نکات کچل کننده.... ذکر اون قسمت از رمانها که با خوندشون موهاتونو میکشین

اینجا تا چه حد آرومتون کرده؟

  • خیلی زیاد

    رای: 30 44.1%
  • تا حدی

    رای: 18 26.5%
  • آروم شدنی نیستم

    رای: 34 50.0%

  • مجموع رای دهندگان
    68

mahsa delphi71

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2019/01/04
ارسالی ها
249
امتیاز واکنش
2,466
امتیاز
451
سن
31
محل سکونت
جنوب

عزیزم میشه بیشتر توضیح بدی؟
من که به جوابای همتون خندیدم.واقعا خیلی باحالن.اتفاقا منم نویسنده رمان طمعکار هستم و حالا ک فکر میکنم میبینم بیشتر رمانم همین چیزاییه که گفتید
 
  • پیشنهادات
  • fAtEmEh.goli

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/02/21
    ارسالی ها
    164
    امتیاز واکنش
    558
    امتیاز
    266

    *Elena*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/03/16
    ارسالی ها
    656
    امتیاز واکنش
    7,488
    امتیاز
    571
    محل سکونت
    زیر سایه خدا
    جالبش اینه که دختره هم خوشگله هم نابغه هم بامزه هم محبوب و هم پولدار!
    بعد میره دنبال کار!!!!!
    یا مثلا دختره اصلا پول نداره و دنبال کاره.
    بعد یهو میشه منشی یه شرکت خیلی بزرگ و بعدش با شیطونی دل رییس مغرور و خوشگل و پولدار شرکتش رو میبره!!
    اخه مگه میشه؟؟؟؟؟؟؟
    مرده کل جد و ابادش شاه بودن اونوقت میاد عاشق دختر فقیر قصه میشه!!!!
    نازه این خوبه.
    یه استاد خیلی خوشگل با ده سال اختلاف سنی عاشق دختر شیطون کلاسش میشه!

    یه نکته دیگه اینه که
    دختره چشم ابی، موها طلایی و لبا قلوه‌ای و همیشه خدا شیطون!!!
    بابا یعنی دختری که اروم باشه نداریم؟؟؟؟؟
    یا پسره توی کل داستان یه لبخند هم نمیزنه بعد اخر داستان نیشش رو با طناب هم نمیشه بست!
     
    آخرین ویرایش توسط مدیر:

    *My.moon.99*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/10/11
    ارسالی ها
    1,563
    امتیاز واکنش
    9,087
    امتیاز
    606
    محل سکونت
    زیر آسمون خدا
    آنقدر همه شرکت دارن که آدم می مونه پس این بی کار ها اقلا اگر مدیر نمیشدن کارگر اونجا می تونستن بشن!!
    من خودم تپلی هستم وقتی تو رمانه دختر داستان لاغره افسردگی می گیرم بابا یکم هم دختره آب زیر پوستش باشه بد نیست!!
    پسره بی اعصاب و سیگاری، دختره آروم و مظلوم!!
    انقدرم تو سر و کله هم می زنن تا بالاخره عاشق هم بشن که خدا می دونه(یعنی اگر ما بودیم، روز اول به دوم طرف سه طلاقمون می کرد تمام)
    خواهشن یکم از فانتزی بیایید بیرون برا آیندمون خوب نیست
     

    Ayt@z

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/02/21
    ارسالی ها
    1,425
    امتیاز واکنش
    5,622
    امتیاز
    606
    محل سکونت
    دنیای خواب ها
    آخه کدوم پدری میزاره که دختر یه قول نویسنده محترم پاکش چند روز با دوستاش بره مسافرت
    یا اگه دختره انقد خوبه چطور انقد راحت با پسرا برخورد میکنه
    یا چرا اکثرا پسره یه مشکل روحی یا افسردگی داره که با کمک دختره بر طرف میشه
    اصن مگه دانشگاه انقد راحت میگیرن که دختره اون همه آرایش میکنه
    حالا همه اینا به کنار یه رمان میخونیم این مسائل توش بود میگیم خب حتما کار اول نویسنده بوده قلمش پخته نبوده اما متاسفانه این روزا همه ی رمان ها همینطورین لطفا یکم خلاقیت به خرج بدین و چیزای جدید بنویسین ما اگه بخوایم همه اش مطالب تکراری بخونیم که خب اصن وقت برای رمان خوندن نمیزاریم
     

