من از این سبک ها رمان ها با اینکه خیلی کلیشه ایه ولی خوشم میاد به شرایطی البته!
1)پسره هی نره بیاد دختره رو بزنه آخرشم تو چشاش نگا کنه بگه عاشقشه دختره هم بدتر بگه باشه
2)دختره انقدر تو سری خور نباشه
3)نشد یه رمان ازدواج اجباری بخونم و پسره یه خورده مراعات زنشم بکنه و هی دوس دختراشو نیاره خونه و کلی کثافت کاریای دیگه:aiwan_lighght_blum:
و اصولا من یه چیزی رو متوجه نمیشم!اینکه دقیقا این دخترای داستان دقیقا از چی این پسرا خوششون میاد که عاشقش میشن و دقیقا پسره با چه منطقی عاشق دختره میشه!والا یا پسرای داستان سادیسمن یا دختراش مازوخیست!خدایی شما باشین از یه مردی که دست به زن داشته باشه خوشتون میاد یا جنتلمن؟؟خدایی از یه مردی خوشتون میاد که بوی سیگار و از این کوفتیا بده یا حداقل بوی عطر درست و حسابی؟؟من به شخصه متاسفانه اصلا روند اینجور داستان ها رو منطقی ندیدم ولی یه مانگا خوندم در این مورد که واقعا لـ*ـذت بردم!یکی از دیالوگایی که لـ*ـذت بردم این بود که تو یه صحنه مرد به زنه میگه که:"درسته بین ما عشق و علاقه ای نیست ولی از اونجایی که ازدواج کردیم باید متعهد باشیم.تو آزادی ولی من خودم رو متعهد میدونم"
ینی من عشق کردماااا تازه خیلیم جنتلمن یه دست رو دختره بلند نکرد!بعد حالا رمانای ایرانی با این موضوع...فقط مونده شلاق بیاد این وسط...:aiwan_light_sdblum:
تكراري و اعصاب خردكن بودن اين رمانها به كنار ...
تو دين اسلام اگه طرفين رضايت قلبي نداشته باشن يا خانواده با زور فرزندي رو مجبور به ازدواج كنن عقد باطله .
مرد هم نميتونه زنش رو مجبور به برقراري رابـ ـطه كنه چون اين كار يه جورايي تجـ*ـاوز به حساب مياد .
خلاصه دنبال موضوع جديد باشيد .
متاسفانه چندسالى است كه اينگونه رمانها به شدت هم نوشتنشان وهم خواندنشان فراگير شده بخصوص براى سنين زير ١٨سال.
شايد علتش جذابيت ظاهرى وساختن فضاى غير واقعى در اين دسته رمانها ست.
ونويسندگان اينگونه مى توانند هم دو شخصيت را كنارهم قراردهند وهم درچارچوب دين "ظاهراً"فراز ونشيب يك عشق را زير يك سقف به نمايش بگذارند ،كه بازهم ،متاسفانه همانطور كه بقيه ى دوستان گفتند با يك دختر مازوخيسم وپسرساديسم روبرويم ،نه با يك دختر و پسر سالم "از نظر روحى -روانى"
كدام انسان سالم از كتك خوردن وكتك زدن لـ*ـذت مى برد وان را از نشانه هاى علاقه مى داند.
كاربراى دختر ،روياى شما از عشق كتك خوردن از دست پسر مورد علاقه است؟
كاربراى پسر تصور شما از عشق ضجه ودرد كشيدن معشوق است؟
فكر كنم نياز به يك دگرگونى اساسى در داستانهاى مجازى است كه بتوان نشان داد براى نشان دادن عشق ونشانه هايش نياز به كلمه ى
صيغه و ازدواج اجبارى و ازدواج ظاهرى و…نيست.
مى توان با سوژه هاى بالا داستانهاى زيبا نوشت كه نه ابكى باشد نه تكرارى.
بايد كمى پر وبال زد و زخمى شد تا پرواز را اموخت.
