سلام!
خب من هم یک انتقاد کوچولو بکنم...خب دلم خیلی پُره از این داستانای کلیشه ای!!
چشمان زرد مایل به طوسی,طوسی مایل به آبی,سبز آغشته به آبی,سبز مایل به عسلی...اووف!
اینا نشون از چیه عایا؟؟
اصلا ما همچین رنگ چشمی داریم؟؟..نه خدا وکیلی برام جای سواله...داریم؟؟؟ حاضری بزنین اگر هست! :)
یک مسئله دیگه ای هم که هست این " عطر تلخه ".... بوی عطر تلخ والا تا اونجایی که من استشمام کردم فوق العاده زننده بود!
بنده شخصا از کسانی که از عطر تلخ استفاده میکنن دوری و دوستی میکنم...!
تا حالا رمانی نبوده که من نخونده باشم و پسره داستان که مردی است با 2 متر قد که دختره هر چقدر هم قد بلند باشه باز هم به زور تا سر شونه هاش میرسه و با عضلاتی پیچیده و در هم و مــــَرد... دقت کنید مـــرد... نشده که عطر تلخ نزده باشه!
آخه خواهر من..برادر من... کدوم پسری که تا حالا با هزار جور دختر رابـ ـطه داشته مَـرده؟؟؟ هوم؟؟؟ نامَـردی بیش نیست...که اینقدر میگین مَـرده ...
برام جای سواله چرا همه دخترایی که تو رمان عشـ*ـوه میریزن کاراشون از روی هرزگیه و اگه نقش اول عشـ*ـوه بریزه اصلا ایرادی نداره؟
خدا وکیلی اینقدر اوضاع مملکت بهم ریخته اس؟؟
خانم مریم ریاحی که فکر کنم ایده ی همخونه از ایشون بود رو دادن و بعد هم مثل همیشه بازار تقلیدات شروع شد و .....!
ببخشید اما حالم بهم میخوره دیگه از هرچی رمان همخونه ایه...به خدا دیگه خیلی تکراری شده موضوعش!
حالا دقت کنید...
دختره میخواد بره بیرون با رفیق مایه دار خرپولش...
خب حالا مسئله اینجاست که خانم چی بپوشه؟؟؟
از اونجایی که باباش خر میلیاردره و همین دیشب رفته خرید و یه ست کامل از مانتو گرفته تا شلوار و شال و روسری و فلان و بهمان گرفته....
به علاوه این ها از لوازم آرایشی یک قلم رو هم جا ننداخته...
اووووف حالا شروع میکنه...جووون چه جیگری شده!!!
یه بـ*ـوس تو اینه واسه خودش میفرسته :|
حالا دوستشم هی بوق میزنه که آی فلانی بیا پایین...اینم میره و خلاصه تو بزرگراه یه ماشین...دقت کنید از مازراتی و سانتافه و پورشه و کوپه و چه میدونم این چیزا کمتر نباید باشه!!!
2 تا پسر جیگـــــــــر تو ماشینن و خلاصه این دختر خانم شیطون ما هم میخواد کورس بزاره باهاشون
من در تعجبم برادران محترم نیروی انتظامی کجان؟؟؟؟؟
خلاصه که اینا کورس میزارن و میزنن ماشین پسره رو داغون میکنن و پسره با عصبانیت میاد بیرون و میگه هی خانم چیکار کردی؟
دختره هم از اونجایی که پرو تشریف داره با گستاخی زل میزنه تو چشماش و میگه خوب کردم!
این سبک نوشتن دیگه جدا حال بهم زن شده...
یا اینکه تو دانشگاه یه استاد جیـ*ـگر و جوون و خوشتیپ و مایه دار عاشقشون میشه و همش کل کل دارن!
پووووف...
من دیگه حرفی ندارم!
خب من هم یک انتقاد کوچولو بکنم...خب دلم خیلی پُره از این داستانای کلیشه ای!!
چشمان زرد مایل به طوسی,طوسی مایل به آبی,سبز آغشته به آبی,سبز مایل به عسلی...اووف!
اینا نشون از چیه عایا؟؟
اصلا ما همچین رنگ چشمی داریم؟؟..نه خدا وکیلی برام جای سواله...داریم؟؟؟ حاضری بزنین اگر هست! :)
یک مسئله دیگه ای هم که هست این " عطر تلخه ".... بوی عطر تلخ والا تا اونجایی که من استشمام کردم فوق العاده زننده بود!
بنده شخصا از کسانی که از عطر تلخ استفاده میکنن دوری و دوستی میکنم...!
تا حالا رمانی نبوده که من نخونده باشم و پسره داستان که مردی است با 2 متر قد که دختره هر چقدر هم قد بلند باشه باز هم به زور تا سر شونه هاش میرسه و با عضلاتی پیچیده و در هم و مــــَرد... دقت کنید مـــرد... نشده که عطر تلخ نزده باشه!
آخه خواهر من..برادر من... کدوم پسری که تا حالا با هزار جور دختر رابـ ـطه داشته مَـرده؟؟؟ هوم؟؟؟ نامَـردی بیش نیست...که اینقدر میگین مَـرده ...
برام جای سواله چرا همه دخترایی که تو رمان عشـ*ـوه میریزن کاراشون از روی هرزگیه و اگه نقش اول عشـ*ـوه بریزه اصلا ایرادی نداره؟
خدا وکیلی اینقدر اوضاع مملکت بهم ریخته اس؟؟
خانم مریم ریاحی که فکر کنم ایده ی همخونه از ایشون بود رو دادن و بعد هم مثل همیشه بازار تقلیدات شروع شد و .....!
ببخشید اما حالم بهم میخوره دیگه از هرچی رمان همخونه ایه...به خدا دیگه خیلی تکراری شده موضوعش!
حالا دقت کنید...
دختره میخواد بره بیرون با رفیق مایه دار خرپولش...
خب حالا مسئله اینجاست که خانم چی بپوشه؟؟؟
از اونجایی که باباش خر میلیاردره و همین دیشب رفته خرید و یه ست کامل از مانتو گرفته تا شلوار و شال و روسری و فلان و بهمان گرفته....
به علاوه این ها از لوازم آرایشی یک قلم رو هم جا ننداخته...
اووووف حالا شروع میکنه...جووون چه جیگری شده!!!
یه بـ*ـوس تو اینه واسه خودش میفرسته :|
حالا دوستشم هی بوق میزنه که آی فلانی بیا پایین...اینم میره و خلاصه تو بزرگراه یه ماشین...دقت کنید از مازراتی و سانتافه و پورشه و کوپه و چه میدونم این چیزا کمتر نباید باشه!!!
2 تا پسر جیگـــــــــر تو ماشینن و خلاصه این دختر خانم شیطون ما هم میخواد کورس بزاره باهاشون
من در تعجبم برادران محترم نیروی انتظامی کجان؟؟؟؟؟
خلاصه که اینا کورس میزارن و میزنن ماشین پسره رو داغون میکنن و پسره با عصبانیت میاد بیرون و میگه هی خانم چیکار کردی؟
دختره هم از اونجایی که پرو تشریف داره با گستاخی زل میزنه تو چشماش و میگه خوب کردم!
این سبک نوشتن دیگه جدا حال بهم زن شده...
یا اینکه تو دانشگاه یه استاد جیـ*ـگر و جوون و خوشتیپ و مایه دار عاشقشون میشه و همش کل کل دارن!
پووووف...
من دیگه حرفی ندارم!
آخرین ویرایش توسط مدیر: