برخلاف اینکه الان توی هر سنی ر مورد عشق و عاشقی هم می خونن و هم فیلم می بینن عشق یه ظرفیت خاص داره
هر کسی قادر به درکش نیست
برای خیلیا شاید یه چیز ایده ال و ارمانی باشه
وبرای خیلیاخیلیام پوچ و بی معنا
ولی مگه غیر اینه که اگه عشق نبود ادم یه موجود مثل حیوانات دیگه بود؟ اون وقت ادم هم می شد یه حیوان دوپا!! شرمنده اینو می گم این حرف من نیست حرف یه بزرگیه.
و عشق خدا تو وجود ما قرار دادع شد تا ما شدیم ادم و برتر مخلوقات.
پس عشق برای همین می گم فهمیدنش ظرفیت خاص داره
ههر ژانری هم قشنگی خودشو داره
من موافقم
هن با عاشقانه
هم با بقیم
رمان هایی با مضمون و موضوع عاشقانه خیلی زیاد شده و خیلیاشون هم آبکی و مثل همن (البتهاین تنها نظر منه!) بعضی از عاشقانه ها قشنگن ولی خب میدونید که عاشقانه و رومنس تنها ژانرایِ موجود برای رمان نویسی نیستن ! ولی خیلی زیاد به این ژانر اهمیت داده میشه من ژانرایِ دیگه ای بجز عاشقانه رو ترجیح میدم،چونکه اونا هم واقعا جذابن :)
والا ما ایرانیا تو همه چی افراط میکنیم رمان های اجتماعیمون که همش درباره دخترای خیابانیه
درام هم همینطور
فانتزی وسطاش غیر مستقیم اشاره میکنیم
ترسناک که ول کن به جاش باید عاشقانه باشه تا ترسناک (رمانی خوندم جنه بالا سرشون بود دختره پسره فهمیده بودن عاشق همن بقیه شو خودن خوب میدونی)
واقعا همینه که می گی
شاید به خاطر فرهنگ خودمونه
بیش تر کسایی که فقط ادعای نویسندگی دارن عقده هاشونو تو رمانا خالی می کنن
متاسفانه جامعه ی ما هم اینجور رمانا رو بیش تر می پذیره تا اونایی که کاملا فکر شده و از روی وقت نوشته می شن
جامعه ما کلی مشکل داره و مردم بیشتر به سراغ مشکلات که صدا و سیما نمیگه میرن
یکی از همین دلیلی که ما از این رمانای خراب مینویسیم این سانسورهای بیجاست
بچه هفت سالشه از منی که چهارده سالمه بیشتر میدونه
این تربیت غلط و فرهنگ سازی نشدن این جامعه است
منم می خونم
اخه همش که تو زندگی انسان عشق نیست
یکی وسط حرفش می میره دیگری عاشق می شه بهش نمی رسه
یا یکی اصلا عاشق نمی شه
مهم اینه که تو رمان بتونن واقعیت زندگی رو برسونن