اپشن های رمانی ^ــــــــــــ^طنز واره :)

[Ghostwriter]

از جمله آپشن های مد روز در رمان های اخیر! همون مسئله‌ی سر خوردن از خونه‌ی دوبلکسه( که البته تو سوتی نویسنده قید کردم).
یکی دیگه از آپشن ها که امکان نداره تو رمان پلیسی نباشه که اگه نباشه کلا چهار چوب رمان و بهم میریزه وجود نقش منفیِ (ترجیحا پسر رئیس باند) هست. که مردی جوان! خوش قیافه! که صد درصد(مو لا درز این آمار نمیره!) باید عاشق نقش دختر داستان بشه و پسر داستان هم به غیرتش بر بخوره و آخر ماجرا اگه طرف به راه راست گرایش پیدا نکرد عین سگ بکشدش.​

 

[Ay Çocuğu]

همیشه با اونی که با هم لج دارن و از هم خوششون نمیاد،عاشق هم میشن.استاد دانشگاه هم که خیلی خوشگله و عاشق دختره.عمرا شخصیت اصلی رمان عاشق یکی بشه و عشقش اون رو دوسش نداشته باشه!همیشه هم وقتی عاشق طرف میشه نمی دونه که این حس اسمش چیه!هر جا هم میره خیلی اتفاقی پسره رو می بینه و دختر هم که آخر جذابیت هست و پسره هم همیشه معلومه که خیلی رو هیکلش کار کرده!چشم هیشکی هم قهوه ای نیست!بچه پولدار هستن و ماشین هاشون هم حتما باید مدل بالا باشه.با هم میرن شمال و پسره گیتار می زنه و موقع خوندن هم به هم زل می زنن.تو رقـ*ـص دو نفره هم دختره یه چرخی می زنه و میبینه که افتاده بغـ*ـل پسره!پسره مغروره و یخمکه ها ولی بعد آشنایی با دختره کلا رفتارش عوض میشه!دو نفر که به خون هم تشنه ان آخر رمان عاشق هم میشن!تو رمان های ازدواج اجباری هم امکان نداره پسره عین آدم با دختره رفتار کنه!دختره شدیدا پررو و بی اعصاب تشریف داره و به چشماش هم اعتماد کامل داره.تا نصف شب هم با دوستاش بیرونه و کسی هم بهش نمی گـه که دخترم تا اون موقع شب بیرون نمون.همیشه وقتی که عشقش ترکش می کنه یا بهش خــ ـیانـت می کنه بعد چند سال برمی گرده و همه چیز رو به دختره میگه که تقصیر اون نبوده و یه جریان دیگه داشته!امکان نداره عشق شخصیت اصلی رمان واسه همیشه بره!صد در صد آخرش بر میگرده!وقتی که عشقش داره میمیره دختره یه عالمه گریه می کنه و دکتره هم میگه متاسفیم!رفت!ولی نمی دونم چرا یهو طرف بر می گرده!وقتی هم که سه تا دختر و سه تا پسر با هم آشنا میشن اولش با هم کل کل می کنن ولی بعدش عاشق هم میشن.امکان نداره که دو نفر همزمان عاشق یکی نشن و امکان نداره که یکی اون یکی رو دوست نداشته باشه.شخصیت اصلی هر کار بدی که بکنه به چشم نمی یاد و ایرادی نداره و همیشه هم میگه یه آرایش ملیح کردم ولی طرف در حدیه عروس آرایش می کنه!همیشه هم خواهر و مادر طرف از دختره خوشش می یاد.همیشه هم با خواهر شوهر و مادرشوهرش و جاری اش هم حسابی مچ میشن.
فعلا اینا یادم می یاد...

سایت دانلود رمان نگاه دانلود

دانلود رمان های عاشقانه

 

[setayesh_tlb]

کلــیــشه ای ترین و چندش ترین: از روی نرده ها سر خوردم
رنگ چشام با لباسم سته
دماغم خدادی عملیه
خیلی زیاد این خزترینا بوووود

سایت دانلود رمان نگاه دانلود

دانلود رمان های عاشقانه

 

[setayesh_tlb]

همیشه هروقت با یکی تصادف میکنن بدون استثنا یا استادشه یا رییس شرکت :||

سایت دانلود رمان نگاه دانلود

دانلود رمان های عاشقانه

 

[setayesh_tlb]

یکی از مسخره ترین جملاتی که شنیدم این بود:زنگ و زدن رفتیم از کلاس بیزون
حتما میگین کجاش مسخرس
آخــــه دختره دانشـــــگاهی بود خـــــوب

سایت دانلود رمان نگاه دانلود

دانلود رمان های عاشقانه

 

[.NeGiN.]

همیشه هم شخصیتای اصلی رمان گذشته ای تلخ داشتن

سایت دانلود رمان نگاه دانلود

دانلود رمان های عاشقانه

 

[he.s]

پسر چشم مشکی هیکل ورزشکاری مغرور غیرتی
دختر خوش اندام زیون دراز شیطون چشم رنگی و بیشتر تیله ای با موهای رگه دار بلند مواج
خیلیه بخوام بگم تا حالا صد جا گفتم...

سایت دانلود رمان نگاه دانلود

دانلود رمان های عاشقانه

 

[*Stephanie*]

دختره داخل مهمونی داره دخترای دیگه رو منع می کنه و میگه چقدر بی ارزشن که داخل این پارتی هان
بعد یکی نیست بهش بگه که الاغ خودت اینجا چه غلطی می کنی؟

سایت دانلود رمان نگاه دانلود

دانلود رمان های عاشقانه