی یک عنصر و در برخی دیگر، عنصری دیگر چهره مینماید.
بهعنوان مثال «مرگ در آند» رمانی به شدت خشونتآمیز است. انسانها در این رمان تبدیل به حیواناتی میشوند که وجدانِ انسانی خود را به مذبح ایدئولوژی بـردهاند. یا رمان «سالهای سگی» (عصر قهرمان) که روایتِ زندگی جوانانی در سربازخانه است. مثال دیگر «جنگ آخرالزمان» است. یوسا در این رمان به آخرین بازماندگان دنیای مُدرن میپردازد. حکومت لیبرال برزیل به جنگ عدهای تهیدست و بیچیز میرود و پس از دو بار شکست، با بیرحمی آنها را به خاک و خون میکشد.
یوسا اعتقاد دارد رمان بدون خشونت و خواهــش نـفس، فاقد ارزش ادبی است. و البته به این نکته نیز تأکید میکند چنانکه نویسنده حد و حدود استفاده از این عناصر را نداند، کیفیت کار از دست میرود (خوشـی مُدام، ماریو بارگاس یوسا، ترجمه عبدالله کوثری، نشر نیلوفر). اما شاید بتوان گفت این دو عنصر به بالاترین میزان، در رمان «سور بُز» متجلی شدهاند. شکنجه متهمانِ درگیر در پرونده ترورِ تروخیو، یکی از عذابآورترین صحنههای تاریخ ادبیات داستانی است و در کنار آن، توصیف هـ*ـر*زهگردیهای دیکتاتور، پرده از شهوتی سیریناپذیر و حیوانی برمیدارد. به این ترتیب، خشونت و خواهــش نـفس، در «سور بُز»، به هم میآمیزند و دنیایی تهوعآور میسازند؛ دنیایی که باورش دشوار است اما زمانی مردمانی در آن میزیستهاند.
سایت دانلود رمان نگاه دانلود