هم خونه ای تجـ*ـاوز واین طورچیزها اگرقلم خوب باشه میشه جذاب باشه...اما جالب ترین موضوع به نظرم تو همه ی رمان های کلیشه ای هست ...اولی دخترای مغرور خیلی جذاب هستند و کلی خاطرخواه دارن و پسرهای بد دهن و کتک زن جذابن...ومهمترازهمه دخترا کلی عاشق سـ*ـینه چاک دارن!!:aiwan_light_blush: والا من تاحالا یک مورد هم اینطوری اطرافم ندیدم نمیدونم فقط من اینطوریم یا بقیه هم اینطوری هستند...مثلا بخوای یکم مغرور باشی واویلاست(: :aiwan_light_fgfgblum:یا یک پسره فقط یک تو گوشی بزنه خونش حلاله
ازهمه مهمتره که ازدوستان واقعا عذرمبخوام سلیطه بازی وپرویی و بی حیایی دخترا رو خیلی قشنگ رواج میدن به اسم روشن فکری انگار نه انگار ما تو ایران هستیم حتی کشورهای دیگه هم مثلا یک دختره ازماشینش برای تصادف پیاده نمیشه جیغ دادو کل کل کنه بعد بگه من بلدم ازپس خودم بربیام البته این یک نمونه اش بود که قابل گفتن بود:aiwan_light_buba::aiwan_light_buba::aiwan_light_buba::aiwan_light_buba::aiwan_light_buba::aiwan_light_buba::aiwan_light_buba::aiwan_light_buba::aiwan_light_buba::aiwan_light_buba::aiwan_light_buba:والسلامممم
رمان های ازدواج اجباری شاید به این دلیل خاطرخواه دارن که احساسات از نفرت به عشق تبدیل میشه.من خودم شخصا این روند رو واقعا دوست دارم درحالی که این روند در بسیاری از رمان های خارجی بدون ازدواج اجباری به تصویر کشیده میشن.خیلی جالب هستش که اینگونه رمان ها جذابیت یک دختر رو در غرور بی مورد و کل کل ها و متلک های به قول خودشون باحال میدونن و حتی دوستانشون در این رمان که تاثیر زیادی در قهرمان رمان دارن بهش میگن کم نیار!o_O
اگر واقعا کتک زدن یک مرد جذاب بود پس چرا خانواده هایی رو داریم که سر همین مسئله از هم می پاشن و یا چرا فرزندان در یک خانواده از پدری که راه به راه شتلق یکی تو گوش همسرشون و یکی تو گوش خودشون(همین فرزند) می خوابونن وحشت دارن و متنفرن؟اصلا در ذات یک انسان نیست که خشونت رو دوست داشته باشه مگر اینکه واقعا از لحاظر روحی-روانی سادیسم یا مازوخیسم باشه
روند این گونه داستان ها کاملاااا غیر منطقی تشریف داره!
درضمن این چجوریه که خیلیا فکر می کنن آدم های مومن عشق رو تجربه نمی کنن؟مگه عشق فقط به اون کاراشه؟یا راه به راه نوک زدن؟ اصلا هم اینطوری نیست اونا عشقی رو تجربه می کنن چه بسا عشقی پاک تر و خالص تر از همین خیلیا.قسمت اعظمی از عشق ناشی از احترامه!وقتی احترام گذاشته بشه اونوقته که عشق جوونه بزنه.متاسفانه خیلی بده که همه عشق رو فقط در هوسرانی می بینن و بس!و این عشق های موجود در رمان ها در پوشش عشق واقعی برای خواننده های کم سن و سال که شخصیتشون در حال شکل گیری هستش،معرفی می شه.خیلی جالب تر که در بسیاری از مقدمه ها هر نویسنده عشق رو با کلمات گنجینه ی لغات خودش تعریف کرده و چه بسا خیلی هاشان هم زیبا به تصویر کشیده شدناما داستان رو که می خونی اصلا با مقدمه ی اولیه سازگاری نداره!
خلاصه اینکه نویسنده های عزیزی که این سبک رمان ها خوراکشونه (!) میتونین این سبک رمان ها رو خیلی زیبا تر به کاغذ بیارین.فقط کافیه علت و معلول های معقول و منطقی داشته باشین و تو رو خدا!انقدر دختر رو پررو و تو سری خور نشون ندین!یه خورده وجود یک دختر رو با لطافت تر و با وقار تر و منطقی تر نشون بدین!
"یک زن ذاتا هنر پیشه س.یک مرد خموش همچون اسب رم کرده ای می ماند که به دست یک "زن" رام می شود." :aiwan_light_clapping:
منتها من فکر می کنم تو رمان ها هردو خموشن