تجربه های شخصی در رمان نویسی

وضعیت
موضوع بسته شده است.

Doona

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/09/03
ارسالی ها
4
امتیاز واکنش
55
امتیاز
0
محل سکونت
تهران
سلام دوستان
همون طور که از عنوان مشخصه میخوام درباره ی تجربه های شخصی خودم در رمان نویسی بگم
لطفا تجربه های خودتون رو در این جا به اشتراک بزارید

از نظر من بیشترین دلیلی که باعث میشه نویسنده ها دچار مشکل بشن اینه که در لحظه هر چیزی که به فکرشون میرسه رو می نویسن ،من این اشتباه رو زیاد کردم! اشتباه من رو تکرار نکنید
از اول که ایده ای به ذهنتون میرسه کامل روش تمرکز کنید
بدونید که:
_حال داستان چطوره؟
_چه اتفاقی قراره رخ بده که روند رمان رو تشکیل بده ؟
_و از همه مهم تر قراره داستان به کجا برسه ؟
یعنی شما ایده ای در سرتون دارید و حتما شخصیت هایی رو در نظر گرفتید
برای هر یک خلق و خو مشخص کنید ، سعی کنید از اطرافیان خودتون که شناخت کاملی از اون ها دارید استفاده کنید
ظاهر شخصیت ها مهمه ولی نیاز نیست همه مثل حوری های بهشتی باشند! اگر حتی شما در اشنایان هم نگاه کنید واقعا همه زیبا نیستند! و البته زیبایی نسبی هست و نظر افراد یکی نیست
موردی که درباره ی خلق و خو و ظاهر مشترکه:بد یا خوب انتخاب نکنید! ممکنه چیزی که به نظر شما خوب باشه به نظر کس دیگه ای کاملا بد باشه پس به خواننده حق انتخواب بدید
فقط درباره ی این دو موضوع توصیف کنید نه تمجید یا تخریب
بعد از این ها به موقعیت اجتماعی شخصیت بپردازید مثلا:تحصیلات, خانواده , وضعیت مالی,اطرافیان و...
سعی کنید چیزی که هیچوقت از نظر اجتماعی تجربه نکردید و نخواهید کرد ننویسید
یک ثروتمند نمیتونه درباره ی فقیر بودن یا برعکس بنویسه ،پس در سطح چیزی که هستید بنویسید
البته رویا های شما نامحدود هستن و تا هر جایی که بخوان میرن ولی باید قابل باور کردن باشند
بعد از این ها میرسم به رویداد مهم داستان
بدونید از رمانی که مینویسید چه انتظاری دارید؟
دوست دارید خواننده رو به شادی وادارید؟اشک هاش رو جاری کنید یا براش هیجان ایجاد کنید؟
پس با این اساس یک اتفاق مهم و دارای ارزش که خواننده رو به اون دلیل وادار به خوندن کردید بسازید
به زبان ساده تر شما انتهای خیلی از داستان ها میگین خوب الان چی شد؟ یا که چی؟
پس یعنی با چیز خاصی مواجه نشدید
اتفاق مهم بیشتر داستان ها شده اشنایی یک دختر با پسر ,عاشق شدن و در انتها ازدواج و بچه دار شدن
ولی زندگی که این نیست!
میتونه رمان درباره یک موفقیت بزرگ، عشق دوباره، جدایی و یا خیلی چیز های دیگه باشه
این رو هم به یاد داشته باشید عشق و جدایی فقط برای زن و مرد نیست میتونه حتی تو خانواده باشه
و از همه مهم تر !خلاق باشید ،قانون ها رو بشکنید و جور دیگه اتفاقات رو بیان کنید
در انتها هم ببینید به چی میرسید
ایا دو عاشق داستان به هم رسیدند؟
ایا شخصیت اصلی به هدفش رسید؟
ایا بیماری یا مشکل شخصیت داستان حل شد؟

جزئیات رو مو به مو توضیح ندید به خواننده اجازه تصور بدید ، قرار نیست کل داستان رو شما مشخص کنید
و از بزرگترین اشتباه نویسنده ها ،انتخواب عکس برای شخصیت ها
با این کار رویا های خواننده به کلی تخریب میشه
شما هیچ وقت دوست ندارید فیلم نگـاه دانلـود رو ببینید ذهن بزرگترین پرده ی سینماست بدون هیچ حد و مرضی
نیازی نیست که به حرف های من مثل لیست برنامه ریزی نگاه کنید و دقیق و به ترتیب به اون عمل کنید .فقط میتونید این قواعد رو که من بعد از مدتی بهشون رسیدم رو در گوشه ای در نظر بگیرید و همراه ذهنتون پیش برید
به یاد داشته باشید که مغز شما ربات نیست که با برنامه ریزی جلو بره ، ذهن مسیر خودشو انتخاب میکنه فقط قواعدی نیاز داره که به بیراهه نره

