یه تیکه خنده دار از رمانهایی که دوستشون داشتین وطنز بودن :)))

  • شروع کننده موضوع *گیسو*
  • بازدیدها 7,810
  • پاسخ ها 83
  • تاریخ شروع

niloofar.zng

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2018/10/27
ارسالی ها
257
امتیاز واکنش
1,170
امتیاز
414
سن
23
  • پیشنهادات
  • ماهی آرامش

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/10/29
    ارسالی ها
    114
    امتیاز واکنش
    352
    امتیاز
    216
    محل سکونت
    شیراز
    رمان اگه گفتی من کیم خیلی جاهای خنده دار داشت ولی یکیش که خیلی خوب یادمه خواستگاری دختره بود . که هم پسره که اسمش پرهام بود هم دختره بهار هم دیگرو نمی خواستن و به اجبار پدر بزرگاشون واسه خواستگاری اماده شده بودن. بعد دختره برای اینکه به چشم پسره نیاد با یه تیپ خیلی خز اماده میشه . از اون ور پسره هم میره دندوناشو سیاه می کنه عینک ته استکانی میزنه جوراباشم بو حشره کش میداده..... خلاصه دختره که قیافه پسره رو تعریف می کرد من از خنده اشکم در می اومد.
    یه جا دیگشم بود پسره از دیوار میخواست بره بالا که شلوارش جر میخوره اونجاشم خیلیییی خنده دار بود .
     

    ماهی آرامش

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/10/29
    ارسالی ها
    114
    امتیاز واکنش
    352
    امتیاز
    216
    محل سکونت
    شیراز
    رمان ته دیگه پس بده اون تیکش البته کاملا یادم نیست ولی فکر کنم دختره از دست پسره حرصی میشه دستشو مشت می کنه بزنه تو سرش که همون لحظه پسره بر میگرده دختره هم برای اینکه ماسمالی کنه الکی دستشو به نشونه تظاهر تکون میده میگه مرگ بر امریکا! مرگ بر اسرائیل! بعد حالا تصور کنید توی رستوران همه برمیگردن دختره رو نگاه می کنن. پسره هم با تعجب زل میزنه به دختره! خیلی باحال بود.
     

    ماهی آرامش

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/10/29
    ارسالی ها
    114
    امتیاز واکنش
    352
    امتیاز
    216
    محل سکونت
    شیراز
    بالا