    Ay Çocuğu

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/02/27
    ارسالی ها
    4,039
    امتیاز واکنش
    28,649
    امتیاز
    856
    شخصیت پردازی تکراری^^
    پسره مغرور و خودخواه و لجباز با اداهای بچگونه که کل دخترا تو کفشن:////// دختره شر و شیطون و زبون دراز و تو دل برو و پررو و لوس و پاک و معصوم که کل پسرا تو کفشن://////
    نه بابا؟*-*
    موقع پارتی شبونه هم دختره اصلا دلش نمیخواد بره ولی دوستش اصرار میکنه مجبور میشه قبول کنه حالا اولین باره میره ولی از همه بازتر لباس میپوشه:/ پسره هم که همیشه یه آویزون عملی به همراهش داره:/ خاطرخواهای دختره ولی ماشالا یکی از یکی خفن تر:|||
    ننه بابای پسره هم اسطوره های عشق فامیل که تو کل خاندان معروفن:/
    غرق شدن تو دریای شمال^-^
    دختره از همه دنیا نا امید و دل شکسته اس و فلان... لباس سفید بلند میپوشه و میره تو دریا خودکشی کنه ولی پسره نجاتش میده:/
     

    mahsabmn

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/05/20
    ارسالی ها
    48
    امتیاز واکنش
    307
    امتیاز
    186
    سن
    26
    همه ی نکاتی که دوستان گفتن حرف دل منه البته اینم اضافه کنم توی بعضی رمانا شخصیت هاباوجدان خودشون حرف میزنن که به شدت اعصابم خوردمیشه یادختره ازنرده پله هاسرمیخوره تاپایین ،فکر نکنم دختری اینکاروبکنه شایدبه ندرت وبچه
     

    ムოεtɦყsイ

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/05/17
    ارسالی ها
    370
    امتیاز واکنش
    3,316
    امتیاز
    487
    منم یه چنتا نکته بگم:)

    یه رمانایی هست پسره و دختره عاشق هم میشن و جونشون برا همدیگه در میره بعد این وسط یهو پسره ناقص میشه یا تصادف میکنه یا سرطان میگیره یا .....و همینطور برعکسش
    تو این قسمتا موهاتو که میکنی هیچی دلت میخواد نویسنده رو زنده زنده پوست کنی:aiwan_lightsds_blum:

    یا اون قسمتایی که دوتا پسر عاشق یه دخترن آخر یکیشون میمیره و اون یکی به دختره میرسه

    یا هم اون قسمتایی که دختره یا پسره مجبور میشن با یکی که دوسش ندارن ازدواج کنن:///

    من این قسمتا زار میزنم://
    بابا یکم رعایت کنین لدفا://
    تشکر
    :)
     

    هستی علیپور

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/02/15
    ارسالی ها
    1,989
    امتیاز واکنش
    7,911
    امتیاز
    650
    سن
    27
    محل سکونت
    گیلان
    منم باهمه دوستان موافقم
    بعضی جاها که نویسنده ژانرطنز برای داستان انتخاب میکنه ولی نمیتونه خوب بنویسه .. همش میگند وای چقدخندیدم.همه میگندمن چقدبانمکم. .. بعصی ها نمیدونند باید صحنه سازی جوری باشه ک جذاب باشه.نه اینکه طرف هی ازخودش تعریف کنه
    یکی دیگه هم اینه همه چنددست لباس ست برای خودشون دارند..ولی فقیره..
    یکی اینکه دختر توایینه خودشو نگاه میکنه واونجا توصیف چهرش برای ماست... یعنی نمیشه جوری دیگه بگه ؟
    یا پسره باهاش بده. ولی به رنگ رژش واکنش نشون میده.
    یا پسره مغروره و دختر همش شیطون واخرش اونو رام میکنه...
    زیادی تکراری شدند
     