امیدوارم مطالبم مفید باشه:aiwan_light_blumf:
من فقط خواستم کمکی کرده باشم و قصد دیگه ای نداشتم
لطفا با نظرهاتون این مطلبو کامل کنید:aiwan_light_heart:
 
  • پیشنهادات
  • مریم صناعی

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/05/14
    ارسالی ها
    71
    امتیاز واکنش
    2,395
    امتیاز
    246
    سن
    40
    محل سکونت
    تهران
    در مورد انتخاب شخصیت ها موافقم.
    من نمیدونم داریم رمان مینویسیم یا فیلمنامه؟ که براش عکس شخصیت هم در نظر میگیریم!
    بقیه موارد رو هم خیلی جامع عنوان کردید، متاسفانه منم کم و بیش از این اشتباه ها داشتم، و طبق عادت نوشتاریم رمانمو مینوشتم که به لطف دوستان منتقد کنار گذاشتم
    چند سال پیش خودمو موظف میکردم که هر روز بنویسم، اما دیدم اینطور ذهنم از موضوع دور میشه، اما حالا اگه چند روز هم بگذره برام مهم نیست، چون میدونم اینجوری روی موضوع بیشتر تمرکز میکنم و مانور بیشتری میتونم بدم، هرچند الانش هم خودمو خوب نمیبینم...
    ممنون از مطلب مفیدت
     

    ❤ASAL_M❤

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/08/02
    ارسالی ها
    5,042
    امتیاز واکنش
    53,626
    امتیاز
    1,121
    محل سکونت
    کهکشان راه شیری ، سیاره ی Exo
    تجربه من توی رمان نوشتن به سبک طنز این بوده که کار ها و حرف های طنز شخصیت هارو بنا به سنشون بنویسم .
    حتما لازم نیست که برای خلق قسمت های طنز دختر یا پسر داستان قرص خواب آور یا ... بریزه تو غذای طرف ، میشه شیوه های جدیدو قابل باور تری رو بکار برد .
    حتما لازم نیست صورت شخصیت رو یکجا تعریف کنیم . میشه تو هر قسمت رمان یک عضو از صورتش رو تعریف کنیم . مثلا برای توصیف چشم ها میشه بگیم با چشم های مشکی(یا هررنگ دیگه) رنگم بهش نگاه کردم .... بقیه اعضای صورت هم برای قسمت های دیگه رمان .
    با توصیف دکور اتاق و جایی که توش هست مخاطب رو خسته نکنیم . میشه یه توضیح یک خطی درباره مکان بدیم .
     

    ђ๏๓ค_รђ

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/08
    ارسالی ها
    243
    امتیاز واکنش
    3,631
    امتیاز
    451
    محل سکونت
    مگه فرقيم ميكنه
    بايد بگم كه اگه رماني مينوسيم عجله نداشته باشيم و سعي كنيم اگه حتي تا نصفه هاي داستان هم پيش رفتيم و اولاي داستان هم چيزي به نظرتون رسيد كه ننوشتيم دوباره برگرديم و اضافه كنيم اين و بدونيم كه بهتره هر رماني كه مينويسيم خيلي وقت بزاريم براش ،من خودم رمانم و تا وسطاش نوشتم و هر روز ايده اي به ذهنم ميرسيد،توجه نميكردم بهش ولي هر وقت بهشون فكر ميكردن حسرت ميخوردم و رمانم و خيلي عجله اي مينوشتم ولي بالاخره تصميم گرفتم ديگه ان تكه ها اضافه كنم و رمانمو هر چقدر دير ولي به بهترين نحوي كه دوست دارم بنويسم و تموم كنم
     

    Negin.k

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/12/05
    ارسالی ها
    3,432
    امتیاز واکنش
    23,507
    امتیاز
    746
    سن
    21
    تجربه من اینه که کپی نکنیم
    کپی کردن یکی از بدترین چیز ها تو رمان هست
    از تخیل خودمون استفاده کنیم
     
    وضعیت
    موضوع بسته شده است.

    برخی موضوعات مشابه

    بالا