رمان اگه گفتی من کیم خیلی جاهای خنده دار داشت ولی یکیش که خیلی خوب یادمه خواستگاری دختره بود . که هم پسره که اسمش پرهام بود هم دختره بهار هم دیگرو نمی خواستن و به اجبار پدر بزرگاشون واسه خواستگاری اماده شده بودن. بعد دختره برای اینکه به چشم پسره نیاد با یه تیپ خیلی خز اماده میشه . از اون ور پسره هم میره دندوناشو سیاه می کنه عینک ته استکانی میزنه جوراباشم بو حشره کش میداده..... خلاصه دختره که قیافه پسره رو تعریف می کرد من از خنده اشکم در می اومد.
یه جا دیگشم بود پسره از دیوار میخواست بره بالا که شلوارش جر میخوره اونجاشم خیلیییی خنده دار بود .
رمان ته دیگه پس بده اون تیکش البته کاملا یادم نیست ولی فکر کنم دختره از دست پسره حرصی میشه دستشو مشت می کنه بزنه تو سرش که همون لحظه پسره بر میگرده دختره هم برای اینکه ماسمالی کنه الکی دستشو به نشونه تظاهر تکون میده میگه مرگ بر امریکا! مرگ بر اسرائیل! بعد حالا تصور کنید توی رستوران همه برمیگردن دختره رو نگاه می کنن. پسره هم با تعجب زل میزنه به دختره! خیلی باحال بود.