رمانی که فقط نویسنده با خوندن چند تا رمان جوگیر شده که دست به قلم بشه. و اینکه صحنه های اخلاقی رمان بیش از حد باشه و شخص علاقه ای به خوندنش نداشته باشه.
قلم افتضاح نویسنده ولوس بازی های بیش از حد مثلا داخل یه رمان دختره حواسش پرت میشه وقتی ک به خودش میاد تو یه بیابون پرته میترسه داشته گریه میکرده ک پسره بهش زنگ میزنه گوشی رو برمیداره که یه دفعه یه گربه میبینه و غش میکنه بخاطر همین دوروز بیهوشه...
اول از همه ابتدای رمام باید جذاب باشه...رمانی که اولش خوب نباشه رو نمیخونم...دوم قلم نویسنده و پختگی اونه...سوم حرف زدن راوی داستان با خودشه تو رمانی که ببینم شخصیت خیلی حرف میزنه با خودش و یهو ده صفحه جملات تکراری داره رو پاک میکنم...سومین و مهمترین نکته تخیلات نویسنده محترم خوشگلی های اسطوره ای پول داشتن خیلی زیاد یا ادا اطوار دختر های داستان خیلی رو مخمه...
رمانی که پایانی بد داشته باشه...شخصیت دختر لوس یه جورایی اونایی باشه که همه براش داداشن..شخصیت پسرم اگه اونای باشه که همه چیز براش اوکیه ولی برای بقیه به خصوص دختر داستان نوکیه به نظرم در کل یه رمان افتضاح رو به وجود میاره.
مثلا چرا باید همیشه تو کورس گذاشتن دختره برنده بشه؟؟ ها ؟؟
یا مثلا چرا دختره باید زیبا ترین و پولدار ترین و خوشاندام ترین باشه ، پسره هم همینطور
یا چرا همیشه اول دختر و پسر رمان از هم بدشون میاد؟؟ هانننن؟؟ همین خیلی رو مخمه
یا مثلا تو یه رمان عاشقانه پس کلی فراز نشیب آخرش که پسره میاد خواستگاری دختره چرا زرتی قبول میکنن؟؟ چرا فورا مامان و بابا و داداش دختره از پسره خوششون میاد؟؟
یا مثلا هنگام عروسی که عروس تو آرایشگاه هست چرا به چشم آرایشگر از بقیهی عروس ها قشنگترع؟؟