    Aida.y

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/15
    ارسالی ها
    2,180
    امتیاز واکنش
    20,665
    امتیاز
    781
    سن
    20
    محل سکونت
    شیراز
    خب خب خب
    بذارین منم یه چندتا نکته بگم
    جریان چیه همه پسرا مغرور و از خود راضی و یا شیطونن. مگه ما تو این دنیا پسر آروم و مهربون نداریم؟
    بهدشم کی گفته یه دختر زبون دراز و شیطون خجالت حالیش نمیشه. مگه ادم نیست؟؟؟
    همیشه هم نیازنیست دختر داستان یه دوست داشته باشه که پشت سر پسرا حرف بزنه.
    حالا اینارو ول کنیدددددد
    چرا اعتراف به عشق انقدر سختهههه؟
    بابا یه دوستت دارم میخوای بگی دیگه. چرا هم خودتو میکشی هم اونو.
    آخ که چقدر دلم از مادر شوهرا پره. یه بار فقط یه بار با عروستون کنار بیاید.
    راستییییییی.
    جریان چیه؟ تو راه دانشگاه باهم تصادف می کنید. تو دانشگاه تو کلاس همید. خونتون تو یه کوچست. باشه باباااااااا. ولی آخه چرا خونتون تو یه طبقه و روبه روی همه.
    چرا همیشه یه دختر بی بندو بار میندازین رو دست پسره. بعدشم مگه دختره ادم نیست. کی شده یکی از همین دخترا به عشقش برسه؟؟؟؟؟
    آقایون محترم صد تا my friend داشتی بعد یه دختر پاک می بینی عاشقش میشی. مگه شهر هرته؟؟ خانم دختر عزیز تو دیگه چرااااا؟
    مگه حتما باید دختر و پسر به هم برسن؟؟؟؟؟
    اگه همه ی رمانا یه پایان خوش مثل هم داشته باشن پس جدید بودن چی میشه؟
    لعنتیا قید همه ی اینارو می زنم. حتی اینم بگم که معضیاش تو اولین رمان خودم هم بود که به مرور زمان درستشون کردم.
    اما با یه چیزی کنار نمیام. دختر عزیز چرا اول داستان میای میگی از پسرا متنفرم. بعد آخرش میگی ای جان، چه پسر دوست داشتنی ای هستی تو؟؟؟
    میخوای با روح و رمان ملت بازی کنی؟؟؟
    بخدا مجبور نیستی انقدر مغرور باشیاااا. کی گفته مغرور بودن جذابه.


    یه چیز دیگه
    اگه من نخوام خودکشی کنم یکی به زود چاقو می کنه تو شکمم.
    بعد اونا اندازه نوک سوزن رو دستشون خراش می افته صد نفر شهید و بیست نفر مجروح میشن.

    وای خدااااا چقدر موضوع برای گفتن هست.
    بخدا انقد گفتین دختر چشماش سبزه، لباش سرخه . قدش بلنده و خوش هیکله. الان به هرکی میگم بخداااااا چشمام سبزه مگه باور می کنه؟؟؟
    یه بار یکی با انگشت رفت تو چشم بی شعور. بابا بیخیااااااال.
    چشمای شخصیت رمان خودم هم سبزه ولی خب من مثل خودم ساختمش. ولی فهمیدم که الان چشم سبز خزه و نه تنها شخصیت رمان بعدیم رو چشم سبز نمی کنم، بلکه خودم هم الان میخوام لنز قهوه ای بذارم.
    اوکی بیخیال چشم سبز میشیم.
    من دوبار تو دریای خزر شنا کردم. هنوز زندم. بعد چجوری شما تو چشم های به رنگ شب طرف غرق می شید؟؟؟؟؟؟
    از عسل نگاه طرف که اصلا نگم براتون.
     
    آخرین ویرایش توسط مدیر:
    بالا