من رمان های زیادی رو خوندم بعضی هاش رو چند بار
ژانرش برام مهم نیست زیاد داستان و نگارش مهمتره
الان متاسفانه رمان خوب کم شده خیلیا شبیه به هم مینویسن
بیشتر سبک عاشقانه رو انتخاب میکنن،الان یه جوری شده که به شخصه هنوز رمان رو نخوندم میتونم حدس بزنم کل داستان از چه قراره،افراد پولدار و چهر ه های زیبا تا حدودی خوبه از افراد چهره افسانه ای میسازن،میتونن قشر متوسط رو انتخاب کنن با چهره های معمولی تر،
و در آخر اینکه رمان ترسناک خوب خیلی کمه
من ترجیح میدم یه رمان زیبا که عاشاقنهای توش نداره بخونم تا اینکه یه رمان عاشقانهای آبکی و افسانهای رو مطالعه کنم. من به شخصه دوستدار و طرفدار ژانر اجتماعی و جنایی و معماییام. در چندسال گذشته سلایقم تغییر کرد! قبلا عاشق ژانر فانتزی بودم چون از تخیل بود و من اون موقع خیلی کوچیک بودم و رویاهای بچگونهای رو تو ذهنم میپروروندم! رمان میخوندم و قطعا هر روز شخصیتم بیشتر تغییر میکرد اما یهو به خودم اومدم و بازگشتم به همونی که باید میبودم! رمانهای عاشقانه، احساسات زیبایی رو در آدم به وجود میاره اما چیز زیادی به آدم آموزش نمیده. هرچند نمیگم که ژانر عاشقانه بده اما من حاضرم رمانی که عاشقانه نیست رو بخونم. مثل رمان هیچکسان که اصلا عاشقانه نبود بلکه ترسناک بود و من هر چهار جلد رو با اشتیاق بیشتر خوندم!
عشق بخشی از زندگی افراده و جز لاینفک خیلی از ادم هاست. پس بودنش بد نیست و نوعی بازگویی حقیقت جامعه است اما شخصا دوست ندارم کل رمان بر پایه ی عشق باشه! ما توی اجتماع مسائل دیگه ای هم داریم