آسمان دیشب آسمان امشب.
ولی از نظر من نمیتونست باشه
نقش اول داستان سارا خانم عاشق آسمان و متنفر از لمس آدمها
ایرادی که این داستان داشت این بود اتفاق اصلیه رو که باعث شده بود از لمس شدن توسط چه خانم چه آقا باشه رو بیان نکرده بود.
جالب اینجاست که با یه دعوت اولیه از شخصیت مذکر مقابلش دعوتشو قبول میکنه وباهم از تهران به شمال میرن وشب رو هم اونجا میگذرونن
واز اینجا به بعد دعوتهای هر روزه تا اینکه به عشق و ازدواج ختم میشه
فقط میتونم بگم اطلاعاتی که راجع به آسمان و سیاره و ستاره ها داشت خوب بود حداقل به بار علمی مون اضافه میکرد نه داستان دختری که از لمس شدن بیزار بود
و بعد ش کارهایی که کشورمون برا دختر و پسر نا محرم حرام دونسته رو انجام میدن و جالب تر از اینکه تو محیط کار شم اصلن پوشش نداره
متاسفم برا نویسنده هایی که امروزه فقط تو داستانا دارن روابط زن و شوهری رو تو دوران مجردی نشون میدن
نویسنده های عزیز زندگی که همشبر پایه ی غـ*ـریـ*ــزه نیست با نوشتن روابط زنو شوهری فقط دارین جونای 12ساله به بعد رو تحـریـ*ک میکنید تو روخدا یکم رعایت کنید.
اعدام یا انتقام - خلاصه: یه مرده تو مـسـ*ـتی میزنه ی زنه رو میکشه شوهر زنه برا انتقام شرط میزاره زن اون مرد قاتله ازش طلاق بگیره با خودش ازدواج کنه و پرستاری بچشو بکنه-
بنظرم خوب بود اما کمی غیر منطقی نوشته شده بود. من خودمو میزاشتم جای دختره داستان رفتارم عکس العملم خیلی باهاش فرق میکرد.
به رسم رقـ*ـص كولي ها رمان خوبي بود ارزش يه بار خوندن داشت حداقل موضوعش واسه من جديد بود نه همخونه اي بود نه ازدواج اجباري نه انتقام
واسه من تازه بود وهمين تازه بودنش قشنگ بود:icon_smile: