نکات کچل کننده.... ذکر اون قسمت از رمانها که با خوندشون موهاتونو میکشین

اینجا تا چه حد آرومتون کرده؟

  • خیلی زیاد

    رای: 30 44.1%
  • تا حدی

    رای: 18 26.5%
  • آروم شدنی نیستم

    رای: 34 50.0%

  • مجموع رای دهندگان
    68

رزمین رولینگ

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/08/03
ارسالی ها
770
امتیاز واکنش
13,290
امتیاز
671
سن
22
محل سکونت
خرم آباد
مشکل بزرگ رمانهای عامه پسند امروزی همین هاست.اینکه داستان با عشقی به شدت اغراق آمیز و دراماتیک به خورد خواننده داده میشه و اینقدر ضعف در عناصر اصلی داستان هست(شخضیت،فضا،زاویه دید و شیوه ی بیان)که احساس میکنیم یک آدم فرازمینی اون رو نوشته.
 
  • پیشنهادات
  • ifera

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/08/06
    ارسالی ها
    20
    امتیاز واکنش
    125
    امتیاز
    71
    سن
    25

    مژگان قربانی

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/06/29
    ارسالی ها
    90
    امتیاز واکنش
    1,326
    امتیاز
    316
    بابا من میگم رمان به زبان محاوره‌ای نباید نوشته بشه و فقط برای دیالوگهاش از زبان محاوره استفاده بشه .....حالا اون هیچی اینکه دختره پسرع تو رمان باهم میرن گردش علمی دانشگاه بعد پدر مادره ام نمیگن دختر تو کجایی؟ با کی رفتی کی برمیگردی یا حداقل این لامصبا یه زنگ نمیزنن...بابا مگه اینجا ماسا چوسس!!
     

    *S.M.Z*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/08/23
    ارسالی ها
    911
    امتیاز واکنش
    35,421
    امتیاز
    911
    به خدا دیگه خسته شدم ! چرا توی رمانا این قدر آزادی دارن ؟:NewNegah (1)::NewNegah (1):
    خواهر من با این بیست سالشه و دانشجو هست ولی وقتی میرسه دانشگاه یا حتی سوار اتوبوس میشه به مامانم میگه! یا حتی خود من استاد گیتارم مرد هستش به مامانم میگم که با من سر کلاس بشینه !
    توی بیشتر رمانا دختر و پسر دانشجو هستند و دائم با هم کل دارن و میزنن ماشین هم رو خراب میکنن! به خدا اگه تو واقعیت چنین کاری انجام بدی طرف به چیز خوردن میندازتت!
    چجوری سر کلاس وسط درس استاد تیکه میندازن و نمره هاشون هم عالی ولی هیچ درسی نمی خونن و اصلا از درس خوندن بدشون میاد :aiwan_lighght_blum: من واقعا درک نمیکنم دختره تا ساعت هشت شب تو خیابونا داره با دوستاش ول میچرخه و با ماشین یه عده پسر کورس میزاره همیشه دقیقه نودی برنده میشه ؟ بعد بابا ی دختره نمیگه تا این وقت شب کدوم گوری بودی !
    چرا همیشه باید وقتی به اینکه عاشق هم هستن اعتراف میکنن باید هم دیگه رو ب*بو*سن یا هوا باید بارونی باشه :NewNegah (1):
    به خدا خواهر من ساعت سه دانشگاهش تموم میشه ساعت چهار میرسه خونه یه بار ساعت چهار و ربع رسید سه ساعت داشت میگفت چی شد که دیر رسید .
    چرا همیشه خونه ها ویلایی باید باشه و دختره وقتی خونه ی پسره رو میبینه باید تو دلش بگه (خونه نیست که قصره)
    چرا همیشه ماشین دختره باید ۲۰۶ باشه از نوع آلبالویی رنگ یا باید با پول ددی جون ماشین شاسی بلند آخرین مدل داشته باشه؟:aiwan_light_bdfglum:
    اینا انقدر با ماشین میرن اینور اونور بنزین تموم نمیکنن؟
    یه سوال اینا میدونن طرح ترافیک چیه ؟ مثلا دانشگاه امیرکبیر تو طرح ترافیک هست و با ماشین نمیشه رفت مگر اینکه طرح ترافیک داشته باشی بهد چه جوری دختره طرح ترافیک نداره و با ماشین میره اونجا ؟
    چرا همه شخصیت ها صبح با نور خورشید بیدار میشن و وقتی ساعت رو میبینن به این نتیجه میرسن که دیرشون شده و یک ربع دیگه باید سر کلاس باشن و در عرض پنج دقیقه با وجود این ترافیک ها میرسن دانشگاه؟ :aiwan_light_sddsdblum:
    چه جوری دختره مانتو جلو باز یا تنگ میپوشه و صد قلم آرایش میکنه موهاشم کج فرق میزنه یا نصفشو میریزه بیرون مقنعه یا شالم که نزاره بهتره میره دانشگاه بعد بهش گیرم نمیدن ؟:aiwan_ligdfht_blum:مگه دانشگاه حراست نداره؟
    به خدا دلم از دست نویسنده البته همشون هم نه در واقع بیشتریاشون دلم میخواد کلم رو بکبونم به دیوار :aiwan_light_dash2: بابا منم نویسنده هستم شاید بگین بچم برای نویسندگی ولی باور کنید چیزی که من مینویسم از بعضی رمان ها بهتره اینو من نمیگم چند تا از دوستام که رمان من رو میخونن میگن !
    به هر حال از نویسنده های عزیز خواهش میکنم که قبل از اینکه بنویسن فکر کنن و بعد بنویسن !
    اووووف چقدر دلم پر بود!:aiwan_light_sorry:
     

    Ghazalhe.Sh

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/06/29
    ارسالی ها
    874
    امتیاز واکنش
    5,170
    امتیاز
    591
    محل سکونت
    زير سايه ى خدا
    من همه نوشته ها رو نخوندم ولى تا اينجا چندتا مورد به ذهنم اومد
    1.همه مى گن چشم رنگى و مو هاى طلايى و... دارن. خوب درست تعداد كسايى كه اين مشخصات رو براى شخصيت ها نوشتن، مى تونن اضافه كنن كه(چشم ها لنز داره و موهاى طرف رنگ شده اس!(مثل رمانى كه خودم دارم مى نويسم)
    2.اينكه مى گن دختر جوون تو رمان پليسى نمى تونه رئيس باند باشه؛ شايد رئيس نباشه ولى مى تونه دستيار رئيس باند يا رئيس باشه ولى تو راس تشكلات نباشه!( مثل شخصيت اصلى زن رمان خودم)
    3.اينكه شخصيت اصلى(دختر يا پسر) مى تونه هم پولدار باشه و هم خوشگل و خوشتيپ!(خداييش مى شه با پول زيبايى ظاهرى داشته باشى!)
    4.يكى ديگه..رابـ ـطه استاد با دانشجوش هست! كه داره مد ميشه تو رمان ها
    5.يكى ديگه كه دوستان هم گفتن اسامى شخصيت ها:يه سرى از اسمها(چه دختر چه پسر) واقعا جاى تفكر داره، يكى تلفظ اسم هاست، يكى معنى اسم ها!يه سرى از اسم ها كه ماشالا بى معنى و يه سرى هم من در آوردى(معلوم نيست سر اسم چيه تهش چيه؟) بعضى از اسم ها هم كه بايد براى معنيشون بايد برى تحقيق كنى! مثلاً اسامى باستانى، حداقل از اسامى باستانى استفاده مى كنيد؛ معنى اون اسامى رو بذاريد.
    6.يكى از دوستان به اين اشاره كرد كه…رمان هاى تخيلى، فقط درباره اجنه و خون آشام هست، تو همين انجمن نگاه، رمان هايى هست كه تخيليه ولى نه روح و اجنه داره نه خون آشام، هست ولى كم هست.
    7.يه دوستى گفت، داريم بجاى نقد تبليغ رمان خودمون رو مى كنيم؛ خوب اگه من نوعى براى مثال زدن از اسم خودم استفاده نكنم كه بعداً مشكل ميشه.
    8.يه دوستى هم گفت، همه تقصيرا رو نندازيم تقصير اون نويسنده بنده خدا؛ درسته اگه اين نوع رمان هاى آبكى طرفدار نداشتن انقدر زياد نمى شد كه! يعنى من خواننده هم مقصرم ديگه!
    9.يكى ديگه كه اشاره شده، مسئله غيرته. تو واقعيت كمتر پدرى يا برادرى روى دختر و همسرش يا خواهرش(كلاً ناموسش) بى غيرتى مى كنه؛ حتى بعضيا يه پله رفتن اون طرف تَر، روى ناموس اطرافيانشون هم غيرت دارن. اونوقت تو رمان برعكسه، پدر و برادرن غيرت ندارن هيچ تازه تو بعضى رمان ها تشويق هم مى كنن به بى غيرتى!
    ادامه دارد..
     

    BREATH

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/12/25
    ارسالی ها
    1,125
    امتیاز واکنش
    6,610
    امتیاز
    749
    سن
    27
    محل سکونت
    تاج محل
    به نام خدا

    بعضی از این رمانها ک ژانر طنز دارن با هزار شوق دان میکنی میایی میبینی بله دختر داستان هر حرکتی که میزنه همه کف بر میشن و میگن واو تو چقده باحال و شیطونی هر پسریم که اوشون و میبینه زبانش از این همه شیطنت و حاضر جوابی قاصره و همون دم عاشق دختره میشه که باعث ایجاد خودزنی در خواننده میشه

    حالا اگه رمان در محیط دانشگاه باشه دختره داستان استاد و میذار جیب بغلش به عبارتی استاد و میشوره پرت میکنه یه طرف جالب تر اینجاست که یا استاد با ی لبخند ملیح نگاش میکنه یا از اون مغرور بی عصاباس که یه کل کل حسابی با دختر راه میندازه این دانشگاه هایی هم که با ی بی احترامی دانشجو را میشتوتن بیرون از کلاس هنوز احداث نشده :/
     

    zhrw._.ms

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/09/10
    ارسالی ها
    12
    امتیاز واکنش
    137
    امتیاز
    111
    محل سکونت
    همدان
    با همه موافق بودم دیگه تکرار نمی کنم حرفشون رو
    اما از نظر من
    تو رو خدا فرق طنز با فحاشی و لودگی رو از هم متوجه بشید : | هرچرت و مزخرفی که تو رمان آورده می شه رو پای جنبه ی فان قضیه نذارید : |
    هر کی جلوی هر کس و ناکسی (عذر می خوام ) از چس و گـه و... استفاده می کنه ، بامزه و باحاله ؟ : |
    لطفا رمان هاتون رو هدفمند کنید !
    می شینیم پونصد صفحه رمان می خونیم آخرش بزرگترین نتیجه و پیامی که تو داستانه ، دو قلوه های خانوم و آقاست : |||||
    باور پذیری رمان ها خیلی مهمه !
    وقتی پسر شخصیت اصلی خون آشامه راجع به خون آشام ها تحقیق کنید حداقل آدم خندش نگیره وقتی رمان رو می خونه : /
    یعنی ایرانی که ما توش هستیم با ایرانه شما فرق داره ؟ : /
    و یه چیز دیگه !!!
    چرا اخلاق های بد رو توی رمان خوب نشون می دید ؟؟؟
    تکبر رفتار خوبیه که شخصیت ها در حد للیگا مغرورن ؟؟
    چرا همه ی شخصیت ها ی رمان ها شبیه همن !!!
    همه مغرور، شیطون ، بامزه ، غیرتی....
    چرا شخصیت ساری و خلق کاراکترتون رو قوی نمی کنید ؟
    تازه چرا باید کتاب های بازاری ما کتاب های عاشقانه لوس و بی معنی باشه ؟ این همه ژانر مختلف که جا برای مانور دادن زیاد داره . چرا خواننده ها حمایت نمی کنن ؟
    سر و ته همه چیز هم لطفا با شادی و خوشی هم نیارید : |
    زندگی اون چیزی که تو رمان ها نشون می دید نیست ! : |
    این همه آدم فقیر و بدبخت و زشت هم همشون منم : / چه اشکالی داره شخصیت ها قیافه ی معمولی و ثروت معمولی داشته باشن اما یه عشق آرمانی و خارق العاده رو به تصویر بکشن ؟ : /
     

    Ghazalhe.Sh

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/06/29
    ارسالی ها
    874
    امتیاز واکنش
    5,170
    امتیاز
    591
    محل سکونت
    زير سايه ى خدا
    سلام براى اشتراك گذارى نكاتى كه خوندم و به نظرم لازم بود بگم اومدم
    10.اين كه دوستانى گفتن رمان بايد آموزنده باشه؛ خوب شايد اصل رمان خوندن همين باشه، ولى لازمه گاهى رمان داراى فضاى رويايى باشه!( هر چند امروزه اكثر رمان ها فقط فضاى رويايى رو به تصوير مى كشن. بقول يكى از دوستان«رعايت تعادل» با اون دسته از رمان ها كارى ندارم)
    11. نكته بعدى..كپى(بقول شهرام آذر«كاپى» گاهى واقعا كپى بردارى بقول دوستان«زيادى خز مى شه» (هر چند هنوز كه هنوزه، نفهميدم خز شدن يعنى چى؟!)طرف مياد عيناً از روى يه رمان ديگه كپى مى كنه، با اين تفاوت كه اسم شخصيت ها فرق داره!( يكى از اولين رمان هاى خودم، كه اصلاً هم جاى تعريف نداره!) حالا يه سرى لطف مى كنن شاخ و برگ به موضوع اضافه مى كنن(باز هم مثل يكى از رمان هاى خودم) نمى گم كپى كردن موضوع بده، اصلاً بيشتر رمان ها موضوعش از روى هم كپى شده؛ اكثر نويسنده هاى معاصر از روى رمان هاى نسل هاى قبلشون كپى كردن، درست. ولى كپى كارى هم حدى داره، و باز هم حرف تعادل برقرار كردن به ميان مياد!( قابل توجه خودم!)
    12. توهين بيشتر، رمان جذاب تر! اينم يه قانون جديد رمان ها( قابل توجه خودم، كه به لطف دوست عزيز @*نونا بانو* متوجهش شدم و سعى دارم، تا اونجا كه بتونم از توهين تو رمان خود دارى كنم!) البته گاهى جا هاى رمان لازمه به كسى فش بدى.. ولى هرچى توى رمان از توهين به هم بپرهيزيم بهتره. رمان نمى خونيم كه دايره لغات فوش و توهين هامون بزرگ بشه!
    13. يه موضوع ديگه بحث رمان هايى با ژانر تـ ـجاوزى هست! آخه اين موضوع چه جذابيتى داره كه يه نويسنده(ترجيحا دختر) بياد درباره اش رمان بنويسه؛ تازه عشق و عاشقى هم اضافه كنه( منظور اونايى كه يارو بعد تـ جاوز عاشق متـ جاوز گرش مى شه و خوش بخت مى شن! كه البته اگرم واقعى باشه، يك در ميليارده…يعنى تقريبا محاله) اون وقت اين طور رمان ها كلى طرفدار داره!(ديدم كه مى گم) آخه يكى نيست بگه آخه عزيزم تو مگه تجربه تـ جاوز دارى يا تحقيق كردى، مياى با آب و تاب ازش مى نويسى و آخرش طرف با اون يارو ازدواج مى كنه يك ﺩل نه صد ﺩل عاشق هم مى شن و تهش خوش بختى؟!
    14.يه موضوع ديگه كه واقعا جاى خجالت داره، اين تبليغات مزخرفه رمان هاست(مخصوصاً تو كانال تلگرامى) تو خلاصه تبليغى نوشته...سرگردى كه براى ماموريت ه*م*خ*و*ا*ب همكارش شده(بماند كه تو ايران همچين چيزى نميشه) حالا اينم كه اصلا همچين چيزى تو رمان نيست، به نظرتون همچين رمانى با اين خلاصه مزخرف خواننده پيدا مى كنه؟ حالا مى خواد محتواى. رمان خوب باشه يا نه اون بحثش جداست! پس تبليغ رمان هم مى تونه مؤثر باشه!
    15. جديداً باب شده رمان ها صحنه هاى+18 رو به تصوير بكشن! حالا مى گيم بـ ـغل كردن و بـ ـوسيدن جز اين صحنه ها نيست و تو اكثر رمان ها هست(نه همه رمان ها ولى هست به هر حال) آخه خودت خجالت نمى كشى اينو جاى رمان مى ذارى؟ براى كسى كه عنوان نويسنده رو داره، همچين رمان هايى مايه خجالته!
    16. هر كسى عاشق بشه، حتما بايد به عشقش برسه! اينم يه قانون ديگه.. كجاى دنيا ديدين همه عشق ها سر انجامشون خوشبختيه؟نه واقعاً برام سواله!(هر چند خودم به شخصه طرفدار همچين رمان هايى ام)
    18.يه سرى از دوستان گفتن دين رو به سخره گرفتن نويسنده ها(البته نه همه ولى اكثريت) أولاً كسى رو تو گور اون يكى نمى خوابونن(نمى دونم چرا اين رو اينجا گفتم…) به هر حال حق با اون دسته از دوستان هم هست،طرف بقول بعضيا اپن مانده هر جور كارى كه فكر كنى مى كنه(نوشیدنی مى خوره، مهمونى مختلط مى ره، با نامحرم رابـ ـطه داره و...) از طرفى هم نماز مى خونه هم روزه مى گيره و اونوقت خودشو مؤمن مى دونه تا بهش نگن الا مد(درسته!) يعنى چى اين؟ بابا يا كلن بى خيال دين شو يا اگه نماز و روزه مى گيرى ديگه هر غلطى مى خواى نكن و بنويس پاى نماز خوندنت! نماز يكى از أصول دين هست درست، ولى نماز به تنهايى نشونه مؤمن بودن نيست كه
    دفاعيه از نويسندگان(اگه بشه اسم من رو بذارن نويسنده، منم جز شونم!)
    1.يكى از دوستان به مشخصات ظاهرى پليس مرد اشاره كرد.
    *به نظر شما پليسى كه تو واحد عملياتى شركت مى كنه، نبايد هيكل ورزشكارى يا بقول دوستان سيكس پك داشته باشه؟ يه نفر كه وزن زيادى داره مى تونه بنظرتون تو واحد عملياتى باشه؟!

    * اگه پليس مردى چشم ها و موهاى رنگى داشته باشه، نميشه؟ مى تونه تغير قيافه باشه قيافه مبدل نمى تونه بخاطر عمليات رنگ موهاش رو تغير بده و تو چشماش لنز بذاره؟يا در بعضى موارد رنگ پوستش رو تغير بده؟
    پليس هاى زن
    *يه زن پليس نمى تونه موهاى رنگى داشته باشه؟ پس رنگ مو اين وسط چى كاره اس؟ براى چشم ها هم لنز رنگى هست كه ماشالا تو بازار انواع و أقسام مختلف داره.رنگ پوست هم خودتون مى دونيد ديگه...
    * هيكل و قيافه ماشالا با انواع و أقسام عمل هاى زيبايى ملت از لولو به هلو تبديل مى شن
    *درجه خوب اكثرا پليس زن رمان ها 22-25سالشونه خوب حداقل درجه ستوان و حداكثر درجه سروان هست !

    2. خوب وقتى نويسنده مى مبينه اكثراً رمان هايى با موضوعات تكرارى پرطرفدار هست، طبيعتاً مى ره سمت همون موضوعات تكرارى! وقتى مى بينه طرفدار رمان هايى با انواع و أقسام فوش ها زياده، مجبور ميشه از كلمات ناپسند استفاده كنه!( البته همه نه، بعضى از نويسنده ها مخصوصاً نو قلم هايى مثل من!)
    3.يه سوال، اكثرا مى گن مشخصه ى هيكل ورزشكارى يا سيكس پك و قيافه جذاب و زيبا تو اكثر رمان ها به چشم مى خوره! خوب اگه يه اصغر آقا سيبيل كلفت با شكم گنده باشه خوبه؟!
    4.اكه نويسنده مياد از خانواده هاى مرفه مى گـه، خوب اكثراً تو خانواده هاى متوسط رو به فقير هستن؛ اگه اكثر رمان ها درباره خانواده هاى فقير و متوسط جامعه باشه خوبه؟ نويسنده بياد از فقر و مشكلات بگه خوبه؟
    (اين هايى كه گفتم هم سوال خودم از دوستان خواننده اس و هم جوابى براى دوستان خواننده)

    نكات ادامه دارد...
     

    Ghazalhe.Sh

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/06/29
    ارسالی ها
    874
    امتیاز واکنش
    5,170
    امتیاز
    591
    محل سکونت
    زير سايه ى خدا
    اينم بقيه نكات من
    19.بعضى دوستان به ژانر هايى مثل، همخونه اى-اربابى-ازدواج اجبارى اشاره كردن
    رمان همخونه اى تو اسلام بودن دو نفر نامحرم تو يه اتاق حرام هست چه برسه به يه خونه، جداى اسلام تو ايران هم اين مورد هنوز جرم محسوب مى شه از اين موضوع بگذريم؛ تو دنياى واقعى كمتر كسى حاضره بدون محرميت هم خونه يه پسر بشه، تازه اگه خود طرف مشكلى نداشته باشه(باباى طرف قبول مى كنه؟) اگه هم بحث صيغه بياد وسط دختر بدون اجازهپدر نمى تونه بدون اجازه پدرش صيغه كسى بشه(البته استسنا داره كه نگم بهتره)
    رمان اربـاب و رعيتى امروزه ايران كه هيچ تو دنيا هم نظام اربـاب و رعيتى كم و بيش ريشه كن شه، مگر تو روستا ها و دهستان هاى كوچيك! سوال اين بخش، اين همه رمان با اين موضوع از كجا مياد(مخصوصاً رمان تلگرامى)
    رمان ازدواج اجبارى با روند امروزه كه هم دخترا و هم پسرا، پدر و مادرشون رو درسته قورت مى دن؛ فقط موضوع ازدواج كه بشه موش مى شن؟ اون وقت سر ازدواج اجبارى جلوى پدر و مادرشون موش مى شن و ساكت يه گوشه وإيميستان و مطيع خانواده اشون مى شن؟!
    20.يكى ديگه تفاوت اسم و مطلبه، مثلاً نويسنده مياد يه جا اسم شخصيت يه چيزه دو خط بعد اسم همون شخصيت يه چيز ديگه اس؟! مى گيم حالا تو رمان در حال تايپ اين مشكل پيش مياد ولى تو نسخه نهايى......
    22. يكى ديگه از مشكلات، سفر شمال! آخه دوست جونم مگه جز شمال جايى براى خوشگذرونى نيست؟ درست شمال براى بيشتريا جاى تفريحيه ولى جاى ديگه اى نيست؟
    23.تهران شهر بيشتر مولتى ميليارده هاست درست! ولى اين همه دختر پسر ميليارد تو تهران هست؟ تو شهر هاى ديگه فقط فقير ها هستن؟ يا فقط جاى رفتن براى تفريح يا...تو تهران يكى بام تهران هست يكى دربند؟
    24.توصيفات بى جا ممنوع! بابا مياى رمان بخونى يا وارد سالن مد و انواع دكوراسيون بشى؟ بيشتر رمان ها يا ده ساعت از نوع آرايش و مدل مو ها مى گن ده ساعت از انواع لباس ها و ست كردن لباس مى نويسن تعريفات دكور اتاق و… رو كه نگو(تقريباً همه رمان هاى خودم اين طورى بودن)
    25.يكى از دوستان گفت بيشتر نويسنده ها 14-15 ساله و كم تجربه هستن! واقعاً؟ يكى دو تا از نويسنده ها هستن سنشون كمه ولى نوشته هاشون از بقيه(اونايى كه نويسنده هاشون نزديك20-22سالشونه) ممكنه بهتر باشه(اگه بهتر نباشه، در حد اون نويسنده ها از نظر سنى هست)

    26.يكى از دوستان گفت چرا رقيب عشقى دختر داستان فقط يه دختر لوس و عملى و آويزونه؛ چرا طرف چادرى و با حيا نيست خوب عزيزم يه دختر با حياى چادرى، مياد عاشق يه پسره(كه از قضا همه جور غلطى كرده بشه؟ گيريم كه شد فكر مى كنى خانواده همچين دخترى(كه از قضا مذهبى و تعصبى هستن) اجازه بدن دخترشون پاى همچين پسرى بشينه!
    27.يه مورد ديگه، دوست صميمى دختره عاشق عشق دختره مى شه و سعى مى كنه اين دوتا كفتر عاشق رو جدا كنه بعد كه دختره مى فهمه دوستش عاشق عشقشه بيخيال عشقش مى شه و به خاطر دوستش با يكى ديگه مى ره؟ آخه كجا ديدى اين فداكارى رو؟ والا من كه نديدم!
    28.مثلث يا مربع و مكعب عشقى تو رمان ها مد شده اين عاشق اونه اون عاشق اون يكى ! اصلا آدم مى مونه داره رمان مى خونه يا صورت مسئله رياضى
    29.پايان باز پايان بعضى رمان ها هم رو مخه! طرف مياد1000صفحه مى نويسه آخرش نا معلومه يا مى نويسه بقول يكى از دوستان آخرش دختر داستان از خواب بيدار مى شه! اين طور رمان ها گاهى رو مخ
    30.تقليد از فيلم هندى بعضيا ميان صحنه هايى تو رمان بازگو مى كنن كه از صد تا فيلم هندى بدتره…
    -(مثلا افتادن دختره و گرفته شدن توسط پسره و نگاه طولانى) جداى اين كه اين اتفاق زيادى تكرارى شده، وقتى دختره داره ميوفته(مثلا پاش ليز مى خوره) بعد پسره داستان مثل سوپرمن مياد دختره رو مى گيره؛تو اون شرايط نگاه طولانى كه بينشون رد و بدل مى شه! سوال من اينه چه طورى مى شه در حال افتادن باشى يكى بياد كمكت بعد تو مثل بز ده دقيقه زل بزنى بهش و اون بدتر از تو نگاهت كنه؟ تو دنياى واقعى زمين خوردن بمان رو به موت باشى هم طرف نمياد كمكت وايميسته مثل چى بهت مى خنده جاى كمك!
    -( درگيرى با چند تا هركول گردن كلفت يه تنه) آدم هرچى باشه نمى تونه يه تنه از پس چند نفر كه هر كدوم براى خودش يه ماموت به حساب مياد درگير بشه و لت و پارشون بكنه تازه يه خط هم روش نيوفته؟ تو دنياى واقعى آدم با يكى از اين هركولا رو به رو بشه مى ذاره در مى ره چه برسه به چند تا هركول با هم!

    ادامه دارد...
     

    Ghazalhe.Sh

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/06/29
    ارسالی ها
    874
    امتیاز واکنش
    5,170
    امتیاز
    591
    محل سکونت
    زير سايه ى خدا
    اينم از آخرين نكات(البته فعلا)
    31.استفاده درست از آرايه ها تو بيشتر رمان ها فقط از توصيف استفاده مى شه.چرا؟ اين همه آرايه ادبى هست فقط توصيف..تا اونجا كه مى دونم تو كتاب فارسى از انواع آرايه اسم بـرده شده، دوستانى هم كه رشته انسانى خوندن كه يه كتاب مخصوص آرايه هاى ادبى داشتن. جداى اين كه تو مدرسه خونديم يا نه امروزه با يه سرچ كوچولو مى تونيم انواع آرايه ها و موارد استفاده اشون رو ببينيم، اونم نه مى شه چند تا كتاب بخونيم بعد بيايم بنويسيم
    32.استعداد بعضى به اين اشاره كردن كه اگه طرف استعداد نداره ننويسه! خوب مى تونيم تلاش بكنيم اگه باز نتونستيم موفق بشيم بريم از اين حرفه كنار(مثل من البته من اونقدر مى رم و ميام تا بتونم جايى هر چند كوچيك بين دوستان براى خودم باز كنم)
    33.اطلاعات كم دوست عزيز نويسنده وقتى مى خواى يه رمان بنويسى(چه پليسى چه ترسناك چه علمى تخيلى حتى اجتماعى) روى اون مو ضوع يكم فكر كن، برو يكى دو تا كتاب درباره موضوع مورد نظرت بخون؛ بعد بيا رمان بنويس!
    34.غلط املائى اينم يه مشكل اساسى بيشتر رمان هاست!( مثلا خود من هنوز كه هنوزه كلى غلط املائى تو متن هام مى بينم)بعضيا با و جود ويرايش هنوز مانشيت مشكل داره؛ اين موضوع واقعا رو مخه! حتى اگه رمان پرفكت هم باشه ولى كلماتش غلط باشه به نظرتون ارزش خوندن داره؟ حتى اگه هم بخونى كلى حرص مى خورى
    35.ويرگول و نقطه بيشتر بهتر مى رى رمان بخونى مى بينى تو يه پاراگراف ده بيست تا ويرگول و پنج تا نقطه سر خط داره! بازم بحث رعايت تعادل مياد وسط
    (براى راحتى مى تونن دوستان از نرم افزار ويرايشگر هم استفاده كنن هم براى لغات وهم براى علائم نگارشى يا از لغت نامه آنلاين يا چاپى كمك بگيرن يا تايپك هاى بخش ويرايش انجمن)
    36.نثر رمان تو بعضى از رمان ها نصف رمان به زبون عاميانه اس و بقيه رمان به نثر ادبى! بابا با خودت چند چندى عزيزم؟ يا كل رمانت رو ادبى بنويس يا كلش رو عاميانه!

    (البته بعضى رمان ها متن به زبان ادبى نوشته شده فقط ديالوگ هابه زبان عاميانه هست. بحث اون دسته از رمان ها جداست!)
    و كلام آخر..من خودم هم جز خواننده هام هم جز اونايى كه مى نويسن. تو صحبت هام از رمان هاى خودم حرف زدم، درسته نوشته هاى من هم پر از نقص بوده و هست(البته در تلاش براى رفع اشكالاتم هستم) ولى براى تبليغ از خودم اسم نبردم، حتى قصد نشون دادن اين رو هم نداشتم(ببينين من چقدر متواضع ام) والا بعنوان يه نويسنده تازه كار، اگه كم و كاستى اى تو نوشته هام نباشه اونوقت جاى تعجب داره. قصدم تبليغ نيست ولى رمان هاى من(چهارتا رمان منتشر شده ام) هم نقاط ضعف داره هم نقاط قوت(خودم اين طور فكر مى كنم!) با افتخار از اولين رمان هام اسم نمى برم ولى از بابت نوشتنشون هم متأسف نيستم چون به هر حال، جز تصورات ذهنى من بود چه خوب چه بد!
     
    بالا